بحث و نتیجه گیری
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
مقدمه
در این فصل ابتدا به بحث و بررسی در مورد نتایج حاصل از پژوهش می پردازیم و در ادامه آن محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهش را ارائه میکنیم .
فرضیه ی پژوهش : آیا برجسته سازی چهره بر میزان تماس چشمی کودکان درخودمانده مؤثر است ؟
در پژوهش حاضر از روش های مختلف برجسته سازی چهره با تأکید بر نواحی چشم ها که با روش های مداد-کاغذی شروع و با روش های فردی و گروهی دیگر به منظور افزایش میزان تماس چشمی کودکان درخودمانده انجام شد.
ارتباط در زمینه ی کار با کودکان درخودمانده همواره یکی از مؤلفه های مهم به شمار می رود و از آنجایی که چهره ها در ایجاد یک ارتباط کارآمد کلید محسوب میشوند، مداخلات در زمینه تسهیل ارتباط در افراد درخودمانده از ضروریات برنامه های آموزشی و توانبخشی به شمار می رود. چرا که با توجه به نتایج اکثر پژوهش های انجام شده در حوزه کودکان درخودمانده، این افراد در تجربه کردن چهره های دیگران ناتوان هستند. حال هدف کلی تری که ما در این پژوهش بعد از افزایش میزان تماس چشمی به دنبال بهبود آن بودیم، تسهیل فرایند ارتباطی و مهارتهای اجتماعی در کودکان درخودمانده بود.
در این پژوهش ما با بهره گرفتن از روش های برجسته سازی چهره، شاهد افزایش تماس چشمی در آزمودنی ها بودیم که در توجیه این کار باید گفت علت اثربخشی روش های برجسته سازی چهره بر افزایش میزان تماس چشمی ، محتوای آموزشی روش ها و ارائه چهره ها به عنوان یک محرک دیداری بوده است. از آنجایی که این روش ها به عنوان یک برنامه آموزشی و توانبخشی درباره تماس چشمی مطرح بودند و روند ارتباط با فرد مقابل نشان میدادند و نهایتاً اینکه این ارتباط، پیامد خوشایندی را به دنبال داشته، باعث جلب توجه و برقراری تماس چشمی شده است.
نکته قابل ذکر دیگر در زمینه اثربخشی این روشها در کودکان درخودمانده، پردازش چهره ها در این کودکان است چرا که آسیب های ویژه اولیه در پردازش چهره سرانجام به فقدان علاقه اجتماعی منجر می شود(گلارای،۲۰۰۶).به خاطر تأثیری که چهره ها در فرایند ارتباط دارند، آموزش کودکان درخودمانده برای گرایش بیشتر به چهره ها و بخصوص نواحی چشم ها میتواند کانال ارتباطی مهم در زمینه هیجانات، حالت های روانی،هویت و جنسیت را فراهم آورده و از طریق آن خیلی از هیجانات مثبت و منفی را که این کودکان از تجربه کردن آن ها بی بهره هستند به آنان ارائه داده تا بتوانند در زمینه پردازش هیجانی نیز عملکرد مثبتی داشته باشند. حال با این تفاسیر چون روش های برجسته سازی چهره موجب شده تا ارتباط برقرار شده در زمان آموزش پیامد های خوشایندی به دنبال داشته باشد، باعث جلب توجه و برقراری تماس چشمی بیشتر و بهتری در کودکان در خودمانده شده است.
محدودیت ها
بدون شک هر فعالیت پژوهشی با محدودیت های خاص خود مواجه است که میتواند مانعی جهت رسیدن پژوهشگر به هدف مطلوب پژوهشی باشد . برخی از این محدویت ها قابل پیشبینی ولی برخی دیگر در جریان کار پژوهشی خود را نمایان میسازند و بعضا منجر به مشکلاتی برای رسیدن به هدف پژوهشی میشوند . مهمترین محدودیت های موجود در پژوهش حاضر به شرح ذیل است:
-
- پژوهش حاضر به لحاظ تمرکز بر مداخله درمانی برای کودکان درخودمانده دارای محدودیت های طبیعی و ذاتی است . از انجا که کودکان درخودمانده اغلب نیازمند دریافت درمان انفرادی با حجم زیاد و طول مدت فراوان ارائه خدمات میباشد و همچنین اینکه فعالیت درمانی برای کودکان درخودمانده امری دشوار، طاقت فرسا و مستلزم صرف انرژی فراوان است . لذا اکثر پژوهش های این حیطه به صورت مطالعه موردی و یا کار در گروههای کوچک اجرا می شود. پژوهش حاضر نیز با توجه به اینکه در قالب یک پروژه تحصیلات تکمیلی انجام میگردد، به ناچار با حجم کوچکی اجرا گردید، که این امر موجب محدودیت گردیده و تعمیم پذیری یافته ها را به صورت طبیعی تحت تاثیر قرار داده است
-
- علی رغم جستجوی زیاد پژوهشگر جهت دسترسی به اسناد پژوهشی و مروری در زمینه کاربرد روش های برجسته سازی چهره برای کودکان درخودمانده، فقدان و کمبود نمایان پیشینه پژوهشی در زمینه کاربرد روش های برجسته سازی چهره در مورد کودکان درخودمانده، امکان الگوگیری از برنامه های مشابه و امکان بررسی مقایسه ای و تعیبر وتفسیر انتقادی یافته ها را محدود نمود.
-
- عدم وجود مراکز ارائه خدمات درمانی و توان بخشی کافی پژوهشگر را به تنها مرکز دولتی آموزش و تواتبخشی کودکان درخودمانده در شهر مشهد محدود نمود.
-
- محدود بودن گروه سنی ۴-۸ سال
- محدود بودن زمان اجرای برنامه آموزش
پیشنهادها
-
- استفاده از روش های برجسته سازی چهره به عنوان یک برنامه آموزشی گسترده برای افزایش میزان تماس چشمی و بالطبع افزایش مهارت های اجتماعی کودکان درخودمانده
-
- آموزش روش های برجسته سازی چهره به صورت کلاس های آموزشی به والدین کودکان درخودمانده
- استفاده از روش های برجسته سازی چهره جهت بررسی و تاثیر آن بر پردازش و شناخت هیجانات در کودکان درخودمانده
منابع
انجمن روان پزشکی آمریکا.(۲۰۰۰) راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی. مترجم محمد رضا نیک خو.(۱۳۸۱). تهران : سخن
سیف، علی اکبر(۱۳۸۸).تغییر رفتار و رفتار درمانی نظریه ها و روش ها. (چاپ دوازدهم). تهران: نشر دوران.
اصغری نکاح، سید محسن(۱۳۸۹). طراحی و ارزیابی اثربخشی برنامه بازی درمانی عروسکی برای مهارت های ارتباطی کودکان درخودمانده . پایان نامه دکتری . دانشگاه تهران. دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی.(منشر نشده).
رامشینی،مریم(۱۳۹۰). بررسی اثربخشی آموزش داستان اجتماعی بر افزایش تماس چشمی کودکان درخودمانده. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی. دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.
Atsushi senju , Mark H. johson.(2009) Atypical eye contact in autism: Models , mechanisms and development. 33 , 1204-1214
Antonia F. de C. Hamilton, Rachel Brindley, Uta Frith.(2009)Visual perspective taking impairment in children with autistic spectrum disorder.
Cognition113(2009)37-44
Baron-cohen.S ,Wheelwright S.(2004)The empathy quotient:an investigation of
adults with Asperger Syndrome or high functioning Autism and normal sex
difference. Autism Dev Disord 2004 , 34(2)75-163
Claes Von Hafsten, Helena Uhlig, Malin Adell, Olga Kochukhova.(2009) How
children autism look at events.Research in autism spectrum disorder
۳(۲۰۰۹),۵۵۶-۵۶۹
Candida C .Peterson, Virginia Slaugther.(2009)Theory of Mind(TOM)in children
with autism or typical development:Link between eye reading and fales blief
understanding. Research in autism spectrum disorder3(2009)462-473.
Dapreto M, Davies MS,Pfeifer JH,Scott AA,Sigman M,Bookheimer SY, et al(2006)Understanding emotions others:Mirror neuron dysfunction in children
with autism spectrum disorder. Nat Neurosci 2006,9(1);28-30