« تحقیقات انجام شده با موضوع : بررسی تطبیقی نظریه تکثرگرایی ... | راهکارهای غنی سازی برنامه ریزی درسی درمدارس ... » |
انتخاب روش مدیریت از طرف فرد مدیر با خواسته سازمان ” موقعیت زمانی ” شخصیت فرد مدیر و ….. بستگی دارد . هر اندازه دستورالعملهای سازمان محدودهای برای فرد مدیر ایجاد کند ، در واقع سبک مدیریت او قبلاً تعیین نموده است . در چنین حالتی فرد مدیر از اعمال نظر و به کار گیری ابتکارات فردی به دور خواهد ماند . علاوه بر این ، هر آینه در امر مدیریت ، ملاکها و موازین سازمان دخل و تصرف ننمایند ، امکان دارد که موقعیت زمانی از نظر بحرانی بودن اوضاع جوی جامعهای که مؤسسه در آن قرار دارد و یا موقعیت خاصی که در خود دستگاه حاکم است ، در تعیین روشهای مدیریت دخالت تام بنمایند. ولی در هر دو مورد یاد شده ، در نحوهی استنتاج از پدیدههای ناشی از خود سازمان یا موقعیت زمانی آن ، شخصیت فردی مدیر ، دخالت بسزایی دارد که نمیتواند در انتخاب راه اعمال مدیریت و بهکارگیری امکانات مادی و بزودی نیروی انسانی سازمان بی تأثیر باشد .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دستورالعملهای مصوب در سازمانهای برخوردار از این نوع مدیریتها که غالباً در قالب مقررات خشک و پیچیدهای جلوه گر است ، تا حدودی بروکراتیک بودن آن را ترسیم میکند که خود مانع آزادی عمل مدیران در این گونه سازمانها میشود . ولی از جایی که اهمیت اعضاء و هدف توأماً مورد نظر است ، لذا معایب بوروکراسی با درصدی قابل ملاحظه در این گونه سازمانها به چشم نمیخورد. در پیشنهادات در این گونه مدیریت به روی همه باز است . همه فرصت دارند که در مباحثات شرکت جویند. روی این اصل ضمن اینکه فرد خود را در میان جمع پیدا میکند ، امکان دارد که روزی نظرات او مورد استفاده قرار گیرد . به خصوص در امر تصمیم گیری مسایل . اذعان این نظر گویای این نیست که در زمینههای حساس نیز نظرخواهی اعمال میگردد . بلکه با توجه بروکراتیک بودن این نوع مدیریتها فقط در موارد کلی اعضای سازمان به بازی گرفته میشوند و گرنه موارد حساس سازمان در قله مدیریت مورد اخذ تصمیم قرار میگیرد. از اینکه در مدیریت میانه رو از افراط و تفریط در امور خبری نیست . لذا میتواند در برآورد و هدف سازمان مثمر واقع شود. ( عسکریان ، ۱۳۷۸)
در مدیریت مبتنی بر هدف به مشارکت افراد در تعیین هدف تأکید میشود . این هدفها باید قابل لمس ، قابل تأیید و قابل سنجش یا اندازه گیری باشند . این یک عقیده یا نظریهی تازه نیست . در واقع نخست این تئوری یا نظریه به وسیله پیتردراکر ، و حدود ۵۰ سال قبل ارائه شد و هدف این بود که با بهره گرفتن از هدفهای سازمانی موجبات انگیزش و تحریک کارکنان را به وجود آورد و هیچ گاه هدف کنترل آنها نبوده است [۴۴] . امروزه به ندرت امکان دارد بتوان دربارهی مفاهیم اصولی مدیریت بحث کرد و موضوع مدیریت مبتنی بر هدف را نادیده انگاشت . تردیدی نیست که ارزش مدیریت مبتنی بر هدف در این است که میتوان بدان وسیله هدفهای کوچک سازمانی را به صورت هدفهای خاص ، برای واحد سازمان و اعضای آن در آورد. مدیریت مبتنی بر هدف ایجاب میکند که سازمان را به صورت واحدها و اجزای کوچکتر در آورد . از آنجا که مدیران واحدهای ردهی پایینتر سازمان در تعیین هدفهای مربوطه مشارکت میکنند ، باید گفت مدیریت مبتنی بر هدف ، در سازمان در تعیین هدفهای مربوطه مشارکت میکنند ، باید گفت مدیریت مبتنی بر هدف ، در سازمان ، مسیر پایین به بالا میپیماید، و نه مسیر بالا به پایین . وجود سلسله مراتب هدفها باعث میشود که بین هدفهای یک سطح سازمان با هدفهای سطح دیگر سازمان ارتباط برقرار شود.از نظر فرد کارگر یا کارمند مدیریت مبتنی بر هدف باعث میشود که هدفهای فردی یا شخصی قابل اجراء ارائه گردد.از این رو ، هر شخص در تعیین هدفهای سازمانی نقشی خاص ایفا میکند. اگر همه افراد بتوانند به هدفهای خود دست یابند ، در آن صورت هدف واحد و در نتیجه هدف کل سازمان تأمین خواهد شد.
در مدیریت مبتنی بر هدف چهار رکن مشاهده میشود : تعیین هدف یا هدفهای مشخص ، تصمیم گیری مشارکتی ، تعیین زمان مشخص و بازخور نمودن نتیجه عملکرد . در مدیریت مبتنی بر هدف هدفها باید به صورتی روشن بیان شوند و مشخص گردد که چگونه به اجرا در میآیند. ( رابینز ، ۱۹۴۳ )
مدیریت کیفیت کامل فلسفهای از مدیریت است و از طریق اصلاح مستمر فرایندهای سازمانی سعی میشود پیوسته رضایت مشتری تأمین گردد. مدیران بسیاری از سازمانها ، به ویژه در کشورهای آمریکای شمالی از این جهت مورد انتقاد قرار گرفتهاند که در فرایند تولید و عرضه به سطحی کمتر از کیفیت کامل قناعت کردهاند. ولی در بحث از مدیریت کیفیت کامل استدلال میشود که خوب بودن به اندازهی کافی خوب نیست ! در اجرای برنامههای مدیریت کیفیت کامل سعی میشود تا فرایندها به صورت مستمر بهبود یابد تا دامنهی تغییرات پیوسته کاهش پیدا کند . بنابراین هنگامی که تغییراتی مشاهده میشود باید دست به اقدامات جدی زد تا همگونی یا یکسانی محصول و خدمات بهبود یابد. ( رابینز ، ۱۹۴۳ )
موفقیت تمام سازمانها و مؤسسات ، اعم از تولیدی یا خدماتی ، انتفاعی یا غیرانتفاعی ، دولتی یا غیردولتی تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارند که یکی از مهمترین آنها رضایتمندی مشتریان به منظور نیل به تعالی در کسب و کار است . ( نورالسناء و سقایی ، ۱۳۸۷ )
رضایت مشتری زمانی به دست میآید که عملکرد شرکت بتواند انتظارات خریدار را برآورد . اگر عملکرد از انتظارات باشد ، مشتری نا راضی خواهد شد و اگر عملکرد برابر با انتظارات باشد وی راضی خواهد بود . اگر عملکرد از انتظارات بیشتر شود او بسیار خوشنود و شاداب خواهد شد. ( کاتلر و آرمسترانگ ، ۱۳۸۴ : ۹۰۰ ) رضایت مشتری میزان مطلوبیتی است که مشتری به خاطر ویژگیهای مختلف کالا کسب میکند و منبع سودآوری و دلیلی برای ادامهی فعالیت سازمان است . ( رنجبریان ، ۱۳۸۱ )
یکی از ویژگیهای برجسته مدیران موفق ، توانایی اعتماد آفرینی و صیانت آن است . اعتماد سبب میشود ذینفعان همراهی خود را به خوبی انجام دهند . مدیریت بدون اعتماد کاری است دشوار به خصوص اگر شماری از کارکنان نگران موقعیت آینده خود باشند. اعتماد پدیدهای شکننده است ، که آفرینش آن دشوار و از دست دادن آن آسان است. ( پایندانی ، ۱۳۸۹ )
بر مبنای مطالعهی رفتار مشتریان ، اثبات شده است که تأمین رضایت مشتری به تدریج سبب ایجاد حس وفاداری و اعتماد به سازمان در مشتری خواهد شد . شرکت هایی که سهم بیشتری از مشتریان وفادار را به خود اختصاص دادهاند ، به وسیلهی عوامل متعددی میزان سودآوری سازمان خویش را به مراتب افزایش دادهاند . ( کاووسی و سقایی ، ۱۳۸۴ )
رهبری بزرگترین موهبت یک انسان است ، هیچ گروهی بی رهبر نمیتواند به مقصود برسد و هیچ سازمانی بدون رهبری نمیتواند به موفقیت نایل گردد. رهبران میتوانند با رهبری خردمندانه خود ، جوامع خود را به خوبی هدایت و رهبری نموده و با تصمیمات شایسته و هوشیاری لازم و رهبری مؤثر آنها را از خطر رهانیده و به سر منزل مقصود برسانند ، نظرات متعددی که تا کنون در مورد رهبری بیان شده است در واقع جنبههای متفاوت رهبری را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهد تا از این طریق ویژگیهای رهبری موفق و اثربخش را مشخص سازند تردیدی نیست ، سبک رهبری که در سازمانها به کار گرفته میشود میتواند در طرز رفتار و عکس العمل کارکنان تأثیر گذار باشد و در اثر بخشی و کارایی سازمان و رسیدن به اهداف مورد نظر آن مؤثر باشد. در این خصوص تجربیات متعدد نشان دهندهی چگونگی تأثیر رهبری در نتایج عملیات و طرز رفتار افراد میباشد ، بنابراین بهکارگیری سبک رهبری مناسب و خوب میتواند بسیاری از مشکلات سازمان را حل نماید ، در دانش مدیریت ، رهبری سازمان در کنار سایر وظایف مدیر یکی از وظایف اساسی و مهم تلقی میشود و نقش پراهمیتی در اثربخشی سازمان ایفا میکند . از طرفی در دنیای متحول امروز که سرعت تغییرات آن به گونهای است که هر سازمانی برای بقاء خود باید دارای یک مدیریت توانمند باشد که بتواند با برنامه ریزی درست ، مسئولیتها را در آن سازماندهی نموده و نیروهای انسانی و ابزار را در واحدهای مختلف جهت نیل به اهداف سازمان رهبری نماید و همه این اقدامات را به نحوی نظارت نماید که حداکثر بهره وری و اثربخشی در سازمان حاصل شود . یک رهبر باید به خاطر بسپارد که تنها زمانی میتواند در انجام وظیفه خود موفق باشد و یک سازمان را به پیشرفت نائل سازد که بتواند با کارکنان سازمان رابطهای مطلوب بر قرار کند و موجبات رضایت خاطر آنان را از محیط کار و شغلشان فراهم آورد چرا که رضایت شغلی کارکنان موتور محرکهای برای انگیزش و در نتیجه بهره وری خواهد بود . ( میرزاصادقی ، ۱۳۸۱ )
روان شناسان شایستگی را محرک ، ویژگی یا مهارت برجسته تعریف کردهاند که منجر به عملکرد شغلی بهتر میشود همچنین تعریف ارائه شده توسط جامعه بین المللی عملکرد
( ISPI ) میگوید : مجموعه دانش ، مهارت و نگرشهایی که کارکنان را قادر میسازد به صورتی اثر بخش فعالیتهای مربوط به شغل و یا عملکرد شغلی را طبق استانداردهای مورد انتظار انجام دهند شایستگی نامیده میشود.
همچنین اسپنسر[۴۵] ( ۱۹۹۳ ) شایستگی را ویژگی زیربنایی فرد که به طور کلی با عملکرد اثربخش ملاک مدار و یا عملکرد برتر در یک شغل یا وضعیت ، رابط دارد تعریف میکند
کریستید[۴۶] ( ۱۹۹۸ ) بر این باور است که رویکرد شایستگی ، رویکردی جدید در مدیریت منابع انسانی نیست و رومیها ، در تلاش برای دستیابی به صفات جزئی و تفصیلی سرباز خوب رومی از آن استفاده میکردند .
شایستگی را میتوان در سه سطح فردی ، سازمانی و راهبردی دسته بندی کرد
شامل دانش و مهارتهای بالقوه ، ظرفیتها ( قابلیتها ) و صلاحیتهای کارکنان
شامل روش ویژه سازمان در ترکیب منابع گوناگون . به عبارت دیگر شایستگی شامل ترکیب متقابل دانش و مهارتهای کارکنان با دیگر منابع سازمان ، مانند دانش سیستمها ، امور جاری ، رویهها و تولیدات فن آ و را نه است
ایجاد و حفظ برتری رقابت آمیز ، از راه ترکیب خاصی از دانش ، مهارتها ، ساختارها ، راهبردها و فرایندها است .
فرم در حال بارگذاری ...