با توجه به تحقیق رایسنبوری[۶۴](۲۰۰۴) مدیران غیراجرایی مستقل و مدیران با تخصص مالی به احتمال بیشتری از اعضای کمیته حسابرسی هستند. با این حال، نه همه کارشناسان مالی مستقل هستند و نه مدیران با تجربه و تخصص حسابداری میتواند موقعیتهای غیر اجرایی نگه دارند.
به همان اندازه، داشتن مدیران مستقل به عنوان یک اکثریت مثبت بر ارزش شرکت منعکس خواهد شد(کلاین[۶۵]، ۲۰۰۲). به این ترتیب، استقلال اعضای کمیته حسابرسی نقش کلیدی در مؤثر بودن کیفیت گزارشگری مالی میگذارد، و اکثر مدیران غیراجرایی در مجموع تعداد کل اعضای کمیته حسابرسی را نشان میدهد. مدیران غیر اجرایی عینیتر و به طور مستقل عمل میکنند، و آن ها را از هر گونه تاثیر بر مدیریت، در نتیجه کاهش احتمال دستکاری مدیریت رها میسازد(مکمولن و راقواناندان[۶۶]، ۱۹۹۶).
کمیته حسابرسی مستقل گرایش به کنترل و نظارت بر عملکرد مدیریت دارد، که باعث افزایش قابلیت اتکا از صورتهای مالی و افزایش ارزش شرکت میشود. در نهایت، کیفیت اطلاعات حسابداری مالی را بهبود میبخشد و ارتباط ارزشی ارقام حسابداری افزایش مییابد.
اگر اعضای کمیته حسابرسی واقعا به طور مستقل عمل کنند، کارایی و آگاهی کمیته حسابرسی افزایش مییابد، در واقع آن ها با پشتکار بیشتری کار میکنند و میتوانند از گزارشدهی نادرست مدیریت جلوگیری کند. بنابرین بین استقلال کمیته حسابرسی و نگرش صحیح مدیریت رابطه معناداری وجود دارد(کوهن، کریشنامورتی و رایت[۶۷]، ۲۰۰۴). علاوه بر این، کمیته حسابرسی مستقلتر نیز به حسابرسی با کیفیت بالاتر کمک خواهد کرد، اگرچه در هزینه، حق الزحمههای حسابرسی بالاتر است. با توجه به این واقعیت، چند سوال باید پرسیده شود: چگونه میتوان بهترین شیوه از کمیته حسابرسی مستقل به دست آورد؟ ویژگیهای کلیدی از اعضای کمیته حسابرسی مؤثر چیست؟ آیا افزایش در تخصص کمیته حسابرسی بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری تاثیر میگذارد؟ آیا در طول چرخه عمر از یک شرکت، نیاز به بازسازی ترکیب کمیته حسابرسی بر اساس نیاز بخشهای صنعت خاص، مانند مسائل فنی(مهارتهای خاص) و یا به ثبات( فرار) و تنظیم صنایع(غیر قابل تنظیم) وجود دارد؟(کوهن و همکاران، ۲۰۰۴).
در نتیجه به منظور پشتکار و حفظ استقلال، الزامی است که تعدادی از مدیران در کمیته حسابرسی به منظور جلوگیری از تضاد منافع محدود شوند. با توجه به عملکرد شرکت و ویژگیهای آن، مدیران همچنین میتوانید برای مدیریت خارجی در شرکتهای دیگر، که در آن تجربه و تخصص بیشتری به دست آورد. این کار باعث ایجاد تقاضا برای چنین افرادی است. اما سرمایهگذاران نهادی بر علیه این اقدامات میباشند، و ادعا دارند که مدیریتهای متعدد میتواند به ارزش این شرکت آسیب برساند و مدیران کمتر در نظارت بر حسابداری سلطهجو کوشاتر هستند. با این حال، در نمونهای از ۳۱۹۰ شرکت درCOMPUSTAT، هیچ شواهدی یافت شده است که مدیریت چندگانه میتواند مسئولیتها و وظایف را نسبت به نظارت حرفهای فرایند گزارشگری مالی تحت تاثیر قرار دهد(فریس، جاگاناتان و پریجارد[۶۸]، ۲۰۰۳).در مقابل، شارما و کونگ[۶۹](۲۰۰۸) نشان دادند که مدیریتهای متعدد با شیوه های حسابداری تهاجمی در نیوزیلند ارتباط مستقیم داشتند. رگولاتور[۷۰] در نیوزیلند مجوز محدود کردن تعداد جایگاههای مدیریت برای هیئت مدیره را توسط کمیته ی حسابرسی به منظور فراهم شدن کیفیت مالی بیشتر صادر کرد.
به طور مشابه، با نمونهای از ۶۹۲ شرکت ایالات متحده، بین مدیریت سود و نسبت هیئتمدیره و کمیته حسابرسی با حداکثر ترکیب از مدیران مستقل ارتباط منفی یافت شده است(کلاین، ۲۰۰۲). با این تجزیه و تحلیل چند سوال مهم مطرح میشود: تعداد مطلوب از مدیران مستقل مورد نیاز برای ترکیب کمیته حسابرسی چیست؟ چگونه سود مدیریت حتی در مواردی که کمیته حسابرسی عاری از هر گونه نفوذ از مدیریت است باعث بهبود میشود؟(کلاین، ۲۰۰۲). آیا این به معنی استقلال کمیته حسابرسی است، اما در واقع اقدام آن ها نمیتواند واقعا به طور مستقل باشد؟
برخی از جنبههای کلیدی از ساختار کمیته حسابرسی را با توجه به تحقیقات گذشته که میتواند باعث افزایش اثربخشی کمیته حسابرسی شود، بررسی میکنیم:
در صورتی که اندازه هیئت مدیره بزرگتر شود، پس اعضا به کمیتهها و هیئت مدیرههای بزرگ اختصاص مییابند. علاوه بر این، هیئت مدیره و کمیته بزرگتر ممکن است تعدادی از زمینه متنوع تجربه و تخصص باشد، که به طور قابل توجهی میتواند بر بهبود کیفیت گزارشگری مالی اثر گذارد. بنابرین، توجه فوری به اندازه هیئت مدیره و استقلال هیئت مدیره مورد نیاز است. که بهترین عضو آن عمل، حاکمیت شرکتی میباشد. علاوه بر این، ماهیت ترکیببندی اعضا کدام است؟ باید مقررات اجباری باشد یا داوطلبانه؟ آیا شرکتهای آماده برای تحمیل چنین عضویت در بهترین شیوه با وجود هزینه های بالا وجود دارد؟ (راینسبوری، بردبری و کاهان[۷۱]،۲۰۰۸) با این وجود، راینسبوری و همکاران(۲۰۰۸) با تعداد ۵۶ شرکت نیوزیلند نشان دادند که شرکتهای که اندازه کوچکی از هیئت مدیره و تعداد کمتری از مدیران مستقل دارند، اندازه بزرگتر را ندارند. در چنین مواردی، هزینه های انطباق بالاتر خواهد بود، در صورتی که آن ها تا به حال به دنبال الزامات بهترین دستورالعمل عضویت هستند.
۲-۱۷- پیشینه پژوهش
۲-۱۷-۱- پژوهشهای خارجی
کیم و همکاران[۷۲](۲۰۱۳) به پژوهشی با عنوان «رابطه بین ویژگیهای کمیته حسابرسی، حسابرسی داخلی و کیفیت گزارشگری مالی» پرداختند. آن ها با بررسی تاثیر تغییرات ویژگیهای کمیته حسابرسی (تخصص مالی، اندازه و استقلال) در کیفیت گزارشگری مالی نشان دادند که افزایش تخصص و استقلال کمیته حسابرسی منجر به تعهد بیشتری نسبت به تضمینهای حسابرسی میشود. نتایج نشان میدهد که کمیتههای حسابرسی بزرگتر و دارای استقلال و شایستگی بیشتر، بهتر قادر به تشخیص اظهارنظر غلط است و همچنین از گزارشهای فرصتطلبانه توسط مدیریت جلوگیری میکند.
تارمیلا و نیمالاتسان[۷۳](۲۰۱۳) پژوهشی با عنوان «تاثیر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری بر آسیبپذیری بازار» در شرکتهای تولیدی انجام دادند. نتایج آن ها نشان داد که درآمد هر سهم(EPS) و ارزش خالص داراییهای هر سهم(NAVPS) به طور قابل توجهی در آسیبپذیری بازار تاثیر میگذارد. در واقع افزایش EPS و NAVPS به میزان زیادی با آسیبپذیری بازار در ارتباط است.
رانی[۷۴](۲۰۱۱) در پژوهشی به بررسی تاثیر ویژگیهای کمیته حسابرسی بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری در کشور نیوزیلند پرداخت. یافته های حاصل از بررسی رگرسیون، فرضیه اولسون را پشتیبانی نمیکند. یعنی نتایج نشان میدهد که تخصص، اندازه و استقلال کمیته حسابرسی تاثیری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری ندارد.