در سال ۱۹۹۸، رودولف استاون هاگن مقالهای تدوین کرد که در آن فرهنگ را به شیوههای متعددی مد نظر قرارداد و در سه مفهوم طبقهبندی کرد. (میرمحمد صادقی، ۱۳۸۶-۸۷: ۱۵ )
فرهنگ در مفهوم اول را به عنوان ” سرمایه ” در نظر گرفت که عبارت است از انبوه میراث مادی بشریت در کل، که شامل بناهای تاریخی و دست ساختهای انسانی میباشد.
فرهنگ در مفهوم دوم به عنوان ” ابتکار” در نظر گرفته شده است. در این مفهوم فرهنگ لزوماً به عنوان سرمایه فرهنگی جمع شده یا موجود نمیباشد. بلکه بشریت به عنوان فرایند خلاقیت علمی و نظری مطرح است. بر طبق این مفهوم در هر جامعهای افراد خاصی وجود دارند که به تولید فرهنگ میپردازند. برای هر فرد فرهنگ، تعریف متفاوتی دارد و یک عامل مهم است. لذا با تعاریف متفاوتی از فرهنگ رو به رو هستیم. دلیل دیگری که ورود به بحث فرهنگ را دچار مشکل میکند، ناشی از حساسیت دولتها به این مسئله میباشد. زیرا پایه حکومت دولتها بر سلطه فرهنگی استوار است، لذا هر گاه درباره ارتباط فرهنگ و حقوق صحبت شود، دولتها با چالش رو به رو میشوند. ( میرمحمد صادقی، ۱۳۸۶-۸۷: ۱۵ )
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از این روست که در جهت رفع یکی از چالشهای حقوق فرهنگی تعریف فرهنگ به مفهومی که در اسناد مربوط به حقوق فرهنگی بکار رفته است ضروری می کند.
در مفهوم سوم فرهنگ به عنوان ” شیوه کلی زندگی” در نظر گرفته شده است. که شامل کلیه فعالیتهای مادی و معنوی و تولیدات خاص یک گروه اجتماعی است که آن را از سایر گروههای مشابه متفاوت میسازد. بنابراین فرهنگ در این مفهوم به عنوان مجموعه به هم پیوسته از ارزشهای موجود یک گروه و فعالیتهای صورت گرفته و رویههایی میباشد که یک گروه خاص در طول زمان با آن رو به رو بوده است. که در واقع این ارزشها و رویهها، ارتباطات اجتماعی و رفتار افراد را در زندگی جهت میدهد. فرهنگ در این مفهوم در ادبیات انسان شناسی بکار میرود. چنانچه بخواهیم نقش فرد را در این زمینه ارزیابی کنیم، میتوانیم بگوییم فرد در مفهوم از فرهنگ، تولید کننده فرهنگ است. صرفاً افراد از طریق فعالیتهایشان در طول زمان به باز تولیدی فرهنگ میپردازند. در صورتی که فرهنگ در مفهوم ” شیوه کلی زندگی” به حفظ فرهنگی که آنان را شکل داده مشغولند. چون منبع اصلی هویت انسانی خود را در سنتهای فرهنگی که در آن مقوله رشد کردهاند، میبینند و فرد در مفهوم فرهنگ زمانی نقشش مطرح میشود که سنتهای موجود را غیرقابل قبول بداند، بخصوص هنگامی که آن سنتها را در مقایسه با فرهنگ سایر بخشهای جهان ناکافی بداند. لذا ضرورت تغییر در سنتهای فرهنگی موجود را احساس میکند و از آنجا که الگوهای فرهنگی موجود در برابر تغییر مقاومت میکنند در بسیاری موارد این ابتکار و تغییر از اسباب بحران تلقی میشود. ( همان منبع، ۱۶ )
لیندل پروت مانند استاون هاگن به مفاهیم متفاوتی از فرهنگ اشاره کرد، ولی برخلاف وی آن را در دو دسته تقسیمبندی میکند. به عبارت دیگر به نظر میرسد که مفهوم دوم از فرهنگ در تعریف استاون هاگن در میان دو دستهای که پروت تعریف میکند، پخش شده است. ( همان منبع، ۱۷ )
اولین مفهوم عبارت است از: بالاترین دستاوردهای فکری انسان که شامل موسیقی، فلسفه، ادبیات، هنر، آثار معماری و تکنیکهای خاص میباشد.
دومین مفهوم از فرهنگ که به وسیله انسانشناسان مطرح گشته عبارتند از: تمامیت دانش و رویههای مادی و معنوی هر گروه از جامعه یا جامعه به طور کل؛ خوراک، پوشاک، از تکنیکهای خانهسازی تا تکنیکهای صنعتی، از شیوههای گفتار تا رسانههای جمعی، شیوه یادگیری قواعد خانوادگی و به طور کلی تمام عملکردهای انسانی و تمامی کالاهای ساخته شده و اختراع شده، در کل، فرهنگ را میسازد. ( میرمحمد صادقی، ۱۳۸۶-۸۷: ۱۷ )
با تعاریفی که از فرهنگ به عمل آمد به نظر می رسد که فرهنگ مجموعهای از خرد و ادب و هنر و اعتقادات و آداب و رسوم و به طور کلی کردارها و رویههای اجتماعی است، که آثار باستانی یک ملت را میگویند. که تحت تأثیر عوامل مختلف شکل گرفته و ضمن معرفی هویت یک جامعه، به آینده انتقال پیدا خواهد کرد.
در تعریف حقوق فرهنگی باید گفت: حقوق فرهنگی مجموعه قواعد و اصولی است که حاکم بر مسائل و موضوعات مختلف فرهنگی بوده و موجبات به نظم درآوردن این امور را در اجتماع فراهم میسازد. توانایی افراد را مورد حمایت قرار میدهد تا امکان دست یافتن و یا بهرهمندی از آن را بدون تبعیض داشته باشد.
حقوق فرهنگی دانش جدید است. دارای قانون واحد مدونی نیست. (حبیبی، ۱۳۸۹: ۷ )
به نظر میرسد حقوق فرهنگی مجموعه قوانین و مقرراتی است که از مراجع ذیصلاح ابلاغ میگردد و از اقسام حقوق بشر است. هدف آن اجرای عدالت و نظم جامعه است. زیرا فرهنگ هرجامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد، اما مصداقهای آن مشخص هستند. مهمترین آن در حوزههای هنری و صنایع مربوط به آن، اخلاقی و ارزشهای وابسته به آن، مالکیت فکری و معنوی، زبان، ادبیات همراه با ابداع و اختراعات است. درست است که گفتیم حقوق فرهنگی از اقسام حقوق بشر است، ولی در هیچ یک از اسناد بینالمللی مربوط به حمایت از حقوق بشر تعریف نشده است.
ارزش و اهمیت فرهنگ در تفکر اسلامی بسیار بالا است، زیرا تعلیم و تربیت و آموزش و گسترش فرهنگ از اهداف اصلی انبیاء شمرده شده است. اساس خوشبختی و بدبختی همه جوامع در فرهنگ آنهاست و فرهنگ دخالت اساسی در جامعه دارد.
اما قانون اساسی کشور ما که برمبنای اسلام تدوین شده و بیشک فرهنگ و حقوق فرهنگی در آن جایگاه والایی دارد. اصول متعدد قانون اساسی هم در بردارنده تأکید حقوق فرهنگی است. به گونهای که دراصل ۲۰ به صراحت از آن صحبت شده است. ” در همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخورد دارند.”
میتوان گفت حقوق فرهنگی مجموعه قواعد و مقرراتی است که ناظر بر رفتارهای فرهنگی افراد در جامعه و روابط آنها با دولت در بهرهبرداری از منابع فرهنگی میباشد که باعث میشود درک روشنی از فرهنگ در جامعه حاصل شود. و با ساماندهی و نظم بخشی به مسائل متنوع فرهنگی مانع ورود آسیبهای متعدد اجتماعی شده است.
۶-۱-۱ حقوق اجتماعی
به نظر میرسد حقوق اجتماعی عبارت است از حقوقی که قانونگذار برای اتباع کشور و سایر افراد مقیم در آن قلمرو منظور کرده و سلب آن موجب مجازات به حکم قانون است. فرد آن را در ارتباط با مصالح عمومی جامعه اعمال می کند. درصورت ضرر رساندن، قانونگذار می تواند شخص را از اعمال آن محروم نماید.
ارائه تعریف شخصی و جامعی از حقوق اجتماعی، چندان کار ساده و آسانی نیست.
حقوق اجتماعی در معنای وسیع آن به یک سلسله حقوقی اطلاق میشود، که برای رفع تبعیضهای اجتماعی و اقتصادی برای فرد مشخص شده است، تبعیضهایی که ناشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه و محیطی است که فرد درآن زندگی میکند. حقوق اجتماعی در معانی فوق شامل حقوق سیاسی و عمومی و آزادی در فعالیتهای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که هر فرد به عنوان عضوی از جامعه، حق دارد در سرنوشت اجتماعی خویش دخالت کند، در اداره عمومی جامعه و ارکان اقتصادی، فرهنگی، سیاسی آن مشارکت کند و به حقوق آزادیهای مشروع خود در اجتماع برسد.
ترمینولوژی حقوق، حقوق اجتماعی را چنین تعریف کرده است: درحقوقی که مقنن برای اتباع خود در روابط با موسسات عمومی مقرر داشته است: مانند حقوق سیاسی، حق استخدام، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن درمجالس مقننه و انجمن ایالتی و ولایتی و بلدی و درهیئت منصفه ادای شهادت در مراجع رسمی و داوری و مصدق واقع شده است. ( جعفری لنگرودی، ۱۳۷۲: ۲۳۰ )
اصطلاح حقوق اجتماعی بنا به تعریف فوق، اعم از مفهوم حقوق سیاسی است، زیرا در تعریف حقوق سیاسی آمده است: حقوقی که به موجب آن شخص دارنده حقوق میتواند در حاکمیت ملی خود، مانند انتخابات، تصدی شغل قضا و مشاغل رسمی دیگر و یا عضویت هیئت منصفه و یا دارا شدن امتیاز روزنامه شرکت کند. ( جعفری لنگرودی، ۱۳۷۲: ۲۳۶ )
بنابراین حقوق اجتماعی عبارت از آن دسته حقوقی است که فرد در زندگی اجتماعی و سیاسیاش با آن مواجه میشود و آن را در متن اجتماع با افراد دیگر اعمال میکند و اگر اعمال این حقوق توسط برخی از افراد برای مصالح جامعه خطرناک باشد، جامعه از خود واکنش نشان میدهد و نسبت به محدودیت این حقوق اقدام می کند.
۲-۱ پیشینه حقوق کودک:
۱-۲-۱ پیشینه حقوق کودک درجهان
پیشرفتهای علمی و به ویژه دانش روانشناسی باعث تحول در نگرش علم حقوق به شخصیت کودک شد که بازتاب آن را در قوانین ملی و اسناد بین المللی اواخر سده نوزدهم تا دهه های میانی سده بیستم مشاهده کنیم.
از دیدگاه حقوق انگلستان به طور سنتی درکامن لا، حق سرپرستی فرزندان با پدر بود و مادر هیچ حقی در این زمینه نداشت. در دادرسی و تصمیمگیریهای قضایی نسبت به مسئله حضانت کودکان توجه قضات صرفاً معطوف به احراز حقوق پدر میشد و توجه بسیار اندکی به تأثیر این آراء بر کودکان مبذول میگردید. در سال ۱۳۸۹ دادگاهها مجاز شدند دسترسی کودک به مادر خود را به رسمیت بشناسند و مادران دارای حق سرپرستی کودک خود تا سن ۷ سالگی شدند، به موجب قانون ولایت مورخ ۱۸۸۶ و قانون سرپرستی کودکان مصوب ۱۹۲۵ بر اهمیت رفاه کودک صحه گذاشته شد و زنان دارای حق حضانت مساوی با مردان نسبت به کودکان گردیدند. در سطح بینالمللی یک سال پس از پایان نخستین جنگ جهانی در سال ۱۹۱۹ جامعه ملل کمیتهای را برای حمایت از کودکان به ویژه کودکانی که در هنگامه جنگ یتیم شده یا از محل زندگی خود آواره گشته بودند، تشکیل داد. ( عابد خراسانی، ۱۳۸۹: ۲۳ )
در همان سال کنفرانس بینالمللی کار کنوانسیون حداقل سن کار را برای بخش صنایع تصویب کرد و در سال ۱۹۲۱ جامعه ملل، کنوانسیون منع تجارت زنان و کودکان را به تصویب رساند. درسال ۱۹۲۴ نخستین اعلامیه حقوق کودک در ژنو برنیازهای اقتصادی و اجتماعی و روانی کودک صحّه گذاشت. این اعلامیه نخستین سند مربوط به حقوق شده بود، که توسط یک سازمان دولتی بینالمللی تصویب شد و تاریخ صدور آن بیست و چهار سال پیش از اعلامیه جهانی حقوق بشر بود و اعلامیه جهانی حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ به تصویب رسید که بر پارهای از حقوق کودکان از جمله در ماده ۱۲ خود برحق خلوت خانواده، در بند ۳ ماده ۱۶ بر وجود خانواده به عنوان واحد طبیعی و بنیادین جامعه در بند ۲ ماده ۲۵ برحمایت خاص از مادران و نوزادان خواه این نوزادان در اثر علقه نکاح متولد شده باشند و خواه خارج از آن و نیز در ماده ۲۶ خود برحق آموزش و پرورش مجانی و اجباری کودکان درمرحله ابتدایی تأکید داشت. ( عابد خراسانی، ۱۳۸۹: ۲۵ )
ضمن محترم شمردن اعلامیه حقوق کودک ژنو و اعلامیه جهانی حقوق بشر درسال ۱۹۵۹ سند بعدی با نام اعلامیه حقوق کودک دریک مقدمه و ده اصل حقوق و آزادیهای خاص کودکان را برای رفاه و خوشبختی آنان و جامعه به رسمیت شناخت. در سال ۱۹۶۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی، فرهنگی برحقوق کودکان در پارهای زمینهها تأکید کردند. همچنین اعلامیههای منطقهای حقوق بشر به وجود آمد. که اعلامیه آمریکایی حقوق بشر و منشور آفریقایی حقوق بشر و حقوق خلقها و منشور آسیایی حقوق بشر به تصویب رسید. همچنین درسطح منطقهای در اروپا وضع حقوقی کودکان که خارج از علقه نکاح متولد میشوند، اعلامیه حقوق و رفاه کودک را به تصویب رساندند و برای نخستین بار سازمان ملل متحد سال ۱۹۷۹ را سال جهانی کودک نامید.
در سال ۱۹۸۵ مقررات سازمان ملل متحد برای اعمال حداقل استاندارد و عدالت نسبت به خردسالان که به مقررات پکن معروف است به تصویب رسید و در همین سال به ابتکار کنفرانس لاهه درباره حقوق بینالملل خصوصی عهدنامه بین المللی درباره کودکان به تصویب رسید: نخست کنوانسیون لاهه درباره جنبههای مدنی کودکربایی بین المللی مصوب ۲۵ اکتبر ۱۹۸۰ و دیگر کنوانسیون لاهه درباره حمایت از کودکان و همکاری در رابطه با پذیرش با فرزند خواندگی بین کشورها مصوب ۲۹ مه ۱۹۹۳ که از اول ماه مه سال ۱۹۹۵ لازم الاجراء گشته است. ( همان منبع، ۲۷ )
در سطح جهانی و از حیث حقوق بین المللی عام، ” کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۱۹۸۹ ” که در دوم سپتامبر ۱۹۹۰ لازم الاجراء گردید و نیز ” اعلامیه جهانی بقاء، حمایت و رشد کودکان ” که در اجلاس سران ملل متحد در۳۰ سپتامبر ۱۹۹۰ منتشر شد، برای نخستین بار کودکان را به عنوان اعضای جامعه بشری و صاحبان حقوق انکار ناشدنی و بنیادین به رسمیت شناختند. در۲۵ ماه مه سال ۲۰۰۰ رو پروتکل اختیاری به کنوانسیون حقوق کودک ضمیمه شدند. نخست پروتکل اختیاری ملحق به کنوانسیون حقوق کودک درباره درگیر شدن کودکان در برخوردهای مسلحانه بود، که به مسئله کودکان سرباز به ویژه در جنگ های داخلی میپرداخت و از ۱۲ فوریه سال ۲۰۰۲ لازم الاجراء گشت. ( عابد خراسانی، ۱۳۸۹: ۲۷ )
پروتکل دوم به نام پروتکل اختیاری ملحق به کنوانسیون حقوق کودک، روسپیگری کودک و برهنهنمایی کودک بود که از ۱۸ ژانویه سال ۲۰۰۲ لازم الاجراء شده است و در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۹ کنوانسیون مربوط به ممنوعیت بدترین اشکال کار کودک و اقدام عاجل برای زدودن آن به تصویب سازمان بینالمللی کار رسید. که از ۱۹ نوامبر سال ۲۰۰۰ لازم الاجرا گشته است و یونیسف درسال ۱۹۴۶ به فاصله یک سال پس از جنگ جهانی دوم با نام صندوق اضطراری کودکان ملل متحد تأسیس شد. درسال ۱۹۵۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مقرر داشت تا یونیسف کار خود را به عنوان یکی از ارگانهای سازمان ملل به منظور اجرای برنامه های مربوط به منافع دراز مدت کودکان در همه جای جهان به ویژه کودکان کشورهای درحال توسعه ادامه دهد. و در سال ۱۹۶۵ جایزه صلح نوبل به یونیسف اعطاء گردید. ( همان منبع، ۲۷ )
۲-۲-۱ پیشینه حقوق کودک در ایران
از چگونگی زندگی و رشد کودک در دوره باستان آگاهی روشنی در دست نیست. یافتههای نخستین زیستگاههای انسانی در ایران، دانستنیهای ارزشمند درباره زندگی اجتماعی زنان در آن دوران به دست میدهد، که بر پایه آنها میتوان به آگاهیهایی درباره کودکان نیز دست یافت. مادر و کودک در این دوره از یکدیگر جدایی ناپذیرند. آنچنان که ” هرودوت ” نیز در خصوص دوران کودکی جوانان پارسی مینویسد: پیش از آنکه کودک به ۵ سالگی رسد، به حضور پدرش معرفی نمی شود، بلکه نزد زنان زندگی می کند تا اگر مردند، پدران اندوهگین نشوند. به همین خاطر در نهاد خانوادگی حقوق کودک و مادر در ارتباط با هم سنجیده و در مورد آن تصمیمگیری میشود. در جامعه آریایی ایرانی فرزندان، فرمانبرداران بی قید و شرط پدران خود بودند. اگر چه اسناد و مدارک آن دوران نشان می دهد، که ایرانیان باستان کودکان را گرامی می داشتند و به دنیا آمدن کودک را رویدادی خجسته و فرخنده می دانستند و به آموزش و پرورش کودکان خود اهمیت بسیار می دادند. کودکی را دوران گذار به سوی بزرگسالی می پنداشتند. به کودک همچون مردان و زنان کوچکی مینگریستند که باید به خانواده و پدر و مادر خود خدمت کند و برای زندگی بزرگسالی و جامعه آینده تربیت شود. ایرانیان هیچ گاه کودک را فرزند گناه نمیدانستند، آنان پیوسته به کودک نگاهی برآمده از پاکی و بیگناهی او داشتند. ( طاهری، ۱۳۹۲: ۱ )
در ابتدای دوران قاجار، زندگی کودکان ایرانی به سبب ساخت اجتماعی جامعه، روال یکنواختی داشت. کودکان قشرهای میانی جامعه در سنجش با فرودستان، حال و روز بهتری داشتند، آنان کمتر درگیر گرسنگی بودند و اگر از پا در می آمدند، بیشتر به سبب بیماریهای واگیردار و یا پایین بودن سطح بهدشت بود. همزمان با آغاز سده نوزدهم میلادی، زندگی کودک ایرانی رو به دگرگونی نهاد و این تحول، پیش درآمد تغییرات گستردهای در سده بعدی شد. عامل بنیادین پدیداری هنجارهای نو در زندگی و فرهنگ کودکان آسیایی، تحول زیستی کودک فرنگی بود. با شعله ور شدن آتش انقلاب مشروطیت، روند دگرگونی زندگی کودک ایرانی در دوران انقلاب مشروطیت، ناگزیر با کشمکش بین تجددگرایان و سنت گرایان همراه بود. ( همان منبع، ۴ )
سال ۱۹۵۹ مجمع عمومی سازمان ملل، اعلامیه حقوق کودک و اعلامیه ای با ده ماده، فراهم شدن ساز و برگ و ابزار برای پرورش بدنی، ذهنی، اخلاقی و اجتماعی، بهرهمندی از پشتیبانی در برابر ستم و استثمار و خشونت را مهیا کرد. امّا در ایران تا سالهای آغازین دهه ۱۳۰۰ کودکان از هیچگونه حقوق شهروندی برخوردار نبودند و در چنین حال و روزی نظریه پردازان و بر نامه ریزان جامعه مدرن با الگو برداری از برنامه های بهینهسازی زندگی کودکان در غرب تلاش کردند، تا در نخستین گام به وضعیت بهداشتی کودکان بپردازند. افزون بر این گونه تلاش ها برخی سازمان ها و نهادهای نوپای شهری همچون، بلدیهها و خیریهها، برای نخستین بار با به شمار آوردن کودک به عنوان شهروند به بنیانگذاری نهادهای خدماتی ویژه کودکان پرداختند، که این خود، نشانه دیگری از دگرگونی گام به گام در نگرش جامعه شهری نسبت به کودک است. امّا بیشتر کارهایی که در این دوره انجام گرفت، برخاسته از اقدامات فردی بود تا راهکارهای دولتی، از این رو آنان با انتشار مقاله و کتاب یا پایه گذاری انجمنها و کانونهای غیردولتی حمایت از کودکان به کارهای فردی و محدود برای دستیابی کودکان به حقوق اولیه خود پرداختند. امّا بخش بزرگی از این فعّالیّت ها به سبب آن که از درون جامعه نجوشیده بودند و با توده مردم پیوند نداشتند، پس از دورانی کوتاه از حرکت باز ایستادند. ( همان منبع، ۵ )
در سال ۱۳۲۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای کمک به کودکان کشورهای آسیب دیده از جنگ، ” صندوق بین المللی کمک به کودکان ” را بنیان نهاد. در سال ۱۳۲۷ ایران به طور رسمی به یونسکو پیوست و با گرفتن کمکهای گوناگون از این سازمان و شرکت در کنفرانسها و نشستهای عمومی، متعهد به انجام وظایف تعیین شده از سوی آن سازمان شد. از جمله نمایندگان فعّال ایران در اینگونه نشستهای بین المللی یحیی دولت آبادی بود. از سالهای پایانی دهه ۲۰ به ویژه در دهه ۳۰ برخی سازمانهای اسلامی به موضوع کودک و آموزش و پرورش او پرداختند. در این دوره، آگاهی پدران و مادران طبقه میانی مدرن از مفهوم دوران کودکی و فراهم بودن امکانات زیستی و فرهنگی، سبب شد تا آنها به زندگی کودکان خود بیشتر اهمیّت دهند و به درخواستها و حقوق شان توجّه کنند. برای نخستین بار در جامعه ایران موضوع حقوق کودک در شکل گسترده آن مطرح شد. برپایی و گسترش مکانهای ویژه کودکان همچون کتابخانه ها کودک، مکان های بازی و عرضه گسترده پوشاک کودکان، همگی نشان دهنده این واقعیت بود که مفهوم دوران کودکی و دستیابی کودکان به جایگاهی شایسته در جامعه، با شتاب رو به رو شده است. ( طاهری، ۱۳۹۲: ۶ )
یکی از شاخصهای بهبود وضع زندگی کودکان در این دوره، برپایی نهادهای دولتی و مدنی ترویجگر حقوق کودکان یا پشتیبان آن ها بود، که نقش میانجی کودکان و بزرگسالانی را بر عهده دارند که در زندگی کودکان تعیین کنندهاند. این نهادها همواره کوشش میکنند، حقوق کودکان را به مواد قانونی تبدیل کنند، تا مردم در برابر رفتارهای خود با کودکان مسئولیت قانونی داشته باشند. قانونی شدن آنچه حقوق کودک نامیده میشود، در بسیاری موارد وامدار فعالیّتهای این نهادهاست. رسانه های گروهی الکترونیکی همچون رادیو، تلویزیون تأثیر بسزایی در شکلگیری ذهنیت ایرانیان در مورد حقوق کودک داشتند. ( همان منبع )
دولت جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۴ مهر سال ۱۳۷۰ پیماننامه جهانی حقوق کودک را امضاء کرد و در اسفند سال ۱۳۷۲ به موجب ماده واحدهای که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، به کنوانسیون حقوق کودک ملحق گردید. الحاق مذکور مشروط بر آن است که مفاد کنوانسیون در هر مورد و در هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد یا قرار گیرد، از طرف جمهوری اسلامی ایران لازم الرعایه نباشد. ( عبادی، ۱۳۷۶: ۱ ) در دسامبر ۱۹۹۷ ایران گزارش مقدماتی خود را به کمیته حقوق کودک تقدیم کرد و در سال ۱۳۸۱ ماده ۱۰۴۱ اصلاحی ( ازدواج دختر قبل از۱۳ سال تمام و پسر قبل از ۱۵ سال به اذن ولی به تشخیص دادگاه می باشد) و در سال ۱۳۸۲ ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی (برای نگهداری کودک مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و بعد از آن به تشخیص دادگاه می باشد) که در جهت هماهنگی و نزدیک شدن به اصول مقرر در کنوانسیون حقوق کودک بوده است، به مواد حقوق کودک در ایران اضافه شد و در شمار دولتهای عضو کنوانسون است و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد در تاریخ ۵ سپتامبر سال ۱۹۹۰ میلادی برابر با تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۶۹ هجری شمسی مبادرت به امضای کنوانسیون حقوق کودک نمود. مجلس شورای اسلامی نیز نهایتاً در اسفند سال ۱۳۷۲ طی ماده واحده ای آن را تصویب کرده و این کنوانسیون در تاریخ ۱۳ ژوئیه ۱۹۹۴ برای ایران لازم الاجرا گردید. همچنین دولت جمهوری اسلامی ایران به یکی از دو پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک یعنی پروتکل اختیاری در خصوص فروش، فحشا و هرزه نگاری کودکان ملحق شده است. قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به پروتکل مزبور در تاریخ ۹ مرداد۱۳۸۶ به تصویب مجلس رسید و در تاریخ ۱۷ مرداد همان سال مورد تأیید شورای نگهبان واقع شده است. پروتکل از تاریخ ۲۶ سپتامبر سال ۲۰۰۷ میلادی برای ایران لازم الاجرا محسوب شده است. (مصفا، ۱۳۸۲: ۳ ) موادهای قانونی دیگر که روز بروز در جهت حقوق و جایگاه کودک به آنها اضافه میشود.
۳-۱ آثار و مزایای حقوق فرهنگی و اجتماعی کودک:
امروزه میلیونها کودک در زندگی امنتر، سالمتر و کاملتری نسبت به دهه گذشته، یعنی پیش از تصویب کنوانسیون حقوق کودک در ۱۹۸۹ و اجلاس جهانی سران برای کودکان در ۱۹۹۰ برخوردارند. که با تصویب قوانین و اسناد بین المللی در مورد حمایت از کودکان، نشان دهنده آثار مثبت در زندگی آنان است، البته هنوز هم تعداد بی شماری از کودکان دور از پوشش حمایتی جامعه به سر می برند و حقوق خود را پایمال شده و در معرض تهدید مییابند. ( سینا رحیمی و سلیمانی، ۱۳۸۷: ۳۱۴ )
در سطح ملی کشورهای بسیاری تعهد جامع و مفصلی درباره حقوق اجتماعی و فرهنگی دارند. که تعهدات حقوق بشری طبق حقوق بین الملل توسط کشورها تنظیم میگردد.
کشورها در صدد اعمال این تعهدات در قانون ملی هستند. آنها ملزم به تحمیل تکالیف به افرادی هستند که تحت صلاحیت آنها قرار دارند. تکلیف به احترام به حقوق اشخاص مخصوصاً کودکان و وظیفه مشارکت در رفاه عامه برای کشور ممکن میسازد تا به بهرهمندی هر کس از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کمک نمایند و آن را از طرق ممکن فراهم سازند. ( ایده، ۱۳۹۰: ۴۰ )
طبق ماده ۲ میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای عضو تعهدات الزام آور حقوقی را به عهده گرفتهاند، تا برای به حداکثر رساندن منابع در دسترس خود، حصول تدریجی و تحقق کامل حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آن میثاق گامهایی رو به رشدی را بردارند.
با این اوصاف حقوق فرهنگی و اجتماعی که از طرف دولت برای افراد انسانی مخصوصاً کودکان در نظر گرفته شده است. باعث مزایایی میباشد و کودکانی با جسم و روح و روان سالم در جامعه پرورش مییابند و فکرشان رشد مییابد و دچار سرخوردگی و شکست نخواهند شد. زیرا رشد فکری دارند اگر از راهی شکست بخورند از مسیر دیگر سر برون میآورند و مشکل خود را علاج میکنند و اقدام خود را به ثمر میرسانند. زیرا کودکان طوری آفریده شدهاند که هم قابل خوب شدن هستند و هم قابل بد شدن و این محیط تربیت خانوادگی و اجتماعی که دولت برای آنان فراهم میسازد، باعث پرورش و تربیت درست و غلط کودکان میشود. ( بهشتی، ۱۳۹۰: ۱۵۶ )
باید حقوق فرهنگی و اجتماعی که در سطح جامعه برای کودکان در نظر گرفته شده است. برای آنها با سلامت و آرامش از لحاظ تغذیه و بهداشت و رفاه و تأمین اجتماعی و آموزش و پرورش و… تأمین کنیم، تا کودکان دیگر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار نگیرند و از حقوق فرهنگی و اجتماعی خود بهرهمند شوند.
دانشکده حقوق و علوم سیاسی
پایان نامهی کارشناسی ارشد در رشته حقوق- جزا و جرمشناسی
انعکاس سیاست جنایی در
نظام حقوق خانواده
به کوشش
مهوش رضایی
استاد راهنما
دکتر محمد هادی صادقی
شهریور ۱۳۹۱
به نام خدا
اظـهارنامه
اینجانب مهوش رضایی(۸۸۸۰۶۴) دانشجوی رشته حقوق گرایش جزا و جرم شناسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی اظهار میکنم که این پایان نامه حاصل پژوهش خودم بوده و در صورت استفاده از منابع دیگران، نشانی دقیق و مشخصات کامل آن را نوشتهام. همچنین اظهار میدارم که پژوهش و موضوع پایاننامهام تکراری نمیباشد و تعهد میکنم که بدون مجوز دانشگاه، نتایج آن را منتشر نکرده و یا در اختیار سایرین قرار ندهم. کلیه حقوق این اثر با آییننامه مالکیت فکری و معنوی، مربوط به دانشگاه شیراز میباشد.
نام و نام خانوادگی: مهوش رضایی
تاریخ و امضا: ۲۰/۶/۱۳۹۱
تقدیم به
کودکانی که فرششان زمین است و سقفشان آسمان
زنانی که فقر لطافت نوازش مادرانه شان را به یغما برده است
وارستگان؛ آنان که نام و نان را در خطر حفظ ایمان می افکنند
آزادگان آزاداندیش آزاده پرور؛ حج الله علی خلقه
پیشگاه مقدس حضرت احمدبن موسی الرضا و علی بن حمزه(ع)
سپاسگزاری
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاَ أَنْ هَدَانَا اللَّهُ
ستایش خداى را که ما را به این (دین توحید) هدایت کرد و اگر ما را خدا راهنمایى نمىکرد ما خود به آن هدایت نمىیافتیم.
سپاس پدرم را که پارسایی سلیم است و نیکمردی حلیم و مادرم ، که لطیف الطبع است و نیک محضر…
و
جناب آقای دکتر صادقی سپاس نگاه پرمهرت را ، گفتار پدرانه ات را ، شکیبایی پیامبر گونه ات را
جناب آقای دکتر حاتمی سپاس تو را که زمزمه های محبتت طفل گریزپای وجودم را به مکتب کشاند
جناب آقای دکتر فروغی سپاس تو را که » فکرت بلیغ است و رایت بلند در این شیوه تحقیق و «…
جناب آقای دکتر ابراهیمی سپاس تو را» ای تجلی عبادت به جز خدمت خلق نیست. … «
جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین هادیان سپاس تو را که طرحی نو در انداختی و خشونت فقه را به لطافت مهر آمیختی…
چکیده
انعکاس سیاست جنایی در نظام حقوق خانواده
به کوشش
مهوش رضایی
لزوم راهبردی کردن برنامه های پیشگیری از جرم، حسب مورد ضرورت طراحی و بعضا کشف نظام سیاست جنایی را ، برای کشورها آشکار کرد. سیاست جنایی در یکی از مفاهیم خود مجموعه ای ست با بافتی نظام مند از سیاست های جنایی که هر سیاست دارای سه عنصر ضروری کشف و تبیین مسئله، ارائه راه حل مسئله به عبارت بهتر کشف قابلیت پدیده ها در حل مسئله و عنصر سوم کیفیت اجرایی کردن راه حل مسئله است. از آن جایی که خانواده اولین و بادوام ترین نهاد غیر دولتی اعمال سیاست جنایی است بدین لحاظ چنان چه یک نظام سیاست جنایی به دنبال کارآمدی حداکثری باشد تدوین برنامه ها و سیاست هایی که خانواده بایستی در راستای اهداف نظام سیاست جنایی آن را دنبال کند، در اولویت خواهد بود. پژوهش پیش رو با روشی استقرائی سعی در کشف سیاست های کلی دارد که سیاست های جزئی در راستای آن نظم یافته و تدوین شده اند چرا که در فرایند جهانی شدن از یک سو و داعیه ی قابلیت مدیریت جامعه جهانی توسط آموزه مهدویت از سویی دیگر، کشف سیاست های کلی که سیاست های خرد در راستای آن نظم یافته اند ضروری است تا از تغییرات ساختار شکنانه در برخورد با سایر مکاتب فکری جلوگیری شود. نظام سیاست جنایی دارای اصولی است از قبیل سیستماتیک، استراتژیک و ایدئولوژیک بودن که در نظام حقوق خانواده که عمدتا همان نظام حق و تکلیف زن و شوهر است نیز بازتاب یافته است ضمن این که خانواده به علت ماهیتی خاص در مقایسه با سایر نهاد های اعمال سیاست جنایی، دارای اصولی منحصر بفرد نیز هست نظیر مدیریت اخلاق مدار که لازم است درضمن هر سیاستی حفظ شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
واژگان کلیدی: سیاست جنایی، نظام سیاست جنایی، نظام حقوق خانواده، نگرش سیستمی،عنصر فرهنگی خانواده، عنصر اقتصادی خانواده
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه
الف. بیان مسئله ی پژوهش ۱
ب. ضرورت ۴
ج. اهداف پژوهش ۵
د. پیشینه پژوهش ۶
ه. دشواری های پژوهش ۹
و. روش پژوهش ۱۱
ز. سامانه پژوهش ۱۱
مبحث اول: تاریخچه و تبیین سیاست جنایی ۱۱
۱- ارتباطات افقی: این نوع ارتباط، معمولاً به صورت الگوهای جریان کار در یک سازمان و در میان اعضای صف و ستاد برقرار است که از نظر روانی موجب افزایش روحیه در بین اعضای سازمان میگردد.
۲- ارتباطات عمودی: ارتباطات عمودی، شامل ارتباطات از بالا به پایین و از پایین به بالای احکام زنجیرهای سازمان است .
الف) ارتباطات از بالا به پایین: ارتباطات متمایل به پایین، از مدیریت عالی شروع می شود و از طریق سطوح مدیریت به کارگران خط تولید و کارکنان منتهی می شود.
ب) ارتباطات از پایین به بالا: ارتباطات متمایل به بالا، عرضه اطلاعات به بالاترین سطح را در سطوح پایین مطرح مینمایند. این نوع ارتباط، شامل گزارش پیشرفت، پیشنهادها، توضیحات، تقاضا برای کمک و تصمیم گیری است (همو،۲۰۰۲ ،ص ۵۰۹-۵۱۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳- ارتباطات مورب: در مقابل ارتباطات افقی (بین همردیفان) و عمودی (بین مافوق و زیر دست) ارتباطات مورب نیز وجود دارد. در ارتباطات مورب، پیام در دو سطح مختلف سلسله مراتب سازمانی یا خارج از سلسله مراتب اداری مبادله می شود؛ این نوع ارتباط، به منظور هماهنگی، یکی کردن و جامعیت ارتباطات افقی است.
الف
ب
ث
چ
ت
ج
پ
نمودار(۲- ۲) نشان دهنده کانالهای ارتباطی عمودی، افقی و مورب است .
منبع :(رضاییان ،۱۳۸۵،ص ۲۵۲)
۲-۲-۵- ارتباطات سازمانی
ارتباطات سازمانی شکلی از ارتباط میان فردی است، که در آن، ارتباط، ناظر به روابط کاری کارکنان درون یک سازمان است (بلیک ، رید و همکاران ،۱۳۷۸،ص ۴۲).
ارتباط سازمانی به عنوان یکی از حوزه های تخصصی ارتباطات کلامی یا گفتاری، از مباحث مهم مدیریت به شمار میرود. این گونه ارتباط شکلی از ارتباط میان فردی است، که درآن به طور مستقیم بین دو یا چند نفر از افراد، در مجاورت فیزیکی هم، واقع می شود و به دلیل وجود ویژگیهای خاص خود، تشکیل دهنده حوزه تمایز و شاخص در مطالعه ارتباطات شده است. این شکل از ارتباط، در کنار این که با ویژگیهای ارتباط میان فردی آغاز به کار می کند، از تمامی حواس پنجگانه یاری گرفته و پس فرصتهای آن را فراهم می آورد، با این همه ویژگیهای خاصی دارد که موارد زیر از آن جمله اند:
۱- حدود و مرزهای ارتباط سازمانی برخلاف حوزه وسیع تر ارتباط میان فردی، با وضوح بیشتری معین بوده و نفوذ ناپذیری کمتری دارد. در یک وضعیت کلی کنش متقابل متمرکز، شخص، به دشواری می تواند از داخل یا خارج بودن خود خبر داشته باشد، اما هرکسی معمولاً از عضویت در یک سازمان به خوبی آگاه است و اگر یک فرد، کلاً از سازمانی کنارگذاشته شود دیگر نمیتواند به عنوان یک عضو، ارتباط بر قرار نماید.
۲- یکی از مشخصه های ارتباط سازمانی، باز تولید سریال پیامهاست. در این نوع باز تولید، پیامها از شخصی به شخص دیگر و مجدداً از آن شخص دیگر الی آخر، انتقال مییابد، اما هرکدام از اعمال ارتباطی، غالباً به صورت جفت یا کنش متقابل دو نفری باقی میماند. (همان منبع ).
۲-۲-۶- تفاوت ارتباط سازمانی با انواع ارتباط
۱- ارتباط سازمانی وظیفه مداراست، سازمانها مجموعههای هدف دار هستند که فعالیت آنها در جهت تحقق اهداف فردی و سازمانی هماهنگ شده است.
۲- روابط سازمانی متاثر از ساختار سازمانی است، الگوهای هماهنگی رفتار در سازمانها موجب ایجاد ساختارها می شود به گونه ای که بعضی سلسله مراتبی بوده و برخی هم این گونه نیستند. این ساختار سازمانی که موجب شده سازمانها به عنوان سیستمهای ساختارمند شناخته شوند بر ارتباط سازمانی اثر گذاشته و می تواند مانع یا موجب تسهیل ارتباط گردد.
۳- ارتباط سازمانی هم در مرزهای سازمانی و هم فراتر از آن اتفاق میافتد و در واقع نوعی کارکرد فرامرزی است (میلر،کاترین ،۱۳۷۷،ص ۲۰-۲۹).
۲-۲-۷- ارتباطات رسمی و غیر رسمی
ﺑﻪﻃﻮرﮐﻠﯽ، دو ﻧﻮع ﺷﺒﮑﻪ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﻣﯿـﺎن و درون ﺳـﺎزﻣﺎنﻫـﺎ وﺟـﻮد دارد؛ ﺷـﺒﮑﻪ رواﺑـﻂ رﺳﻤﯽ و ﻏﯿﺮ رﺳﻤﯽ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺮداﺷﺖ، ﺷﺒﮑﻪ رواﺑﻂ رﺳﻤﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺳـﺎﺧﺘﺎر آﮔﺎﻫﺎﻧـﻪای از ﻧﻘــﺶﻫــﺎ در ﯾــﮏ ﺳــﺎزﻣﺎن و ﯾــﺎ در ﻣﯿــﺎن ﭼﻨــﺪﯾﻦ ﺳــﺎزﻣﺎن اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﺻــﻮرت رسمی ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﯽ و ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪه اﺳﺖ (سیدجوادین ،۱۳۸۳).
اما ارتباط در سازمان منحصر به این نوع ارتباطات نمی شود. به عبارت دیگر، این ارتباطات تا زمانی که افراد به سازمان نیامده و پستها اشغال نشدهاند به این ترتیب وجود دارد، اما به محض آن که افراد وارد سازمان شدند بنا به علل مختلف با یکدیگر ارتباطی برقرار می کنند که با ارتباطات رسمی و پیش بینی شده مطابقت ندارد(الوانی ،۱۳۸۹،ص ۱۸۹).
ﺷﺒﮑﻪ رواﺑﻂ ﻏﯿﺮ رﺳﻤﯽ ﻧﯿﺰ در دل ﺳﺎزﻣﺎن رﺳﻤﯽ ﭘﺪﯾﺪار ﺷﺪه و در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﺑﺮ آن اﺛﺮ ﻣﯽﮔﺬارد (رانک ،۲۰۰۸). در واﻗﻊ ﻫﺮ ﻧﻮع ﺳﺎﺧﺘﺎر رواﺑﻂ رﺳﻤﯽ ﭼﻬﺮهی دوﻣﯽ ﻧﯿﺰ دارد ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﺒﮑﻪ رواﺑﻂ ﻏﯿﺮ رﺳـﻤﯽ ﺷـﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣـﯽﺷـﻮد. ﺑﻨـﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺗﻨﻬـﺎ زﻣـﺎﻧﯽ ﻣﯽﺗﻮان ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ را ﺗﻤﺎم و ﮐﻤﺎل درک ﮐﺮد ﮐﻪ ﻋﻼوه ﺑـﺮ ﺳـﺎﺧﺘﺎر رﺳـﻤﯽ ﺳﺎزﻣﺎن، از ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ، ﮔﺮوهﺑﻨﺪیﻫﺎ و رواﺑﻂ ﻏﯿﺮ رﺳﻤﯽ ﻣﯿﺎن آنﻫﺎ ﻧﯿـﺰ آﮔـﺎﻫﯽ داﺷـﺖ (ماتلیس ،۲۰۰۵). دراغلب ، سازمان ها مشکلاتی که محدودیت ساختار ارتباط رسمی ایجاد می کند موجبات پیدایی ساختارهای ارتباطی غیر رسمی را فراهم میسازد. مطالعه شبکه های ارتباطی غیر رسمی که گردش کار در سازمان به آنها وابسته است مورد توجه صاحب نظران علوم رفتاری است. گاهی توصیه می شود برای تسهیل امر ارتباط، جریان ارتباطی آزاد در سازمانها به وجود آید.(علاقه بند،۱۳۸۴،ص ۱۲۴).
اﮔﺮ ﭼﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﺸﺎن داده ﮐﻪ ﺳـﺎزﻣﺎن ﻏﯿـﺮ رﺳـﻤﯽ ﻣﺤـﺪودﯾﺖﻫـﺎﯾﯽ از ﻟﺤـﺎظ ﺑﺎزده ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽآورد(کرت ،۱۹۶۳)، اﻣﺎ ﺷﻮاﻫﺪی ﻫﻢ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ آن اﺳﺖ ﮐـﻪ ﺳـﺎزﻣﺎن ﻏﯿـﺮ رﺳﻤﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻧﯿﺮوی ﺳﺎزﻧﺪهای ﺑﺮای ﮔﺮدش ﮐﺎر ﺳﺎزﻣﺎن و وﺳﯿﻠﻪای ﺑﺮای ﺗﻐﯿﯿـﺮ ﺑﺎﺷـﺪ؛ از اﯾﻦ رو ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﻣﺪﯾﺮان از ﻣﯿﺰان ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎ و ﺷﺒﮑﻪ رواﺑﻂ ﻏﯿﺮ رﺳﻤﯽ ﺑﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿـﺖ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺳﺎﺧﺘﺎر رواﺑﻂ رﺳﻤﯽ ﻣﯿﺎن ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ، ﻣﻮﺟﺐ ﺑﻬـﺮهﺑـﺮداری ﺻـﺤﯿﺢ و ﻣﻨﺎﺳـﺐ از آنﻫﺎ ﺷﺪه و ﺑﻪ اﯾﻦ وﺳﯿﻠﻪ ﺑﻪ رﺷﺪ و ﺗﮑﺎﻣﻞ ﺳـﺎﺧﺘﺎر رواﺑـﻂ رﺳـﻤﯽ و در ﻧﻬﺎﯾـﺖ ﺑـﻪ اﻓـﺰاﯾﺶ ﺑﻬﺮه وری ﻫﺮ ﯾﮏ از ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ(کرت ،۱۹۶۳).
ارتباطات رسمی: برخی از کانالهای ارتباطی، مجاری ارتباطی هستند که به طور رسمی به وسیله مدیران و دیگر افراد ذی نفع طراحی و اجرا میشوند. چنین کانالهایی برای ایجاد جریانهای اطلاعاتی به سمت پایین، افقی و بالا طراحی شده اند. وجود این کانالها برای مرتب کردن و هماهنگی فعالیتهای افراد در پستهای مختلف آن ساختار ضروری است .
ارتباطات غیر رسمی: بسیاری از افراد سازمان، ارتباطات خودرا تنها به کانالهای رسمی تعیین شده محدود نمیکنند بلکه بیش تر از آنچه که در کانالهای رسمی مقرر شده تمایل به برقراری ارتباط با همکارانشان دارند. چنین تمایلاتی که منجر به ظهور کانالهای ارتباطی مختلفی می شود کانالهای ارتباطی غیر رسمی نامیده میشوند.
این کانالها در سازمان به انگیزه های مختلفی نظیر ارضای نیازهای شخصی مثل نیاز به رابطه با دیگران،رفع یکنواختی کار و کسب اطلاعات مرتبط با کار مورد استفاده قرار میگیرند. (فرهنگی و همکاران ،ص۵۷-۵۹ ) .
روابطی که در درون سازمان شکل میگیرد، یقیناً به روابطی که رسماً به وسیله ساختار سازمان تجویز و به وسیله نمودار سازمان ترسیم شده، محدود نیست. مدیران همواره تشخیص می دهند که در کنار سازمان رسمی، سازمانی غیر رسمی نیز وجود دارد. سازمان غیر رسمی الگوی روابطی پدید می آورد که در هیچ نموداری منعکس نیست (علاقه بند،۱۳۸۹،ص ۱۱۳).
۲-۲-۷-۱- الگوی ارتباطات رسمی و غیر رسمی در سازمان
فرایند سیستمهای رسمی ایجاد شده، دارای عواملی است که در ارتباط بین افراد به کار گرفته می شود و در شبکه ارتباطات نیز به کار می آید. برخی نظریه پردازان [۱۵]چهار عامل عمده برای اثر بخشی ارتباطات سازمانی ذکر کرده اند که عبارتند از:
۱٫کانالهای رسمی ارتباطات که به دو دلیل مهم هستند:
الف) در برگیرنده فواصل رشد و توسعه
ب) جلوگیری از پخش اطلاعات بین سطوح مختلف سازمان .
۲٫ترکیب قدرت سازمانی که برکارایی ارتباطات تاثیر می گذارد.
۳٫تخصص کاری که در گروه های مختلف، ارتباطات را تسهیل می کند.
۴٫تملک اطلاعات، به این مفهوم که افراد بر مجموع اطلاعات و دانشهای شغلی شان حق تصرف دارند.
شبکه ارتباطات، معمولاً به منظور نگهداری اطلاعات اضافی مدیران و حفظ موقعیت و وضعیت آنها ایجاد شده است .
در نمودار زیر شش نوع شبکه ارتباطی نشان داده شده است .
ه
د
ج
ب
الف
کنایه؛
فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا-وَ مَنْ قَصَّرَ فِیهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ کنایه ازنوع تعریض(غیرصریح)ومکنیّ عنه آن توجه دادن به ادای حق الله و آگاهی ازاسباب وعلل دوام ویا زوال نعمت است.( عرفان؛۱۳۵۸ :۲/ ۲۲-۱۹)
* وَقالَ عَلَیهِ ٱلسَّلامُ:ٱلْکَرَمُ أَعْطَفُ[۱۲۳] مِنَ ٱلرَّحِمِ[۱۲۴]ِ *
و درود خدا بر او، فرمود: بخشش بیش از خویشاوندى محبّت آورد.
ظاهراًمنظوربیان برتری میان دو مهرورزی است که یکی از آن دوناشی از بزرگواری،ودیگری بخاطرپیوند خویشاوندی و رحم است،وحکم به این که اولی برتراست…( کمره ای ؛۱۳۵۶: ۲۱/ ۳۱۵)
الف. تشبیه؛
ٱلْکَرَمُ؛بخشش »مشبه مفرد مطلق عقلی به أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ؛محبت آورتر،مفردمقیدعقلی تشبیه شده است نوع تشبیه بلیغ ووجه شبه درآن برقراری پیوند و رابطه است. (عرفان ؛۱۳۵۸ :۲/ ۲۲-۱۶)
ب.کنایه؛
مجموع عبارت کنایه ازنوع تعریض(غیرصریح)است ومکنیّ عنه آن تشویق به فضیلت کرم می باشد.(همان منبع: ۲۱۵-۲۱۱)
* وَقالَ عَلَیهِ ٱلسَّلامُ: مَنْ ظَنَّ بِِکَ خَیْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ *
و درود خدا بر او، فرمود: چون کسى به تو گمان نیک برد، خوشبینى او را تصدیق کن.
موضوع: (اخلاق اجتماعى) تقویت خوشبینىها
امام(ع) جلب اعتماد و حسن ظن نسبت به مردم را به عنوان یکی از موفقیت هاونشانه های خوشبختی ورسیدن به کمال دراموردنیا و آخرت معرفی می نماید( همان منبع: ۳۱۶)
وجوه بیانی و سیمای ادبی حکمت؛
الف.کنایه؛
« فَصَدِّقْ ظَنَّهُ »کنایه تعریض است و مکنیّ عنه تلاش برای مطابقت حسن ظن با واقعیت و مطابقت آن با حقیقت است.( عرفان ؛۱۳۵۸ :۲/ ۲۱۵-۲۱۱)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یعنى: مطابق گمان و نظر خیر او رفتار کن و تصدیق یک گمان، عبارت از مطابقت واقع و نفس الامرى که گمان وقوع آن مىرود، با واقع شدن و انجام گرفتن آن است و این عبارت امام (ع) وادار ساختن و ترغیب بر کار نیک است.(بحرانی ؛۱۳۷۳: ۵ / ۶۱۹)
*وَقالَ عَلَیهِ ٱلسَّلامُ:فَرَضَ[۱۲۵] اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاهَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِوَ الزَّکَاهَ تَسْبِیباًلِلرِّزْقِ -وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً[۱۲۶]لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ- وَ الْحَجَّ تَقْرِبَهًلِلدِّینِ- وَ الْجِهَادَ عِزّاًلِلْإِسْلَامِ- وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَهًلِلْعَوَامِّ- وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ- وَ صِلَهَ الرَّحِمِ مَنْمَاهً[۱۲۷] لِلْعَدَدِ- وَ الْقِصَاصَ حَقْناً[۱۲۸] لِلدِّمَاءِ- وَ إِقَامَهَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ- وَ تَرْکَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِیناً لِلْعَقْلِ- وَ مُجَانَبَهَ السَّرِقَهِ إِیجَاباً لِلْعِفَّهِ- وَ تَرْکَ الزِّنَا تَحْصِیناً لِلنَّسَبِ- وَ تَرْکَ اللِّوَاطِ تَکْثِیراً لِلنَّسْلِ- وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ[۱۲۹]- وَ تَرْکَ الْکَذِبِ تَشْرِیفاً لِلصِّدْقِ- وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ- وَ الْأَمَانَهَ نِظَاماً لِلْأُمَّهِ- وَ الطَّاعَهَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَهِ *
و درود خدا بر او، فرمود: خدا «ایمان» را براى پاکسازى دل از شرک،
و «نماز» را براى پاک بودن از کبر و خودپسندى،
و «زکات» را عامل فزونى روزى،
و «روزه» را براى آزمودن اخلاص بندگان،
و «حج» را براى نزدیکى و همبستگى مسلمانان،
و «جهاد» را براى عزّت اسلام،
و «امر به معروف» را براى اصلاح تودههاى ناآگاه،
و «نهى از منکر» را براى بازداشتن بىخردان
از زشتىها، «صله رحم» را براى فراوانى خویشاوندان،
و «قصاص» را براى پاسدارى از خونها،
و اجراى «حدود» را براى بزرگداشت محرّمات الهى،
و ترک «مىگسارى» را براى سلامت عقل،
و دورى از «دزدى» را براى تحقّق عفّت،
و ترک «زنا» را براى سلامت نسل آدمى،
و ترک «لواط» را براى فزونى فرزندان،
و «گواهى دادن» را براى به دست آوردن حقوق انکار شده،
و ترک «دروغ» را براى حرمت نگهداشتن راستى،
و «سلام» کردن را براى امنیّت از ترسها،
و «امامت» را براى سازمان یافتن امور امّت،
و «فرمانبردارى از امام» را براى بزرگداشت مقام رهبرى، واجب کرد.
امام (ع) به واجبات الهى اشاره کرده، و بر علّتهاى نهانى هر یک توجّه داده است، تا بهتر در دلها جا بیفتد، و نوزده مورد از امور واجب را بیان داشته است
۵-۱) مقدمه :
هدف تمامی پژوهشها وتحقیقات ، تهیه وکسب نتایجی در خور اهمَیَت برای استفاده کنندگان است . مهَمترین بخش هر تحقیق ارائه راهکار وپیشنهاد مناسب وکارامد توسط پژوهشگر است که به کمک اطلاعات به دست آمده از نمونه آماری در خصوص فرضیات آماری است . در این فصل سعی بر آن است که با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق ، پیشنهاداتی مناسب به مدیران سازمانها توسط محقَق ارائه شود تا با توجه به پیشنهادات سمت وسوی مناسب را اتخاذ نمایند .طی این پژوهش به بررسی و مطالعه رابطه بین عناصر آمیخته بازاریابی بادرکی از میزان فروش شرکتهای متوسط وکوچک دانش بنیان که مورد کاوی آن بر روی شرکتهای نانویی بوده است پرداختیم و با تجزیه و تحلیل اطلاعات پرسشنامه های مربوطه و پاسخگویی به پنج فرضیه آن و سپس رتبه بندی میزان فروش شرکت های مورد مطالعه پاسخ دادیم و در ادامه در فصل حاضر به نتیجه گیری نهایی و پیشنهادات در رابطه با مسائل مربوط به فرضیه ها خواهیم پرداخت.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۲) تحلیل مشخصات دموگرافیک پاسخ دهندگان
پس از تجزیه وتحلیل داده ها نتایج زیر برای مشخصات دموگرافیک به ترتیب زیر به دست آمده است :
۵-۲-۱) متغیر جنسیت :
از آمار مشتریان پاسخ دهنده و شرکت کننده در این طرح پژوهشی ۱۹۶ نفر از ۳۷۳ نفر زن و ۱۷۷ آن مرد می باشدکه به ترتیب معادل ۵/۵۲ درصد و ۵/۴۷ درصد ، و همان گونه که پیداست شمار زنان پاسخ دهنده بیش از مردان بوده است.و با توجه به آزمون زیر میتوان تاثیر جنسیت را در پاسخ دهی به میزان فروش شرکت ها تحلیل نمود
بین پاسخ به گزینه میزان فروش و جنسیت پاسخگویان رایطه وجود دارد
جدول ۵-۱ آزمون کای اسکور جهت بررسی رابطه بین پاسخ به گزینه میزان فروش و جنسیت پاسخگویان
مقدار | درجه آزادی | سطح معنی داری | |
Chi-Square | ۰۲۳/۶ | ۴ | ۱۹۷/۰ |
با توجه به سطح معنی داری داده شده در جدول فوق که برابر ۱۹۷/۰ می باشد و مقایسه آن با میزان خطای مجاز ۰۵/۰ با اطمینان ۹۵ درصد می توان نتیجه گرفت فرض صفر آماری که دال بر عدم وجود رابطه بوده رد نمی شود یعنی میزان پاسخ به گزینه های مربوط به میزان فروش مستقل از جنسیت پاسخگویان می باشد بنابراین فرضیه پژوهشی فوق پذیرفته نمیشود .
۵-۲-۲) متغیر سن
همان گونه که از جدول ۲-۴ بر می آید پاسخ دهندگان بین رده سنی ۲۰ الی مثبت ۵۶ سال قرار داشتند که ۱۲ نفر بین ۲۵-۲۰ سال، ۱۷۲ نفر بین ۳۵-۲۶ سال، ۱۰۹ نفر بین ۴۵-۳۶ سال ،۴۸ نفر بین ۵۵-۴۶ سال و در نهایت ۳۲ نفر بیش از ۵۶ سال سن دارند.
۵-۲-۳) متغیر تحصیلات
همان طور که در فصل ۴ ملاحظه شد تحصیلات افراد پس از طبقه بندی در دسته های منظم در پرسشنامه مورد سوال واقع شد و حال این سوال مطرح می شود که آیا میزان تحصیلات پاسخ دهندگان در نظرآنها درباره میزان فروش این شرکت ها موثر بوده است یا خیر؟
جدول ۵-۲ آزمون کای اسکور جهت بررسی رابطه بین میزان پاسخ دهی به فروش و تحصیلات پاسخگویان
مقدار | درجه آزادی | سطح معنی داری | |
Chi-Square | ۳۶/۳ | ۱۶ | ۰۱۹/۰ |
با توجه به سطح معنی داری داده شده در جدول فوق که برابر ۰۱۹/۰ می باشد و مقایسه آن با میزان خطای مجاز ۰۵/۰ با اطمینان ۹۵ درصد می توان نتیجه گرفت فرض صفر آماری که دال بر عدم وجود رابطه بین میزان پاسخ دهی به فروش و تحصیلات پاسخگویان بوده پذیرفته نمی شود به عبارتی بین سطح تحصیلات و میزان پاسخ دهی به فروش رابطه وجود دارد .
۵-۳) میزان فروش
در دنیای امروز اندازه گیری میزان فروش اهمیت زیادی پیدا کرده است. جمع آوری داده ها برای این فرایند نیز توسط پرسشنامه و با تکنیکهای مختلفی انجام می شود. (رضائی، ۱۳۸۳) با توجه به نتایج حاصل از تحلیل داده ها مشاهده می گردد بطور کلی ۴/۱۱درصد از کل نمونه میزان فروش را در حد خیلی کم، ۲/۷ درصد در حد کم ، ۳/۳۷درصد در حد متوسط ، ۷/۲۲درصد در حد زیاد و ۴/۲۱درصد در حد خیلی زیاد ارزیابی کرده اند. پس با توجه به آمار و ارقام حاصله میزان فروش در حد متوسط قرار دارد.
۵-۴) عامل قیمت
تمامی سازمانها و شرکتها، برای کالاها و خدماتی که عرضه میدارند قیمتی تعیین میکنند. این قیمت ممکن است در قالب مفاهیم گوناگون مانند شهریه، آبونمان، حق عمل، اجاره بها و … عنوان شود. در بین اجزای آمیزه بازاریابی، قیمت تنها عاملی است که موجب ایجاد درآمد میشود. همچنین قیمت انعطافپذیرترین عامل آمیزه بازاریابی شناخته میشود، چراکه میتوان بسرعت آنرا تغییر داد. اگرچه رقابت بر سر قیمت یکی از مسئلههای عمدهای است که شرکتها با آن روبهرو میشوند، اما بسیاری ار شرکتها نمیتوانند این مسئله را به شیوهای عالی حل کنند. با همتراز شدن کیفیت کالاهای شرکتهای متفاوت و تشدید رقابت، عنصر قیمت به یکی از مهمترین عوامل موثر بر حفظ و جذب مشتریان و وفاداری و رضایت آنها تبدیل شده است
با توجه به نتایج حاصل از تحلیل داده ها مشاهده می گردد بطور کلی ۵/۳ درصد از کل گزینه های انتخابی عامل
<< 1 ... 390 391 392 ...393 ...394 395 396 ...397 ...398 399 400 ... 477 >>