۲- مهارت حل مسأله :این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبروست. شناسایی و بررسی راه حل های موجود وبرگزیدن واجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مسأله به طوری که فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود واز راه های غیر سالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند .
۳- مهارت تفکر خلاق : توانایی تفکر خلاق یک مهارت سازنده وپایه برای نیل به سایر مهارتهای مرتبط با اندیشیدن است .در این مهارت افراد فرا می گیرند که به شیوه های متفاوت بیاندیشند واز تجربه های متعارف ومعمرلی خویش فراتر رفته راه حلهایی را خلق نمایندکه خاص و ویژه خودشان است.
۴- مهارت تفکر نقاد : این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و شناسایی آثار نفوذی ارزشهای اجتماعی ، همسالان و رسانه های گروهی بر رفتار فردی .
۵- توانایی برقراری ارتباط مؤثر : این مهارت به معنای ابراز احساسات ، نیازها ونقطه نظرهای فردی به صورت کلامی وغیر کلامی است .
۶- مهارت ایجاد وحفظ روابط بین فردی : مهارتی است جهت تعامل مثبت با افراد به ویژه اعضای خانواده در زندگی روزمره (دلیری،۱۳۸۳).
۲-۱-۶- ده مهارت اصلی وپایهای مهارتهای زندگی
این مهارتها عبارتند از :
-
- مهارت خود آگاهی
-
- مهارت همدلی
-
- مهارت برقراری رابطه مؤثر
-
- مهارت روابط بین فردی سازگارانه
-
- مهارت تصمیم گیری
-
- مهارت حل مسأله
-
- مهارت تفکر نقاد
-
- مهارت تفکر خلاق
-
- مهارت مقابله با هیجان
- مهارت مقابله با استرس(دفتر برنامه ریزی و پرورشی وزارت آموزش وپرورش،۱۳۸۴).
مهارتهای زندگی را می توان به علت نزدیکی وهمپوشی دوبه دو به پنج حوزه مانند زیر تقسیم کرد . برای ارتقای سلامت ، آموزش هر یک از این حوزه ها ، به صورت مهارتهای عام واصلی زندگی ، باهدف ایجاد تونایی روانی و اجتماعی انجام میگردد .
خودآگاهی
و
همدلی
ارتباطات اجتماعی
و
ارتباطات بین فردی
تفکر خلاق
و
تفکر نقاد
تصمیم گیری
و
حل مسأله
مقابله با هیجان
و
مقابله با استرس
آموزش مهارتهای زندگی به دو صورت انجام میگیرد :
۱-آموزش مهارتهای زندگی به صورت کلی که با هدف ارتقا سلامت وبهداشت روان و ایجاد رفتارها وتعاملات سالم صورت میگیرد.
۲-آموزش مهارتهای اختصاصی و ویژه باهدف پیشگیری از یک آسیب مشخص مانند آموزش مهارت قاطع بودن و در مقابل مشاور گروه جهت سوء مصرف مواد وغیره .
شواهد عملی نشان می دهدکه آموزش مهارتها با این روش و در قالب یک برنامه گسترده ،نقش مهمی در پیشگیری اولیه دارد(دفتر برنامه ریزی و پرورشی وزارت آموزش وپرورش،۱۳۸۴).
آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر میسازد تا دانش ،ارزشها و نگرشها را ه تواناییهای بالفعل تبدیل کند و انگیزه و رفتار سالم داشته باشد وفرصت و میدان انجام چنین رفتارهایی را ایجاد نماید . مهارتهای زندگی بر ادراک فرد از کفایت خود و اعتماد به نفس و عزت نفس اثر دارد وبنابراین نقش مهمی در سلامت روان دارد. همراه با افزایش سطح بهداشت روان ، مراقبت در خود و دیگران ، پیشگیری از مشکلات روانی و بهداشتی و مشکلات رفتاری افزایش مییابد(مهدی زاده،۱۳۸۲).
برخورداری از مهارت های زندگی فرد را برای غلبه بر تنش ها و مشکلات پیش رو که اقتضای زندگی فردی و اجتماعی است آماده میکند. مهارت های زندگی افراد را در رویارویی با شرایط زندگی توانمند میسازد. این مهارت ها میتواند تأمین کننده سلامت روانی ، اجتماعی و جسمانی افراد باشد. پایین بودن مهارت های زندگی موجب افت عملکرد تحصیلی روی آوردن آنان به رفتارهای پر خطر میگردد ( رامشت و فرشاد، ۲۰۰۹).
۲-۱-۷- مبانی نظری مهارت های زندگی
منگرولکر(۲۰۰۱) معتقد است نظریه هایی که به تحول بشر (خصوصاً” کودکان و نوجوانان) می پردازد و چگونگی رشد، یادگیری و رفتار آن را توضیح میدهند؛ تشکیل دهنده زیر بنای اصلی مهارت های زندگی هستند. در این بخش به ۶ نظریه اشاره میگردد که در شکل گیری مهارت های زندگی نقش اساسی دارند. این نطریه ها عبارتند از: نظریه یاد گیری اجتماعی، نفوذ اجتماعی، حل مسایل شناختی، هوش چند بعدی، خطر و جهندگی و نظریه ی ساختار گرایی روان شناختی(خدابخش کولانی،۱۳۸۷).
۲-۱-۷-۱- نظریه یاد گیری اجتماعی[۱۰]
برنامه آموزش مهارت های زندگی بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی بنا شده است. نظریه یاد گیری اجتماعی بر مبنای کارهای آلبرت بندورا معتقد است یادگیری فرایندی فعال و مبتنی بر تجزیه است. به این صورت که کودکان هم از طریق دستور العمل ( گفتارهای والدین، معلمین و…) و هم از طریق مشاهده ی رفتار دیگران یاد می گیرند، رفتار آن ها نیز از طریق نتیجه و پاسخی به اطرافیان به آن ها نشان میدهند، اصلاح و تقویت میگردند. بنا براین کودکان از طریق تعامل اجتماعی و از طریق ارتباط کلامی، رفتارها را یاد می گیرند(خدابخش کولانی،۱۳۸۷) اصول اساسی این تئوری این است که رفتار های اجتماعی از طریق تقویت، آموخته و حفظ میشوند و در انجام یک رفتار، دارا بودن مهارت آن رفتار و احساس خود کارآمدی مهارت، اهمیت زیادی دارد. نظریه یاد گیری اجتماعی، اثر مهمی بر روی تحول مهارت های زندگی داشته است. از دیدگاه این نظریه لازم است کودکان به روش و مهارت هایی مجهز شوند که به آن ها کمک کند که با جنبههای درونی زندگی اجتماعی (از قبیل روش های کاهش تنیدگی، کنترل خود و تصمیم گیری) مقابله کنند. در بخش مهمی از برنامه ی مهارت های زندگی، از روشها و فرایند های طبیعی استفاده می شود که کودک از طریق آن ها یاد میگیرد. به همین دلیل است که بخش اعظم مهارت های زندگی از طریق مشاهده، بازی کردن نقش و ارتباط با گروه همسالان انجام می شود.
۲-۱-۷-۲- نظریه نمره اجتماعی
این نظریه معتقد است که کودکان و نوجوانان که تحت فشار قرار می گیرند به سوی رفتار های مشکل آفرین مانند مصرف سیگار گرایش مییابند بععضی از منابعی که به کودکان فشار می آورند عبارتند از گروه همسالان پدران و مادران که رفتار نابهنجار اجتماعی دارند و الگوی کودک هستند و الگوهای منفی که از طریق وسایل ارتباط جمعی به کودکان منتقل می شود و در نظریه نفوذ اجتماعی به شناسایی این فشارها می پردازند و به کودکان آموزش میدهند که مانع فشار را شناسایی کنند و هم بتوانند در مقابل تقاضاهای آن ها پاسخ منفی بدهند.