در مبحث قبل اشاره شد ابن عاشور به تناسب آیات قائل بوده البته نه به این معنی که لزوما بین تمام آیات، ارتباط و تناسب وجود دارد. اما ایشان بحث پیرامون تناسب موجود در چینش سوره های قرآن را حقی برای مفسر نمیداند.[۲۲۹] و در بیان علت سخن خویش سکوت می کند. البته با بررسی بیش تر تفسیر ایشان، میتوان از این علت، پرده برداشت. ایشان ذیل تفسیر آیه ۱۹ سوره کهف مینویسد: «در قرار گیری سوره کهف به این ترتیبی که اکنون در مصحف موجود است، مناسبت نیکویی نهفته است که خداوند آن را به صحابه رسول خدا(|) آن هنگام که مصحف را مرتب میساختند الهام کرد. نصف حروف قرآن، حرف تاء است که در اوایل این سوره و در عبارت {وَ لْیتَلَطَّفْ}[۲۳۰] قرار میگیرد. برخی هم گفتهاند نصف حروف قرآن “نون” است که آن هم در عبارت {لَّقَدْ جِئْتَ شَیاً نُّکْرًا}[۲۳۱] قرار گرفته است. و پایان جزء ۱۵ اجزاء قرآن آیه ۷۵ سوره کهف است. پس این سوره وسط قرآن کریم و نصف آن میباشد و با حمد آغاز میشود تا نصف دوم قرآن با حمد الهی شروع شود. همان گونه که نصف اول با حمد آغاز شده بود.[۲۳۲] از عبارتهای فوق دریافت میشود ایشان قائل بر عدم توقیفی بودن ترتیب سوره های قرآن می باشد. در واقع، این اصحاب رسول خدا(|) بودند که مصحف را مرتب ساختند. پس دیگر لزومی به کشف ارتباط بین این چینش نمیبیند. لذا بحث از تناسب ترتیب سوره ها را حقی برای مفسر برنمیشمرد. آیت الله معرفت درباره توقیفی بودن سور قرآن مینویسد:«برخی علاوه بر تناسب آیات، مسأله تناسب سورهها را نیز مطرح کرده و خواستهاند ترتیب میان سورهها را نیز توقیفی بدانند بلکه برخی از این هم فراتر رفته و آن را حکمت بالغه الهی گرفته، شاهدی بر اعجاز قرآن درترتیب سورهها دانستهاند.»[۲۳۳] اما هیچ تناسب معنوی میان سورهها با یکدیگر وجود ندارد و هرگز ترتیب موجود دربین سورهها توقیفی نیست بلکه پس از رحلت پیامبر اکرم(|) به دست صحابه، از روی برخی مناسبتهای اعتباری، مثلا بزرگی و کوچکی سورهها و از این قبیل، انجام گرفته است.[۲۳۴]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عجز و ناتوانی مسلم شاعران فصیح و بلیغ عرب نسبت به هماوردی با قرآن، به دنبال تحدی قرآن کریم حتی به آوردن تنها یک سوره کوتاه، برخی علما را برآن داشت تا در پی کشف علت این ناکامی برآیند. دراین میان عده قلیلی گفتند که خداوند قدرت یا انگیزه این مبارزه را از معارضان سلب نموده است در واقع معارضان این توانایی را درخود سراغ دارند که بتوانند مثل قرآن را بیاورند اما خداوند جبرا آن ها را از این کار باز داشته است. ابن عاشور در مقدمه تفسیر التحریر والتنویر قول به صرفه را رد کرده و می نویسد:«همان گونه که در کتاب مواقف عضد الدین و کتاب مقاصد تفتازانی ذکر شده است، این قول به “صرفه” مشهور است. قائلان این نظریه در کتاب الشفاء قاضی عیاض، “اشعری” و در کتاب المواقف عضد الدین، “نظام” و “شریف مرتضی” و “ابو اسحاق اسفرائینی” معرفی شدهاند. اما اهل علم وتحقیق بر این نظر صحه نگذاشته وعقیده دارند آن چیزی که مخالفان و معارضان را از مبارزه با قرآن بازداشته است نه صرفه بلکه حد اعلای فصاحت وبلاغت قرآن کریم بوده است که حتی بلیغان عرب را هم به زانو درآورد. ما نیز نظری که اخیرا بیان شد را مقبول میدانیم.»[۲۳۵]
دکتر عبد القهار العانی در نقد نظر ابن عاشور که با نقل قول از قاضی عیاض، قول به صرفه را به ابی الحسن اشعری منسوب نموده است، میگوید: «عجیب است که ابن عاشور قول صرفه را به امام ابی الحسن اشعری منسوب کردهاست. زیرا من هیچ نویسنده و پژوهشگری که در باب اعجاز قلم زده باشد، را نیافتم که چنین گفتهای را تأیید کرده باشد. حتی پژوهشگران مشهور مانند خطابی و باقلانی و جرجانی نیز چنین سخنی را ایراد ننمودهاند. جای بسی تعجب است که ابن عاشور با چه استنادی این خبر را ذکر کرده است؟!»[۲۳۶]
ابن عاشور همانطور که در مقدمه اشاره میکند اعجاز قرآن را شامل ۴ وجه میداند در وجه اول و دوم آن مینویسد: ۱-درجه عالی بلاغت و بالاترین سطح نظم زبان عربی که مفید کلمات معنی دار با اغراض بلاغی است.۲- نوآوری های بلاغی و فن نظم و چینش آیات در چارچوب زبان عربی، به گونه ای که قبل از قرآن در نزد مردم عرب زبان سابقه ای نداشته است. ابن عاشور این وجه را با عنوان ( نوآوری های قرآن) یاد میکند.
در واقع ابن عاشور در وجه اول، به فصاحت و بلاغت واژگان قرآن، و در وجه دوم به چینش بدیع آنها نظر دارد اما به نظر میرسد می توان هر دو وجه بالا را با یک عنوان"اعجاز بیانی"یاد کرد. زیرا با ظهور قرآن، برخی کلمات از معنای سابق خود، در زبان عربی خارج گشته و به معنای جدید به کار رفت و برخی از عبارات جدید پیدا شد که سابقه نداشت. اعجاز بیانی بیشتر به جنبه های لفظی و عبارات به کار رفته و به ظرافتها و نکتههای بلاغی نظر دارد گرچه در این نکتهها و ظرافتها، معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا میکند
برجستهترین وجهی که طاهر بن عاشور در شرح آیات، به آن اهتمام داشته است، اعجاز بلاغی است. کمتر آیهاى مىتوان یافت که ابن عاشور در فهم آن متمسک به لغت و بلاغت نشده باشد. براى مثال، وى نکته بلاغى موجود در عبارت «کل فى فلک» را «مقلوب مستوى» مىنامد و تصریح مىکند که در کلام عرب سابقه نداشته و از ابتکارات قرآن است.
نوآوری در استعمال واژگان، اصطلاحات و ترکیبها- استفاده از الفاظ در معانی جدید- ترجیح یک واژه نسبت به الفاظ متقارب المعنی و … از نوآوریهای قرآن کریم نسبت به الفاظ بوده است و در زمینه نوآوری در اسلوب بیانی نیز، قرآن کریم شیوههای متنوعی را برگزیده است مانند ایجاز، تمثیل، تشبیه، تناسب، حصر و … ابن عاشور در میان این اسلوبهای بیانی اهتمام بیشتر به ایجاز وتناسب دارد. وی اگر چه معتقد است که لزوما نباید دنبال تناسب بین آیات بود زیرا قرآن کتاب هدایت است و یک کتاب درسی مبوب نیست اما با این حال درآیات فراوانی، درباره تناسب آنها با آیات قبل یا بعد نکات بدیع و جذابی بیان کرده است.از سوی دیگر ایشان چون قائل به عدم توقیفی بودن چینش مصحف هستند، بحث وبررسی میان تناسب سور را وظیفهای برای مفسر نمیدانند.
شکوه اعجاز بیانی قرآن از یک سو و عجز فصحا و بلغای عرب از هماوردی با آن از سوی دیگر برخی را به توهم صرفه مبتلا ساخت. ابن عاشور با رد این نظریه آن را به چند نفر از جمله ابی الحسن اشعری نسبت میدهد. اما چنین نسبتی درست به نظر نمیرسد.
تفسیر و اعجاز علمی قرآن کریم از مسائل علوم قرآنی است که همواره طرفداران و مخالفان زیادی با دلائل خاص خود، در این باره قلم زدهاند. بحث از اعجاز علمی قرآن کریم دیرتر از سایر وجوه مانند اعجاز بیانی مطرح شد وعلت آن این بود که فهم اعجاز علمی بسیاری از آیات قرآن کریم ممکن نبود مگر بعد از پیشرفت دانش بشری که از نیمه های قرن گذشته این پیشرفت به اوج خود رسید. در این دوره، بسیاری از اختراعات و اکتشافات علمی در عرصههای مختلف از جمله اختراع هواپیما، سفینه و ماهوارهها، به ظهور پیوست. با این اکتشافات و اختراعات، از حقایق علمی فراوانی که در قرآن بدانها اشاره شده بود و فهم دقیق آن تا این اواخر برای بشر ممکن نبود، پرده برداشت. و به دنبال آن بحث از اعجاز علمی قرآن کریم نیز رونق گرفت.[۲۳۷] برخی مستشرقان، بحث از اعجاز علمی قرآن کریم را مورد هجوم انتقادات خویش قرار داده و آن را بحثی ساختگی و غیر واقعی میدانند. آنان میگویند متون تاریخی نباید از روح و طبیعت عصر خویش خارج شود و جایز نیست کتاب وسنت را بر معانی جدیدی که در عصر خویش معروف نبوده حمل کرد! در پاسخ این مستشرقان باید گفت: آی سخن شما زمانی صحیح است که متون تاریخی از سوی یک انسان و از زبان او جاری شده باشد زیرا دامنه فکر واندیشه انسان معمولا محدود به چارچوب عصر خویش است اما گوینده این کتاب مقدس، پروردگار جهانیان است که آگاه بر همه چیز است و این قرآن را خطاب به مردم در تمام عصرها نازل کرده است پس چیزی مانع نمیشود که محتوای این کتاب شامل بر اشارات علمی نیز باشد.[۲۳۸]
ابن عاشور در تفسیر التحریر والتنویر از طرفداران اعجاز علمی قرآن کریم بوده وطرح نکات علمی مرتبط با آیات را در تفسیر بدون اشکال میداند. وی در مقدمه تفسیر خویش چنین اذعان میدارد که تفسیر وی از حیث بیان مسائل علمی، از دیگر کتب تفسیری متمایز است. دراین فصل، به بررسی کم وکیف این ادعا پرداخته و نظریات مفسر درباره تعریف اعجاز علمی، علوم موجود در قرآن، شرط وی در پذیرش نظریه تفصیل علوم، کمیت آیات مربوط به اعجاز علمی و نمونه هایی از معجزات علمی، بیان میشود.
با بررسیهای صورت گرفته بر مقدمه این تفسیر مشاهده میشود ابن عاشور در توضیح و تفصیل سومین وجه اعجاز (که در مقدمه بدانها پرداخته بود)، علم را چنین تعریف میکند: علم دو نوع است؛ علم حقیقی و اصطلاحی، اما علم اصطلاحی به علمی گفته میشود که عالم به آن علوم در هر عصری که باشد همواره مورد احترام و تواضع دیگران قرار میگیرد. این علم در هر دورهای و نزد هر ملتی متغیر است اما تقریبا هیچ ملتی نیست که بیبهره از آن باشد. اما علم حقیقی همان معرفت است که به وسیله آن، انسان به کمال خویش و قله معارف و درک حقایق میرسد. هردوی این علوم موجب کمال بشری است و صاحبان آن، بر دیگران برتری دارند و بین آن دو رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است. این بخش، وجهی از اعجاز قرآن است که کلام فصیحان عرب، خالی از آن بود. قرآن کریم هردوی این علوم(حقیقی و اصطلاحی) را داراست.[۲۳۹] اما علم اصطلاحی نیز خود به دو بخش است؛ بخشی که برای ادراک آن، فهم و سمع بشر عادی هم کفایت میکند و بخشی که درک آن محتاج علم به قواعد علوم است و به تدریج، با پیشرفت علم، شکوفا میشود.[۲۴۰]
با این بیان دریافت میشود که علم از نگاه ابن عاشور دایره وسیعتری دارد، نیز ایشان، اخلاق واحکام و معارف قرآن که موسوم به اعجاز تشریعی آن است، را نیز از معجزات علمی قرآن، منتها علم به معنای واقعی آن، میداند.
دیگران نیز در تعریف آن گفتهاند: « اعجاز علمی، اشاراتی است گذرا که به برخی از اسرار طبیعت نظر دارد و به گونه تراوشی از لابه لای تعابیر قرآنی، احیانا مشهود میگردد که با مرور زمان و پیشرفت دانش و قطعیت یافتن برخی نظریه های علمی، پرده از این اشارتها برداشته میشود و دانشمندان خصوصا، با پی بردن به این حقایق، قرآن را از دیدگاه اعجاز مورد ستایش قرار میدهند.»[۲۴۱] برخی نیز آن را چنین تعریف کردهاند: « مقصود از اعجاز علمی قرآن این است که آیاتی از قرآن کریم که به یکی از دو صورت زیر، مطالب علمی را در آن دوران بیان کرده که بشر از کشف آنها عاجز بوده است: ۱- رازگویی علمی، یعنی قبل از نزول آیه مطلب علمی بر همه مردم پوشیده بوده است. ۲-پیشگویی و اخبار غیبی در مورد وقوع حوادث طبیعی و جریانات تاریخی که هنگام نزول آیه کسی از آن خبر نداشته و پس از خبر دادن قرآن، طبق همان خبر واقع شده و با وسایل عادی قابل پیش بینی نبوده است. پس اگر مطلبی را قرآن خبر داده که در کتابهای آسمانی پیشین یا کتابهای علمی، و آرای دانشمندان آمده بود یا مطلبی که طبیعتا یا به صورت غریزی قابل فهم بود ، این امور معجزه علمی محسوب نمیشود.»[۲۴۲]
ابن عاشور در قسمتی از مقدمه تفسیر خود از “ابو اسحاق شاطبی"، صاحب کتاب “الموافقات” مطلبی را نقل و به نقد آن میپردازد. از نگاه شاطبی، برخی از حد و حدود قرآن فراتر رفته و به این کتاب مقدس، هر علم منسوب به متقدمان و متاخران را نسبت داده اند مانند علوم طبیعی، منطق، علم حروف و… در حالی که این گونه نیست. سلف صالح با اینکه اعلم اشخاص به قرآن وعلوم آن بودند ولی میبینیم غیر از احکام و امور اخروی چیز دیگری درگفتارشان دیده نمی شود. آری شاید از علومی درحد عرب آن عصر، بهره مند بودند اما چنین نبوده که قرآن کریم علومی را بیان کند که عقلا از شنیدن آن تعجب کرده و به شگفت آیند..! اما ابن عاشور، این سخن را به نقد کشیده و این دیدگاه را زمانی درست میداند که مخاطب قرآن تنها امت عرب امی باشد. و اساس سخن شاطبی را، واهی دانسته و با شش دلیل، نقض میکند:
اول: سخن شاطبی، اقتضا میکند که امت عرب، از حالت امی بودن خود خارج نشود و بر دانش آنان چیزی افزون نگردد. اما این صحیح نمیباشد زیرا قرآن میفرماید: {تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیبِ نُوحِیها إِلَیکَ ما کُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ}[۲۴۳] اینها از خبرهاى غیب است که به تو (اى پیامبر) وحى مىکنیم نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمىدانستید!
دوم: از آنجایی که قرآن، معجزهای جاوید است و همه افراد نوع بشر را مخاطب خود میگیرد، پس ناگزیر باید آنچه به صلاح همه نسلهاست، در قرآن باشد تا عقول افراد، باگسترش و انتشار دانش بشری، به آن دست یابد.
سوم: سلف صالح بیان کردهاند عجایب قرآن (که منظور معانی آن است) پایانی ندارد و اگر گفته شاطبی درست باشد، با منحصر ساختن چند بیان، عجایب وشگفتیهای قرآن به اتمام میرسد و حرف تازه ای نخواهد داشت !
چهارم: از اعجاز بزرگ قرآن همین بس که با وجود ایجاز در الفاظ در بردارنده معانی فراوانی است که علما، حتی با وجود نگارش کتاب های متعدد، هنوز هم نتوانستهاند به همه آنها پرداخته و از عهده شرح آن برآیند.
پنجم: فهم مخاطب به مقداری بود که مراد و معنای اصلی را دریابد اما فهم معانی دیگر قرآن، برای اقوام دیگر است که این اقوام نیز، برخی از آن را در مییابند و برخی را نه. و چه بسا حامل فقهی که آن را خود نفهمد ولی به مردمانی منتقل کند که ایشان، آن را دریابند.
ششم: اگر گذشتگان درباره آنچه مربوط به مقاصد قرآن بوده، سخنی نگفتهاند امروز، ما میتوانیم با بیان آنها یاریشان کنیم و ما مکلف و موظف نیستیم که از توقف وسکوت آنها نیز اکتفایشان به معنای ظاهری قرآن تبعیت کنیم و چه بسا گذشتگان به این علوم در کتابها و ابواب علمی پرداخته باشند پس چیزی جلودار ما نمیشود تا از آنها در خدمت به بیان بهتر مقاصد قرآن و بیان گستره علوم اسلامی، بهره گیریم.[۲۴۴]
بدین ترتیب ابن عاشور بار دیگر بر وجود اعجاز علمی در قرآن کریم و نیز استمرار آن برای تمامی نسلها و عصرها پافشاری میکند.
از سویی ابن عاشور میگوید: برخی علوم هستند که درک آن برای عوام ممکن است. اما برخی دیگر را، تنها خواص از عهده درک آن برمیآیند. به عنوان نمونه ذیل آیه ۲۷ آل عمران، با اشاره به واژه “تولج” که استعارهای است از پی درپی آمدن روشنایی روز و تاریکی شب، به اختلاف طول شب و روز در طول سال میپردازد و این که در دو روز از سال این تفاوت طول شب و روز، بسیار ملموس و محسوس است و همه مردم آن را درک نموده و تجربه درستی از آن دارند. رفت و آمد فصول را نیز عوام حس کنند اما اختلاف طول شب و روز در اوائل فصول را تنها علما میتوانند درک کنند.[۲۴۵]
ابن عاشور با استناد به آیه {أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلىَ عَلَیْهِمْ إِنَّ فىِ ذَلِکَ لَرَحْمَهً وَ ذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون}[۲۴۶] آیا براى آنان کافى نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت مىشود؟! در این، رحمت و تذکّرى است براى کسانى که ایمان مىآورند (و این معجزه بسیار واضحى است) ، با اشاره به ۵ ویژگی قرآن کریم، به علت تمایز و برتری این کتاب آسمانی، نسبت به معجزات دیگر انبیا ، میپردازد.« ۱- از عبارت «یتلی علیهم» دریافت میشود که اعجاز قرآن، عمومی است و در تمام جوامع و آفاق و عصرهای مختلف انتشار مییابد و درک اعجاز آن مختص و منحصر به گروهی خاص نخواهد بود. درحالی که معجزات حسی مثل عصای موسی و ناقه صالح معجزاتی زائل و مربوط به یک دوره زمانی بود اما قرآن، معجزه ای جاویدان است.
۲- دومین نکته و وجه تمایز قرآن با دیگر معجزات در این است که قرآن، معجزهای است که تلاوت میشود و خود، در مرتبهای رفیع تر از سایر معجزات که تنها با چشم قابل رؤیت بودند، قرار میگیرد. زیرا قرآن معجزهای است که درک آن با عقل و فکر میسر است و بدیهی است که قدرت تعقل، بالاتر از مدرکات حسی است. لذا این معجزه، برای عصر جدید که علم رو به پیشرفت و ترقی دارد، بسیار مناسب تر از سایر معجزات حسی است.
۳- مزیت سوم معجزه قرآن، از عبارت «إن فی ذلک لرحمه » برداشت میشود. خداوند متعال به منظور بزرگداشت این کتاب مقدس و بیان عظمت آن، رحمه را نکره ذکر کرده است زیرا این کتاب رحمتی است یزرگ از جانب حق تعالی که رسالت برپایی شریعت در بین مردم را بر عهده داشته و اصلاح امور دنیوی و اخروی آنان را در پی دارد. قرآن کریم علاوه بر اینکه مانند سایر معجزات، دلالت بر صدق آورنده خویش دارد، وسیلهای است برای بیان علم وحکمت و احکام و آداب. بدین ترتیب از دیگر معجزات متمایز میگردد.
۴- چهارمین مزیت این کتاب مقدس در عبارت «ذکری» نهفته است. این عبارت بیان می کند قرآن مشتمل بر مواعظ و انذار از عاقبت اعمال سوء میباشد نیز از حیات مجدد پس از مرگ خبر میدهد. لذا این معجزه از دیگر معجزاتی که صامت هستند، برتری میجوید.
۵- قرآن کریم، کتابی است که تلاوت آن میسر است و این امکان را ایجاد نموده است که عرب زبانان نیز غیر آن که اندک آشنایی با ادبیات عرب داشته باشند، می توانند خصائص قرآن نیز اعجاز آن را درک نمایند بدین ترتیب، به تفاوت آن با سحر و طلسم و جادو پی برده و آنچنان که قوم فرعون، موسی (×) را ساحر و معجزه او را سحر نامیدند، بر قرآن طعن وارد نسازند.[۲۴۷]»
ابن عاشور بعد از اعجاز ادبی و بلاغی از طرفداران اعجاز علمی قرآن هم میباشد و با استناد به روایت صحیحی از نبی اکرم (|) و دو نکته ابداعی موجود دراین روایت، وجود اعجاز علمی در قرآن و استمرار و فراگیری آن را اثبات میکند:
پیامبر اکرم (|) فرمود: «ما من الأنبیاء نبیء إلا أوتی- أو أعطی- من الآیات ما مثله آمن علیه البشر و إنما کان الذی أوتیت و حیا أوحاه اللّه إلی و إنی أرجو أن أکون أکثرهم تابعا یوم القیامه» یعنی هیچ پیغمبری از پیغمبران نیست مگر اینکه معجزهای از معجزات باو داده شدهاست و مردمان بسبب آن معجزه باو ایمان آوردهاند و معجزه من وحی میباشد که بمن وحی شد و باین سبب امیدوارم پیروان من در روز قیامت از همه آنان بیشتر باشد.
ابن عاشور بیان میکند در این حدیث دو نکته وجود دارد که شارحان از بیان آن غفلت کرده اند: اولین نکته مربوط به عبارت «ما من مثله آمن علیه البشر» است این عبارت اقتضا دارد هر پیامبر همراه معجزه ای خاص که باعث تعجب وشگفتی قوم خویش باشد و آنان از همآوردی با آن عاجز بمانند، به رسالت مبعوث شود. در این صورت است که مردم به صدق و راستی آن پیامبر ایمان خواهند آورد. دومین نکته مربوط به عبارت «و إنما کان الذی أوتیت وحیا» است که اقتضا دارد معجزه پیامبراکرم (|) همانند دیگر معجزات انبیا از نوع معجزات عملی نباشد ماند عصای موسی و انفجار آب و …بلکه باید از حیث لفظ ومعنا دلالت بر عجز بشرداشته باشد به این ترتیب هرکس بتواند با تدبر در آن، درک صحیحی از این اعجاز داشته باشد وبه معجزه بودن این کتاب آسمانی ایمان آورد. لذا پیامبر اکرم (|) در ادامه روایت فرمود: فأرجوا أن أکون أکثرهم تابعا» این فاء متضمن معنای ترتیب است و به این معناست که در صورتی پیامبر اکرم (|) بیشترین پیروان را خواهد داشت که معجزه آسمانی او مناسب و شایسته تمام عصرها وملتها، با وجود تمام تفاوتهایشان، قرار گیرد.
چنانکه از مقدمه تفسیر استفاده میشود، بیان آیات علمی قرآن یکی از اهداف و انگیزه های وی در نگارش این تفسیر بوده است. وی در بیان نکات علمی شیوه ای متعادل را در پیش گرفته و بیان میدارد در صورتی که مفسر در کنار تفسیر ظاهری آیه به بعضی از علوم هم اشاره کند، نه به این دلیل که قصد ومراد خداوند از این آیه حتما آن مطلب بوده است، بلکه به این نیت که شاید یکی از مقاصید خداوند متعال، توجه دادن به آن نکته علمی بوده و نیز اگر مفسر در راستای پاسخ به خرده گیری افرادی که قائل به تنافی و تعارض قرآن با علوم بشری هستند، علومی را متذکر شود و در راستای خدمت به فهم آیات قرآن برآید مورد ملامت واقع نشود.[۲۴۸]
بر کسی پوشیده نیست که علم جامعه امی آن زمان از شعرهای توصیفی جاهلانه و نیز اندکی علم احبار یهود فراتر نمیرفت اما خداوند متعال در چنین فضایی و برای چنین امتی قرآنی نازل کرد که همواره دعوت به تفکر وتعقل می کند و چشم ها را به سمت فضائل علوم خیره میسازد.[۲۴۹]
ابن عاشور در ادامه مبحث قبل به چهار نوع علم اشاره میکند و بیان میدارد که از بین این علوم کدام مرتبط با قرآن بوده وکدام خارج از این حیطه میباشد:
۱-علومی مانند اخبار انبیا و امتهای پیشین، نیز تهذیب اخلاق و فقه و قوانین تشریع و اعتقادات و اصول و زبان عربی وبلاغت آن و قرآن دربردارنده تمام این علوم است.
۲- علومی که بر علم مفسر اندوخته میشود مانند حکمت و علم نجوم و ویژگیهای مخلوقات و…
۳-علوم غیرصریح در قرآن که به آن اشاره رفته یا مؤیدات آن، در این کتاب موجود است: مانند علم طبقات زمین و طب و منطق.
۴- علومی که ارتباطی به قرآن ندارد چه علوم باطل همانند فالگیری واسطوره ها یا علومی که با خدمت به قرآن تناسبی ندارند مانند علم عروض وقافیه.[۲۵۰]
با این توضیحات درمی یابیم که علم از منظر ابن عاشور دایره وسیعی دارد. ایشان ذیل آیه ۷ سوره آل عمران، در بیان علت متشابه بودن آیات مینویسد: علومی که قرآن متعرض آنها شده است علومی از جمله مسائل مابعد الطبیعه، مسائل پزشکی(مراتب النفوس )، عمران، حکمت، حقوق و… است و قرآن باید در قالب الفاظ کوتاه و نیز با توجه به فهم اندک مخاطب معانی بلندی را به تصویر بکشد.[۲۵۱]
اگر چه ابن عاشور، موافق تفسیر علمی قرآن کریم بوده است اما برخلاف اشخاصی که با تمسک به آیه {ونزلنا الیک الکتاب تبیانا لکل شیء}[۲۵۲] بر این باورند که تمام علوم در قرآن بیان شده است ایشان معتقدند مراد خداوند از تبیانا لکل شیء، حفظ مقاصد دینی است که با اصلاح فردی، اصلاح جامعه و اصلاح نظام اسلامی تحقق مییابد. وی اشاره های علمی که در قرآن وارد شده است را کلام الهی میداند که هدف از آنها هدایت وارشاد بشر است وروح دعوت واصلاح بر تمام آیات سایه افکن است. به بیان وی، کل شیء افاده عموم میکند اما مراد عموم عرفی است و دائره آن، آموزه هایی است که ادیان وشرایع با خود به همراه میآورند مانند: اصلاح نفس، اکمال اخلاق، پایداری واستحکام جامعه بشری ،شناخت حقوق ونیز فهم آنچه دعوت الهی برآن مبتنی است مانند استدلال بر یگانگی خداوند وصدق وراستی رسول گرامی اسلام (|) .نیز دیگر موارد که در کنار این مسائل میآید مانند حقایق علمی مربوط به جهان هستی، وصف احوال امت ها و علل رستگاری وشقاوت آنها و پند دادن به آثار امت های پیشین و نیز در کنار تمام این موارد اشاراتی هم به اسرار و نکاتی از اصول علم و معارف صحیح داشته ونیز ترغیب و ترهیب را در بردارد و بدین ترتیب این قرآن تبیان لکل شیء میباشد تا مشتاقان در آن نگریسته و اندیشه کنند نیز در برگرفتن تمامی این معانی در یک عبارت موجز {ونزلنا الیک الکتاب تبیانا لکل شیء} خود از بدیعترین اعجاز قرآن کریم به شمار میآید.[۲۵۳]
بعضی از بزرگان، تفسیر علمی به شیوه تحمیل و تطبیق را رد کرده اما تفسیر علمی بدون تحمیل یا تطبیق را عملا میپذیرند. تطبیق در این جا به این معنی است که مفسر در ابتدا یک نظریه علمی را انتخاب کند و سپس آیات موافق آن را از قرآن بجوید وآیات مخالف آن را تأویل کند که این عمل در نهایت منجر به تفسیر به رأی میشود. ولی اگر تفسیر علمی به معنی موافقت ظاهر قرآن با مطالب علمی باشد، بلااشکال است زیرا تحمیل و تفسیر به رأی در آنها در کار نیست.[۲۵۴] از ضوابط لازم در جهت تعامل با قضیه اعجاز علمی قرآن کریم، حسن فهم نسبت به متون قرآن کریم و آگاهی به دلالت الفاظ و قواعد زبان عربی و اسالیب آن ، آگاهی از اسباب النزول وناسخ و منسوخ و عام و خاص و مطلق و مقید و مجمل ومبین ، فهم روایات تفسیری ، جمع آوری آیات مربوط به آن موضوع خاص در تمام قرآن، مراعات سیاق آیات، عدم تکلف در تطبیق آیه با نظریه اثبات نشده علمی، عدم خوض در قضایای غییبی مطلق مثل کنه ذات باریتعالی و غیره را برشمرده اند.[۲۵۵]
ابن عاشور نیز در این باره بیان میکند: تفسیرعلمی اگر از معنای ظاهر و لفظ آیه خارج نشود و در صورت خروج هم دلیل و قرینه ای برآن باشد و تکلف آشکاری در تطبیق آن تفسیر با آیه صورت نگیرد و همانند تفاسیر باطنیه از معنای اصلی خود خارج نشود، با این شروط هر حقیقت علمی و به هر مقدار که فهم بشر بدان دست مییابد، میتواند مراد خداوند قرار گیرد.
با بررسی این تفسیر به نظر میتوان گفت ابن عاشور، خود چندان به این شرط پایبند نبوده است، به عنوان نمونه ذیل آیه ۴۱ سوره رعد { أو لم یروا أنا نأتی ننقصها من أطرافها} بیان میدارد مراد از نقصان در این آیه، نقصان اهل زمین میباشد نه خود آن، و « الأرض» در این جا همانند آیه ۸۲ سوره یوسف {واسئل القریه}، مجاز برای اهل روی زمین، به کار رفته است. ایشان در ادامه، از قول اکثر مفسران نقل میکند که مراد از آن، سرزمین های کفار است که به دست مسلمین فتح میشود و به این ترتیب از تصرف وتسلط کفار خارج شده و نقصان مییابد .
اما روشن است که اگر به ضمیر «ها» در دو کلمه تنقص و اطراف، توجه شود مشخص میگردد که ضمیر به خود زمین برمی گردد .در آن صورت کاسته شدن از خود زمین میتواند مطرح باشد و آیه میتواند به موضوع بسیار شگرفی در علم زمین شناسی اشاره داشته باشد که پوسته زمین در اثر عوامل مختلف از اطراف خورده شده و از آن کاسته گشته و قطر آن کوچکتر میشود. یا اینکه میتواند اشارهای علمی باشد به جدا شدن و فاصله گرفتن قارهها از همدیگر که در گذشته به صورت یکپارچه بود.[۲۵۶]
ابن عاشور، از آنجا که در ادامه آیه ۴ سوره رعد به باغ های انگور و زراعت وخرما اشاره شده مراد از قطع متجاورات را هم، زمین های مختلف کشاورزی وباغ وگیاهان ومیوه های متنوع آنها نسبت داده است. آیا نمیتوان گفت وجود قطعات مختلف صرفا شامل زمین های کشاورزی وباغ ها نمیشود بلکه به معنای عام بیان شده است ؟! در این صورت این آیه، به وجود قطعات مختلف پوسته زمین که تنها در دهه های اخیر با پیشرفت علم زمین شناسی به آن پی برده اند، میتواند اشاره داشته باشد .اما ابن عاشور بیان میدارد که مراد از قطع متجاورات، ذات زمین ها نیست بلکه مراد درختان وتنوع میوه هاست.[۲۵۷]
با بررسی آیات کل قرآن کریم در سی جلد این تفسیر، مشاهده میشود ابن عاشور در حدود کمتر از سی آیه از آیات مربوط به اعجاز علمی، تصریح دارد.(در ادامه به مجموع این آیات میپردازیم). گرچه این مقدار، در برابر کل آیات قرآن کریم، رقم ناچیزی است، اما به نظر نمی توان بر مفسر از این حیث خرده ای گرفت، زیرا ابن عاشور به دنبال بیان اعجاز علمی در تمام آیات نبوده اند و چه بسا تک تک آیات قرآن هم این نوع از اعجاز را نتوان مشاهده کرد. همانطور که خود در ادامه این مطالب ذکر میکند: «هذه الجهه من الإعجاز إنما تثبت للقرآن بمجموعه أی مجموع هذا الکتاب إذ لیست کل آیه من آیاته و لا کل سوره من سوره بمشتمله على هذا النوع من الإعجاز»[۲۵۸] یعنی این نوع از اعجاز، اثبات میکند که قرآن در مجموع، معجزه میباشد، زیرا هر آیه و یا هر سوره قرآن مشتمل بر این نوع از اعجاز نمی باشد .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
2-5-2) تحقیقات داخلی
در پژوهشی که بهمنظور تحلیل نگرشهای شغلی کارکنان سازمانهای دولتی: تبیین جو سکوت سازمانی و رفتار سکوت سازمانی توسط دکتر حسن داناییفرد و بلال پناهی انجامشده است، از طریق تبيين مفهوم سكوت سازماني و رفتار سكوت، روابط تجربي آزمونشده بين فضاي سكوت و رفتار سكوت در تعامل با نگرش شغلي كاركنان در بخش دولتي موردبحث قرار گرفت. تحليل و بررسي بر روي دادههاي بهدستآمده از 280 نفر از كاركنان سازمانهاي دولتي انجام گرفت. اين داده ها توسط نرمافزار توسط SPSS آزمونهاي همبستگي و آزمون تحليل مسير مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتايج نشان داد بين ابعاد جو سكوت (نگرش مديريت عالي به سكوت، نگرش سرپرستان به سكوت و فرصتهاي ارتباطاتي) و نگرشهاي شغلي كاركنان با رفتار سكوت كاركنان، رابطه معنيداري وجود دارد؛ بهطوریکه بين نگرش مديريت عالي و نگرش سرپرستان با رفتار سكوت كاركنان يك همبستگي مثبت نسبتاً شديدي وجود دارد و بين فرصتهاي ارتباطاتي و نگرشهاي شغلي كاركنان با رفتار سكوت كاركنان، همبستگي منفي نسبتاً شديدي است. براي تحقيق مزبور چارچوب تئوريكي مطرحشده بهوسیله ماريسون و ميليكن مورداستفاده قرار گرفته است در اين مدل ماريسون و ميليكن تجزیهوتحلیل مدل خود را با سه عامل مهم آغاز کردند که در خلق “جو سکوت” سهيم است كه اين عوامل شامل نگرش مديريت عالي، نگرش سرپرستان و ميزان فرصتهاي ارتباطاتي موجود است. ترس مديران از بازخورد منفي، باورهاي غلط و منفي مديران راجع به طبيعت انساني و اين باور كه انسانها طبيعت سست و تنبلي دارند و همچنين ويژگيهاي مشخصي مثل پيشينه مالي يا فرهنگسازمانی و غيره در خلق و گسترش سکوت در سازمانها نقش دارند. بر اساس فرضيات ماريسون و ميليكن در اين تحقيق نيز روابط بين ابعاد جو سكوت كه شامل نگرش مديران ارشد به سكوت، نگرش ناظران به سكوت و فرصتهاي ارتباطاتي هستند با رفتار سكوت كاركنان، بررسي شدند. همچنين در اين تحقيق پيامدهاي رفتار سكوت كاركنان را بر نگرشهاي شغلي كه شامل رضايت شغلي و تعهد سازماني هستند تجزیهوتحلیل مينمایند. در مقايسه با نتايج بهدستآمده از این تحقیق، تحقيقات ديميتريس و وكولا نیز نشان داده است که رفتارهای سکوت کارکنان با نگرشهای مديريت عالي به سكوت و نگرشهای سرپرستان به سكوت رابطه مثبتي وجود دارد، بهطوري كه نتايج بررسي آنها نشان داده است همبستگي مثبتي بين اين متغيرها وجود دارد. همچنين نتيجهی تحقيقات آنها نشان داد كه يك رابطه منفي بين رفتار سكوت كاركنان با فرصتهاي ارتباطی در سازمان وجود دارد. بررسيهاي ايشان همچنين نشان ميدهد كه بين ابعاد جو سكوت با رفتارهاي سكوت كاركنان و تعهد سازماني و رضايت شغلي يك همبستگي منفي وجود دارد. در این تحقیق نگرشهای سرپرستان به سکوت، قویترین پیش بینی کننده رفتار سکوت کارکنان بود. در مقایسه با نتایج بهدستآمده از این تحقیق، تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی دیمیتریس و وکولا نیز نشان داد که نگرشهای سرپرستان به سکوت (R2=0/135) قویترین پیشبینی کننده رفتار سکوت کارکنان است، بعدازآن نگرشهای مدیران عالی به سکوت (R2=0/037) و به دنبال آن فرصتهای ارتباطاتی (R2=0/009) در مرتبه بعدی قرار میگیرند.
مدل مفهومی تحقیق که از ادبیات و پیشینه تحقیق استخراج شده، در شکل 2-5 به نمایش گزارده شده است.
خودکارآمدی
سکوت خاموش
امیدواری
سکوت سازمانی
رفتار سازمانی مثبتگرا
تابآوری/
شکیبایی
منبع: Fred Luthans
منبع:Pinder and Harlos
سکوت مطیع
خوشبینی
شکل 2-5. مدل مفهومی تحقیق
از مقایسه انحلال اجاره در فقه و حقوق مدنی فهمیده می شود که انحلال دو مصداق دارد یکی بطلان و دیگری فسخ است. و زمانی که مدت، اجاره تمام شود اجاره به پایان میرسد.که هر کدام مواردی دارند از جمله موارد بطلان فقدان قصدو رضای طرفین هست که در فقه باعث بطلان می شود ودر حقوق مدنی رضای ناشی از اکراه باعث عدم نفوذ معامله می شود. و شرط ضمان امین و عدم اهلیت هم در فقه و هم در حقوق مدنی نیز باعث بطلان معامله می شود. قراردادن دو اجرت برای اجاره بنظر گروهی از فقها جایز است چون هم فعل و هم اجرت معلوم است، اما گروهی از فقها منع کرده اند به خاطر مجهول بودن عمل. در حقوق مدنی چنین اجارهای صحیح است. از دیگر موارد بطلان تلف شدن مورد اجاره است بخاطر اینکه موضوع اجاره از بین می رود. و اجاره بدون مدت گروهی از فقیهان بر این نظرند که چون باعث غرر می شود باطل است ، گروهی هم مطلقا آن را صحیح دانسته اند، ولی در حقوق مدنی چنین اجارهای باطل است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در واجباتی که حفظ نظام به آنها بستگی دارد و همچنین اجرت گرفتن وصی و سرپرستی کودک صحیح است. حقوق مدنی چیزی در این مورد نگفته است. در حقوق مدنی چیزی در این مورد وجود ندارد.
فسخ نیز مواردی دارد فسخ در عقدی است که صحیح واقع شده اما بعدها به دلایلی که پیش می آید باطل می شود اگر اجیر خاص متعهد شده است که تمام منافعش برای مستأجر باشد و برای دیگری کار انجام دهد،اجاره باطل می شود. در فقه هر گاه تلف قبل از انجام عمل باشد اجاره باطل می شود، اما در حقوق مدنی آمده است، که مستأجر حق فسخ دارد. فقه و حقوق مدنی اشتراک نظر بر این مطلب دارند که، اگر عمل مورد اجاره در مدت اجاره تلف شود اجاره نسبت به بقیه مدت فسخ می شود؛ و نسبت به بقیه عمل صورت گرفته صحیح است.
اگر اجیر و مستأجر در تلف شدن عین با هم اختلاف کنند گروهی از فقها بر این باورند که اجیر باید بینه بیاورد، و گروهی دیگر گفتهاند که اجیر باید قسم بخورد. و اگر اختلاف در نحوه انجام عمل باشد چون مستأجر منکر است سوگند میخورد. در حقوق مدنی چیزی بدست نیامده است.
اینکه برابر ماده ۴۶۷ قانون مدنی انسان همانند اشیاء و حیوان می تواند مورد اجاره واقع شود، شگفت آور نیست. منابعی که الهام بخش تدوین کنندگان قانون مدنی بوده اند یعنی فقه و قانون مدنی فرانسه، نیز در مواردی که شخصی به موجب قراردادی از نیروی کار دیگری استفاده می کند، همین اصطلاح یا مشابه آن را به کار برده اند. هر چند آوردن اجارهی انسان در ردیف اجارهی اشیاء و اجارهی حیوان و اعمال قواعد حاکم بر اجارهی اشیاء در مورد کار انسان و در واقع همانند دانستن آن با کالا و مال، با کرامت و شخصیت انسان سازگار نیست، دارای ریشه تاریخی است.
در بیشتر جامعههای بشری در گذشته، در کنار بردگی که یک نظامی است که در آن انسان، خود تملک شدنی است و کار او نیز به عنوان منفعت یک مال به صاحب و مالک آن یعنی ارباب تعلق دارد، روابط نابرابر میان طبقه های مختلف اجتماعی مانند ارباب و رعیت به گونه ای بوده است که شرایطی که بر رابطه کاری میان طرفین حاکم بوده، بیشتر ناشی از عرف و سنتهای اجتماعی بوده و قرارداد میان آنها نمیتوانسته است نقش چندانی داشته باشد و به هر حال، بازتاب توافق و اردهی آزاد طرفین نبوده است.
از اواخر سدهی نوزدهم، «تعبیر قراردادکار» به تدریج در حقوق فرانسه مطرح شد. هر چند در آغاز برخی از حقوق دانان آن را به سبب مبهم بودن (چرا که برخی قراردادهای دیگر نیز مرتبط با کار انسان می شود) نپسندیده، سرانجام این اصطلاح را بیشتر استادان فن تأییدکردند و اکنون نه تنها در حقوق فرانسه بلکه در کشورهای دیگر و در اسناد بین المللی به کار میرود. در ایران نیز، با تصویب نخستین مقررات کار، این وارد ادبیات حقوقی ما شد.
هر چند تغییر عنوان به تنهایی برای تغییر نوع رابطه حقوقی میان طرفین قرارداد کافی نیست، باید در نظر داشت که این تغییر تا اندازه ای ناشی از دگرگونیهایی بود که رابطه کار پدید آمده بود. با توجه به اینکه استفاده از نیروی کار «اجیر» به مفهومی که در فقه از آن به اجیر خاص تعبیر می شود، بیشتر در رابطه استاد و شاگردی در نظام صنفی مورد پیدا میکرد ودر این نظام میان خدمات انجام شده در چهارچوب فعالیت صنفی و خدمات خانگی و کمکهایی که شاگرد برای استادکار خود انجام میداد، تفکیکی دیده نمیشد، رابطه میان استاد و شاگرد یا همان مستأجر و اجیر پدرانه تلقی میگردید و نیازی به حمایت خاص احساس نمیشد. ولی، قراردادکار، کارگر و کارفرما را به عنوان دو طرف قرارداد درمقابل یکدیگر قرار میداد که فرض بر این بود که به عنوان «انسان مساوی» میتوانند قراردادی عادلانه منعقد کنند[۲۷۴].
مطابق تعاریفی که به عمل آمده «اجاره عقدی است بر تملیک منفعت معلوم، در برابر عوض معلوم». همینطور انواع اجرت به شرح زیر مورد تعریف واقع گشته اند:"اجره المسمی: مزد و اجرتی که نام برده شده و معین گردیده است". اجرت المثل در برابر اجرت المسمی است و عبارت است از مزدی که معمولا ” مردم در ازای انجام دادن کاری به عامل میپردازند و از آن نام برده نشده و معین نگردیده باشد”[۲۷۵] .
بطور کلی از کتب فقهی مبنای قراردادکار فیما بین کارگر و کارفرما در مبحث اجاره مطرح میگردد و اجاره به سه قسم اجاره شیء، حیوان، و انسان تقسیم می شود و شخصی که نیروی کار (منفعت وجود) خویش را اجاره میدهد، اجیر مینامند.
در کتاب شرایع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام[۲۷۶]، هر چند اجاره به صورت مستقیم به اجاره شیء، حیوان و انسان تقسیم نشده است ولی از مطالعه فصولی که مربوط است به عقد اجاره و شرایط آن و احکام آن و… این سه نوع اجاره کاملا مشخص میگردد.
در رسائل توضیح المسائل نیز مسائل متعددی وجود دارد که بطور صریح حکایت از اجارهی انسان دارد و حتی ولی یا قیم می تواند بچه نابالغ را اجیر دیگری نماید. بطور کلی در کتب فقه مباحثی که امروزه در قراردادهای دسته جمعی کار مورد توافق نمایندگان کارگران و کارفرما قرار میگیرد و یا در قوانین کار راجع به آنها مقرراتی وجود دارد، از قبیل تعطیلات و مرخصی ها، حفاظت و بهداشت کار، کارهای سخت وزیان آور، حل اختلاف، بازرسی کار و… وجود ندارد[۲۷۷].
ضوابط قانون مدنی در خصوص مبنای قراردادکار فیما بین کارگر و کارفرما همان ضوابط فقهی در این خصوص است. مطابق ماده ۴۶۶ قانون مدنی «اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجر مالک منافع عین مستأجره می شود. اجاره دهنده را موجر و اجاره کننده را مستأجر و مورد اجاره را عین مستأجره گویند». ودر ماده ۴۶۷ قانون مدنی آمده است:« مورد اجاره ممکن است اشیاء، یا حیوان یا انسان باشد».
مطابق مادهی۵۱۲ قانون مدنی «در اجاره اشخاص کسی که اجاره می کند مستأجر و کسی مورد اجاره واقع می شود اجیر و مال الأجاره اجرت نامیده می شود». و مطابق ماده ۵۱۳ قانون مدنی اقسام عمدهی اجاره اشخاص از قرار ذیل است: ۱- اجاره خدمه و کارگران از هر قبیل ۲- اجاره متصدیان حمل و نقل …قید «از هر قبیل» در بند ۱ این ماده قابل توجه است، قانونگذار خواسته روابط کارگر و کارفرمایان صنعتی را نیز با این ضوابط تنظیم نماید. به موجب ماده ۵۱۴ قانون مدنی: «خادم یا کاگر نمیتواند اجیر شود مگر برای مدت معینی یا برای انجام امر معینی »[۲۷۸].
باتوجه به مادهی ۷ قانون کار، قرارداد می تواند کتبی یا شفاهی باشد. اگر چه از نظر قانون کار، هر دو نوع این قراردادها معتبر میباشند، اما مشخص است که قراردادشفاهی در هنگام در هنگام اختلاف بین کارگر و کارفرما و انکار کارفرما، تضمین کننده رابطه کارگری و کارفرمایی نیست و اثبات وجود این رابطه با کارگر است. لذا اگر کارگران، قرارداد خود را با کارفرمایان به صورت کتبی منعقد کنند، از امنیت شغلی بالاتری برخوردار میگردند. «با عنایت به برتری های شکلی قرارداد کتبی، به لحاظ امکان نظارت بیشتر بر نحوه اجرای مقررات قانون کار و سهولت بیشتر رسیدگی به اختلافات ناشیه در مراجع حل اختلاف، چنانچه امکان تبدیل قرارداد شفاهی به کتبی آن موجود باشد، نه تنها این تبدیل مغایرتی با مقررات قانون ندارد، بلکه اصلح و ارجح هم هست» به دلیل مشکلاتی که پدید آمده بود، قانونگذار بر اساس ماده ۸ قانون رفع برخی از موانع تولید و سرمایه گذاری صنعتی مصوب ۷/۵/۱۳۸۶ مجلس شورای اسلامی اقدام به افزودن دو تبصره به ماده ۷ قانون کار نمود که پس از مخالفت شورای نگهبان، در تاریخ ۲۵/۸/۱۳۸۶ در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب نهایی رسید. بر اساس تبصره ۳ الحاقی، قراردادهای کار با بیش از سی روز باید به صورت کتبی ودر فرم مخصوص باشد.
قبل از تصویب این قانون، معمولا قرارداد بین کارگر و کارفرما در کارهای مستمر و دائمی به صورت کتبی ودر کارهای موقت به صورت شفاهی بسته میشد. قراردادهای کار دائم تا حدودی تضمین کننده امنیت شغلی کارگران میباشند. اما قراردادهای موقت از لحاظ امنیت شغلی برای کارگران تضمینی فراهم نمیکنند ودر پایان مدت قرارداد در صورتی که کارفرما با تمدید قرارداد موافقت نکند، این گونه قراردادها خاتمه یافته تلقی میشوند و کارگر از ادامه اشتغال محروم میگردد.
با توجه به فلسفه حقوق کار و اینکه حقوق کار بر دو پایه ی حمایتی و امری استوار است، یعنی از حقوق کارگر حمایت می کند و برای این حمایت، تضمین های لازم را پیش بینی نموده که در حین انعقاد قرارداد، نمی توان بر خلاف آن تراضی کرد، اما میتوان در بخشهایی که مربوط به نظم عمومی اجتماعی است، توافق به سود کارگر نمود. لذا «مهمترین رسالت و دستاورد حقوق کار نوین، ثبات و امنیت شغلی برای کارگران است و اصل در حقوق کار، استخدام دائمی کارگر است نه استخدام موقت[۲۷۹].
به طور کلی سه رکن اصلی کارگر،کارفرما و کارگاه، روابط کارگری و کارفرمائی را تشکیل می دهند.
طبق ماده ۲ قانون کار کارگر از لحاظ این قانون کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی اعم از مزد، حقوق سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار میکند[۲۸۰].
با توجه به تعریف فوق، ملاک کارگر بودن، نوعی رابطۀ حقوقی است که با طرف دارد و در این مورد، پارهوقت بودن کار و یا شغل اصلی یا فرعی بودن کار، تأثیری در صدق عنوان کارگر ندارد و همه آنها کارگر محسوب خواهند شد[۲۸۱].
کار فرما شخصی است حقیقی یا حقوقی که به کارگر به درخواست و به حساب او در مقابل در یافت حقالسعی کار می کند. مدیران و مسئولان و به طور عموم کلیه کسانی که عهدهدار کارگاه هستند، نمایندهی کارفرما محسوب میشوند و کارفرما مسئول کلیه تعهداتی است که نمایندگان مذکور در قبال کارگر به عهده میگیرند. در صورتی که نمایندهی کارفرما از اختیارات خود تعهدی بنماید و کارفرما آن را نپذیرد، در مقابل کارفرما ضامن است[۲۸۲].
از دیدگاه حقوقی، کارفرما طرف قرارداد کار میباشد و سرمایه و دارائی او تضمین برای اجرای تعهدهایی است که در برابر کارگر به عهده دارد[۲۸۳].
«کارگاه محلی است که کارگر به درخواست کارفرما در آنجا کار میکند»[۲۸۴].
قرارداد کار از جمله عقودی است که می تواند به هر شکلی اعم از کتبی و شفاهی منعقد شود، به هر صورت تردیدی نیست که شرایط اساسی صحت عقد باید در قرارداد کار رعایت گردد. دراین خصوص قانون مدنی و قانون کار درمجموع دارای وجوه مشترکی مانند رعایت قواعد عمومی قرارداد ها هستند. برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:
در حقوق مدنی و بنا به اصل حاکمیت اراده، توافق دو اراده نه تنها یکی از شرایط اساسی انعقاد قراردادبه شمار میرود، بلکه اساس و مبنای آن محسوب می شود. قانون مدنی قصد یا انشاء را تعریف نکرده است بلکه به آثار آن اشاره کرده است قصد، ارادهی جدی انسان برای ایجاد یک ماهیت یا اثر یا رابطه حقوقی است[۲۸۵].
در قرارداد کار، اعلام اراده در بیشتر موارد جنبه یک طرفه دارد؛ به این معنا که، کارفرما شرایط خود را درباره مزد و دیگر موارد که از پیش تعیین شده است، به کارگر اعلام کرده و در واقع تحمیل یکند افزون بر آن، اعلام جنبه ی جمعی هم دارد؛ در یک کارگاه، شرایط و ساعتهای کار و حتی میزان مزد به صورت جمعی به وسیله کارفرما تعیین می شود و کافرماست که برای همه کارگران یک کارگاه این شرایط را در نظر میگیرد. البته کارگر شرایط کارفرما و الحاق به قراردادکار رضایت دارد و همین امر کافی است.
به عبارت روشن تر، قراردادکار هر چند در بیشتر موارد قرارداد الحاقی محسوب می شود، از آنجا که آزادی عمل کارفرما به موجب امری محدود شده است، چنین قراردادی درست است.
اما درخصوص عنصر رضایت در قراردادکار باید توجه نمود که دو عامل اشتباه و اکراه از عوامل زایل کننده رضا میباشند. عامل اول موردی را شامل می شود که کارفرما درباره هویت کارگر یا اوصاف شغلی او اشتباه کرده است، اگر این اشتباه اساسی باشد، در صحت عقد موثر است.
عامل دوم شامل فشار غیر عادی و نامشروعی است که به منظور وادار ساختن شخص بر انشای عمل حقوقی وارد می شود و آزادی تصمیم گرفتن را از او میگیرد .در حقوق کار، در ضمن اجرای قرارداد هم ممکن است حالت اکراه پیش آید؛ بدین معنا که از پاره ای از مزایای ناشی از قانون کار صرف نظر کند[۲۸۶].
درمیان حقوق دانان اختلاف شده و برخی معتقدند که در این موارد فرقی نمیکند که وسیله تهدید اعمال باشد که شخص اکراه کننده بوجود آورده یا اوضاع و احوال و حوادث خارجی آن را ایجاد کرده است [۲۸۷].
انتخاب جنس آببند
برای طراحی آببندهایی که قادر به مقاومت در برابر فشار بسیار بالا باشند، انتخاب مواد مناسب مهمترین عامل است. لقی بین اجزای سازندهی یک سیستم می تواند موجب عبور مولکولهای سیال شود (شکل ۴‑۱). قطر یک مولکول گاز معمولی تقریباً یک نانومتر است، بنابراین می تواند از میان گپهای بسیار کوچک نفوذ کند. به همین دلیل ماده سازندهی آببند باید به اندازه کافی الاستیک باشد تا بتواند برجستگیهای روی سطوحی را که باید آببندی شود، پر کند و هم چنین باید به اندازهای سخت باشد که به داخل لقیهای موجود اکسترود نشود [۱۰]، [۲۰].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکل ۴‑۱- عبور سیال از میان لقی موجود بین اجزای سازنده یک سیستم [۱۰]
[۷۳]PA6، [۷۴]UHMWPE-glass، [۷۵]UHMWPE-ceramic، [۷۶]NBRو سیلیکون[۷۷] از جمله موادی هستند که برای آببندی در فشار بالا استفاده میشوند و در ادامه بررسی شده اند [۲۱].
پلیآمیدها (نایلون[۷۸])
پلیآمیدها انواع مختلفی دارند (PA11 PA6, PA66,)؛ اما به عنوان یک خانواده مقاومت خوب در برابر خزش و مقاومت بسیار خوب در برابر سایش، سفتی و چقرمگی خوبی دارند. مصارف عمدهی پلیآمیدها در ساخت چرخدندههای کوچک، یاتاقانها، واشرها، قطعات اتصالات الکتریکی و چرخ نقاله است. مهمترین نکتهای که در طراحی با بهره گرفتن از پلیآمیدها باید مد نظر داشت، جذب رطوبت هوا در آنهاست که بر خواص ماده اثر می گذارد. استحکامدهی با الیاف شیشه این مشکل را کاهش میدهد و ترکیبی بسیار قوی و مقاوم را در مقابل ضربه به وجود می آورد. کاربرد عمدهی دیگر پلیآمیدها، ساخت الیاف بسیار مستحکم است [١۵].
پلیاتیلن
پلیاتیلن با چگالی کم (LDPE)[79]
پلاستیکی با کاربرد وسیع است. چگالی آن در محدوده ۳kg/m 93۵-۹۱۸ و بسیار چقرمه و انعطافپذیر است. مصرف عمدهی آن برای تولید ورقههای نازک مخصوص بستهبندی است؛ گرچه نارسانایی بسیار خوب این ماده، موجب کاربرد وسیع آن در ساخت عایق الکتریکی نیز شده است. مصارف دیگر آن ساخت وسایل خانگی، لوله، بطریهای یک بار مصرف و مخازن نگهداری آب سرد است.
پلیاتیلن خطی با چگالی پایین (LLDPE)[80]
نوع جدیدی از پلی اتیلن است که از سوی شرکت یونیون کارباید در سال ۱۹۷۷ میلادی به بازار عرضه شد. این پلیمر در فرآیندی با فشار کم تولید می شود و ساختمان مولکولی منظم با شاخه های جانبی کوتاه دارد. بر حسب سرعت خنک کردن ماده از حالت مذاب، مولکولها به یکدیگر متصل شده و ساختمان خاصی را به وجود میآورند. از این رو، با چگالی یکسان، LLDPE سختتر از LDPE است. همچنین مقاومت آن در نقطهی تسلیم، بالاتر و قدرت چکشخواری آن بیشتر است.
پلیاتیلن با چگالی بالا (HDPE)[81]
این ماده با چگالی ۳ kg/m9۶۵-۹۳۵، نسبت به LDPE بسیار بلوریتر است. گرچه قدری گرانتر است اما چون قوی، بادوام و سختتر است، مصارف بیشماری مانند: ظروف زباله، جابطری، انواع مخازن، و لوله برای نگهداری و انتقال سیالات دارد [١۵].
NBR
تولید NBR برای اولین بار در سال ۱۹۳۰ توسط E. Tschunkur و E. Konrad و سپس به صورت انبوه در سال ۱۹۳۴ در لورکوزن آلمان و در سال ۱۹۳۹ درایالات متحده و در بسیاری از کشورهای دیگر آغاز شد. NBR در تماس با بنزین، روغن و چربیها متورم نمی شود. با کاهش دما، الاستیسیته و انعطافپذیری الاستومر ضعیف می شود. ترکیب NBR و ETER می تواند مقاومت در برابر تورم، انعطافپذیری در دمای پایین و مقاومت بیشتر در برابر حرارت را بهبود بخشد. از آنجا که خواص خود تقویتکنندگی این کائوچو کم میباشد، به منظور ایجاد خواص مکانیکی کافی NBR باید با فیلرهای تقویتکننده ترکیب شود. ویسکوزیته و چسبندگی NBR با بهره گرفتن از پلاستیسایزرها قابل تنظیم است. اما کاربرد این گروه از مواد، روی پارامترهایی مثل الاستیسیته، انعطافپذیری در دمای پایین و مقاومت تورمی نیز موثر است. پلاستیسایزرها خواص مکانیکی و مقاومت تورمی NBR را کاهش می دهند اما انعطاف پذیری در دمای پایین را بهبود میبخشند. مثالهایی از این پلاستیسایزرها عبارتاند از: پلیاسترها، پلیاستر پلیاترها، رزینهای زایلین فرمالدئید. یک الاستیسیتهی نسبتاً بالا می تواند از گونه های NBR دارای مقدار اکریلو نیتریل کم که با پلاستیسایزرهای استری یا اتری و با دودهی نیمه تقویتکننده ترکیب شده باشد، بهدست آید.
NBR در کاربردهایی که در کنار خواص مکانیکی خوب، نیاز است که مقاومت خوبی در برابر تورم در روغنها و بنزین و همچنین مقاومت در برابر فرسودگی حرارتی و سایشی داشته باشند، به کار میرود. نمونه ای از این کاربردها عبارتند از: واشرهای استاتیک، او- رینگ، درزگیر برای شیرها و شفتهای میللنگ، دیافراگمها، گردگیرهای خرطومی کوپلینگها، شیلنگهای مقاوم در برابر فشار بالا، تسمه نقالهها و …. به دلیل افزایش تقاضای صنایع خودرو سازی برای داشتن مقاومت بالاتر در برابر روغن و درجه حرارت NBR در این بازار جایگزین بیشتر کائوچوهای مقاوم در برابر حرارت شده است [١۶].
سیلیکون
سیلیکون نسبت به سایر الاستومرها محدوده دمایی گستردهتری را تحمل می کند. در دماهای پایین انعطافپذیری طبیعی خود را حفظ می کند در حالی که، بسیاری از الاستومرها به موادی ترد تبدیل میشوند [۲۲].
انجام آزمون
به منظور درک و بهینهسازی رفتار آببند از شبیهسازی اجزا محدود استفاده شده است، که دانش خواص مکانیکی مواد برای این شبیهسازی ضروری است. معمولاً آزمونهای کشش و فشار تک محوره، دو محوره، صفحهای و حجمی برای بهدست آوردن اطلاعات انجام میشوند اما، در این پژوهش به دلیل کمبود امکانات و وقت به آزمونهای تک محوره اکتفا شده است. خواص PA6، UHMWPE-glass و UHMWPE-ceramic از اطلاعات قبلی و خواص NBR و سیلیکون با انجام آزمون به دست آمدهاند [۲۱].
آزمون کشش تک محوره
ابتدا نمونه سیلیکون مربوط به این آزمون با ماشینکاریِ او- رینگ مطابق استاندارد شرکت Axel ساخته شد اما به دلیل ناهمواریهای ایجاد شده روی سطح لاستیک، آزمون کشش به درستی انجام نشد (شکل ۴‑۲). پس از آن با پانچِ ورقهای NBR و سیلیکون، نمونههایی با استانداردASTM D412 ساخته و آزمون شد (شکل ۴‑۳). نمونههای NBR و سیلیکون حین آزمون کشش و پس از آن به ترتیب در شکلهای ۴-۴ و ۴-۵ نشان داده شده اند.
شکل ۴‑۶ منحنیهای تنش- کرنش آزمون کشش را روی نمونههای NBR و سیلیکون نشان میدهد. این نمونهها حین کشش تغییر طول زیادی داشته و پس از شکست به ابعاد اولیه خود بازمیگردند. منحنیهای تنش- کرنش آزمون کشش مربوط به نمونههای PA6، UHMWPE-glass و UHMWPE-ceramic در شکل ۴‑۷ نشان داده شده است. شکلهای ۴-۸ و ۴-۹ به ترتیب، نمایانگر منحنیهای تنش- کرنش آزمون کشش طی چند دوره بارگذاری- باربرداری روی نمونههای NBR و سیلیکون هستند [۲۱]، [۲۳]، [۲۴].
شکل ۴‑۲- نمونه سیلیکون ماشینکاری شده آزمون کشش
شکل ۴‑۳- الف) نمونه NBR و ب) نمونه سیلیکون آزمون کشش تک محوره
شکل ۴‑۴- الف) نمونه NBR و ب) نمونه سیلیکون حین آزمون کشش
شکل ۴‑۵- الف) نمونه NBR و ب) نمونه سیلیکون پس از آزمون کشش
شکل ۴‑۶- منحنیهای تنش- کرنش NBR و سیلیکون
شکل ۴‑۷- منحنیهای تنش- کرنش نمونههای PA6، UHMWPE-glass، UHMWPE-ceramic [21]
شکل ۴‑۸- منحنی تنش- کرنش نمونه NBR طی چند دوره بارگذاری- باربرداری
شکل ۴‑۹- منحنی تنش- کرنش نمونه سیلیکون طی چند دوره بارگذاری- باربرداری
آزمون فشار تک محوره
برای این آزمون از استاندارد ASTM D575 استفاده شده است. شکلهای ۴-۱۰ و ۴-۱۱ به ترتیب، نمونه سیلیکون آزمون فشار و نتایج این آزمون را نشان می دهند. نمونه آزمون فشار سیلیکون پس از شکست در شکل ۴‑۱۲ نشان داده شده است [۲۵].
شکل ۴‑۱۰- نمونه سیلیکون آزمون فشار تک محوره
شکل ۴‑۱۱- منحنی تنش- کرنش نمونه سیلیکون تحت فشار تک محوره
نرخ بارگذاری و دمای محیط، از مهمترین عوامل تاثیرگذار روی آزمون الاستومرها هستند. عامل مهم دیگر در آزمون فشار الاستومرها، اصطکاک بین نمونه و فکهاست. این اصطکاک باعث می شود که نمونه تحت فشار نتواند کاملاً آزادانه به اطراف بسط پیدا کند (شکل ۴‑۱۳). حتی مقادیر بسیار کم اصطکاک می تواند کرنشهای برشی قابل توجه ایجاد کند، که باعث تغییر تنش می شود. از آنجا که مقدار حقیقی این اصطکاک مشخص نیست، استفاده از داده های آزمون فشار توصیه نمی شود [۲۳].
شکل ۴‑۱۲- نمونه آزمون فشار سیلیکون پس از شکست
شکل ۴‑۱۳- نمونه سیلیکون تحت فشار
آزمون رهایی از تنش
رفتار تنش- کرنش مواد پلیمری به شدت تابع زمان است. آببندهای هیدرولیکی در معرض تغییرات ناگهانی فشار قرار دارند و یا ممکن است در طول دوره های بارگذاری- باربرداری در سطح معینی از فشار نگهداشته شوند، بنابراین خاصیت ویسکوالاستیسیتی می تواند تاثیر قابلتوجهی روی توزیع فشار در سطح آببندی داشته باشد. رفتار ویسکوالاستیک مواد در فشارهای بالا اهمیت بسیاری دارد و برای درک این موضوع که مواد چگونه به پایداری میرسند، آگاهی از رفتار رهایی از تنش ضروری است. آزمون رهایی از تنش مطابق استاندارد ISO 6914 روی نمونههای NBR و سیلیکون انجام شد، که نتایج مربوط به آن به ترتیب، در شکلهای ۴-۱۴ و ۴-۱۵ نشان داده شده است [۲۱]، [۲۶].
شکل ۴‑۱۴- منحنی حاصل از آزمون رهایی از تنش نمونه NBR
شکل ۴‑۱۵- منحنی حاصل از آزمون رهایی از تنش نمونه سیلیکون
شکلهای ۴-۱۶، ۴-۱۷ و ۴-۱۸ به ترتیب نتایج آزمون رهایی از تنش نمونههای PA6، UHMWPE-glass و UHMWPE-ceramic را با تغییر شکلهای اولیه تحمیلی مختلف، نشان می دهند.
شکل ۴‑۱۶- نتایج حاصل از آزمون رهایی از تنش نمونه PA6 [21]
شکل ۴‑۱۷- نتایج حاصل از آزمون رهایی از تنش نمونه UHMWPE-glass [21]
شکل ۴‑۱۸- نتایج حاصل از آزمون رهایی از تنش نمونه UHMWPE-ceramic [21]
آزمون سختی
همانگونه که در بخش ۲-۲ گفته شد، میزان سختی ماده سازندهی آببند از اهمیت زیادی برخوردار است. ورق NBR با سختی برابر shore A90 سفارش داده شد و سختی نمونههای سیلیکون (شکل ۴‑۱۹) مطابق استاندارد ASTM D1415 بررسی شد. شکل ۴‑۲۰ دستگاه اندازه گیری سختی را نشان میدهد. آزمون انجام شده نشان میدهد سیلیکون مورد نظر سختی برابر shore A70 دارد [۲۷].
شکل ۴‑۱۹- نمونههای سیلیکونی برای آزمون سختی
مرحله شیری شدن دانه و رسیدن دانه پرشدن دانه، ذخیره سازی فرآورده های حاصل از فتوستز در سلول ها و اندامک هایی است که در طی دوره بزرگ شدن دانه ایجاد شده اند و به فرآیندهای فتوسنتز، بارگیری عناصر آبکش، انتقال مواد پرورده، تخلیۀ آبکش و تبدیل قندها به نشاسته وابسته است. پرشدن دانه بعد از گرده افشانی از ترتیب گلدهی تبعیت می کند. از این رو دانه ها در بخش بالایی خوشه به بلوغ رسیده اند در حالیکه در بخش های پایینی خوشه پرشدن هنوز ادامه دارد (جانجکیاواتانا،۱۹۹۳).
۴-۱۵-۱.یافتن تاریخ شیری شدن دانه
برای بدست آوردن زمان شیری شدن دانه در گیاه برنج نیاز به ۲۰۸۰ واحد حرارتی بالای صفر از زمان بذر پاشی است(اخگری،۱۳۷۴). در این مرحله هم به دلیل اثر سایر پارامترهای اقلیمی ۵ روز قبل و ۵ روز پس از تعیین زمان شیری شدن دانه به عنوان بازه زمانی بروز این مرحله در نظر گرفته می گردد. گرچه گیاه برنج برای ورود به مرحله طویل شدن ساقه نیاز به واحد حرارتی مشخصی دارد اما در این مرحله گیاه در دامنه دمایی خاصی قادر به فعالیت مناسب می باشد که اگر دمای هوا از دامنه مطلوب مورد نیاز گیاه بالاتر یا پایینتر باشد این مرحله از گیاه دچار استرس شده و ممکن است کاهش عملکرد را به دنبال دارد. دامنه دمایی مطلوب مورد نیاز گیاه در این مرحله بین ۲۵ تا ۳۰ درجه سیلیسیوس باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴-۱۵-۲. تاریخ شیری شدن دانه در رشت
در این منطقه زمان شیری شدن دانه گیاه برنج در این منطقه ۲ مرداد ماه تعیین گردید، و با توجه به ۵ روز قبل و ۵ روز پس از این تاریخ می توان بازه زمانی بین ۲۸ تیر ماه تا ۷ مرداد ماه به عنوان زمان مرحله شیری شدن دانه تعیین گردد. همانطوری که در شکل شماره ۴-۲۵ مشاهده می گرددآستانه دمایی ۲۵ درجه سانتی گراد در استان نشان داده شده است و می توان منطقه مورد مطالعه را با استان مقایسه کرد. در شکل شماره ۴-۲۶ نیز دمای اپتیمم این مرحله را نشان می دهد که می توان آنرا با منطقه مورد تحقیق مقایسه نمود.
شکل شماره ۴-۲۱ نقشه پهنه بندی دمای مطلوب شیری شدن دانه
شکل شماره ۴-۲۲ نقشه پهنه بندی دمای مطلوب ۳۵-۲۵ درجه شیری شدن دانه
۴-۱۶. رسیدن دانه
مرحله پر شدن دانه و رسیدن آن نیاز به دمایی بیش از ۲۰ درجه سیلیسیوس دارد. بهترین دما برای رسیدن دانه بیشتر انواع برنج ۲۵ تا ۳۵ درجه سیلیسیوس است. میزان دمای آب پای بوته مورد نیاز برای این مرحله ۲۳ تا ۲۵ درجه سیلیسیوس است وکاهش دما به کمتر از ۱۷ درجه سیلیسیوس در این مرحله سبب میشود تا درصد بزرگی از دانه ها پر نشده و مقدار محصول کاهش یابد.هوای سرد و بارانی در مرحله رسیدن محصول برنج، مانع عملیات برداشت آن شده و سبب میشود که بوته های برنج دچار ورس شوند و خوشهها دچار آب گرفتگی شوند، که در نتیجه دانه ها ریزش کرده و یا رنگ برنج تغییر میکند ، که عملاً باعث ایجاد خسارت میشود. (مرکز تحقیقات کشاورزی،۱۳۸۹).
بررسیهای انجام یافته در اداره تحقیقات هواشناسی کشاورزی رشت نشان می دهد که تاریخ شروع بارشهای سنگین در آخر فصل زراعی برنج ، ۲۰ شهریور ماه است.حال با توجه به دو فاکتور محدود کننده (سرمای دیررس بهاره و بارشهای سنگین آخر فصل زراعی) زمان مناسب برای کشت برنج بطوریکه به این دو عامل برخورد نکند ، ۱۲۵ روز است.
۴-۱۶-۱. یافتن تاریخ رسیدن دانه و برداشت
برای یافتن تاریخ رسیدن دانه گیاه برنج بایستی از زمان بذر پاشی ۲۶۶۰ واحد حرارتی بالای صفر درجه سانتی گراد نیاز دارد(اخگری،۱۳۷۴). که بر اساس میانگین دمای روزانه شهر تاریخ رسیدن دانه در مناطقه مورد بررسی بدست می آید. واضح است که این تاریخ بدست آمده با توجه به سایر عوامل اقلیمی دارای یک بازه زمانی می باشد، که مانند سایر مراحل آنرا ۱۱ روز در نظر می گیریم.
زمان رسیدن دانه زمانی است که دانه از لحاظ فیزیولوِیکی رسیده است، اما زمان برداشت محصول همیشه پس از این زمان می باشد که بر اساس شرایط آب و هوایی و مساعد بودن آن انجام می پذیرد.دامنه دمایی مطلوب مورد نیاز گیاه در این مرحله بین ۲۵ تا ۳۰ درجه سیلیسیوس می باشد
۴-۱۶-۲. تاریخ رسیدن دانه در رشت
در این منطقه زمان رسیدن دانه گیاه برنج در این منطقه ۲۴ مرداد ماه تعیین گردید، و با توجه به ۵ روز قبل و ۵ روز پس از این تاریخ می توان بازه زمانی بین ۱۹ مرداد ماه تا ۲۹ مرداد ماه به عنوان زمان مرحله رسیدن دانه و برداشت تعیین گردد. همانطور که در شکل شماره ۴-۲۷ مشاهده می گردد آستانه دمایی ۲۵ درجه سانتی گراد در منطقه مورد مطالعه با استان گیلان مقایسه شده است. و در شکل شماره ۴-۲۸ مشاهده میگردد اپتیمم دمای این مرحله یعنی دامنه دمایی ۲۵ تا ۳۵ درجه سانتی گراد نشان داده شده است.
شکل شماره ۴-۲۳ نقشه پهنه بندی دمای مطلوب رسیدن دانه
شکل شماره ۴-۲۴ نقشه پهنه بندی درجه ۲۵-۳۵ درجه مطلوب روزانه مرحله رسیدن
۴-۱۷. محاسبه احتمال وقوع سرمازدگی در مرحله پنجه زنی و طویل شدن ساقه
با توجه به آستانه دمایی برای بروز سرمازدگی در مرحله پنجه زنی و طویل شدن ساقه در این بخش به بررسی سرما زدگی در این دو مرحله فنولوژیکی پرداخته می گردد. در مرحله پنجه زنی و پس از آن مرحله طویل شدن ساقه بروز دماهای ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر از آن باعث ایجاد سرما زدگی در گیاه میگردد. بنابراین در دوره ای که برنج کشت شده در این مراحل قرار دارد بروز دماهای ۲۰ درجه سانتیگراد و پائین تر سرما زدگی را در پی دارد. در بخش های قبل بازه زمانی این مراحل به طریقی که بیان شده است مشخص گردید. در منطقه مورد مطالعه یعنی شهرستان رشت از روز ۶۸ تا ۱۱۷ ژیلیوسی برنج در مرحله پنجه زنی و طویل شدن ساقه قرار دارد، این روزها مصادف با ۶ خرداد تا ۲۴ تیر ماه هر سال است. با توجه به آستانه دمایی ۲۰ درجه سانتی گراد و بازه زمانی مشخص شده احتمال وقوع دماهای ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر تعیین گردید.
همانطور که در شکل شماره ۴-۲۹ بیان گردیده است احتمال وقوع دماهای استرس زا در بازه زمانی مورد نظر بین ۵ تا ۹۸ درصد در نوسان می باشد.
شکل شماره ۴-۲۵ احتمال وقوع دمای میانگین ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر
در شکل شماره ۴-۳۰ نیز احتمال عدم وقوع دماهای ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر نیز مشخص می باشد، و همانطوری که مشخص است در بازه زمانی حدود روز ۱۰۰ ژیلیوسی تا ۱۷۴ احتمال عدم وقوع دماهای استرس زا بیشترین احتمال را دارد.
شکل شماره ۴-۲۶ احتمال عدم وقوع دمای میانگین ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر
در شکل شماره ۴-۳۱ احتمال وقوع دماهای ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر را در طی دو مرحله پنجه زنی و طویل شدن ساقه را نشان می دهد. در طول این دو مرحله احتمال وقوع بین ۳۵ تا ۹۸ درصد در نوسان می باشد. در ابتدای دوره پنجه زنی احتمال وقوع دماهای استرس زا بیشتر می باشد اما بتدریج این احتمال کاهش می یابد به نحوی که در انتهای دوره طویل شدن ساقه که حدود روز ۱۱۷ ژیلیوسی می باشد این احتمال تا حدود ۳۵ درصد کاهش می یابد.
شکل شماره ۴- ۲۷ احتمال وقوع دمای میانگین ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر در مرحله پنجه زنی و طویل شدن ساقه
در شکل شماره ۴-۳۲ احتمال عدم وقوع دمای میانگین ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر را نشان می دهد. همانطوری که مشاهده می گردد احتمال عدم وقوع دماهایی که باعث ایجاد سرمازدگی در گیاه می شود در انتهای مرحله طویل شدن ساقه افزایش می یابد.
شکل شماره ۴-۲۸ احتمال عدم وقوع دمای میانگین ۲۰ درجه سانتی گراد و پائین تر در مرحله پنجه زنی و طویل شدن ساقه
۴-۱۸. محاسبه احتمال وقوع سرمازدگی
<< 1 ... 339 340 341 ...342 ...343 344 345 ...346 ...347 348 349 ... 479 >>