مطالعات نشان داده است که اضطراب رابطه مهمی با یادگیری دارد. اضطراب و فشارهای عصبی، ریشه بسیاری از مشکلات جسمی و ناکامی ها میباشد که نمی توان آن را از بین برد. اضطراب امتحان، عامل اصلی کمک به تنوع نتایج منفی از جمله ناراحتی روانی، عدم موفقیت در اتمام تحصیلات دانشگاهی و نا امنی است (هامبری، ۱۹۸۸).
در شرایط تهدید کننده، واکنشهای اضطراب عمومیت دارند. با این حال، اضطراب بیش از حد ممکن است یک فرد را ناتوان کند و با عملکرد مؤثر تداخل نماید (ادلمان[۲]، ۲۰۰۵).
اضطراب یکی از احساسات عاطفی انسان است. اما هنگامی که این احساس شدت مییابد، ممکن است به نتایج نامطلوبی منجرگردد. یکی از بیشترین وقایع تهدید کننده که امروزه موجب اضطراب در دانشجویان میگردد، امتحانات است ( یزدانی و سلیمانی، ۱۳۹۰).
بسیاری از دانشجویان دانشگاه ها از اضطراب امتحان رنج میبرند. این اضطراب به قدری شدید است که موجب اختلال در عملکرد اجرای امتحان می شود(بروان[۳] و همکاران، ۲۰۱۱) با این حال، زمانی که اضطراب بر عملکرد امتحان تأثیر میگذارد، مشکلاتی را برای بسیاری از دانشجویان ایجاد میکند و میتواند دارای اثرات منفی بر تواناییهای تحصیلی کسانی باشد که از آن رنج میبرند(پلس، ۲۰۱۰).
هر چند اضطراب امتحان در طول دوره دانش آموزی نیز وجود دارد، اما در آموزش عالی به اوج خود میرسد. این موضوع نه تنها میتواند مانع اجرای آزمون شود و بر کلیت یک برنامه مطالعاتی تأثیر گذارد؛ بلکه توسعه فردی را نیز محدود میکند(مارک من و همکاران، ۲۰۱۱).
بررسی عو امل پیش آیند و پس آیند موفقیت تحصیلی همواره از دغدغه های پژوهشگران نظام تعلیم و تربیت بوده است و در مطالعات متعدد این عوامل به تناسب اهمیت و تأثیر خود شناسایی و یا طبقه بندی شده اند. اما متاسفانه کار بر روی تعدیل این عوامل و تلاش های تجربی جهت کاهش دادن عو امل منفی تأثیر گذار بر پیشرفت تحصیلی، خلایی برجسته در نظام آموزشی بوده است. علی رغم همه ی پژوهش هایی که در مورد موفقیت و انگیزه تحصیلی انجام می شود، این مسئله هنوز به عنوان یکی از چالش ها و دغدغه های نظام آموزشی ما مطرح است (خجسته مهر و همکاران، ۱۳۹۱).
تعلیم وتربیت آدمی از دیر باز مورد توجه بوده است، اما اهمیت آن در سالهای اخیر به طور فزاینده ای افزایش یافته و در این زمینه هزینه های فراوانی از طرف خانواده ها ودولت مصرف می شود. ولی باوجود این مشاهده می شود که تعداد قابل توجهی از دانش آموزان هر ساله در یادگیری آموزشگاهی شکست می خورند. بدیهی است، عوامل متعددی(محیطی ،آموزشی، خانوادگی) در عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذار هستند.( یوسفی و همکاران، ۱۳۸۸).
بحث انگیزه ی پیشرفت برای اولین بار و به صورت علمی تحت عنوان نیاز توسط موری مطرح شد (بهرامی، ۱۳۸۳). او برای انسان چندین نیاز را مطرح کرد که برخی زیستی و برخی روانی هستند. انگیزش پیشرفت یک نیاز اجتماعی است و عبارت است از غلبه کردن بر موانع، رسیدن به استانداردهای عالی، رقابت با دیگران و پیشی گرفتن از آن ها (دارابی،۱۳۸۰).
پنیت ریچ و شرابن[۴] (۱۹۹۲) عقیده دارند میزان انگیزه تأثیر زیادی در رسیدن به هدف و میزان تلاش دارد. هنری موری، انگیزه رفتار آدمی از نیازهای وی تأثیر می پذیرد و نیاز به پیشرفت از جمله نیازهای اساسی رفتار آدمی است (ریان و دسی[۵]،۲۰۰۰).
مک کامبز و مرزانو (۱۹۹۰) پیشرفت را تابعی از اثر مشترک دو ویژگی «مهارت» و «اراده»، یعنی انگیزش می دانند. گیج و برلاینر[۶] (۱۹۲۲) انگیزه ی پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک زمینه یا فعالیت خاص تعریف کردهاند. (به نقل از پاکدامن ساوجی و همکاران، ۱۳۹۰).
پژوهش های انجام شده در زمینه ی انگیزه ی پیشرفت نشان دادهاند که افراد از لحاظ این نیاز تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. بعضی افراد دارای انگیزش سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران در کارهای خود برای کسب موفقیت به سختی می کوشند. بعضی دیگر انگیزش چندانی به پیشرفت و موفقیت ندارند و به دلیل ترس از شکست آماده خطرکردن برای موفقیت نیستند (سیف، ۱۳۸۶).
به نظر آرموند (۲۰۰۳) انگیزش در آموزش، دارای تأثیراتی بر روی شیوه ی یادگیری موضوعات توسط دانش آموزان میباشد. این تأثیرات عبارتند از: ۱- هدایت رفتار به سمت اهداف خاص، ۲- افزایش تلاش و انرژی، ۳- افزایش فعالیت و پافشاری در انجام آن، ۴- تقویت فرایندهای شناختی، ۵- تعیین پیامدهای تقویت کننده، و۶- بهبود عملکرد.
مک کللند و همکاران (۱۹۶۱) بیش از سایرین مفهوم انگیزه ی پیشرفت را مورد بررسی قرار دادهاند. از نظر آن ها، انگیزش پیشرفت زمانی مطرح می شود که شخص در فعالیت خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و در پی موفقیت باشد. تحقیقات نشان میدهد که هر چه شدت انگیزش پیشرفت بیش تر باشد به همان اندازه موفقیت فرد افزایش خواهد یافت (به نقل از امیرافشاری،۱۳۸۰).
افراد دارای نیاز پیشرفت زیاد بیش تر با هیجان های گرایشی مثل امید، غرور و خشنودی پیش بینانه پاسخ میدهند؛ در حالی که افراد دارای نیاز پیشرفت کم، بیش تر با هیجان های اجتنابی مثل اضطراب، حالت تدافعی و ترس از شکست پاسخ میدهند (ریان و دسی، ۲۰۰۰).