مقدس اردبیلی نیز در «مجمع الفائده والبرهان» می‌گوید:

«اگر پزشکی حاذق یا ماهر در علم و عمل باشد و معالجه او منجر به فوت یا تشدید بیماری یا نقص عضو مریض گردد به گفته شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن براج،سلار، ابن زهره طبرسی، کیدری و نجم الدین به دلیل مستند بودن ضمان به فعل او و حرمت هدر رفتن خون مسلمانان و اجماع منقولی که درمورد ضمان آور بودن فعل شبیه به عمد وجود دارد پزشک ضامن است»[۱۵۹]

علامه طباطبایی نیز معتقد است که پزشک در آنچه که ناشی از فعل اوست و منجر به تلف بیمار یا شدت بیماری او شود ضامن است حتی اگر نهایت تلاش و کوشش خود را جهت درمان بیمار به کار گرفته باشد و مأذون از بیمار در معالجه باشد.[۱۶۰]

زین الدین ابوالقاسم علی العاملی الفقعانی در المنضود، فعل پزشک را به دلیل آنکه خطئی محض می‌باشد شبیه به فعل انسان در حال خواب و یا فعل موجب زیان از سوی کودک می‌داند و نتیجه می‌گیرد که پزشک، ضامن پرداخت دیه نیست بلکه عاقله او موظف به پرداخت خسارت است. البته پزشک جاهل که مرتکب تقصیر شده و اذن در معالجه از بیمار نگرفته باشد را به طور اجماعی ضامن می دانند حتی اگر برائت گرفته باشد.[۱۶۱]

استاد ابن فهد حلی در کتاب المهذب البارع ‌در مورد علت عدم ضمان پزشک حاذق و ماهر مأذون در معالجه که مرتکب تقصیر نشده است می‌گوید:

«اذن بیمار درمعالجه، موجب سقوط ضمان پزشک در صورت عدم تقصیر می‌گردد و قول به ضمان او موجب عسر و حرج می‌گردد زیرا پزشکان در این صورت از درمان بیماران خودداری می‌کنند، از این رو به استناد «ما جَعَل عَلیکُم فی الدینِ مِن حَرَج» و نیز «انّما یُریدُالله بکُم الیُسرِ و لا یُریدُ بکُم العُسر» و هم چنین «امَسَح علی المَراره ما جَعل علیکِم فی الدینِ من حَرج» پزشک مذبور ضامن نیست. [۱۶۲]

استاد سید محمد صادق حسینی روحانی نیز معتقد است که پزشک حاذق مأمور به درمان بیمار است و اذن بیمار در معالجه، اذن در اتلاف هست و از این رو موجب ضمان پزشک نمی گردد.[۱۶۳]

ابوالقاسم خویی در کتاب منهاج الصالحین خود چنین می‌گوید: «طبیب ضامن است در صورتی که در معالجه ای که به مباشرت انجام می‌دهد باعث تلف شود، ‌در مورد مجنون و کودک بدون اذن ازولی امر و یا معالجه شخص بالغ و عاقل بدون اذن وی و هم چنین، در صورتی که به طور اتفاقی باعث تلف شود و در اینکه در اینجا ضامن وجود دارد یا خیر دو قول است و نزدیک تر همان قول اول است و …»[۱۶۴]

در این زمینه چند روایت از ائمه معصومین (علیهم السلام) مبنی بر عدم ضمان پزشک حاذق ذکر شده است از جمله:

۱-روایت صحیحه یونس بن یعقوب از امام صادق (ع) است که مضمون آن چنین است: «به ابی عبدالله (ع) عرض کردم، مردی دارویی تجویز کرده یا رگی را قطع ‌کرده‌است که ممکن است از آن دارو یا قطع رگ نتیجه ای نگیرد و منجر به مرگ بیمار شود. امام فرمود: می‌تواند دارو تجویز کند یا رگ را قطع کند»[۱۶۵]

در جواب گفته شده است که روایت ناظر به ضمان یا عدم ضمان نیست بلکه ناظر برجواز اقدام بر معالجه ولو اینکه منجر به فوت بیمار شود، می‌باشد.[۱۶۶]

۲- روایت دوم نیز از امام صادق (ع) است که چنین است:

«من مردی عرب هستم که به دانش پزشکی آشنا هستم و حق طبابت نیز نمی گیرم، امام فرمود: مانعی ندارد عرض کردم، ما زخم را شکافته و با آتش می سوزانیم. امام فرمود: ایرادی ندارد،عرض کردم ما برای بیماران دارویی تجویز می‌کنیم که ممکن است منجر به مرگ او شود، فرمود: ولو اینکه بمیرد مانعی ندارد.»[۱۶۷]

۳- ازحضرت علی (ع) نقل شده است که فرمود:

«اگر پزشک با اجازه و کسب اذن از بیمار یا از ولی و بستگان او به معالجه و درمان بپردازد و در اثر آن بیمار بمیرد و یا متحمل زیان سنگینی شود پزشک ضامن و مسون نیست زیرا با اذن بیمار به درمان اقدام ‌کرده‌است.[۱۶۸]

۴- روایت احمد بن اسحاق که چنین نقل شده است:

احمد گوید من فرزندی داشتم که مبتلا به سنگ (کلیه و مثانه) بود به من گفتند تنها راه چاره جراحی است پس او را جراحی کردم، جان سپرد، پس از آن شیعیان گفتند تو شریک خون فرزندت هستی ناگزیر نامه ای به امام عسکری نوشتم امام پاسخ گفتند: ای احمد، در کاری که کرده ای چیزی بر عهده ات نیست زیرا خواسته ای درمانش کنی و اجلش در آن بود که تو انجام دادی.

حال با توجه با مسائلی که مطرح شد این سوال پیش می‌آید که در تعارض بین قاعده احسان و اتلاف کدامیک حاکم است؟

قاعده ی اتلاف چنین مقرر می‌دارد که «مَن اَتلَفَ مالَ الغیر فُهو لَه ضَامن» «هرکس مال دیگری را تلف کند ضامن است»

به موجب اطلاقات ادله ی قاعده ی اتلاف، در پدید آمدن نوع ضمان، به هیچ وجه عنصر عمدو قصد دخالت ندارد، از این رو شخص که با عمل خویش موجب تلف مال دیگری شده ضامن و ملزم به جبران خسارت وارد شده است، اعم از این که عالماً عامداً چنین کرده باشد یا بدون قصد، عملش چنین نتیجه ای داده باشد. البته عدم دخالت عنصر قصد و عمد در پدید آمدن ضمان بدین معنا نیست که در هیچ یک از مراحل انتساب واستناد تلف به فاعل لازم نیست بلکه احراز انتساب عمل به فاعل ضروری است.[۱۶۹]

در تعارض قاعده ی احسان با اتلاف بایستی چنین گفت که جمله ی «مَن اَتلَف مالَ الغیرِ فَهُو لَهُ ضامن» اطلاق ندارد و نمی توان به اطلاق آن عمل کرد اما جمله ی «ما عَلی المُحسنینِ مِن سبیلٍ» عمومیت و اطلاق داشته و به دلیل وجود حکم عقل ‌در مورد آن قابل تخصیص هم نیست.

تعارض بین این دو قاعده در جایی اتفاق می افتد که از طرفی شخص متلف است و از طرف دیگر محسن، قاعده ی اتلاف می‌گوید شخص متلف ضامن است چه محسن و چه غیر محسن و قاعده ی احسان می‌گوید: محسن، ضامن نیست چه متلف باشد و چه غیر متلف، در حالت تعارض هم مطابق نظر مشهور چنانچه هیچ گونه ترجیحی در بین نباشد، هر دو دلیل از اعتبار ساقط می‌گردد و تساقط پیش می‌آید اما اگر به نحوی موضوع تعارض را بر داریم و بگویم شخص محسن اگر چه ممکن است موجب اتلاف مال شود و متلف به حساب آید لکن تعبداً او را متلف ندانیم،در اینجا دیگر تعارض پیش نمی آید و قاعده ی احسان بر قاعده ی اتلاف مقدم می شود و تقدمش هم از باب حکومت است هم چنین آیه ی شریفه: «ما عَلی المُحسِنینِ مِن سَبیلٍ» هم چون آیه نفی سبیل کافر بر مومنین که اشاره به عدم جعل سبیل و سلطه ی کافر بر علیه مومن دارد« آیه ی ما عَلی المُحسِنینِ مِن سَبیلٍ» هم حکایت از عدم جعل سبیل بر محسنین در قوانین شریعت دارد.[۱۷۰] به عبارت دیگر قاعده ی احسان وادله ومبانی آن به عنوان ادله ثانویه است و قواعد و ادله اثبات کننده ضمان به عنوان ادله و قواعد اولیه می‌باشند ‌بنابرین‏ جمله ی «ماعَلی المُحسِنینِ مِن سَبیلٍ» لسان شرح و تفسیر است که مقصود ادله ی ضمان را تشریح می‌کند و آن ادله را به شکل حکومت، محدود کرده و تخصیص می‌دهد»[۱۷۱]

‌بنابرین‏ با توجه به رأی مشهور بایستی گفت فقهای اسلامی بر این عقیده هستند که پزشک نسبت به تلف نفس یا عضو بیمار مسئول است[۱۷۲]

زیرا تلف مستند به فعل او است و به علاوه اذن بیمار اذن درمعالجه و درمان است و نه در تلف، در نقض نظر ابن ادریس حلی گفته شده است اشکال این قول این است که اصل برائت به سبب وجود اصل احتیاط جاری نمی شود و اذن بیمار مربوط به معالجه است به اتلاف.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

شاخص‌های اندازه ­گیری و میزان مرغوبیت در مناطق مختلف و برای کالاهای مختلف متفاوت است، درکالاهای صنعتی معمولا” استانداردهای صنعتی ملاک سنجش است و مرجع تعیین کننده آن موئسسه استاندارد و تحقیقات ایران است ولی ‌در مورد کالاهای تبدیلی و مواد غذایی علاوه بر استاندارد معمول اصول بهداشتی از جمله مواردی است که باید رعایت شود.

۲-۲-۸-۳ کمک در بازاریابی و فروش محصولات تولیدی

یکی از مشکلات اساسی بنگاه­های کوچک اقتصادی بازاریابی و فروش محصولات تولیدی این کارگاه ها است که اگر تدبیر مناسبی برای آن اتخاذ نشود ادامه فعالیت این گونه کارگاه ها مشکل و گاها” غیر ممکن می شود چون حیات یک واحد تولیدی بستگی به فروش کالا و خدمات تولیدی آن واحد دارد، اگر تعداد این کارگاه ها محدود باشد، کار فروش چندان پیچیده نخواهد بود حل مشکل هنگامی سخت می شود که تعداد زیادی از این نوع کارگاه ها در یک مدت زمان کوتاه ایجاد شود و زمانی سختتر می شود که تولیدات آن ها بیش ازنیاز محل بوده و یا اصلا” مصرف محلی نداشته باشد.

ایجاد کارگاه های کوچک اقتصادی فراوان با تولیدات مختلف ‌در حجم نسبتا” زیاد نیاز به بازار مطمئن دارد. تولید کننده باید اطمینان داشته باشد در هر حالت، امکان فروش کالای تولید شده اش فراهم است. درصورت گسترش کارگاه های مشابه، اشباع بازار محل و منطقه یک امر غیر عادی نیست و اگر چنین شرایطی به وجود آید واحدهای تولیدی همه دچار مشکل می‌شوند و ممکن است بسیاری از فرصت‌های شغلی ایجاد شده از بین برود، لذا بازاریابی و کمک در فروش محصولات تولیدی مددجویان یک امر ضروری است که باید به عنوان یک برنامه حمایتی مورد توجه قرار گیرد و مددجویان مولد به طور مستمر مورد حمایت قرار گیرند. یکی از برنامه های مؤثر، بازاریابی و کمک در فروش محصولات تولیدی مددجویان است که این امر از طریق تبلیغات و حضور در نمایشگاه های متعدد استانی، ملی و بین‌المللی فراهم می شود. ایجاد فروشگاه های دائمی و بازارچه های فصلی از دیگر برنامه های توانمند سازی است. برای فروش محصولات تولیدی مددجویان ) در تولیدات انبوه (این برنامه ها بسیار مفید و مؤثر است که باعث می شود حجم وسیعی ازکالاهای تولیدی مددجویان به فروش رسد و مددجویان از بازار فروش محصولات تولیدی خود اطمینان حاصل نمایند و با اعتماد به نفس بیشتری به امر تولید بپردازند.

۲-۲-۸-۹ پیشگیری از سقوط مجدد مدد یافتگان به چرخه فقر

طرحهای اشتغال و خودکفایی کوچک از جهات مختلف نیاز به مراقبت دارند زیرا کارگاه های ایجاد شده اکثرا” نوپا و مجریان آن ها عموما” کم تجربه و از دانش فنی کافی برخوردار نیستند و از لحاظ اقتصادی نیز بسیار ضعیف هستند. لذا ممکن است هر اتفاق کوچکی این بنای تازه را ویران کند و مددجوی نجات یافته از فقر را دوباره به چرخه فقر برگرداند، برای پیشگیری از این اتفاق ناگوار مراقبت‌های ویژهای مثل بیمه کامل وسایل کار پرخطر، بیمه محصولات ) در طرحهای کشاورزی )، بیمه دامها، ) ‌در فعالیت‌های دامپروری)، بیمه حوادث و بیمه اجتماعی مجریان صورت می‌گیرد. به همین جهت است که برنامه پیشگیری از سقوط مجدد مددیافتگان به چرخه فقر موارد ذیل در برنامه های توانمندسازی امداد قرار گرفته است.

الف تداوم برنامه های نظارتی حداقل تا پنج سال

ب-ادامه کمکهای فنی و مهندسی

ج-ادامه کمک در بازاریابی و فروش محصولات تولیدی

د-برقراری بیمه اجتماعی برای مددجویان فعال در واحدهای اقتصادی.

بدون شک یکی از راه کارهای مؤثر ‌در پیشگیری بازگشت به فقر نا خواسته، برقراری نظام بیمه ای با اشکال مختلف رایج شامل بیمه های اجتماعی، تجاری وامثال آن است به خصوص بیمه های اجتماعی که با سلامت وتامین نیازهای اساسی اقشار جامعه درزمان بیماری، از کارافتادگی وبازنشستگی بستگی دارد. این نوع بیمه تقریباً درتمام کشورهای پیشرفته برقرار می‌باشد البته با شرایط گوناگون وبا نرخ وخدمات متفاوت. به همین جهت بیمه افراد فعال درطرح های اشتغال وافراد تحت تکفل شان یک امر ضروری است. با اجرای این برنامه کلیه کارآفرینان واعضاء خانواده آن ها از نظر درمان، ازکارافتادگی، بازنشستگی وفوت، تحت پوشش بیمه های اجتماعی قرار می گیرند.

ه– برقراری بیمه حوادث

حوادث ناشی از کار، سوانح ‌و رویدادهای طبیعی از جمله حوادث غیر قابل پیش‌بینی می‌باشد که ممکن است سرمایه ‌و هستی کار آفرینان را ازبین برده ویا آسیب جدی به ایشان برساند که درشرایط عادی جبران خسارت های وارد آمده برای کارآفرینان نوپا ممکن نیست واگر تدبیر نشود مستمند دیروز که مددیافته امروز است با یک حادثه به چرخه فقر باز می‌گردد. برای پیشگیری از این فقر ناخواسته، برقراری بیمه های حرفه ای وحوادث، راه کار مناسبی بنظر می ‌رسد که انجام آن توصیه می شود.

۲-۲-۸-۱۰ نظارت برحسن اجرای طرحهای اشتغال و خودکفایی

نظارت بر طرحهای اجرا شده یکی از برنامه های اساسی امداد در تثبیت طرحها و پایدارسازی مشاغل

ایجاد شده بشمار می رود این برنامه در سال‌های اخیر با جدیت ‌در مورد تمام طرحهای اجرا شده انجام

گرفته و به منظور حصول اطمینان از حسن اجرای طرحهای اشتغال و خودکفایی، کنترل کیفیت محصولات تولیدی مددجویان و پایداری مشاغل به وجود آم ده همچنی ن م راقبت از سرمایه های مادی (تسهیلات اعطائی) انجام می شود. این برنامه برای هر طرح حداقل پنج سال با جدیت اجرا می‌گردد و طی آن کارشناسان مجرب وفنی ‌بر روند اجرای آن نظارت می نمایندتا انحراف وخللی درفرآیند استمرار طرح به وجود نیاید و در به ثمر رسیدن و پایدار ماندن مشاغل ایجاد شده خللی وارد نشود (قائدی،۱۳۸۷).

۲-۲-۸-۱۱ شناسایی منابع، امکانات بالقوه و بالفعل مناطق مختلف کشور

شناسایی امکانات بالقوه و بالفعل مناطق مختلف کشور یکی از برنامه های اساسی این نهاد جهت توسعه اشتغال و کارآفرینی بشمار می رود که همزمان با اجرای برنامه های توانمندسازی ‌در همه مناطقی که مشمول طرح توانمندسازی است اجرا می‌گردد. شناسایی منابع، امکانات بالقوه و بالفعل مناطق مختلف کشور همچنین ظرفیت‌های قابل دسترسی در خارج از کشور در برنامه مطالعاتی این نهاد قرار دارد و تا حصول نتیجه، همه ابعاد آن با جدیت دنبال می‌گردد (همان منبع).

۲-۲-۸-۱۲ برگزاری دوره های شغل شناسی (راهنمایی شغلی)


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۲-۶-۴- حوزه چهارم: دیگر جهت مندی

این حوزه، نمایانگر تمرکز بیش از حد فرد بر تمایلات و احساسات دیگران در مقابل نادیده گرفتن نیازهای خود به منظور دریافت عشق و پذیرش، تداوم ارتباط با دیگران با اجتناب از انتقام و تلافی­جویی صورت ‌می‌گیرد (کاستیل و همکاران، ۲۰۰۷).

۱٫ اطاعت

در این طرحواره افراد خود را در کنترل اغراق­آمیز از جانب دیگران احساس ‌می‌کنند که به دو شکل ظاهر می­ شود: الف) فدا کردن نیازها، ب) فدا کردن هیجان­ها. این افراد برای اجتناب از تنهایی، بیش از حد، عواطف به­خصوص خشم را سرکوب ‌می‌کنند. آن­ها براین باورند که آرزوها، نقطه نظرات و احساس­هایشان بی­ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی­اند و نسبت به عدم ارضای نیازها و هیجان­های خود بسیار حساس­اند. به عقیده یونگ افرادی که طرحواره اطاعت دارند از موقعیت­هایی که مستلزم تعارض با دیگران است؛ اجتناب ‌می‌کنند (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).

۲٫ ایثار

بیمارانی که طرحواره ایثار دارند، نیازهای دیگران را با میل خود و حتی به قیمت از دست دادن رضایت­مندی شخصی ارضاء ‌می‌کنند. آن­ها این کار را برای کاهش رنج و گرفتاری دیگران، دوری از گناه، دستیابی به عزت نفس و تداوم رابطه هیجانی با افراد نیازمند انجام می­ دهند. بیمارانی که این طرحواره را دارند، اغلب نسبت به رنج دیگران حساسیت زیادی نشان می­ دهند. آن­ها مدام با این احساس دست و پنجه نرم ‌می‌کنند که نیازهایشان به­ طور کافی ارضاء نمی­ شود و این امر گاهی منجر به احساس دلخوری آن­ها می­ شود. این طرحواره با مفهوم دوازده مرحله­ ای وابستگی بیمارگونه همپوشی دارد (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳؛ ترجمه حمیدپور و اندوز، ۱۳۸۹).

۳٫ پذیرش­جویی / جلب­توجه

تأکید افراطی در کسب تأیید، توجه و پذیرش از سوی دیگران که مانع شکل­ گیری معنایی مطمئمن و واقعی از خود می­ شود. احساس ارزشمندی فرد، بیشتر به واکنش­های دیگران وابسته است تا به تمایلات طبیعی خودش. گاهی اوقات این طرحواره با تأکید افراطی بر مقام و منزلت، قیافه و ظاهر، پذیرش اجتماعی، پول یا پیشرفت مشخص می­ شود و وسیله­ای است برای دستیابی فرد به تأیید، تحسین و توجه دیگران (هدف اولیه از دستیابی به تأیید، تحسین، توجه دیگران، کسب قدرت یا توانایی کنترل دیگران نیست). این طرحواره، اغلب منجر به اتخاذ تصمیماتی غیرقابل اطمینان و ناخوشایند ‌در مورد وقایع مهم زندگی می­ شود یا این­که منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به طرد می­گردد (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳؛ ترجمه حمیدپور و اندوز، ۱۳۹۱).

۲-۶-۵- حوزه پنجم: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری

افرادی که طرحواره­های مربوط به ‌به این حیطه را دارند بیش از حد و به شیوه ای کاملاً افراطی بر واپس­زنی احساسات درونی و تکانه­های خود انگیخته تأکید دارند و انتظارات و قوانین درونی شده آن­ها در خصوص عملکرد و رفتار اخلاقی چنان سخت­گیرانه است که مانع برقراری روابط صمیمانه، خوشحالی و آرامش فرد می­ شود (کاستیل و همکاران، ۲۰۰۷).

۱٫ منفی­گرایی / بدبینی

در این طرحواره­، تمرکز مستمر و نافذی برجنبه­های منفی زندگی، از جمله مرگ، فقدان، گناه، تعارض، خیانت و غیره وجود دارد و در عین­حال، جنبه­ های مثبت زندگی کوچک یا نادیده گرفته می­ شود. در­واقع یک ترس غیرطبیعی از خطاکردن ‌می‌باشد که ممکن است به مشکلاتی مثل مشکلات مالی و فقدان منجر شود. چون این افراد نتایج منفی را به ­طور اغراق­آمیزی ادراک ‌می‌کنند لذا به­ طور مکرر دچار نگرانی مزمن، گوش­به­زنگی و بلاتصمیمی هستند (بارلو، ۲۰۰۲).

۲٫ بازداری هیجانی

بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه­های شخصی صورت ‌می‌گیرد. معمول­ترین حوزه­ هایی که بازداری ‌در مورد آن اعمال می­ شود عبارتند از: الف) بازداری از بروز خشم و پرخاشگری، ب) بازداری از بیان تکانه­های مثبت (از قبیل خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی و بازی)، ج) بازداری از بیان آسیب­پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی، د) تأکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان­ها (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳؛ ترجمه حمیدپور و اندوز، ۱۳۹۱).

۳٫ معیارهای سرسختانه / عیب­جویی افراطی

کمال­گرایی با انواع متنوعی از آسیب­های روانی و کارکردهای ارتباطی ضعیف، مرتبط است. بازنمایی کمال­گرایانه خود شامل سه بعد است: خود ارتقابخشی کمال­گرایانه ( نیاز به ارتقا فعال آن­چه کمال تصور می­ شود)، عدم نمایش نقص (نیاز به اجتناب از ابراز نقاط ضعف) و عدم آشکار­سازی نقص (نیاز به اجتناب از آشکارسازی کمبودها). تمام این صفات با آشفتگی­ها و مشکلات روان­شناختی، شامل اضطراب و مشکلات ارتباطی، افسردگی، ناامیدی و خطر خودکشی در نمونه ­های غیربالینی مرتبط ‌می‌باشد (چن و همکاران، ۲۰۱۲).

۴٫ تنبیه

در این طرحواره، اعتقاد بر این است که فرد هنگامی که خطایی مرتکب شده؛ باید شدیداًً تنبیه شود یعنی در قبال افرادی که استانداردها را رعایت نمی­کنند؛ شدیداًً پرخاشگر، بی­تحمل، تنبیه­کننده و خشمگین است. معمولاً این طرحواره خود را به­ صورت، دشواری در بخشیدن خود یا دیگران در هنگام ارتکاب خطا نشان می­دهد (بارلو، ۲۰۰۲).

۲-۷- طرحواره­ها و جنسیت

یکی از عوامل دیگری که طرحواره ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد جنسیت است، زیرا هنجارهای[۶۹] جنسیتی در هر جامعه ای بخشی از فرهنگ آن جامعه است. همزمان با رشد کودک، در شرایطی که رابطه کودک با همسالانش پیچیده­تر می شود، کودک مهارتهایی را کسب می­ کند که خاص جنسیت اوست، و اقدام به فعالیت‌هایی می­ کند، که جامعه برای جنسیت او در نظر گرفته است. کودک در طول دوران رشد با این هنجارها رشد می­ کند و آن ها بخشی از خصوصیات وی می­شوند (تنن بام و همکاران، ۲۰۰۷). به عقیده یانگ (۱۹۹۹، به نقل از سلیگمن و همکاران، ۲۰۰۷) بین این تجارب رشدی و طرحواره­ها در افراد رابطه به وجود می ­آید و نگرش­هایی که با جنسیت مرتبط هستند، روی طرحواره­های شخص منعکس می­شوند. در باورهای فرهنگی ویژگی­هایی چون مستقل بودن، واقع­بینانه عمل کردن، خرده­گیری[۷۰] و خصومت[۷۱]، مسئولیت­ پذیری و با اراده بودن، ویژگی­های مردانه و در مقابل، ویژگی­هایی چون مهربانی، احساساتی عمل کردن، حساس بودن به نیازهای دیگران، صمیمیت و حمایت از دیگران ویژگی­های زنانه محسوب می­شوند (قربانی، ۱۳۸۳).

۲-۸- بیولوژی طرحواره­های ناسازگار اولیه


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۳- اینکه فرد این ارزیابی را برحسب ارزش خود تقسیر می کند مثلاً من یک ورزشکار و یا دانش آموز ضعیف هستم ما با وجود این یک انسان ارزشمند هستم. کوپر اسمیت(۱۹۶۷) درباره می‌گوید روزنبرگ مطالعات وسیعی درباره پیشایند های عزت نفس انجام داده است تحقیق او گامی مهم در روشن کردن بسیاری ار شرایط اجتماعی همراه با افزایش یا کاهش عرت نفس نشان می‌دهد.

نظریه ی هورنای[۳۳]:

هورنای دربحث دفاع ‌در مقابل‌ اضطراب بر عزت نفس تأکید می‌کند. اما درمورد دفاع ها می‌گوید که کی روش رویایی با اضطراب تشکیل تصویر آرمانی از ‌ظرافت‌های افراد است در واقع فرد برای غلبه بر اضطراب باید عزت نفس، خود را تقویت نماید و برای تقویت عزت نفس باید تصویر آرمانی بسازد. این تصویر آرمانی بهر دلیل عالی و بلند پایه بودن اثر تقویت و عزت نفس را دارد. اما چنانچه این تصویر آرمانی غیر واقع بینانه باشد و به آن نرسد منجر به نارضایتی می شود. بدین‌سان تصویر آرمانی نقش مهمی در اینکه فرد خود را چگونه ارزیابی می کند. تصویر آرمانی هورنای از آرزوهای جمیز متفاوت است زیرا تصویر آرمانی(هورنای) ضرورتاً ناشی از احساسات منفی است ولی آرزوها( جیمز) ممکن است از احساسات مثبت یا منفی برخیزد.

نظریه ی آدلر[۳۴]:

آدلر( ۱۹۵۶-۱۹۲۷) در مقایسه با دیگر نظریه پردازان بر اهمیت ضعیف و با توانایی‌های واقعی که منجر به عزت نفس پایین می شود تأکید بیشتری نموده است. کوپر اسمیت( ۱۹۶۷) درباره نظریه ی آدلر می‌گوید: او در ابتدای کار تصور می کند که احساس حقارت در حول و حوش اعضا الگو های مشخصی از رفتار که واقعاً نقص دارند به وجود می‌آید این نقص های واقعی(مثل کوری، ضعف جسمانی و….) ممکن است احساس ناکفایتی را به وجود آورند. اما بعداً آدلر این نقایص وناتوانیها را حقارت عضوی نامیده از تعریف اجتماعی و فردی احساس حقارت متمایز می کند.

آدلر به شرط و پیشایند را که ممکن است پیامد های تاسف باری در رشد عزت نفس داشته باشد ذکر می‌کند:

اول حقارت های عضوی و تفاوت اندازه و قدرت این شرایط تا حدی زیادی غیر قابل اجتناب می‌باشد اما به علت اینکه اثرات برانگیختگی دارند می توان منجر به نتیجه مطلوب گردند. او مفروض می‌دارد که احساس حقارت ناگزیر در تجربیات دوران کودکی هر فرد به وجود می‌آید.

پیشایند دوم که مهم نیز می‌باشد عبارت است از عدم دریافت میزان مناسب پذیرش و حمایت وتشویق از والدین و دوستان نزدیک می‌باشد. کودکان دارایی حقارت عضوی با دریافت پذیرش و حمایت می‌توانند ضعف‌ها را جبران و به قوت تبدیل نمایند اما آن ها بدون چنین حالتی ناامید و پریشان می‌شوند.

پیشایندسوم: افراط زیاد در حمایت و پذیرش است. در صورتی که آدلر معتقد است به اثرات سودمند حمایت و پذیرش می‌باشد ولی ‌در مورد اثرات تخریبی افراط زیاد اخطاری می‌دهد او معتقد است که کودکان نازپرورده به میزان غیر واقع بینانه ای از ارزش دست خواهند یافت. آن ها خود محور و طلبکارانه می‌باشند و خواهان شرکت در روابط دو جانبه اجتماعی نیستند و یا آمادگی آن را ندارند.

سلامت روان:

ریشه لغوی واژه انگلیسی «health» در واژه های«haelth» ،«haelp» به معنی کل و (heal) «haelen» انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم «heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد.

گراهام [۳۵]۱(۱۹۹۲) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است ارتباط داده است. ‌بنابرین‏ از نظر ریشه شناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است بدین ترتیب شامل ویژگی های معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است. و مستلزم تظاهر کارکرد بخش های مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکردهای کل نگر ‌در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش می‌دهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر می‌داند. تودور(۱۹۹۶) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می‌کند. سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش است و نمی توان آن را جدای از سایر پدیده‌های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می‌سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیا‌ است، انسان هایی که مؤثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می‌کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می‌گیرد. برای ارائه یک تئوری ‌در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می‌باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها، علایق ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر به درک ظرفیت‌های طبیعی خود می‌کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را می‌سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران به وجود می آورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال.

سلامت روانی:[۳۶]۱

پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه ی« بهداشت روانی» و«سلامت روانی» و « بهزیستی روانی[۳۷]۲»گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می‌روند(هرشن سن[۳۸]۳ و پاور[۳۹]۴، ۱۹۸۸،ترجمه منشی طوسی،۱۳۷۴).

کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می‌کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانی فر،۱۳۷۶).

بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماری‌های روانی، کنترل عوامل مؤثر در بروز بیماری‌های روانی، تشخیص زودرس بیماری‌های روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماری‌های روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی ( میلانی فر،۱۳۷۶).

تعریف سلامت روانی:


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

اولاً: در صحیحه زراره کلمه «اَمَرَ» آمده است و اَمر اطلاقی نسبت به صورت اکراه ندارد زیرا هر چند ‌در مورد اکراه امر هم وجود دارد، اما اکراه چیز دیگری است که از امر استفاده نمی شود و بحث ما در این امر اکراهی است نه در مطلق امر و مطلق امر دلالتی بر خصوصیات موردی مانند اکراه و اضطرار ندارد.

ثانیاًً: حدیث رفع اکراه مانند حدیث لاضرر و لاجرح بر ادله اولیه حاکم می‌باشد فلذا در غیر قتل نفس مانند امور مالی و جنایات دیگر فقهاء حکومت حدیث رفع را پذیرفته اند ‌به این ترتیب حرمت قتل مانند سایر جنایات نسبت به مکرَه در اثر اکراه برداشته می شود، لیکن نسبت به مکرِه به حال خود باقی است.[۱۰۷] پس از بیان استدلال مذکور آیت الله مرعشی اشکالی را طرح نموده و به آن پاسخ داده‌اند که مضمون آن این است که برخی فرموده اند اگر حدیث رفع اکراه ‌در مورد قتل جاری گردد لازم است موردی نیز که کسی به دلیل گرسنگی زیاد مضطر شده و دیگری را کشته گوشت او را می‌خورد، جاری شود و لذا چنین عملی جایز باشد و حال آنکه هیچ یک از علما چنین عملی را جایز ندانسته اند و حتی برخی از فقها به قیاس عدم جواز قتل در شرایط اضطراری اکراه را مجوز قتل ندانسته اند پاسخ این است که اکراه با اضطرار تفاوت دارد ‌در مورد قتل اکراهی عامل اصلی قتل مکرِه است نه مکره لذا مسئولیت از مکرَه برداشته شده متوجه عامل اصلی می‌گردد، قتلی را که مکرَه مرتکب می شود مصداق ظلم و عدوان از ناحیه او نیست یعنی نمی توان به او گفت که تو نسبت به مقتول ظلم کرده ای بلکه این عمل ظلم و عدوان از سوی مکرِه است اما ‌در مورد اضطرار عامل دیگری وجود ندارد و عمل مضطر که ارتکاب قتل باشد نسبت به مقتول ظلم و عدوان محسوب می‌گردد و دلیلی ‌در مورد اکراه وجود ندارد که دلالت کند مکرَه لازم است خود را در معرض قتل قرار دهد، و عملی را که از طرف کسی دیگر ظلم عدوان نسبت به شخص دیگر محسوب می شود، انجام آن در حق او حرام باشد.

دوماً روایات تقیه… شرح و بررسی این روایات مستلزم گسترش دامنه بحث در زمینه تقیه است لذا بجاست ابتدا به تعریف تقیه پرداخته و آن را از جهات مختلف تشریح نماییم و سپس دایره شمول این روایات را بررسی کنیم. تقیه در لغت اسم مصدر از ریشه و فی وقایه و به معنای سپر گرفتن و دفع ضرر و اجتناب از خطر است.[۱۰۸] و در معنای مصطلح آن تعاریف گوناگونی وارد شده است. شیخ مفید تقیه را کتمان حق و پنهان کردن اعتقاد به حق و مکاتمه مخالفین و ترک عقاید به دلیل تعاقب ضروری در دین و دنیا دانسته اند و علامه انصاری تقیه را حفظ خود از ضرر به وسیله موافقت با قول یا فعلی که مخالف حق است بیان نموده اند، علامه شهرستانی تقیه را اخفاء امر دینی به جهت ضرری که از اظهار آن حاصل می شود عنوان نموده اند و نیز می توان گفت تقیه اظهار عقاید و عمل به آن از ترس مخالفین است.[۱۰۹] تشریح تقیه مبنی بر آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده اند به تصدیق قرآن شناسی همچون علامه مجلسی سه آیه شریفه در خصوص تقیه در قرآن وجود دارد که آیه صریحه و مهمه آن آیه ۲۸ سوره مبارکه آل عمران است که خداوند تعالی فرمود:

«لا یَتَخِذِ المُومِنین الکافرین اولیا مِن دُون المُومنینَ وَ مَن یَفعَل ذلک فَلَش منَ الله فی شیءٍ الا ان تَتَقوا فیهُم تُقاهٌ وَ یُخذَرُکُم الله تَقهُ وَ اِلی اللهِ المَصیرُ».

یعنی مسلمانان نباید کفار را در برابر مسلمانان یاران و مددکاران و سرپرستان خود قرار دهند و هر کس چنین کاری کند پس هیچ ارتباطی با خدا ندارد و مگر این که از آن ها بترسد و تقیه ای کنید و خدا شما را از (مجازات) خودش بر حذر می‌دارد و بازگشت به سوی خدا است.[۱۱۰] از نظر روایی نیز یک دسته از روایات به طور عام و دسته ای دیگر به طور خاص دلالت بر موضوع تقیه می نمایند. روایات عام پذیرش مطلق تقیه را در هنگام ضرورت و ناچاری بیان می نمایند از جمله آن ها روایت امام جعفرصادق (ع) است که فرمودند: «التقیه فی کل شی یضطر الیه ابن آدم فقد احل الله له» یعنی در آن چه انسان انجامش ناچار و مضطر شود تقیه تشریع شده و خدای تعالی آن عمل را برای او حلال نموده است و نیز فرمودند:«التقیه فی کل ضروره» یعنی تقیه ‌در مورد هر ضرورت و ناچاری مشروع است و در همین باب است روایات راجع به تأیید ادعای نبوت مسلمیه توسط فرد مسلمانی و عدم تأیید آن توسط مسلمان دیگری که وی را کشتند و حضرت پیامبر(ص) فرمودند: اولی به دستور ترخیص عمل نمود و دومی حقی را محرز کرد و در حقش دعا کرد و فرمود شهادت گوارای او باد.[۱۱۱] این عمومیت راجع به تقیه و جواز آن در هر ضرورتی با دو روایت مشابه تخصیص خورده است روایت اول صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر(ع) است که فرمودند «انما جعلت التقیه لیحقن بهاء الدما فاذا بلغت الدم فلا تقیه» یعنی: تقیه از این جهت تشریح گردیده تا به سبب آن خون مسلمان حفظ شود و هر گاه تقیه موجب پایمال شدن خونی گردد، تقیه نخواهد بود.[۱۱۲]

بر حسب استفاده از آیات و روایات وارده، تقیه از جهت فاعل طرف تقیه و عملی که در آن تقیه می شود و نیز نوع آن، تقسیماتی را دارد. گاهی افرادی که تقیه می نمایند اشخاصی معمولی و گاهی از رهبران مذهبی و اجتماعی مانند انبیاء و نائبان آن ها هستند و قهراً حکم تقیه بر حسب موقعیت و مقام آن ها متفاوت است و از این جهت کسی که نسبت به او تقیه می شود گاهی این افراد از کافران و غیر معتقدان به دین اسلام بوده که یا افراد معمولی هستند و یا امیر و گاهی نسبت به امراء یا فقهاء و یا قضات و عامیان ‌گروه‌های اسلامی غیر شیعه است. از این جهت عملی که در آن تقیه می شود گاهی تقیه در فعل حرام است و گاهی در ترک واجب و این تحریمات و واجبات بر حسب مراتب اهمیت از نظر شرع با عقل و آثار اجتماعی با هم متفاوتند. تقیه از نظر نوع آن تقسیم می شود به تقیه اکراهیه، خوفیه، کتمانیه و مداراتیه. تقیه اکراهیه عمل نمودن شخص مجبور به دستور جابر هنگام اکراه و اجبار، برای حظ جان و سایر شئون خود است. تقیه خوفیه، عبارت است از انجام اعمال و عبادات بر طبق فتاوی روسای علمی اهل سنت (در محیط آن ها) و احتیاط کامل گروه اقلیت در روش زندگی و معاشرت با گروه اکثریت برای حفظ جان و شئونات خود و هم مسلکان تقیه کتمانیه، کتمان مرام و مسلک و عده جمعیت و فعالیت سری برای پیشبرد اهداف در موقع ضعف است. و تقیه مداراتیه عبارت است از حسن معاشرت زندگی با اهل سنت (اکثریت جامعه اسلامی) و حضور در مجامع و محافل عبادی آنان به منظور حفظ وحدت اسلامی. همچنین روایت محمود بن مروان از امام صادق (ع) دلالت بر اختلاف تقیه در موقعیت های زمانی مختلف دارد. مضمون کلام حضرت این است که فرمود: چه چیز میثم را از تقیه منع نمود؟ به خدا قسم او می‌دانست که آیه «إلأ مَنْ أکْرِهَ وَ قَلبُهُ مُطّمَئِنَّ بَالإیمانِ» درباره عمار و اصحاب او نازل شده است. لذا از این روایت استفاده می شود که حضرت در مقام بیان فرق بین موقعیت میثم و عمار بوده زیرا میثم با اینکه به قضیه عمار و نزول آیه مذکور آگاهی داشت کشتن را اختیار کرد و این خود یکی از شواهد اختلاف در مواد تقیه از نظر موقعیت زمانی است.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 128 129 130 ...131 ... 133 ...135 ...136 137 138 ... 477

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
آخرین مطالب
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 
مداحی های محرم