ملیانی، شعیری و همکاران (۱۳۸۸) اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری گروهی مبتنی بر الگوی هایمبرگ بر اختلال هراس اجتماعی در دختران را مورد تحقیق قرار دادند و آن را به طور کلی اثر بخش اعلام کردند.
نریمانی و همکاران (۱۳۸۸) در تحقیقی به بررسی تفاوت تأثیر دو روش درمانی EMDR درمان شناختی ـ رفتاری در اختلال استرس پرداختند. در این تحقیق مورد شاهدی ۵۱ رزمنده مبتلا به PTSD بستری در بیمارستان ایثار اردبیل یا ساکن در شهر اردبیل به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. روش تحقیق، آزمایشی گسترش یافته و طرح تحقیق از نوع پیشآزمون – پسآزمون چندگروهی بود. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون خاطرههای آزاردهنده، مقیاس براشفتگی ذهنی، مقیاس شناختوارههای مثبت و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی بود. نتایج نشان داد روشهای درمانی EMDRو درمان شناختی ـ رفتاری باعث کاهش معناداری در متغیرهای خاطرههای آزاردهنده، اضطراب و افسردگی و برآشفتگی ذهنی شد و میزان اعتماد به شناخت واره مثبت به طور معناداری افزایش یافت. روش درمانی EMDRدر مقایسه با درمان شناختی ـ رفتاری در کاهش علایم PTSD رزمندگان ایرانی مؤثرتر بود، با این وجود هر دو روش در کاهش علایم این اختلال مؤثر بودند. به طور کلی با توجه به اثر درمانی EMDR و درمان شناختی ـ رفتاری در درمان PTSD، پیشنهاد میشود به منظور پیشگیری وکاهش علایم اختلال استرس پس از سانحه جنگ در رزمندگان ایرانی از روشهای درمانی فوق در مراکز درمانی استفاده شود.
احدی و همکاران (۱۳۸۸) در تحقیقی به تبیین نشانه های افسردگی بر حسب اجتناب رفتاری در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی پرداختند. از میان دانشجویانی که بر اساس نتایج سیاهه هراس اجتماعی، با نشانه های غالب هراس اجتماعی شناسایی شده بودند، ۱۲۳ دانشجو به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. سپس از آن ها خواسته شد که به سیاهه افسردگی بک، سیاهه هراس اجتماعی و مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز پاسخ دهند. در این تحقیق برای تحلیل آماری داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین اجتناب رفتاری و نشانه های افسردگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بر اساس یافته های این تحقیق اجتناب رفتاری میتواند تغییرات مربوط به نشانه های افسردگی را پیشبینی کند. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که اجتناب رفتاری نقش مهمی در تبیین نشانه های افسردگی در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی دارد. این یافته میتواند برای درمان هراس اجتماعی دستاورد مهمی به شمار آید.
داداشزاده و همکاران (۱۳۸۸) در تحقیقی به مقایسه اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری گروهی و مواجهه درمانی در کاهش شدت علایم اختلال اضطراب اجتماعی و بررسی تأثیر این دو روش درمانی در کاهش میزان اضطراب کلی و افـسردگی همراه این اختلال پرداختند. نتایج نشان داد که درمان شناختی ـ رفتاری گروهی از لحاظ اثربخشی بر کاهش شدت اختلال اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری با مواجهه درمانی ندارد (۸۴/۰P=). همچنین نتایج نشان داد درمان شناختی – رفتاری گروهی و مواجهه درمانی، هر دو در مقایسه با گروه کنترل لیست انتظار به طور معناداری منجر به کاهش میزان اضطراب کلی در اختلال اضطراب اجتماعی میشوند (۰۰۲/۰P=). معلوم شد این دو روش درمانی میزان افسردگی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی را در مقایسه با گروه کنترل لیست انتظار کاهش میدهند (به ترتیب ۰۰۱/۰=p و ۰۱۳/۰P=)، اما در مقایسه با همدیگر تفاوت معناداری ندارند (۰۸۴/۰P=). درمان شناختی ـ رفتاری گروهی و مواجهه درمانی از لحاظ اثربخشی کلی در اختلال اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری با هم ندارند، و در اثر این دو درمان از میزان اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی کاسته میشود.
احمدی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیق به بررسی یادآوری خاطرات در بیماران افسرده، مانیک و افراد عادی بر اساس نظریه های یادآوری وابسته به خلق، یادآوری هماهنگ با خلق و نظریه شبکه تداعی پرداختند. مطابق یافته های قبلی پیشبینی میشد که بیماران افسرده خاطرات منفی را بیشتر از بیماران مانیک یادآوری کنند و بیماران مانیک نیز خاطرات مثبت را بیشتر از بیماران افسرده یادآوری کنند. در این زمینه پنج فرضیه مطرح شد: ۱- بیماران افسرده، خاطرات منفی را بیشتر از خاطرات مثبت یادآوری مینمایند. ۲- بیماران مانیک خاطرات مثبت را بیشتر از خاطرات منفی یادآوری مینمایند. ۳- میزان یادآوری خاطرات مثبت و منفی در افراد بهنجار یکسان است. ۴- میزان یادآوری خاطرات منفی در گروه افسرده بیشتر از گروه مانیک و بهنجار میباشد. ۵- میزان یادآوری خاطرات مثبت در گروه مانیک بیشتر از گروه افسرده و بهنجار میباشد. برای آزمون فرضیههای فوق سه گروه ۱۰ نفری (۱۰ نفر افسرده، ۱۰ نفر مانیک و ۱۰ نفر بهنجار) انتخاب شد. پس از ثبت خاطرات یادآوری شده از سوی گروههای سه گانه و تحلیل آن ها، نتایج نشان داد بیماران افسرده، خاطرات منفی را بیشتر از خاطرات مثبت و بیماران مانیک خاطرات مثبت را بیشتر از خاطرات منفی یادآوری مینمایند و میزان یادآوری خاطرات مثبت و منفی در افراد بهنجار یکسان است. همچنین از نظر یادآوری خاطرات منفی بین سه گروه (افسرده، مانیک و بهنجار) تفاوتی دیده نشد، ولی از نظر یادآوری خاطرات مثبت، گروه افسرده با دو گروه مانیک و بهنجار تفاوت معناداری نشان داد.
خدایاری فرد و همکاران (۱۳۸۵) در تحقیقی نشان دادند که آموزش خانواده در کنار به کارگیری روشهای شناختی ـ رفتاری در درمان هراس اجتماعی مؤثر است. بر این اساس هدف تحقیق، بررسی کارایی خانواده درمانی توأم با روشهای شناختی ـ رفتاری در درمان هراس اجتماعی بود. روش تحقیق آن ها تحقیق موردی بود. در این تحقیق دو آزمودنی ۱۸ و ۲۰ ساله که با بهره گرفتن از مصاحبه بالینی، ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR و آزمونهای تشخیصی مبتلا به هراس اجتماعی تشخیص داده شده بودند شرکت کردند. نتایج این تحقیق بیانگر نقش خانواده در ایجاد، نگهداری و در نتیجه درمان هراس اجتماعی است. همچنین نتایج نشان دهنده کارایی خانواده درمانی[۳۶۷] با تأکید بر رویکرد شناختی ـ رفتاری است.