عفتی (۱۳۸۱)، به بررسی انگیزههای مؤثر بر وندالیسم با تکیه بر سنگپرانی به قطارهای مسافربری پرداخته است. این مطالعه با ملاک قرار دادن نظریه های فشار اجتماعی، خردهفرهنگ، کنترل اجتماعی، برچسب زنی، نظریۀ روانکاوانۀ تبهکاری، نظریۀ یادگیری اجتماعی و غیره کار خود را به پیش برده است. جامعۀ آماری این پژوهش دانش آموزان ۹ تا ۱۶ ساله (۶۲۵۴ دانش آموز) ساکن در حاشیۀ ریل آهن در سه محور تهران-قزوین، تهران-ورامین و تهران-قم بود که با بهره گرفتن از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد ۳۸۲ نفر انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که علّت اینگونه رفتارها؛ انگیزۀ تفریحی، ناملایمات خانوادگی، شرایط نابسامان محلی و اوضاع و احوال محیطی و خصوصیات فردی کودکان و نوجوانان بوده است.
شمس اسفند آبادی و همکاران (۱۳۸۲)، در مطالعه ای با عنوان “بررسی شیوع اختلال رفتاری در دانش آموزان ابتدایی شهر ابهر” با بهره گرفتن از پرسشنامۀ راتر به بررسی رابطۀ بین میزان اختلال رفتاری با عاملهای جنسیت، پیشرفت تحصیلی، میزان تحصیل و وضعیت شغلی والدین در بین ۶۰۰ دانش آموز (۳۰۰ دختر و ۳۰۰ پسر) پرداختند. نتایج نشان داد که اختلالات رفتاری در %۳/۶ کل آزمودنیها شدید است. این میزان در دختران %۶/۵ و در پسران %۷ است. بین وضعیت اشتغال والدین با اختلال رفتاری دانش آموزان ارتباط معنیداری یافت نشد. همچنین بین میزان اختلال رفتاری پسران و دختران و بین میزان تحصیل پدر و میزان اختلال رفتاری تفاوت معناداری وجود نداشت اما بین میزان تحصیل مادر و میزان اختلال رفتاری دانش آموزان رابطۀ معنادار وجود داشت.
مقصودی و بنی فاطمه (۱۳۸۳)، در مقالهای با عنوان “تحلیل محتوای دیوارنویسیهای کلاسهای درس دانشگاه شهید باهنر کرمان” نشان دادند که بیشترین دیوارنویسیها در دانشکدۀ فنی و مهندسی و کمترین آن در دانشکدۀ پزشکی بوده است. همچنین از بین تمامی مفاهیم ادبی و اجتماعی نوشته شده، عشق بیشترین فراوانی را داشته است و پس از آن رابطۀ بین دو جنس، تقلب و انتقاد از استاد، زندگی و امید و تأکید بر هنجارهای قومی و اجتماعی قرار دارند.
سهامی و احمدی (۱۳۸۳)، در تحقیقی تحت عنوان “بزهکاری و خرابکاری”، به منظور بررسی علل و عوامل مؤثر بر خرابکاری، به مطالعه روی دانش آموزان دبیرستانهای شیراز پرداختهاند. خرابکاری در این تحقیق به عنوان یک رفتار بزهکارانه مد نظر بوده و عبارت است از تخریب امکانات وسایل عمومی از قبیل پاره کردن صندلی اتوبوسها، شکستن لامپهای معابر، صدمه به اموال مدرسه و غیره. تحقیق فوق با روش کمّی و به صورت پرسشنامۀ خود گزارشی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در تجزیه و تحلیل دو متغیره، متغیرهای جنس، سن، محل زندگی، بعد خانوار، وضعیت تحصیلی فرد، تحصیلات مادر، منزلت شغلی پدر، تعهدات و دلبستگی خانوادگی، رابطۀ معنیداری با متغیر خرابکاری دارند. در تجزیه و تحلیل چند متغیره با بهره گرفتن از رگرسیون مرحله به مرحله متغیرهای جنس، پایبندی به قوانین، سطح تعهدات و دلبستگی مدرسهای، ساخت خانواده و تحقیر شدن رابطۀ معنیداری با متغیر وابسته یعنی خرابکاری داشتهاند.
رحمتی (۱۳۸۳)، به بررسی اعتبار تجربی تئوری ناکامی-پرخاشگری تماشاگران فوتبال شهر تهران پرداخته است. فرضیۀ اصلی پژوهشِ وی این بود که ناکامی طرفداران تیمهای فوتبال در دستیابی به اهداف ورزشیشان سبب گرایش آنها به رفتارهای خرابکارانه می شود. نتایج پژوهش نشان داد که ناکامی تنها بخشی از رفتارهای خرابکارانۀ طرفداران تیمهای فوتبال را تبیین می کند.
محمد اسماعیل (۱۳۸۴)، در پژوهشی با عنوان “بررسی و مقایسۀ میزان رشد اخلاقی نوجوانان عادی و دارای اختلال سلوک” مراحل رشد اخلاقی نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله را بر اساس نظریۀ کلبرگ مقایسه کردند. نتایج حاصل از مصاحبۀ بالینی نشان داد که مراحل رشد اخلاقی افراد دارای اختلال سلوک با الگوی کلبرگ مطابقت دارد و به موازات بالا رفتن سن، سطح استدلال اخلاقی آنان نیز رشد مییابد. همچنین سرعت و حرکت نوجوانان دارای اختلال سلوک در مراحل رشد اخلاقی کندتر از نوجوانان عادی بود.
پاکدامن (۱۳۸۴)، در مقالهای با عنوان “برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی در نوجوانی” در پی تعیین میزان شیوع اختلال دلبستگی یا برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی در نوجوانی بود. به همین منظور بر اساس یک پژوهش زمینه یابی، نمونه ای متشکل از ۲۸۰ نوجوان (۱۴۰ دختر و ۱۴۰ پسر) دبیرستانی مدارس دولتی شهر تهران را انتخاب کرد و با بهره گرفتن از پرسشنامۀ دلبستگی بزرگسال (AAS)، مقیاس بازنگری شدۀ دلبستگی بزرگسال (RAAS)، مصاحبۀ سازمانیافته تشخیصی اختلال واکنشی دلبستگی (RAD) و مصاحبۀ بالینی برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی در نوجوانی، آنها را مورد ارزشیابی قرار داد. نتایج این مطالعه، وجود نشانه های برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی را در %۵/۱۰ از آزمودنیهای هر دو ریخت نشان داد. این پژوهش در سطح کاربردی نیز، الگوها و ابزارهای جدید را برای ردیابی این اختلال در اختیار متخصصان بالینی قرار میدهد.
اسداللهی و براتوند (۱۳۸۵)، در مقاله خود به بررسی رابطۀ بین کودک آزاری والدین و الگوی مجرمانۀ شرارت در کودکان آزار دیده بر مبنای نظریۀ لئونارد برکوئیس و بندورا پرداختند. جامعۀ آماری این مطالعه شامل کلیۀ مجرمین بزه شرارت و خشونت در زندانهای خوزستان در سال ۸۴ بود که با نمونه گیری تصادفی ۸۰ نفر انتخاب شدند. ۹۰ درصد نمونه ها گزارش کردند که طی دوران کودکی از جانب پدر مورد آزار جسمانی بوده و تنبیه بدنی، محرومیت از غذا و تفریح بوده اند. نتایج حاکی از رابطۀ معنادار بین سواد والدین، ساخت خانواده تک والدی و طلاق زود هنگام با کودک آزاری مشاهده شد.
حاج بیگی و مسعودی (۱۳۸۵)، در مقالهای با عنوان “خشونت و پرخاشگری در فوتبال و راههای کنترل آن” ضمن بررسی ماهیت و مبانی نظری موضوع، راهکارهایی را برای کنترل و مقابله با این پدیده مطرح میسازند.
محمدی بلبلان آباد (۱۳۸۵)، در پایاننامۀ کارشناسیارشد خود با عنوان “سنجش میزان وندالیسم و بررسی برخی از عوامل مرتبط با آن در بین دانش آموزان ناحیۀ یک مقطع متوسطۀ شهر سنندج” با تأکید بر نظریه های یادگیری اجتماعی، بیگانگی، فشار اجتماعی، خردهفرهنگی، برچسب و کنترل اجتماعی هیرشی نتیجه میگیرد که بین متغیرهای جنسیت، محل تولد، ساخت خانواده (بسامان و نابسامان) با خرابکاری رابطه وجود دارد. همچنین متغیرهای بیگانگی اجتماعی، احساس اجحاف و بی عدالتی، ارتباط افراد با گروه های بزهکار، بُعد خانوار و میزان مشاهدۀ رفتارهای خرابکارانه در مدرسه با تمایل به رفتارهای خرابکارانه رابطۀ مثبت و معنادار و متغیرهای وضعیت مناسب تحصیلی، میزان تعلق و پیوستگی دانش آموزان به مدرسه با متغیر وابسته رابطۀ منفی و معکوس دارند. پایۀ تحصیلی تأثیری در متغیر وابسته نداشته است.