نتیجه گیری
۱- در دوران باستان جنگها جز لاینفک زندگی افراد آن دوره بود.در دوران باستان جنگهای وحشیانه بسیار شایع و برای افراد کاملا عادی محسوب میشد.اما کم کم حرکتهایی برای برقراری صلح انجام شد به عنوان مثال در آن زمان جنگها به دو دسته مشروع و نا مشروع تقسیم شد که این حرکتهای صلح طلبانه با گذشت زمان باعث انعقاد قراردادهای صلح وستفالیا وصلح لاهه شد.که دولتها را متعهد میکرد که از توسل به جنگ تاجایی که امکان دارد جلوگیری کنند.
۲- انعقاد قرارداد صلح وستفالی از مهم ترین وقایع تاریخ حقوق بین الملل محسوب میشود چون در آن زمان با انعقاد قرار دادصلح وستفالی اصل عدم توسل به زور به عنوان امری ضروری برای حیات بین المللی مورد توجه کشورها قرار گرفت وهمچنین در سالهای ۱۸۹۹-۱۹۰۷تشکیل کنفرانس صلح لاهه از نقاط مثبت تاریخ حقوق بین الملل برای منع توسل به زور میباشد که در این کنفرانس تدابیری برای تضمین صلح بین کشورها اندیشیده شد.
۳- از نظر اسلام جنگ” مشروع “مقدس شمرده می شود که هدف آن نزدیکتر شدن به خداوند میباشددر اسلام جنگی مقدس است که عدالت شرط اصلی آن باشد.جنگ مقدس دارای دو شرط میباشد:
- جهاد باکفار
۲- جهاد با منحرفان و یاغیان علیه امام عادل
خداوند متعال در صورت وجود این دو شرط اجازه جهاد را به مسلمانان داده است.
۴- یکی از مشهورترین وسرنوشت سازترین قراردادهای تاریخ بین الملل قرارداد” صلح ورسای”میباشد. این قرارداد در۲۸ ژوئن سال۱۹۱۹ بسته شد که رسما به جنگ جهانی اول خاتمه داد وهمچنین پیمان بریان کلوگ که به قرارداد تقبیح جنگ معروف است طرفهای پیمان متعهد می شدند که از توسل به جنگ برای حل اختلافات بین المللی خودداری کنند.
۵ – حتی با انعقاد این قراردادها وتلاشهای جامعه ملل برای جلوگیری از اقدامات تجاوزکارانه جنگهای غیر قانونی وجود داشت که خود نوعی خلا حقوقی محسوب می شودمواد میثاق توسل به زور را در ۴مورد غیرقانونی شناخته است که این موارد دارای ابهاماتی میباشد که این ابهامات درمواد میثاق تحت شرایطی جنگ را برای نیل به هدف خاصی مجاز میدانست.
۶- جنگ جهانی دوم باعث تشکیل دادگاه های نورنبرگ وتوکیووهمچنین محاکمی که به موجب قانون شماره ۱۰شورای نظارت آلمان تأسيس شد گردید.این دادگاه موفق شدند جنایتکاران جنگی را محاکمه کنند.
۷- همان طور که ملاحظه شد مقررات میثاق جامعه ملل و پیمان بریان کلوگ نتوانستند باعث حل اختلافات بین المللی شوند ولذا برای استقرار نظم و امنیت بین المللی یک سازمان بین المللی با اقتدار بیشتر تشکیل گردید به نام “منشور ملل متحد” .اصل عدم توسل به زور از اصول اساسی منشور میباشد که انگیزه اصلی آن محفوظ نگه داشتن نسلهای آینده از بلای جنگ است.
۸- درست است که عدم توسل به زور از اصول اساسی منشور به حساب می آید ولی این اصل دارای دو استثنا میباشد:
۱ – توسل به زور برای دفاع از خود(دفاع مشروع) ۲- توسل به زور توسط سازمان ملل متحد برای حفظ صلح وامنیت بین المللی.
که در این شرایط توسل به زور مجاز شناخته شده است که در نهایت این دو مورد دارای شرایطی میباشد .مثلا دفاع مشروع شرایطی را دارد
-
- حمله باید مسلحانه باشد
- ۲- قریب الوقوع باشد و همچنین دفاع باید متناسب با حمله باشد.
۹- منشورملل متحد نیز مانند میثاق نتوانست تعریف دقیقی از تجاوز ارائه دهد. با تشکیل سازمان ملل متحد تمام آرزوها به واقعیت تبدیل شد وتوانست تعریفی از تجاوز ارائه داده شود.
۱۰- مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه شماره۲۳۳۰ توانست یک کمیته ای برای بررسی مسئله تعریف تجاوز تشکیل دهد که حاصل این کار” قطعنامه ۳۳۱۴ مورخ ۱۴ دسامبر۱۹۴۷” بود که طبق این قطعنامه تجاوز عبارت است از “به کارگیری نیروی مسلح توسط یک کشور بر ضد حاکمیت یا استقلال سیاسی کشور دیگر”همچنین ماده ۴ قطعنامه به شورای امنیت اجازه میدهد که مطابق منشور ملل متحد به تشخیص و صلاحدید خود اقدامات دیگری را تجاوز تلقی کند.
۱۱- زمانی که دیوان کیفری بین المللی بر اساس اساسنامه رم ایجاد شد مواضع گوناگونی در ارتباط با جنایت تجاوز توسط نمایندگان دولتهای مختلف اتخاذ گردید که برخی از کشورها مانند چین و آمریکا به مخالفت با اساسنامه برخاستند. به طور کلی با توجه به مذاکرات گوناگون دولتها در کنفرانس رم سه مسئله مهم و چالش انگیز درباره جنایت تجاوز را میتوان از مذاکرات کنفرانس مذکور استخراج کرد که عبارتند از:۱- آیا جنایت تجاوز باید در اساسنامه درج شود یا خیر ۲-در صورت درج جنایت تجاوز شورای امنیت چگونه باید باشد ۳- تعریف جنایت مذبور چگونه باید باشد؟ که به این سوالها در این پایان نامه پاسخ داده شده است.
۱۲- دیوان کیفری بین المللی برای رسیدگی به خطیرترین جنایات مورد اهتمام جامعه بین المللی ایجاد شده است . اما مسئله وقوع عمل تجاوز به شورای امنیت واگذار گردید. شورای امنیت به عنوان مسئول اولیه واصلی حفظ صلح و امنیت بین المللی در احراز وقوع عمل تجاوز میباشد.
۱۳- یکی از نکات مهم اساسنامه دیولان بین المللی کیفری بند ۲ماده ۵ میباشد در این ماده شرایط مطابق بودن مقررات جنایت تجاوز با منشور ملل متحد آمده است دولت های عضو اساسنامه با کلیت صلاحیت دیوان با جنایت تجاوز موافقت کردند ولی با جزییات اختلاف داشتند .طبق شق (د)بند(۱)ماده ۵ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی رسیدگی به جنایت تجاوز را در صلاحیت دیوان دانسته است ولی اساسنامه تعریف تجاوز و شرایطی که دیوان تحت آن میتواند به این موضوع رسیدگی کند را مطابق مواد۱۲۱و۱۲۳ ومنوط به تشکیل کمیسیونی برای بررسی این موضوع نموده است.
۱۴- پس از تشکیل کنفرانس دیپلماتیک رم یک کمیسیون مقدماتی برای شرایط اعمال صلاحیت دیوان بر جنایت تجاوز تشکیل شد. یکی از مهم ترین وظایفی که به این کمیسیون سپرده شده بود تعریف عناصر تشکیل دهنده تجاوز است که بر اساس این کمیسیون پیشنهادهایی شامل تعریفی از جنایت تجاوز وعناصر تشکیل دهنده آن داده شد که کمیسیون این پیشنهادات را به مجمع دولت های عضو به منظور درج مقررات قابل قبولی در مورد جرم تجاوز در این اساسنامه ارائه می کند.
۱۵- دیوان کیفری مجمع کشورهای عضو در نخستین اجلاس خود یک کمیسیون مقدماتی را به منظور ادامه بحث در خصوص مسائل حل نشده مربوط به جنایت تجاوز را ایجاد کردند وهمچنین به تشکیل یک کارگروه ویژه در مورد جنایت تجاوز مبادرت نمودند تا بتوانند دیدگاه های مختلفی را در مورد جنایت تجاوز را با یکدیگر جمع نمایند که هر ساله این گروه کاری تشکیل میشد و به بحث وتبادل نظر میپرداختند تا بتوانند تعریف دقیقی از تجاوز ارائه دهند.
۱۶- تعریف اقدام تجاوز کارانه”کاربرد نیروی مسلح از سوی دولت علیه حاکمیت و تمامیّت ارضی یا استقلال سیاسی دولت دیگر یا به هر شیوه دیگری که در مغایرت با منشور ملل متحد باشد.