الف) قلمرو مکانی تحقیق

کلیه کارکنان شاغل در شرکت فولاد امیرکبیر، اعم از کارکنان صف و ستاد، قلمرو مکانی این تحقیق را تشکیل می‌دهند.


ب) قلمرو زمانی

تحقیق حاضر در سال ۹۲-۹۱ انجام گرفته است.

ج) قلمرو موضوعی

موضوع این تحقیق بررسی عوامل تأثیرگذار بر حفظ و نگهداشت کارکنان می‌باشد لذا مباحثی چون عوامل مؤثر بر رضایت شغلی و ماندگاری کارکنان را شامل می شود.

۱-۹- چارچوب و متغیرهای تحقیق:

جهت انجام تحقیق از تئوری دوعاملی انگیزشی – بهداشتی فردریک هرزبرگ به عنوان مدل مبنایی استفاده شده است. متغیر مستقل، به متغیری گفته می­ شود که از طریق آن متغیر وابسته بیان، یا پیش‌بینی می­ شود و توسط پژوهشگر اندازه گیری­، دست کاری و یا انتخاب می­ شود تا تاثیر و روابط آن با متغیرهای دیگر اندازه ­گیری شود. در این تحقیق متغیر مستقل، عوامل انگیزشی و عوامل بهداشتی می­باشند. پژوهشگر بیش از هر چیز به متغیر وابسته علاقه­مند است. هدف روی توصیف یا پیش ­بینی تغییر پذیری متغیر وابسته است و با تحلیل متغیر وابسته ‌می‌توان برای حل مسئله به پاسخهائی دست یافت. در این تحقیق متغیر وابسته، حفظ و نگهداشت نیروی انسانی
می‌باشد. همچنین متغیرهای تعدیلگر نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار می‌گیرد تا مشخص شود که آیا بر رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته اثر می‌گذارد. این متغیرها عبارتند از : سن، تحصیلات، سابقه کار، جنسیت، وضعیت تأهل و نوع فعالیت.




به طور کلی چارچوب اصلی تحقیق حاضر ‌بر اساس مدل ذیل ساختار یافته است:

عوامل بهداشتی

حفظ و نگهداشت کارکنان

متغیرهای تعدیلگر

عوامل انگیزشی

۱۰-۱٫ تعریف واژگان کلیدی تحقیق:

    • مدیریت منابع انسانی: مدیریت منابع انسانی شناسایی ، انتخاب ، استخدام ، تربیت و پرورش نیروی انسانی به منظور نیل به اهداف مختلف سازمان است و منظور از سازمان ، تشکیلات بزرگ و یا کوچکی است که به قصد و نیت خاص و برای نیل به اهدافی مشخص به وجود آمده است و منظور از منابع انسانی یک سازمان تمام افرادی است که در سطوح مختلف مشغول به کارند.[۱]


    • نگهداشت کارکنان: عبارت است از ایجاد شرایط مطلوب اشتغال برای کارکنان تا به واسطه آن حاضر به انتقال به سازمان دیگری نباشند.[۲]

    • عوامل انگیزشی: انگیزش مجموعه ای از نیروهای مختلف است که موجب می شود اشخاص به شکل های متفاوتی رفتار نمایند.

    • عوامل بهداشت: عوامل بهداشتی به نیازهای سطح پایین مربوط می‌شوند. عوامل بهداشتی در ایجاد انگیزه تاثیر ندارند، بلکه وظیفه ی اصلی عوامل بهداشتی ممانعت ازنارضایتی شغلی است.

    • ماندگاری سازمانی : عبارت از حالتی است که کارکنان، هدف­های کاریشان را معرف خود می­دانند و آرزو ‌می‌کنند که در عضویت آن سازمان بمانند.[۳]

  • تئوری هرزبرگ: فردریک هرزبرگ روانشناسی بود که در سال ۱۹۷۵ تئوری دو عاملی بهداشتی- انگیزشی را ارائه نمود. تئوری هرزبرگ یک مجموعه از عواملی که منجر به عدم رضایت شغلی
    می شود را مشخص نموده است که این عوامل را بهداشث یا نگهدارنده معرفی می‌کند. وی همچنین مجموعه عواملی را که باعث ایجاد رضایت شغلی و انگیزه در شغل می شود، تحت عنوان عوامل انگیزش مطرح می کند.

فصل دوم:

مطالعات نظری تحقیق

مقدمه :

دنیای امروز، دنیای سازمان‌هاست و نیروی انسانی باارزش‌ترین منبع سازمانی محسوب می‌شود. منابع انسانی به سازمان معنا و مفهوم بخشیده و زمینه‌های تحقق اهداف سازمانی را فراهم می‌کند. امروز بیش از هر زمان دیگری مشخص شده است که رشد و توسعه سازمان‌ها و در پی آن یک جامعه و کشور در گرو استفاده صحیح از نیروی انسانی است.[۴] نیروی انسانی یکی از ورودی‌های سیستم سازمانی می‌باشد. هرچه سازمان بتواند نیروی شایسته‌تری جذب کرده و بتواند از آن نگهداری و استفاده موثرتری نماید در رسیدن به اهدافش موفق‌تر و نسبت به رقبایش پیشتر است. رقابت سازمان‌ها در کسب سود بیشتر و سهم بازار و … خلاصه نمی‌شود، بلکه همه این موارد معلول یک عامل مهمتر یعنی نیروی انسانی شایسته است و این نکته‌ای است که سازمان‌ها بدان پی برده‌اند و در جذب این نیروها رقابت می‌کنند و سعی می‌کنند آن ها را نگه داشته و مانع از ترک خدمتشان شوند. نظام نگهداری منابع انسانی باعث می‌شود در دراز مدت گردش نیروی انسانی کم شده و به بهره‌وری سازمان اضافه گردد. چه بسا در سازمانی با بهترین شیوه های استخدامی شایسته‌ترین افراد برگزیده و به خدمت آن سازمان درآمده باشند (نظام جذب)، سپس با روش‌های مختلف ارزیابی و آموزش (نظام بهسازی) موجبات افزایش بینش، مهارت و دانش این کارکنان فراهم شده باشد لیکن چنانچه در طول خدمت از آن ها به نحو خوب و مطلوب نگهداری نشود یا در سازمان‌های دیگر جاذبه‌های بیشتر و بهتری فراهم باشد، باعث می‌گردد آن افراد به‌ویژه افراد خبره به راحتی سازمان مذبور را ترک کرده و جذب آن سازمان‌ها شوند و در نتیجه زحمات، تلاش‌ها و هزینه های مربوط به استخدام، تربیت و تجهیز نیروی انسانی و سرمایه‌گذاری روی افراد به هدر می‌رود.[۵]

    1. مدیریت منابع انسانی:

آگاهی نسبت به نقش محوری و استراتژیک منابع انسانی در جوامع و سازمان های فراصنعتی، ادبیات و عملکرد مدیریت نفوذ ‌کرده‌است؛ به طوری که نه تنها منابع انسانی بلکه اقداماتی که برای مدیریت آن نیز صورت
می پذیرد، برای موفقیت بسیاری از مؤسسات بخش دولتی به مسائلی محوری تبدیل شده است.

ماری پارکر فالت مدیریت را هنر انجام امور به وسیله دیگران می‌داند. ‌به این ترتیب بعد انسانی مدیریت بیش از پیش خودنمایی می‌کند. مقصود از مدیریت منابع انسانی ، سیاست ها و اقدامات مورد نیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که به جنبه هایی از فعالیت کارکنان بستگی دارد به ویژه کارمندیابی ، آموزش کارکنان ، ارزیابی عملکرد ، پاداش و ایجاد محیطی سالم برای کارکنان سازمان.

استوری معتقد است که باید بین جنبه‌های سخت و نرم مدیریت منابع انسانی تفاوت قائل شد. جنبه سخت مدیریت منابع انسانی با فلسفه مبتنی بر کسب و کار و سنت سرمایه داری سازگار است و منابع انسانی را به عنوان کالا تلقی می‌کند که باید آن را طوری مدیریت نمود که بتوان از آن ارزش افزوده به دست آورد و از این طریق مزیت رقابتی برای شرکت ایجاد کرد. در مقابل جنبه نرم که از مفاهیمی چون مکتب روابط انسانی، تأکید بر ارتباطات، انگیزش و رهبری نشأت می‌گیرد، به کارکنان به عنوان دارایی های باز ارزش نگاه می‌کند که مهارت ها ، تعهد و سازگاری آن ها منبع مزیت رقابتی برای شرکت می‌باشد.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

گردشگری امروزه نیازمند توجه و حساسیت بیشتری است. گردشگری می‌تواند یکی از عوامل مؤثر بر اقتصاد کشور و موتور محرکه گسترش عوامل فرهنگی –هنری همچون موسیقی و هنرهای نمایشی باشد که بایستی متذکر گردید که عوامل هنری تأثیر بسزائی در کاهش ناهنجاری ها، قتل، تجاوز، طلاق و… دارند(جواهر زاده، ۱۳۹۰).

موسیقی پیوندی ذاتی با گردشگری دارد. به عنوان یک جاذبه، یک معرّف برای وضع معیشت و سبک زندگی، و محملی برای پیام­ها و انگیزه های سفر. در ساده­ترین سطح، رویدادها و اجراهای صحنه ای موسیقی تقریبا پای ثابت تمامی گونه های گردشگری فرهنگی هستند(زندباف، ۱۳۸۸).

موسیقی در سطح جهان به عنوان یک بخش اساسی از تجلیات فرهنگی و سبک زندگی شناخته می شود. تا جایی که گردشگران به طور کلیشه ای انتظار دارند که تجربه حضورشان در مکان­های فرهنگی، ‌با موسیقی خاصی همراهی شود (زندباف، ۱۳۸۸).

صنعت توریسم از این موضوع در تبلیغات خود و در ارائه معرف­هایی معتبر برای تفریحگاهها و مناطق هدف استفاده می‌کند. این همراهی و ملازمت، بخشی از یک سیستم وسیع از معرف­های سطح زندگی و وضع رفاهی نیز به شمار می رود که در آن، سلیقه های موسیقایی بر اساس سیستم‌های کارشناسی طبقه بندی می شود و سطح، وضع و سبک زندگی منطقه مربوطه را تعیین می‌کند. پژوهش پیشگامانه پائول[۱](۱۹۸۸) قدرت ظریف موسیقی در ارائه پیام­هایی درباره گردشگری از طریق شعر و تصویر را تجزیه و تحلیل ‌کرده‌است. او نشان می‌دهد که چگونه موسیقی پاپ در دهه ۱۹۶۰،‌ ۱۹۷۰و ۱۹۸۰ مدلهایی را برای گردشگری جوانان، و به طور خاص برای ‌گروه‌های سنی و جنسیتی ارائه کرد که به آن ها “اجازه” بازدید از مقصدهای جدید در چارچوب فرهنگی گردشگری جایگزین را می‌داد(رنجبریان و همکاران، ۱۳۹۲).

به هر تقدیر متأسفانه امروزه با توجه به هزینه های زیاد گردشگری، گردشگران زیادی (داخلی و خارجی) به ایران مسافرت نمی کنند که در این رابطه با کاهش هزینه های مسافرتی اعم از هواپیما، کشتی، قطار و…. و نیز افزایش تسهیلات می توان شاهد رشد و شکوفائی این صنعت بود. با رشد گردشگری، تعامل بازرگانان خارجی و ایرانی با ایران بیشتر شده و صادرات و واردات بیشتری را شاهد خواهیم بود. آن چه در بدو امر ضروریست لزوم حمایت از آژانس های مسافرتی، گردشگران و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری توسط دولت محترم است(معاونت برنامه ریزی و توسعه شهرداری ‌کلان‌شهر تبریز، ۱۳۹۱).

در این بین توجه ‌به این نکته که گردشگری بدون توجه به برگزاری جشن ها، اجرای موسیقی و نمایش و نیز نمایشگاه های مختلف اعم از نقاشی، طراحی و….توریست زیادی را مشاهده نخواهد نمود، ضروری است. همچنین اجرای سیاست های باز و توجه بیشتر به گردشگری توسط نهادهائی چون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می‌تواند سبب رشد و گسترش این مقوله و بهبود اقتصاد گردد(نتل، ترجمه رستمی، ۱۳۹۰).

در بخش موسیقی نیز بی شک موسیقی های بومی با القای مفاهیم اخلاقی و نیز اشعار پخته می‌تواند اخلاق را در نسل جوان تقویت نماید. موسیقی می‌تواند عامل بسیار مهمی در برقراری پیوند و ارتباط بین نسل ها و نیز تقویت شعائر دینی و اخلاقی باشد. موسیقی های بومی ایران یکی از انواع موسیقی است که آثار غنا در آن دیده نمی شود و دارای طبعی آرام و معتدل است و می‌تواند منتقل کننده مفاهیم والای مذهبی و موجب رشد و تکامل فکری در انسان شود به شرط آنکه در انتخاب اشعار توجه کافی مبذول گردد(همان منبع) ‌بنابرین‏ توجه ‌به این عامل می‌تواند در کسب و کار و نیز شناساندن فرهنگ هر منطقه به گردشگران مفید واقع شود.

۱-۲ مسئله اصلی تحقیق

موسیقی تأثیر بسیار زیادی را در جذب تماشاچی دارد و به همین نحو با اجرای مراسم، جشنواره ها، کنسرت ها و…. می توان گردشگران را دعوت به گردشگری تفریحی نمود. علاوه بر گردشگری سلامت که گردشگران برای شادابی و نشاط اقدام به مسافرت می‌کنند، گردشگری تفریحی نیز گردشگران بسیاری را جلب می کند(شاکرین، ۱۳۸۸).

در این بین، موسیقی نقش بسیار مهمی را در فرهنگ سازی، کاهش تنش های اجتماعی، اعتلای فرهنگ ملی و اسلامی و…. بازی می‌کند(زندباف، ۱۳۸۸). به همین نحو موسیقی ملی ایران با غنای ردیفی و پیکره بسیار غنی موسیقی های محلی می‌تواند عامل بسیار مهمی در جذب توریست و توسعه صنعت گردشگری باشد.

موسیقی امروزه یک صنعت است مسبب ورود توریست و جهانگردان بسیاری به داخل کشور می شود که در کنار عواملی چون مکان های تاریخی، وجود هتل های شیک و مجلل و نیز فرهنگ های درون کشورها، مهم ترین عامل در جذب گردشگران است. موسیقی می‌تواند در نوروز و اعیاد مذهبی مسلمانان، گردشگران بسیاری را به ایران جذب نماید. همین امر ‌در مورد پیوند فرهنگ ها نیز قابل ‌ذکر است. در کشور ما نیز فرصت های گردشگری فراوانی وجود دارد. اما مسئله این است که آیا موسیقی بومی نیز می‌تواند همانند موسیقی های رایج در شکوفایی صنعت گردشگری نقش داشته باشد و منجر به رونق گردشگری در کشور شود؟

۱-۳ تشریح و بیان موضوع

موسیقی بومی با قابلیت های خارق العاده خود با اندکی تلفیق با موسیقی غربی قطعا جذابیت های بسیاری را برای گردشگران علی الخصوص قشر جوان جامعه دارد. موسیقی بومی ایران حتی قابلیت اجراهای کنسرتی را نیز دارا است تا بتواند گردشگران خارجی را نیز جذب نماید. موسیقی بومی هر منطقه ای بیانگر اخلاقیات و روحیات مردم آن منطقه می‌باشد و با تکیه بر جنبه‌های درونی هر موسیقی می توان به درونیات آن قوم پی برد(نتل، ترجمه رستمی، ۱۳۹۱).

موسیقی همراه با اجرای زنده تئاتر می‌تواند به اندازه یک کتاب و بلکه حتی بیشتر در ذهن مخاطبان اثرگذار باشد. موسیقی می‌تواند در القای مؤثر هنجارهای جامعه اثر بخشی فراوانی داشته باشد و در کاهش مشکلات روحی و روانی افراد و در نهایت در افزایش آرامش آن ها مؤثر واقع شود. در این خصوص، تحقیقی با عنوان “تأثیر موسیقی و آوای قرآن کریم برمیزان اضطراب و علائم حیاتی بیماران قبل از اعمال جراحی شکم” نشان داد که موسیقی بر کاهش علایم اضطراب مؤثر می‌باشد(آجرپز، ۱۳۸۸).


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

در پایان مزایای تولید ناب را نیز ‌می‌توان به قرار زیر آورد(جعفرنژاد و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۸۵):

    • کاهش نیروی کار و بالا بردن بهره وری نیروی کار

      • کاهش در زمان بازده (مدت زمان لازم برای رسیدن یک محصول به دست خریدار از مواد اولیه تا محصول نهایی)

    • بالا بردن کیفیت و کاهش میزان عیوب

    • کاهش زمان عرضه محصول به بازار (کاهش زمان طراحی و تغییر محصول)

    • کاهش موجودی انبار و موجودی در جریان ساخت

    • کاهش فضای تولید مورد نیاز

  • کاهش زمان راه اندازی و زمان تولید

۲-۳-۱) تولید ناب و تولید چابک

با توجه به روند ظهور سیستم­های مختلف تولید که در تاریخچه سیست­ های تولید مطرح گردید، سیستم­های تولید را می توان به چند دسته اساسی سیستم تولید انبوه و سیستم تولید نوین (به­نگام و ناب) و سیستم تولید در آینده (چابک) تقسیم نمود. پیروی از سیستم ناب باعث کاهش زمان تولید، افزایش کارایی کارکنان و کیفیت محصولات، انعطاف پذیری بیشتر نسبت به بازار، افزایش عمر ماشین آلات و تجهیزات و کاهش هزینه های سربار می شود.

در سال ۱۹۹۱ دانشگاه لی های، با حمایت مالی نیروی دریایی ایالات متحده ی امریکا به همراه مؤسسه آیکوا مطالعاتی بر روی ۱۳ سازمان تولید کننده ی بزرگ جهان جنرال موتور[۵۳]، جنرال الکتریک[۵۴] و… انجام دادند که هدف از مطالعه ی فوق، پاسخ ‌به این سؤال بود که سازمان موفق در سال ۲۰۰۶ دارای چه ویژگی هایی خواهند بود. تولید چابک، یک سیستم تولید با قابلیت های فوق العاده برای رسیدن به تغییرات سریع بازار است. سیستم تولیدی به سرعت بین مدل های محصول یا بین خطوط تولید جا به جا شده و به تقاضای قشری در زمان واقعی به صورت ایده آل پاسخ می‌دهد. به­ طور کلی تولید ناب روشی است که در آن بهبود مستمر فرآیندهای تولیدی و کاهش ضایعات و هزینه ها و افزایش کیفیت توجه می شود در حالی که در تولید چابک، حالت تکامل یافته ی تولید ناب است و به انعطاف پذیری تولید و ‌پاسخ‌گویی‌ سریع به نیازهای مشتری توجه می کند (Rachel, 2000: 54) .

یکی از مواردی که در ترکیب و یکپارچه سازی عرضه ناب و چابک نقش اساسی دارد نقطه جدایش[۵۵] است. نقطه جدایش بخشی از زنجیره عرضه که درگیر با سفارش­های مستقیم مشتری است را از بخشی که بر مبنای برنامه ریزی فعالیت می‌کند جدا می­سازد. از منظری دیگر نقطه جدایش نقطه ای است که در آن موجودی استراتژیک به عنوان نقطه جدایش ذخیره، بین سفارش­های نوسانی مشتری و تولید، تغییر می‌کند. درنظرگرفتن نقطه جدایش با بحث تأخیر[۵۶] نیز مرتبط است. یعنی نقطه جدایش به افزایش کارایی و اثربخشی در زنجیره عرضه کمک می‌کند. میزان این کارایی و اثربخشی[۵۷] با نزدیک تر کردن نقطه جدایش به مشتری نهایی بیشتر می شود. به تأخیر انداختن نقطه تغییر محصول خطر مواجه شدن با کمبود و همچنین مازاد موجودی را کاهش می‌دهد (Stratton, 2003:10) .

شکل ۲-۶) پیاده ­سازی مدل درخت حقیقت جاری برای ترکیب عرصه ناب و چابک (Rachel, 2000: 17)

تولید چابک و تولید ناب دارای تفاوت­هایی هستند که به­ طور خلاصه در جدول زیر نمایش داده شده است.

جدول ۲-۲) تفاوت های تولید ناب و چابک (Rachel, 2000: 17)

وجه تمایز
تولید چابک
تولید ناب
اصول

ارج نهادن به مشتری / همکاری در جهت بهبود رقابت / سازماندهی در جهت پیشرو بودن در تغییرات/ بهره گرفتن از اطلاعات و افراد

کاهش ضایعات / کیفیت برتر/ خطوط تولید / نعطاف پذیر/ بهبود مداوم

فلسفه و نحوه اداره سازمان

رهبری

مدیریتی

سازمان

چند مهارتی / تفویض قدرت و اختیار

کار تیمی و مشارکتی / ساختار تخت

مرکز توجه و تمرکز

افراد و اطلاعات

فن­آ­وری و سیستم ها

محصول

بر اساس خواسته مشتری و منطبق با هدف (توجه به مشتری)

تنوع زیاد و کیفیت بالا (توجه به بازار)

فرایند تولید

سازگار / دانش گرا

انعطاف پذیر / خودکار

صرفه جویی

صرفه جویی در تنوع (با تحلیل هزینه/ منفعت)

صرفه جویی در ضایعات

تامین کنندگان

انتخاب از میان تعداد زیادی تامین کننده / ایجاد اطمینان و اعتماد در کوتاه مدت / تقسیم ریسک و سود با آن ها

انتخاب از میان تعداد کمتری تامین کننده/ ایجاد اطمینان و اعتماد در بلندمدت / همکاری و تشریک مساعی

بازار

کوچک و غیرقابل پیش‌بینی

قابل پیش‌بینی

محرک ها

مشتری / اقتصاد تنوع / بازار غیرقابل پیش‌بینی/ تولید ‌بر اساس سفارش

بازار / اقتصاد ضایعات/ بازارهای قابل پیش‌بینی/ تولید بر اساس پیش‌بینی

جدول ۲-۳) مقایسه ویژگی های زنجیره ناب و چابک (Rachel, 2000: 12)

ویژگی ها
زنجیره تامین ناب
زنجیره تامین چابک

هدف اصلی

برآورد تقاضا با کمترین هزینه

برآورد تقاضا با بیشترین سرعت

نوع محصول

کالای عمومی و محصولات میانی

کالاهای مد و محصولات مصرفی

تقاضای بازار

قابل پیش‌بینی

فرار و بی ثبات

تنوع محصول

کم

زیاد

حاشیه سود

کم

زیاد

هزینه غالب

هزینه های فیزیکی

هزینه های بازاریابی و حضور در بازار

استراتژی تولید

حداکثر استفاده از تجهیزات جهت کاهش هزینه

ظرفیت تولید بسیار منعطف جهت پاسخ به نوسانات تقاضا

استراتژی کنترل موجودی

کاهش سطح موجودی جهت کاهش هزینه ها

نگهداری موجودی جهت برآورده کردن تقاضای پیش‌بینی نشده

استراتژی تامین مواد

انتخاب تامین کننده بر مبنای هزینه و کیفیت

انتخاب تامین کننده بر مبنای کیفیت، انعطاف پذیری و سرعت تحویل

استراتژی حمل و نقل

انتخاب روش های کم هزینه و قابل اطمینان

انتخاب روش های سریع و قابل اطمینان

۲-۳-۲) چالش های توسعه تفکر ناب

پیاده سازی تولید ناب از نقطه نظر استراتژی چه در محیط درونی و چه در محیط عمومی و عملیاتی سازمان بسترهای مناسب را می طلبد. یکی از بارزترین این بسترها بروز یک بحران است، کما این­که بحران صنعت خودروسازی در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، سنگ بنای این تفکر در شرکت تویوتا شد و توسعه این نگرش جدید در ژاپن نیز پس از بحران نفتی ۱۹۷۴ رخ داد. در کشور ما عدم وجود سیاست های مناسب و فعالیت های جدی به منظور ایجاد امکان رقابت در کلاس جهانی از یک سو و ساختار سنتی صنعت از سوی دیگر ایجاد زمینه ای نامطلوب را در این خصوص به دنبال داشته است. از سوی دیگر اجرای عملیات ناب مستلزم شناخت ابعاد مختلف تفکر ناب و حصول یک بینش ناب است. در کشور ما آن­چه که از تولید به هنگام در وهله اول به ذهن آمده است، ایده­ موجودی صفر است که با بازار پرتلاطم موجود و عدم ثبات قیمت­ها در آن تأمین موجودی به هنگام را با شکست مواجه می‌کند، حال آن­که این مفهوم تنها جزئی کوچک از تفکر نظام مند تولید ناب است (عسگری، ۱۳۹۲: ۲) .

۲-۳-۳)راهبردهای سازمانی توسعه تفکر ناب

راهبردهای سازمانی توسعه تفکر ناب را ‌می‌توان به صورت زیر طبقه ­بندی نمود (مرادی، ۱۳۹۲: ۲):


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

نرم افزار با کیفیت و کارآ از نظر هر کاربر می‌تواند دارای ویژگی ها و قابلیت های متفاوتی باشد. ‌بنابرین‏ تولید نرم افزارهایی که بتواند رضایتمندی گروه قابل توجهی از کاربران را جلب نماید بسیار دشوار و پیچیده می کند. به طور کلی بررسی های آماری صورت گرفته در میان نرم افزارهای تولید شده در سراسر دنیا این نکته را اذعان می‌کند که تیم هایی در زمینه تولید نرم افزار موفق عمل کرده‌اند که در یک حوزه مشخص به صورت تخصصی با بهره گیری از افراد زبده و ماهر از رشته ها و شاخه های علمی متفاوت اقدام به تولید نرم افزار نموده اند[۴۷]. کراس بای و همکارانش[۴۸] معتقدند: کیفیت هیچ معنی و مفهومی به جز هر آنچه که واقعاً مشتری می‌خواهد ندارد. به عبارت دیگر یک محصول زمانی با کیفیت است که با خواسته ها و نیازهای مشتری انطباق داشته باشد. کیفیت باید به عنوان انطباق محصول با نیاز مشتری تعریف شود[۴۹].

امروزه کیفیت محصولات نرم افزاری ‌بر اساس میزان برآورده ساختن نیازها و انتظارات کاربران و جلب رضایت آن ها تعریف می شود به عبارت دیگر رضایت کاربران هنگامی محقق می‌گردد که مشخصه‌ های محصول کمترین میزان انحراف را نسبت به انتظارات کاربران داشته باشد، از این رو در راستای بهبود بخشیدن کیفیت محصولات و افزایش قدرت رقابتی می بایست نیازهای کلیدی و مؤثر در افزایش رضایت کاربران، شناسایی شده و با توجه به میزان اهمیت، آن ها را در طراحی و پیاده سازی محصول لحاظ نمود (تجهد، درجه، تابنده، ۱۳۸۸).

کیفیت در بر گیرنده مجموعه ای از خصوصیات کیفیت بوده و هر یک از این خصوصیات کیفیت، با چندین ویژگی قابل حصول از طریق مهندسی نرم افزار مرتبط است. بعبارتی دیگر با بهره گیری از روش های مهندسی نرم افزار برای ایجاد هر یک از ویژگی ها، محصول نرم افزاری از نظر خصوصیات کیفیت مرتبط با آن ویژگی، تحت الشعاع قرار می‌گیرد. ویژگی های قابل حصول از طریق مهندسی نرم افزار عبارتند از: ۱- مناسبت[۵۰] ۲- درستی و دقت در ارائه نتایج و تأثیرات[۵۱] ۳- توانایی برقراری روابط مورد نظر با دیگر سیستم های تعیین شده[۵۲] ۴- رعایت استاندارد های مرتبط با کاربرد[۵۳] ۵- امنیت[۵۴] ۶- پختگی یا بلوغ[۵۵] ۷- تحمل خرابی[۵۶] ۸- قابلیت بازگرداندن[۵۷] ۹- قابل فهم بودن[۵۸] ۱۰- قابلیت یادگیری[۵۹] ۱۱- قابلیت اجرا[۶۰] ۱۲- کارایی از نظر زمان[۶۱] ۱۳- کارایی از نظر منابع[۶۲] ۱۴- قابل تحلیل بودن[۶۳] ۱۵-قابلیت تغییر[۶۴] ۱۶- ثبات یا پایداری[۶۵] ۱۷- آزمون پذیری[۶۶] ۱۸- تطبیق پذیری محیطی[۶۷] ۱۹- قابلیت نصب[۶۸] ۲۰- رعایت استانداردهای مرتبط با قابلیت حمل[۶۹] (نیک نفس، ۱۳۸۹).

بخش دوم: پیشینه تحقیق

ارزیابی عملکرد

به طور کلی بحث ارزیابی عملکرد تمامی سطوح و جنبه‌های سازمان، یکی از مباحث مهم و عمده در مدیریت می‌باشد. هر مدیری نیاز دارد که اطلاعاتی درباره نحوه عملکرد سازمان خود بداند. ارزیابی عملکرد مدیر را قادر می‌سازد که بتواند با توجه به عملکرد واحدهای خود و رقبا نسبت به اتخاذ استراتژی بر اساس نقاط قوت و ضعف سازمان اقدام نماید. کارایی[۷۰]، اثربخشی[۷۱] و بهره وری[۷۲] از جمله معیارهایی هستند که نحوه عملکرد و فعالیت یک سازمان را نشان می‌دهند (عیسی خانی، ۱۳۸۱).

ارزیابی عملکرد در سازمان ها و شرکت های مختلف را می‌توان به ستون فقرات انسان تشبیه کرد. دقیقاً مانند عملکرد ستون فقرات در بدن انسان، سیستم ارزیابی عملکرد، اطلاعات را به مرکز تصمیم‌گیری و عمل در مغز سازمان فرستاده و تصمیمات اتخاذ شده را از آنجا به تمام بدن می‌فرستد و از این رو بخش حیاتی هر سازمان محسوب می‌شود. ستون فقرات سالم که وظیفه خود را دقیق انجام دهد، این امکان را به مغز می‌دهد تا با تمام ورودی‌های حساس که در دسترس است دائما در تماس باشد. سازمان ها هم دقیقا همین حالت را دارند.

در عصر کنونی تحولات شگرف دانش مدیریت، وجود نظام ارزشیابی را اجتناب ناپذیر نموده است، بگونه ای که فقدان نظام ارزیابی در ابعاد مختلف سازمان اعم از ارزیابی در استفاده از منابع و امکانات، اهداف و استراتژی ها و مدیران و کارکنان را به عنوان یکی از علائم بیماری های سازمان قلمداد می نمایند. هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیت های خود بالاخص در محیط‌های پیچیده و پویا نیاز مبرم به نظام ارزیابی دارد. از سوی دیگر فقدان وجود نظام ارزیابی و کنترل در یک سیستم به معنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمانی تلقی می‌گردد که پیامد آن کهولت و نهایتاً مرگ سازمان است. ممکن است بروز پدیده مرگ سازمانی به علت عدم وقوع یکباره آن از سوی مدیران عالی سازمان ها احساس نشود. لکن مطالعات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیت های سازمان را غیر ممکن می کند. سرانجام این پدیده، مرگ سازمانی است. در چند دهه گذشته از روش های گوناگونی برای طرح ریزی محتوای برنامه های ارزیابی عملکرد و اجرای آن ها استفاده شده است. مطالعات وسیعی نیز در زمینه اثر بخشی هر یک از روش ها به عمل آمده و اصلاحات لازم نسبت به آن ها به عمل آمده است. از جمله مهمترین مسائل در طراحی سیستم های ارزیابی عملکرد، تعیین معیارهای صحیح ارزیابی می‌باشد. از سوی دیگر یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت برنامه های ارزیابی، به روش های اندازه گیری و سنجش ارزیابی و استفاده از شیوه های ذهنی ارزیابی کنندگان بر می‌گردد. مدیریت عملکرد فرآیندی استراتژیک و جامع است که موفقیت پایدار سازمان را از طریق بهبود عملکرد فراهم می کند. این مفهوم که امروزه جایگزین ارزیابی عملکرد شده است، ضمن داشتن بار مثبت نسبت به مفهوم ارزیابی که اغلب با واکنش منفی مدیران به ویژه در جامعه ما روبروست، نشان دهنده اهمیت پرداختن به عملکرد سازمان از سوی مدیریت به ‌عنوان یک وظیفه اساسی است. از طرف دیگر، هیچ سازمانی نمی تواند چندان اثر بخش باشد مگر اینکه برای آنچه که می‌خواهد انجام دهد، برنامه ای داشته باشد. دستیابی به عملکرد برتر و کسب نتایج عالی نیز بدون داشتن برنامه ای که در قالب یک نظام منسجم و یکپارچه تدوین شده و به اجرا دربیاید، بسیار دشوار خواهد بود. این نظام تحت عنوان نظام مدیریت عملکرد شناخته می شود (رفیع زاده، ۱۳۵۴).


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

فصل سوم

مبانی قصد تبعی

قصد غیرمستقیم از جمله مسائلی است که در حقوق جزا مناقشات زیادی را ایجاد ‌کرده‌است و از نظر سختی و لجوجی در ردیف مسائلی چون رابطه سببیت قرار می‌گیرد. و این مسئله وظیفه حقوق جزا را دو چندان سخت‌تر ‌کرده‌است. همه بحثها درباره‌ این است که نهایتاًً باید قصد غیر مستقیم عمد محسوب شود یا غیر عمد.در حقوق کشورهای مختلف بحث قصد غیر مستقیم (تبعی) مطرح است و هر یک از حقوق ‌دانان له یا علیه این که این قصد در قلمرو عمد قرار می‌گیرد یا سهو استدلال کرده‌اند. البته نظریه پردازی و تلاش برای رسیدن به راه حلی ‌در مورد قصد غیرمستقیم در حقوق کشورهای آلمان و انگلیس بیشتر به چشم می‌خورد، تا در کشورهای چون فرانسه که حقوق جزای ما نیز متأثر از آن است‌، و به همین دلیل می‌بینیم که در کشور ما کتب حقوق به خصوص تألیف‌هایی که در زمینه جزای عمومی صورت گرفته است ملهم و متأثر از حقوق فرانسه و بالتبع مؤلف‌های حقوق کیفری آن کشور، متعرض این موضوع یا نشده اند یا اشاره وار از کنار آن گذشته اند. اما مطرح شدن قصد غیرمستقیم در حقوق کیفری ما ـ اگرچه از جمله مسائل مبنایی حقوق جزا است فلذا کانون اصلی طرح آن باید در کتاب‌های حقوق جزائی عمومی باشد ـ به صورت جدی و بحث برانگیز، نشأت گرفته از فقه جزائی اسلام، آن هم در رابطه با جرائم صدمات جسمانی علیه اشخاص- در کتاب‌های حقوق جزای اختصاصی عنوان شده است.

‌در مورد طبیعت و ماهیت قصد غیرمستقیم نظرت مختلفی به خصوص توسط جزادانان آلمانی و انگلیسی، بیان شده است‌ـ این نکته قابل یادآوری است که قصد غیر مستقیم در حقوق کیفری آلمان مفهومی وسیعتر از حقوق انگلیس دارد‌ـ که اگرچه شاید نتوانند حقیقت این نوع از قصد را آن گونه که واقعاً هست برای ما روشن سازند اما تا حدود زیادی ما را به ماهیت آن نزدیک می‌سازند.

گفتار اول: مبانی نظری قصد تبعی

در جهت تشریح طبیعت قصد غیرمستقیم در حقوق کشورهای غربی تلاش هایی صورت گرفته است، که به نظر می‌رسد، این تلاش‌ها در حقوق آلمان و توسط جزادانان آن کشور چشمگیرتر بوده است، که در قالب دو نظریه ی مستقل «احتمال» و «قبول یا رضایت» متبلور شده اند، همچنین یک نظریه دیگر به نام «تحمل تبعات» نیز مطرح شده است که البته در انتقاد از نظریه «قبول یا رضایت» مطرح شده است. همینطور در حقوق انگلیس نیز معیارهای متفاوتی برای روشن سازی قصد مذکور صورت گرفته است.

مبحث اول: نظریه احتمال[۱۰۶]

مبنای این نظریه، نظریه آگاهی است که به نظر ما برای تعریف قصد تبعی( غیر مستقیم ) باید آن را پذیرفت، خصوصاًً اینکه با توجیه قصد تبعی توسط فقها نیز همخوانی دارد. ‌بنابرین‏ نظریه احتمال نیز با قصد غیر مستقیم آن گونه که در حقوق ما پذیرفته شده است، می‌تواند منطبق باشد.

الف) اساس نظریه

طرفداران این نظریه بین احتمال و امکان صرف تفکیک قائل می‌شوند[۱۰۷] و می‌گویند که احتمال قلمرو قصد احتمالی ( غیر مستقیم ) است در حالی که امکان صرف، به معنای کنار گذاشتن قصد احتمالی و انحصار مسئولیت برخطای غیرعمدی است. ‌بنابرین‏ هرگاه که مجرم، فعل را مرتکب می‌شود و وقوع نتیجه را به عنوان یک موضوع احتمالی، پیش‌بینی می‌کند، مسئولیتش از بابت آن عمدی است، اما هرگاه که آن را به عنوان اثر ممکن فعلش پیش‌بینی کند، مسئولیتش از بابت آن غیرعمدی است. این تفکیک بین احتمال و امکان در پی انتقاد طرفداران نظریه اراده از تعریف به عمل آمده از قصد توسط نظریه آگاهی، مبنی بر اینکه در جرایم غیر عمد نیز پیش‌بینی نتیجه وجود دارد، صورت گرفته است.

سوالی که پیروان نظریه احتمال با آن روبه رو شده‌اند این است که چگونه می‌توان بین احتمال و امکان صرف تفکیک قائل شد؟ برخی در پاسخ گفته‌اند که احتمال، درجه و حد اعلای امکان است، به عبارت دیگر امکانی است که به اهمیت بسیار بالایی رسیده است. مثلاً اگر تصور کنیم که پیش‌بینی نتیجه به عنوان یک امر غیرلازم، محدوده‌ای دارد، که از محدوده پیش‌بینی به عنوان امر لازم، تجاوز می‌کند، در این صورت آن مقدار از محدوده پیش‌بینی به عنوان یک امر غیرلازم‌، که مستقیماً به محدوده پیش‌بینی به عنوان امر لازم ملحق و ملصق می‌شود، محدوده ی قصد احتمالی است، در حالی که اجزای بعید و دور آن که به نحو روشن و اساسی، بین آن ها و پیش‌بینی به عنوان امر لازم، تفاوت وجود دارد، جایگاه امکان صرف است.

احتمال و امکان دو مفهومی هستند که ظابطه‌ی شخصی و ذهنی دارند، و نمایانگر آنچه هستند که در ذهن مجرم و در هنگام ارتکاب فعل، وجود دارد، و میزان پیش‌بینی او را نسبت به نتیجه مشخص می‌کنند، و بسته به اینکه آیا مجرم نیتجه را به عنوان موضوعی پیش‌بینی ‌کرده‌است که وقوع آن غلبه دارد یا عدم وقوع آن متفاوت می‌شوند. ‌بنابرین‏، احتمال و امکان عاری از خصوصیت موضوعی‌اند، چرا که تأثیر قوانین طبیعی بر پدیده‌های طبیعی و حوادث آن، تاثیری حتمی و لازم است، بدین معنا که حدوث واقعه‌ای خاص در یک شرایط معین ‌بر اساس قوانین طبیعت منجر به نتیجه‌ای حتمی می‌شود، که گریزی از آن نیست، ‌بنابرین‏ هیچ مجالی برای امکان و احتمال در مقایسه با اثر قوانین طبیعی وجود ندارد[۱۰۸].


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 54 55 56 ...57 ... 59 ...61 ...62 63 64 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب