در گروه درمانی اختلالات وابسته به سوء مصرف مانند اختلالات جنسی، خوردن و…و یا حتی رفتارهای وابسته مانند قمار…شناسایی شده و به این سوال پاسخ داده میشود که ((چه باید کرد؟)). در این روش فرد تجارب خود را با هم در میان گذاشته و به واسطه ارتباط جمعی در گروه، قدرت برابری ارتباط را به دست آورده و روابط سالمی را جایگزین روابط خطرناک قبلی خود میکند. گروه به خود شناسی، عدم وابستگی به موادف توانایی کنترل هیجانات و افزایش عزت نفس و مهارتهای مراقبت از خود بسیار کمک میکند (کانتزین[۷۱]، گولدن[۷۲]، شالمن[۷۳]، مکالیف[۷۴]، ۲۰۰۴).
۲-۴-۲٫ درمانهای دارویی
به علت تجربه علائم ترک در روشهای یک بعدی روان شناختی و روش های ابتدایی مطرح در درمان اختلال سوء مصرف و وابستگی به مواد، بسیاری از این روش های اثر بد و یا همراه با عود بوده است. لذا بهتر است روان درمانیها با درمانهای دارویی که از ظهور علائم ترک جلوگیری میکنند، همراه شوند (رستمی، گودرزی و بولهری،۱۳۸۲). تا کنون چندین روش دارویی عمده در درمان این اختلال شناخته شده است از جمله:
۲-۴-۲-۱٫ روشهای سم زدایی سریع و فوق سریع
در روش های سم زدایی سریع و فوق سریع بیمار برای یک تا سه روز بهتر میشود و داروهای کلونیدین، اکسازپام، و نالتروکسون مورد استفاده قرار میگیرد. علائم ترک در این روش شدید و مواد احتمال عود بالا است. زیرا پس از این درمانها میل بیمار به مصرف مواد همچنان بالا است. سرعت زیاد این روشها و عدم استفاده از مواد مخدر در درمان، از مزایای این روش است (گلدبرگ[۷۵]، ۱۹۹۹).
۲-۴-۲-۲٫ کلونیدین
این دارو بیشتر برای تسهیل فرایند ترک استفاده میشود. کلونیدین گرچه دارویی مؤثر است، اما دوره درمان را کوتاه کرده و برای بیماران سرپایی رضایت بخش نیست. از آنجا که این دارو علائم تکرار را به اندازه کافی فرونشانی و کنترل نمیکند، از داروهای دیگری مانند اکسازپام، به منظور کاهش گرفتگی عضلات و بی خوابی، لوپراماید[۷۶] و الکتوتید برای کنترل تهوع و استفراغ استفاده میشود. کنترل بیمار در هشت ساعت اول ضروری است، زیرا علائم ترک شدید و جدی تجربه میشود (وزارت بهداشت کانادا، ۱۳۸۴).
۲-۴-۲-۳٫ لفکسیدین[۷۷]
گاه دوز مؤثر درمانی کلونیدین، باعث افت شدید فشار خون میشود. برای جلوگیری از این مشکل برای برخی بیماران میتوان از لفکسیدین که ماده ای مشابه کلونیدین و دارای همان اثربخشی است استفاده کرد. دو میلی گرم لفکسیدین در روز منجر به فرونشانی علائم ترک میشود (وزارت بهداشت کانادا، ۱۳۸۴).
۲-۴-۲-۴٫ بوپرونورفین[۷۸]
بوپرونورفین جهت سم زدایی و نیز درمان نگهدارنده به کار میرود. ابتدا سه روز متوالی برای بیمار دو تا سه میلی گرم از دارو تجویز میشود تا او را به حالت تعادل یا تثبیت برساند. سپس به مدت شش ماه با روزی ۱۶ میلی گرم دارو، درمان نگهدارنده اجرا میشود، علائم ترک در این روش کم، اما خطر اعتیاد به خود دارو بالا است و نیز برای مصرف کنندگان سنگین کارایی ندارد (رستمی، حدادی، ۱۳۸۴).
۲-۴-۲-۵٫ متادون
متادون یک داروی آگونیست شبیه افیونی مصنوعی است که برگیرندههای U تاثیر میگذارد و به منظور درمان نگهدارنده استفاده میشود. مصرف متادون با دوز ۱۰ تا ۳۰ میلی گرم در روز و به صورت خوراکی آغاز میشود. این دارو از طریق دستگاه گوارش جذب و توسط کلیه ها دفع میشود. متادون پس از دو تا چهار ساعت به اوج تاثیر خود میرسد و نیمه عمر نسبتاً طولانی دارد (رستمی، حدادی، ۱۳۸۴).
۲-۴-۳٫ درمانهای عصب روان شناختی
بسیاری از محققان حوزه وابستگی به مواد بر این عقیده اند که وابستگی به مواد را باید به عنوان یک مشکل مغزی در نظر گرفت. تحقیقات علوم اعصاب جدید هم نشان داده است که وابستگی بر پایه توانایی مواد در تقلید از فعالیت انتقال دهندههای عصبی مغز و اثر بر مرکز لذت مغز و در نهایت بروز اختلال در عملکرد مغز و فعالیت الکتریکی مغزی است. براین اساس رویکرد این متخصصان در درمان وابستگی به مواد، یاری گرفتن از درمانهای عصب- روانشناختی است. درمانهایی که قادر به اصلاح اختلالات موجود در عملکرد مغزی و به دنبال آن هم رفع عوارض منفی سوء مصرف مواد در مغز، رفتار و روان فرد میباشد. اخیراًً تلاشهای درمانیهای سوء مصرف مواد، گرایش به سوی درمانهای عصبی و تلاش در جهت اصلاح سیستم مغزی است. با وجود آمارهای۸۰ درصد عود در دارو درمانیهای وابستگی به مواد، به نظر بهترین رویکرد جهت کاهش این خطر، تنظیم عمل لوبهای مغزی به وسیله درمانهای عصب روان شناختی، از جمله نوروفیدبک است (ریچارد، مونتویا، نلسون و اسپنس،۱۹۹۵).
۲-۴-۳-۱٫ برق نگاری مغزیEEG
علوم اعصاب به مطالعه چگونگی کنترل رفتارها، افکار و احساسات توسط انسان و این که چگونه گاهی این اعمال از کنترل فرد خارج میشوند می پردازند. مغز انسان به شکل اختصاصی عمل میکند و هر ناحیه مغزی ویژه پردازش و کنترل بخشی از توانمندی های انسان است. ساقه مغز مسئول هماهنگی کارکردهای پایه ای از قبیل تپش قلب، تنفس و خوردن و خواب است. مخچه ساختارهای مغزی را برای حرکات مهاریافتهی تکراری در حفظ تعادل و حالات بدنی هماهنگ میسازد. سیستم لیمبیک در تنظیم هیجانات و انگیزش درگیر است و مشخص میکند که ما چگونه به جهان اطرافمان پاسخ دهیم و در واقع مرتبط با هیجانات و انگیزشهایی است که عمدتاً مرتبط با بقاء موجود زنده هستند، مانند خشم و ترس. به علاوه بخشهایی از سیستم لیمبیک، یعنی آمیگدال و هیپوتالاموس در عملکرد حافظه اهمیت دارند. مغز میانی شامل تالاموس و هیپوتالاموس است، که تالاموس در ادراک حسی و تنظیم حرکات دخالت دارد و هیپوتالاموس تنظیم کننده غدهی هیپوفیز است. قشر مخ بزرگترین تودهی مغزی را تشکیل داده و تمام ساختارهای مغزی دیگر را تحت پوشش خود قرار میدهد. این بخش مسئول تفکر، ادراک، پردازش و فهم زبانی است. قشر مخ خود به چند ناحیه تقسیم میشود که هر یک از نواحی خود مسئول پردازشهای مختلف بینایی، شنیداری، لامسه، حرکت، بویایی، تفکر و استدلال هستند. برای نمونه لوب گیجگاهی مرتبط با عملکرد حافظه، توانایی شنیداری، هیجان و زبان، لوب پیشانی مرتبط با تصمیم گیری، حل مسئله، برنامه ریزی و تفکر فضایی؛ لوب آهیانه ای مسئول ادراک و پردازش اطلاعات حسی از بدن و لوب پس سری درگیر در توانمندیهای بینایی است (NIDA،۲۰۰۰). روشهای نوین تصویربرداری مغز امکان بررسی دقیق این عملکردها و کارکردهای نواحی مختلف و شناخت و تشخیص دقیق مشکلات احتمالی را فراهم کردهاست. برق نگاری مغزی[۷۹] (EEG) یکی از این روشها است که عمدتاً با انعکاس الکتریکی فعالیتهای مغزی در قشر مخ سر و کار دارد.
تا کنون روشهای بسیاری جهت بررسی کارکردهای مغز مورد استفاده قرار گرفته اند، مثل پرتونگاری نشر پوزیترون، تصویرنگاری دارویی هسته ای، تصویرنگاری کارکردی رزونانس مغناطیسی و…اما این روشها علاوه بر این که مستلزم صرف هزینه بالا است، گاه عوارض ناخوشایندی از قبیل تزریق مواد رادیواکتیو و قرار گرفتن در میدان مغناطیسی قوی را نیز به دنبال دارند. در این میان روش موج نگاری مغزی (EEG) که فعالیت الکتریکی مغز را ثبت میکند، ضمن مقرون به صرفه بودن، عوارضی هم در پی ندارد (ماسترپاسکوا و هلی،۲۰۰۳). در گذشته از EEG به منظور بررسی ساختار مغز و برای شناسایی اختلالات صرع، تشنج و تومور استفاده می شد (دوفی[۸۰]،۲۰۰۴).