١-١ سازش در قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ١٣٩، صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی را مطرح می‌کند.[۲۹]این اصل به دولت اجازه می‌دهد اختلاف راجع به اموال عمومی و دولتی را به شرط تصویب هیئت وزیران و اطلاع مجلس و نیز در مواردی که طرف دعوی خارجی مورد مهم داخلی باشد با تصویب مجلس شورای اسلامی از طریق صلح، حل و فصل کند. صلح و دعاوی راجع به اموال عمومی یا ارجاع آن به داوری در هر مورد موکول به تصویب هیئت وزیران است و باید به اطلاع مجلس برسد، در مواردی که طرف دعوی خارجی باشد و در موارد مهم داخلی باید به تصویب مجلس نیز برسد. موارد مهم را قانون تعیین می‌کند.

این اصل دو مفهوم دارد. مفهوم موافق آن برای حل و فصل اختلاف مربوط به اموال دولتی و عمومی را مشروط به شرط تصویب هیئت وزیران و اطلاع یا تصویب مجلس شورای اسلامی می‌کند. لکن مفهوم مخالف آن به قانون‌گذار اختیار می‌دهد در زمینه حل و فصل تجاری از طریق صلح و سازش قانونگذاری کند و هم راه را برای مردم باز می‌کند که از این طریق، اختلافات تجاری اعم از داخلی و خارجی را حل و فصل کنند. علی هذا اصل مذبور یک قانون مبنایی برای استفاده از روش‌های جایگزین، خصوصاًً سازش و داوری برای حل و فصل اختلافات تجاری می‌باشد. مجلس شورای اسلامی در ماده ٢١٢ قانون آئین نامه داخلی مجلس ‌به این امر توجه ‌کرده‌است. اصل ١٣٩ قانون اساسی دولت را موظف می‌کند که در موارد مشروح ذیل آن ماده اقدامات خود را به تصویب مجلس شورای اسلامی برساند که از جمله آن بند ذیل است:

۴- مبلغ دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی یا ارجاع آن به داوری که طرف دعوی خارجی باشد. ‌در مورد مذکور، دولت موظف است متن تفصیلی اقدامات خود را همراه با لایحه قانون تقدیم مجلس نماید تا به صورت یک شوری مورد بررسی قرار گرفته و برای تصویب به رأی گذاشته شود.

١-٢- سازش در قانون مدنی

موضوع سازش را در قانون مدنی می‌توان تحت عنوان صلح جستجو کرد؛ یا به عبارتی بهتر سازش در حقیقت همان صلح است که با واژه فارسی بیان شده است و ‌بنابرین‏ با صرف نظر از کاربرد ویژه روش سازش در حل و فصل اختلافات تجاری، مفهوم این دو اصطلاح را عیناً می‌توان بر یکدیگر منطبق نمود. در این بحث، مبانی سازش را در قانون مدنی ایران مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهیم.

– «عقد صلح»

بر اساس ماده ٧۵١ قاون مدنی صلح ممکن است یا ‌در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی ‌در مورد معامله و غیر آن واقع شود. چنانچه از طاهر ماده هم مشخص است، شارحین قانون مدنی صلح را بر دو قسم تقسیم می‌کنند: صلح بر دعوی و صلح بدوی. صلح ممکن است ‌در مورد رفع تنازع موجود واقع شود. مانند آن که کسی پس از اقامه دعوی مالکیت نسبت به زمینی بر دیگری، دعوی خود را با او صلح نماید و مبلغی به عنوان مال‌الصلح دریافت کند یا ممکن است عقد صلح برای جلوگیری از تنازع احتمالی منعقد گردد. مانند آن که کسی ملکی را از دیگری می‌خرد و کلیه حقوق فرضیه و احتمالیه خود را از هز جهت نسیت به مورد معامله با بایع به یک سیر نبات صلح می‌کند. فرقی نمی‌کند که منشأ تنازع که رفع و یا جلوگیری از آن سبب صلح شده است، معامله باشد یا غیر آن. مانند اختلاف راجع به شرکت در اموال یا ارث، چنان که یکی از ورثه با ورثه دیگر در نصیب خود از ترکه موروث، اختلاف داشته باشد و آن را در مقابل مقدار معینی صلح کند.

– «ماده ١٠ قانون مدنی»

ماده ١٠ قانون مدنی ایران مقرر می‌دارد: قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده‌اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد، نافذ است. این ماده مبنای محکمی بر استفاده از روش سازش و میانجیگری در حل و فصل اختلافات تجاری است. زیرا طرفین را در اتخاذ هر گونه توافق برای حل و فصل اختلافات آزاد می‌گذارد و آن‌ ها می‌توانند بدون این که مقررات محدود کننده و یا تعهدات خاصی مانع از اقدام آن‌ ها شود اختلاف را حل و فصل کنند. این ماده حاوی اصل آزادی قراردادها است و به حکومت اراده نیز دامنه گسترده‌ای می بخشد و آن را از انحصار عقود معین خارج می‌سازد.[۳۰] جز در مواردی که قانون مانعی در راه نفوذ قرارداد ایجاد کرده باشد، اراده طرفین حاکم بر سرنوشت پیمان‌های بین خودشان است. آزادی اراده را باید به عنوان یک اصل اساسی در معاملات و روابط بین اشخاص پذیرفت.

١-٣ سازش در قانون تجارت

در قانون تجارت ایران، قانون‌گذار مقرراتی را به منظور تعیین تکلیف مطالبات بستانکاران، تسویه حساب تاجر ورشکسته و با نگاه ارفاقی به او تصویب نموده است که مبتنی بر صلح و سازش و میانجیگری می‌باشد. این مقررات که در فصل هفتم قانون تجارت بیان شده است، مکانیزم نوعی میانجیگری و ایجاد سازش بین طلبکاران و تاجر ورشکسته را با لحاظ گذشت طلبکاران نسبت به بخشی از طلب خود و از طرفی ارفاق نسبت به تاجر ورشکسته مقرر می‌دارد.

بر اساس مواد ۴٧۶ و ۴٨٠ قانون مذبور: عضو ناظر کلیه طلبکارانی را که طلب آن‌ ها تشخیص و تصدیق یا موقتاً قبول شده است برای مشاوره در انعقاد قرارداد ارفاقی دعوت می‌کند. قرارداد ارفاقی زمانی منعقد می‌گردد که لااقل نصف بعلاوه یک نفر از طلبکارها با داشتن لااقل سه ربع از کلیه مطالبات تشخیص و تصدیق یا موقتاً قبول شده در آن قرارداد شرکت نموده باشد.[۳۱]

و بدین ترتیب عملاً شکلی از میانجیگری و حل و فصل اختلاف به طریقه سازش و صلح در تحت قانون تجارت شکل می‌گیرد. چنانچه استاد کاتوزیان بیان می‌کند:« قرارداد ارفاقی از نظر ماهیت نوعی صلح است که بین طلبکارها و تاجر ورشکسته در باب تصفیه دیون بسته می‌شود».[۳۲]

١-۴- سازش در آئین دادرسی مدنی

– سازش در آئین دادرسی مدنی سابق:

آئین دادرسی مدنی سابق در باب هفتم به بحث سازش پرداخته بود. بر اساس این قانون، طرفین دعوی در هر مرحله از مراحل رسیدگی می‌توانند اختلاف خود را از طریق سازش، حل و فصل کنند. ‌به این ترتیب که اگر در اثنای رسیدگی طرفین قصد حل اختلاف از طریق سازش داشتند، می‌توانند به سه طریق با هم سازش کنند.

١- سازش در دفتر اسناد رسمی بین طرفین واقع شود، در این صورت با ارائه سازش نامه رسمی، دادگاه ختم امر را به موجب سازش در پرونده قید می‌کند و اجرای چنین سازش‌نامه‌ای تابع مقررات راجع به اجرای اسناد لازم‌الاجرا می‌باشد.

٢- هرگاه سازش در دادگاه واقع شود، دادگاه پس از خواستن توضیحات لازم نسبت به موضوع سازش و شرایط آن، سازش را به ترتیبی که واقع شده است در صورت مجلس نوشته و این صورت مجلس به امضاء دادرس دادگاه و طرفین می‌رسد.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

یکی از ویژگی­های اصلی آموزش عالی که به کارگیری ایده­های بازاریابی را ممکن می­سازد، این است که آموزش عالی یک نظام خدماتی است، ‌بنابرین‏ تمام خصوصیات قابل اجرا برای بازاریابی خدمات در آموزش عالی به کار گرفته می­شوند.

۲-۶- خدمات[۵۱]:

۲-۶-۱- تعریف خدمات:

خدمت هر چیزی است که بتواند به یک بازار برای توجه، اکتساب، استفاده و یا مصرف عرضه شود و ممکن است یک نیاز یا خواسته را ارضا کند(میرابی،۱۳۸۸).

از خدمت تعاریف متعددی ارائه شده است که در زیر به برخی از آن­ها اشاره می­ شود. لازم به ذکر است که تحولات ارتباطات در عصر کنونی و حذف مرزها و قلمروهای حقوقی، جغرافیایی و اقتصادی دگرگونی­های بسیاری را در این تعاریف به وجود آورده است.

۱- خدمات یکی از عناصر تشکیل­دهنده محصول ناخالص ملی است که مقدار تولید اقلام غیر قابل لمس و غیر عادی را اندازه ­گیری می­ کند.

۲- خدمات، محصول فعالیت­های اقتصادی غیر قابل انتقال و غیر ملموس است که با کالاهای فیزیکی فرق دارند. نمی­ توان بدون ابهام تعریفی از خدمات ارائه کرد. بعضی خدمات شکل مادی و فیزیکی به خود می­ گیرند. مثل خدمات ارئه شده توسط بانک­ها (صدور چک یا حواله بانکی)، دسته­ای دیگر بعد از فروش بلافاصله مصرف می­شوند و قابل انتقال به غیر نیستند. بعضی دیگر مثل دانش پزشکی و مشاوره در امور حقوقی ممکن است به طور آزادانه از مصرف ­کننده ­ای به مصرف ­کننده­ دیگری منتقل شوند. برخی خدمات(مثل خدمات ویژه ارتباطات) سرمایه­بر و برخی دیگر(مثل خدمات آموزشی) نیروبر هستند. غیرملموس بودن بسیاری از تولیدات بخش خدماتی مشکلاتی را در محاسبه واحد بهره ­وری خدمات ایجاد ‌کرده‌است.

۳– کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد[۵۲]( آنکتاد) خدمات را اقدامی می­داند که ثمره یک فعالیت تولیدی بوده و بر تغییر وضعیت یا موقعیت یک ذینفع تأثیر می­ گذارد.

‌به این ترتیب خدمات به آن دسته از ستانده­های اقتصادی اطلاق می­ شود که موجودیت مستقلی نداشته و خرید و فروش آن از تولید جدا نمی ­باشد. ستانده­های مذکور ‌بر اساس سفارش مصرف­ کنندگان و نیازهای آنان با تغییر وضعیت فیزیکی و یا بهبود شرایط ارائه تولیدات صورت ‌می‌گیرد. همچنین ارائه خدمات مذکور به بهبود وضعیت فیزیکی و ذهنی اشخاص حقیقی و حقوقی نیز منجر می­ شود(احمدی و مهدی پور، ۱۳۸۹).

۲-۶-۲- ویژگی­های خدمات:

خدمات دارای چهار ویژگی مهم ‌می‌باشد که بر بازاریابی خدمات تأثیر زیادی می­ گذارد این چهار ویژگی عبارتند از:

۱) ناملموس[۵۳] بودن: مقصود از نامشهود بودن خدمات این است که هنگام خرید نمی­ توان خدمات را با چشم دید، مزه­ی آن را چشید، آن­ها را احساس نمود، شنید یا از بوی آن­ها آگاه شد. خریداران برای کاهش دادن عدم اطمینان می­کوشند ‌در مورد کیفیت نوع خدمت به نشانه­هایی دست یابند. از این رو، وظیفه یا تخصص کسی که خدمتی را ارائه می­ کند این است که این خدمت را به گونه ­ای قابل لمس نماید. در حالی که بازاریاب­های محصول می­کوشند در سایه­ی تلاش­ های مشهود بر میزان نامشهودی اقلام عرضه شده بیفزایند، بازاریاب­های خدمات می­کوشند بر میزان مشهود بودن اقلام نامشهود یا ناملموس بیفزایند.

۲)غیر قابل تفکیک[۵۴] بودن: کالاهای فیزیکی تولید می­شوند، آن­ها را در انبار می­گذارند، سپس به فروش یا در نهایت به مصرف می­رسند. برعکس، خدمات را نخست می­فروشند، آنگاه (به صورت همزمان) آن­ها را تولید و مصرف ‌می‌کنند. مقصود از تفکیک ناپذیری خدمات این است که نمی­ توان خدمات را از کسی که آن­ها را ارائه می­ کند جدا کرد، چه اینکه ارائه­کننده­ خدمت انسان یا دستگاه (ماشین) باشد. اگر کارگر یا کارمندی خدمتی را ارائه کند، در آن صورت وی بخشی از این خدمت به حساب می ­آید. از آنجا که مشتری هم هنگام تولید خدمت حضور دارد، یکی از ویژگی­های خاص بازاریابی خدمات این است که رابطه­ متقابل بین ارائه­کننده­ خدمت و مشتری وجود دارد. ارائه­کننده­ خدمت و مشتری، هر دو بر نتیجه­ حاصل از خدمت اثر می­ گذارد.

۳) تغییرپذیری[۵۵]: مقصود از متغیر بودن خدمت این است که کیفیت خدمت به عوامل زیر بستگی دارد: ارائه­کننده­ خدمت، زمان، مکان و شیوه­ای که این خدمت ارائه می­ شود.

۴) غیر قابل نگهداری[۵۶] بودن: خدمات را نمی­ توان برای فروش یا مصرف بعدی انبار کرد (عسگری، ۱۳۸۶).

۲-۶-۳ انواع خدمات:

خدمات به لحاظ چشم­انداز متفاوت و به سبب محتوا و انواع گوناگون آن می ­تواند به شکل­های گوناگون طبقه ­بندی گردد:

۱- برحسب طبقه ­بندی ویژگی­های گروه: هدفی که خدمات ارائه می­گردد در اولویت قرار داده می­ شود.

۲- برحسب تولیدکننده خدمات : از این بعد ‌می‌توان خدمات را در دو گروه قرار داد:

الف) خدماتی که تولید آن متکی به انسان است.

ب) خدمات متکی به تولید یا ابزارالات

۳- برحسب خرید خدمت: بر پایه این رویکرد، خدمات ‌بر اساس آماده بودن و نبودن خریدار در حین تولید گروه­بندی می­ شود.

۴- برحسب وابستگی به کالا و خدمات: بر پایه این طبقه ­بندی، خدمات را ‌می‌توان به دو گروه تقسیم نمود.

الف) خدمات وابسته: منظور وابسته به فروش یک کالا از قبیل تعمیر ماشین، سریس و تعمیر دستگاه فتوکپی و کامپیوتر یا خدماتی از قبیل آمادگی قبل ازعملیات است که به خدمات بعدی وابسته هستند.

ب) خدمات صرف یا خالص: خدماتی که به تولید و یا فروش هر گونه کالا و خدمات وابسته نباشد در این گروه جای ‌می‌گیرد(همان، ۱۳۸۶).

آمیخته­ بازاریابی خدمات -۲-۶-۴

با توجه به اینکه میزان استفاده از خدمات و اشتغال به کارهای خدماتی در همه جوامع رو به افزایش است، هر چه فعالیت­های تجاری و اجتماعی پیچیده­تر، تخصصی­تر و رقابتی­تر باشد، بخش خدمات رشد بیشتری می­یابد و مدیران ناگذیرند برای اداره بهتر سازمان­ های خود در دنیای فعال و پر رقابت امروز با اصول بازاریابی خدماتی آشنا شده و از فنون بازاریابی در ارئه خدمات و ارضای نیاز مشتریان خود بهره گیرند.

تئوریسن­های بازاریابی خدمات، مطالعات زیادی را در زمینه­ تفاوت بین بازاریابی خدمات و بازاریابی محصولات انجام دادند. بخش عمده­ای از این تلاش­ها، صرف تأکید بر مفهوم آمیخته بازاریابی و اینکه آمیخته بازاریابی خدمات با آمیخته بازاریابی کالاها متفاوت است، شد. با نشان دادن این نکته که بازاریابی خدمات مستلزم تصمیمات متفاوتی نسبت به کالاهاست، این اندیشمندان توانستند بازاریابی خدمات را از بازاریابی کالاها متمایز سازند. در آمیخته­ بازاریابی خدمات ما P3 دیگر شامل: پرسنل، ‌دارایی­های فیزیکی و رویه­ ها(فرایندها) را در جمع P4 مشاهده می­کنیم که در نهایت یک آمیخته بازاریابی با P7 برای خدمات به وجود می ­آید. بدین­ ترتیب تئوریسن­های بازاریابی خدمات، یک تئوری مدیریتی جدید را ایجاد کردند و آن را از بازاریابی کالاها متمایز ساختند(گلداسمیت،۱۹۹۹). و این توسعه مفهومی باعث ارزیابی مجدد مدیریت بازاریابی سنتی و ایجاد مرزی بین کالاها و خدمات شد. بدین ترتیب محصولات شامل کالاهای محسوس و خدمات نامحسوس شد (همان ،ص۱۷۹). لاولاک و رایت معتقدند که علاوه بر P4، عناصر استراتژیک دیگری می ­توانند در زمینه خدمات مورد توجه قرار گیرند و برای رسیدن ‌به این منظور الگوی مدیریت جامع آمیزه P8 را معرفی نموده است. این الگو هشت متغیر تصمیم ­گیری را برای مدیران سازمان­ های خدماتی معرفی می­ کند(عاملی،۱۳۸۳).

۱-محصول ۲-مکان و زمان ۳-فرایند ۴- بهره ­وری و کیفیت


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

    1. گذاردن کیف یا پول نقد در جیبهای سهل الوصول

    1. شمردن پول در منظر عموم

  1. بیرون آوردن یا داخل کیف گذاردن اجناس با ارزش داخل کیف در منظر عموم

گفتار ششم : علل وقوع سرقت رایانه ای :

    1. عدم آگاهی کافی از کامپیوتر و فضای سایبر

    1. اعلام نمودن رمز کارت‌های اعتباری به دیگران

    1. استفاده از درگاه های نامعتبر پرداخت اینترنتی

    1. استفاده از شماره شناسنامه یا سال تولد یا رزهای رند برای رمزهای کارت‌های اعتباری بانکی

مبحث دوم : علل اجتماعی – اقتصادی سرقت

اهمیت شرایط اجتماعی و اقتصادی در تبیین علل سرقت ‌بر کسی پوشیده نبست.

لاکاسانی درباره تأثیر محیط اجتماعی می‌گوید که اگر نتوان آن را عامل انحصاری شناخت ولی برترین و مهمترین عامل سرقت و دیگر بزهکاری‌ها است. نظر او را می‌توان در دو فرمول زیر خلاصه کرد :

    • هر جامعه فقط دارای تبهکاران مخصوص به خود است.

  • محیط اجتماعی به مثابه آبگوشت ویژه کشت تبهکاری است. میکروب قابل کشت در آن تبهکار است و اهمیت این عنصر فقط آنگاه آشکار می‌شود که محیط مناسب برای رشد خود بیابد.

برخی از عوامل اجتماعی – اقتصادی سرقت را می‌توان بشرح زیر دانست :

گفتار اول : فقر مادی:

فقر و محرومیت مادی را شاید بتوان گفت از مهمترین عوامل به وجود آوردنده سرقت است، فردی که دچار این آسیب اجتماعی است از یک سو از لحاظ روانی احساس حقارت و مغبون بودن می‌کند و از جامعه طلبکار می‌شود و از سوی دیگر چون جامعه را مسئول محروم و فقر خود می‌پندارد، نوعی احساس انتقام‌کشی در او پرورش می‌یابد. بدین ترتیب، کوشش او برای فقر زدایی چه بسا در مجاری غیر قانونی و ضد اجتماعی به سرقت یا جنایت دیگر کشیده شود.

گفتار دوم : فقر فرهنگی :

روان شناسان اجتماعی جرم و ‌کج‌روی‌ها را سرپیچی از هنجارها، مجموعه‌ای از ارزش‌ها فرهنگی آگاهانه یا ناآگاهانه‌ای است که از نسل‌های قبل به نسل‌های بعد منتقل می‌شود، مورد احترام است و تجاوز به آن جرم محسوب می‌گردد.

فقر فرهنگی، نقش اساسی در ایجاد جرم دارد. دزدان اکثراً بی‌سوادند و ‌بی‌سوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوه های دیگر فرهنگی مثلاً از توانمندی‌های جسمی بهره می‌گیرند. ساترلند (SATHERLAND) در تبین علل جرم به عوامل قومی، مهاجرت ناسازگاریهای برخی از گروه‌ها، عدم رشد خرده فرهنگ‌ها توجه دارد و تبهکاری را مسأله ناشی از تعارض فرهنگی می‌شناسد.

مبحث سوم :علل و انگیزه های روانی – عاطفی سرقت

علل و انگیزه های روانی – عاطفی سرقت را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

گفتار اول : فقر عاطفی:

از عوامل فردی سرقت است. کودکانی که از اختلالات عاطفی شدید رنج می‌برند، معمولاً در خانواده هایی رشد یافته‌اند که در اثر طلاق از هم پاشیده شده یا والدین تربیت مناسبی را برای فرزندان در نظر نگرفته‌اند. مرگ یکی از والدین و تبعیض بین فرزندان حالتهایی چون انزوا طلبی، افسردگی و اختلالات رفتاری در کودکان به وجود می‌آورد و این عوامل به نوبه ارتکاب جرم را تسهیل می‌کند.

رابرت مرتن در نظریه بی هنجاری خود می‌گوید که افراد هر جامعه یک سلسله ابزار و وسایل نیاز دارند. هنگامی که افراد به شیوه های مشروع از رسیدن به هدفها یا وسایل حصول به آن هدفها مأیوس شوند به نوآوری یا طغیان و شورش دست می‌زنند زیرا در جامعه‌ای بر هدفها بیش از حد تکیه شود و وسایل رسیدن ‌به این هدفها نادیده انگاشته گردد، وقوع سرقت قابل پیش‌بینی است، چون سرقت نوآوری در رسیدن به هدف تلقی می‌شود.

گفتار دوم : ناکامی :

ناکامی یا محرومیت اصطلاحی است که در زمینه شکست در ارضای تمایلات به کار می‌رود و مراد از آن عدم امکان نیل به هدف است.

وقتی انسان میل دارد به هدفی برسد، ولی بعلت برخورد با موانعی چند به آن هدف دست نمی‌یابد، می‌گوییم در او ناکامی ایجاد شده است. (دولارد و دوب) معتقد است که شیوع فراوان سرقت و دیگر تبهکاریها در میان گروه‌های فقیرتر و افزایش آن در دوران سختی و تنگدستی را باید واکنشی در برابر ناکامی دانست. وقتی میان امیال شدید ما و هدفهایمان سدهای ناشکستنی و ناگذشتی حایل باشد، با ناکامی و تعارض و تنش مواجه می‌شویم. به عنوان مثال جوانی که در خانواده فقیر و بی چیزی تولید یافته و در کودکی محبت ندیده و سالها مورد بی مهری و بی توجهی واقع شده، احتمالاً در بزرگی به غارتگری اموال دیگران دست می‌زند و این امر برای او رضایت خاطری را فراهم می‌آورد که همواره در جستجوی آن بوده است.

گفتار سوم: حسادت

حسد آرزوی زوال نعمت برای دیگران است. گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی به موفقیت و منزلت دیگران رشک و حسد می‌برد چون نمی‌تواند به مانند صاحبان اموال مالک آن ها گردد، دست به دزدی می‌زند. پریچارد می‌گوید، تمایل به دزدی گاه یکی از خصوصیات جنون اخلاقی است و گاه اگر هم تنها خصوصیت آن نباشد، بارزترین آن ها‌ است.

گفتار چهارم : تجربه های دوران کودکی :

حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است، از فرد شخصیتی جامعه ستیز بسازد که در بزرگ سالی او را به اعمال ضد اجتماعی سوق دهد. چنین فردی دارای کج رویهای چندی است و از جمله از اذیت و آزار دیگران و نیز سرقت اموال آن ها لذت می‌برد، زیرا وقتی دست به چنین کاری می‌زند، گمان می‌کند انتقام خود را از دنیای بی رحم گرفته است .

گفتار پنجم : پرخاشگری :

پرخاشگری رفتاری است که پیامدهای متعدد دارد و از جمله موجب خسارت و زیان به فرد یا افراد دیگر می‌شود. خسارت و زیان می‌تواند جسمی یا روانی باشد، پرخاشگری یک نوع واکنش روانی است. فرد به وسیله پرخاشگری یک نوع واکنش روانی است. فرد به وسیله پرخاشگری و اعمال ضد اجتماعی می‌خواهد ناکامی خویش را جبران کند.

گفتار ششم :خودنمایی :

برخی از جوانان برای نشان دادن صفت «کله شقی» و جرئت حادثه جویی که برای آن ها بسیار ارزشمند است به بزه کاری روی می‌آورند و ظاهراًً مصرف مواد مخدر یا دست زدن به سرقت برای یک جوان او را در چشم همگنانش کسی می‌سازد از این رو فرد با موقعیتهای مساعدی برای ارتکاب جرم روبرو می‌شود و به دزدی و غارت اموال دیگران دست می‌زند و اموال مسروقه را با افتخار در اختیار دیگر دوستان می‌گذارد و بدین وسیله با ایفای چنین نقشین نیاز به تعلق خاطر گروهی خود را برآورده می‌سازد.

در این رابطه می‌توان به احساس ناامنی و وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و … اختلالات بین پدر و مادر و رفتار خشونت آمیز والدین و همچنین محبت زیادی در تقابل با مسئله فوق اشاره کرد که بنوعی می‌تواند مانع رشد و تکامل شخصیت کودک گردد.

مبحث چهارم: علل و عوامل خانوادگی

گفتار اول: از هم گسیختگی خانواده

از هم گسیختگی خانواده بیانگر عدم توانایی و شکست یک تن یا بیش ازیک تن از اعضای خانواده در ایفای وظایف خود است که منجر به تیره شدن روابط و از بین رفتن خانواده می‌گردد.[۳۷]

اختلافات والدین و جدایی آن ها ، فوت یا غیبت والدین (عدم حضور پدر ومادر در خانه ) می‌تواند سبب ازهم گسیختگی گردد.

الف: تعارض و جدایی والدین


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

تفکر سطح بالا در بردارنده مفاهیمی مداخله گر و ظاهراًً نامرتبط است به گونه ای که بی نظمی آشکاری در ساختار دیده می شود.

تفکر سطح بالا مستلزم صرف انرژی ذهنی است و در تفسیرها و داوری ها نیز فعالیت ذهنی وسیعی دیده می شود.

وقتی ۸ ویژگی تفکر سطح بالا را با ۸ صلاحیتی که هنرها توان پرورش آن را دارند مقایسه می‌کنیم بین آن ها می توان نوعی تناظر پیدا نمود برای مثال هنرها نشان می‌دهند که مسائل می‌توانند راه حلهای مختلفی داشته باشند و فرد می‌تواند به راه حلهای متعددی اندیشیده و آن ها را کشف نماید که همین امر نیازمند تفکر می‌باشد و رسنیک خلق راه حل های متعدد را نتیجه تفکر سطح بالا می‌داند به عبارت دیگر هنرها می‌توانند زمینه تفکر سطح بالا را فراهم نمایند.

دلیل دیگر بر امکان برقراری تناظر بین ویژگی های تفکر سطح بالا و صلاحیت هایی که معلول هنرهاست و موضوع غیرخطی بودن و نبود قواعد از پیش تعیین شده در هردو آن ها‌ است. آیزنر بیان می‌کند هنرها توانایی تصمیم گیری، در غیاب قواعد از پیش تعیین شده را پرورش می‌دهند و رسنیک نیز تفکر سطح بالا را غیر الگوریتمی خوانده و از همراه بودن تفکر سطح بالا با عدم قطعیت، شناخته نشدن همه جوانب تفکر سطح بالا سخن می‌گوید. به عبارت دیگر فرایند های فعالیت‌های هنری و تفکر سطح بالا هردو کاملاً خطی نبوده و نمی توان با الگوی از پیش تعیین شده، اجرای یکسان آن ها را از افراد مختلف انتظار داشت براین اساس این نوع تناظر می‌تواند بیانگر قابلیت فعالیت‌های هنری در پرورش تفکر سطح بالا باشد.

آیزنر (۲۰۰۲،صص۲۰۹-۱۹۶) می‌گوید تعلیم و تربیت از هنر می‌تواند هشت درس زیر را فرا بگیرد:

    1. برای یک مسئله بیش از یک راه حل وجود دارد

    1. قالب[۱۹] و محتوا از هم جدا نیستند به عبارت دیگر روش و محتوا از هم جدا نبوده و در شکل گیری یکدیگر تأثیر دارند.

    1. اهمیت دادن به تخیل

    1. توجه به ارتباطات بین عناصر و اجزا یک کل

    1. توجه به انگیزه درونی و کسب رضایت درونی

    1. سواد (خواندن و نوشتن) و کمیت تنها ابزار بهبود و بازسازی درک وفهم آدمی نیستند(توجه به سایر سوادها و رسانه ها و کیفیت)

    1. اهمیت انعطاف پذیری اهداف

  1. اهمیت مدت زمان لذت یک تجربه(تجربه زیبا شناختی)

مهرمحمدی(۱۳۹۰،صص۳۱-۲۶) برای بهبود کیفیت آموزش و فرایند یاددهی یادگیری یازده راهبرد زیر را با الهام از عالم هنر بر می شمارد:

    1. دعوت معلم به درپیش گرفتن مشی و منش معلم فکور و جرئت ورزی نسبت به تعدیل رویه های توصیه شده و تجربه شده و یا حتی عدول از آن ها

    1. پیش‌بینی فرصت های یادگیری(وارزشیابی) از نوع پروژه ای یا دارای ساختار باز

    1. تدارک تجربه شکست برای دانش آموزان جهت فراهم کردن زمینه رویارویی دانش آموزان با مسائل واقعی زندگی

    1. دادن آزادی عمل به دانش آموزان در انتخاب قالب بازنمایی آنچه می دانند

    1. ایجاد انعطاف در برنامه درسی و گنجاندن بخش غیر تجویزی

    1. وارد ساختن شگفت زدگی به جریان تعلیم وتربیت و خروج یکنواختی کسل کننده از محیط مدرسه

    1. توجه به تأنی و تأمل در تربیت

    1. پایبندی ‌به این اصل که یادگیری های بعدی از طریق اتصال به آنچه کودکان می‌توانند تصور کنند نه ضرورتا آنچه می دانند شروع شود.

    1. اهتمام به ارزشیابی کیفی بجای ارزشیابی کمی

    1. توام ساختن شناخت با احساس و احساس با شناخت در فرایند تدریس

  1. توجه به مقوله زیباشناسی و دلنشینی در ارائه دروس متفاوت از طریق اهمیت دادن به قالب بیان مقصود و اموری مانند شکل ‌و شمایل کتاب درسی، آرایش کلاس و…

همان طور که گذشت در خصوص ارتباط بین برنامه درسی و هنر والانس بر شباهت های این دو اشاره نموده و به مجموعه اصولی جهت درک و فهم برنامه درسی به عنوان یک محصول هنری پرداخته است. آیزنر به توانایی هایی که هنرها قادر به پرورش آن ها در مخاطبان خویش هستند اشاره داشته و همچنین هشت درسی که تعلیم و تربیت می‌تواند از عالم هنر فرابگیرد مطرح نموده است. مهرمحمدی نیز به آموزه هائی که عالم هنر برای بهبود کیفیت آموزش و فرایند یاددهی یادگیری به دنبال دارد پرداخته است و سخنان هر سه صاحبنظر و سایر افراد حاکی از کاربرد ها ‌و آموزه های هنر برای برنامه درسی می‌باشد. این سخنان، هنر و زیبایی شناسی را به عنوان یکی از مبانی برنامه درسی مطرح می‌سازد و با این نگاه می توان مؤلفه هائی برای برنامه درسی ارائه نمود و از برنامه درسی مبتنی بر هنر و زیباشناسی سخن گفت. بدین منظور در اینجا جهت روشن شدن بیشتر ، عناصر چهارگانه هدف، محتوا، روش و ارزشیابی یک برنامه درسی را از منظر دیدگاه و هویت زیبایی شناسی مورد بررسی قرار می‌دهیم. و چون برخی از سایر عناصر برنامه درسی از قبیل نقش معلم، فضا، مواد و منابع وحتی زمان در روش به نوعی حضور دارند به طور جداگانه پرداخته نشده است و دلیل دیگر اینکه در ادبیات نظری این عناصر کمتر مورد توجه قرار گرفته است و پژوهش حاضر به دنبال توصیف ویژگی های آن ها از منظر زیبایی شناسی و هنر است که در قسمت یافته ها بدانها اشاره شده است.

اهداف

هدف به عنوان اولین عنصر برنامه درسی بیشترین تأثیر را از مبانی برنامه درسی می پذیرد به عبارت دیگر در در برخی متون برنامه درسی ازجمله تقی پورظهیر(۱۳۸۲) از مبانی تحت عنوان منابع تعیین اهداف یاد می شود که نشان از وجود تعامل بیشتر بین مبانی و اهداف می‌باشد براین اساس بین زیبایی شناسی به عنوان یک مبنا و دیدگاه و اهداف برنامه درسی می توان تعامل و ارتباط برقرار نمود که به برخی از آن ها اشاره می شود.

یکی از مسائلی که در قبال برنامه ریزان درسی قرار دارد این است که اهداف برنامه درسی چگونه بیان شوند یا اهداف برنامه درسی تا چه اندازه به صورت دقیق و واضح بیان شوند؟ آیا موقعی که به صورت دقیق بیان می‌شوند کارایی بهتری دارند یا زمانی که به صورت دقیق و با اصطلاحات رفتاری بیان نگردیده اند؟ آیزنر در مقاله اهداف تربیتی مانع یا کمک[۲۰]؟(۲۰۰۵،صص۲۴-۱۷) بیان می‌کند اهداف تربیتی حداقل به سه دلیل بایستی واضح تعیین شوند:

    1. اهداف تربیتی زمینه تحقق هدف کلی و آرمان برنامه درسی را میسر می‌سازند

    1. انتخاب و سازماندهی محتوا را تسهیل می‌کنند.

  1. وقتی آن ها با اصطلاحات رفتاری مشخص می‌شوند ارزیابی نتایج برنامه درسی را میسر می‌سازند.

اما در ادامه می‌گوید: این نوع اهداف آموزشی به همان اندازه که به مقاصد آموزشی کمک می نمایند می‌توانند با توجه به نکات زیر مضر هم باشند:

    1. فرایند پیچیده و پویای آموزشی نتایجی بیش از آن چه که با اصطلاحات رفتاری بیان می شود تولید می‌کنند.

    1. این نوع اهداف به محتوا و ماهیت موضوعات درسی بی اعتناست در برخی موضوعات مانند ریاضی و علوم امکان تعیین اهداف کاملاً مشخص وجود دارد اما در برخی موضوعات مانند هنر این امکان منتفی است.

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »


گرچه سازمان‌های غیر دولتی در سایر شاخه های حقوق بین الملل از قبیل حقوق بین الملل اقتصادی ، حقوق کیفری بین‌المللی و …. نقش آفرین بوده اند ، ولی نقش و جایگاه این گروه ها درحقوق بین الملل محیط زیست برجسته و مهم به شمار می‌آید. شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی از جمله کنفرانس‌های استکهلم ، ریو و … ، پذیرش به عنوان ناظر در کنوانسیون های بین‌المللی نشان دهنده شناسایی نقش سازمان‌های غیر دولتی به عنوان « بازیگر » در روابط بین الملل می‌باشد. بدیهی است ابزار مهم سازمان‌های غیر دولتی « افکار عمومی جهانی » است که امروزه به عنوان یکی از پدیده‌های نوین حوزه ارتباطات به شمار می‌آید.


همان گونه که « مک – کافری»[۱۳] خاطر نشان ‌کرده‌است حقوق بین الملل محیط زیست در ابعاد گوناگون در حال گسترش و توسعه است . در این قالب، حفاظت محیط زیست آبراه های بین‌المللی به جای حفاظت سنتی از شبکه سطحی آبها ، اتخاذ سیاست‌های همسوی مدیریتی – توسعه ای به جای رویکردهای حل مشکلات مقطعی ، حفاظت از ماهی ( آبزیان ) به جای حفاظت از ماهیگیری (صیادی) ، به رسمیت شناختن اصل « بهره برداری منصفانه ومنطقی از سرزمین » به جای اصل « عدم اضرار به منابع مشترک بین‌المللی » ، رهیافتهای جدید حقوق بین الملل محیط زیست معاصر به شمار می‌آید.

گفتار دوم : اصل همکاری در حقوق بین الملل محیط زیست

زندگی مشترک بین‌المللی لزوماًً به همکاری بین‌المللی نیازمند است. در خصوص آلودگیها و تخریب محیط زیست که در برخی موارد نیز غیرقابل کنترل می‌شوند و مرزهای جغرافیایی سایر کشورها را هم تحت تأثیر قرار می‌دهند، چرا که ماهیت آلودگی و تخریب محیط زیست، فرامرزی بودن است که برخورد با این مخاطرات مستلزم همکاری بین همه کشورهای جهان است که در دراز مدت به نفع همه ملل نیز خواهد بود. وجود هزاران معاهده بین‌المللی اعم از دو جانبه، چند جانبه، منطقه ای و جهانی نیازمند همکاری با دیگر دولت‌ها است. همکاری در حقوق بین الملل محیط زیست به اشکال مختلفی است که از جمله می توان به تبادل اطلاعات، فناوری و متخصصان، منابع مالی، برگزاری دوره های آموزشی، شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی و حتی کمک در شرایط اضطراری اشاره نمود. لازم به ذکر است که توافق در همکاری در قالب موافقت نامه ها می‌باشد که هیچگونه وظیفه و تعهدی را برای کشورها ندارد که این خود زمینه ای جهت جذب دولت‌ها در انعقاد چنین موافقت نامه هایی خواهد بود و علاوه بر اینکه کشورها، حاکمیت خود را از دست نمی دهند بلکه یک وجهه مثبتی را برای دولت‌ها ایجاد می کند.


این موافقت نامه ها اگر چه الزام آور نیستند اما همانند بیانیه های سازمان ملل متحد و قطعنامه های مجمع عمومی در گسترش آگاهی در جهت حفظ محیط زیست نقش شایانی دارند.[۱۴]

گفتار سوم: اصل همکاری در پرتو نهادها، مؤسسات و ترتیبات بین‌المللی

اغلب همکاریها بین دولت‌ها برای حفاظت محیط زیست در سطح نهادها، مؤسسات و ترتیبات بین‌المللی پدیدار شده است. این نهادها ممکن است پیش و یا بعد از وقوع مخاطرات زیست محیطی ایجاد شوند. برخی از مشکلات زیست محیطی را نمی توان با اتخاذ روش ساده ای به وسیله مقررات حل کرد. برای حل آن ها نیاز به پیشرفت سطح همکاری بین دول ذیربط است که انجام این کار تنها با موجودیت بخشیدن سازمان‌های دائمی توسعه می‌یابد، بعلاوه در التزام کلی اعضای سازمان ملل، بویژه وقتی نیاز به همکاری برای حفاظت از محیط زیست در میان باشد، همکاری دولت‌ها در سطح خوبی با سازمان مذکور و بین خودشان صورت می‌گیرد. لیکن به علت فقدان ساختارهای نظارتی و اجرایی با محدودیتهای خاص از حیث فعالیت‌های زیست محیطی مانع از کارایی موافقتنامه های همکاری از لحاظ ایفای نقش مهمی که ‌در مورد حفاظت از محیط زیست دارند، می‌گردد. چنین موافقتنامه هایی نشانگر تنشی تکراری در خصوص حقوق بین الملل محیط زیست می‌باشد، بدین معنا که هر چه در یک موافقتنامه به حاکمیت دولت‌ها کمتر خدشه وارد گردد، احتمال بیشتری برای کسب رضایت آن ها وجود دارد، اما احتمال زیادتری نیز وجود دارد که موافقتنامه مذبور برای به انجام رساندن اهداف مهم زیست محیطی ناتوان باشد و داشتن سازمان جهانی محیط زیست می‌تواند ما را به اهداف اصلی نزدیک کند.[۱۵]

گفتار چهارم: اصل همکاری در منابع الزام آور حقوق بین الملل

همکاری زیست محیطی برای صیانت و نگهداری محیط زیست ضروری است و جامعیت و فراگیری اکوسیستم، اقتضای آن را دارد و اغلب معاهدات زیست محیطی نیز بر آن تأکید دارند. از آنجایی که در زمینه حمایت از محیط زیست، همکاری بین‌المللی یک اصل ضروری است، این امر سبب می شود اغلب معاهدات زیست محیطی به آن تأکید کنند. اصل همکاری مأخذ الزامات در بسیاری از معاهدات است با وجود این اسنادی چند بر این موضوع صراحت دارند که در بسیاری از کنوانسیونها و پروتکلها اشاره شده است، از جمله می توان به مواردی در ذیل اشاره نمود. در ماده ۲ کنوانسیون وین برای حفاظت از لایه ازن ( ۱۹۸۷ )، تحت عنوان تعهدات کلی آمده است که همکاری از طریق مشاهدات، پژوهش و مبادله اطلاعات منظم جهت فهم بهتر و ارزیابی اثرات فعالیت‌های انسان بر لایه ازن و اثرات تغییرات لایه ازن بر سلامت انسان و محیط زیست، اتخاذ تدابیر مناسب و همکاری در هماهنگ سازی خط مشیهای شایسته جهت کنترل فعالیت‌های انسانی که به طور یقین یا احتمالاً موجد اثرات سوء بر لایه ازن می‌شوند، همکاری در تدوین اقدامات، رویه ها به منظور تصویب پروتکلها، همکاری با ارگان‌های ذیصلاح بین‌المللی جهت اجرای مؤثر این کنوانسیون و ماده ۴ این کنوانسیون همکاری در زمینه‌های حقوقی، علمی و فنی را مورد تأکید قرار داده است.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 18 19 20 ...21 ... 23 ...25 ...26 27 28 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب