-/۲۶۹
-۲/۲۳۱
۰/۰۲۸
۰/۶۴۸
۱/۵۴۳
a. Dependent Variable: محافظه کاری۲
نتایج آزمون ضرایب در جدول ضرایب رگرسیونی مشاهده میگردد. بر اساس یافتههای جدول سطح معناداری ضریب رگرسیونی متغیرهای کیفیت حسابرس (۴۹۶/۰) و نوع اظهارنظر حسابرس (۵۴/۰-) کمتر از ۵ درصد میباشد یعنی متغیرهای کیفیت حسابرسی و نوع اظهارنظر حسابرس تاثیر معناداری بر محافظه کاری حسابداری (روش دوم) دارند (۰۵/۰> sig)، از این رو فرض H1 که بیان میکند تأثیر متغیرهای مستقل ویژگیهای حسابرس بر محافظهکاری حسابداری معنی دار است را با اطمینان بالاتر از ۹۵% پذیرش و H0 را رد میکنیم.
با توجه به اینکه در آزمون ضرایب ما به دنبال سهم نسبی هر متغیر مستقل را در پیشبینی متغیر وابسته هستیم بنابراین به منظور تفسیر ضرایب از مقادیر ضرایب استاندارد شده (Beta) استفاده میکنیم. این نتایج نشان میدهد نوع اظهارنظر حسابرس به اندازه ۲۶۹/۰- و کیفیت حسابرس به اندازه ۲۴۷/۰ محافظه کاری شرکتها را تحت تاثیر قرار میدهند یعنی اگر نوع اظهارنظر حسابرس و کیفیت حسابرس یک واحد انحراف استاندارد افزایش پیدا کنند، میزان محافظهکاری شرکتها به ترتیب به اندازه ۲۶۹/۰- انحراف استاندارد و ۲۴۷/۰ انحراف استاندارد تغییر پیدا میکند. همچنین نتایج ضرایب بتای متغیرهای دوره تصدی حسابرس (۱۸۳/۰) و اندازه حسابرس (۰۲۸/۰-) نشان میدهد در سطح ۵ درصد تاثیر معناداری بر محافظهکاری شرکتها ندارند ولی میتوانند به اندازه ضریب و جهت ضریب خود متغیر محافظه کاری را تحت تاثیر قرار دهند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۳-۲-۳) بررسی مدل رگرسیونی اصلی تحقیق به همراه متغیرهای کنترلی
به منظور اولویت بندی و تعیین تاثیرگذاری متغیرهای مستقل و کنترلی بر متغیر وابسته از روش گام به گام استفاده میکنیم.
فرضیه: بین برخی ویژگیهای حسابرس (کیفیت حسابرسی، اندازه حسابرسی ، دوره تصدی حسابرس، نوع اظهارنظر حسابرس) و اندازه شرکت، اهرم مالی و بازده داراییها با محافظه کاری حسابداری (روش دوم) رابطه معناداری وجود دارد
۴-۳-۲-۴) جدول خلاصه آماری
Model Summaryd
Model
R
R Square
Adjusted R Square
Std. Error of the Estimate
Durbin-Watson
۱
۰/۵۰۴a
۰/۲۵۴
۰/۲۴۵
۰/۸۷۵۶۵
۲
۰/۶۰۰b
۰/۳۵۹
۰/۳۴۴
۰/۸۱۶۱۲
Abs مقدار جذب در افزایش زمان (t) برحسب دقیقه
tزمان بر حسب دقیقه
فعالیت ضداکسایشی به صورت –Abs-3 / min / mg وزن تر میوه گزارش شد.
۲-۱۱- آنالیز آماری
برای همه آزمایشهای انجام شده سه تکرار در نظر گرفته شد. نتایج به صورت مقادیر میانگین و خطای استاندارد (SE) بیان شدند. دادههای بیوشیمیایی در طرح قالب فاکتوریل، با طرح پایه کاملاً تصادفی، با بهره گرفتن از آنالیز واریانس دوسویه و نرم افزار SPSS تجزیه شدند. این آزمایشها با بهره گرفتن از آزمون TUKEY در سطح آماری ۵ درصد (۰۵/۰ < P) آنالیز ومعنی دار گردیدند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فصل سوم
نتایج و بحث
۳- فصل سوم: نتایج و بحث
۳-۱- انتخاب حلال مناسب
عصارهگیری گیاهان به وسیله حلالهای مختلف صورت میگیرد. مهمترین و اساسیترین عاملی که باید مورد توجه قرار گیرد، حلال مناسب است که انتخاب آن به قسمتهای مختلف گیاه و نیز مواد تشکیل دهنده آن بستگی دارد. روشهای مختلفی جهت عصارهگیری و استخراج ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی از اندامهای گیاهی وجود دارد که میتوان از حلالهای مختلف نظیر آب، متانول، اتانول و… استفاده کرد. عصارههای الکلی در مقایسه با عصارههای آبی، در حد قابل توجهی مقدار ترکیبهای فنلی بیشتری استخراج میکنند (Marcocci et al., ۱۹۹۴). در مطالعه حاضر از دو حلال اتانول و متانول جهت عصارهگیری و استخراج ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی استفاده شد.
۳-۲ نتایج حاصل از سنجش میزان کل ترکیبات فنلی در عصارههای مختلف انگور
نمودار (۳-۱) محتوای فنل کل عصارههای اتانولی و متانولی بخشهای مختلف (برگ، غوره، انگور و کشمش) انگور رقم کشمشی قرمز را نشان میدهد. نتایج بررسیهای آماری نشان دادند که نوع حلال (صرف نظر از نوع اندام گیاهی) اثر معنی داری بر میزان استخراج ترکیبات فنلی دارد. بین عصارههای اتانولی و متانولی اندامها اختلاف معنی داری مشاهده شد اما به طور کلی ترکیبات فنلی توسط حلال اتانولی در همه اندامها به استثناء برگها بیشتر استخراج شدند. در عصاره اتانولی ما بین برگ و غوره اختلاف معنیداری مشاهده نشد اما بین برگ با انگور و کشمش اختلاف معنیداری مشاهده شد. در عصاره متانولی بین همه اندامها اختلاف معنیداری مشاهده شد که بیشترین محتوای فنلی در برگ و کمترین محتوای فنلی در میوه رسیده مشاهده شد. در حلال اتانولی بیشترین محتوای فنلی در کشمش و کمترین میزان آن در میوه رسیده مشاهده شد. غوره و برگ، میزان محتوای فنل حدواسطی را نشان دادند. عصاره اتانولی کشمش بیشترین میزان ترکیبات فنلی و عصاره متانولی انگور کمترین میزان ترکیبات فنلی را نشان دادند.
نمودار ۳-۱- محتوای فنولی (بر حسب میلی گرم گالیک اسید در یک گرم وزن تر) بخشهای مختلف (برگ، غوره، انگور و کشمش) انگور رقم کشمشی قرمز در عصارههای اتانولی و متانولی (۳ تکرار SE، ۰۵/ ۰(P<.
ترکیبات فنلی به عنوان پاداکسایندههای آب دوست شناخته شدهاند و به صورت یک پاسخ در گیاهان صدمه دیده بر علیه بیماریزاها تولید میشوند. آنها اساساً خصوصیات پاداکسایشی، ضد جهش، ضد تومور، ضد خرابی بافتها و ضد سرطان از خود نشان میدهند (Lee et al., 2003).
مشخص شده است که ترکیبات فنلی به کیفیت و ارزش غذایی کمک میکنند و رنگ، مزه، عطر و طعم را بهبود میبخشند و همچنین موجب اثرات سلامتی بخش میشوند. آنها همچنین باعث ایجاد سازوکار دفاعی در گیاهان برای خنثی کردن گونههای واکنشگر اکسیژن به منظور سالم نگه داشتن و جلوگیری از آسیب مولکولی و آسیب به وسیلهی میکروارگانیسمها، حشرات و علف خوارها میشوند (Vaya et al., ۱۹۹۷).
شمار وسیعی از گیاهان به عنوان منبع پایدار پاداکسایندههای طبیعی شامل توکوفرول ها، ویتامینها، کاروتنوئیدها و ترکیبات فنولی هستند که برای نگهداری سلامتی و حفاظت از بیماری کرونری قلب و سرطان مسئول هستند (Castenmiller et al., ۲۰۰۲).
Bang وهمکاران (۱۹۹۹) نشان دادهاند که استفاده از حلال متانولی برای عصارهگیری، محتوای فنلی بیشتری را در مقایسه با حلالهای آبی نشان میدهد و حتی میزان غلظت متانول استفاده شده هم میتواند در میزان استخراج ترکیبات گیاهی تاثیر گذار باشد. یعنی با افزایش غلظت متانول میزان فنل استخراجی بیشتر میشود. تحقیقی در سال ۲۰۰۹ توسط Orhan و همکاران بر روی فعالیتهای بیولوژیکی برگ انگور (Vitis vinifera L.) انجام گرفته است و محتوای فنولی برگ در حلالهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته که در جز[۹]EtoAc بیشتر بود (Orhan et al., ۲۰۰۹). مطالعهای توسط Baydar و همکاران (۲۰۰۴) بر روی محتوای فنلی و فعالیت ضد باکتریایی عصارهی انگور انجام گرفته است که نشان میدهد محتوای فنلی در حلالهای مختلف متفاوت است و محتوای فنلی عصاره دانه بیشتر از تفاله میباشد. نتایج بررسی مطالعه حاضر نیز با گزارشات فوق مطابق است و هر دو عصاره، محتوای فنلی متفاوت را نشان دادند.
در پژوهشی در یونان، فعالیت آنتی اکسیدانی، فنول، آنتوسیانینها و فعالیت پلی فنول اکسیداز در ۱۶ رقم انگور قرمز رنگ و همبستگی آنها بررسی شد ومشخص گردید که همبستگی بالایی بین فعالیت آنتی اکسیدانی و مقدار فنول نسبت به فعالیت آنتی اکسیدانی و مقدار آنتوسیانین وجود داشت (Hunt and Baker, 1980).
در مطالعهای دیگر که در سال ۲۰۱۰ جهت تعیین ترکیبات پلی فنلی، خصوصیات پاداکسایشی و ضد باکتریایی عصارهی پوست میوهی ۱۴ رقم انگور که ۷ رقم سفید و ۷ رقم قرمز بود صورت گرفته است، مشاهده شده است که در مجموع مقدار فنول کل موجود در پوست میوه ارقام قرمز بیشتر از سفید میباشد (Katalinic et al., ۲۰۱۰).
در سال ۲۰۰۷ مطالعه ای توسط Chiou و همکاران بر روی محتوای فنلی و فعالیت پاداکسایشی کشمش سه زیر رقم انگور که هر کدام از سه منطقه مختلف یونان جمع آوری شده بود صورت گرفته است. مقدار فنول کل بین زیر ارقام مختلف و مناطق انتخاب شده زیر ارقام مختلف و مناطق مختلف متفاوت بود و با مقادیر فنول بدست آمده از پوست انگور تازه مشابه بود.
Andarwulan و همکاران (۲۰۱۰) ترکیبات فنولی و انواع فلاونوئیدها را در سبزیجات اندونزی شناسایی کرده اند. علاوه بر این توجه دانشمندان به جایگزین کردن پاداکسایندههای طبیعی در پس ماندههای صنایع زراعتی نیز جلب شده است. پاداکسایندههای طبیعی زیادی با عملکردهای گوناگون شناخته شده است اما پلی فنولها با داشتن توانایی جاروب کنندگی رادیکالهای آزاد بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند. ترکیبات فنولیک در تعیین کیفیت میوه نقش مهمی دارند و چون این ترکیبات روی ویژگیهایی مانند عطر، طعم و تلخی میوه نقش دارند، مقدار و فعالیت آنها در میوههای انگور بسیار مورد توجه است (Benevenuti et al., 2004).
۳-۳ نتایج حاصل از سنجش میزان کل فلاونوئیدها در عصارههای مختلف انگور
نمودار ۳-۲ محتوای فلاونوئید کل عصارههای اتانولی و متانولی بخشهای مختلف (برگ، غوره، انگور و کشمش) انگور رقم کشمشی قرمز را نشان میدهد. با توجه به آنالیز آماری، نوع حلال استفاده شده تاثیر معنیداری بر میزان ترکیبات فلاونوئیدی استخراج شده از اندامهای مختلف داشت. در مقایسه دو حلال اختلاف موجود طبق آنالیز واریانس انجام گرفته در میزان محتوای فلاونوئیدی معنیدار است. ترکیبات فلاونوئیدی توسط حلال متانول بیشتر استخراج شدند، تنها استثنا در این مورد برگها هستند که بر خلاف اندامهای دیگر مورد آزمایش حلال اتانولی نسبت به متانول بهتر عمل نموده است. در عصارههای متانولی، در میزان فلاونوئیدها اندامهای برگ، غوره، انگور و کشمش اختلاف معنیداری مشاهده شد. در عصارههای اتانولی به استثنا برگ اختلاف معنیداری مشاهده نشد. عصاره متانولی کشمش بیشترین و عصاره متانولی برگ کمترین میزان ترکیبات فلاونوئیدی را نشان دادند.
فلاونوئیدها ترکیبات زیستی فعال مهمی هستند که توانایی کاهش تشکیل و پاکسازی رادیکالهای آزاد را دارند. آنها در گیاهان به عنوان ترکیبات پاداکساینده، ضد میکروب، گیرنده نور و غربال کننده نور عمل میکنند (Iwashina, 2003).
فلاونوئیدها محصولات سازوکار ثانویه در گیاهان هستند. آنها به دلیل فعالیتهای پاداکسایشی که دارند در داروسازی و صنایع غذایی مورد توجه قرار گرفتهاند (Paniwnyk et al., ۲۰۰۱).
میزان خاصیت پاداکسایشی ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی به شدت به ساختمان شیمیایی آنها و بیش از همه به گروههای هیدروکسیل موجود در ساختارشان بستگی دارد. مهمترین عامل پاداکسایشی در فلاونوئیدها وجود گروه کتکول در (دی هیدروکسی) در حلقه B است (Salah et al., ۱۹۹۵).
نمودار ۳-۲: محتوای فلاونوئید کل (برحسب میلی گرم کاتچین بر گرم وزن تر) بخشهای مختلف (برگ، غوره، انگور و کشمش) انگور رقم کشمشی قرمز در عصارههای اتانولی ومتانولی (۳ تکرار SE، ۰۵/۰(P<.
در انگورهای قرمز، آنتوسیانینها و فلاونوئیدها دو گروه مهم از ترکیبات فنولی بوده و کاتچین بیشترین فلاونوئید میباشد (Prior et al., 1998). طی مطالعهای که توسط Bozin و همکاران در سال ۲۰۰۸ بر روی ترکیبات فنولی گل، ساقه و برگ سیر صورت گرفته است، فلاونوئید کل موجود در گیاهان سیر نابالغ بیشتر از بالغ گزارش شده است (Bozin et al., ۲۰۰۸). نتایج بررسی حاضر نیز با گزارش فوق مطابق است و میوه نارس بیشترین میزان فلاونوئید کل را نسبت به میوه رسیده نشان داد.
در تحقیقی که در سال ۲۰۱۰ توسط Katalinic و همکاران انجام شد، محتوای فلاونوئید کل عصارهی پوست میوهی ۱۴ رقم انگور سفید و قرمز (۷ رقم سفید و ۷ رقم قرمز) مورد بررسی قرار گرفت که میزان میانگین فلاونوئید کل در ارقام قرمز بیشتر از سفید گزارش شد.
طی تحقیقی در سال ۲۰۰۸ فعالیتهای پاداکسایشی پوست ذرت ایرانی توسط Ebrahimzadeh و همکاران مورد مطالعه قرار گرفته است. محتوای فلاونوئید کل پوست ذرت اندازه گیری شد. بر اساس این تحقیق حضور این ترکیبات فیتوشیمیایی در عصاره پوست ذرت میتواند فعالیتهای پاداکسایشی آن را توضیح دهد.
در تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۱ توسط Chen و همکاران انجام شد، محتوای فلاونوئید میوه مرکبات به صورت تازه و بعد از تیمار خشکی در دماهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. بعد از تیمار در دماهای ۵۰ تا ۶۰ درجهی سانتیگراد مقدار فلاونوئید کاهش یافت و بعد از تیمار در دماهای ۷۰ تا ۱۰۰ درجهی سانتیگراد مقدار فلاونوئید افزایش پیدا کرد.
۳-۴ نتایج حاصل از آزمون DPPH در عصارههای مختلف انگور
دی فنیل پیکریل هیدرازیل (DPPH) رادیکال پایداری است که در واکنشهای اکسیداسیون و احیاء به عنوان یک ماده اکسید کننده عمل می کند. این معرف در حالت اکسید شده به رنگ بنفش و در حالت احیا شده زرد رنگ میباشد. طبق واکنش مذکور موادی که دارای قدرت احیا کنندگی بالاتر از DPPH باشند از قبیل برخی مواد پاد اکساینده میتوانند آنرا احیا نموده و باعث تغییر رنگ آن از بنفش به زرد گردند.
نمودار ۳-۴ نشان دهنده فعالیت جاروب کنندگی رادیکال DPPH در عصارههای مورد سنجش است. بهطوریکه بیشترین درصد جاروب کنندگی مربوط به عصاره اتانولی برگ و کمترین درصد مربوط به عصاره متانولی غوره بود. بین انگور و کشمش اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
نمودار ۳-۳: درصد ظرفیت جاروب کنندگی رادیکالهای آزاد DPPH بخشهای مختلف (برگ، غوره، انگور وکشمش) انگور کشمشی قرمز در عصارههای اتانولی و متانولی (۳ تکرار SE، ۰۵/۰ P < ).
آزمون جاروب کنندگی رادیکال DPPH به طور معمول برای مشخص کردن توانایی پاداکسایندهها برای پاکسازی رادیکالهای آزاد به کار میرود (Naczk et al., ۲۰۰۳). در تمامی عصارههای مورد سنجش در این مطالعه، تغییر رنگ بنفش به زرد خنثی مشاهده شد که نشان دهنده توانایی عصارههای اتانولی و متانولی در اهدا الکترون و یا هیدروژن به رادیکال DPPH است. در سنجش جمع آوری رادیکال DPPH باید توجه داشت که علاوه بر محتوای فنلی، ساختار این ترکیبات نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است بطوریکه گروه کربوکسیل تاثیر منفی روی جمع آوری رادیکال DPPH دارد در حالیکه حضور گروه هیدروکسیل در ساختار آنها این فعالیت را افزایش میدهد (Sun, 1990).
رادیکال DPPH یک رادیکال آزاد، پایدار، آلی و نیتروژنداری است که به طور وسیعی برای آزمایش پاک کردن رادیکالهای آزاد مورد استفاده قرار میگیرد (Shimoji et al., 2005).
روش جاروب کنندگی رادیکال آزاد DPPH ساده ترین راه ارزیابی توانایی پاداکسایندگی یک ترکیب، عصاره یا منبع زیستی دیگر است. این ساده ترین روش است که در آن ترکیب موثر یا عصاره با محلول DPPH مخلوط شده است و بعد از یک دوره خوانده میشود. این روش به وسیلهی Blois به منظور تعیین فعالیت پاداکسایشی با بهره گرفتن از رادیکال آزاد پایدار DPPH به وجود آمد (Kedar and Singh, 2011).
در مطالعه Yung-shin و همکاران (۲۰۰۹) در تایوان روی قدرت آنتی اکسیدانی عصاره گل شوید (Anethum graveolens) در تست DPPH، مقدار ۵۰٪ مهار رادیکالی برای بخشهای اتیل استات، اتانول و هگزان بترتیب ۱۵/۲۸، ۸۳/۵۶، ۰۷/۳۹۹ درصد به دست آمده است. این نتایج نیز نشان دهنده قدرت بالای مهار رادیکالی عصارههای مورد مطالعه نسبت به اسانس میباشد.
طی تحقیقی در سال ۲۰۰۳ فعالیتهای پاداکسایشی و ضدمیکروبی عصاره دانه انگور توسط Jayaprakasha و همکاران مورد مطالعه قرار گرفت. میزان جاروب کنندگی رادیکال DPPH در حلال استون، آب و اسید استیک بیشتر از متانول، آب و اسیداستیک گزارش شد.
محتوای فنلی و فعالیت پاداکسایشی ۱۱ رقم انگور در سال ۲۰۰۸ در ترکیه برررسی گردیده است. رقمها، با محتوای فنلی مختلف فعالیت جاروب کنندگی متفاوتی نشان دادهاند (Bozan et al.,2008).
در تحقیقی در سال ۲۰۱۱ فعالیتهای پاداکسایشی و ترکیبات فنولی عصارههای دانه و پوست میوه انگور قرمز (Vitis vinifera, Vitis labrusca) در برزیل توسط Rockenbach و همکاران بررسی شد. بیشترین فعالیت پاداکسایشی بر اساس آزمون DPPH برای عصارههای دانههای رقم Pinot noir و عصاره پوست Isabel گزارش شد.
Jayaprakasha و همکاران فعالیت به دام اندازی رادیکالهای آزاد هسته انگور را مورد بررسی قرار دارند و بیان نمودند که عصاره هسته انگور به عنوان یک آنتی اکسیدان اولیه از به وجود آمدن رادیکالهای آزاد جلوگیری کرده و نیز با رادیکالهای آزاد واکنش داده و آنها را پایدار میکند. Liu وهمکاران (۲۰۱۰) بین دانههای گندم با رنگهای مختلف از نظر فعالیت پاداکسایشی مقایسهای انجام دادهاند. نتایج نشان میدهد دانههای گندمی که رنگ آنها ارغوانی است نسبت به گندمهای با رنگ زرد، قرمز و سفید میزان فلاونوئید بیشتری دارند و بالاترین میزان جمع آوری رادیکالهای DPPH و هیدروکسیل را نیز دارا هستند که با نتایج حاصل از این تحقیق حاضر مطابقت ندارد.
۳-۵ نتایج حاصل از سنجش قدرت احیا در عصارههای مختلف انگور
آزمون فعالیت آنتی اکسیدانی احیا آهن روشی است که به طور مستقیم آنتی اکسیدانها و یا احیا کنندهها را در نمونهها اندازه گیری میکند و رابطه خطی با غلظت آنتی اکسیدانی آنها دارد (Prior et al., 2005). در این روش گیاهانی که فعالیت آنتی اکسیدانی احیاء آهن بالایی دارند قادرند به راحتی رادیکالهای آزاد موجود در بدن را خنثی کنند. نمودار ۳-۴ قدرت احیا کنندگی (جذب در ۵۹۵ نانومتر) عصاره های اتانولی و متانولی انگور کشمشی قرمز را نشان میدهد. در بین عصارهها، بیشترین میزان جذب در عصاره اتانولی غوره و کمترین میزان جذب در عصاره متانولی برگ مشاهده گردید. مطابق با این نمودار از نظر قدرت احیا بین بخشهای مختلف (برگ، غوره، انگور و کشمش) و بین دوحلال اختلاف معنی داری مشاهده شد. از مقایسه حلالها مشخص شد که عصاره اتانولی عملکرد بهتری نسبت به عصاره متانولی داشت.
نمودار ۳ بودجه نظامی کویت
۳-۴ نیروی زمینی کویت
نیروی زمینی کویت با برخورداری از حدود ۱۱۰۰۰ نیروی فعال که بر اساس برآوردهای بعمل آمده حدود ۳۰۰۰ نفر از آنها نیز خارجی می باشند ، در مقابل نیروهای زمینی کشورهای همسایه بسیار کوچک می باشد .
ستاد فرماندهی نیروی زمینی ارتش کویت در شهر کویت پایتخت این کشور قرار دارد . نیروی زمینی این کشور دارای دو پایگاه دیگر در «الجبه» و «مینا عبدا…» می باشد ( ۲۰۱۴ ، CSIS)
راهبرد دفاعی نیروی زمینی کویت حفاظت از نقاط کلیدی و تاسیسات حیاتی این کشور و مقابله با نیروهای مهاجم در مرزها به مدت ۴۸ ساعت تا رسیدن نیروهای کمکی خارجی می باشد(سیفی ،۱۳۸۶:ص ۲۵۲)
۳-۴-۱ ساختار سازمانی نیروی زمینی کویت
نیروی زمینی کویت پس از حمله عراق و اشغال چند ساعته این کشور در سال ۱۹۹۱ ، با کمک های تجهیزاتی و آموزشی آمریکا از پیشرفت قابل توجهی برخوردار بوده است .
درحال حاضر (۲۰۱۴) نیروی زمینی کویت دارای یک لشکر می باشد که این لشکر از سه تیپ زرهی ، دو تیپ پیاده مکانیزه ، یک تیپ مکانیزه شناسایی و یک تیپ مکانیزه گارد پادشاهی تشکیل شده است . همچنین نیروی زمینی کویت دارای یک تیپ توپخانه مستقل ، یک تیپ مهندسی مستقل ، یک تیپ آموزشی و احتیاط مستقل و یک فرماندهی ضد هوایی مستقل می باشد . بنابراین نیروی زمینی کویت در مجموع دارای ده تیپ و یک یگان ضدهوایی می باشد. در حال حاضر«سپهبد ابراهیم الوسمی» فرماندهی نیروی زمینی کشور کویت را برعهده دارد (۲۰۱۴ ، global security) .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در جدول ذیل ، ساختار سازمانی نیروی زمینی کویت مشخص گردیده است (۲۰۱۳ ، global security)
چارت سازمانی ۷ ساختار سازمانی نیروی زمینی کویت
نیروی زمینی کویت با عقد قراردادهای نظامی با کشورهای غربی به انواع تجهیزات زرهی ، توپخانه ای و نفربر تجهیز گردیده است . در این بخش انواع تجهیزات نیروی زمینی کویت به تفکیک مورد بررسی قرار می گیرد ( ۲۰۱۴ ، INSS)
نیروی زمینی کویت بطور عمده دارای دو نوع تانک عملیاتی بشرح جدول ذیل می باشد :
جدول ۳۱ تانک های کویت
ردیف | نوع تانک | کشور سازنده | تعداد | توضیحات |
۱ | تانک آبرامز M1A2 | آمریکا | ۲۱۸ | پبشرفته |
۲ | تانک M-84 | یوگسلاوی | ۱۵۰ |
بنابراین از مؤلفههای اساسی «امنیت» آرامش است که با پدیداری ناامنی اقتصادی، جانی، عرضی و روانی از میان میرود.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نظریه دورکیم
به نظر دورکیم «نظم اخلاقی» یا «وجدان اخلاقی» نیرویی بیرونی است که بر خواهشها و امیال درونی انسان مهار میزند. این «نظم اخلاقی» بهصورت «وجدان جمعی» درمیآید و امیال سیریناپذیر انسان را کنترل میکند. وقتی تغییرات ساختاری (ناشی از پیشرفت یا پسرفت اقتصادی) یک ساخت هنجارمند را به هم میریزد، امیال سیریناپذیر از قید هنجارها آزاد میشود، اما منابع اقتصادی و اجتماعی برای پاسخ به خواهشها، ماهیتاً محدود است. فرد نمیداند که نمیتواند به هر خواهشی دست یابد. رقابت برای رسیدن به هدفهایی دستنیافتنی افزایش مییابد. لذت، در رقابت است و هدف، دستنیافتنی است. کوششها افزایش مییابد و نتیجه کمتر حاصل میشود. در این وضعیت شوق زندگی از میان میرود و درنتیجه زمینه گرایش به انحراف و ناامنی در جامعه فراهم میگردند.
آنومی یا بیهنجاری صرفاً به دوران بحران و رونق اقتصادی محدود نمیماند، به نظر دورکیم مسأله بیهنجاری در جامعه مدرن بهصورت مزمن درآمده است و این وضع بسیار اسفبار است. به نظر او ورود جوامع، به دنیای صنعت در قرن بیستم، روابط انسانها را از نظارت نظم اخلاقی جامعه سنتی آزاد میکند، بهطوریکه اجتماع سنتی مورد هجوم نیروهای گسستگی جامعه مدرن قرارگرفته و اجتماعات سادهرو به تحلیل میروند و با افزایش و تراکم جمعیت، زندگی اجتماعی پیچیده میشود، ارتباطات از صورت برخورد با آشنا بهصورت برخورد با بیگانه درمیآید. از همه مهمتر، اعتقادات و رسوم مذهبی مشترک که موجب انسجام اجتماعی میگردید، رو به تحلیل و تضعیف رفته و با کاهش محدودیتهای مذهبی، حالت بیهنجاری تسریع میشود، بهطوریکه سودجوییهای آدمها از فشار هنجارها رهاشده و کسب سود، فراتر از هر قاعدهای قرار میگیرد. در این صورت وقتی فرد نتواند به اهداف مورداحترام جامعه نائل شود، با واقعیت تلخ شکست روبرو شده و با توجه به تضعیف مذهب در جامعه مدرن که در این موقعیت میتوانست احساس شکست در فرد را به نحوی جبران و ترمیم کند، موجب روی آوردن فرد به خودکشی، اعتیاد یا دیگر انحرافات اجتماعی خواهد شد و درنتیجه امنیت فردی و امنیت اجتماعی را به چالش خواهد کشاند.
در نظام دورکیمی اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعی قرار دارد و با اجتماع همراه کرد، وی منافع فردی خود را بر منافع جمعی تفوق میدهد و جامعه با آسیبهای اجتمـاعی روبـرو شـده و این آسیبها و انحـرافـات با گـرایشهـای «خردگرایانه»نمود خواهد یافت.
مسأله امنیت و نظم اجتماعی ازنقطهنظر منشأ، کمیت و کیفیت، حفظ و سازمان یا اختلال در آن، کانون توجه دورکیم است. «به نظر دورکیم، مبنای نظم جامعه (امنیت اجتماعی) عامل اخلاقی است نه سیاسی یا اقتصادی… نظم، فراگردی غیرارادی است که از درون جامعه خودبهخود میجوشد… آنچه حافظ نظم است، عنصری اخلاقی است». او قویاً اظهار میدارد که جامعهشناسی، علم «واقعیات اخلاقی» است. اخلاق در اندیشه دورکیم، متشکل از چند عنصر اساسی است:
۱- قواعد: بدین معنی که اخلاق درنهایت سیستمی از قواعد در جهت هدایت فعالیتهای مردم است که مشتمل بر دو عنصر اصلی است:
الف اقتدار: قواعد اخلاقی درواقع با نوعی اقتدار ممزوج و آمیخته گردیده است و مردم نسبت به آنها احساس تکلیف دارند که باید از آنها اطاعت و حفاظت نمایند، چراکه در نزد آنها مقدس میباشند.
ب) مطلوبیت: قواعد اخلاقی تعیینکننده اهداف مطلوبی هستند که جهت دهنده و جذبکننده انرژی افراد بهسوی خود میباشند و ناظر بر مفاهیم خوب و مطلوب است که از هنجارهای صرفاً لذتگرایانه متمایز است.
۲- اتصال: قواعد اخلاقی عامل ارتباط، اتصال و ادغام فرد در گروه یا جامعه است و احساس تعلق، تکلیف و تعهد فرد نسبت به جمع را در افراد جامعه تکوین و تقویت نموده و لذا موجب پرهیز از خودمحوری و سرکشی افراد در اجتماع میگردند.
۳- اختیار: شرایط جامعه باید بهگونهای تنظیم گردد که مردم خود به این درک و آگاهی نائل شوند که آزاد گذاشتن تمایلات نامحدود و فردگرایی افراطی، حالات نابهنجار و بیمارگونهای هستند که موجب نابسامانی جامعه و گسترش انحرافات اجتماعی میگردند و درنتیجه امنیت اخلاقی جامعه را تهدید میکنند. لذا در یک جامعه متعادل افراد، آگاهانه و بهطور داوطلبانه تن به محدودیتها و قیود اخلاقی میدهند.
بر این اساس استحکام اخلاق بهعنوان پایه نظم اجتماعی در اندیشه دورکیم مستلزم استحکام قواعد، ارزشها و هنجارها و عناصر آن یعنی اقتدار، تقدس و مطلوبیت آنها، تقویت روابط اجتماعی و انسانی، وجود آزادی توأم با آگاهی برای گسترش مشارکت داوطلبانه مردم در تمسک به ارزشها است.
دورکیم، پایه هر نظم اجتماعی و جنس و صبغه آن را عاطفی و ارزشی میداند، طبق دیدگاه وی، نظم اجتماعی، نظمی هنجاری و فوق فردی است که طی آن افراد بهعنوان مجموعهای مشبک بهصورت بین ذهنی به هم مرتبط میشوند و بر مبنای تعهدات درونی مشترک، افراد در آن احساس تکلیف میکنند. بنابراین ازآنجاکه دورکیم جامعه را بهعنوان اجتماع اخلاقی و میدان تعامل معنا کرده و مبنای نظم و امنیت جامعه را در عرصه اخلاقی آن جستجو میکند، لذا تعادل و امنیت اخلاقی جامعه، وجود اعتماد و همبستگی اجتماعی برای او بااهمیت است؛ بهعبارتدیگر جامعهشناسی دورکیمی معطوف به بعد هنجاری ساختار اجتماعی است و رهیافت وی در مورد نظم نیز از نوع هنجاری است، بر این اساس نتیجه گرفته میشود که پدیده ناامنی و اختلال در نظم اجتماعی نیز در نظر دورکیم، بایستی از جنس هنجاری باشد. یکی از انواع اختلال اجتماعی، اختلال هنجاری است که «چلبی» پنج شکل احتمالی «اختلال هنجاری» را برشمرده است که میتوانند همزمان در یک جامعه وجود داشته باشند و یکدیگر را تقویت کنند:
۱- قطبی شدن هنجارها: در این شرایط جامعه در مورد رعایت یک هنجار مانند طرز لباس پوشیدن به دو مجموعه جمعیت اکثریت تقسیم میگردند که یکی دارای احساس تعهد بالا و دیگری دارای احساس تعهد پایین نسبت به آن است. این پدیده زمینهساز تضاد هنجاری و ارزشی در جامعه است.
۲- تضاد هنجاری: در این وضعیت، در جامعه برای بعضی امور اجتماعی، دو هنجار یا دو مجموعه هنجار متضاد وجود دارد. مثلاً در مورد حجاب بانوان، یک هنجار (در مدرسه، اداره و …) تجویز میکند که «باید چادر پوشید» و هنجار دیگر (در خانواده، گروه دوستان و …) توصیه میکند که «نباید چادر پوشید» و امثال آن. بههرحال در وضعیت تضاد هنجاری یا ارزشی، اعضای جامعه به دو گروه تقسیمشده و هر گروه در دو فضای هنجاری متفاوت سیر میکند. تضادهای هنجاری، هزینه نظارت رسمی جامعه را افزایش میدهند، درنتیجه، اعتماد متقابل کاهش مییابد و نقش زر و زور در تنظیم روابط اجتماعی عمده میگردند، همچنین ریا، تظاهر و ترویج خاص گرایی در جامعه گسترش مییابد، لذا تضاد هنجاری سبب میشود تا افراد دایره دوستی خود را محدود تعریف نمایند و در مقابل، دایره دشمنی را گسترده کنند. بنابراین تضاد ارزشی و هنجاری، در عرصه اجتماعی، جامعه را به یک «جامعه قطعهای» تبدیل میکند که تنظیم اجتماعی، بهویژه در روابط بین گروهی مشکل میگردند و انسجام کلی جامعه تضعیف میشود. درنتیجه در یک جامعه قطعهای، آنهم با حجم زیاد جمعیت، ضریب انحرافات اجتماعی افزایش مییابد که اثر کاهنده بر امنیت اخلاقی و توسعه اجتماعی خواهد داشت. پدیده تضاد ارزشی در عرصه سیاسی حتی میتواند دولت را به مخالفان نظام سیاسی تبدیل نماید و همچنین میتواند زمینه ظهور گروههای معارض و احزاب ضد نظام را فراهم نماید.
۳- ناپایداری هنجاری: درواقع تناقض منطقی بین دو یا چند هنجار در یک نظام هنجاری است که موجب اختلال در نظم اجتماعی میشود. برای مثال میتوان فرض نمود در یک نظام هنجاری، یک هنجار سنتی در راستای نیل به یک جامعه مطلوب، بر نقش مادری زن تأکید میکند و از زنان انتظار دارد که صرفاً به تربیت فرزندان صالح متمرکز شوند و یک هنجار نوین برای نیل به توسعه پایدار لزوم مشارکت همهجانبه زنآن همدوش مردان را میطلبد و هنجار سومی نیز بیان میدارد که «نباید به زنان اطمینان کامل کرد، چراکه زنان موجوداتی عاطفی، زودرنج و کمظرفیت هستند.» بنابراین سه هنجار فوق باهم تناقض داشته و فاقد پایداری منطقی با یکدیگرند که در صورت شیوع این هنجارها در یک جامعه، شاهد خشونت علیه زنان، افزایش طلاق، فرار از خانه، روسپیگری و پیامدهای نامطلوب دیگر خواهیم شد که امنیت اخلاقی و امنیت اجتماعی را تحت شعاع قرار میدهد.
۴- ضعف هنجاری: وضعیتی که در آن هنجار یا هنجارهایی برای اکثریت یک گروه یا جامعه دارای فشار کم است و احساس تعلق و تعهد نسبت به هنجار پایینتر از حد میانگین لازم است. مانند این هنجار منزلتی که: «زنان مقدم هستند» یا «بایستی زمینههای مشارکت اجتماعی زنان در جامعه افزایش یابد»، حال چنانچه فشار هنجاری در مورد این دو هنجار در میان اکثریت جامعه پایین باشد، در این صورت میتوان بیان داشت که درزمینه مشارکت اجتماعی زنان، ضعف هنجاری وجود دارد و به فرض آنکه زنان در برخی عرصهها مانند حضور در دانشگاه و نقشپذیری در عرصه مدیریت عالی جامعه، از مردان جلوتر بیفتند، جامعه مردسالار احساس خطر نموده و بر پیامدهای منفی آن تأکید مینماید. بههرحال ضعف هنجاری در مورد ارزشهای محوری و عام جامعه، میتواند زمینهساز کجروی اجتماعی در جامعه گردد و امنیت اجتماعی را مورد چالش جدی قرار دهد.
۵- بیهنجاری: دورکیم این وضعیت را «آنومی اجتماعی» مینامد که در آن شرایط انجام امور، فارغ از هرگونه هنجاری صورت میپذیرد و غالباً متأثر از تغییرات و نوسازی سریع در عرصه اقتصادی است و به «تأخر هنجاری» یا «خلأ هنجاری» منجر میشود که این وضعیت، ازجمله ویژگیهای جوامع در حال گذر است و در عرصه اجتماعی موجب دامن زدن به انحرافات اجتماعی نظیر اعتیاد، انحرافات جنسی، فرار از خانه، خودکشی و … میشود و درنتیجه سبب سلب امنیت اجتماعی میگردند.
نظریه مرتون
رابرت. کی. مرتون، نخستین هدف خود را کشف این نکته میداند که « برخی ساختارهای اجتماعی، چگونه فشار معینی را بر بعضی از افراد جامعه وارد میکنند که این افراد بهجای همنوایی، ناهمنوا میشوند». مرتون ریشه انحرافات اجتماعی را در شکاف میان دو عنصر اساسی ساختار فرهنگی جستجو میکند.
اولین عنصر در نظریه مرتون شامل اهداف، مقاصد و علایقی است که توسط فرهنگ جامعه تعریف و تعیینشده و بهعنوان خواستهای مشروع موردپذیرش اکثریت جامعه مطرح است که در یک سلسلهمراتب ارزشی دستهبندیشده که برخی از آنها (یعنی هدفهای فرهنگی) بهطور مستقیم با سائقههای زیستشناختی ارتباط پیدا میکند، اما بهوسیله آنها تعیین نمیشود.
عنصر دوم ساختار فرهنگی، شیوهها، راهها و هنجارهای مشروع رسیدن به اهداف و آرمانهای فرهنگی را تعیین، تنظیم و نظارت میکند و هر گروهی ناگزیر است تا اهداف فرهنگی خود را با راههای مجاز و نهادی شده منطبق کند. معالوصف این روشها و هنجارهای نظمدهنده، با راههای کارآمد و فنی یکی نیستند، بلکه راههای دیگری نیز وجود دارد که کارآمد بوده و نیل به اهداف را آسان میسازند، ولی با هنجارها و دستورات اخلاقی جامعه تضاد دارند، مانند احتکار، سرقت، تقلب و نظایر آنکه امنیت اخلاقی جامعه را تهدید میکند.
هنگامیکه میان اهداف فرهنگی و راههای نهادی شده، هماهنگی وجود نداشته باشد، فریبکاری، فساد و رشوهخواری، روسپیگری و ارتکاب انواع جرائم افزایش و امنیت اجتماعی کاهش مییابد.
«مرتون«تداوم گسست و شکاف میان الگوهای اهداف فرهنگی و هنجارها یا راههای نهادی شده را موجب بیثباتی جامعه میداند که درواقع همان «آنومی » است. وی با استناد به فرهنگ معاصر آمریکایی و نظام سرمایهداری حاکم که بر اهداف، بیش از وسایل مشروع و نهادی نیل به اهداف تأکید میکند؛ بیان میدارد که در این فرهنگ، پول فینفسه به یک ارزش نمادی تبدیلشده است و بهعنوان نمادی از حیثیت و منزلت اجتماعی پذیرفتهشده است و انباشت سرمایه، هدفی مطلوب تلقی میگردند، بهگونهای که در رؤیای آمریکاییها نقطه پایانی وجود ندارد و میزان احساس « موفقیت پولی » بسیار نامعین و نسبی است، چنانکه «کلارک» میگوید: «آمریکاییها در هر سطحی که درآمد داشته باشند، چیزی حدود ۲۵ درصد بیشتر میخواهند» و به قول «مرتون» اگر «این مقدار بیشتر» هم تحقق پذیرد، باز این خواستن ادامه پیدا میکند و نقطه توقفی وجود ندارد و این فزونخواهی و تحقق در خانواده، مدرسه، محل کار و منابع گوناگون دامن زده میشود و بازتولید میگردند. «مـرتـون» برای نشان دادن نمادگرایی پیشرفت فردی که در ژرفای تاروپود الگوی فرهنگ آمریکایی نفوذ نموده است، به این جمله «آندریوکارنگی » بهعنوان شاخصترین حالت نمادگرایی پیشرفت استناد میکند که میگوید: «در رؤیاهای خود سلطان باشید و به خود بگویید جایگاه من در قله است ». بدین ترتیب، در فرهنگ آمریکایی، سه اصل اساسی باظرافت خاص به مردم باورانده میشود و به هم پیوند میخورد:
همه افراد، برای اهداف والا باید بکوشند، زیرا راه برای همه باز است؛
شکست امروز، راهی برای رسیدن به موفقیت نهایی است؛
شکست حقیقی مبتنی برکنار گذاشتن یا کم کردن فزونخواهی است.
بنابراین فرهنگ آمریکایی بر پایه این اصول که همواره با تأکید افراطی بر ثروت بهعنوان نماد بنیادی موفقیت، بدون اینکه به راههای مشروع رسیدن به این هدف تأکید کند، به هستی خود ادامه میدهد و در ذات خود به اضطراب درونی و رفتار انحرافی اعضای جامعه در سطوح مختلف و در قالب بدعت و نوآوری برای رسیدن به هدف منجر میشود.
در نظریه «مرتون»، جامعه وقتی دچار آنومی میشود که تعادل میان اهداف و ارزشهای فرهنگی با راهها و امکانات اجتماعی به هم بریزد، بهطوریکه افراد جامعه قادر نباشند از طریق هنجارهای موردپذیرش جامعه و امکانات و وسایل مجاز به اهداف و مطلوبهای فرهنگی جامعه دست یابند و درنتیجه این عدم تعادل ساختاری، زمینه اجتماعی برای بروز رفتارهای نابهنجار و انحرافات اجتماعی را فراهم میکند و در صورت عدماصلاح ساختاری در پر کردن شکاف میان اهداف و راههای مجاز فرهنگی ـ اجتماعی، نا همنوایی و رفتار کج روانه در جامعه گسترشیافته و امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه سلب خواهد شد.
از سوی دیگر فقدان امنیت اخلاقی و اجتماعی نیز به انحرافات اجتماعی دامن میزند و جامعه را دچار عدم تعادل و بحران مینماید، بهطوریکه منجر به نارضایتی عمومی در جامعه میشود که برحسب میزان سیاسی بودن آن جامعه، هرلحظه به هر بهانهای، احتمال سیاسی شدن نارضایتی فوق وجود دارد و در این صورت بنیانهای جامعه را به چالش میکشد. بنابراین در صورت عدم تدبیر و تلاش فوری و همهجانبه و همدلانه برای حل مسائل اجتماعی مانند انحرافات، با یک بحران اجتماعی مواجه خواهیم بود که در صورت نبود مدیریت مطلوب، به یک بحران امنیتی و سیاسی تبدیل خواهد شد.
کارل مارکس
مارکس بر این باور بود که وجود نظم اجتماعی در جامعه به سبب این است که یکی از طبقههای اجتماعی (طبقه قدرتمند) از مزایای اقتصادی ویژهای در جامعه برخوردار است و به سبب آن میتواند بر پایه قدرتی که در جامعه کسب می کند بر دیگران (طبقههای پایین) چیره گشته، نظم اجتماعی را که خود مناسب جامعه میداند تحمیل نماید (کمالی،۱۳۷۹: ۶۵)
ازنظر مارکس اساسیترین روابط اجتماعی، روابط تولیدیاند؛ همان روابط اجتماعی که در درون خود تولید زندگی مادی ایجاد کردند. بر مبنای نظر مارکس وقتی نیروهای تولیدی از خطرات و آسیبها مصون بمانند یا متصدیان در روابط تولیدی به کسب منافع خویش قانع گردند، امنیت اجتماعی تحققیافته است. ازنظر مارکس تنها حمایت از نیروهای تولید و برخورداری آنان از امنیت شغلی میتواند امنیت بخش جامعه باشد. زمانی که افراد هراس و اضطرابی از تأمین مایحتاج زندگی نداشته باشند، جامعه در امان خواهد بود. (نوید نیا،۱۳۸۵: ۳۹)
فردیناند تونیس
واژه امنیت اجتماع[۲۶] برای اولین بار توسط تونیس جامعهشناس آلمانی به کار گرفته شد. این مفهوم مرتبط با مفاهیم آلمانی گمین شافت[۲۷] و گزلشافت[۲۸] است. گمین شافت یک جامعه ارگانیک و سنتی است که از هویت، تجربه و احساس مفهومی مشترک ارائه میدهد. گمین شافت ماهیت تاریخی دارد؛ اما در گزلشافت فردگرایی و رابطه پولی خصوصیت اصلی است. رابطه مردم با یکدیگر بهصورت رقابتی و تعارضی برای نیل به سود فردی است، احساس مشترکی وجود ندارد که نسلها را به یکدیگر پیوند و ارتباط دهد. (صمدی ۱۳۸۴: ۲۴).
منظور تونیس از بهکارگیری واژۀ امنیت اجتماع بیان ضرورت حفظ و استمرار روابط چهره به چهره و مستقیم در گمین شافت است. امنیت در اینجا به مفهوم ماندن افراد عضو چنین گروههایی از فروپاشی یا گسیختگی روابط عاطفی و دلسوزانه است. به نظر تونیس در یک گمین شافت نیاز به نظارت بیرونی و رسمی (قانونی) وجود ندارد. (همان:۲۴)
ماکس وبر
وبر در پی یافتن مناظرههایی میان تمایلات فردی و ساختهای اجتماعی است بدون آنکه یکی را مقدم بر دیگری بداند. اساس بحث او تحلیل تمایلات فردی و رفتارهای فردی بر محور ایستار های دینی است. حاصل سخن وبر این است که بین ساختهای اجتماعی و ماهیت تمایلات فردی، روابط نظامیافتهای وجود دارد. حداقل نتیجه سخن وبر آن است که تمایلات انسانی در درون جامعه شکل میگیرد. فرد با قرار گرفتن در متن جامعه خویش و با درونی کردن ارزشها و ایستار های آن تمنیاتی متناسب با نیازهای خویش پیدا میکند؛ بنابراین نظم اجتماعی ریشه در سازمان جامعه و ایستارها و ارزشهای آن دارد. اگرچه این منافی تمایلات و تمنیات فردی نیست زیرا میان این دو تناظر و ارتباطی سازمانیافته وجود دارد. (ورسلی، ۱۳۸۴).
ازنظر ماکس وبر هرگاه پایههای فکری و دینی مشروعیت سیاسی در یک جامعه متزلزل شود و بهتدریج بهسوی نابودی رود ارتباط فرمانده – فرمانبر از حالت اقتدار به حالت اعمال زور تبدیل میشود و رابطه خشن و زورمند و ضعیف پیش میآید. (نجیبی ربیعی، ۱۳۸۳).
پارسونز
در نظریه عمومی کنش پارسونز، انسجام و اختلال در کارکردهای نظام، نشانگانی هستند که میتوان آنها را در حوزه امنیت موردمطالعه قرارداد. از دیدگاه پارسونز، جامعه با حفظ و ادامه توانایی نهادهای خویش برای انجام وظایف کارکردشان ایجاد میشود؛ یعنی در جامعه با ایجاد و پایداری شرایطی ممکن است که هر یک از نهادهای جامعه بتوانند کارکرد خود را انجام داده و به انسجام جامعه تحقق بخشند. (کرایب، ۱۳۷۸).
ازنظر پارسونز زوال جامعه در شرایطی حاصل میشود که اختلالی در ایفای کارکرد خرده سیستمهای جامعه به وجود آمده باشد.
سرآغاز تمامی نظریههای پارسونز که درعینحال آن را در چارچوبی بسیار وسیع مطرح میکند مفهوم کنش اجتماعی است. کنش از دیدگاه پارسونز شامل همه رفتارهای انسانی است که انگیزه و راهنمای آن معنا است که کنشگر آنها را در دنیای خارج کشف میکند، توجهش را جلب میکند و به آنها پاسخ میدهد؛ اما این کنش اجتماعی با ذهنیت کنشگر تفسیر میشود یعنی بر مبنای ادراکی که از محیطش دارد، احساساتی که او را برمیانگیزد، افکاری که در سر دارد، انگیزههایی که او را به عمل وامیدارد و واکنش هایی که در برابر کنش های خودش دارد (روشه، ۱۳۷۶).
ازنظر روشه نباید مفهوم کنش اجتماعی پارسونز را با رفتار فردی یکی پنداشت. برعکس، او مفهوم کنش اجتماعی را به هر هستی فردی یا جمعی که بتوان رفتاری از او ادراک کرد که بر مبنای موجود در آن قابل تفسیر باشد، تعمیم میدهد. همچنین نباید ازنظر دور داشت که ازنظر پارسونز مفهوم کنش اجتماعی تنها در دیدگاه ذهنی کنشگر محدود نمیشود، بلکه پس از پی بردن به ذهنیت کنشگر، میتوان کنش اجتماعی را بر مبنای دوگانگی «کنشگر – وضعیت «که در نظریه کنش پارسونز نقش اساسی دارد، تحلیل کرد. کنشگر پارسونز موجودی در وضعیت است، زیرا کنش اش پیوسته درک معانی مجموعه نشانههایی است که او را در محیط مییابد و به آن پاسخ میدهد (روشه، ۱۳۷۶).
نمادها نیز در دستگاه مفهومی پارسونز نقش ممتازی دارند، ازنظر پارسونز کنش اجتماعی چون پرمعناست لاجرم در پوشش نمادپردازی است. از گذر نشانه و نمادها است که کنش گر محیطش را میشناسد، حس میکند، آن را ارزیابی و در آن دخل و تصرف میکند(روشه، ۱۳۷۶).
و او (مدافع) اینکه جان و عرض خود را واجب است حفظ کند و بطور کلی در متون فقهی هرجا سخن از دفاع نفس آمده بدنبال آن عرض و حریم هم آمده و حکم آن نیز درباره مدافع یکسان آمده است البته کلمه عرض غالبا با حریم مترادف بکار رفته است مضافا تعرض به عرض و ناموس به تعرض فیزیکی محدود نیست بلکه دامنه شمول آن به نگاه حرام داخل حریم و کسیکه چشم چرانی می کند نیز تسری می یابد فلذا مدافع می تواند با رعایت قاعدا الا سهل فالا سهل او را دفع کند.[۴۶] شهید ثانی می فرماید :«دفاع از عرض و ناموس دیگری با داشتن توانایی وظن به سلامت مدافع واجب می داند.»[۴۷]
بنابر آنچه گفته شد یکی دیگر از ارزشهای قابل دفاع در فقه دفاع از عرض و ناموس است و فرقی میان زن و مرد برای دفاع از عرض قائل نشدند و فقط از جهت وجوب دفاع و جواز دفاع گاهی میان فقها اختلاف نظر وجود دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳- دفاع از آزادی تن
در منابع فقهی موضوعی با عنوان دفاع از آزادی تن وجود ندارد و هیچ کدام از فقهای متقدمین و متاخرین پیرامون دفاع در مقابل متجاوزی که قصد محبوس کردن فردی را دارد حکمی ندارند ولی به نظر می رسد که دفاع از آزادی تن در ردیف تجاوز به نفس و دفاع از نفس بطور مطلق آمده است یعنی اینکه تعرض به نفس ممکن است بصورت قتل یا کمتر از آن مانند ضرب و جرح شدید و یا جسمی که نوعی آزار شدید است واقع شود.
بنابراین وقتیکه دفاع از ضرب و جرح و مال مشروع باشد بطریق اولی دفاع از آزادی تن که مهمتر از ایراد ضرب و مال است دفاع مشروع خواهد بود. در نهایت دلیل اینکه در متون فقهی اشاره ای به بازداشت غیرقانونی نشده است، اینست که فقها تصور نمی کردند که روزی حکومت اسلامی برقرار شود تا درباره مقوله دفاع از آزادی تن یا مقاومت در برابر قوای دولتی دفاع محسوب می شود یا خیر، احکام مربوطه را بیان کنند.[۴۸]
۴- دفاع از مال
فقها مورد دفاع از مال را جایز شمرده اند مگر در مواردیکه حفظ جان منوط به حفظ مال باشد یعنی هستی مدافع به آن بستگی داشته باشد در این صورت دفاع از مال واجب می شود.
شهید ثانی در مسالک و شرح لمعه[۴۹] میفرماید: «دفاع کردن از مال واجب نیست، مگر در حالت اضطرار» با قید اینکه مدافع به هنگام دفاع در برابر مهاجم ظن به سلامتی خود داشته باشد .
فاضل هندی می فرماید: «دفاع از مال واجب نیست مگر در سه حالت :
۱- نیاز شدید به آن مال داشته باشد.
۲- فقدان مال ضرر عمده به مدافع وارد می شود.
۳- مال بصورت امانت در اختیار مدافع باشد.»[۵۰]
حضرت امام (ره) راجع به دفاع از مال می فرماید «اگر هجمه یا تجاوز به مالش یا مال متعلق به همسرش صورت بگیرد بر او جایز است که مهاجم را دفع کند بهر وسیله ای که امکان دارد اگرچه منجر به قتل مهاجم بشود البته احتیاط واجب آنست که در هنگام دفاع، مدافع رعایت قاعده الاسهل فالاسهل را بنماید و این دفاع در صورتی است که برای دفاع از مال احتمال کشته شدن مدافع نرود و الا حفظ جان واجب تر از مال است و اگر برای دفاع از مال خطر کشته شدن مدافع باشد دفاع واجب نیست و احتیاط آنست که آن مال را به مهاجم تسلیم نماید.[۵۱] در مورد دفاع از مال دیگری همانطور که فاضل هندی فرمودند اگر مال مورد امانت در دست مدافع باشد می تواند از آن دفاع نماید چون اگر تعدی یا تفریط نماید ضامن مال خواهد بود و فقها در مورد دفاع از مال دیگری در صورت استمداد صاحب مال و توانایی مدافع و ظن به سلامتی او جایز دانسته اند.
بنابراین دفاع از مال هم یکی از ارزشهایی است که قابل دفاع شمرده شده است.
گفتار دوم – ضرورت و تناسب دفاع (الاسهل فالاسهل)
۱- ضرورت دفاع
در مورد ضرورت دفاع فقها تاکید دارند از جمله آنها فاضل هندی می فرماید : «اگر امکان دفاع وجود ندارد، در صورت قدرت بر فرار باید فرار کند و همچنین با امکان دفاع کردن نیز، فرار جایز است.»[۵۲] شیخ طوسی می فرماید: «اگر دفاع بر هیچ صورت ممکن نباشد مگر به فرار، در اینصورت فرار واجب است.»[۵۳]
امام خمینی (ره) میفرماید: «اگر دزد و مانند آن، بر او ]مدافع[ هجوم آورد، لیکن بداند که او (متجاوز) بخاطر مانعی مانند نهر آّب یا دیوار نمی تواند آنچه را که قصد کرده اجرا نماید، باید از او اجتناب کرد و صرف نظر نمود و اگر به او جراحت یا آسیبی یا او را به قتل برساند جایزنیست و ضامن است و همچنین در مورد مهاجمی که بخاطر ضعفش (پیری یا کودکی یا علیل بودن) نتواند آسیبی برساند در مقام دفاع آسیبی بزند دفاع کننده ضامن است.»[۵۴]
داوود العطار، درمورد مواجهه با خطر و فرار نظریه ای دارد که فرار را به واجب، جایز و حرام تقسیم
میکند:
۱- فرار زمانی واجب است که حفظ حق شرعی (جان) در مقابل خطر واجب باشد و دفاع ممکن نباشد.
۲- فرار زمانی جایز است که رهایی از خطر هم بوسیله فرار و هم بوسیله دفاع ممکن باشد.
۳- فرار، زمانی حرام است که رفع خطر تجاوز ممکن باشد ولی فرار کردن موجب نابودی حق و تحمل رنج و زیان باشد، در اینصورت دفاع واجب می شود.[۵۵]
۲- تناسب دفاع
در مورد تناسب دفاع با خطر یا تجاوز به این عنوان مطلبی در متون فقهی مشاهده نشده است البته بدین معنی نیست که فقها به این موضوع توجه نداشته اند بلکه با بیان دیگر و تاسیس قاعده عادلانه (الاسهل فالاسهل) شرط تناسب دفاع را ضروری می دانند و این نظریه مشهور فقهاست که به معنی رعایت آسانترین شیوه دفع تجاوز در مواقع دفاع را لازم می دانند. در واقع قاعده مذکور به صورت توام متضمن تناسب در دفاع و ضرورت دفاع می باشد.
محقق حلی می فرماید: «انسان حق دارد با آنچه در توان و قدرت دارد از نفس و مال و ناموس خود دفاع کند، ولی باید به عمل آسانتر اکتفا کند.»[۵۶] که بیانگر نوعی تناسب دفاع با تجاوز می باشد.
شهید ثانی می فرماید: «اگر مدافع، کسی را در حال عملی غیر از جماع با زن یا کنیز یا پسرش بیابد، حق دارد با وسیله ای که انتظار دفع تجاوز را با آن دارد، وی را دفع کند.»[۵۷] در واقع عقیده داشته که مدافع، در انتخاب وسیله برای دفاع آزاد است ولی باید از وسیله ای استفاده کند که انتظار دفع متجاوز با آن وجود دارد.
امام خمینی (ره) می فرماید: «در تمام آنچه ذکر شد (در تمام موارد گفته شده در باب دفاع) بنابر احتیاط واجب است که از مرتبه پایین تر ، اقدام به دفاع نماید و به مرتبه شدیدتر از آن برسد مانند آگاه نمودن مهاجم و اخطار به او یا سرفه کردن اگر نشد با داد و فریاد زدن و تهدید کردن و اگر نشد با دست و … البته رعایت ترتیب، زمانی لازم است که مدافع، فرصت داشته و بیم غلبه متجاوز، وجود نداشته باشد و الا رعایت ترتیب واجب نیست بلکه دفاع به چیزی که قطعا او را دفع نماید جایز است.»[۵۸]
بطور کلی می توان گفت قاعده الاسهل با شرط تناسب، هماهنگی دارد در شرط تناسب دفاع نیز، اگر بوسیله آسانتری دفع تجاوز برای مدافع ممکن باشد نباید از وسیله شدیدتر و سنگین تر استفاده نمود، در صورت عدم رعایت ، مدافع از حد دفاع تجاوز نموده و ضامن خواهد بود و این ضمان گاهی کیفر قصاص و گاهی دیه را در بر می گیرد.
گفتار سوم – اثبات مشروعیت دفاع
مرحوم علامه طباطبایی در باب مشروعیت دفاع، آنرا مستند به فطرت انسانی می نماید.[۵۹]
مرحوم فاضل هندی می فرماید:«چون دفع ضرر، عقلا لازم است ، پس دفاع واجب است.[۶۰] درنتیجه از نظر عقلی دفاع یک ضرورت است، هیچ عاقلی، در برابرتجاوز به جان و ناموس و مال خود و دیگران سکوت نمی کند و تجاوز را محکوم و دفاع را لازم می داند.
قرآن کریم در باب مشروعیت دفاع می فرماید:«هرکس به شما تجاوز و تعدی کرد به مانند آن بر او تعدی کنید.»[۶۱] در آیه دیگر می فرماید:«کیفر بدی، مجازاتی مانند آن باشد.»[۶۲]
بر این اساس شارع مقدس، از عمل مدافع حمایت کرده و آنرا بعنوان حق و گاهی بعنوان یک تکلیف بیان نموده است.
مبحث سوم – شرایط دفاع مشروع از دیدگاه دکترین حقوقی
شرایط دفاع مشروع و ارزشهای قابل دفاع ، از نظر حقوقدانان در چهار گفتار مورد مطالعه قرار می گیرد، در گفتار اول به ارزشهای قابل دفاع از نظر حقوقدانان که شامل مواردی از قبیل دفاع از جان و تمامیت جسمانی و عرض و ناموس و مال و آزادی تن و دفاع از دیگری و در گفتار دوم موارد خطر فعلی یا قریب الوقوع و تعریف خطر فعلی و آینده دور و خوف معقول یا قرائن عقلایی و در گفتار سوم به شروط ضرورت و تناسب دفاع و تفاوت میان آنها و ملاکهای ضرورت و الزام به فرار و عدم الزام به فرار، در صورت امکان و ملاکهای تشخیص تناسب و ضمانت اجرای عدم رعایت تناسب می پردازیم و در گفتار چهارم شرایط مربوط به دفاع از دیگری در صورت استمرار یا نیاز به کمک داشتن و دفاع از اقارب و مسئولیتهای ویژه بعضی اشخاص برای دفاع مانند مستاجر، پلیس ، محافظ و شرایط آن می پردازیم.
گفتار اول – ارزشهای قابل دفاع از نظر حقوقدانان
الف – دفاع از نفس
واژه نفس که به معنای حیات و تمامیت جسم انسان اعم از تن و روان است، هرگاه جان و اعضای بدن مورد تجاوز و تهدید قرار گیرد می تواند با ارتکاب عمل مجرمانه از خود دفاع نموده و خطر ناشی از تعرض به نفس خود را دفع نماید، خواه این خطر حیات شخص یا فقط سلامت جسمانی او را تهدید کند، این عمل که به صورت دفع تجاوز صورت گرفته ، دفاع از نفس و مشروع تلقی و دفاع کننده با رعایت شرایطی که مورد نظر قانونگزار بوده از مجازات معاف می گردد.[۶۳]
در قانون مجازات اسلامی مواد ۶۱ و ۶۲ و ۶۲۵ تا ۶۲۹ مصوب ۱۳۷۵ مجوز دفاع از نفس داده شده و برابر این مقررات چنانچه به ناحق به کسی تعرضی شود که حیات یا سلامت او را به خطر بیندازد آن شخص میتواند با رعایت شرایط مربوط به دفاع مشروع از خود دفاع نماید ولو اینکه از ماموین دولتی صادر شود هرگونه مقاومت برای دفاع از نفس جایز خواهد بود، البته وقتی مقاومت در برابر مأمورین دولتی جایز است که از حدود وظایف خود خارج و بر حسب ادله و قرائن خوف ضرر جسمانی باشد، با توجه به مراتب یکی ازارزشهای قابل دفاع از نظر حقوقدانان دفاع از نفس می باشد. برخی حقوقدانان معتقدند که تعرض به نفس ممکن است که ناشی از ترک فعل باشد در این صورت نیز دفاع جایز خواهد بود.
مانند ناخدایی که یک یا چند ملوان کشتی را بوسیله تشنگی یا گرسنگی بخواهد آنها را مریض یا به قتل برساند.[۶۴]
ب– دفاع از عرض و ناموس
عرض از نظر لغوی با نفس و ناموس مترادف است ولی بیشتر جنبه ناموسی دارد و ناموس در لغت بعنوان شرف و عصمت بکار رفته است.[۶۵] ولی بین عرض و ناموس سلسله مراتبی وجود دارد. به گونه ایکه اقدام علیه ناموس، تجاوز یا درصد تجاوز برآمدن است ولی جرم بر خلاف عرض می تواند شامل هر عمل منافی عفت از سوی متجاوز مانند بوسیدن و یا درصدد بوسیدن برآمدن نیز بشود.[۶۶]
بعبارت دیگر عرض به معنای وسیع کلمه شامل کلیه امور حیثیتی و شرافتی بوده و از ناموس عامتر است و ناموس به معنای عفت و عصمت زنان بکار رفته است.
تعرض به ناموس به صورت تجاوزبه زنان خانواده، اعم از همسر و مادر و خواهر و دختر و لکه دار نمودن عفت آنان می باشد، در عین حال تعرض به برادر و اولاد پسر نیز عرفا تجاوز به ناموس تلقی می شود.
بنابراین دفاع، در مقابل هتک ناموس، دفاع در مقابل خطری است که عفت و عصمت مدافع را تهدید میکند در این حالت فرقی نداردکه خطرشروع شده درحال انجام باشد یا خطر قریب الوقوع باشددر اینصورت شمول ماده ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی خواهد بود و اگر هتک ناموس را در مقابل اعمالی مانند تقبیل یا لمس کردن حتی در مقام دفاع از ناموس بستگان تفسیر نماییم، ارتکاب قتل توسط مدافع مجاز خواهد بود، ولی رویه قضایی موجود ارتکاب مواقعه را مجوز قتل مهاجم دانسته و مادون آنرا جایز نمی دانند.
قانونگذار مصادیق تعرضات به عرض و ناموس را بیان نکرده و تنها یک مورد را در ماده ۶۳۰ ق.م.ا تصریح نموده که به قتل در فراش معروف است[۶۷] و این مجوز ویژه برای مردیکه همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می تواند در همان حال آنانرا به قتل برساند و در صورتیکه زن مکره باشد، فقط مرد را می تواند به قتل برساند، حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است و این مورد صرفا شامل همسر مرد می باشد و به خواهر و مادر و دختر مرد قابل تسری نیست همچنین این مجوز به زن داده نشده که اگر مرد و زوج خویش را در حال ارتکاب زنا ببیند این حق به زن که بتواند همسرش را به قتل برساند داده نشده است. چنانچه مرد برای قتل در فراش از کسی کمک بگیرد از قبیل معاونت یا شرکت در دفاع مانعی ندارد، دراین صورت به لحاظ معافیت مرد (فاعل جرم) از مجازات معاونین جرم نیز معاف از مجازات می شوند چون دفاع از علل موجهه جرم محسوب می گردد، در مورد معاونت در جرم و معافیت معاون از مجازات بلحاظ اینکه تئوری استعاری بودن بزه معاونت از مباشر در حقوق ایران است[۶۸] ولی در مورد معافیت شریک در جرم موضوع ماده ۶۳۰ ق.م.ا نظر به اینکه مجوز صرفا به شوهر اعطا شده و نه دیگران، ظاهرا شریک در قتل و ضرب و جرح به عنوان مباشر مستقل، قابل تعقیب و مجازات است، به عقیده این حقیر، چنانچه مباشر یا شوهر از مجازات معاف شود دیگر نباید شریک او را مجازات نمود چرا که از باب تعاون به دفع تجاوز و نهی از منکر در جامعه، شریک نیز باید از مجازات معاف گردد چون ممکن است مدافع ضعیف تر از مهاجم باشد که در اینصورت مشمول مواد ۶۲۵ و ۶۲۹ ق.م.ا میشود. برخی حقوقدانان مواد ۶۲۹ و ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی را از موارد ممتاز دفاع شروع
میدانند، قانونگذار با عدول از قیود شرایط ضرورت و تناسب ، دفاع را ولو با قتل متعرض، خود ضروری و متناسب شناخته است.
<< 1 ... 260 261 262 ...263 ...264 265 266 ...267 ...268 269 270 ... 477 >>