۲-۲-۳) مؤلفه های فرسودگی شغلی
فرسودگی ترکیبی از خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش موفقیت فردی است. بنابرین فرسودگی به عنوان مرحله ای شناخته می شود که اعضا احساس تحلیل یافتگی عاطفی و جسمانی میکنند. (خستگی عاطفی) هیچگونه احساس مثبت یا همدردی با همکاران و ارباب رجوعهایشان ندارند و تمایل دارند که از پاسخ دادن به وظایف متفاوت شغلی اجتناب کنند. (مسخ شخصیت) جنبه ی نهایی فرسودگی، احساساتی درخصوص بی کفایتی و فقدان پیشرفت در کار میباشد. (عدم موفقیت فردی) بر مبنای پیشینه ی تئوری فرسودگی، این عامل تاثیرات منفی بسیاری بر روی خروجی های عملکرد گذاشته و سبب افزایش ترک سازمان و یا حداقل قصد برای ترک سازمان خواهد شد(کیم، ۲۰۱۱، ص ۳۶۰-۳۹۵).
۲-۲-۳-۱) خستگی عاطفی
مسلش در سال ۱۹۸۲ فرسودگی را به عنوان پاسخی بر استرسهای محیطی توصیف نمود که از سه بعد: خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و احساس عدم موفقیت فردی تشکیل می شود. لیتر و مسلش در سال ۱۹۸۸ فرسودگی را به عنوان یک فرایند بررسی کردند و پیشنهاد نمودند که خستگی عاطفی از دو عامل دیگر مقدم تر است. همچنین خستگی عاطفی ارتباط بسیار زیاد مثبت و منفی با تنش شغلی، تعارض در محیط کار و محیط خانواده، رضایت شغلی، خشنودی از زندگی، گرایش به ترک سازمان و افسردگی را نشان داده است. مطالعات بسیاری یک ارتباط ذاتیِ منفی بین تفویض اختیار و خستگی روانی نشان دادهاند و این بدان معنا است که کارکنانی که دارای اختیارات مدیریتی بیشتری هستند، تمایل کمتری به ترک شغل دارند که این به طور مفهومی با فرسودگی مشابه است. افرادی که از فرسودگی میبرند به احتمال زیاد رضایت شغلی به مرحله ای باز میگردد که افراد از شغل خود راضی و خونشود میباشد(می یر، ۲۰۱۱، ص ۲۵۴). مسلش و همکاران (۲۰۰۱)، فرسودگی را به عنوان سندرمی که شامل خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عدم موفقیت فردی تعریف نمودند که تمام این ابعاد بر روی افراد و سازمان وی تاثیر میگذارند. (همچنین می توانید در مطالعات لی و اشفورث در سال ۱۹۹۰ مشاهده نمایید) اولین بعد فرسودگی، خستگی عاطفی به تعدادی از عوامل علّی نظیر حجم کاری بالا تعارض نقش انتظارات غیر واقعی شخصی) مداخلات بین فردی بیش از حد و فقدان مکانیزم کنترل استرس (موری-گیبنس و گیبنس[۴۴]، ۲۰۰۷، ص ۳۲).
۲-۲-۳-۲) مسخ شخصیت
مسخ شخصیت، دومین بعد از فرسودگی شغلی میباشد که در نتیجه ی استرس شغلی، مداخلات بین فردی بیش از حد، تراکم کاری زیاد و ماهیت مسئولیت پذیریهای شغلی مانند: رسیدگی به شکایات مشتریان و یا دیگر موقعیتهای سختِ کاری مدی[۴۵] در سال ۱۹۸۷ و نیز اید[۴۶] در سال ۲۰۰۸ تأیید کردند که اثرات منفی استرس و فرسودگی شغلی میتواند از طریق آموزش موقعیتهای بحرانی تخفیف داده شوند (زوپ ایتس و کونستانتی[۴۷]، ۲۰۱۰، ص ۳۰۲-۳۰۱).
مارو (۲۰۰۲) در بازنگری تعدادی از مطالعات مربوط به فرسودگی معتقد است که مسخ شخصیت معمولا پس از خستگی عاطفی روی میدهد و در واقع نوعی پاسخ مستقیم به استرس شغلی است. به عبارت دیگر مسخ شخصیت به پاسخهای غیر احساسی، نامربوط و خشن نسبت به مراجعین (خدمات گیرندگان) و همکاران و … با سندرم فرسودگی احساسات منفی و نگرشهای منفی همراه با سرزنش دیگران اطلاق می شود (گونزالز-روما و همکاران، ۲۰۰۷، ص ۳۳).
۲-۲-۳-۳) عدم موفقیت فردی
رابطه ی بین عدم کارایی فردی با دو بعد دیگر فرسودگی تا حدودی پیچیده تر است. در برخی از تحقیقات، به نظر میرسد که بعد عدم موفقیت فردی، نتیجه ی دو بعد دیگر فرسودگی است اما در مواردی دیگر، این فرضیه مورد تأیید قرار نگرفته و تأکید میکند که این مؤلفه ها بجای اینکه به صورت زنجیروار قرار داشته باشند به طور موازی و به همراه یکدیگر رشد میکنند. به عبارت دیگر عدم کارایی شخصی به احساس کفایت و پیشرفت موفقیت آمیز در کار با افراد اطلاق می شود. افرادی که دچار کاهش موفقیت فردب میشوند از تلاشهای حرفه ای خود برداشتهای منفی دارند و احساس میکنند که در شغل خویش پیشرفتی ندارند و در کار و تلاش و حرفه خود نتایج مثبت به بار نمی آورند(ماسلاچ و جکسون، ۱۹۸۱، ص ۱۰۱).
۲-۲-۴) مراحل و سیر فرسودگی
فرسودگی شغلی یک باره به وجود نمی آید. بلکه در پنج مرحله شکل میگیرد که عبارتند از:
۱٫مرحله ماه عسل
زمانی است که ما در جایی استخدام میشویم و با شور و شعف خاصی کار خود را شروع میکنیم. ممکن است زودتر از وقت معمول سر کار حاضر شویم و دیرتر هم محیط کار را ترک میکنیم. شروع به کار، ذخایر و انرژی ما را خارج میکند. اگر تقویت، تحسین، تشویق و رضایت به دنبال کار نباشد، کاهش انرژی آغاز می شود و فرد بدون آنکه خودش متوجه باشد، به تدریح از انرژی جسمی و روانی تهی می شود.
۲٫کمبود کارمایه
مرحله ای است که فرد احساس کم آوردن انرژی میکند و نارضایتی شغلی و خستگی شروع می شود و فرد سعی میکند از طریق پناه بردن به مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروب، انجام دادن خریدهای تفننی، خوابیدن زیاد و… به نوعی خود را فریب دهد.
۳٫آغاز نشانه های مزمن فرسودگی
در این مرحله احساس خستگی مزمن، سردردهای دوره ای، ترش کردن معده، خشم و افسردگی شدید شدت پیدا میکند.
۴٫بحران
در این مرحله بدبینی عمیق، شک به تواناییهای شخصی، حساس بودن به بیماری های جسمی ناشی از درماندگی و ناامیدی و بروز ذهنیت فرار و پاسخ گریز از مشکلات پدید میآید.
۵٫مرحله به بن بست رسیدن
یعنی فرد، مستعد خطر از دست دادن شغل می شود. با مراجع، همکاران و مدیر در محل کار درگیر می شود. در خانه نیز با همسر و فرزندان خود برخوردهای مکرری نشان میدهد (رسولی، ۱۳۹۱، ۱۳۴).
۲-۲-۵ ) فرسودگی شغلی و پیامد های آن برای سازمان