عنوان صفحه
شکل ۲-۱: چارچوب مفهومی پژوهش ۴۹
نمودار ۴-۱: نمودار فراوانی اعضای نمونه بر اساس گروه سنی ۶۵
نمودار ۴-۲: نمودار فراوانی اعضای نمونه بر اساس جنسیت ۶۶
نمودار ۴-۳: نمودار فراوانی اعضای نمونه بر اساس تحصیلات ۶۷
نمودار ۴-۴: نمودار فراوانی اعضای نمونه بر اساس وضعیت تأهل ۶۸
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
بازاریابی سبز فرایندی اجتماعی است که افراد و گروهها از طریق فرایند مبادله محصولات و ارزش آن ها، نیاز و خواسته خود را از طریق یک روش اخلاقی که اثرات منفی بر محیط زیست را حداقل کند برآورده میکنند. به عبارتی دیگر به گفته پولانسکی[۱] (۱۹۹۴) بازاریابی سبز شامل تمام فعالیتهایی است که برای ایجاد و تسهیل مبادلات به منظور ارضای نیازها و خواستههای بشری طراحی میشود به طوری که این ارضاء نیازها و خواستهها با حداقل اثرات مضر و مخرب روی محیط زیست باشند. به ندرت فعالیتهای زیست محیطی در همه معیارهای شرکتها جای میگیرد. علاوه بر این بسیاری از شرکتها معیارهای سنتی کسب و کار را برای ارزیابی موفقیت نوآوریهای سبز به کار میبرند. هر شرکت، استراتژی بازاریابی مخصوص خود را دارد.
امروزه بازاریابی سبز بیشتر به عنوان یک مفهوم عمومی مطرح میشود. بازاریابی سبز به توسعه و بهبود قیمتگذاری، ترفیع و توزیع محصولاتی اطلاق میشود که به محیط زیست آسیب نمیرسانند. سالمون و استوارت[۲] بازاریابی سبز را یک استراتژی بازاریابی میدانند که از طریق ایجاد مزایای قابل تشخیص محیطی بر اساس آنچه که مشتری انتظار آن را دارد از محیط حمایت میکند.
روند بلندمدت گذشته، نشان دهنده سلطه روزافزون مردم بر طبیعت بوده است؛ ولی به تازگی مردم به محدودیت منابع طبیعی پی بردهاند. حفاظت از محیط زیست مسئلهای اخلاقی پنداشته میشود و آسیب به آن، عواقب بسیار نامطلوبی برای انسانها دارد. البته تا زمانی که مصرف وجود دارد، آلودگی نیز وجود خواهد داشت، ولی میتوان آن را در حد قابل قبول و مجازی نگه داشت. در طول دهه های گذشته آگاهی زیست محیطی مصرفکنندگان افزایش قابل ملاحظهای در جهان یافته و این گروه خواستار کالاهایی هستند که به اصطلاح دوستدار طبیعت نامیده میشوند. دلیل این افزایش آگاهی را عواملی چون افزایش فعالیت گروههای سبز، قانونگذاری در ابعاد ملّی و بینالمللی و تأثیر فاجعههای صنعتی بر نظرهای عموم مردم دانستهاند. بازاریابان محیط زیست را در بسیاری از فعالیتهای بازاریابی مدنظر قرار دادهاند. در این بین میتوان به طراحی محصول، بستهبندی آن و قیمتگذاری بر اساس سازگاری با محیط زیست اشاره کرد.
با توجه به اهمیت روزافزون بازاریابی سبز شرکتها به اتخاذ استراتژیهای بازاریابی سبز روی آوردهاند و برای عملی کردن این استراتژیها باید به زیرساختهای لازم و عوامل تأثیرگذار بر آن توجه زیادی نمایند که از جمله آن عوامل منابع و قابلیتهای سازمان است؛ از این رو در این پژوهش به بررسی تأثیر قابلیتها و منابع سازمانی برای اتخاذ استراتژیهای بازاریابی سبز پرداخته میشود. بدین منظور در این فصل از پژوهش به بیان کلیاتی از پژوهش پرداخته میشود بدین شکل که در ابتدا بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق شرح داده میشود، سپس اهداف، متغیرها، فرضیات، قلمرو پژوهش، جامعه و نمونه آماری و کاربردهای متصور از پژوهش، روشهای گردآوری اطلاعات و روشهای تجزیه تحلیل اطلاعات بیان میگردد و در پایان اصطلاحات کلیدی پژوهش تعریف میگردند.
۱-۲-بیان مسئله
«گراهام» و «کترا» معتقدند حمایت از محیط خارجی اختیاری نبوده بلکه یک بخش مهم از فرایند کسب و کار به حساب میآید (کترا و گراهام[۳]، ۲۰۰۲).
بیتوجهی بنگاه به ذینفعهای خارجی سبب بروز مشکلاتی برای مصرفکننده کالای آن بنگاه میشود (امینی، ۱۳۷۹).در ضمن اصول اخلاقی در کسب و کار نیز حکم میکند که شرکتها مطلع باشند که فعالیتهایشان چگونه منافع دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد (زیگموند و دامیکو[۴]، ۲۰۰۱). اینکه مسئولیت اجتماعی صرفاً مسائل محیطی را در برمیگیرد سادهانگاری است چرا که این تعهد تأثیر بسزایی روی آمیختههای بازاریابی داشته و موجب جرح و تعدیل آن ها میشود. باوی و سیل ابزارهای لازم قابل استفاده در مسئولیت اجتماعی را بستهبندی، تبلیغات، فروش شخصی و خدمات میداند که بازاریاب باید با توجه به عامل بالقوه سود و رفاه جامعه آمیخته را تعیین کند (باوی و سیل[۵]، ۱۹۹۲).
ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﺣﺎل ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ است و ﺗﻮﺟﻪ روزاﻓﺰون ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ تعداد بسیار زﻳﺎدی از شرکتها ﺑﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺳﺒﺰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻨﺒﻊ اﺻﻠﻲ تغییر استراتژیک ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻨﺪ. بازاریابی سنتی ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ خواستههای ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن تأکید میکند و رﻓﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺘﻲ را ﺑﻪ ﺣﺴﺎب نمیآورد. اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ در ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد سازمانها وارد ﺷﺪه و ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ را ﻧﻴﺰ ﺗﺤﺖ تأثیر ﻗﺮار داده و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺳﺒﺰ ﺷﺪه اﺳﺖ (افسردگان و همکاران، ۱۳۹۰).
توسعه استراتژیهای بازاریابی سبز برای ایجاد روابط بلندمدت میان عرضهکنندگان و مصرفکنندگان ضروری است نه به خاطر اینکه خریداران خواهان محصولات و خدمات سبز هستند بلکه به دلیل کمک به بهرهوری عملیاتی و محیط زیستی شرکت (فراج و همکاران[۶]، ۲۰۱۳).
تعداد کمی از شرکتها دریافتهاند که سبز بودن مزیتهای استراتژیک به همراه دارد (دعایی و همکاران، ۱۳۸۵).
با توجه به اینکه مسائل محیطی و اجتماعی امروزه برای مشتریان اهمیت بالایی دارد رعایت مسائل زیست محیطی در فعالیتهای بازاریابی باعث ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت خواهد شد و از این طریق شرکت میتواند به ایجاد یک پایگاه خوب در بازار دست یابد. مسئله حفظ محیط زیست باعث شده است که مصرفکنندگان درباره محصولاتی که میخرند بازاندیشی کنند. امروزه بسیاری از مصرفکنندگان این آمادگی را دارند که برای حمایت واقعی از محیط زیست برای محصولاتی که استانداردهای محیطی را رعایت میکنند مبلغ بیشتری پرداخت کنند (کاتلر و آرمسترانگ[۷]، ۱۹۹۹).
در این میان رشد طبقات میانی جامعه در سطح جهان و همزمان با آن افزایش درآمد قابل هزینه و وقت آزاد، جهانگردی را به بزرگترین فعالیت منفعت آفرین بدل کردهاست.
گردشگری یکی از مهمترین صنایع حال حاضر در جهان محسوب میشود و مسافرت افراد از اقوام با فرهنگهای متفاوت به مکانهای گوناگون یکی از مسائلی است که هم ازنقطهنظر حفظ محیط زیست برای رضایت مسافران و هم از نظر حفظ محیط زیست برای ساکنان منطقه اهمیت وافر مییابد؛ بنابرین بر برند و تصویر شرکتهای متولی گردشگری از جمله هتلها بسیار تأثیرگذار است.