علاوه بر این اصطلاح قیمومت در چند مورد دیگر نیز به کار رفته است. در حقوق بین الملل اطلاق به رژیمی می شود که به موجب آن بعضی از سرزمینهای غیر مستقل باستناد موافقتنامه ای به وسیله یک یا چند کشور و تحت کنترل سازمان ملل متحد و یا مستقیما به وسیله این سازمان ارداه می شود.
همچنین فقها از ریاست مرد بر زن با عنوان قیمومیت یاد میکنند. مبنای این نامگذاری نیز آیه ۳۴ سوره مبارکه نساء است. در بخش اول این آیه آمده است:
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ».«مردان سرپرست زنان هستند به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند».
اگرچه در خصوص دامنه این قیمومت اختلاف نظر وجود دارد و نظرات آن ها را می توان در ۵ دسته زیر تقسیم بندی کرد:
۱. قیمومت به معنای ولایت تام مردان بر زنان به طور کلی، چه در محیط خانوادگی و چه در جامعه.
۲. اشراف مردان، تنها در محیط خانه با تمام ابعاد آن.
۳. تسلّط مردان تنها در بُعد اقتصادی خانواده.
۴. ولایت مطلق منظور نیست بلکه ولایت اجمالی مراد است.
۵. قیمومت به معنای عزم مرد به سوی زن است.
در بین این ۵ مورد آنچه بیش از هم مورد قبول علمای سابق بوده بند اول میباشد. صاحبان این دیدگاه مدعیاند که آیه به دنبال آن است که زن میبایست مطیع مرد باشد چون مرد بر زن برتری داده شده است. برخی از علمای اهل سنت هم در بیان مفهوم قوام بودن مرد معتقدند یعنی مرد قیم بر زن، رئیس و بزرگ او و حاکم بر اوست و ادب کننده وی به هنگام کج روی و انحراف است (الدمشقی، ۱۴۱۸: ۴۸۱). زمخشری معتقد است قوامون علی النساء یعنی مردان با امر و نهی بر زنان اشراف و سیطره دارند، آن گونه که والیان و حاکمان بر رعیت ها حکومت دارند (الزمخشری، ۱۴۱۵ق: ۴۹۵).
اما در مقابل طرفداران این دیدگاه، کسان دیگری نیز هستند که دیدگاهی متعادل و متناسب با شرایط یک زن مسلمان ارائه نموده اند. به عبارتی این دسته از متفکرین و مفسرین با توجه به ارزش و کرامت انسانی زن، ریاست مرد را با تحلیلی دقیق و برداشتی مناسب و مأنوس با آیه شریفه مورد تحلیل و بررسی قرار دادهاند.
علامه فضلالله در این خصوص مینویسد: قوامیت مطرح در این آیه صرفا به حوزه مسائل زناشویی و خانوادگی اختصاص دارد زیرا در ادامه آن میخوانیم « بما فضلا… بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم » ،تنها جایی که وظیفه مرد است که از لحاظ مرد بودن، مسئولیت خرجی دادن زن را از لحاظ زن بودن، بر گردن بگیرد، در دایره زوجیت است، زیرا مسئولیت «پدر» در زمینه تقبل مخارج فرزندان، در مورد پسر و دختر، یکسان است و تأمین مخارج دختر را از آنرو به عهده دارد که «فرزند» اوست نه یک موجود «زن» (فضلاللّه، ۱۴۱۴: ۱۸).
با توجه به معانی متعدد ذکر شده، بهترین معنا، مدیریت و مراقبت و تکلیف مناسب با آیه است، به ویژه آنکه با معنای لغوی قوامه که به معنای قیام به امر و حمایت و سرپرستی و حفظ و رعایت میباشد، سازگارتر است. البته این مدیریت به معنای اداره مستبدانه خانواده و ریاست مرد نیست؛ بلکه بهترین نوع آن یک مدیریت شورایی است. در این نوع مدیریت، مدیر علاوه بر آن که با جمع آوری دیدگاه های گوناگون و گزینش بهترین نظر، مناسب ترین تصمیم را میگیرد، از استبداد رأی، جمود و ایجاد مقاومت منفی نیز می کاهد.
علاوه بر این با توجه به این که در حقوق ما معمولاََ برای محجورین نصب قیم می شود، نمی توان از این عنوان برای ریاست مرد بر زن استفاده کرد. چراکه بر اساس قوانین ایران امکان نصب قیم برای فردی که عاقل و بالغ و رشید است، وجود ندارد.
مبحث دوم: قلمرو ریاست و اختیارات زوج
خانواده به عنوان بنیادی ترین تشکل در جامعه، نیاز به مسئول یا سرپرست دارد و بدیهی است که هیچ تشکل و اجتماعی بدون مسئول و رهبری واحد که تدبیر امور را در دست داشته باشد، ممکن نیست. بدون تردید رهبری و سرپرستی دسته جمعی، که زن و مرد مشترکاً آن را به عهده بگیرند، مفهومی ندارد، بلکه در واقع به معنای فقدان مسئول و سرپرست در چنین تشکل بنیادی جامعه است. به تجربه ثابت شده است که وجود دو رهبر و سرپرست در یک سازمان، از نداشتن رئیس، زیانبخشتر است و کشوری که دو فرمانروای مستقل دارد، همیشه هرج و مرج و بینظمی در آن حکم فرماست. گذشته از بینظمی امور، اگر میان پدر و مادر بر سر ریاست خانه اختلاف و کشمکش باشد، طبق نظر کارشناسان، فرزندانی که در چنین خانهای تربیت می شوند، دچار عقده های روحی و اختلال عواطف خواهند شد.
با توجه به اشکالات یاد شده، تردیدی نیست که مسئولیت و ریاست امور خانواده را باید به عهده مرد یا زن گذاشت و بازهم جای گفتگو نیست که مرد از نظر ساختمان جسمی و روحی برای قبول چنین مسؤولیتی، آمادگی بیشتری دارد. این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است مانند ترجیح قدرت تفکّر او بر نیروی عاطفه و احساسات (بر عکسِ زن که از نیروی عواطف بیشتری بهرهمند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر، که با اوّلی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده دفاع کند.
قرآن کریم نیز در آیه ۳۴ سوره نساء تصریح می کند که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود. ریاست شوهر در مسائلی که مربوط به اداره خانواده است، هم شرعی است و هم قانونی. بر اساس قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، پس از انعقاد قرارداد نکاح، هریک از زوجین حقوق و تکالیفی در مقابل یکدیگر پیدا خواهند نمود و در مادّه ۱۱۰۵ به صراحت، ریاست بر خانواده را از ویژگیها و مسئولیتهای شوهر بیان کردهاست.
قرآن کریم به صراحت، ریاست بر خانواده را از خصایص شوهر بیان کردهاست: « الرّجال قوّامون علی النّساء بما فضّل اللّه بعضهم علی بعضٍ و بما انفقوا من اموالهم». (سوره نساء، آیه ۳۴)
مردان سرپرست زنان هستند، به خاطر برتریهایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقهای که از اموالشان به زنان میپردازند.