بحث و نتیجه گیری نهایی
در این فصل بر اساس یافته های به دست آمده از آزمون فرضیات که در فصل چهار ارائه شده است، به بررسی رد یا تأیید فرضیات، مقایسه نتایج پژوهش های مشابه با یافته های پژوهش حاضر پرداخته و تبیین هایی برای یافته های پژوهش ارائه خواهد شد. در ادامه نیز به محدودیت های پژوهش و پیشنهادات برخاسته از این پژوهش پرداخته خواهد شد.
بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، فرضیه اول، مبنی بر اینکه آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث افزایش کیفیت زندگی زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود، تأیید میگردد. نتایج این پژوهش با پژوهش چوبفروش زاده و همکاران (۱۳۸۹)، نادری و همکاران (۱۳۸۹) ، صفرزاده و همکاران (۱۳۹۱ الف) ، رضایی و همکاران (۱۳۸۸)، جواهری و همکاران (۱۳۸۹)، جبل عاملی و همکاران (۱۳۸۹)، پارسامنش و همکاران (۱۳۹۰)، نشاط دوست و همکاران (۱۳۸۸)، عسکری و ساعدی (۱۳۹۱)، لوپز (۲۰۱۰)، پندو و همکاران (۲۰۰۷)، برگر و همکاران (۲۰۰۸؛ به تقل از پارسا منش و همکاران، ۱۳۹۰)، پندو و همکاران (۲۰۰۳)، آنتونی و همکاران (۲۰۰۶)، مهر و همکاران (۲۰۰۳؛ هاگز و همکاران، ۲۰۰۶؛ به نقل از بساک نژاد و همکاران، ۱۳۹۲) که بر روی کیفیت زندگی گروه مختلف افراد انجام شده است همسو میباشد.
در تبیین اینکه چرا آموزش مدیریت استرس بر بهبود کیفیت زندگی زنان نابارور مؤثر است، می توان گفت با توجه به اینکه یکی از علل کاهش کیفیت زندگی زنان نابارور، وقوع استرس های روزمره زندگی و فشارهای اجتماعی میباشد، بنابرین به نظر میرسد مدیریت استرس میتواند به افراد کمک کند تا موقعیت هایی را که باعث استرس میشوند شناسایی و سپس راهبردهای مقابله ای برای مواجهه با این موقعیت ها را به دست آورند این روش باعث می شود که این افراد با اصلاح ارزیابی های شناختی ، استفاده از سبک های مقابله ای مناسب در برخورد با موقعیت ها، به کار بردن سبک های ابراز بین فردی، شناسایی پاسخ های خشم خود و کنترل آن، انجام آرمیدگی های عضلانی ، نه تنها باعث کاهش استرس خود بلکه بتوانند مشکلات روانشناختی خود را به نحو احسن کاهش دهند و روابط بین فردی و در نتیجه کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند. با توجه به تاثیرات مثبتی که این آموزش بر کیفیت زندگی و همچنین ابعاد آن دارد و در ضمن اثرات منفی و عوارض جانبی مانند درمان های دارویی را ندارند، لذا پرداختن به این شیوه درمانی در کنار درمان های ناباروری بسیار مناسب میباشد.
بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، فرضیه دوم، مبنی بر اینکه آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار افکار خودآیند منفی زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود، تأیید میگردد. در بحث حاضر به دلیل عدم وجود پژوهش های کاملا مشابه با این پژوهش، هیچ پیشینه کاملا مشابهی در این رابطه یافت نشد.
در تبیین این موضوع بیان می شود که مدیریت استرس نوعی مداخله ی شناختی – رفتاری است و بر یادگیری مهارت های مقابله ای به خصوص مهارت در شناسایی خودگویی های منفی در موقعیت های پر استرس تأکید میکند و به مراجعین کمک میکند تا بر موقعیت های استرس زا، غلبه کنند و به افراد کمک می شود تا باورها و عقاید خود را نسبت به استرس تغییر دهند، دورنمای وضعیت استرس زایی که با آن روبرو هستند، بررسی کنند و کمک شود تا شناخت ها و باور های غیر منطقی خود را به باور ها و شناخت های موثرتر و کارآمدتری جهت مقابله با استرس تبدیل کنند و با کمک راهبردهای رفتاری، ضمن آموزش کاربرد و تمرین مهارت های مختلف، افراد میتوانند مهارت هایی را که آموخته اند در موقعیت های واقعی زندگی به کار بندند. وقوع استرس در زندگی باعث روبرو شدن با افکار خودآیند که اغلب منفی هستند می شود. همان طور که در طرح جلسات این آموزش گفته شد، قسمتی از این درمان به بیان مفهوم افکار خودآیند، شناسایی افکار خودآیند منفی، تحریفات شناختی و جایگزینی افکار خودآیند منفی با افکار منطقی اختصاص دارد. در جلسات افراد متوجه افکار خودآیند منفی خود در برخورد با هر رویداد استرس زا و موقعیت های مختلف میشوند، آن ها را شناسایی میکنند و به تمرین جایگزینی آن ها با افکار منطقی می پردازند. این آموزش میتواند تاثیر بسزایی بر کاهش افکار خودآیند منفی این افراد داشته باشد. همان طور که در جلسات به افراد توصیه می شود باید علاوه بر انجام تکالیف در جلسات آموزش، ادامه ی کارها و تکالیف در منزل را نیز به خوبی انجام دهند، زیرا انجام تکالیف به نوعی تکرار و تمرین رویارویی فرد با موقعیت های استرس زا و چالش برانگیز در زندگی روزمره است که منجر به افزایش تاثیر درمان میگردد. نکته ی دیگری که در توجیه اثربخشی مداخله ی مذکور می توان به آن اشاره کرد، اثر حمایت روانی است که در گروه بر تغییر نگرش زنان نابارور نسبت به خود، تاثیر میگذارد زیرا حضور در گروهی که همه مشکل و نگرانی مشابهی دارند، باعث می شود تا ذهنیت جدیدی برای این افراد تشکیل شود. آن ها دیگر احساس تنهایی نکرده و مشکل شان را منحصر به فرد نمی دانند و فضایی به دست می آورند که در آن میتوانند احساسات ، افکار و مشکلات خود را مطرح کنند. شرایطی که باعث انعطاف پذیری آن ها نسبت به مشکلات ناباروری و همچنین کاهش افکار منفی غیر منطقی آن ها خواهد شد.
بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، فرضیه سوم، مبنی بر اینکه آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار استرس زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود، تأیید میگردد. نتایج پژوهش با پژوهش های صفرزاده (۱۳۹۱ ب)، حسن زاده لیف شاگرد و همکاران (۱۳۹۲)، حبیبی و همکاران (۱۳۹۲)، مهر و همکاران (۲۰۰۳؛ هاگز و همکاران، ۲۰۰۶؛ به نقل از بساک نژاد و همکاران، ۱۳۹۲)، اگستر و وینگرهوتز (۱۹۹۹؛ ترابوسی و فکچینتی، ۲۰۰۴؛ فکچینتی و ترابوسی، ۲۰۰۴؛ به نقل از چوبفروش زاده و همکاران، ۱۳۸۹)، همسو میباشد.