گر جان به تن ببینی مشغولِ کارِ خود شـو هـــــر قبـله ای که بینی بهتر ز خودپرستی
تا فضل و عقل بینی بی معــرفت نشــینی یک نـکته ات بگویم خود را مبین که رَستی
(همان : ۴۴۱ )
۹-تجاهر به فسق ، یعنی شبیه به روزه خوردن بایزید در ملأ عام- با آن که مسافر بود و شرعاً نمی توانست روزه دار باشد- که مردمان حمل بر فسق کردند.(هجویری ، ۱۳۳۶ : ۷۲)
بیا که رونقِ ایــن کارخــــانه کم نشـــود به زهد همچو توئی یا به فسقِ همچو منی
(همان : ۴۸۴)
سرم خوش است و به بانگ بلند می گویم که من نســیم حیــات از پیاله می جویم
(همان : ۳۸۶ )
عاشق و رند و نظربازم و می گــویم فاش تا بـــدانی کــه به چندین هنر آراسته ام
(همان : ۳۱۵ )
۱۰-رستگاری را در عشق جستن
زاهد ار راه به رنـــدی نبـــرد مـــعذورســـت عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
(حافظ،۱۳۷۴ : ۱۶۳ )
عشقت رسد به فــــریاد ار خــــود بسانِ حافظ قرآن ز بر بخـوانی با چـــارده روایت
(همان : ۹۸ )
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق برو نـــمرده بـــه فتوی من نماز کنید
(خرمشاهی، ۱۳۶۸ ، ج۱ ، صص۱۰۹۶-۱۰۹۲ )
روش حافظ و اقرانش مخلوطی از ملامتیه و قلندریه و حلاّجیه است. یعنی کیفیت مخالفت با نظر و معتقدات مردم و مبارزه با ریا را از ملامتیه، وارستگی و تجرّد محض را از قلندریه و بی باکی و تهوّر و سراندازی در عشق را از حلاّجیه گرفته اند. البته باید چاشنی زیرکی و نکته سنجی خاص و وسعت نامحدود مشرب را به این عناصر افزود تا « مشرب رندی حافظ» به دست آید. فرق مشرب قلندری و ملامتی و صوفی را چنین تعریف کرده اند: قلندر تجرید و تفرید به کمال دارد و در تخریب عادات و عبادات کوشد و ملامتی آن را گویند که کَتمِ عبادت از غیر کند و اظهار هیچ خیر و خوبی نکند و هیچ شرّ و بدی را نپوشد. وصوفی آنست که اصلاً دل او به خلق مشغول نشود و التفات به ردّ و قبول ایشان نکند و مرتبه ی صوفی از هر دو بلندتر است زیرا که ایشان با وجود تفرید و تجرید مطیع و پیرو پیغمبرانند و قدم بر قدم ایشان می نهند»(مرتضوی ، مکتب حافظ : )
وجوه اختلاف و اشتراک مشرب حافظ و روش ملامتیه و قلندریه
۱- اساس مکتب ملامتی بر چند چیز استوار است: خلوص محبّت – تصفیه ی روش و معامله از ریا و قصد جلب توجه و قبول خلق- از بین بردن رعونت نفس- گمنامی و صیانت دل از توجه به غیر و منع توجه غیر- در هر حال ارتکاب خلاف شریعت در مشرب ملامتیه جایز نیست و کسانی که تحت عنوان ملامتی خلاف شریعت بر دست گرفتند نزدیک اهل تصوف و محققان آن طایفه محکومند. در حالی که اصول مکتب حافظ منحصر به این موارد نیست و از این حدها متجاوز است. یعنی مقصود و هدف مشرب حافظ « تربیت شخصی و صیانت خود» به شیوه ی ملامتیان نمی باشد بلکه منظور«انتقاد و مبارزه و عکس العمل در برابر مرائیان روزگار» در مشرب او بیشتر به چشم می خورد. حافظ از ترس فتنه شدن بخلق این روش را اتخاذ نکرده بلکه در مقابل فتنه شدن صوفیان و مشایخ به خلق و آفت عام رعونت و کرامت نمایی و مردم فریبی و خودگول زنی که دامنگیر تصوف خانقاهی شده به مبارزه بر خاسته است.
۲- ملامتی از ریای خود محترز است ولی حافظ با ریای دیگران و متصوفه سر جنگ دارد. ملامتی قصد ستیز و عناد با دیگران و « دهن کجی» نسبت بدانان ندارد بلکه مهذّب نفس خویشتن است ولی حافظ قصد استهزاء و عناد و«دهن کجی» دارد.
۳- در مشرب و روش حافظ مسلماً رنگی از « روش ملامتیه» وجود دارد. و آن اظهار چیزهایی است که در حقیقت وجود ندارد و ابراز خرابی و فسقی که شاید واقعاً مورد تمایل خواجه نیست و اخفاء آنچه شاید خواجه نیز عامل بدان است ولی چون مقبول اهل ظاهر و مستمسک یا کاران است آن را می پوشاند یا معکوس آنرا ادعا و اظهار می کند. از این لحاظ نیز اختلافی بین خواجه و ملامتیه وجود دارد. یعنی این اظهار و اخفاء از طرف ملامتیه از آن روی نیست که مردم ریا کارند بلکه برای این است که خود ریاکار و مفتون حال و معاملت و عبادت خویش نگردند ولی اظهار و اخفاء حافظ را علت این است که چون ریاکاران اعمال نیک را به خاطر ریا و مردم فریبی و « کانداری» پیش گرفته اند، و او اگر هم عامل به کارهای نیک باشد می اندیشد: پس چه فرقی بین اخلاص من و نفاق و ریای مرائیان وجود دارد؟! و چون چنین است و این اعمال نماینده ی ریاکاری است بگذار من اخفاء عمل خویش یا اظهار معکوس آن کنم تا هم ریاکار نباشم و هم انتقامی « از این گروه که ازرق لباس و دل سمهند» بگیرم. (همان : )
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
******
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
(حافظ،۱۳۷۴ : ۲۶۹)
ارتباط لازم و ملزومی مقام رضا و احکام قضا از این قرارست که اصولاً عارفی به مقام رضا واصل می شود که به احکام قضا تن دردهد و هیچ اعتراضی نسبت به آن ها نداشته باشد ، روح مقام رضا با ستیزه در برابر قضا ناسازگارست و چون عارف احکام تقدیر را قلباً و باطناً بپذیرد رضای بالله او ، او را به جانب مقام تسلیم سوق می دهد و چون رضا و تسلیم به کمال خود برسند ، سالک به باب اصلی و اساسی سلوک که مقام فناست داخل می گردد. هاتف میخانه رازی را با حافظ در میان گذاشته و آن این بوده که اکگر می خواهی به مقام رضا برسی ، بایستی به قضای الهی تن دردهی و تسلیم باشی.
۴-۳-۱-۷-ترک اعتراض و شکوه
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدائی عار داشت
(حافظ،۱۳۷۴ : ۸۱)
*****
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
(حافظ،۱۳۷۴ : ۹۳)
*****
از دستِ غیبت تـــو شــکایت نمی کنم تا نیست غیبتی نبود لذّتِ حضور
گر دیگران به عیش و طرب خرّمند و شاد ما را غـــم نگار بود مایه سرور
(همان،۱۳۷۴ : ۲۵۷ )
*****
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد جانبِ حرمت فرونگذاشتیم
(همان،۱۳۷۴ : ۳۳۱)
۴-۳-۱-۸-ارتباط لازم و ملزومی دردِ عشق و رضا
من و مقام رضا بعدازین و شکر رقیب که دل به درد تو خو کرد و ترکِ درمان گفت
(همان،۱۳۷۴ : ۹۲)
اگر رضا به قضای الهی تکمیل کننده مقام رضاست ، دردِ عشق مقدمه و بابِ ورود به مقام رضاست. چگونه ممکن و متصور است کسی به مقام رضا که خشنودی او از پرودگار و خشنودی پروردگار ازوست برسد ، و رقیقه ای از عشق و محبّت در قلبِ او نبوده باشد ، پس سالکی که در مقام رضاست در وهله اول عاشق و محبّ حق تعالی بوده و این عشق و محبّت او را به وادی بهجت انگیز رضا سوق داده است.امّا خود این عشق هم توابع و لوازمی دارد و از جمله این است که عاشق در مقام وصال که درمان و علاج عشق است برنیاید و به هجران و فراق از معشوق راضی و خرسند باشد.
حافظ« عشق» را غالباً در مفهوم عالی و معنوی آن یعنی حرکت و انجذاب به سوی معبود مطلق و تأثر و شیفتگی در برابر سرچشمه ی حسن ازلی و تاثر از مشاهده ی زیبایی های طبیعت استعمال می کند و به صراحت خمیره ی بشر را سرشته از شراب عشق و آفرینش جهان و انسان را برای پرستش و عشق ورزی به جمال لایزال می داند. به عقیده ی حافظ سُلَّم سموات معارف که بدان می توان از جرم حضیض خاک تا اوج زحل را در نوردید و بی پرده به وصل جانان نائل آمد «عشق» است و بس. حافظ شیراز عشق را نعمتی می داند که وصول بدان جز با هدایت و کشش معشوق و عنایت او ممکن نیست؛ حافظ چون مولوی عشق را بررسته میداند نه بربسته :
زاهد ار راه به رندی نبرد معذورست عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
عشق امانت آسمانی و ودیعه ی الهی است در نزد بشر :
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند
عالم و آدم طفیل عشقند. اول عشق به وجود آمد و ایجاد عالم و آدم طفیل وجود عشق بود؛ اگر عشق نبود انس و جن و آدم و عالم به وجود نمی آمد. این اندیشه ملهم از حدیث قدسی« کُنتُ کَنزَاَ مَخفیاً فَأَحبَبتُ أَن اُعرَف فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَف » است که خلقت خلق و خلق ناس را طفیل «عارف جویی و عاشق طلبی معشوق» یا طفیل هستی عشق معرفی می کند:
۲-۳-۷) مدلهای تعهد سازمانی
پورتر[۹۰] تعهد را بر اساس نیروی کلی همانندسازی(تعیین هویت)و مشارکت یک فرد در سازمان تعریف می کند. در این دیدگاه تعهد ناشی از سه عامل می شود:۱-قبول اهداف و ارزشهای سازمان۲-تمایل به همکاری با سازمان برای کسب اهدافش ۳-میل به باقی ماندن در سازمان. (استیزر، ۱۹۸۹ ، صص ۵۷۷-۵۷۶). در این دیدگاه ،تعهد به عنوان یک مفهوم تک بعدی نگریسته شده است، که تنها متمرکز بر تعهد عاطفی است. سالها، اندیشمندان درک ما را از تعهد سازمانی با نگریستن به آن به شکل چندبعدی تغییر داده اند. این محققان علاقه مند به یک مجموعه وسیعتر از پیوندها بین کارکنان و سازمانها نسبت به آنچه که پورتر مطرح کرد، بوده اند. درحالی که پورتر متمرکز بر یک پیوند توصیف شده با قبول اهداف سازمان بوده است، تحقیقات محققان بعدی بر انواع تعهد متمرکز شده است که می تواند برای توجیه رفتار فرد و استمرار آن در محیط کار درنظر گرفته شود(مودی، ۱۹۹۸ ، صص ۳۹۰-۳۸۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۳-۸) الگوی چند بعدی تعهد
الگوهای چند بعدی تعهد کارکنان به قرار زیر است:
۲-۳-۸-۱) ارایلی و چاتمن
ارایلی و چاتمن[۹۱] الگوی چند بعدی خود را مبتنی بر این فرض بنا نهادند که تعهد، نگرشی را نسبت به سازمان ارائه کرده و میکانیسم هایی دارد که از طریق آنها می تواند نگرش شکل بگیرد. بنابراین، بر خلاف کار کلمن[۹۲] در نگرش و تغییر رفتار، ارایلی و چاتمن معتقدند که پیوند بین فرد و سازمان می تواند، سه شکل متابعت، همانندسازی و درونی کردن را به خود بگیرد.متابعت،زمانی اتفاق می افتد که نگرشها و رفتارهای همسو باآنها به منظور کسب پاداشهای خاص اتخاذ می شوند.همانندسازی، زمانی اتفاق می افتد که فرد نفوذ را به خاطر ایجاد یا حفظ رابطه ارضا کننده می پذیرد. سرانجام درونی کردن، رفتاری که از ارزشها و یا اهداف نشات گرفته را منعکس می کند که با ارزشها یا اهداف سازمان منطبق است(فرهنگی،۱۳۸۴،ص۱۶).
۲-۳-۸-۲) مدل می یر و آلن
می یر و آلن[۹۳] مدل سه بعدیشان را مبتنی بر مشاهده شباهتها و تفاوتهایی که در مفاهیم تک بعدی تعهد سازمانی وجود داشت،ایجاد کردند. بحث کلی آنان این بود که تعهد، فرد به سازمان پیوند می دهد و بنابراین،این پیوند احتمال ترک شغل را کاهش خواهد داد.در این مدل تعهد سازمانی به عنوان یک حالت روانی حداقل دارای سه جزء قابل تفکیک قلمداد شده است که عباتند از۱٫تمایل۲٫نیاز۳٫الزام جهت ادامه اشتغال در یک سازمان که به ترتیب تعهد عاطفی،عقلانی و هنجاری نام گذاری شده است.(سلطان حسینی ودیگران،۱۳۸۴،ص۲۶).
تعهد هنجاری
تعهد مستمر
تعهد عاطفی
تعهد سازمانی
شکل (۲-۱۰) ابعاد تعهد سازمانی از دیدگاه می یر و آلن (پاترسون،۲۰۰۴،ص ۳۲).
آنها بین سه نوع تعهد،تمایز قائل می شوند.تعهد عاطفی اشاره به وابستگی احساسی فرد به سازمان دارد. تعهد مستمر مربوط به تمایل به باقی ماندن در سازمان به خاطر هزینه های ترک سازمان یا پاداشهای ناشی از ماندن در سازمان می شود.سرانجام تعهد هنجاری احساس تکلیف به باقی ماندن به عنوان یک عضو سازمان را منعکس می کند. آشکارا یک همپوشی بین روشی که پورتر[۹۴] تعهد را مفهوم سازی کرده و کارهای بعدی ارایلی و چاتمن[۹۵] و می یر و آلن[۹۶] وجود دارد. روش پورتر به تعهد خیلی مشابه با بعد درونی کردن اریلی و چاتمن و مفهوم تعهد عاطفی می یر و آلن است. در حقیقت به نظر می یر و آلن پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر می تواند به عنوان تعهد عاطفی تفسیر شود. بررسیهای جدید توسط می یر و آلن فرضهایشان را در ارتباط با ایجاد این مفهوم حمایت می کند،ولی با این حال،بعضی اختلاف نظرها همچنان وجود دارد،بر سر اینکه آیا واقعا تعهد عاطفی و هنجاری شکلهای متمایزی هستند و یا اینکه آیا تعهد مستمر یک مفهوم تک بعدی است اتفاق نظر وجود ندارد.با وجود این تجزیه و تحلیل ها سازگاری بهتر را زمانی نشان می دهند که این دو مفهوم(تعهد عاطفی و هنجاری) فاکتورهای مجزایی تعریف شوند. نتایج مربوط به ابعاد تعهد مستمر، پیچیده است. بعضی مطالعات تک بعدی بودن این تعهد را گزارش کرده و مطالعات دیگر شواهدی بر دو عاملی بودن این تعهد یافته اند که یکی از آنها از خود گذشتگی مربوط به ترک سازمان و دیگری فقدان فرصتهای استخدام جایگزین را منعکس می کنند(فرهنگی،۱۳۸۴،ص۱۶).
۲-۳-۸-۳) مدل آنجل و پری
آنجل و پری[۹۷] بر پایه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر و همکارانش،بین تعهد ارزشی و تعهد به ماندن، تمایز قائل شدند. اگرچه این پرسشنامه یک در نظر گرفته شده است، تحلیل آنجل و پری دو عامل اساسی پرسشنامه را آشکار کرد.یک عامل به وسیله پرسشهایی مشخص می شود که تعهد به ماندن را ارزیابی می کنند و دیگری به وسیله پرسشهایی که تعهد ارزشی(حمایت از اهداف سازمان) را اندازه گیری می کنند،مشخص می گردد. تعهد ارزشی آنجل و پری گرایش مثبتی را به سازمان نشان می دهد. این نوع تعهد اشاره به تعهد عاطفی و روانی دارد.تعهد به ماندن آنجل و پری اشاره به اهمیت تعاملات پاداشها-مشارکتهای تفکیک ناپذیر در یک مبادله اقتصادی دارد. این نوع تعهد اشاره به تعهد حسابگرانه مبتی بر مبادله و تعهد مستمر دارد(فرهنگی،۱۳۸۴،ص۱۷).
۲-۳-۸-۴) مدل مایر و شورمن
به نظر مایر و شورمن[۹۸] تعهد سازمانی دو بعد دارد.آنها این دو بعد را تعهد مستمر(میل به ماندن در سازمان) و تعهد ارزشی(تمایل به تلاش مضاعف) نامیدند. اگرچه شباهتهایی بین ابعاد تعهد سازمانی شناسایی شده توسط آنجل و پری و مایر و شورمن و آنچه که توسط می یر و آلن شناسایی شده وجود دارد،اما یک تفاوت اساسی بین مدلهای آنها نیز وجود دارد. سه جزء تعهد می یر و آلن[۹۹](عاطفی،مستمر و هنجاری) اصولا بر اساس قالب ذهنی که فرد را به سازمان مرتبط می کنند،متفاوت هستند. نتیجه رفتاری هر سه جزء تعهد با این حال مشابه است و آن ادامه کار در سازمان است. بر عکس، در مدلهای آنجل و پری و مایر و شورمن، فرض شده است که تعهد مستمر مرتبط با تصمیم به ماندن یا ترک سازمان است. و تعهد ارزشی مرتبط به تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازمانی است(فرهنگی،۱۳۸۴،ص۱۷).
۲-۳-۸-۵) مدل پنلی و گولد
پنلی و گولد[۱۰۰] یک چارچوب چند بعدی را ارائه کردند.آنها بین سه شکل از تعهد با عناوین اخلاقی،حسابگرانه و بیگانگی تمایز قائل شدند. تعریف تعهد اخلاقی بطور نزدیکی با تعریف تعهد عاطفی می یر و آلن[۱۰۱] و تعهد ارزشی آنجل و پری[۱۰۲] و مایر و شورمن[۱۰۳] یکسان است. استفاده از واژه تعهد حسابگرانه منطبق با متابعت مطرح شده در مدل ارایلی و چاتمن[۱۰۴] است و ممکن است به عنوان یک شکل از انگیزش به جای تعهد در نظر گرفته شود(فرهنگی،۱۳۸۴،ص۱۸).
۲-۳-۹) عوامل موثر در تعهد سازمانی کارکنان
بر اساس پژوهشهای یاد شده، کلیه عوامل را که برای تعهد سازمانی مسئولیت پذیری حرفه ای اثر می گذارند، می توان در دو حوزه کلی طبقه بندی کرد:نظام اداری و شالوه سازمانی(کاظمی به نقل از سایتwww.zeda.ir).
۲-۳-۹-۱) نظام اداری:
مقصود از نظام اداری، مجموعه ویژگیها و جنبه هایی است که به گونه ای با فرایند تصمیم گیری در سطح گوناگون مدیریت اجرایی و نظارت سازمانی پیوند دارد. چنانکه پژوهشهای مذکور نشان می دهند،نفوذ شخصی مدیر،رهبری توکیلی(واگذاری و تفویضی) رهبری کار محور با هیجان نازل و تجربه مدیریت فردی از جمله جنبه های نظام اداری است که موجب افزایش تعهد سازمانی می گردد.
۲-۳-۹-۱-۱) نفوذ شخصی مدیر
قدرت و توانمندی مدیران در نفوذ اجتماعی و سازماندهی معمولا از دو منبع نشات می گیرد. بخش قابل ملاحضه ای از مدیران و سرپرستان،توانایی خود را از یک منبع رسمی و مصوب اخذ می کنند و خود به خود شخصی و ذاتی به تنهایی قادر به تاثیرگذاری نیستند. دسته دیگر مدیرانی هستند که شخصا از قدرت نفوذ و تاثیر بخشی برخوردارند و نیازی به منبع بیرونی و خارجی ندارند. بررسیها نشان می دهند که مدیران گروه دوم در افزایش تعهد سازمانی و مسئولیت پذیری کارکنان توفیق بیشتری دارند و کارکنانی که تحت سرپرستی مدیران رسمی دسته اول مشغول هستند، احتمالا مسئولیت پذیری و تعهد سازمانی کمی دارند.
۲-۳-۹-۱-۲) رهبری توکیلی
منظور از رهبری توکیلی، نوعی رهبری است که از طریق انتخاب انجام می گیرد. در چنین موقعیتی یک سرپرست و مدیر در واقع یک نماینده از سوی کارکنان است و مجموعه شاغلان، امور خویش را به وی واگذار می کنند و او را وکیل خویش قرار می دهند. از این رو، چنین مدیریتی واقع می شود که یک سرپرست،بیش از امور شاغلان و کارکنان به رهبری معمولا در مقابل فعالیت سازمانی و انجام وظیفه رسمی توجه دارد و تاکید می ورزد. نتایج پژوهشها حاکی از آن است که رهبری توکیلی بیش از رهبران کار محور، موجب رشد تعهد و مسئولیت پذیری در میان کارکنان می شوند.
۲-۳-۹-۱-۳) رهبری کار محور همراه با هیجان کم
گرچه رهبران و سرپرستان وظیفه مدار و یا کار محور در مقایسه با رهبران توکیلی،تعهد زیادی را در میان شاغلان ایجاد نمی کنند. ولی اگر رفتار سرپرستان وظیفه مدار، با مهار هیجان همراه باشد، مسئولیت پذیری کارمندان را بیشتر می کند. از سوی دیگر به نظر می رسد مدیران وظیفه مداری که نحوه سرپرستی خود، واکنش هیجانی بالایی بروز می دهند، تعهد سازمانی کارکنان را پایین می آورد.
۲-۳-۹-۱-۴) تجربه مدیریت فردی
در برخی از سازمانها و شرکتها، نظام اداری به گونه ای است که تفویض اختیار بیشتری برای کارکنان و کارشناسان اعمال می شود و گاهی تفویض اختیار در سطحی است که گویا امر تصمیم گیری در سطح میانی، اجرا “تجربه مدیریت فردی” و نظارت به کارکنان واگذار می شود. به تعبیر دیگر تلاش خاصی تحقق می یابد که به آن اطلاق می کنیم. یافته های پژوهشی آشکار می کنند که چنین تجاربی اگر با سابقه شغلی و دوره تصدی بالا باشد، انگیزه شغلی را بیشتر می کنند و کار کنان را در مقابله و رویارویی با تنگناها حرفه ای توانمندتر می کند،گرچه ممکن است اضطراب آنها را در انجام وظایف نیز بالا ببرد. به نظر می رسد چنین وضعیتی کم و بیش به معنای افزایش تعهد و مسئولیت پذیری است، اما تجربه مدیریت فردی یا واگذاری و تفویض اختیار در سطح بالا برای کارکنان مبتدی، چنین پیامد مفید و سودمندی را در بر ندارد.
۲-۳-۹-۲) شالوده سازمانی
بر پایه پژوهشهای یاد شده برخی از عناصر موثر در تعهد سازمانی به شالوده و ماهیت سازمانی مربوط می شوند، نظیر گستره سازمانی،فضای سازمانی و ساختار سازمانی.
۲-۳-۹-۲-۱) گستره سازمانی
سازمانها و تشکیلات شغلی و حرفه ای از اندازه های گوناگونی برخوردارند، برخی از سازمانها، قالب بسیار گسترده و وسیعی دارند و دسته ای دیگر، بسیار کوچک و محدودند. به نظر می رسد که هرچه قالب یک سازمان وسیع تر و گسترده تر باشد،اعتبار،منزلت و استواری اجتماعی آن بیشتر است. کارکنانی که در سازمانهای بسیار بزرگ اشتغال دارند، احساس می کنند که از اعتبار اجتماعی برجسته ای بهره مندند، در نتیجه رضایت شغلی آنها افزایش می یابد و این امرمنجر به تقویت تعهد سازمانی می شود. از سوی دیگر، فعالیتهای حرفه ای در سازمانهای بسیار کوچک از این حیث با مسئولیت پذیری پایین همراه است. این عدم تعهد به نوبه خود کارایی سازمانی را نزول می دهد و چنین امری، نقش و هویت اجتماعی آن سازمان را تهدید خواهد کرد، در نتیجه چنین سازمانهایی در صحنه اجتماع دچار ناپایداری، تزلزل و حتی فروپاشی خواهد شد، همانگونه که مسئولیت پذیری بالای کارکنان، متقابلا باعث استحکام پایه های اجتماعی و محیطی یک سازمان می گردد.
۲-۳-۹-۲-۲) فضای سازمانی
هرگاه جو سازمانی بر تشکیلات اداری، گرم و خوشایند باشد، بی تردید به رضایت شغلی کارکنان می انجامد و رضایت شغلی حاصل شده موجب افزایش احساس مسئولیت و تعهد شاغلان می شود.
۲-۳-۹-۲-۳) ساختار سازمانی
تشکیلات سازمانی بر دو گونه اند: هدف محور و کارمند محور
بر اساس مطالعات موجود، ساختارهای سازمانی کارمند محور، بیش از سایر ساختارها به افزایش تعهد سازمانی شاغلان می انجامد، زیرا نیازها، ارزشها و خواسته های شاغل را در محور توجهات خویش قرار داده به آنها رسیدگی می کند و سعی در برطرف سازی مشکلات و تنگناهای شغلی کارمند دارد. بنابراین باعث افزایش رضایت شغلی و در پی آن تقویت مسئولیت پذیری سازمانی کارکنان میگردد.
۲-۳-۱۰) متغیرهای موثر بر تعهد سازمانی
ماتیو و زاجاک[۱۰۵] با تجزیه و تحلیل یافته های بیش از دویست تحقیق مقدمات ایجاد تعهد را به پنج دسته به شکل زیر تقسیم کرده اند.
الف-ویژگیهای شخصی موثر بر تعهد سازمانی
سن: تعهد سازمانی با سن فرد دارای همبستگی نسبی و مثبت است. اغلب محققان بر این باورند که سن با تعهد حسابگرانه ارتباط بیشتری پیدا می کند و دلیل آنرا فرصت کمتر در خارج از شغل فعلی و و هزینه های از دست رفتع در سنین بالا می دانند. می یر و الن اظهار می داند که کارگران مسن تر به دلیل رضایت بیشتر از شغل خود تعهد نگرشی بیشتری پیدا می کنند.
جنسیت: زنها نسبت به مردان تعهد بیشتری به سازمان دارند، اگرچه این تفاوت جزیی است. دلیل این امر آن است که زنها برای عضویت در سازمان می بایست موانع بیشتری را پشت سر بگذارند.
تحصیلات: رابطه تعهد سازمانی با تحصیلات ضعیف و منفی است. این رابطه بیشتر مبتنی بر تعهد نگرشی است و ارتباطی با تعهد حسابگرانه ندارد. دلیل این رابطه منفی انتظارات بیشتر افراد تحصیلکرده و فرصتهای بیشتر شغلی آنهاست.
هوش هیجانی تعیین کننده موفقیت و کامیابی انسان در زندگی شخصی، شغلی واجتماعی است. در اینجا به عنوان نمونه تاثیر هوش هیجانی را در چند جنبه از زندگی بررسی می کنیم .
گفتیم که یافتن علائم عاطفی کلامی وغیر کلامی ،توانایی ابراز احساسات خود ،توانایی دریافتن احساسات ابراز نشده طرف مقابل از طریق حالت چهره ولحن صدا از جمله مهارت های اساسی در هوش هیجانی است.
کمبودهای موجود در کفایت عاطفی دو همسر پیامدهای ناگواری به جای می گذارد. در صورتی که یکی از زوجین یا هردوی آنها از نظر هوش هیجانی کاستی داشته باشند، بین آنها شکاف های عاطفی ایجاد می شود که در نهایت می تواند موجب گسستن پیوند آنها گردد.
مهمترین عنصر در احساس رضایت کردن از ارتباط موجود به ویژه برای زنان، آن است که میان آنها و همسرانشان ارتباطی خوب برقرار باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وجود هوش هیجانی میان طرفین احتمال تشریک مساعی آنها را برای حل مسائل خود افزایش می دهد.
مجموعه ای از قابلیت های عاطفی مثل توانایی آرام شدن و آرام کردن طرف مقابل خود، همدردی و خوب گوش کردن، می تواند این احتمال راافزایش دهند که دو همسر، نکات مورد اختلاف خود را به صورتی کارآمد حل و فصل کنند.
عملی که از نظر عاطفی حاکی از همدلی باشد، می تواند تنش ها را با مهارت فرو نشاند.
توانایی انجام کار گروهی، برقراری ارتباط، گوش کردن و ارائه نظرات فردی، مبانی اولیه هوش هیجانی هستند. تسلط داشتن بر مهارتهای عاطفی در سرلوحه طیف مهارتهای لازم برای تجارب قرار گرفته است.شرکت ها نه تنها برای بقاء خود که برای رونق یافتن وپیشرفت خویش ،باید هوش هیجانی خود را تقویت کنند.
پایین بودن سطح هوش هیجانی در محیط کار، در نتیجه نهایی فعالیت خلل وارد می کند و در صوریکه شیوع پیدا کند می تواند به سقوط شرکتها و نابودی آنها بیانجامد. تسلط به مهارتهای هوش هیجانی، به ویژه برخورداری از این مهارت اجتماعی که شخص بداند چه زمانی و چگونه به نحوی موثر صبحت کند، امتیاز محسوب می شود. انتقاد اثر بخش باید به گونه ای ارائه گردد تا آنکه گوینده بدون آن که در موضعی دفاعی قرار گیرد. به آن گوش سپارد.
الف) نظریه هوش اجتماعی: در سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ روانشناسی معروف (ثرندایک ) مفهوم هوش اجتماعی را مطرح کرد که بر معنای توانایی فهم دیگران و عملکرد مناسب در روابط میان فردی است. ثرندایک عقیده داشت، هوش اجتماعی مؤلفه مهمی از هوشبهر (IQ) است. هر چند هوش اجتماعی تأثیر زیادی در مفهوم سازی و شکل گیری هوش هیجانی داشته است. اما در زمان ثرندایک و در سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ با استقبال چندانی مواجه نشد.
بعضی از نظریه پردازان معاصر معتقدند که هوش هیجانی قسمتی از هوش اجتماعی است و برخی دیگر عقیده دارند هوش اجتماعی قسمتی از هوش هیجانی است. با این وجود به نظر می رسد ایجاد تفکیک و تمایز بین هوش هیجانی و هوش اجتماعی بسیار دشوار باشد ( به نقل از سیاروچی و همکاران، ۲۰۰۱٫ ترجمه گلمن ).
ب) نظریه سه جزئی هوش : در سال ۱۹۸۰ بر اساس کارهای استنبرگ و گارنر علاقه زیادی نسبت به هوش اجتماعی ایجاد شد استنبرگ دریافت هنگامی که از افراد می خواهیم « هوشمندی» را تعریف کنند مهارت های اجتماعی ویژگی هایی هستند که توسط اکثر آزمون ها ذکر می شوند ( سیاروچی و همکاران، ۲۰۰۱، ترجمه گلمن) . استنبرگ ارزش و اهمیت هوش اجتماعی را بیشتر از توانائی های آموزشگاهی می دانست اما در سال ۱۹۸۵ نظریه سه جرئی هوش را مطرح کرد. او هوش را شامل سه جنبه مؤلفه ای، تجربه ای و بافتی می دانست و منظور ازجنبه مؤلفه ای، تفکر تحلیلی است.
جنبه تجربه ای با تفکر رابطه دارد و جنبه بافتی هوش با توان سازگاری و کنترل محیطی فرد را رابطه دارد (استربرگ۱۹۸۵، ترجمه بلوچ ۱۳۸۲ ).
ج) نظریه هوش های چندگانه: هوارد گاردنر به خاطر ارائه نظریه هوش چند گانه مشهور است. او نقش توانائی هوش را مطرح می کند که عباراتند از: هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی، ریاضی، فضایی، بدنی، جنبشی و شخصی او از دو توانایی دیگر نام می برد هوش میان فردی و هوش درون فردی، او هوش میان فردی را به عنوان توانائی برای فهم افراد تعریف می کند و هوش درون فردی را توانائی تشکیل دادن یک تصویر واقعی و صحیح از خود و استفاده از آن با شیوه های کار آمد و مؤثردر زندگی تعریف می کند(هچ و گاردنر۱۹۹۳، نقل از گلمن).
در جایی دیگر گاردنر خاطر نشان می کند که هسته هوش بین فردی، توانایی درک و ارائه مناسب با روحیات خلق و خو، انگیزش ها و خواسته های افراد دیگر است. او اضافه می کند که در هوش درون فردی، کلید خود شناسی عبارت است از آگاهی داشتن از احساسات شخص خود و توانایی متمتیز کردن و استفاده از آنها« احساسات» برای اهدای رفتار خویش هچ و گاردنر چهار توانایی رابه عنوان مؤلفه های بنیادی هوش بین فردی « میان فردی» مطرح کرده اند:
سازمان گروهی: این مهارت برای افراد رهبر ضروری است شامل بدست گرفتن ابتکار عمل و هماهنگ ساختن تلاش های گروهی از مردم است. این استعداد در کارگردانان یا تهیه کنندگان برنامه های نمایشی، درجه داران ارتش و رهبران کار آمد هر نوع سازمان و واحد مشاهده میشود.
ارائه راه حل استعداد میانجی گری : اجتناب از تعارض ها حل تعارض هایی که سر بر آورده اند. افرادی که این توانایی رادارند در جوش دادن معاملات و همچنین در داوری کردن یا وساطت در مشاجرات توانایی زیادی دارند. آنان می توانند وارد سیاست، حکمت یا وکالت شوند یا به عنوان واسطه یا مریدی که کارها را به دست می گیرد مشغول شوند.
ارتباط فردی: این استعداد وارد شدن در رویایی با دیگران یا شناخت و پاسخ دادن مناسب به احساسات و علایق مردم آسانتر می سازد افرادی که این ویژگی را دارند در کارها یا بازی های گروهی موفق اند. همسران قابل اعتماد و دوستان یا همکاران تجاری خوبی هستند. آنها در دنیای تجاری به عنوان فروشنده یا مدیر موفق اند می توانند معلمان خوبی باشند.
تجربه و تحلیل اجتماعی: به معنای توانایی در یافت احساسات و انگیزه ها علائق دیگران و داشتن درکی عمیق از آن است این آگاهی نسبت به احساسات دیگران باعث می شود تا فرد به سهولت با دیگران صمیمی شده و ارتباط برقرار کند در بهترین حالت فردی با این توانایی درمانگر یا مشاوری توانا می شود یا در صورتی که این توانایی با قدری استعداد ادبی همراه گردد فرد رمان نویس یا نمایش نامه نویس ماهر می شود(هچ و گاردنر۱۹۹۳، نقل از گلمن).
قدمت خانواده درست به اندازه قدمت تاریخ بشریت است. نمیدانم شاید با دو سه روزی تفاوت. آنچنان که از کتب مقدس آسمانی استفاده میشود یزدان پاک پس از خلقت جهان به جبرئیل گفت به کهکشان برو و مشتی خاک برگیر و بیا ، میخواهم آدم را بیافرینم. جبرئیل رفت و در سرتاسر کهکشان گشت؛ از ناهید ، عروس آسمان گرفته تا عطارد که منشی افلاک بود و تا کیوان مرزبان. اما خاک هیچ کدام را مناسب ندید. نزد خدا برگشت و کسب تکلیف کرد. خدا گفت که از زمین خاک برگیر.
جبرئیل مشت مشت خاک برد و خدا گل آدم را از آن سرشت. آدم در باغ مینو اسکان گرفت، جایی که مملو از رودها و زیباییها بود و هر آنچه که میتوانست آرزو کند و در تعریف نگنجد. با این حال آدم راضی نبود. چیزی کم داشت. گرسنه نبود ، تشنه نبود، درد نداشت اما نیازی او را میآزارد. نیاز غلبه بر تنهایی و رهایی از احساس بیکسی. وجود معاشری که افکارش را با او در میان بگذارد، به کمک او نظمش دهد و بر دانائیش بیفزاید. بنابراین اولین اصل فلسفی در مورد جنس بشر پایه ریزی شد و آن این بود که، تنهایی در بهشت هم ارزش ندارد.
و اینچنین اولین خانواده شکل گرفت.
آدم نیازش را با آفریدگارش در میان گذاشت . خدا به صرف صفت مهربانیش برای این مشکل او ، چارهای اندیشید و همسری از دنده وی برایش آفرید. حوا موجودیت پیدا کرد و اولین کانون یک جامعه مدنی شکل گرفت. خداوند به آنها این آزادی را داد که در سرتاسر فردوس بگردند و از هر نعمت تا آنجا که میخواهند استفاده نمایند.
تنها خوردن میوه ممنوعهای را قدغن کرد که از درخت دانش خداوند و شیطان بود. شاید این به آن دلیل بود که اولین درس برای برقراری یک جامعه مدنی داده شود. درس قانون گذاری و قانون پذیری! اما شیطان ، حوا را به خوردن میوه ممنوعه ، وسوسه کرد و حوا ، آدم را. خداوند به جرم قانون شکنی بندگان برگزیده و محبوب خویش را از مدینه فاضلهاش راند و بدینگونه بود که آدم و حوا به همانجایی که خاکشان از آن بر گرفته شده بود فرود آمدند…
نخستین اشاراتی که به خانواده ایرانی شده است به دوران عتیق و باستان باز میگردد. از ترسیمیترین اجتماعات بشری، آریاییها هستند. معنی کلمه آریا از نظر دینی ، پرستنده و قربانی دهنده و از نظر اصطلاح علمی، شریف و نجیب، آقا و صاحب اختیار است. سه فرشته مذکر اردیبهشت ، شهریور و بهمن نام دارند. سه فرشته مونث خرداد، مرداد و اسفند نامیده میشوند. کوچکترین واحد هر قبیله آریایی خانواده یا کولا بود. نام پدر که رئیس خانواده نیز به شمار میرفت، پاتی به معنی دارا و مالک یا پیتری به معنی خوراک دهنده بود. مادر ، ماتری خوانده میشد.
چند خانواده آریایی تشکیل یک عشیره را میدادند و چون هر عشیره دارای گاو و گوسفند بود، نام عشیره را گوترا به معنای محل محافظت گاو مینامیدند. به رئیس هرگوترا، گوتراپاتی میگفتند. عشیرهها و خانوادههایی که دارای یک چراگاه مشترک بودند را گشتا مینامیدند، که به معنی چراگاه میباشد. در اوستا که پیشینه آن به سال ۱۷۰۰ قبل از میلاد باز میگردد به خانواده ، قداست و اهمیت خاص داده شده است. تأثیر اصالت و فرهنگ خانواده و همچنین پیوستگیهای دودمانی در قصههای شاهنامه نیز به خوبی نمایان است.
خانواده در اوستا[۵۳] و خانوار[۵۴] نامیده میشد. در اوستا برای زنان و مردان نقشهای جنسیتی متفاوتی تعیین شده است. با این حال به نظر میرسد صرف نظر از تفاوتهای شخصیتی هر کدام از جنسیتها که باعث تعریف وظایفی متفاوت در زندگی اجتماعی آنها میشده، زن و مرد در سطحی برابر باهم قرار داشتند. در بیان استعاری گاها ، از سه فرشته مونث و سه فرشته مذکر نام برده شده است که به واسطه پاک منشی خویش به اهورامزدا نزدیک میشوند. جالب است که بدانیم نام این شش فرشته ، نام شش ماه در تقویم کنونی ایرانی است. حتی در استعارهها هم ، زنان و مردان در جایگاهی برابر با هم قرار دارند.
یکی از مظاهر مقدس برای ایرانیان باستان فرشته آناهیتا بود که نماد یک زن و مظهر معصومیت ، پاکی ، راستی ، صداقت ، آبادانی و باروری است. از ممتازترین خصوصیات یک زن خوب در اوستا که به کرات از آن یاد شده، باروری است. به طوری که زوجین بیفرزند عملا ارزشی نداشتند. بیفرزندی باعث ننگ بود و به همین دلیل خانوادههای فاقد فرزند ، کودکی را که معمولا پسر بود به فرزندی میپذیرفتند. ترجیح دادن فرزند پسر به دختر به دلیل داشتن شرایط زیست بومی ایران بود. کمبود دائمی آب که کشت و زرع بیابانهای خشک را سخت میکرد و مستلزم نیروی کار قوی بود. همچنین تقویت سپاه و لشکر جهت بالا بردن قدرت دفاعی در برابر هجوم قبایل همجوار از جمله دلایل این انتخاب بود.
ورود اسلام به ایران زمین ، تغییراتی ژرف در فرهنگ این سرزمین ایجاد کرد. چنانچه از آیات و احادیث برمیآید، اسلام بر قداست و اهمیت خانواده تأکید داشت. به عنوان مثال در آیه بیست و یکم از سوره روم چنین میخوانیم: و از آیات و نشانههای خداوند متعال این است که زوجهایی از نفس خودتان را برای شما آفرید تا به سبب آنها آرامش پیدا کنید و خداوند بین شما مهربانی و دوستی و رحمت را قرار داد.
در اسلام توجه به معیارهای مادی و ظاهری مانند ثروت و زیبایی منع شده است و تأکید بر معیارهای درونی و غیر مادی ، پرهیزگاری ، وفاداری و تناسب فکری زوجین شده است. همچنین از احادیث چنین برمیآید که اسلام زن و مرد را در انتخاب همسر کاملا آزاد میداند. هیچ کس حق تحمیل و تصمیمگیری به جای آنان را ندارد و والدین در فرایند انتخاب همسر تنها نقش مشاور دارند.(اینترنت)
خانواده چیست؟ اگر چه ما همگی واژه «خانواده»[۵۵] را به کار می بریم،اما شاید تصور همه ارز آن یکسان نباشد، زیرا تعریف خانواده کار مشکلی است. در نظر بسیاری از مردم، خانواده، به منزله واحد اجتماعی[۵۶] است که شامل یک زوج متأهل و فرزندانشان است ودر خانه ای در کنار یکدیگر زندگی می کنند.
در تعریف دیگری از راجرز[۵۷] ، خانواده چنین توصیف شده است:
« خانواده،نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی را ایفا می کند، و دارای اعضایی است که وضعیتها ومقامهای مختلفی را در خانواده و اجتماع احراز کرده و با توجه به محتوای وضعیتها، افکار و ارتباطات خویشاوندی که مورد تأیید جامعه ای است که خانواده جزء لاینفک آن است، ایفای نقش می کند».
«مرداک»[۵۸] نیز در تعریف خانواده می نویسد:
«خانواده یک گروه اجتماعی[۵۹] است که اعضای آن به وسیله دودمان، ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر پیوند بر قرار می کنند ونیز کسانی که در زندگی با هم از تشریک مساعی در تأمین درآمد، اقتصادی زندگی و نگهداری از فرزندان بر خوردار هستند».(محمودیان، ۱۳۸۶)
خانواده گروهی تشکیل از دو یا چند نفر که بعلت ازدواج، تولد، فرزند خواندگی در کنار هم زندگی میکنند و ویژگی های آن اهداف مشترکی است که بین این خانواده ها می باشد. (خانواده درمانی،گلادینگ ،ترجمه، بهاری، ۱۳۸۲)
بررسی جایگاه خانواده، از چهار منظر یا رویکرد، قابل ملاحظه است:
الف) «خانواده، ساختاری در برابر جامعه»: برخی از جامعه شناسان نظیر «هایدی روزن باو»[۶۰] خانواده را واحد بنیادین جامعه تلقی می کنند. در چنین رویکردی، رابطه خانواده و جامعه از جنبه ارگانیکی و کارکردی آن نیز مورد توجه می باشد.
ب) «خانواده عامل توسعه فرهنگی»: هر فرهنگی برای تداوم حیات خود، نیازمند نوعی توسعه و گسترش از طریق پیامها، عناصر و مؤلفه های متنوع خویش است. خانواده، بستر مساعدی برای چنین منظوری است. زیرا ارتباطهای فکری و فرهنگی میان اعضای خانواده، فرصت مساعدی برای چنین مقصودی به ویژه توسعه فرهنگی پایدار، مهیا می کند.
د) «خانواده، عامل تکوین هویت»: تقریباً همزمان با دوره نوجوانی، پدیده «هویت جویی»، نمایان می شود و تا دوره جوانی، امتداد می یابد. به عقیده برخی اندیشمندان، تشکیل خانواده، به منزله تکوین بخشی از هویت فرد می باشد که با عنوان «هویت خانوادگی»، آن رااز سایر ابعاد هویت، متمایز می کنیم.
پرفسور روزن باوم با بررسی حدود چهارصد اثر علمی در زمینه جامعه و خانواده می نویسد:
«کلیه تعاریف و برداشتهای متفاوت از جامعه شناسی خانواده در آلمان غربی، دارای دو وجه مشترک است:
خانواده گروهی کوچکی است که ویژگی اساسی وغیر قابل تفکیک آن، صمیمیت آن است.
در سالهای اخیر با شکوفا شدن شبکه های اجتماعی و توجه به اهمیت تاثیر نظرات و ایدههای افراد بر روی تصمیم گیری سایر افراد و کاربران، در مورد استفاده یا عدم استفاده از یک کالا، خدمت یا محصول خاص، صاحبان تجارت را راغب به استفاده از سیستمهای توصیهگر به جهت افزایش رضایتمندی و سود حاصله از ارائه کالا یا خدمت نموده است. در این میان با مطرح شدن مقوله اعتماد به نظرات سایر کاربران یک سایت تجاری/ خدماتی و توجه به ابعاد روانشناختی انسان در خصوص تمایل به تکیه به خرد جمعی، افق جدیدی را در تولید و توسعه سیستمهای توصیهگر در قالب “سیستمهای توصیه گر مبتنی بر اعتماد” گشوده است.
در این تحقیق سعی شده است تا با مطالعه تعدادی از بهترین مقالات و مدلهای موجود در خصوص سیستمهای توصیهگر مبتنی بر اعتماد، در جهت توسعه و بهبود یکی از آنها گامهای موثری برداشته شود. در این میان مدل ارائه شده در [۲۰] تحت عنوان TrustWalker به دلیل ویژگیهایی که در فصول ابتدایی بیان گردید و همچنین ارائه نتایج قابل قبول در مقایسه با سایر روشها خصوصا تکنیکهای مبتنی بر پالایش گروهی، به عنوان روش پایه انتخاب گردید. در این تحقیق تلاش گردیده است تا با ایجاد تغییرات ساختاری در بخشهایی از این مدل بتوان نتایج و معیارهای ارزیابی سیستمهای توصیهگر را بهبود بخشید و نتایج بهتری را تولید نمود.
در جهت بهبود و تغییر ساختار مدل پایه TrustWalker دو تغییر اساسی مد نظر قرار گرفت. به عنوان اولین تغییر، مکانیزم تعدیل و تفسیر نظرات کاربران به مدل پایه اضافه گردید و در ادامه جهت افزایش دقت پیمایش شبکه اعتماد میان کاربران و انتخاب کاربرانی که دارای نظرات دقیقتر و معتبرتری میباشند، محاسبه امتیاز دقیق رابطه موجود میان کاربران به صورت اعشاری در مقابل رابطه باینری در نظر گرفته شد که برای انجام اینکار از مکانیزمهای ترکیبی همچون روش وزن دار، روش مخلوط و غیره کمک گرفته شد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در این بخش به جمع بندی و مقایسه نهایی نتایج حاصل از انجام آزمایشات بر روی مدل پایه و مدل توسعه یافته پرداخته می شود و مطالبی در خصوص افق آینده، کارها و تحقیقاتی که می تواند در ادامه این تحقیق مورد نظر قرار گیرد بیان خواهد شد.
۶-۲- عملکرد مدل توسعه یافته
با توجه به نتایج حاصل از انجام مطالعات و آزمایشاتی که در فصل قبل به صورت کامل بیان گردید می توان جمع بندی نهایی را در قالب دو بخش زیر ارائه نمود.
۶-۲-۱- عملکرد مدل توسعه یافته در خصوص تمامی کاربران
بر اساس نتایج آزمایشات حاصل که در فصل قبل نیز به تفصیل ارائه گردید روش ترکیبی وزندار مبتنی بر پالایش تصادفی کاربران(Alpha-Weighted-RF) دارای بهترین درصد پوشش و همچنین دارای کمترین میزان خطای RMSE میباشد و در مقایسه با مدل پایه TrustWalker در تمامی ابعاد و معیارهای ارزیابی بهبود قابل ملاحظهای را به نمایش می گذارد. در جدول شماره ۶-۱ نتیجه نهایی عملکرد مدل توسعه یافته در مقابل مدل TrustWalker قابل مشاهده و ارزیابی میباشد.
جدول ۶-۱ : نتایج حاصل از مقایسه معیارهای ارزیابی مدل توسعه یافته در مقابل مدل پایه
مدل | TrustWalker | Improved and Developed TrustWalker |
مجموعه داده مورد ارزیابی | epinions-sample | epinions-sample |
چگونگی شبکه میان کاربران(اعتماد خالص- ترکیبی) | WOT-Binary | Alpha-Weighted-RF |
Interpret | No | Yes |
Coverage | ۹۵٫۷ | ۹۷٫۴۷ |
RMSE | ۱٫۱۵۸ | ۰٫۹۸۹ |
Precision | ۰٫۷۱۱ | ۰٫۷۵۳ |
کیفیت اجتماعی
۰٫۴۸۱
۳٫۱۲
۰٫۰۰۰
کیفیت محیطی
۰٫۳۸۵
۲٫۸۱
۰٫۰۰۰
کیفیت نگرش به زندگی در مرکز شهر
۱٫۲۶۱
۲٫۷۲
۰٫۰۰۰
کیفیت زندگی شهری
۰٫۵۲۹
۲٫۸۵
۰٫۰۰۰
منبع :یافته های تحقیق
با توجه به اطلاعات جدول( ۴-۱۸ )وضعیت کیفیت زندگی شهری در کل شهرساری به شرح ذیل است:
- در بعد کیفیت کالبدی بیشترین میانگین ۳٫۵۵ مربوط به فروریختن بنا های درحال احداث و فرسوده ودرنتیجه افزایش خطر ناشی از آن و کم ترین میانگین ۲٫۱۹ مربوط به بازار های هفتگی ومراکز تجاری است درحالیکه افراد از کیفیت ونحوه ی دسترسی به این بازار ها رضایت چندانی ندارند.بنابراین بعدمزبوردارای میانگین ۲٫۷۵ بوده و درنتیجه شهر از نظرکیفیت کالبدی درحدپایینی قرار دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
- در بعد کیفیت حمل و نقل بیشترین میانگین ۳٫۲۰ مربوط به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و کم ترین میانگین ۱٫۹۷ مربوط به مناسب بودن معابر برای افراد معلول و سالخورده می باشد.که درنتیجه کیفیت حمل و نقل درشهرساری با میانگین ۲٫۶۳ درحد پایینی قرار دارد.
- در بعد کیفیت اجتماعی بیشترین میانگین ۳٫۵۳ مربوط به میزان بزهکاری اجتماعی (سرقت واعتیاد) است که دربررسی کلی افزایش بزهکاری رانشان می دهد و کم ترین میانگین ۲٫۴۵ مربوط به میزان مشارکت اجتماعی است که باور عموم، بازسازی شهر، تخصصی بوده وبه ارگان و سازمان های شهری مربوط بوده وعملکرد خود رادراین زمینه دخیل نمی دانند. دربررسی دیگر شاخص های اجتماعی درشهر مورد مطالعه درزمینه ی وضعیت پارکها ازلحاظ امنیت وامکانات استفاده کنندگان آن بسیار مطلوب ارزیابی شده ،بنابراین با میانگین ۳٫۱۲ از کیفیت خوبی برخورداربوده است.
- در بعد کیفیت محیطی بیشترین میانگین ۳٫۵۹ مربوط به میزان آلودگی ناشی از اتومبیل وفعالیت روزانه وافزایش آلودگی ناشی ازآن درشهر ساری و کم ترین میانگین ۲٫۱۷ مربوط به مشکل عبور ومروردرنتیجه ی آبگرفتگی معابر همانطورکه درفصل قبل بیان شد به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، شهرساری شاهد بارشهای فراوان دراغلب فصول سال می باشد. دربررسی کلی کیفیت محیطی دارای میانگین ۲٫۸۱بوده که از کیفیت مطلوبی برخوردارنیست .
- در بعد کیفیت نگرش : تمایل به زندگی در نواحی داخلی شهر بیشترین میانگین ۲٫۹۰ و
میزان تمایل به زندگی آیارتمان نشینی کم ترین میانگین ۲٫۵۹ رابه خود اختصاص داده است. بنابراین بعدنگرش دارای میانگین ۲٫۷۴ با کیفیت پایینی ارزیابی می شود .
با توجه به اینکه کیفیت زندگی در بعد اجتماعی با میانگین ۳٫۱۲ دارای بیشترین و بعد حمل و نقل با میانگین ۲٫۶۳ دارای کم ترین رضایتمندی است ؛درمجموع کیفیت زندگی درشهرمورد مطالعه از نظرشهروندان دارای میانگین ۲٫۸۰ ودرحد پایینی قراردارد.
۴-۵-نتایج آزمون توصیفی کیفیت زندگی براساس فرم کالبدی بااستفاده از طیف لیکرت
۴-۵-۱- بررسی مولفه های کیفیت زندگی شهری براساس فرم فشرده (Compact city)
جمعیت و تراکم افزایش یافته در گروه های داخلی حومه های شهرها همراه با سرمایه گذاری در حمل
و نقل عمومی از اساسی ترین ویژگیهای فرم فشرده می باشد دربررسی تعیین شاخص اختلاط کاربری در نمودار(۴-۲) محله ی قلیچ ۰٫۴۲۳و میرزازمانی ۰٫۵۹۲از محلات فشرده در نمونه ی موردمطالعه می باشند .در واقع بررسی و واکاوی اطلاعات پژوهش زیر به محلات مذکور تعلق دارد .
با توجه به اطلاعات جدول( ۴-۱۹) وضعیت کیفیت زندگی شهری در فرم فشرده به شرح ذیل است:
- در بعد کیفیت کالبدی بیشترین میانگین ۳٫۶۱ مربوط به شاخص خطر ناشی از فرو ریختن و فرسودگی بناها در محله می باشدکه این امر درمحله ی قلیچ کاملا مشهود است .و کم ترین میانگین ۲٫۱۶ مربوط به شاخص تعداد وتسهیلات مراکز آموزشی درمحله می باشد. به طورکلی کیفیت کالبدی دارای میانگین ۲٫۶۸ ودرحد پایین ارزیابی شده است.
- در بعد کیفیت حمل و نقل بیشترین میانگین ۳٫۲۹ مربوط به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و کم ترین میانگین ۱٫۸۰ مربوط به مناسب بودن معابربرای عابرین معلول و سالخورده می باشد. درنتیجه شهروندان بیشترین تمایل رابه استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی داشته اند و معابر شهر را برای عابرین معلول و سالخورده مناسب ندانسته اند .بنابراین دراین بخش از شهر حمل و نقل با میانگین ۲٫۵۳از کیفیت مطلوبی برخوردارنیست .
دربررسی سوالات توصیفی دربعد حمل ونقل نمونه هاپاسخ های خودرابه شرح ذیل بیان نمودند،وسیله ایاب وذهاب فرزندان برای رفتن به مدرسه ۵۸٫۶۲% استفاده از وسایل نقلیه ی عمومی و %۳۲٫۷۶پیاده ذکر نموده اند .۸٫۶۲% افراد استفاده از اتومبیل شخصی درایاب وذهاب فرزندان ذکرنموده اندکه دراین میان ۳۹٫۶۶%عامل رفاه و ۱۷٫۲۴%طولانی بودن مسیر از مهمترین عامل بوده که به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی راداشته اند. ۵۶٫۹۰%مهمترین دلیل رفتن به مرکز شهر راعامل خرید ذکر نموده و ۳٫۴۵ %امور بانکی و درمانی ذکر نموده اند ،بنابراین ازبرآیندپاسخ های داده شده کمبود مراکز خرید در محله از عوامل مهم سفرهای درون شهری ودرنتیجه ایجاد انواع آلودگی ها وترافیک می گرددکه با برنامه ریزی مناسب قابل حل خواهد بود . قابل ذکر است که اغلب ساکنین فرم فشرده یعنی ۴۵٫۶۹%پیاده و ۱۳٫۷۹% از اتومبیل شخصی و موتور جهت رفت وآمد به مرکزشهراستفاده می کنند .این امر نگرش روشنی است در ارتباط بااهمیت پیاده روی و استفاده ی کمتر از وسایل نقلیه ی شخصی می باشد .
- در بعد کیفیت اجتماعی بیشترین میانگین ۳٫۵۸ به شاخص مشکل بزهکاری اجتماعی(سرقت ،اعتیاد) در محله و کم ترین میانگین ۲٫۳۶به شاخص میزان مشا رکت اجتماعی در محله اختصاص دارد. بادرنظر گرفتن انحراف استاندارد سایرشاخص های ابعاد اجتماعی بامیانگین کلی ۳٫۱۲ از کیفیت قابل قبولی برخوردار است.
- در بعد کیفیت محیطی بیشترین میانگین ۳٫۷۳ به آلودگی های ناشی از اتومبیلها و فعالیت روزانه درمحله و کم ترین میانگین ۲٫۱۶ مربوط به میزان آبگرفتگی معابر ومشکلات عبور و مرور می باشد. دربررسی نتایج ،کیفیت محیطی در محلات فوق بامیانگین ۲٫۷۸ درحد پایینی ارزیابی شده است.
- در بعد کیفیت نگرش بیشترین میانگین ۲٫۷۵ مربوط به تمایل به زندگی در نواحی داخلی شهر و کم ترین میانگین ۲٫۴۱ مربوط به تمایل به زندگی در منازل آپارتمانی می باشد. این بعد دارای میانگین ۲٫۵۸ است.
درتجزیه و تحلیل سوالات توصیفی بعد نگرش یا دو سوال مطرح شده در فرم فشرده نتایج زیر به دست آمد.
- مهمترین عامل انتخاب محل سکونت : نزدیکی به محل کار، مدرسه فرزندان، نزدیکی به مرکز خرید با۳۹٫۶۵% بیشترین و قیمت مناسب زمین و مسکن با۱۲٫۰۷% کمترین نقش را انتخاب محل سکونت فعلی داشته اند.
<< 1 ... 353 354 355 ...356 ...357 358 359 ...360 ...361 362 363 ... 477 >>