-
- گذاردن کیف یا پول نقد در جیبهای سهل الوصول
-
- شمردن پول در منظر عموم
- بیرون آوردن یا داخل کیف گذاردن اجناس با ارزش داخل کیف در منظر عموم
گفتار ششم : علل وقوع سرقت رایانه ای :
-
- عدم آگاهی کافی از کامپیوتر و فضای سایبر
-
- اعلام نمودن رمز کارتهای اعتباری به دیگران
-
- استفاده از درگاه های نامعتبر پرداخت اینترنتی
-
- استفاده از شماره شناسنامه یا سال تولد یا رزهای رند برای رمزهای کارتهای اعتباری بانکی
مبحث دوم : علل اجتماعی – اقتصادی سرقت
اهمیت شرایط اجتماعی و اقتصادی در تبیین علل سرقت بر کسی پوشیده نبست.
لاکاسانی درباره تأثیر محیط اجتماعی میگوید که اگر نتوان آن را عامل انحصاری شناخت ولی برترین و مهمترین عامل سرقت و دیگر بزهکاریها است. نظر او را میتوان در دو فرمول زیر خلاصه کرد :
-
- هر جامعه فقط دارای تبهکاران مخصوص به خود است.
- محیط اجتماعی به مثابه آبگوشت ویژه کشت تبهکاری است. میکروب قابل کشت در آن تبهکار است و اهمیت این عنصر فقط آنگاه آشکار میشود که محیط مناسب برای رشد خود بیابد.
برخی از عوامل اجتماعی – اقتصادی سرقت را میتوان بشرح زیر دانست :
گفتار اول : فقر مادی:
فقر و محرومیت مادی را شاید بتوان گفت از مهمترین عوامل به وجود آوردنده سرقت است، فردی که دچار این آسیب اجتماعی است از یک سو از لحاظ روانی احساس حقارت و مغبون بودن میکند و از جامعه طلبکار میشود و از سوی دیگر چون جامعه را مسئول محروم و فقر خود میپندارد، نوعی احساس انتقامکشی در او پرورش مییابد. بدین ترتیب، کوشش او برای فقر زدایی چه بسا در مجاری غیر قانونی و ضد اجتماعی به سرقت یا جنایت دیگر کشیده شود.
گفتار دوم : فقر فرهنگی :
روان شناسان اجتماعی جرم و کجرویها را سرپیچی از هنجارها، مجموعهای از ارزشها فرهنگی آگاهانه یا ناآگاهانهای است که از نسلهای قبل به نسلهای بعد منتقل میشود، مورد احترام است و تجاوز به آن جرم محسوب میگردد.
فقر فرهنگی، نقش اساسی در ایجاد جرم دارد. دزدان اکثراً بیسوادند و بیسوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوه های دیگر فرهنگی مثلاً از توانمندیهای جسمی بهره میگیرند. ساترلند (SATHERLAND) در تبین علل جرم به عوامل قومی، مهاجرت ناسازگاریهای برخی از گروهها، عدم رشد خرده فرهنگها توجه دارد و تبهکاری را مسأله ناشی از تعارض فرهنگی میشناسد.
مبحث سوم :علل و انگیزه های روانی – عاطفی سرقت
علل و انگیزه های روانی – عاطفی سرقت را میتوان به شرح زیر برشمرد:
گفتار اول : فقر عاطفی:
از عوامل فردی سرقت است. کودکانی که از اختلالات عاطفی شدید رنج میبرند، معمولاً در خانواده هایی رشد یافتهاند که در اثر طلاق از هم پاشیده شده یا والدین تربیت مناسبی را برای فرزندان در نظر نگرفتهاند. مرگ یکی از والدین و تبعیض بین فرزندان حالتهایی چون انزوا طلبی، افسردگی و اختلالات رفتاری در کودکان به وجود میآورد و این عوامل به نوبه ارتکاب جرم را تسهیل میکند.
رابرت مرتن در نظریه بی هنجاری خود میگوید که افراد هر جامعه یک سلسله ابزار و وسایل نیاز دارند. هنگامی که افراد به شیوه های مشروع از رسیدن به هدفها یا وسایل حصول به آن هدفها مأیوس شوند به نوآوری یا طغیان و شورش دست میزنند زیرا در جامعهای بر هدفها بیش از حد تکیه شود و وسایل رسیدن به این هدفها نادیده انگاشته گردد، وقوع سرقت قابل پیشبینی است، چون سرقت نوآوری در رسیدن به هدف تلقی میشود.
گفتار دوم : ناکامی :
ناکامی یا محرومیت اصطلاحی است که در زمینه شکست در ارضای تمایلات به کار میرود و مراد از آن عدم امکان نیل به هدف است.
وقتی انسان میل دارد به هدفی برسد، ولی بعلت برخورد با موانعی چند به آن هدف دست نمییابد، میگوییم در او ناکامی ایجاد شده است. (دولارد و دوب) معتقد است که شیوع فراوان سرقت و دیگر تبهکاریها در میان گروههای فقیرتر و افزایش آن در دوران سختی و تنگدستی را باید واکنشی در برابر ناکامی دانست. وقتی میان امیال شدید ما و هدفهایمان سدهای ناشکستنی و ناگذشتی حایل باشد، با ناکامی و تعارض و تنش مواجه میشویم. به عنوان مثال جوانی که در خانواده فقیر و بی چیزی تولید یافته و در کودکی محبت ندیده و سالها مورد بی مهری و بی توجهی واقع شده، احتمالاً در بزرگی به غارتگری اموال دیگران دست میزند و این امر برای او رضایت خاطری را فراهم میآورد که همواره در جستجوی آن بوده است.
گفتار سوم: حسادت
حسد آرزوی زوال نعمت برای دیگران است. گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی به موفقیت و منزلت دیگران رشک و حسد میبرد چون نمیتواند به مانند صاحبان اموال مالک آن ها گردد، دست به دزدی میزند. پریچارد میگوید، تمایل به دزدی گاه یکی از خصوصیات جنون اخلاقی است و گاه اگر هم تنها خصوصیت آن نباشد، بارزترین آن ها است.
گفتار چهارم : تجربه های دوران کودکی :
حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است، از فرد شخصیتی جامعه ستیز بسازد که در بزرگ سالی او را به اعمال ضد اجتماعی سوق دهد. چنین فردی دارای کج رویهای چندی است و از جمله از اذیت و آزار دیگران و نیز سرقت اموال آن ها لذت میبرد، زیرا وقتی دست به چنین کاری میزند، گمان میکند انتقام خود را از دنیای بی رحم گرفته است .
گفتار پنجم : پرخاشگری :
پرخاشگری رفتاری است که پیامدهای متعدد دارد و از جمله موجب خسارت و زیان به فرد یا افراد دیگر میشود. خسارت و زیان میتواند جسمی یا روانی باشد، پرخاشگری یک نوع واکنش روانی است. فرد به وسیله پرخاشگری یک نوع واکنش روانی است. فرد به وسیله پرخاشگری و اعمال ضد اجتماعی میخواهد ناکامی خویش را جبران کند.
گفتار ششم :خودنمایی :
برخی از جوانان برای نشان دادن صفت «کله شقی» و جرئت حادثه جویی که برای آن ها بسیار ارزشمند است به بزه کاری روی میآورند و ظاهراًً مصرف مواد مخدر یا دست زدن به سرقت برای یک جوان او را در چشم همگنانش کسی میسازد از این رو فرد با موقعیتهای مساعدی برای ارتکاب جرم روبرو میشود و به دزدی و غارت اموال دیگران دست میزند و اموال مسروقه را با افتخار در اختیار دیگر دوستان میگذارد و بدین وسیله با ایفای چنین نقشین نیاز به تعلق خاطر گروهی خود را برآورده میسازد.
در این رابطه میتوان به احساس ناامنی و وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و … اختلالات بین پدر و مادر و رفتار خشونت آمیز والدین و همچنین محبت زیادی در تقابل با مسئله فوق اشاره کرد که بنوعی میتواند مانع رشد و تکامل شخصیت کودک گردد.
مبحث چهارم: علل و عوامل خانوادگی
گفتار اول: از هم گسیختگی خانواده
از هم گسیختگی خانواده بیانگر عدم توانایی و شکست یک تن یا بیش ازیک تن از اعضای خانواده در ایفای وظایف خود است که منجر به تیره شدن روابط و از بین رفتن خانواده میگردد.[۳۷]
اختلافات والدین و جدایی آن ها ، فوت یا غیبت والدین (عدم حضور پدر ومادر در خانه ) میتواند سبب ازهم گسیختگی گردد.
الف: تعارض و جدایی والدین