۱۲- با همسالانشان مردمیترند و جذب مردمی میشوند که میتوان آن ها را دستکاری کرد.
۱۳- این افراد گرایش به کسب نمرات بیشتری در مدرسه دارند در آزمونهای پیشرفت تحصیلی استاندارد نمرات بالاتری به دست میآورند.
۱۴- در تلاش برای قانع سازی و زورگویی مقاومتر، زیرکتر و کنجکاوترند.
۱۵- احتمال دارد این اشخاص از نظر جسمانی سالمتر از افراد بیرونی باشند و نیز گرایش کمتری به بیماریهای فشار خون، حملات قلبی دارند.
۱۶- افراد دارای منبع کنترل درونی به ورزش کردن علاقهمندتر بوده و احتمال ترک سیگار در آنها بیشتر است.
۲-۷-۵٫ ویژگیهای افراد با منبع کنترل بیرونی
اشخاص با منبع کنترل بیرونی از نظر رفتاری و شخصیتی دارای ویژگیهای زیر میباشند.
-
- این افراد به امکان کنترل زندگی خود در زمان حال و آینده باور چندانی ندارند.
-
- در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایدهای نمیبینند.
-
- احساس فشار روانی در این افراد بیشتر است.
-
- افراد بیرونی محیط را تهدیدکننده میبینند، یعنی اعتقاد آن ها این است که کنترلی بر آن ندارند.
-
- از نظر جسمانی نسبت به افراد درونی ضعیفترند، یعنی درونیها به نظر میرسد سالمتر باشند.
-
- بیشتر از درونیها به شانس اعتقاد دارند و در واقع برای افراد زندگی بیشتر نوعی بازی شانس است.
-
- موفقیتهایشان را به لطف دیگران و یا شانس نسبت میدهند.
-
- برای قبول مسئولیت آمادگی کمتری دارند.
-
- این افراد به طور کلی حس کنترلی را احساس نمیکنند.
- بیشتر منفعل هستند و احتمال رفتار فعال در آن ها کمتر است (همان).
۲-۸٫ پیشینه تحقیق
شیوع اختلالات روانی بسیار بالا است و پیشبینی شده است تا سال ۲۰۲۰، دومین عامل از کار افتادگی در دنیا افسردگی باشد که عامل بسیار نگران کنندهای است (مورای و لوپز، ۱۹۹۷). همچنین، بررسیها از سال ۱۳۸۰-۱۳۴۲ در ایران نشان میدهد بیش از نیمی از دانشجویان نیازمند مراجعه به روانشناس میباشند که رسیدگی به وضعیت جوانان را بیش از پیش بااهمیت میسازد (پورشریفی، ۱۳۸۳؛ به نقل از آزاد).
محققان زیادی بر تأثیر مذهب، شادکامی، سبکهای دلبستگی و منبع کنترل، هر یک به صورت جداگانه بر سلامت روان تأکید دارند و در این زمینه بررسیهای متعددی صورت گرفته است که در این بخش به چند مورد از آن ها اشاره خواهد شد. گرچه سهم بررسی ایمان بسیار اندک است و یک متغیر نوین در عرصه روانشناسی به شمار میآید که از نظر علمی، میان مذهب و اخلاقیات، پیوند برقرار میکند و از این حیث جای کار بسیاری دارد.
۲-۸-۱٫ سلامت روان و ایمان
نسبت به میزان اهمیت این دو حوزه پژوهشی، مطالعات کمی در زمینه رابطه مذهب و سلامت روانی در سطح جهانی انجام گرفته است. سهم معنویت و سلامت روان اندکی بیشتر است. گرچه نتایج تحقیقات در رابطه با اثر مثبت یا منفی ایمان، معنویت و مذهب بر سلامت روان گاه ضد و نقیض به نظر میرسد، اما اثر مثبت آن به وضوح در تحقیقات بیشتری به اثبات رسیده است.
در پژوهشی ارتباط میان ایمان (نگرشها در برابر رفتارها) و سلامت روان در جمعیت بیماران مبتلا به سرطان و بازماندگان مورد بررسی قرار گرفت. سلامت روان به نحو مثبتی با مفهوم خدای مهربان و به نحو منفی با مفهوم خدای سختگیر مرتبط بود. سلامت روان با هدف درمانی (درمان در مقابل شیمیدرمانی / تسکین)، فراوانی عبادت و نماز، انگیزه ایمان درونی، یا درد فیزیکی غیرمرتبط بود. عقیده به خدا به عنوان دوست به طرز نیرومندی با سلامت روان بالاتر در ارتباط بود، حتی با وجود پیشآگهی ضعیف یا درد (میسنهلدر[۱۴] و همکاران، ۲۰۱۳).
در یک مطالعه که توسط ریپنتروپ[۱۵] و همکاران انجام گرفت، رابطه مذهب-معنویت و سلامت جسمانی، سلامت روانی و درد در جمعیت مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق روی ۱۲۲ بیمار مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی اجرا شد. بیماران مذهبی دردمند یا دارای عقاید معنوی، متفاوت از جمعیت عمومی (مانند بیماران دردمندی که احساس تمایل کمتری به کاهش درد در جهان داشته و بیشتر احساس میکردند توسط خدا رها شدهاند) ظاهر شدند. تحلیل رگرسیون چندگانه رابطه معنیداری میان مذهب- معنویت و سلامت جسمی و روانی آشکار کرد. تجارب، حمایت مذهبی، خودارزیابی از مذهب-معنویت، قویاً به صورت معنیداری سلامت روانی را پیشبینی میکرد (ریپنتروپ و همکاران، ۲۰۰۵).
در پژوهشی رابطه میان معنویت، اعمال مذهبی، عاملهای شخصیت و سلامتی در میان پنج آیین معنوی-ایمانی مختلف (بودایی، کاتولیکها، یهودیان، مسلمانان و پروتستان) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل آنووا نشان داد که سلامتی بسته به درجه ایمان متفاوت است. همبستگی پیرسون برای کل نمونه مورد بررسی نشان داد که سلامت روانی بالاتر به طور معناداری با افزایش معنویت مرتبط است (جانستون[۱۶] و همکاران، ۲۰۱۲).
در تحقیق دیگری که توسط جانسین[۱۷] و همکاران (۲۰۰۵) انجام گرفت، با بهره گرفتن از اندازهگیریهای متعدد مذهب اثر آن بر روی سلامت روان بررسی شد. نتایج نشان داد میزان سلامت روان به باورهای فرد (شمول در برابر محرومیت از تعالی) و نحوهای که فرد معتقد است (لفظی در برابر نمادین) بستگی دارد. افراد مذهبی نگرش نمادین به دین داشتند و نمرات بالاتری در ابعاد مثبت سلامت روان (بهزیستی) به دست آوردند. هیچ نتیجه معناداری مبنی بر تأثیر منفی مذهب بر سلامت روان مشاهده نشد.
در مطالعه ای ارتباط میان جهتگیری مذهبی و سلامت روان در کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور ۷۲۰ نفر از دانشجویان به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. نتایج نشان داد بین جهتگیری مذهبی و سلامت روان افراد رابطه مستقیم معنادار وجود دارد (عارفی و محسن زاده، ۱۳۹۰).
در تحقیق دیگری که توسط صولتی و همکاران (۱۳۹۰) انجام گرفت، رابطه بین جهتگیری مذهبی و سلامت روان بررسی شد. ۲۰۰ دانشجو به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج بیانگر همبستگی معنیداری میان این دو متغیر بود. به عبارت دیگر، با بالا رفتن جهتگیری مذهبی، سلامت روان افزایش مییابد. محقق در ادامه بیان میدارد که تنها مذهب با بعد درونی است که سلامت روانی را بهبود میبخشد (صولتی، ۱۳۹۰).
جان بزرگی (۱۳۸۶) نیز در تحقیق دیگری ارتباط جهتگیری مذهبی با سلامت روان را مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که بین مذهبی بودن و سلامت روانی رابطه مستقیمی وجود دارد. هرچه جهتگیری مذهبی درونیتر میشود سلامت روانی بالاتر میرود. هرچه جهتگیری فرد در زمینه مذهبی بیرونیتر میشود احساس خستگی و نشانه های بدنی، میزان اضطراب و بیخوابی فرد بیشتر میشود.
اوکانر و همکاران (۲۰۰۳) در پژوهشی که بر روی ۱۷۷ دانشجو برای بررسی رابطه مذهب با استرس و فشار روانی انجام دادند گزارش دادند که قادر نبودهاند رابطهای میان مذهب با سلامت جسمانی یا روانی پیدا کنند.
۲-۸-۲٫ ارتباط سلامت روان با شادکامی، سبکهای دلبستگی و منبع کنترل