با در نظر گرفتن وجود یا فقدان هر یک از این دو معیار در دوره شکل‌گیری هویت فرد و وضعیت فعلی وی می‌توان منزلت هویتی وی را تعیین کرد. مارشیا با ترکیب حضور یا فقدان این معیارها، چهار منزلت هویتی را مشخص کرد :

      1. منزلت هویت یافته[۴۳] : پیشرفته‌ترین منزلت از نظر رشدی این منزلت است. فردی که در این منزلت قرار می‌گیرد، دوره‌ای از جستجوی جایگزین‌های هویت را پشت سر گذاشته و تعهدهای ثابت و روشنی ایجاد ‌کرده‌است. وی به طور جدی انتخاب‌های شغلی متعددی را در نظر گرفته و با توجه به شرایط خود تصمیم‌گیری ‌کرده‌است. در زمینه ایدئولوژیکی، عقاید گذشته خود را مجدداً ارزیابی کرده و به راه حلی می‌رسد که وی را آماده عمل می‌کند. البته انتخاب‌های نهایی وی ممکن است شکل تبدیل یافته‌ای از خواسته‌های والدین باشد. به طور کلی اگر در معرض تغییرات ناگهانی محیط قرار گیرد خود را نمی‌بازد و قدرت انعطاف وی توصیف کننده شیوه ارتباط این افراد با جهان است. آن ها متفکر و درون‌نگر هستند و در شرایط استرس‌زا عملکرد شناختی بسیار خوبی دارند. آن ها مطابق با معیارهای درونی خود قضاوت کرده و به عقاید دیگران برای تصمیم‌گیری‌های خود وابستگی کمتری دارند، خلاق‌تر هستند و راهبردهای تصمیم‌گیری منطقی آن ها بیشتر از دیگر منزلت‌هاست. عملکرد افراد هویت‌یافته در بالاترین سطح استدلال اخلاق پس قراردادی[۴۴] است (مارشیا، ۱۹۶۶؛به نقل از آدامز،۱۹۹۹).

    1. منزلت هویتی بحران‌زده[۴۵] : فردی که در این منزلت است، در حال گذراندن دوره‌ای از جستجو است و تعهدهای مهمی ندارد. فردی که در این منزلت قرار می‌گیرد، کوشش فعالی برای ایجاد تعهد داشته و سعی می‌کند بین منابع گوناگون هویت هماهنگی و همخوانی ایجاد کند. این نوجوانان اغلب به عنوان اینکه «با خودش دل مشغولی دارد» توصیف می‌شوند. اگر چه ممکن است آرزوهای والدین هنوز برایش دارای اهمیت باشد، اما می‌کوشد که بین آن ها، تقاضاهای جامعه و توانایی‌های خود، مصالحه‌ای ایجاد کند. گاهی ظاهر گیج و سردرگمی دارد که حاکی از دل مشغولی حیاتی و منازعه درونی با پرسش‌های است که در بعضی مواقع غیر قابل حل به نظر می‌رسد. بعضی از افراد دارای هویت بحران زده در تلاش‌های هویتی خود، مهیج و مضطرب هستند. در حالی که برخی دیگر کاملاً متفکر بوده و از عقاید دیگران به آسانی تبعیت نمی‌کنند (مارشیا، ۱۹۷۹، به نقل از ؛آدامز،۱۹۹۹).

    1. منزلت هویتی دنباله‌رو[۴۶] : افراد این منزلت دوره‌ای از جستجو را پشت سر نگذاشته، و به ارزش‌های کودکی خود، متعهّد باقی می‌مانند. مشکل است که بگوییم کجا اهداف والدین برای وی خاتمه یافته و کجا اهداف خودش آغاز می‌شود. وی آن چیزی می‌شود که دیگران تصمیم گرفته‌اند. اعتقاداتش تداوم اعتقادات والدین است، تحجّر خاصی در شخصیت وی وجود دارد و اگر با موقعیتی مواجه شود که در آن ارزش‌های والدین کارایی نداشته باشد، شدیداًً احساس ترس و تهدید می‌کند. آن ها در درست دانستن اعتقادهایشان انعطاف‌ناپذیر هستند. این افراد بسیار جستجو کننده تأیید بوده و اعمالشان بر پایه عقاید دیگران است و همیشه در مقیاس خود مختاری نمره کمتری می‌آورند (مارشیا، ۱۹۹۲).

  1. منزلت هویتی سردرگم[۴۷] : این گروه شامل نوجوانانی است که هیچ بحرانی را سپری نکرده و در عین حال به اهداف خاصی هم احساس تعهد نمی‌کنند (احدی و جمهری، ۱۳۸۲). افراد با وضعیت سر در گم، عزت نفس و خود کنترل پایین‌تری نسبت به دیگر منزلت‌ها نشان می‌دهند. آن ها ممکن است توسط دیگران به عنوان بی‌فکر و خیال، و بی تعصب توصیف شوند. افراد با منزلت سر در گم، از کمترین سازگاری روانی در بین چهار منزلت هویتی برخوردارند، و کسانی که در این منزلت پایدار می‌مانند با احتمال بیشتری دچار اختلال روانی می‌شوند.

۲-۳-۱-۳-دیدگاه فروم

به اعتقاد فروم[۴۸]، مؤثرترین عامل در شخصیت انسان، نیازهای روانی است. فروم به شش نیاز روانی اساسی اشاره می‌کند که عبارتنداز : ۱- وابستگی[۴۹] ۲- تعالی[۵۰] ۳- ‌ریشه‌دار بودن[۵۱] ۴- هویت ۵- چارچوب درک وضعیت یا جهت‌گیری[۵۲] ۶- برانگیختگی و تحریک[۵۳].

منظور از نیاز به حس هویت آن است که هر فرد مایل است به اینکه هویت خاصی داشته باشد، از این رو می‌کوشد که خویشتن را دریابد و بشناسد. چندین راه برای برآوردن این نیاز وجود دارد. شخص می‌تواند استعدادها و توانایی‌های بی‌همتای خود را پرورش دهد یا اینکه می‌تواند به یک گروه، مثلاً، یک فرقه مذهبی، اتحادیه یا ملت، گاهی اوقات تا حد همنوایی، وابسته شود (سیاسی، ۱۳۷۷؛ شولتز و شولتز، ۱۹۹۸، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۱).

۲-۳-۱-۴-دیدگاه گلاسر

ویلیام گلاسر[۵۴] (۱۹۷۵) معتقد است که هویت یک ساختار روانی – اجتماعی است و باعث تمایز فرد از سایرین می‌شود. به اعتقاد او هویت با شخصیت مترادف است و برای هر فرد یک هویت متصور است و آن تصوری است که فرد از خویشتن دارد. گلاسر هویت را جزء لاینفک زندگی همه انسان‌ها در همه فرهنگ‌ها می‌داند که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می‌یابد. او معتقد است که هویت به طرق مختلف تشکیل می‌شود و رشد می‌کند. یکی از راه های تکوین هویت، داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران است. اساس تشکیل هویت، تلاش‌ها و فعالیت‌هایی است که علاقمند به تعقیب آن ها هستیم و بر اثر تلاش‌ها و فعالیت‌های خود متوجه می‌شویم که ما هستیم و چگونه عمل می‌کنیم. برداشت‌ها و نظرات دیگران در روشن کردن هویت ما نقش عمده‌ای دارند. ارزشیابی‌های ما از خودمان در ارتباط با شرایط زندگی، اوضاع اجتماعی و اقتصادی نیز تعیین کننده هویت ما است و بالاخره تصور ما ‌در مورد وضع جسمانی و شیوه لباس پوشیدن، نوع هویت ما را در مقایسه با دیگران مشخص می‌کند (معین،۱۳۷۷).


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۴ . تعیین نیازهای آموزشی و فنون ارزشیابی از طریق شناسایی نقاط ضعف.

۵ . ترویج ارتباطات مؤثر درون­سازمانی به وسیله ایجاد تبادل افکار و عقاید بین فرادستان و زیر دستان.

۶ . رعایت قوانین و مقررات دولتی به عنوان معیار اندازه ­گیری برای اعتبار­بخشیدن به معیارهای اشتغال (بزاز جزایری، ۱۳۸۵: ۳۲-۳۱).

سعادت (۱۳۸۶) کاربردهای ارزیابی عملکرد را عبارت از موارد ذیل بیان می­ کند:

۱ – برنامه­ ریزی نیروی انسانی: در صورت طراحی درست، اطلاعاتی که به وسیله­ سیستم ارزیابی به دست می ­آید می ­تواند به طور دقیق و صحیح نقاط ضعف و قوت نیروهای درون­سازمان را آشکار کند.

۲ – کارمندیابی و انتخاب: نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد کارکنان فعلی سازمان می ­تواند در پیش ­بینی عملکرد آتی کسانی که می­خواهیم انتخاب کنیم و استخدام نماییم مفید واقع شود.

۳ – تعیین روایی آزمون استخدامی: عملکرد بعد از استخدام، معیارهایی که به وسیله آن ‌می‌توان روایی آزمون­های استخدامی را تعیین نمود.

۴ – آموزش و قدرت کارکنان: سنجش از اطلاعاتی که از ارزیابی عملکرد به دست می ­آید، به سازمان در تعیین نیازهای آموزشی کمک می­ کند.

۵– تعیین مسیر شغلی.

۶ – حقوق و مزایا.

۷ – شناخت استعدادهای بالقوه کارکنان.

چه چیزی را ارزیابی ‌می‌کنند؟

شاخص یا شاخص­ هایی که مدیریت برای ارزیابی عملکرد کارکنان انتخاب می­ کند برآن­چه آن ها انجام می­ دهند اثر بسیار شدیدی دارد.

نتایج کار فردی: اگر قرار باشد هدف (و نه وسیله ) مورد توجه باشد، در آن صورت مدیریت باید نتیجه کار کارگر یا کارمند را ارزیابی کند. اگر قرار باشد نتیجه کار مدیر یک کارخانه مورد ارزیابی قرار گیرد، در آن صورت باید از شاخصی چون میزان تولید، ضایعات و اسقاط و بهای تمام شده هر واحد محصول استفاده کرد.

رفتارها: در این مورد مدیر رفتار فرد مورد ارزیابی قرار می­دهد. رفتارهای یک مدیر کارخانه را که ‌می‌توان مورد ارزیابی قرار داد احتمالاً شامل سرعتی خواهد شد که وی در ارائه گزارش ماهانه دارد یا شیوه رهبری ویژه­ای است که وی آن را به اجرا در ‌می‌آورد.

ویژگی­ها: اگرچه ویژگی­های فردی متداول­ترین شاخص­ هایی است که سازمان­ها برای ارزیابی عملکرد کارکنان خود به کار می­برند، ولی از همه ضعیف­تر است. ما می­گوییم که این شاخص در مقایسه با نتیجه عملکرد یا رفتار فرد ضعیف­تر است زیرا با عملکرد واقعی فرد به هنگام انجام وظیفه (در مقایسه با دو شاخص دیگر) فاصله بیشتری دارد. ویژگی­های چون داشتن «یک نگرش خوب »، نشان دادن «اطمینان»، «هوشیار» یا «صمیمی­بودن» یا داشتن «تجربه بسیار زیاد»، احتمالاً، با نتایج کار مثبت رابطه ای مستقیم دارند، ولی این امکان هم هست که چنین رابطه­ای وجود نداشته باشد. این یک واقعیت است که غالبا سازمان­ها ویژگی­های فرد را به عنوان شاخص­ هایی برای ارزیابی سطح عملکرد کارکنان مورد استفاده قرار می­ دهند و شایسته نیست که ما این واقعیت را نادیده بگیریم (رابینز، ۱۳۷۸: ۱۰۱۲).

استراتژی­ های بهسازی عملکرد

استراتژی­ های بهسازی عملکرد را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

آن ها که برای کاهش دادن یا مهار­کردن نارسایی­های موجود به کار گرفته می­شوند وآنها که برای جلوگیری از بروز نارسایی­ها به کار برده می­شوند.

استراتژی­ های رفتاری مثبت

وقتی زیر­دستان نارسایی­های رفتاری شغلی دارند، شاید استفاده از استراتژی­ های رفتاری مثبت، اثربخش باشد. رویکرد مثبت به سوی بهسازی، تلاش­هایی را می­طلبد در جهت تشویق رفتارهای شغلی دلخواه از طریق ایجاد مقیاس­های رفتاری و برقراری نظام­های حقوق و دستمزد مبتنی بر رفتارهای دلخواه. برای اجرای چنین استراتژی، باید به تهیه و تدوین مقیاس­های دقیق رفتاری برای عملکرد بپردازیم. چنین کاری را ‌می‌توان با بهره گرفتن از فن رویدادهای حساس برای تعیین رفتارهای حساس عملکردهای اثربخش و غیراثربخش انجام داد.

استراتژی­ های رفتاری منفی

استراتژیهای منفی، بر کاهش رفتارهای نامطلوب از طریق تنبیه، تأکید دارند. استراتژی منفی به طور معمول در بسیاری از سازمان­ها به کار گرفته می­ شود؛ چرا که می ­تواند نتایج نسبتا فوری به دست دهد. آثار منفی آن را ‌می‌توان به مد شماری از اصول هشداردهنده کاهش داد؛ از جمله:

۱- دادن هشدارهای روشن و فراوان: بسیاری از سازمان­ها مراحل مشخصی را در برنامه انضباطی خود تعیین ‌می‌کنند.

۲– اجرای اقدام انضباطی در نخستین فرصت: اگر بین رفتار اثربخش و پی­آیند منفی آن فاصله زمانی طولانی روی دهد، ممکن است فرد نتواند آن دو را به یکدیگر ربط دهد.

۳– اجرای اقدام انضباطی یکسان برای رفتار یکسانی که از هر فرد سر می زند: انضباط باید منصفانه و پایدار باشد.

۴– اجرای اقدام انضباطی به طور غیرشخصی: انضباط باید مبتنی بر یک رفتار خاص باشد و نه یک فرد خاص.

۵– برنامه ­های کمک­رسانی به کارکنان

این گونه برنامه ­های کمک­رسانی بویژه برای کارکنانی طرح­ریزی می­ شود که دچار مشکلات مزمن شخصی هستند و این مشکلات می ­تواند، بر عملکرد شغلی حضور مرتب آنان اثر بگذارد. از جمله برنامه هایی که برای این منظور پدید آمده­اند:

۱ – برنامه ­های درون­سازمانی که ویژه کارکنان حرفه­ای تدوین می­ شود.

۲– برنامه ­های مرتبط با خدمات عمومی (کمک به معتادین، مسائل خانواده، و…).

۳– برنامه ­های مشترک که در آن ها،تعدادی مؤسسه‌ به یاری هم،کمک­های حرفه­ای لازم را فراهم می ­آورند.

۴– برنامه ­های بازپروری کارکنان که با کمک مؤسسات موجود در جامعه به اجرا در می­آیند.

۵– برنامه­ هایی که از طریق خدمات مشاوران مدیریت، ارائه می­شوند.

هریک از برنامه­ ها، شایستگی­های خود را دارد و برای موقعیتی خاص وسازمانی خاص مؤثر است.

۶ – مشاوره

برای تغییر عادات مرتبط با غیبت­های مکرر، برخی مؤسسات یک برنامه مشاوره ارائه کرده ­اند که مبتنی است بر فنون راه ­حل­یابی وهدف­گذاری. این رویکرد، معطوف حدود ۵ تا ۱۰ درصد از نیروی کاری است که سابقه غیبت دارد (شولر، ۱۳۸۸: ۳۵۴-۳۴۹) .

عملکرد کارکنان و عوامل مؤثر برآن

عملکرد مناسب و اثربخش کارکنان یکی از کلیدهای موفقیت سازمان­هاست. عملکرد خوب به معنی بهره ­وری،کیفیت، سودآوری و مشتری مداری است. به همین دلیل است که سازمان­ های موفق جهان، تلاش زیادی ‌می‌کنند تا عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار کارکنان را شناسایی و مدیریت کنند و ‌به این توفیق دست یابند که با فراهم کردن این عوامل، بر عملکرد کارکنان­شان (هم از نظر میزان و هم از نظر کیفیت) بیفزایند. برای ارتقای عملکرد و بهبود رفتارهای کارکنان، به­نحوی که به موفقیت سازمان منجر شود باید عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار را بشناسیم و آن ها را مدیریت کنیم. از مهم­ترین عوامل اثرگذار بر عملکرد کارکنان عبارت است از:


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »


بعضی از فقها معتقدند که در ثمن قبض کفایت می‌کند خواه بایع با اذن مشتری این کار را کرده یا خیر.دلیل این عده این است که در جانب مبیع اقباض معتبر است چرا که در روایات گفته شده و لم یقبضه یعنی مشتری اقباض نکرده ولی در جانب ثمن قبض را معتبر دانسته زیرا آورده شده لم یقبضه(آملی.۱۳۴۹، ص۳۴۵).


شیخ انصاری می فرمایند: اگر قبض بدون اذن از روی حق باشد مثل هنگامی که بایع مبیع را به مشتری عرضه و به او بگوید مبیع را قبض ولی مشتری قبض نکند و بایع بدون اذن او قبض کند در اینجا ظاهر عدم خیار است چرا که قبض ثمن بدون اذن و از روی حق از منصرف اخبار خارج است(انصاری، ۱۳۷۵، ص۲۴۵).

ولی به نظر می‌رسد که برای لزوم یا عدم لزوم اذن مشتری در قبض ثمن باید قائل به تفکیک شویم:


در صورتی که ثمن عین معین باشد و بایع بدون اذن مشتری آن را قبض کند با چنین قبضی دیگر برای او خیار تأخیر ثابت نمی گردد، زیرا قبضی که در این حالت بدون رضای مشتری صورت گرفته قبضی است که مالک بر روی مال خود بعمل آورده است. ولی اگر ثمن کلی فی الذمه یا کلی در معین باشد در اثر عقد دینی برای مشتری ایجاد که بایر وفا کند. او باید فردی از افراد ثمن را انتخاب و به فروشنده تسلیم کند. تسلیم در اینجا یک عمل حقوقی است. ‌بنابرین‏ بایع نمی تواند بدون اذن مشتری آن را قبض کند چرا که تعیین فردی از افراد ثمن در اختیار مشتری است.

نتیجه اینکه اگر بایع بدون اذن مشتری ثمن کلی را قبض کند قبض نامشروع است اما اگر مشتری قبض را تنفیذ کند قبض مشروع می شود.سوالی که مطرح می شود این است که از چه زمانی رضایت بعدی مشتری نسبت به قبض ثمن موجب مشروع شدن آن می شود از زمان قبض ثمن یا از زمان رضایت مشتری؟

فایده این بحث این است که اگر قبل از سه روز بایع ثمن را قبض کند و مشتری بعد از سه روز اجازه کند بنابر نظریه کاشفیت خیار تأخیر ساقط اما بنا به نظریه مثبتیت گویا قبض الان واقع و لذا مسقط خیار تأخیر ثمن نمی باشد.

شیخ انصاری نظریه مثبتیت را اقوی می‌داند، یعنی رضایت بعدی مشتری قبض را از زمان حصول رضایت مشروع می‌سازد و نه از زمان قبض آن.

نظر شیخ صحیح تر به نظر می‌رسد زیرا : اولا رضایت بعدی مشتری در حقیقت سبب تحقق مشروعیت قبض ثمن می شود، ثانیاً این مورد را نمی توان با معامله فضولی مقایسه کرد و از ماده ۲۵۸ ق.م استنباط که رضایت بعدی مشتری نسبت به قبض ثمن مانند اجازه مالک در عقد فضولی است، زیرا وضع ماده بر اساس قول کشف و مبتنی بر دلایل خاصی است.

در این خصوص که اگر در خلال سه روز اول عقد بایع مبیع را تسلیم ولی قبض ثمن متعذر گردد بعضی از فقها اعتقاد دارند که بایع می‌تواند بیع را فسخ زیرا متحمل ضرر می‌گردد(نراقی، ۱۴۰۵، ج۲ ص۳۸۷).بعضی دیگر معتقدند که اگر دفع ضرر با گرفتن مبیع امکان پذیر باشد بایع حق فسخ دارد والا برای فسخ فایده ای متصود نمی باشد(اشرفی، ۱۳۸۵، ج۲، ص۴۸۵).

در اینجا به نظر می‌رسد که بایع حق خیار تأخیر نخواهد داشت چرا که یکی از شرایط خیار تأخیر ثمن عدم تسلیم مبیع می‌باشد که در این مورد مبیع تسلیم شده است.

در خصوص تادیه ثمن معیوب و یا متعلق به غیر نیز همانطو که اشاره شد محقق حلی اعتقاد دارند که اگر بعد از قبض معلوم شود که تمام یا مقداری از آن مال دیگری است حکمش همین است که قبض به منزله عدم آن می‌باشد(محقق حلی، ۱۴۰۵، ص۵۸۵). همین مطلب را می توان از ماده ۲۶۹ ق.م استنباط نمود. طبق این ماده برای تحقق ایفای تعهد لازم است که تادیه کننده مالک مالی باشد که به متعهدله تسلیم می‌کند. ولی اگر ثمن معیوب باشد و به بایع تادیه شود خیار بایع ساقط می‌گردد زیرا تسلیم معتبر و قانونی صورت گرفته است. در این صورت بایع خیار عیب خواهد داشت.

‌در مورد عدم تادیه ثمن در مهلت سه روز بین فقها و قانون مدنی اتفاق نظر وجود دارد. ماده۴۰۲ ق.م مقرر می‌دارد : « اگر سه روز از تاریخ بیع بگذرد…..» قانون مدنی مدت را در انواع بیع سه روز دانسته است.فقها نیز معتقد هستند که اگر مشتری در این سه روز ثمن را آورد مشتری به بیع سزاوارتر است والا بایع مخیر است بین عقد یا عدم فسخ عقد(طوسی،۱۳۸۷،ج ۳،ص۳۶۰٫انصاری،۱۳۷۵،ص۲۱۷).

از دیگر شرایط مربوط به مورد معامله جهت پیدایش خیار تأخیر ثمن عدم تسلیم تمام مبیع است. به طور کلی با توجه به دلایل وارده زیر از سوی فقها بر لزوم این شرط و همچنین با توجه به قانون مدنی( ماده ۴۰۲) با قائل به وجود این شرط باشیم.

۱٫اجماع فقها ۲٫ روایات وارده ۳٫آیه اوفو بالعقود ۴٫رجوع به قدر متقین و قدر متقین نیز موردی است که مبیع تسلیم نشده است. ۵٫نظر عرف از ظاهر اخبار که لزوم شرط فوق است.

در این قسمت نیز مسائل مختلفی مطرح شد که در اینجا به طور خلاصه نتایج آن ها را بیان می نماییم.

در خصوص تسلیم قسمتی از مبیع با توجه به نظر فقها و همچنین ماده ۴۰۴ ق.م که مقرر می‌دارد :« اگر بایع تمام مبیع را تسلیم مشتری کند…….دیگر برای بایع اختیار فسخ نخواهد بود» استنباط می شود که تسلیم بعض مبیع موجب سقوط خیار تأخیر نمی گردد. دلایل فقها در این مورد این است که ۱٫ تسلیم بعض مبیع در حکم عدم قبض آن است ۲٫ عرف مبیع را تسلیم نشده می‌داند ۳٫ مستناد از ادله مثبت خیار، سقوط خیار با تسلیم تمام مبیع است نه بعض آن ۴٫ اسمها با تمام مسمیات خود مناط اعتبار می‌باشند.

حال اگر بایع مشتری را از قبض مبیع متمکن سازد ولی مشتری مبیع را قبض نکند آیا خیاری برای بایع باقی می ماند یا خیر؟

برخی از فقها اعتقاد دارند که در این حالت خیار بایع ساقط می‌گردد، زیرا اولا معنای قبض تخلیه می‌باشد و در صورت تسلیم مبیع و عدم قبض آن از طرف مشتری قبض که همان تخلیه می‌باشد صورت گرفته است، ثانیاً خیار تأخیر برای دفع ضرر از بایع است و در این حالت نیز ضمان از عهده بایع خارج می شود پس ضرری نیز موجود فرض نمی گردد در نتیجه خیاری نیز وجود نخواهد داشت(خلخالی، ۱۴۰۷، ج۲ ص۵۵۱).

در پاسخ ‌به این مسئله باید گفت که این امر بستگی ‌به این دارد که آیا تسلیم مبیع تمکن و تخلیه است یا اینکه حتما باید قبض صورت بگیرد. طبق ماده ۳۶۸ ق.م منظور از تسلیم این نمی باشد که در همه موارد موضوع معامله به دست خریدار داده شود، بلکه معیار در تسلیم متمکن ساختن مشتری بر مبیع است که بتواند تصرفات و انتفاعات خود را بر مبیع اعمال نماید. تسلیم بیشتر معنی عرفی دارد. ‌بنابرین‏ با توجه به نظر فقها و قانون مدنی باید گفت که در اینجا باید بررسی شود که آیا با تخلیه مبیع تسلیم صورت گرفته است یا خیر. اگر تسلیم صورت بگیرد که خیار تأخیر ساقط می‌گردد و الا خیار تأخیر برای بایع ثابت می‌گردد.

حال اگر مشتری مبیع را از بایع مطالبه ولی بایع از حق حبس خود استفاده نماید خیار او ساقط نمی گردد، چرا که بایع از حق قانونی خود استفاده نموده و عدم تسلیم مبیع به نحو عدوان و ظلم نبوده است.قول مشهور فقها این است که بایع و مشتری از جهت تسلیم و تادیه مبیع و ثمن نسبت به یکدیگر مساوی هستند و هرگاه هر دو ممانعت نمایند حاکم هر دو را اجبار بر تسلیم می‌کند.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

بین­ و ماتینهو (۲۰۱۱) متغیر­های تصویر نام­تجاری­، درگیری محصول،­ دانش­محصول، رفتار خریدمصرف­کنندگان ‌در مورد محصولات غیر اصلی در تحقیقی به عنوان تاثیر متغیرهای تصویر نام تجاری­، درگیری محصول، دانش نسبت به محصول را بر رفتار­خرید مصرف­ کنندگان ‌در مورد محصولات غیر اصلی مورد بررسی قرار دادند و نتایج پژوهش آن ها نشان می­دهد که تصویر نام تجاری دربین سایر متغیرها نقش مهمی را در رفتار خرید مصرف­ کنندگان به خرید کالاهای غیر اصلی دارد. دانش و درگیری محصول تاثیری بر تمایل به خرید کالاهای غیر­اصلی نداشت. ‌در مورد متغیر میانجی نیز دریافتند که تصویر نام تجاری متغیر میانجی نیست. بدین معنا که درگیری و دانش محصول از طریق تصویر نام تجاری تاثیری بر تمایل به خرید کالاهای غیر اصلی ندارند

نیام و کاشیک (۲۰۱۱) ‌در مقاله به عنوان تاثیر ارزش ویژه برند بر قصد خرید مشتری به توجه به رقابت شدید در صنعت خودرسازی، بر روی برندهای این صنعت در هند تمرکز نمودن. هدف این مقاله روشن کردن ابعاد ارزش وی‍ژه برند( آگاهی برند، تداعی برند، کیفیت ادراک شده، وفاداری برند، دارایی برند) برای بازاریابان جهت جذب و حفظ مشتریان ‌می‌باشد. داده ­های این پژوهش از پرسشنامه­ای که دارای سئوالات باز و بسته بود از ۱۳۰ پاسخ­دهنده جمع‌ آوری شد و در جهت رسیدن به اهداف تحقیق یعنی شناسایی فاکتورهای تاثیرگذار ارزش وی‍ژه برند بر قصد خرید از نرم افزار spss استفاده شد. که نتیجه حاصله بیانگر تاثیر ابعاد ارزش ویژه برند بر قصد خرید مشتری بود و البته در این پژوهش تأکید شد که شرکت ها باید بر ایجاد وفاداری مشتری تمرکز نمایند.

گابریلا اسپینری و همکاران (۲۰۱۱) تحقیقی به عنوان تاثیرات، هویت و تصویر محبوبیت برند، ‌در اذهان عمومی: برندهای مد در میان مصرف­ کنندگان جوان انجام دادند. هدف این پژوهش، رسیدگی ‌به این بی توجهی است، که با توسعه مدل ترکیبی سببی در محبوبیت برند، خصوصیت برند، تصویر برند، و شایعات و اذهان عمومی و همچنین بررسی روابط بین آن ها، به آن خواهیم رسید. اطلاعات ‌در مورد طراحی، روش شناسی و رویکرد با بهره گرفتن از نظرسنجی با استفاده سوالات کاربردی از ٢۵٠ دانشجوی لیسانس انجام گرفت. با بهره گرفتن از تست AMOS 16/0 و به کار بردن تحلیل نتایج، فرضیه‌ها مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنها تصویر برند به عنوان یک عامل تعیین­کننده محبوبیت برند در نظر گرفته شده است که بر بازاریابی دهان به دهان در راستای هویت برند تاثیر می‌گذارد.

دیالو (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر تصویر فروشگاه وتصویر- قیمت برند فروشگاه بر قصد خرید بر روی مشتریان دوهایپر مارک در برزیل انجام داد. وی در پژوهش از طریق پرسشنامه که به صورت تصادفی در بین جامعه آماری توزیع شده بود انجام شد. او برای این امر ۳۷۹ پرسشنامه در جامعه آماری خود توزیع کرد. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از نرم افزار لیزرل استفاده کرد. نتایج تحقیق نشان داد که : تصویر- قیمت نام تجاری فروشگاه و تصویر درک شده از فروشگاه بر ریسک درک شده مصرف­ کنندگان و همچنین ریسک درک شده بر قصد خرید از نام تجاری اختصاصی فروشگاه تاثیر منفی و معنی داری دارند. نتایج نیز تأیید کننده­ اثر مثبت و مستقیم تصویر- قیمت نام تجاری فروشگاه بر قصد خرید است. در حالی که اثر مثبت و مستقیم تصویر فروشگاه بر قصد خرید افراد رد شد. در نهایت این که تصویر ذهنی از فروشگاه و تصویر- قیمت برند فروشگاه بر قصد خرید افراد به طور غیر مستقیم از طریق متغیر میانجی ریسک درک شده تاثیر گذارند.

شالوم لوی و همکاران (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان آیا تبلیغات، اثری قصد خرید برند (نشان تجاری) فروشگاهی دارد؟ یک چارچوب مفهومی را انجام دادند.­یکی­از روندهای مهم در خرده فروشی ظهور برندهای فروشگاهی اعلاء است. اگرچه برندهای(نشان­های تجاری) فروشگاهی نقش مهمی در استراتژی­ های فروشگاه­های مواد غذایی ایفا ‌می‌کنند، بسیاری از فروشندگان قیمت را بر کیفیت ترجیح می­ دهند و اغلب تمایل به سرمایه ­گذاری روی ترفیعات فروشگاه دارند، در حالی که از تبلیغات نام تجاری غفلت ‌می‌کنند. هدف این پژوهش ارائه یک چارچوب مفهومی و ادغام عوامل مربوط به تبلیغات است که به صورت تجربی مورد آزمایش قرار گرفته است. داده ­ها از طریق یک نظرسنجی از ۲۰۶ شرکت کننده به طور تصادفی در میان خریداران بزرگسال مواد غذایی جمع ­آوری گردید. این پژوهش از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر با AMOS 17 و مدل سازی معادله ساختاری، بر اساس رویکرد حداکثر احتمال استفاده ‌کرده‌است. نتایج تحقیق نشان­دهنده اثرات ایجاد یک نام تجاری فروشگاهی قوی و پایدار از طریق تبلیغات و نوآوری است. کیفیت درک شده یک نام تجاری(برند) فروشگاهی به عنوان مهم­ترین عامل در پیش ­بینی قصد خرید نام تجاری فروشگاهی شناخته شده است و تبلیغات اثر غیر مستقیمی بر کیفیت درک شده، از طریق متغیرهای نشانه های بیرونی و کشش دوستداران تازه دارد.

ایزابل و مارتینز (۲۰۱۳) پژوهشی به عنوان تأثیر ارزش ویژه نام تجاری بر پاسخ مصرف ­کننده را انجام دادند. هدف این مقاله به ارائه و آزمون یک مدل برای درک بهتر ارزش ویژه نام تجاری ‌می‌باشد. این مقاله به دنبال بررسی اثرات این عامل بر پاسخ مصرف­ کنندگان با بهره گرفتن از داده ­های از دو کشور اروپایی ‌می‌باشد. فرضیه با بهره گرفتن از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) مورد آزمایش قرار گرفتند. تغییر ناپذیری اندازه ­گیری و ثبات مدل در سراسر دو نمونه ملی با بهره گرفتن از تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می­دهد که ابعاد ارزش ویژه برند دارای ارتباط داخلی است. آگاهی از نام تجاری به طور مثبت بر کیفیت درک شده و تداعی­های برند تأثیر می‌گذارد. وفاداری به نام­تجاری عمدتاًً توسط تداعی­های تجاری تحت تاثیر قرار ‌می‌گیرد. در نهایت، کیفیت درک شده، تداعی­های برند و وفاداری به نام تجاری عوامل اصلی ارزش ویژه کلی برند می‌باشند. یافته ها همچنین اثبات تاثیر مثبت ارزش ویژه برند بر پاسخ مصرف­ کنندگان را نشان می­ دهند. علاوه بر این، چارچوب کلی پیشنهاد شده به لحاظ تجربی در سراسر کشورهای مورد مطالعه قوی می‌باشد.

جدول (۲-۲) خلاصه نتایج تحقیقات انجام شده در ارتباط با موضوع تحقیق در خارج

منبع
موضوع
متغیرهای تحقیق
نتایج تحقیق

آنگ و همکاران [۹۶]‌در سال‌ (۲۰۰۱)


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

    1. ارائه پیشنهاد در خصوص برنامه ها و سیاست‌های اجرایی در زمینه تأمین و تخصیص منابع مالی به خصوص در ارتباط با بخش تعاونی به مسئولان ذی ربط.

      1. مشارکت برای ایجاد نهادهای مالی، فنی، حقوقی، خدماتی و سایر نهادهای تخصصی موردنیاز بخش تعاونی.

    1. ارائه محصولات و خدمات در بخش مسکن و ساختمان با اولویت به اتحادیه ها، شرکت های تعاونی و اعضای آن ها از قبیل تسهیلات ساخت و ساز واحدهای مسکونی، تجاری، اداری، تسهیلات املاک تجاری، تسهیلات سرمایه در گردش ساخت و ساز، طراحی صندوق های پس انداز مسکن و تسهیلات خرید واحدهای مسکونی یا تجاری یا اداری با اخذ مجوزهای لازم و رعایت قوانین و مقررات.

    1. دریافت کمک های بلاعوض دولت و سایر سازمان ها و نهادهای حمایتی و پرداخت آن بر اساس ضواط و مقررات.

    1. پرداخت تسهیلات قرض الحسنه از محل منابع تخصیصی در بودجه سنواتی یا کمک های دولت و پرداخت آن بابت تأمین تمام یا بخشی از آورده شرکت‌های تعاونی و همچنین به افراد کارآفرین دارای توانایی انجام کار و فاقد سرمایه لازم.

    1. دریافت یارانه سود تسهیلات بانکی و سایر هزینه های سرمایه گذاری اولیه برای راه اندازی شرکت های تعاونی و تخصیص آن طبق ضوابط و مقررات.

    1. تصدی عاملیت وجوه اداره شده و کمک های فنی و اعتباری و وجوه امانی اشخاص حقیقی و حقوقی.

  1. انجام سایر عملیات بانکی و معاملات بازرگانی که به موجب قوانین و مقررات برای بانک ها ممنوع نباشد.

  • تبصره: حداقل هفتاد درصد (۷۰%) تسهیلات بانک باید به بخش تعاون اعطاء گردد.

ماده ۸- ارکان بانک عبارتند از:

    1. مجمع عمومی

    1. هیئت مدیره و مدیر عامل

  1. حسابرس قانونی (بازرس)

ماده ۹- مجمع عمومی بانک متشکل از اعضای زیر می‌باشد:

  1. وزیر تعاون

    1. Maslach & leiter ↑

    1. Maslach burnout inventory ↑

    1. Defience ↑

    1. Resistance ↑

    1. Work avoidance ↑

    1. Jelinek,R.; Ahearn,M ↑

    1. McGrath H. E ↑

    1. Maslach C, Leiter M.P ↑

    1. Defience ↑

    1. Resistance ↑

    1. Work avoidance ↑

    1. Jelinek,R.; Ahearn,M ↑

    1. Maslach & leiter ↑

    1. loyalty ↑

    1. commitment ↑

    1. Welbourne ↑

    1. burnouted ↑

    1. work engaged ↑

    1. Forret ↑

    1. Maslach & leiter ↑

    1. Koyuncu,Burke & Fiksenbaum ↑

    1. May, Gilson & Harter ↑

    1. Maslash & Leiter ↑

    1. personal engagement ↑

    1. Mslach Burnout Inventory (MBI) ↑

    1. employee engagement ↑

    1. Gallup Work Audit (GWA) ↑

    1. Altroism ↑

    1. Compliance ↑

    1. Pin&pachrach ↑

    1. podsakof ↑

    1. Helping behuvioR ↑

    1. sportsmanship ↑

    1. Organizational loyalty ↑

    1. Organizatizational compliance ↑

    1. Individual initiative ↑

    1. Civic virtue ↑

    1. Self development ↑

    1. Altruism ↑

    1. conscientiousnes ↑

    1. courtesy ↑

    1. sportsamanship ↑

    1. Civic Virtue ↑

    1. far ↑

    1. Bienstock ↑

    1. ۱ kim ↑

    1. Snider ↑

    1. Vigoda ↑

    1. Extra- role behavior ↑

    1. Wetch ↑

    1. Morison ↑

    1. Graham ↑

    1. Van Dyne ↑

    1. Wolf ↑

    1. Roussea ‘s ↑

    1. Psychological contracts ↑

    1. Van Dyne ↑

    1. Podsakoff et al ↑

    1. Bolino et al ↑

    1. Van Dyne ↑

    1. Podsakoff et al ↑

    1. Bijou, S., Peterson et al ↑

    1. Graham ↑

    1. Nyhen & Marlo ↑

    1. Ying,Mai ↑

    1. Pearce and Giacalone ↑

    1. Gail Ball ↑

    1. Trevino ↑

    1. Sims ↑

    1. Aggression ↑

    1. Antisocial Behavior ↑

    1. Counterproductive Work Behavior (CWB) ↑

    1. Delinquency ↑

    1. retaliation ↑

    1. Spector and Fox ↑

    1. MacKenzie et al ↑

    1. Crosby et al ↑

    1. Employee deviance behavior ↑

    1. Robinson and Bennett ↑

    1. Anti-social behavior ↑

    1. Giacalone and Greenberg ↑

    1. Dysfunctional behavior ↑

    1. Grriffin et al ↑

    1. Organizational Misbehavior (OMB) ↑

    1. Vardi and Wiener ↑

    1. Baron and Richardson ↑


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 22 23 24 ...25 ... 27 ...29 ...30 31 32 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب