بیانیه مفهومی حسابداری مالی شماره (۱) یکی از اهداف گزارشگری مالی را فراهم نمودن اطلاعاتی برای ارزیابی مبلغ، زمان و عدم اطمینان مرتبط با چشمانداز آتی جریان نقدی بیان میکند. پیشبینی سود داده مهمی برای این هدف میباشد، بنابرین قابلیت پیشبینی به عنوان معیار ارزیابی کیفیت سود در راستای اهداف گزارشگری مالی است.
کیفیت سود را میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
پایداری سود، سطوح اقلام تعهدی و سودی که منعکس کننده معاملات اقتصادی مربوط است (خواجوی، ۱۳۸۴، ۳۹).
پایداری سود به معنای تکرارپذیری سود جاری است. هر چه پایداری سود بیشتر باشد، شرکت توان بیشتری برای حفظ سودهای جاری دارد و فرض میشود کیفیت سود بالاتر است (خواجوی، ۱۳۸۴، ۳۹).
چنانچه شرکت بتواند سود جاری را در آینده حفظ کند کیفیت سود شرکت بالاتر است. برخی از تحقیقات نشان میدهد که افراد مشارکت کننده در بازار سرمایه حتی حسابرسان و تحلیلگران مالی قادر نیستند پایداری اقلام تعهدی حسابداری و بازتابهای ارزشیابی این اقلام را به طور کامل درک نمایند، دو دلیل برای این ناتوانی قابل ذکر است:
-
- رابطه بین فرایند تولید اقلام تعهدی و سودهای آتی به اندازه کافی پیچیده است که سرمایهگذاران نتوانند ماهیت موقتی اقلام تعهدی را شناسایی کنند.
- مدیران فرصت طلبانه به مدیریت سود میپردازند و سرمایهگذاران نمیتوانند تا دوره های بعدی تشخیص دهند که اقلام تعهدی پایداری کمتری از جریان نقدی عملیاتی دارند (پنمن و ژانگ[۳۰]، ۲۰۰۲).
عبارت کیفیت سود به توانایی مدیران در استفاده از اقلام اختیاری در اندازهگیری و گزارشگری سود اشاره دارد. اقلام اختیاری ممکن است شامل موارد زیر باشد:
-
- انتخاب از بین اصول یا استانداردهای حسابداری در حالی که GAAP انتخاب را مجاز دانسته است.
-
- در به کارگیری اصول حسابداری از برآورد استفاده نمایند.
- زمانبندی معاملات به منظور شناسایی اقلام غیرعادی در سود.
به عنوان مثال به کارگیری روش FIFO در دوران افزایش قیمتها نسبت به روش LIFO سود بالاتری را در شرکتهای تولیدی و بازرگانی نشان میدهد، بنابرین سود اندازهگیری شده بر مبنای روش LIFO نسبت به روش FIFO کیفیت بالاتری دارد.
در شرکتهای سرمایهبر نیز که برای محاسبه هزینه استهلاک، عمر مفید دارایی و ارزش اسقاط آن توسط مدیریت برآورد میشود، برآورد بالاتر منجر به کاهش هزینه استهلاک و گزارش سودهای بالاتری میشود که کیفیت پایینی دارند (محمدی، ۱۳۸۶، ۳۰).
در دوره هایی که سود شرکتهای تولیدی کاهش مییابد، مدیریت ممکن است اقدام به فروش زمینی کند که فعلاً در عملیات مورد نیاز نیست. در نتیجه سود فروش زمین در صورت سود و زیان گزارش شده و سود دوره را افزایش میدهد ولی سود خالص که شامل اقلام غیرمستمر است، کیفیت پایینی دارد. در مثالهای فوق انتخاب اصول حسابداری، انجام برآوردهای حسابداری و اقدام به فروش دارایی توسط مدیریت موجب افزایش سود دوره جاری میشود. این اقدامات از کیفیت سود میکاهد و تحلیلگران مالی با هدف حذف سوگیری اطلاعات مالی، سودهای گزارش شده را تعدیل کرده و با اعمال پایینتری برای سود، قیمت قابل قبولی برای سهام محاسبه میکنند.
البته باید به این نکته توجه داشت که انتخاب رویههای حسابداری توسط مدیریت، کیفیت سود حسابداری را در هر دوره تحتتأثیر قرار میدهد ولی در بلندمدت سود گزارش شده برابر با مجموع جریان نقدی ورودی پس از کسر جریان نقدی خروجی (به استثنای جریانهای نقدی مرتبط به مبادلات سهامداران) است (استیکنی[۳۱]، ۲۰۰۱).
۲-۲-۲-۱ پیدایش نظریه کیفیت سود
نظریه کیفیت سود برای اولین بار توسط تحلیلگران مالی و کارگزاران بورس مطرح شد، زیرا آن ها احساس میکردند سود گزارش شده قدرت سود شرکت را آن چنان نشان نمیدهد که در ذهن مجسم میکنند. آن ها دریافتند که پیشبینی سودهای آتی بر مبنای نتایج گزارش شده کار مشکلی است. ضمناً تحلیلگران دریافتند
که تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکتها به دلیل نقاط ضعف متعدد در اندازهگیری اطلاعات حسابداری کاری مشکل میباشد (اسماعیلی، ۱۳۸۶، ۲۷).
سؤال اساسی این است که چرا تحلیلگران مالی در ارزیابی خود از سود خالص گزارش شده و یا سود هر سهم شرکت استفاده نمیکنند و جانب احتیاط را رعایت میکنند. پاسخ این است که در تعیین ارزش شرکت نه تنها به کمیت سود بلکه باید به کیفیت آن نیز توجه شود. منظور از کیفیت سود، زمینه بالقوه رشد سود و میزان احتمال تحقق سودهای آتی است. به عبارت دیگر، ارزش یک سهم تنها به سود هر سهم سال جاری شرکت بستگی ندارد بلکه به انتظارات از آینده شرکت و قدرت سودآوری سالهای آتی و ضریب اطمینان نسبت به سودهای آتی بستگی دارد (جهانخانی و ظریف فرد، ۱۳۷۴).
برداشت حسابداران و تحلیلگران مالی از واژه سود متفاوت است. تحلیلگران مالی عموماً سود گزارش شده (سود حسابداری) را متفاوت از سود واقعی میدانند. یکی از دلایل این تفاوت از دیدگاه تحلیلگران این است که سود میتواند به وسیله مدیران دستکاری شود. این دستکاری از طریق به کارگیری روشهای مختلف حسابداری توسط مدیریت امکانپذیر است. اعمال روشهایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجودی کالا، استهلاک سرقفلی، هزینه جاری یا سرمایهای تلقی کردن هزینه های تحقیق و توسعه روشهایی هستند که مدیران میتوانند از طریق اعمال آن ها، سود را تغییر دهند (اسماعیلی، ۱۳۸۶، ۲۷).
۲-۲-۲-۲ تعاریف کیفیت سود
در ادبیات حسابداری تعریف واحدی از کیفیت سود ارائه نشده است به طوری که از نظر سیگال[۳۲] در ۱۹۹۷ تعریف آن ساده نیست و بنیش نیز تعاریف متعددی برای کیفیت سود قائل است. به هر حال چند تعریف از کیفیت سود به شرح زیر قابل ارائه میباشد:
-
- فرانسیس و دیگران[۳۳] (۲۰۰۵) فرض کردند که کیفیت سود توسط سرمایهگذاران به عنوان یک متغیر اساسی برای ارزیابی اطلاعات ناشی از الگوهای سود مورد استفاده قرار میگیرند. بنابرین کیفیت سود، مورد توجه سرمایهگذاران فعلی و آتی است.
-
- بنیش و وارگاس[۳۴] (۲۰۰۲) کیفیت سود را احتمال پایداری عایدات جاری در آینده میدانند.
-
- وایت[۳۵] (۲۰۰۳) کیفیت سود را میزان محافظهکاری اعمال شده در سود گزارش شده میداند.
-
- بائو[۳۶] (۲۰۰۴) کیفیت سود را درجه نزدیکی سود شرکت با میزان جریانهای نقدی ایجاد شده تعریف میکند.
-
- لاکی و ماکورات[۳۷] (۲۰۰۴) سود با کیفیت را سودی میدانند که محتوای اطلاعاتی بیشتری داشته باشد.
-
- کرسکن هایتر و ملوماد[۳۸] (۲۰۰۴) سود با کیفیت را سودی میدانند که به ارزش شرکت در بلندمدت نزدیکتر بوده و حاوی محتوای اطلاعاتی بیشتر میباشد.
-
- ریچاردسون و همکاران[۳۹] (۲۰۰۳) کیفیت سود را درجه پایداری عملکرد عایدات در سود آتی میدانند.
-
- پنمن و ژانگ (۲۰۰۲) کیفیت سود را توانایی سود در نشان دادن عایدات آتی تعریف میکنند.