« راهنمای نگارش مقاله با موضوع بررسی ارتباط بین ساختار سرمایه ... | منابع کارشناسی ارشد درباره پیش بینی ... » |
نادلر و لاولر
۱۹۸۳
کیفیت زندگی کاری یک شیوه تفکر در مورد مردم، کار، و سازمانهاست. عناصر مشخص آن عبارتند از: ۱) توجه نشان دادن به تأثیر کار بر مردم و بهرهوری سازمان، و ۲) ایده مشارکت در حل مسائل سازمانی و تصمیم گیری.
کایرنان و ناتسون
۱۹۹۰
کیفیت زندگی کاری، تفسیر فرد از نقش خود در محیط کار و تعاملی که آن نقش با انتظارات دیگران دارد است. کیفیت زندگی کاری افراد به طور جداگانه تعیین، طراحی، و ارزیابی می شود. بنابراین کیفیت زندگی کاری یعنی چیزهایی وجود دارد که برای هر فرد، و احتمالاً برای افراد با سنها، سطح شغلی، و یا موقعیتهای گوناگون در سازمان تفاوت دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کرس و بوت-کِولی
۱۹۹۳
کیفیت زندگی کاری یک شیوه تفکر در مورد مردم، کار، و سازمانهاست
سِرجی، افراتی، سیگل، و لی
۲۰۰۱
… رضایت کارکنان (با طیف گستردهای از نیازها) از منابع، فعالیتها، و درآمدهای بدست آمده در محل کار، بیانگر کیفیت زندگی کاری است.
همانطور که ذکر شد، کیفیت زندگی کاری دارای ابعاد متفاوتی است و از ابتدای ظهورش تعاریف متفاوتی از آن شده است. شمار این تعاریف در دو دهه اخیر بیش از ادوار دیگر بوده و محققان (با زمینه های گوناگون) مختلف هر کدام از دیدگاه متفاوتی به این مسئله پرداختهاند. پرداختچی، قهرمانی، و گلدوست جویباری (۱۳۸۸، ۱۲۷-۱۳۰) نیز تعداد زیادی از این تعاریف را در کتاب خود جمعآوری کرده اند؛ هرچند، سعی آنها بر این بوده است که تعاریفی را انتخاب کنند که دیدگاه های مختلف نسبت به این مفهوم را ارائه دهند و حتیالمقدور از ذکر تعاریف کاملاً مشابه خودداری کنند. شماری از این تعاریف عبارتند از:
فلدمن (۱۹۸۶) کیفیت زندگی کاری را در کیفیت روابط بین کارکنان و کل محیط کار خلاصه می کند و اظهار می کند که در اکثر برنامه ها و فعالیتهایی که در جهت بهبود کیفیت زندگی کاری انجام می شود در کنار و به موازات توجه به ابعاد فنی و اقتصادی، که بیشتر مورد توجه سازمانها میباشد، ابعاد انسانی نیز مورد توجه و تأکید قرار گیرد.
ورتر و دیویس (۱۹۸۹) کیفیت کاری مناسب را برخورداری از سرپرستی خوب، شرایط کاری خوب، حقوق و مزایای مکفی و شغل چالشانگیز، جالب و سودمند تعریف کرده اند.
دوبرین، ایرلند و ویلیامز (۱۹۸۹) کیفیت زندگی کاری را فرایندی تعریف می کنند که از طریق آن تمام کارکنان سازمان از طریق کانالهای ارتباطی که بدین منظور تعبیه شده، در طراحی شغل و محیط کاری خویش سهیم میشوند. برنامه های کیفیت زندگی کاری، فرصتهایی را برای کارکنان فراهم می کند که طی آن طیف وسیعی از نیازهای آنها در شغل و محیط کارشان ارضا شود. به عقیده آنها کیفیت زندگی کاری اشکال متنوعی دارد و فصل مشترک همه آنها این است که اختیار کار و محیط کار به کارکنان واگذار شود و از آن طریق، تعهد، رضایت، و بهرهوری آنها افزایش یابد.
دولان و شولر (۱۹۹۷) کیفیت زندگی کاری را فرایندی میدانند که از طریق آن همه اعضای سازمان از مجاری ارتباطی باز و مناسب، که به این منظور تعبیه شده، در تصمیم گیریهایی که بر شغل آنها و محیط کارشان تأثیر می گذارد، به نوعی مشارکت کنند و از این رو، رضایت شغلی آنها بیشتر می شود و تنشهای روانی ناشی از کار کاهش مییابد. به نظر آنها کیفیت زندگی کاری نوعی فرهنگ سازمانی یا شیوه مدیریت است که کارکنان در نتیجه آن احساس مالکیت و تعلق، خودگردانی، مسئولیت و عزت نفس می کنند. در نتیجه، اهداف و فعالیتهای کیفیت زندگی کاری عبارت است از ایجاد احساس مسئولیت نسبت به شغل و سازمان، رضایت شغلی، دخالت و مشارکت در تصمیم گیریها، رعایت و حفظ احترام و شأن و منزلت آنها. البته سازمان همه این تدابیر را با این هدف و امید پیش میگیرد که عملکرد کارکنان از لحاظ کمی و کیفی بهبود یابد.
گرینبرگ و بارون (۱۹۹۷) در تعریف کیفیت زندگی کاری میگویند که کیفیت زندگی کاری یکی از فنون بالندگی سازمانی است که به منظور بهبود کارکرد سازمان، از طریق انسانیتر و دموکراتیکتر کردن محل کار و دخالت دادن کارکنان در تصمیم گیریها، طراحی شده است.
مورهد و گریفین (۱۹۹۸) در تعریف این مفهوم به نقل از لوید و سوتل اظهار می کنند که کیفیت زندگی کاری میزانی است که کارکنان از طریق آن میتوانند مهمترین نیازهای خود را از طریق تجربیاتشان در سازمان و محیط کار ارضا کنند.
شرموهورن (۲۰۰۲) کیفیت زندگی کاری را تجارب کلی انسان در محل کار تلقی کرده و معتقد است که بخش از پاسخگویی مدیریت عبارت از این است که ضمن آنکه سعی دارد عملکرد سازمان را افزایش دهد، کیفیت زندگی کاری مطلوب را نیز برای کارکنان فراهم سازد. به عبارت دیگر در محیط کاری جدید، عملکرد فردی و سازمانی بایستی به موازات جلب رضایت کارکنان از طریق ارائه کیفیت زندگی کاری مطلوب برای آنان تأمین شود.
نیواسترام و کیتدیویس (۲۰۰۲) کیفیت زندگی کاری را به معنی مطلوبیت یا عدم مطلوبیت شغلی از دیدگاه و منظر کارکنان میدانند. به عبارت دیگر برنامه های کیفیت زندگی کاری روشهایی هستند که از آن طریق سازمانها تشخیص می دهند که مسئولیت آنها عبارت است از ایجاد مشاغل و شرایط کاری به گونه ای که هم برای افراد جذاب و مطلوب باشد و هم موجبات سودآوری و سلامت اقتصادی سازمان را فراهم کند.
فرهنگ جامع مدیریت (۱۳۷۶) کیفیت زندگی کاری یا کیفیت شغلی را شرایطی تعریف می کند که در آن یک کارمند از مزایایی چون سرپرستی خوب، محیط کار مطلوب، حقوق و مزایای مکفی و عادلانه، و شغلی چالشانگیز و رضایتبخش بهرهمند باشد. البته این تعریف به تعریف ورتر و دیویس بسیار نزدیک است.
به طور کلی، آنچه از تعاریف فوق برمیآید آن است که افزایش و پیشرفت کیفیت زندگی کاری در گرو هماهنگی میان اهداف و نیازهای کارکنان و سازمانها است. در هر صورت، در جستجو برای دستیابی به یک توافق نظر در رابطه با تعریف کیفیت زندگی کاری، شورای کیفیت زندگی کاری ایالات متحده تعریف زیر را ارائه داده است:
“بهبود کیفیت زندگی کاری یعنی هر فعالیتی که در هر یک از سطوح سازمان در جهت افزایش اثربخشی سازمان از طریق رشد کارکنان و ارتقاء شأن و منزلت انسانی آنها صورت میگیرد؛ فرایندی که از طریق آن طرفهای ذینفع سازمان، یعنی مدیریت، اتحادیه های کارگری، و خود کارکنان یاد میگیرند که چگونه با یکدیگر کار کنند و مشخص میسازند که چه اقدامات، تغییرات و پیشرفتهایی مطلوب و اثربخش است و بایستی صورت گیرد تا هم اهداف سازمانی تحقق یابد و هم کیفیت زندگی کاری برای تمام اعضای سازمان بهبود یابد” (پرداختچی، قهرمانی، و گلدوست جویباری، ۱۳۸۸، ۱۲۷).
در رابطه با اهمیت کیفیت زندگی کاری، مارتل و دیویس (۲۰۰۶) یک بررسی علمسنجی در مورد تعداد مقالات نوشته شده مرتبط با کیفیت زندگی کاری در پایگاههای سایکلیت و سوشوفیلد[۲۳] بین سالها ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۲ انجام دادند. نتایج بررسی آنها نشان داد که در سالهای اخیر توجه به کیفیت زندگی کاری رشدی چشمگیر داشته است. طبق پژوهش آنها فراوانی انتشارات مرتبط با کیفیت زندگی کاری بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹، به طور متوسط سالانه ۱۲ مقاله؛ بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴، به طور متوسط سالانه ۲۶ مقاله؛ بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹، به طور متوسط سالانه ۵۴ مقاله؛ بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴، به طور متوسط سالانه ۴۲ مقاله؛ و در نهایت بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲، به طور متوسط سالانه ۴۴ مقاله بوده است.
در هر صورت، تحقیقاتی که در زمینه کیفیت کاری انجام شده است نشان میدهد که هر چه سازمانها بر اقداماتی که کیفیت زندگی کارکنان را ارتقاء میبخشد بیشتر تأکید ورزند، منافع حاصل از آن به بهترین وجه عاید هم کارکنان و هم کارفرمایان میگردد (ساعتچی، ۱۳۷۶). این مسئله با توجه به گستردگی و پیچیدگی جوامع و بازارهای کار و توجه بیشتر به ماهیت منابع انسانی در سازمانها و شرکتها از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود. برخی معتقدند که کاهش کیفیت زندگی کاری می تواند منجر به کاهش بهرهوری در سازمان و همچنین کاهش کیفیت محصول شود. کارکنان به دنبال آن هستند که در کارشان نظارت و دخالت بیشتری ببینند و مانند یک ابزار از آنها استفاده نشود (مقدسی، ۱۳۸۵). اگر کارکنان واقعاً احساس کنند که کیفیت زندگی کاری آنها بهبود یافته است، این امر بر روی کارشان اثرگذار خواهد بود و به آنها نیرو و انرژی بیشتری جهت ادامه کار خواهد بخشید و نتیجه طبیعی چنین فرایندی ایجاد نیروی زندگی و جو فعال میان افراد گروه های کاری خواهد بود، که نهایتاً منجر به افزایش تعهد فرد به سازمان و افزایش بهرهوری می شود (فیلیپو[۲۴]، ۱۹۸۷).
سرجی[۲۵] و همکارانش در پژوهشی که در سال ۲۰۰۱ به انجام رساندند، به این نتیجه رسیدند که هر سازمان به چهار دلیل باید کیفیت زندگی کاری کارکنانش را مدنظر داشته باشد (سرجی و همکاران، ۲۰۰۱):
کیفیت زندگی کاری امروزه به پدیدهای تبدیل شده که آن سوی سازمان و شرکت، بر زندگی خصوصی افراد نیز مؤثر است؛
کیفیت زندگی کاری به عنوان هدفی تلقی می شود که از طریق ایجاد مشاغل و محیطهای چالشبرانگیزتر، ارضاکننده و تأثیرگذار برای افراد در کلیه سطوح سازمانی باعث بهبود عملکرد سازمانی می شود؛
کیفیت زندگی کاری به عنوان فرهنگی در نظر گرفته می شود گه تعهد مطمئنی میان افراد و سازمان به وجود می آورد. در این صورت، افراد به اهداف سازمان و توسعه آن و سازمان نیز به نیازهای افراد و بالندگی آنها تعهد داشته باشد.
کیفیت زندگی کاری فرایندی است که از طریق مشارکت دادن فعال کلیه افراد سازمان، باعث تحقق بیشتر اهداف سازمانی می شود.
از این رو، انواع مختلف سازمان- از قبیل، تولیدی، خدمتی، و …- که فعالیت آنها وابسته به نیرو و منابع انسانی است، باید به کیفیت زندگی کاری کارمندان خود توجه داشته باشند تا آن سازمان بتواند بقای خود را تضمین کند. عدم توجه به این مسئله می تواند در دراز مدت خسارات جبرانناپذیری به سازمان وارد کند و ادامه فعالیت آن را با دشواری مواجه سازد.
البته کیفیت زندگی کاری ضعیف یا قوی بستگی به چگونگی طراحی و سازماندهی شغل دارد. شغلهایی که ترکیبی از انواع وظایف کاری هستند، مستلزم بهکارگیری مهارت ها و دانش فنی و تجارب خاص خود است. طراحی درست و کارآمد شغل، به افراد این اجازه را میدهد که درباره چگونگی انجام کارشان تصمیم گیری کنند، از کارشان بازخورد دریافت کنند و در نتیجه کار را مهم و معنیدار تلقی کنند. موجودیت این عوامل برای افراد رضایتبخش خواهد بود و به بهبود کیفیت زندگی کاری کمک خواهد کرد. همچنین، مرکز تحقیقات کیفیت زندگی دانمارک سطح پایین کیفیت زندگی کاری را یکی از بزرگترین تهدیدات زندگی و سلامت کارکنان در جوامع امروزی و صنعتی به حساب آورده است. کیفیت زندگی کاری ضعیف بیانگر آن است که کارمندان در کار راههی شغلی خود قرار نگرفته و احتمالاً شغلشان تنها به عنوان وسیلهای برای دستیابی به اهداف اقتصادی در نظر گرفته می شود. چنین افرادی وفاداری کمی به سازمان دارند و احتمالاً این مسئله پیامدهای نابسامانی برای سازمان خواهد داشت. مواردی از قبیل مصرف بیرویه داروهای آرامبخش، اعتیاد، غیبت، استرس، بیزاری، ملامت شغلی، تعارض مدیریت و کارکنان، و تعهد پایین نسبت به سازمان، می تواند نتیجه کیفیت زندگی کاری ضعیف کارکنان باشد؛ و در مقابل کیفیت زندگی کاری قوی می تواند منجر به پیامدهایی مانند: شرایط ایمن و سالم، توسعه و رشد قابلیت های انسانی، برنامه های جبرانی، رشد و امنیت روابط اجتماعی کار، انسجام اجتماعی، و حفظ فضای عمومی زندگی شود (کوهپیما، ۱۳۹۰).
پس از مطرح شدن مفهوم کیفیت زندگی کاری و آشکار شدن اهمیت آن در نظام مدیریتی سازمانها و شرکتها در اواسط نیمه دوم قرن بیستم، در اوایل تعداد کم و بعدها بسیاری از سازمان سعی بر توجه به این مسئله در سازمان خود کرده اند و به همین منظور برنامههایی را در سازمانها طراحی و اجرا کرده اند که امروزه از آنها به عنوان برنامه های کیفیت زندگی کاری یاد می شود. تنوع و گوناگونی برنامه های کیفیت زندگی کاری می تواند به اندازه تعداد سازمانهایی باشد که نسبت به این مسئله توجه نشان می دهند. مهمترین هدف این برنامه ها، تقویت و بهبود عوامل انگیزشی یعنی تلاش جهت برآورده نمودن نیازهایی چون مسئولیت رشد و پیشرفت، تحسین، و … است. از این رو، تلاش مداوم مدیران سازمانها و همچنین کارکنان به منظور بهبود شرایط کاری- در درجه اول- و افزایش بهرهوری را برنامه کیفیت زندگی کاری مینامند (پرداختچی، قهرمانی، و گلدوست جویباری، ۱۳۸۸، ۱۴۵-۱۵۵).
به هر جهت، تا کنون اقدامات و ابداعات گوناگونی برای داشتن شرایط و محیط کاری مناسب و خوب برای کارکنان و سازمانها جهت بهرهوری بیشتر، خدمات مؤثر، کارآمدی و … برای دستیابی به یک کیفیت زندگی کاری درخور صورت گرفته است. باتیا و سینق در سال ۲۰۰۰، برخی از برنامه های رایج کیفیت زندگی کاری را پایهریزی کرده اند که در جدول ۲- ۳٫ برنامههای کیفیت زندگی کاری رایج ارائه می شود (رینا، ۲۰۰۹).
جدول ۲- ۳٫ برنامههای کیفیت زندگی کاری رایج
فرم در حال بارگذاری ...