سرمایه فکری در تدوین و تنظیم استراتژی یک شرکت باید مورد توجه قرار گیرد و همچنین باید به عنوان یکی از منابع عمده و اساسی سودآوری شرکتها به حساب آید. ناآگاهی از سرمایه فکری موجب عدم توجه کافی مدیریت به آن خواهد شد که این عدم بهرهبرداری کامل از ارزش افزوده قابلیتها را در پی دارد، پس میتوان نتیجه گرفت که موفقیت روزافزون و بهره وری شرکت یا سازمان مرهون توجه به دانش و سرمایه فکری است. با شناخت ماهیت، مدل و روشهای اندازهگیری و ارزشگذاری سرمایه فکری، امکان طرحریزی و بهینهسازی و کنترل و نظارت مستمر بر آن در شرکتها و سازمانها مهیا خواهد شد. (نورعلی زاده، محمدرضایی،۱۳۹۳، ص ۳۹)
سرمایه فکری، موضوع جدیدی است که به لحاظ نظری در چندساله اخیر در سطح جهانی مطرح شده است؛ اما از آن جایی که منبعی پر ارزش برای سازمانها به حساب میآید، میزان رشد و توسعه آن به سرعت در حال تبدیل شدن به شاخصی در توسعهیافتگی کشورها است. از سوی دیگر، این منبع نامشهود به عنوان یکی از ارزش افزاترین منابع شرکتها و مؤسسات اقتصادی و سرمایهای کلیدی در رشد کارآفرینی مطرح شده است. (رشیدی،۱۳۹۲، ص ۱)آآبببب/؟ذذررذذذ«ااۀذذذذذ
۲-۲-۸) اندازهگیری سرمایه فکری:
در عصر اقتصاددانشی امروز که در آن دانش و فکر بخش قابلملاحظهای از ارزش یک محصول و همچنین ثروت یک سازمان را تشکیل میدهد، روشهای سنتی حسابداری که مبتنی بر داراییهای ملموس و اطلاعات تاریخی و گذشته نگر هستند، برای اندازهگیری سرمایه فکری که هسته اصلی فعالیتهای اقتصادی شرکتهای دانشمحور را تشکیل میدهد، کفایت نخواهد کرد؛ بنابرین با توسل بر رویکردهایی که در آن تلاش میشود تا سهم حذفشده داراییهای نامشهود یا در اصطلاح نوین، سرمایه فکری را در گزارشهای مالی شرکتها مورد محاسبه قرار دهد، هم شکاف قابلملاحظه میان ارزش بازار و ارزش دفتری به حداقل رسیده وهم موجب آگاهی گروههای ذینفع نسبت به ارزش و عملکرد واقعی شرکت و سازمانها خواهد شد. از سوی دیگر، در عصر اقتصاددانشی امروز تقاضا از سوی گروههای مختلف ذینفع و ذی علاقه جهت دسترسی لو[۳۱](۲۰۰۰). مرور ادبیات موضوعی سرمایه فکری نشان میدهد که حجم قابلملاحظهای از تحقیقات به اندازهگیری سرمایه فکری اختصاص یافته است لوتی[۳۲](۱۹۹۸). این موضوع بیانگر این حقیقت در حال رشد و گسترش شناخته میشود. به باور بسیاری از نظریهپردازان حوزه سنجش سرمایه فکری، هنگامی که یک سازمان نتواند موضوعی را مورد سنجش قرار دهد، لاجرم از مدیریت آن نیز عاجز خواهد بودوعلاوه بر آن نمیتواند در مورد آن گزارشگری مناسبی را صورت دهد. براین اساس میتوان گفت: به طور کلی دو دلیل عمده برای سنجش سرمایه فکری از دیدگاه کلان در سازمانها وجود دارد:
_از دیدگاه گزارش دهی مالی باهدف اینکه ملزومات قانونی و تنظیمی مورد نیاز سازمان تأمین و برآورده شود.
_از دیدگاه مدیریت سرمایه فکری که به بهترین نحو در سازمان پیادهسازی میشود. (مصطفایی،۱۳۹۲، ص ۱۶۸-۱۶۷)
آنچه در خصوص سرمایه فکری حائز اهمیت است میتواند از دیدگاه حسابداری به آن پرداخته شود، موضوع اندازهگیری سرمایه فکری میباشد؛ که در جامعه ایران از دیدگاه تخصصی کمتر به آن توجه شده است. حسابداری برای اینکه بتواند این بخش جدید سرمایه را اندازهگیری نماید نیاز است که اصول و مفاهیم جدیدی را تعریف نماید. کاملاً واضح است که یافته های جدید بشری را نمیتوان با ابزارهای قدیمی اندازهگیری نمود، در صورت تحقق این موضوع چه بسا اطلاعات کسبشده گمراهکننده نیز باشد. (پور قاضی،۱۳۹۲، ص ۴۸)
ارزش داراییهای فکری در شرکتهای پیش رو تقریباً ۳ تا ۴ برابر ارزش ثبتشده آن ها را شامل میشود. اگرچه سرمایه فکری میتواند به صورت قابلملاحظهای در ارزش شرکتها اثرگذار باشد ولی به نظر میرسد اتفاق نظر جهت اندازهگیری آن بین اهالی حرفه وجود ندارد. اهمیت اندازهگیری سرمایه فکری در شرکتهای خدماتی بیش از سایر شرکتها مشاهده میگردد، البته به آن معنا نیست که سرمایه فکری در سایر شرکتها بیاهمیت یا کم اهمیت هستند، دلیل این گفته را اینگونه میتوانم بیان نمایم که وقتی شرکتی دارایی فیزیکی دارد میتوان تا حدود زیادی بازده آن دارایی را پیشبینی نمود. (پور قاضی،۱۳۹۲، ص ۴۹_۴۸)
جهت اندازهگیری سرمایه فکری عدهای اعتقاد دارند که بایستی مبنایی مناسب جهت سنجش دانش جستجو کرد وعدهای دیگر معتقدند که دانش خودش نمیتواند اندازهگیری شود بلکه آن نتایج فعالیتهای دانش است که بایستی اندازهگیری گردد. پیش از هر اندازهگیری باید موارد زیر را مورد توجه قرار دهیم:
۱-هیچ روش واحدی نمیتوان یافت که حق سرمایه فکری را به صورت کامل بپردازد، ولی باید مدل مورد بررسی معیارهای زیر را داشته باشد؛ فعالیتهای مولد دارایی فکری را اندازهگیری نماید.
۲-جهت یافتن مدل بهینه نیاز به افرادی متخصص است که ضمن آنکه داراییهای نامشهود را میشناسد، مبنایی منطقی هم برای اندازهگیری آن فراهم نمایند. بعید به نظر میرسد که دیگران را نسبت به موضوعی متقاعد کنیم در حالی که آن موضوع برای خود ما قابلدرک نیست.
۳-اندازهگیری باید منتج به افزایش در کیفیت و کمیت کارایی شرکت در بازارهای رقابتی گردد. اندازهگیری و مدیریت دانش باید حداقل یکی از این اهداف را دنبال نماید؛ افزایش در کیفیت و کمیت فروش، ایجاد مشتری جدید و حفظ مشتریان موجود و همچنین ساختارهای حمایتی بیشتر و بهتر را شامل شود.
۴- اندازهگیری و سنجش نباید تنها در مورد آنچه باشد که در گذشته اتفاق افتاده است، بلکه بایستی ضمن توجه به گذشته به آینده نیز تمرکز داشته باشد، امروزه چه بسا یافتن اطلاعات آتی بهتر و کاربردی تر نیز باشد. (پور قاضی،۱۳۹۲، ص ۴۹)
۲-۲-۹) اهداف اندازهگیری سرمایه فکری:
افزایش یا کاهش سرمایه فکری به صورت فزایندهای بر عملکرد مالی شرکتها اثر خواهد گذاشت، بنابرین بیشتر شرکتها این احساس نیاز را جهت ارزیابی مناسب سرمایه فکری در خود خواهند نمد تا بتوانند ضمن در اختیار داشتن اطلاعات مفید و قابلاتکا، عملکرد مالی شرکت خود را تعیین اندازهگیری نماید، توجه به سرمایه فکری به عنوان فرصتی جهت ایجاد و گسترش تجارت جدید و خلاق استفاده میشود که نشانه هایی از موفقیتهای تجاری و شغلی آینده را نشان میدهد. (پورزمانی،۱۳۹۲، ص ۴۹)
مر و همکارانش[۳۳] ضرورت سنجش سرمایه فکری را مورد بررسی قرار داده و پنج دلیل اساسی برای اندازهگیری سرمایه فکری به شرح ذیل بیان میکنند:
-
- ارزیابی سرمایه فکری به سازمانها کمک میکند تا بتواند استراتژی خود را بهتر تنظیم نمایند.
-
- با ارزیابی سرمایه فکری بهتر میتوان اجرای استراتژی را ارزیابی نمود.
-
- با ارزیابی سرمایه فکری بهتر میتوان به توسعه و تنوع در سازمان دست یافت.
-
- با بهره گرفتن از نتایج ارزیابی سرمایه فکری میتوان سیستم جبران خدمت و حقوق و دستمزد بهتری را طراحی نمود.
- با ابلاغ معیارهای سرمایه فکری به سهامداران و ذینفعان خارج از سازمان میتوان به آن ها در تصمیمگیری و سرمایهگذاری کمک کرد. (پاکدل، دریایی،۱۳۹۲، ص ۵)
۲-۲-۱۰) دلایل توجه به اندازهگیری سرمایه فکری:
شرکتها به دلایل متعددی تمایل به اندازهگیری سرمایه های فکری دارند که مهمترین آن ها عبارتاند از: