برخلاف تعاریف بسیاری که برای کیفیت زندگی پیشنهاد شده دو نوع تعریف معتبر وجود دارد که برای سنجش و اندازه گیری در تحقیق به کار رفته اند. اولاً؛ کیفیت زندگی کلی و عام که متمرکز بر اهداف و نیازهای فردی و ارزیابی از چگونگی مدیریت رابطه بین معیارهای درونی و بیرونی توسط فرد است. به عبارت دیگر این مفهوم، عام و کلی کیفیت زندگی خود با رضایتمندی ذهنی و کارکرد در حوزه های متعددی از زندگی که لزوماًً به طور مستقیم تحت تأثیر خدمات سلامت قرار نمی گیرد، مرتبط است. از طرف دیگر، کیفیت زندگی مرتبط با بیماری و نقایص مربوط به آن متمرکز است (ماسینی و همکاران، ۲۰۰۳).
به نظر نمی رسد کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و بیماران خود بهترین قضاوت کنندگان راجب کیفیت زندگی خود هستند اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای بیمار مشکل میسازد که در این موارد خاص افراد مراقبت کننده از جمله پزشک و پرستار قادر خواهد بود این ارزیابی را انجام دهد. کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا به این معنا که یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل هستند. برخورداری از کیفیت زندگی ضعیف میتواند بر روی ارتباطات خانوادگی نیز اثر گذارد. کیفیت زندگی ضعیف میتواند موجب به کارگیری مکانیسم های مقابله و سازگاری نامؤثر در افراد شده و متعاقباً موجب افزایش تنش در آنان گردد و افزایش تنش در ارتباط مستقیم با عوامل فیزیکی و جسمی بوده و میتواند شدت بیماری در افراد را افزایش دهد. بسیاری از محققین رابطه بین صفات فردی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار داده و عواملی را شناسایی کردهاند. این عوامل شامل میزان شناخت از خود، تنش های متحمل شده، دستیابی به اهداف زندگی، روش های مقابله و میزان سازگاری میباشند.(آقاملایی،۱۳۸۶)
تلقی یا شناخت فرد از خود که شامل عواملی مانند مفید بودن، مولد بودن، تصور ذهنی از خود، ذوق و علاقه، نحوه نگرش نسبت به زندگی، درمان و آینده نگری تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارند. بنابرین باید بدانیم که کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی و شامل فاکتورهای ذهنی و عینی است و در سنجش آن باید مؤلفه های چندی را در نظر گرفت. از جمله مؤلفه های متعددی که در نتیجه مطالعات مختلف در رابطه با مفهوم کیفیت زندگی به دست آمده می توان به موارد زیر اشاره کرد :
موقعیت سلامت عمومی، قابلیت کاربردی، کارکردهای عاطفی، میزان احساس خوشبختی، رضایت از زندگی، شادکامی، میزان هوشیاری، میزان نشانگان فعالیت های اجتماعی، ایفای مناسب عملکرد جنسی، میزان حافظه، موقعیت مالی و شغلی (بیات و بیات، ۱۳۹۰).
۲-۲۷- عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی
عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس[۸۲] :
۱- خانواده
۲- وضعیت اقتصادی و اجتماعی
۳- وضعیت روحی و روانی
۴- وضعیت سلامت و بیماری
باید دانست که اولین اثر بیماری بر عملکرد شخصی است و سپس اثرات روانی داشته و به دنبال آن سلامت عمومی و عملکرد اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
کیفیت زندگی سه بعد عمومی رابطه، زمان و تجربه را به هم پیوند میدهد.
رابطه : شامل مؤلفه های فامیل، گروههای اجتماعی، چاچوب فرهنگی و سیاسی و خود فرد است که وضعیت فرد در رابطه با فامیل و گروههای اجتماعی از همه شناخته شده تر است و این دو دارای نقش حمایتی بسیار مهمی میباشند، چارچوب فرهنگی و سیاسی مؤلفه ای است که هم بر روی فرد و هم بر روی فامیل و گروههای اجتماعی اثر میگذارد.
زمان : به طور عمده بیانگر وضعیت موجود میباشد، تجارب زندگی و سابقه بیماری ها هم در کنار یکدیگر قسمت دیگر این بعد را تشکیل میدهند و نیز انتظاراتی که ممکن است فرد از آینده دور داشته باشد بر روی این بعد اثر میگذارد این بعد به پویایی کیفیت زندگی هم اشاره دارد.
تجربه : سومین و مهم ترین بعد میباشد شامل ایمان، عقاید و باورهای اخلاقی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، حوزه بین فردی و نحوه ارتباط با خویشاوندان و دوستان و الگوهای مهارت های اجتماعی افراد میباشد. حوزه روانی مثل نحوه برخورد با هیجانات و مهارت ارتباط دادن بین ادراک و تجربیات و انگیزه افراد جهت حفظ سلامت فردی و نیز آگاهی از شرایط بدن که شامل وجود علایم بیماری، درد قابل ملاحظه، ظرفیت روحی و عملکرد اعضای بدن میباشد.
هرکدام از ابعاد و اجزاء مذکور در شکل گیری قضاوت فرد از کیفیت زندگی اش نقش مهمی را ایفا میکند. پژوهش های انجام شده اهمیت وضعیت اقتصادی بر کیفیت زندگی را نشان داده است در این زمینه از عوامل خاص و مرتبط با کیفیت زندگی می توان هزینه، درمان، میزان درآمد و وضعیت اشتغال را نام برد.
عوامل فوق الذکر را می توان مرتبط با میزان مفید بودن دانست که دارای تأثیر مثبت بر کیفیت زندگی هستند. تطابق شغلی نیز میتواند بر کیفیت زندگی تأثیر بسزایی داشته باشد به این معنی که تطابق مشخصه توان فرد جهت تغییر حرفه در صورت لزوم میباشد و می توان انتظار داشت که هرچه فرد از قابلیت انعطاف پذیری بیشتری در تغییر حرفه برخوردار باشد امکان کسب کیفیت مطلوب زندگی برای او افزایش مییابد.
۲-۲۸- دو مشخصه اصلی کیفیت زندگی
دانشمندان بر این باورند که شادی و رضایت، دو مشخصه اصلی کیفیت زندگی بوده و دامنه هایی را که برای کیفیت زندگی تعریف می شود، می توان به عنوان عامل مؤثر بر این دو خصوصیت در نظر گرفت. در واقع این گروه از نظریه پردازان، کیفیت زندگی را به عنوان یک تجربه شناختی، که با رضایت از ابعاد مهم زندگی از نظر خود فرد نشان داده می شود و فیزیک تجربه احساسی، که با شادی تظاهر مییابد می شناسد. در واقع با این تعاریف درک خود فرد از سطوح شادی و رضایت در ابعاد ذکر شده، مشخص کننده سطح کیفیت زندگی او خواهد بود (نجات، ۱۳۸۷).
۲-۲۹- ابعاد کیفیت زندگی
کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است که شامل ارزیابی تجربیات ذهنی و روان شناختی،جسمانی و اجتماعی مرتبط به چهارچوب زمان است. معیارهای کیفیت زندگی عبارتند از :
سلامت روانی، سلامت بدن، زندگی مناسب خانوادگی، زندگی مناسب اجتماعی، آب و هوا و فضای مناسب، امنیت شغلی، دارا بودن آزادی، تساوی جنسی، امنیت و ثبات سیاسی (اکونومیست، ۲۰۰۵).
به عقیده پروفسور هورنکوریست[۸۳] (۱۹۸۲) کیفیت زندگی دارای ۵ عامل زیر است :
۱- قلمرو فیزیکی شامل : سلامت بدن و فشار ناشی از بیماری خاص
۲- قلمرو روانی و عاطفی شامل : احساس رضایت از زندگی یا احساس خوب بودن
۳- قلمرو اجتماعی شامل : تماس اجتماعی و ارتباط مناسب با دیگران به طور عموم و با خانواده و همسر به طور ویژه
۴- قلمرو رفتاری – فعالیتی شامل : ظرفیت و پذیرش مراقبت از خود و انجام کار و فعالیت و حرکت
۵- قلمرو مادی شامل : وضعیت اقتصادی و مالی فرد (هورنکورسیت، ۱۹۸۲).
از دید الیور[۸۴] و همکاران (۱۹۹۷) عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی در سه طبقه قرار دارند :
۱- مشخصات فردی شامل متغیرهای دموگرافیک
۲- شاخص های عینی کیفیت زندگی که شرایط محیطی هستن و بر متغیرهای مربوط به رفاه عمومی، بهداشت محیط اجتماعی،تحرک، فرهنگ و مذهب، محیط طبیعی و سیاست ها.
۳- شاخص های ذهنی کیفیت زندگی که مفاهیمی همچون احساس رضایتمندی از زندگی، رفاه و آسایش جسمی و روانی و شادکامی توصیف می شود (الیور، ۱۹۹۷).
ریف برای کیفیت زندگی شش عامل را در نظر میگیرد :
پذیرش خود
هدف داشتن در زندگی
رشد شخصی
تسلط بر محیط