ارتباط بین رزمنده معلول با نقش های وی درخانواده یکی دیگر از مشکلات میباشد. در این زمینه جانسون (۱۹۸۰میلادی) می نویسد : هر چه شدت معلولیت رزمنده بیشتر باشد جابجایی نقش ها و مسئولیت ها درمیان خانواده نیز شدت مییابد ، لذا در صورتی که اعضاء خانواده آن را بپذیرند یک امرعادی بنظر میرسد و فشار و استرس جدیدی ایجاد نمی شود . اما اگر این جابجایی مسؤلیت و نقش ها مورد قبول اعضاء خانواده قرار نگیرد، باعث کشمکش های پیچیده میگردد که در نهایت موجب ایجاد استرس های جدید و اختلال در نظام و سلامت خانواده می شود(نوربالا،۱۳۷۲ ) .
تقدیسی(۱۳۶۴) در بررسی های خود درمورد مشکلات جانبازان اینچنین می نویسد: مشکلات جانبازان شامل این موارد است . ناراحتیهای جسمی ، فقدان مسکن مناسب ، نداشتن شغل ، نبودن آموزش صحیح و مناسب عدم تفریحات و سرگرمی های مناسب و متنوع ، عدم آگاهی مردم و سازمانهای مربوط به جانبازان از نیازها و انتظارات آن ها ، نبودن برنامه های آینده نگر، مشکلات روحی روانی، کمبود کادر توانبخشی، نحوه برخورد اطرافیان، تطبیق دادن خود با وضع جدید .
با توجه به آنچه گفته شد به طور کلی مشکلات جانبازان را می توان به صورت ذیل دسته بندی نمود. ۱- مشکلات جسمی ناشی از معلولیت
۲- مشکلات مربوط به نقصان در برآوردن نیازهای روانی
-
- مشکلات مربوط به اجتماع
-
- مشکلات مربوط به تحصیل و پیشرفت های علمی
-
- اقتصاد و امور مالی
-
- مشکلات مربوط به شغل ، کار و حرفه
-
- مشکلات مربوط به امور جنسی
-
- مشکلات رفتاری مربوط به اعضای خانواده
-
- بیماری صعب العلاج و رو به مرگ
-
- مشکلات مربوط به اعتقادات
- مشکلات مربوط به ارزشهای اجتماعی
اقدامات اصلاحی انجام شده در رابطه با معلولین و آسیب دیدگان جنگ
تاریخچه توجه و رسیدگی به مسائل معلولین وجانبازان شامل دو مرحله می شود ، مرحله اول مربوط به اقدامات عملی اصلاحی و تصویب قوانین در جهت ارائه خدمات مناسب به آن ها بوده است (که به ذکرآن خواهیم پرداخت). مرحله دوم ، زمانی است که با مسائل معلولین برخوردهای علمی شده است یعنی ، در این مرحله کوشش شده با انجام تحقیقات ومطالعات مناسب و با تکیه بر نتایج حاصله ، راه های سازگاری روانی و حضور دراجتماع ، افزایش کارایی و ایجاد مهارتهای مقابله با مشکلات را در این افراد ایجاد و افزایش دهند
جنگ جهانی اول و دوم سبب معلولیت دهها هزارنفراز افراد در اروپای شرقی و غربی گردید و توجه به مسئله معلولیت درکشورهای درگیر جنگ اهمیت ویژه ای یافت و بطورکلی چند عامل باعث افزایش توجه روان شناسان به موضوع معلولیت گردید : ۱- ابتکارات پزشکی موجب افزایش طول عمرافراد معلول گردیده است و این امر اهمیت تداوم مراقبت های روان پزشکی را درسراسر مراحل مختلف تحول زندگی این افراد واضح ترنموده است (در حالی که قبلاً به دلیل پایین بودن طول عمراین افراد مسائل روان شناختی مربوط به آنان دارای اهمیت چندانی نبود) .
- با توجه به تأملهایی که نسبت به هزینه های مالی مربوط به نگهداری ، مراقبت ، توانبخشی و درمان معلولین ایجاد شده است، بدقت عمومی در مورد این مشکل افزوده است . همچنین از لحاظ شیوع در تمام جوامع درصدی از کل جمعیت دارای معلولیت بدنی مادرزادی و یا در اثر بیماریهای دوران طفولیت میباشد و این بهاستثنای معلولیتهای گوناگون ناشی از حوادث مختلف مثل جنگ ، زلزله ، تصادف و …میباشد (غضنفری،۱۳۷۱).
اولین باری که مردم ایالات متحده نسبت به مسأله معلولین آگاهی واقعی به دست آوردند، در سالهای اولیه قرن گذشته بود ونتایج اسفبار بیماری و جنگ باعث آن گردید . هنگامی که مجروحین جنگ به وطن بازگشته ، نگرش جدیدی نسبت به یاری رساندن به این افراد به وجود آید و سبب شد مجامع قانون گذاری به یاری آنان بشتابند . ازسال ۱۹۴۰ تا بحال در نتیجه کمکهای بخش خصوصی ، کمکهای ایالتی و نیز کمکهای دولت مرکزی خدماتی که به آنان ارائه شد از رشدی مداوم برخوردار بوده است ، در این ایام همچنین بیمارستانها و مدارس ویژه تأسیس شده و نیز طبق قوانین قوه مقننه تغییر شکل ساختمانها می بایست به نوعی باشند که مجروحین جنگی بتوانند همانند افراد عادی از اماکن عمومی استفاده کنند . نتیجه مهمی که تصمیمها و قانونهای مجامع قانون گذاری در برداشته ، تحرک برنامه های آموزشی و فراهم شدن امکاناتی برای قربانیان جنگ است ، تا آنان بتوانند ار نظر اقتصادی به صورت افرادی فعال برای جامعه در آیند . که این برای خود آنان و نیز برای جامعه اهمیت بسیاری دارد ، زیرا زمانی که آنان خودکفا شوند ، دیگر جامعه مخارجی را صرف مراقبت از آنان متحمل نخواهد شد ، تغییراتی که طی سالها در نگرش افراد نسبت به استخدام این افراد به وجود آمده است ، به بهبود وضع مالی آنان کمک شایانی کردهاست ( کشوری ، ۱۳۷۵).
تاریخچه توجه به مسائل معلولین در جهان بدرستی بعد از جنگ جهانی دوم (۱۹۱۸-۱۹۱۴) شروع می شود. در قاره امریکا در ایالات متحده در سال ۱۹۲۰ قانون توان بخشی حرفه ای به تصویب رسید . در سال ۱۹۲۶ دکتر هنری کسلر[۱۵] اولین مرکز توان بخشی دولتی آن قاره را در نیوجرسی بنیاد نهاد. درقاره اروپا بعد از جنگ اسکار هلن هایم[۱۶] به سرپرستس دکتر بیالسکی[۱۷] در شهر برلن و درکشور آلمان تأسیس گردید سرپرست برنامه های آموزشی و پرورشی و حرفه ای جانبازان در این مرکز شخصی به نام هانزورتز[۱۸] بوده است که اولین کتاب در زمینه توانبخشی را تحت عنوان ” عصاهای خود را بشکن[۱۹] ” به رشته تحریر درآورده است (نامداری ، ۱۳۶۸).
اولین کوششهای سازنده را می توان در اثناء جنگ جهانی دوم و بعد از آن مشاهده کرد که طی آن آسیب دیدگان جنگ را به تحرک وبازگشت به زندگی طبیعی وامی داشت . پس از پایان جنگ دوم به علت کثرت موارد معلولین ، اندیشه ایجاد مراکزمخصوص توانبخشی برای معلولین درانگلستان مطرح گردید. و امروزه به دنبال رشد و توسعه همان تفکر ، این عقیده مقبولیت جهانی یافته است . از جمله پژوهشگران نامی که از زمان جنگ به تحقیق و بررسی مسایل و نیازهای آسیب دیدگان با تلاش پی گیر و درخور تحسین پرداخته است ، پروفسور گاتمن [۲۰] انگلیسی است . وی یکی ازچهار نفربانیان اولین کنفرانس مربوط به معلولین است که در سال ۱۹۴۱ تشکیل گردید . گاتمن در مقدمه کتاب خود به نام (( تحقیق جامع در اطراف ضایعات نخاعی )) می نویسد : این کتاب حاصل سی سال تجربه شخصی من برروی بیش از چهارهزارمعلول ضایعات نخاعی است که تا کنون در مراکز توانبخشی استوک ماندویل [۲۱] تحت درمان قرار گرفته اند. وی در کتاب یاد شده جنبههای درمانی و خصوصیات نیازهای اجتماعی و روانی معلولین را مورد بحث قرار داده است ( توانگر، ۱۳۷۳).