از دختر خانمی که به اینجا آمده بود علت فرارش را پرسیدیم، گفت من دوست دارم در خیابان بگردم اما پدرم اجازه نمیدهد وقتی به پدرش گفتم چرا نمی گذاری در خیابان بگردد؟ گفت: خانم، من کاری با او ندارم فقط می گویم وقتی خواستی بروی توی خیابان من هم کارم را تعطیل میکنم و با هم میرویم که دختر گفت خانم من خجالت میکشم با او قدم بزنم. ریختش را ببین، سر و وضعش را ببین، پدرش گفت آخر من ۵۰ الی ۶۰ سال است که این طور با کت و شلوار بودهام الان میگویید من بروم مثل جوانهای امروزی فلان کاپشن چرمی بپوشم و …
اگر یک خانم با حجاب از خانه بیرون برود کسی جرئت نمیکند با او صحبت کند اما اگر یک نفر با وضع آنچنانی بیرون برود مسلماًً پسرها به او متلک میگویند.
بیشترین قشری که فرار میکنند قشر فقیر و متوسط است. از این دو قشر بیشترین آن ها خانواده های متوسط هستند ، چون کسی که در خانواده ثروتمند زندگی میکند امکانات زندگی و همه چیز برای او فراهم است و دیگر نیازی به فرار ندارد اگر هم فرار کند به علت کمبود محبت است. در خانواده های فقیر هم افراد خود را با زندگی خانوادهشان تطبیق میدهند اما طبقه متوسطه چون با طبقه بالاتر از خود هم در ارتباط است برای آنکه شاید به آن امکانات برسد فرار میکند.
میزان فرار در بین ماه های تیر و شهریور فوقالعده زیاد است چون بیشتر فراریان محصلین هستند که در این موقع بیکار هستند و نیز اسفند ماه.
فراریان پناهگاه خاصی ندارند. فصول خاص سال فرق میکند مثلاً در تابستان در پارک میخوابد اما در زمستان چون نمیتواند در پارک بخوابد پس باید با دختر یا پسری دوست شود و به خانه های تیمی برود. تخفیفهایی در جرم کسانی که اعتراف میکنند هست که بعضی مواقع او را میبخشند.
مهمترین عامل فرار از خانه را میتوانیم : ۱)نا بهنجاریهای خانواده« اعتیاد یکی از والدین، طلاق، بداخلاقی» ۲) عوامل اقتصادی ۳) اجتماعی ۴) فرهنگی ۵) مذهبی ۶) روانی
بیشتر پسرها به خاطر اینکه پدر معتاد است و مادر به سختی کار میکند و او نمیتواند این وضع را تحمل کند فرار میکند اما دختران بعلت وجود نا بسامانیهای زندگی فرار میکنند ۱۰ درصد عوامل شخصیتی در فرار مؤثر است. کسی که از تحصیلات بالا برهوردار باشد برای خودش شخصیت قائل است مثلاً هنگامی که فرزند یک خانواده مریض میشود فرق است در نگهداری کودک بین این دو گروه از سطح اجتماعی. کسی که شخصیت ضعیفی دارد کار، تحصیلات، فرهنگ آن جامعه و محیطی که در آن کار میکند در شخصیت فرد اثر دارد.
تلوزیون و صدا و سیما در جامعه ما به تفکر سیاسی ما بر میگردد اخیراًً به خاطر ماهواره که وارد شده صدا و سیما سیاستش ایجاب میکند که یکسری فیلمها بگذارد که جوانان ما را از ماهواره و ویدئو دور کند و به طرف خودش بکشد ما باید از فیلم نتیجه بگیریم و نه برداشت کنیم. اگر فردی حساب شده فرار کند و از شهر خود بیرون برود ۳۰ درصد فراریان حالت الگو برداری و حساب شده فرار میکنند. در مورد مذهب حتی آن افرادی که مذهب ندارند اما یک گرایشی به غیر خود دارند. در جامعه آمریکا که در نهایت بیبندوبار هستند و الان به آن نقطهای رسیده است که فوقالعاده پرخاشگر و بدخو هستند در آنجا یک اطاق مذهب ساختهاند که افرادی که وضع آن ها فجیع است به آن اطاق سربسته میروند و یک گوشی به گوششان میگذارند و به مدت یک ساعت به آهنگ مذهبشان گوش میدهند. آمریکا به مرحله صعود رسید و اکنون در مرحله سقوط است.
فرار از اول انقلاب تا الان رشد تصاعدی داشته است که بعد از جنگ بیشتر شده است چون جوانان ما میخواهند از هم تقلید کنند.
راه های پیشگیری از فرار این است که :۱) نابسامانیهای خانواده را از بین ببریم ۲) مراکز تفریحی و آموزشی ایجاد کنیم ۳) نشریات و جزوات را در اختیار افراد قرار دهیم ۴) درآمدها را همسطح کنیم ۵) اطرافیان نوجوان را از لحاظ مذهبی، فرهنگی، شخصیتی، و غیره آگاه کنیم.
آقای رضوانی «معاونت دادگستری استان اصفهان»
در خصوص علت و ریشه گسترش فرار دختران از خانه به نظر میرسد یکی از عوامل، مسئلا خانوادگی است و یکی دیگر از این عوامل ناهنجاریهای داخل خانواده از نظر نوع رفتار پدر و مادر با فرزندانشان است که نوجوان فکر میکند که اگر فرار کند به نفعش باشد و هر چند اشتباه میکند ولی تحمل وضع نابهنجار داخل خانواده را ندارد در واقع فاصله عمیقی بین والدین و همسر است و نوع برخوردها و سختگیریها یا عدم تفاهم، یک لحظه با نشان دادن چراغ سبزی از بیرون موجه می شود و طبیعتاً هر انسانی همیشه به سوی آرامش حرکت میکند.
اما بعضی مواقع علت نوع برخوردها و اختلافات بین پدر و مادر که شدید و گاهی تهدید آمیز است و فرزند به خصوص دختران که حساسیت بیشتری دارند محیط را یک محیط ناامن میبینند و به یک نقطه نا معلوم فرار میکنند. باز ریشه دیگر فرار در خانواده تبعیض بین فرزندان است کودکی که احساس میکند مورد علاقه و پذیرش والدین نیست زمانی که بزرگتر شد و احساس کرد که در بیرون میتواند با افراد دیگر ارتباط برقرار کند فرار میکند ولی گاهی نیز دختری که مرتکب کار خلاف می شود و میترسد که خانواده متوجه شود و با ترس از عقوبت، فرار میکند.
بحث دیگر فرار دختران بحث ازدواج است یعنی دختر به علت نوع روابط خانوادگی و اجتماعی متأسفانه معاشرتهای آزادی که دارد، دلبستگی و علاقهمندی به یک شخص پیدا میکند اما خانواده با این ازدواج مخالفت میکنند . وقتی خانواده سد راه این زندگی قرار میگیرند دختر دست به فرار میزند و این باز ریشه در مسائل تربیتی و اخلاقی و نوع برخورد خانواده با فرزند دارد که اگر با روش های صحیح اقدام کند موضوع به اینجا نمیکشد. اما ازدواج تحمیای هم که خانواده، دختر را وادار به ازدواج بدون در نظر داشتن علاقع دختر میکند گاهی با وجود اینکه عقد صورت گرفته و یا زمینه عقد فراهم شده باعث فرار دختر میشود. گاهی فرار ریشه رفاقت دارد و شخصی که در اجتماع دارای ضعفهایی است و شخصی هم که با او ارتباط برقرار میکند دارای ضعفهایی است، این معاشرت غلط و نادرست با کسی که خودش در حال غرق شدن است باعث میشود که هر دو با هم در گرداب بیفتند و فرد تکیه بر کسی میزند که خود در حال غرق شدن است.
اما عوامل اقتصادی مسئله مهمی در فرار دختران نیست. در مورد اینکه فرار چه خطراتی برای فرد و جامعه ایجاد میکند اولین خطر متوجه خود فرد است یعنی دختر اصولاً فرار میکند به لحاظ پیدا کردن یک محیط امن اما هیچوقت فکر نکرده این شرایط امن کجاست؟ و کمتر موردی هست که وقتی فرد فرار میکند واقعاً یک محیط امن را که عقل ایجاب کند را انتخاب کرده باشد وقتی که یک دختر خود را در این چنین شرایط قرار میدهد خیلی آسیب پذیر است و افراد بسیار زیاد در کمین اینگونه دختران هستند به خصوص زنها بسیار خطرناک هستند . بنابرین این خطر هم از لحاظ جانی و هم از لحاظ حیثیت و اجتماعی برای دختران اتفاق مهم میافتد.
و خطری که دختران فراری برای جامعه دارند فساد جامعه است. وقتی که دختر فراری سر راهش قرار میگیرد و به راننده آن میگوید: هر جا که میخواهی من را ببر و یا اینکه من جایی را ندارم پناهم بده، شخصی که ابتدا قصدش خیر است اما در نهایت به مفاسدی آلوده میشود.