-سوارها ،عمو بزرگت را کشان کشان آوردند توی اتاق . (شازده احتجاب ص۱۹)
-و شما بالش را گذاشتید روی صورت عمو بزرگ ونشستید روی رویش . (شازده احتجاب ص۱۹)
-پسر یک زنکه دهاتی بی و سر و پا با من با شازده بزرگ . (شازده احتجاب ص ۱۹)(فعلی در کار نیست .)
- شما با پشت دست زدیدتوی صورت عمو بزرگ که با همان ضربه افتاد کف اتاق . (شازده احتجاب ص۱۹)
۲-۸-۵نام ها و سایه ها :
بله سال ۷۵ بود . بعد از خود کشی خان دایی . پاییز و زمستان ( نویسنده وسط جمله نقطه می گذارد مثل اینکه جمله تمام شده است د رحالی که که به نظر می رسد در جایی جمله که هنوز ادامه دارد، ویرگول مناسب تر باشد . )( نام ها و سایه ها ص ۷)
به نظرم دو سه هفته ای بعد از خود کشی خان دایی بود. آذر ماه . آن هم در آن سن و سال . (نام ها و سایه ها ص ۷ )
من هم مثل محسن به او می گفتم خان دایی.(نام ها و سایه ها ص۸)
-ساعتها می نشستیم در ایوان آن خانه بزرگ و بلند به تخته زدن. (نام ها و سایه ها ص۸)
و بعد می داد به من . (نام ها و سایه ها ص۸)
-گاهی هم شروع می کرد به توضیح دادن . (نام ها و سایه ها ص۸)
-این را چرا نوشته و کجا . (نام ها و سایه ها ص۸)
-در آن نامه آخری گفته نوشته اش را بدهند به من.(نام ها و سایه ها ص۸)
- همه راپاره کرده ریخته دور. (نام ها و سایه ها ص۸)
- همان جا توی اتاق خاندایی نشستم بیبنم چه کار می شود کرد با این اینها . (نام ها و سایه ها ص۸)
- همان وقتها بود که نشستم به نوشتن. (نام ها و سایه ها ص۹)
- تانثرش یکدست شود مثلا. (نام ها و سایه ها ص۹)
- اگر به دردش نخورد بیاندازد دور. (نام ها و سایه ها ص۱۰)
-آقای میر علایی را دیده بودم . هم در آن کتاب فروشی آفتاب در خیابان سعادت آباد ،هم بعد که آمد خیابان میر(نام ها و سایه ها ص۱۱)
-مرا هم اومعرفی کرد به ناشر (نام ها و سایه ها ص۱۱)
-این آخری گاهی که تنها بودمی رفتم آنجا.پیش از ظهر ها .کتابفروشی زنده رود.می نشستیم به صحبت . (نام ها و سایه ها ص۱۱)
(نویسنده در اینجا نقطه می گذراد درحالی که بایدویر گول بگذارد. جمله ها یا کلمه ها به یکدیگر مربوط اند. هر اصطلاح بدون جمله یا اصطلاح قبلی بی معنا می نمایاند. )
-محترمانه گفتن باشد برای مخدرات محترمات . (نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-سیگارش را می گذاشت پهلو دستش . (نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
-چیز دندانگیری پیدا نکرده بود لابد. (نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
-بااین حرفش هم به من نیش می زد هم به خان دایی.(نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
-بعد کم کم رفتم طرفش . (نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
-بعدها شاید برای فرار ازبیکاری و دردسر های روزمره رفتم سراغ یادداشت هام. (نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
-شاید هم واقعا نوعی لجبازی بود با محسن. (نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
- یعنی بهانه است برلی پیداکردن راه به دل کسی که نه عاطفه سرش می شود ،نه نمی دانم چی ؟ (نام ها و سایه ها ص۲۲۸)
- تا نزدیکی های ظهر نشسته بودند به پرگفتن. (نام ها و سایه ها ص۲۴۸)
-خودش را لوس می کند براش . (نام ها و سایه ها ص۲۴۸)
-ظهر نشده بود که رفتند .هر دو با هم . (نام ها و سایه ها ص۲۴۸)
-نشستم سر باقی مانده یادداشت ها . (نام ها و سایه ها ص۲۴۸)
-او چلو کباب خورد من ماهی . (نام ها و سایه ها ص۲۶۱)
-یک آقای سیروس ایوانی بوده که خان داداش یکیشان بوده و خان دایی آن یکی . (نام ها و سایه ها ص۲۶۱)
- خطی قدیمی .چیزی شبیه نسخ .با چه دقتی نوشته .مثل کتابهای چاپ سنگی .یا نسخه ها ی خطی (نام ها و سایه ها ص۲۸)( نویسنده در اینجا نقطه می گذراد درحالی که بایدویر گول بگذارد. جمله ها یا کلمه ها به یکدیگر مربوط اند. هر اصطلاح بدون جمله یا اصطلاح قبلی بی معنا می نمایاند. )
-با چه شوقی می افتادیم روی متنها و به هر جان کندنی بود می خواندیم . اسناد نیاکان .به قول ما دانشجویان اریژینال . (نام ها و سایه ها ص۲۸)
-حالا هفت هشت سالی گذشته از آن روزها . (نام ها و سایه ها ص۲۸)
-فریبا الان یک پسر ۶ ساله دارد مثل ماه. (نام ها و سایه ها ص۲۸)
(اخوت وقتی که از از زبان پروین حرف می زند اصطلاحات و تکیه کلامهای احساسی مثل قربانش بروم ،الهی ،مثل ماه ،و….را زیاد به کار می گیرد تا به زعم خود زبان یا روایت را زنانه جلوه دهد.)
-پوریا قربانش بروم الهی(نام ها و سایه ها۲۹)
-قربون تو نیم وجبی بروم که..(نام ها و سایه ها ۲۹)
-پاک شده یک زن خانه دار و مارد مهربان !چاق هم شده ،نه خیلی . (نام ها و سایه ها ص۲۸)
-چهل سال بیشتر دارد اما انگار یک دختر بیست و دوسه ساله . (نام ها و سایه ها ص۲۸)
-مثل مانکن هاست . مثل ستاره های سینما. (نام ها و سایه ها ص۲۸)
-تعلیقی بود میان زمین و زمان .چیزی شبیه مرگ و گناه . (نام ها و سایه ها ص۴۸)
-اما این بیداری هم چیزی بود از خمیره رویا . (نام ها و سایه ها ص۴۸)
- نرینه یی بود فحل که در هر کجا دست می داد… (نام ها و سایه ها ص۶۸)
-صلاح الدین ماند و خواهر نا تنی که در خانه یی که عزلتگاه تنهایی شان بود در این سال های آخر عمر. (نام ها و سایه ها ص۱۴۹)
-از خرند میان دو باغچه رفتیم تا آن سر حیاط . (نام ها و سایه ها ص۱۶۹)
-باید یکی مان شروع می کرد به حرف زدن. (نام ها و سایه ها ص۱۶۹)
-یک طوری وقتمان را می گذرانیم .تخته نردی چیزی . (نام ها و سایه ها ص۱۶۹)
-من برخاستم رفتم داخل اتاق. (نام ها و سایه ها ص ۱۶۹)
-که در طول راه و در مقصد نا مشخص نه کسی به مساعدت و معاضدت آمده بود و نه اسباب مقتضی مهیا . (نام ها و سایه ها ص۱۸۸)
-مهمانی بودم نا خوانده (نام ها و سایه ها ص۱۸۸)
-حد فاصل موی کوتاه و زبرو سیاه و سفید او با ابروان پر پشت پیشانی کوتاهی بود به رنگ مس زنگ زده . (نام ها و سایه ها ص۲۰۸)
جایی که روایت از زبان پروین است بیشترین قاعده کاهی نحوی و جایی که خان دایی صحبت می کند یا روایت ، کمترین قاعده کاهی نحوی دیده می شود. خان دایی به حساب قدیمی بودن و معلم ادبیات بودنش خیلی کلاسیک می نویسد در حالی که حتی آقای الف هم در نثرش گاهی به زبان گقتار نزدیک می شود.
پلیاتیلن با دانسیته پایین[۸]
این پلیاتیلن دارای زنجیری شاخهدار است بنابراین زنجیرهای LDPE نمیتوانند به خوبی با یکدیگر پیوند برقرار کنند و دارای نیروی بین مولکولی ضعیف و استحکام کششی کمتری نسبت به HDPE هستند. این نوع پلیاتیلن معمولاً به روش پلیمریزاسیون رادیکالی تولید میشود. از خصوصیات این پلیمر، انعطافپذیری و امکان تجزیه به وسیله میکرواورگانیزمها است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پلیاتیلن خطی با دانسیته پایین[۹]
این پلیاتیلن یک پلیمر خطی با تعدادی شاخههای کوتاه است و معمولاً ازکوپلیمریزاسیون اتیلن با آلکنهای دارای زنجیرهای بلند ایجاد میشود.
پلیاتیلن با دانسیته متوسط[۱۰]
پلیاتیلن خیلی سبک[۱۱]
UHMWPE
پلیاتیلن به دلیل داشتن ثابت دی الکتریک پایین، فاکتور اتلاف کم و فرایند پذیری خوب ماده ایده الی برای تهیه عایق کابل به نظر میرسد [۵] ولی استفاده از آن به علت داشتن نقطه ذوب پایین، تمایل به ترک خوردن تحت تنش و تورم در هیدروکربن ها محدود میشود. بنا به دلایل ذکرشده تلاش برای ایجاد اتصالات عرضی در پلیاتیلن صورت گرفت. ایجاد اتصال عرضی خصوصیت مهمی را به پلیاتیلن میدهد که با حرارت دادن نه ذوبشده و نه جریان پیدا میکند. با تشکیل اتصالات عرضی، پلیمر نیمه بلورین در دماهای زیر نقطه ذوب خود خواص یک ترموپلاستیک و در دماهای بالای نقطه ذوب خود خواص یک را بر را نشان میدهد [۶].
به علت اتلاف انرژی، قسمتهای هادی کابل در توانهای بالا گرم میشوند و ممکن است دما به نقطه ذوب عایق برسد که در این صورت ممکن است کابل تغییر شکل دهد و هادی در عایق نفوذ کند و در نهایت باعث شکست الکتریکی[۱۲] شود. ولی با بهره گرفتن از XLPE این امکان فراهم میشود که دمای هادی کابل بتواند تا ◦ C 130 هم افزایش یابد. به این ترتیب ایجاد اتصالات عرضی موجب بهبود مقاومت حرارتی و شیمیایی و مقاومت در برابر تنشهای محیطی می شود. امروزه بیشترین مادهای که به عنوان عایق کابل برای ولتاژ KV 6 و بالاتر به کار میرود پلیاتیلن اتصالعرضی شده است. ولی برای کابلهای ولتاژ پایینتر همچنان پلی وینیل کلراید به عنوان ماده غالب مورد استفاده قرار میگیرد [۵].
ساختمان اولیه کابل با ولتاژ متوسط و بالا شامل یک هادی به صورت جامد یا رشته بافته شده است که به وسیله یک عایق و صفحات رسانا احاطه شده است. وظیفهی صفحات رسانا ایجاد یک فصل مشترک مناسب بین عایق و قسمتهای رسانا به منظور جلوگیری از تمرکز تنش الکتریکی است. زیرا تمرکز تنش میتواند باعث شکست ناگهانی ساختار عایق شود. لایه های دیگر هم برای محافظت مکانیکی و الکتریکی به هستهی فلزی اضافه میشوند [۵].
شکل ۲-۱ ساختار یک نمونه از کابلهای ولتاژ بالا را نشان میدهد.
شکل ۲‑۱ ساختار یک کابل ولتاز قوی با عایق پلیاتیلن اتصال عرضی شده: ۱) هادی کابل، ۲) صفحه ی نیمه هادی رسانا،۳) عایق پلیاتیلن اتصال عرضی شده، ۴) صفحه ی نیمه هادی عایق، ۵) لایه ی مسی، ۶و۷و۸) سایر لایه های بیرونی [۷].
برای ایجاد اتصال عرضی در پلیاتیلن از روشهای مختلفی استفادهشده است که شرح مختصری از آن ها در این فصل ذکر شده است است.
الف) روش تشعشعی: از پرتوهای الکترونی پر انرژی برای ایجاد اتصالات عرضی در عایقهای پلیاتیلنی سیم و کابل و همچنین لولههای قابل انقباض در اثر حرارت[۱۳] استفاده میشود. در فرایند ایجاد اتصالاتعرضی توسط تابش، پرتوهای بتا با جذب هیدروژن تولید رادیکال میکنند و طی واکنش شیمیایی و ایجاد پیوند کربن-کربن اتصالعرضی رخ میدهد. پرتو بتا به علت داشتن طول موج کوتاه تر و فرکانس بالاتر نسبت به پرتوهای مادون قرمز دارای قدرت بالاتری است و میتوان از آن برای ایجاد اتصالات عرضی در عایقهای ضخیم استفاده کرد. پرتوهای الکترونی نیازی به عامل پخت (مانند سولفور یا پراکسید) ندارند. البته اگرچه این روش نیازی به پراکسید ندارد ولی حضور پراکسید باعث بهبود فرایند اتصال عرضی شدن میشود. در فرایند ایجاد اتصالات عرضی توسط تابش ۲۰% پارگی زنجیر رخ میدهد درحالیکه برای ایجاد تصال عرضی به روش شیمیایی با پراکسید این مقدار به ۵% میرسد [۷].
مکانیزم ایجاد اتصالات عرضی توسط تابش در شکل ۲-۲ نشان دادهشده است:
ب) امواج فرا صوت[۱۴]: امواج فرا صوت، تابشهای الکترومغناطیسی نیستند بلکه امواج کِشسانی هستند که با
شکل ۲‑۲ مکانیزم ایجاد اتصالات عرضی در پلیاتیلن به روش تشعشع [۷].
حرکات لرزشی متناوب یک فرستندهی فرا صوت ایجاد میشوند. دو نوع فرستندهای که بیشتر مورد استفاده
قرار میگیرند پیزوالکتریک[۱۵] و magnetostrictive device میباشند [۷].
ج) پخت سیلانه : در ایجاد اتصالات عرضی به روش سیلانی از سیلان برای اتصال مولکولهای پلیاتیلن استفاده میشود که دارای دو مرحله است:
مرحله اول شامل پیوند زدن سیلان به پلیمر به واسطه باند وینیلی آن است.مرحله دوم شامل اتصال عرضی کردن در حضور آب است که کاتالیزور آن ترکیبات قلع و یا ترکیبات مناسب دیگر میباشد. در این مرحله محصول نهایی باید پخت شود که این کار به وسیله رطوبت به عنوان عامل فعال انجام میگیرد. واکنش پخت شامل هیدرولیز و واکنش تراکمی است که موجب تولید مولکول آب شده که خود این آب باعث شروع واکنش پخت دیگری میشود [۸].
مکانیسم این واکنش در شکل ۲-۳ نشان دادهشده است.
شکل ۲‑۳ مکانیزم ایجاد اتصالات عرضی در پلیاتیلن به روش سیلانه [۹].
د) پخت پراکسیدی : در این روش از پراکسید به عنوان عامل تولید کننده رادیکال استفاده میشود. هنگامی که پراکسید تجزیه میشود رادیکال ها ایجاد میشوند که این رادیکالها اتم هیدروژن را از انتهای زنجیر و شاخههای جانبی پلیاتیلن میگیرند و ماکرو رادیکال ایجاد میکنند. در نهایت با ترکیب دو رادیکال، اتصال عرضی صورت میگیرد. برای داشتن اتصالات عرضی با بازده خوب باید هردو رادیکال ایجادشده بتوانند به راحتی هیدروژن را جذب کنند [۱۰].
مکانیزم ایجاد اتصالات عرضی به روش پراکسیدی در شکل ۲-۴ نشان دادهشده است:
شکل ۲‑۴ مکانیزم ایجاد اتصالات عرضی در پلیاتیلن به روش پراکسیدی[۷].
اسامی پراکسیدهایی که برای ایجاد تصالات عرضی در ترمو پلاستیک ها مناسب میباشند و برخی از مشخصات آنها در جدول ۲-۱ آورده شده است.
جدول ۲‑۱ پراکسیدهای مورد استفاده برای ایجاد اتصالات عرضی در ترموپلاستیک ها [۷].
برای ایجاد اتصالات عرضی بین زنجیرهای پلیاتیلن لازم است نقاط اتصال عرضی وجود داشته باشند. این نقاط میتوانند فیزیکی و یا شیمیایی باشند. نقاط اتصال عرضی فیزیکی در اثر گره خوردگی ها به وجود میآیند و نقاط ا تصال عرضی شیمیایی ناشی از حضور پراکسید و گروههای وینیلی واکنش کننده میباشند. به وسیله تورم[۱۶] میتوان سهم هر نوع ازنقاط اتصال عرضی را طبق رابطه زیر مشخص کرد.
(۲-۱) |
, M c , entanglement از داده های ویسکوزیته مذاب، برابرg/mol 4000 به دست آمده است.
بنا بر تحقیقات اسمدبرگ [۱۷]و همکارانش، از نمودار نشان داده شده در شکل ۲-۵ مشخص میشود که حدود ۶۰% از کل نقاط اتصال عرضی را نقاط اتصال عرضی فیزیکی تشکیل میدهند [۱۰].
شکل ۲‑۵ سهم هر نوع از نقاط اتصال عرضی در سیستم پلیاتیلن اتصالعرضی شده حاوی ۲% پراکسید [۱۰].
پارامترهای ساختاری مؤثر بر کیفیت اتصالات عرضی در پلیاتیلن شامل موارد زیر است:
الف) جرم مولکولی(Mn)
با افزایش جرم مولکولی تعداد انتهای زنجیرها کاهش مییابد. بنابراین احتمال قفل شدن و گره خوردن زنجیرها و در نتیجه ایجاد نقاط اتصال عرضی فیزیکی افزایش مییابد. به این ترتیب با افزایش جرم مولکولی برای رسیدن به درصد مشخصی از اتصالات عرضی، به پراکسید کمتری نیاز است [۱۱,۱۲].
ب) تعداد گروههای وینیلی
بنا بر مطالعات میلان لازا [۱۸]و همکارانش تعداد گروههای وینیلی در طول واکنش ایجاد اتصالات عرضی، کاهش مییابد. به این معنی که این گروه ها مطابق مکانیزم نشان دادهشده در شکل ۲-۶در طول واکنش مصرف میشوند.
شکل ۲‑۶ مکانیزم مصرف گروه های وینیلی در طول واکنش ایجاد اتصالات عرضی [۱۳].
یافتههای این پژوهش نشان داد، ورود به جمع و قرار گرفتن در جوی سرشار از تهدید اجتماعی نظیر مواجه با واکنشهای ناخوشایند دیگران و ناکامی در تعاملات، منجر به ظهور آشفتگیهای رفتاری چون دوری کردن، قهرکردن، جیغ زدن، فرار از خود و مردم، راه نیامدن با دیگران، عدم معاشرت، حضور اجباری و بیانگیزه در جمع، مشکلات تعاملی، پسزدن فرصتها، چالش زناشویی، شغلی و کنارهگیری میگردد. مطالعات زیادی نشان میدهد، وجود اسکارهای سوختگی عامل بروز و طولانی شدن اختلالات اجتماعی نظیر ایزوله اجتماعی و تبعیض شغلی در مبتلایان به سوختگی است(۴۶). در این رابطه تحقیقات دیگری نشان داده است، ناسازگاری با دیگران از چالشهای اجتماعی این بیماران است که می تواند منجر به کاهش مهارت های اجتماعی گردد(۸۷). اضطراب قرارگیری در موقعیتهای اجتماعی بیشترین گزارش افراد دارای بدشکلی است(۵۵)و بیش از نیمی از آنها فشار اجتماعی را برای مدت طولانی تجربه کرده اند(۹۷). این عوامل بازگشت مجدد آنها را به جمع با مشکل رو برومیسازد (۹۸). مواجه با موانع اجتماعی نظیر طعنهزدن کلامی، دلسوزی، خیره شدن، سوالات بیجا درمورد اسکارها و نامگذاری(۹۹) باعث احساس داغ[۷۸] و ناراحتی ازحضور در جمع، پاسخهای اجتنابی[۷۹] به واکنش های منفی دیگران مثل فرار از شرایط استرس زا می شود و اضطرب و دیسترس را افزایش میدهد(۹۹). نهایتاً این موارد با ایجاد کمرویی، اضطراب اجتماعی و طرد شدگی به رفتار خجالت زده منتهی می شود(۷). پیامد فقر مهارت های اجتماعی، تمایل به برداشت منفی از وقایع اجتماعی در رابطه با بدشکلی(۱۷)، فرد را وارد چرخهی معیوب عملکرد اجتماعی و نارضایتی از زندگی میسازد(۸۷). این ناتوانی در کنترل روابط، تعاملات و ورفتار اجتماعی تجربهای از گسیختگی تعاملی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
به دنبال گسیختگی جسمی، ذهنی و تعاملی قربانیان تلاش می کنند ازطریق گفتگو با خود، شرایط بوجود آمده را تجزیه تحلیل نمایند تا بتوانند درمقابل موقعیت تازه صبور بوده و به زندگی ادامه دهند. در این مطالعه شواهدی بدست آمد که نشان میدهد احساس ناامیدی و تردید نسبت به لطف خدا درحین گفتگوی درونی، معنویت افراد را مورد تهدید قرار میدهد. مطالعات نیز متغیر امید را به عنوان یک عامل پیشگوییکننده برای پیامدهای روانی اجتماعی بزرگسالان مبتلا به سوختگی معرفی کرده اند. با کاهش امید اختلالات رفتاری گسیختگی زا بیشتر وخود ارزشی کلی کمتر می شود(۸۴). بنابراین با کمتر شدن ارزش گذاری بر خود و افزایش احساس ناتوانی در کنترل زندگی شخصی و اجتماعی، نارضایتی درونی نیز افزایش یافته و باورهای فرد از خویش تغییر مییابد. در این شرایط فرد گسیختگی پنداشتیرا تجربه می کند.
مکان یابی
مطالعات زیادی نشان دادهاند که آسیبهای سوختگی به دلیل ماهیت ویرانگری که دارند، با تحتتاثیر قراردادن تمام ابعاد زندگی فرد(۵, ۱۰, ۱۱) به هسته اصلی وجودی وی(۴) و بویژه خودپنداره[۸۰] (۱۰۰) ضربه میزند. یافتههای حاصل از این پژوهش همسو با بعضی مطالعات نشان داد، که این بیماران در حین گذر از شرایط سخت بعد از سوختگی، جهت پاسخ به آسیبوارده به یکی از اساسیترین عوامل انگیزه های رفتاری یعنی خودپنداره(۱۰۱)؛ همچنین تعریف مجدد از هویتکلیخود، نیازمند تلاشی سخت از طریق یک فرایند ذهنی پیچیده هستند(۱۰۲).
مورس بر اساس یک متاآنالیز کیفی از مطالعاتی که به بررسی پاسخهای انسانی در برابر تهدید خود در طی بیماریها می پردازد، با ترکیب دو تئوری مدل منظومهی بیماریها[۸۱] (۴۳) و حفاظت ازخود[۸۲](۱۴)؛ مدلی ۵ مرحله ای را شرح داد که در قالب آن راهبردهای خود آرامشبخشی[۸۳] جهت حفاظت از خود نیز بیان شده است. در این تئوری اگر چه مراحل شرح داده شده براساس ترکیب تئوریهای دیگر به خوبی به صورت یک مدل جامعتر ارائهگردیده (۴۲)، بااینوجود توضیح واضحی از فرایندهای ذهنی افراد در خصوص چگونگی انتخاب راهبرد ها برای حفاظت از خود ارائه نشده است.
یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مشارکتکنندگان از طریق مکانیسمهای خودوارسی(جستجوی تغییرات حاصل درزندگی شخصی)، دگروارسی(جستجوی تغییرات حاصل درزندگی افراد خانواده و سایرین) موقعیتسنجی (واکنش منطبق بر ارزیابی موقعیت خود) به مقوله «مکان یابی» دست مییابند. این مقوله عبارت است از درکی تازه از وضعیت خود در زندگی بعد از سوختگی. در واقع جریانی است که بیماران را در تمام لحظات برای آمادگی، شکیبایی و رنجکشیدن برای زندهماندن و بازگشت به جامعه همراهیمی کند(۱۴). «مکان یابی» که ماهیتی ذهنی دارد، در هر مرحله از گذر به سوی بازگشت به جامعه به صورت حفظ تصویر قبلی از خود، آگاهی از تصویر جدیدخود، پذیرش تصویر جدید خود و نهایتاً خود آگاهی نمود مییابد. مکان یابی یا پنداشت از موقعیتخود در ابعاد مختلف جسمی، روحی- روانی، معنوی، اجتماعی و ارزشی، زمینه ذهنی برای انتخاب راهبردهای متناسب با جایگاه فعلی فرد را در هرمرحله از گذر فراهم میسازد. هر چند بر حسب عوامل شخصی(۱۰۳)، بینفردی(۱۰۴) و بیرونی(۸۳) موجود درماتریکس خود، زمان ورود و عبور هرفرد از این مسیر ممکن است متفاوت باشد.
معمولاً در فاصله زمانی بروز حادثه تا یکپارچگی جسمی، خودوارسی با تمرکز فرد بر احساس گسیختگی جسمی صورت میگیرد. همچنین مشاهده رنجی که خانواده در بستر بیمار تحمل می کند، حاصل دگروارسی در این دوره است. فرد از طریق موقعیتسنجی شرایطی را جستجوی می کند که بتواند درد و رنج فعلی را تحمل نماید. به همین دلیل به دنبال راهبردهایی است که با ناچیز قلم داد کردن آسیب و حفظ تصویر قبلی خود، یکپارچگیاش را حفظ نماید(۱۰۵).
در این مرحله، درد یکی از عذابآورترین دریافتهای حسی بهشمار میرود(۹۴). فشار ناشی از از درد فرد را وادار می کند که تمام انرژی و تمرکز درونی و توجه خود را به حفظ خود معطوفنماید(۴۲). بیمار احساس می کند که در معرض خطر و بیحرمتی قرارگرفته است(۱۲, ۱۰۶). اصرار به عدم باور شدت آسیب در زمان حادثه و روزهای اول بستری، تلاش برای نشانندادن درد، ظاهری آرام و آراسته به خود گرفتن در هنگام ملاقات با خانواده که شاهدی بر سرکوبکردن هیجانات مشارکتکنندگان این پژوهش است؛ همچنین تجارب دیگری نظیر امتناع از دیدن زخمهای خود در بعضی از مطالعات(۱۰۵)، نمونههایی از تلاش برای انکار شدت آسیب و حفظ تصویر قبلی از خود میباشد. در این مرحله حفظ کنترل هیجانی برای طاقتآوردن و دمنزدن از هرگونه ترس یا هراس در مقابل تهدید جسمی بسیار مهم است(۴۲). این وضعیت ممکناست باعث تسکین بیمار گردد(۴۲). مورس،۱۹۹۷ نشان داد که وضعیت عاری از هیجان در مرحله ای به نام شکیبایی برای بقا، شخص را تقریباً در یک وضعیت «خاموشی[۸۴]» قرارمیدهد (۴۲). مطالعات دیگر نیز نشان میدهد، در شروع بسیاری از بیماریهای حاد و یا مزمن، بیماران وخامت وضعیت را جدی نمیگیرند(۸۹). مکان یابی در این مرحله به تحمل رنج حاصل از درد شدید، تهاجم به قلمرو جسمی و وابستگی به خانواده در انجام فعالیتهای روزانه کمک می کند. هرچند مطالعات دیگر نشان میدهد زمانی که درد خیلی شدید است افراد از راهبردهای ممانعت از درد نظیر پرتکردن حواس[۸۵]، مغلوب نشدن[۸۶]، تمرکز بر چیزی مثل خیرهشدن به کاشیسقف(۱۶) و جدایی از جسم[۸۷] استفاده می کنند. در یک مطالعه گراندد تئوری نیز که به جستجوی فرایندها از جنبه نوتوانی پرداخته است؛ مفاهیمی چون تردید[۸۸]، مطالعهبدن[۸۹]، مشاهده[۹۰]، طاقتآوردن[۹۱]، حفظ کنترل هیجانی[۹۲] و پذیرش کمک به عنوان اولین پاسخهای انسانی به تهدید تمامیت خود معرفیگردیده است(۱۴).
با ورود به منزل و تداوم زندگی، قربانیان شروع به کنترل و بررسی بدن خود خواهند نمود. بیان ترسها و تایید جدیبودن وضعیت نشاندهنده آگاهی افراد از تغییرات خود، دیگران، محیط و هر چیزی است که آنها را به صورت درونی یا بیرونی با خود درگیر میسازد (۹۰). در این مرحله عمدهترین فعالیت ذهنی مشارکتکنندگان مبتنی بر درک تصویر جدید از خود است. درکی که از طریق کسب آگاهی با تمرکز بر تغییرات ظاهری و یا واکنش دیگران به خود کسب می شود(۹۱). براساس مطالعه حاضر این آگاهی در گروهی از بیماران محدود به آگاهی از تغییرات جسمی می شود و در گروهی دیگر به صورت آگاهی از یک تغییر کلی یا حتی براساس بعضی از تجارببیانشده « آدمدیگریشدن» میباشد. مکان یابی دراین مرحله به آگاهی از تغییر یا بهعبارتیدیگر درک موقعیت فعلی فرد کمکخواهدکرد.
یافتههای این مطالعه همسو با سایر مطالعات نشانداد، مبتلایان به سوختگی با ورود به منزل متوجه حقیقت تغییرات ایجاد شده در توانایی، نقشها، روابط شخصی و تغییر چهره(۸۷) در خود میشوند. موی و همکاران دریک مطالعه پدیدارشناسی، «آگاهی بدنی جدید[۹۳]» را به عنوان عصاره تجربه زندگی مبتلایان به آسیبهای سوختگی استخراج کردند. آگاهی تازه و دشوار در زمینه محدودیتها که با دیدن بدنی غریبه، آسیب پذیر و احساس ناراحتی، ناتوانی و ناامنی کسب می شود(۱۰۷).
دراین مرحله تغییر تصویر ذهنی حاصل از آگاهی کسب شده و مسائل مرتبط با ظاهر به عنوان بخشی از تجربه مبتلایان به سوختگی(۹۲) از متغیرهای مهم روانشناختی موثر بر کیفیت زندگی این افراد است(۹۳)، که نقش زیادی در تطابق کوتاهمدت(۱۰۸) و طولانیمدت دارد (۱۰۹). با اینوجود علیرغم کسب دانش فراوان (۱۱۰, ۱۱۱) حاصل از مطالعات سایکومتری[۹۴] بر متغیرهای تصویرذهنی، که به نقش تصویرذهنی در این مبتلایان انجامیده است؛ اطلاعات بدست آمده در مورد درک تفاوتهای مشاهدهشده در تجارب فردی این افراد کافی نیست(۹۲).
لذا بر خلاف اغلب مطالعات کمی که تنها به اثرات کوتاهمدت سوختگی پرداختهاند[۹۵] این مطالعه با رصد کردن تجارب طولانیتر این افراد(۹۲)، به اطلاعاتی در زمینه چگونگی تغییر و شکل گیری مجدد تصویر ذهنی دست یافته است.
در این خصوص یافتههای حاصل از این مطالعه نشان داد، به دنبال کسب آگاهی از موقعیت جدید از طریق مکان یابی، افراد به تلاش برای جستجوی راههای کسب قابلیت های بیشتر برانگیخته میشوند. فرد به تدریج با مشاهده بهبودی زخمها، عادیشدن رفتار دیگران، شنیدن تجارب بیمارانی که قبلاً سوختهاند و بویژه کم اهمیت تلقیکردن ظاهر اسکارهای بجای مانده از طرف دوستان وفامیل نزدیک؛ به مرحله ای دیگر از مسیر بازگشت وارد می شود و با عبور از این مسیر، پذیرش تصویرجدیداز خود پرورشمییابد.
با پذیرش تصویر جدید خود و ورود به زندگی عادی، خودوارسی و دگروارسی بر ارزشها، باورها و میزان دستیابی به انتظارات از زندگی تمرکز مییابد. مبتلایان به سوختگی در بستری از خاطرات ترسآور و تلخ مراحل قبل که ذهن آنها را اشغال می کند؛ از طریق ارزیابی دستیابی به اهداف، آرزوها و تمایلاتشان، همچنین مقایسه وضعیت جدید خود با زندگی قبل از سوختگی و یا با زندگی دیگران، به ارزشگذاری و قضاوت در خصوص کیفیتزندگی دستمیزنند .
توصیف مورس، از ۵ مرحله آمادگی، گسیختگی، شکیبایی، رنجکشیدن و یادگیری (۴۲) و همچنین شرح وی در مورد استراتژیهای خود آرامش بخشی[۹۶] بهنوعی مقولهی مکان یابی در مطالعه حاضر را مورد حمایت قرارمیدهد. براین اساس مبتلایان به سوختگی با حفظ تصویرذهنی قبلی، از مراحل آمادگی و گسیختگی گذر می کنند؛ در مرحله شکیبایی با کسب آگاهی برای حفظ عملکردها و تداوم زندگی تلاش می کنند؛ و در مرحله رنجکشیدن، از طریق راهبردهای معرفی شده برای پسگرفتن و فرمولهکردن مجدد خود (۴۶, ۴۸) به پذیرشتصویرذهنی جدید از خود نائل میگردند. همچنین پاسخهایی چون اطمینان یافتن به بدن تغییریافته[۹۷]، پذیرشنتایج تجربه[۹۸]، ارزیابی مجدد تجربه[۹۹]، مسلط شدن بر اوضاع[۱۰۰] و اصلاح یا تغییر در اهداف زندگی که به عنوان مرحله نهایی از الگوهای مشترک پاسخ انسان به تهدید تمامیت خود معرفیشده است، با خودآگاهی حاصل از مکان یابی همخوانی دارد.
تعادل
امروزه به دنبال پیشرفت علم و تکنولوژی و افزایش تعداد نجاتیافتگان سوختگی به دلیل تاثیرات عمیقی که عوارض سوختگی بر کیفیت زندگی این افراد می گذارد، درک پیامدهای سوختگی در زندگی قربانیان از اولویت مهمی برخوردار است(۸۷). بر اساس یافتههای این پژوهش مقولهی تعادل، پیامد فرایند بازگشت مبتلایان به سوختگی به جامعه است. در حالیکه اغلب مطالعات انجام شده در زمینهی آسیبهای سوختگی اندازه گیری پیامدها در این گروه را پیچیده و چند وجهی توصیف نموده اند(۸۷)، معرفی طبقات یکپارچگی جسمی، اتصال به جریان زندگی و بازگشت به خویشتن، توصیف نسبتاً کاملی از پیامدها را به عنوان چارچوب پنداشتی در این حوزه، فراهم ساخته است.
یافته ها در این پژوهش در راستای مطالعات دیگر نشان میدهد، قربانیان سوختگی جهت پاسخ به آسیب وارده و بازگشت به یک زندگی معنیدار نیازمند تلاشی سخت در تمامی ابعاد وجودی شان میباشند(۱۷). این افراد در فرایند بازگشت از مراحل مختلفی عبور می کنند(۲۳) در صورتی که در هرمرحله، فرایندهای مکان یابی، به ایجاد توازن بین تهدیدات و آشفتگیها منجر شود، فرد را در یک وضعیت تعادلی قرار میدهد که زمینه ورود او به سطح بالاتری از تعادل را فراهم میسازد.
یکپارچگی جسمی
در گذر از لحظه حادثه، انتقال از صحنه و بستری شدن در بیمارستان، مبتلایان به سوختگی برای کسب توازن بین تهدید حیات جسمی و آشفتگی احساسی از طریق ثبات فیزیولوزیک، نجات اندام آسیب دیده و رفع نیازهای حیاتی نظیر، تغذیه، دفع، استراحت و … تلاش می کنند. نقطه تعادل در این مرحله یکپارچگی جسمی است. با وجودی که برای سالیان سال واژه مرگ و میر به عنوان پیامد کلیدی در تحقیقات سوختگی گزارش شده است، اما این مفهوم تنها شاخص تقریبی از اثربخشی بالینی است، نه مقیاسی حقیقی از پیامد سوختگی(۷). دست یابی به مفهوم یکپارچگی جسمی به عنوان پیامد دوره اورژانس و حاد سوختگی در این پژوهش، در عین حال که نشان دهنده نجات از حادثه سوختگی است؛ به دلیل وسعت معنایی حاصل از ویژگیها و ابعاد، عوامل مهم و تأثیرگذار دیگر بر پیامد سوختگی در مرحله حاد(۸۷) را نیز در اختیار پژوهشگران و پرسنل درمانی مربوطه قرار میدهد .
یافتههای این مطالعه همسو با سایر تحقیقات نشان داد، بلافاصله پس ازحادثه، بر حسب شدت سوختگی و عدم توازن داخلی بدن، فرد سوخته برای کسب مجدد این توازن؛ از طریق پاسخهای ناآگاهانه و آگاهانه، عامل آسیبرسان را از خود دور می کند و در اغلب موارد با کمک افراد در صحنه اعم از بستگان یا سایر افراد به مراکز درمانی منتقل میگردد (۸۲). با ورود فرد به بیمارستان تلاش پرسنل پرستاری و پزشکی برای کمک به حفظ توازن بین تهدید حیات جسمی و آشفتگی احساسی از طریق پیش بینی پاسخهای التهابی حاد مهم(۱۱۲) و درمان اختلالات موضعی و عمومی (۱۱۳, ۱۱۴) آغاز میگردد. این یافته با نتایج سایر مطالعات همخوانی دارد چرا که این نوع پاسخها امروزه به خوبی شناخته شده و دراغلب موارد با توجه به سن بیمار و درصد سوختگی قابل پیش بینی و درمان است(۱۱۵) .
به دنبال ثبات فیزیولوژیک، اولین اقدام برای حفظ تعادل در عملکرد پوست و پیشگیری از عفونت و سپسیس، درمان موضعی زخمهاست که با پانسمانهای روزانه آغاز و درصورت عمیق بودن زخمها با درمانهای ترمیمی یعنی دبریدمان و گرفت ادامه خواهد یافت. مطالعات دیگر نیز نشان میدهد، مداخلهی معمول در زخمهای عمیق شامل تمیز کردن زخم، برداشتن بافتهای مرده و انجام اتوگرفت و آلوگرفت برای پوشاندن پوست است، که منجر به کاهش مدت بستری و کاهش هذینهها میگردد (۸۷)؛ هرچند بر اساس مشاهدات در عرصه در این پژوهش، درمان رایج اتوگرفت بوده و درهیچ موردی از آلوگرفت برای پوشش زخم مصدومین استفاده نمی شود. همچنین مراقبت پرستاری از بیماران عموما بر اساس روشهای روتین و سنتی صورت میگیرد و اساساً فرایند پرستاری جایگاهی در زمینه مورد مطالعه ندارد. به طور مثال، در خصوص بررسی و کنترل التیام زخمها، روش معمول بررسی و تخمین از طریق مشاهده ظاهر و وسعت زخم است؛ که علیرغم متداول بودن روشی نامطمئن و مورد نقد است(۸۷).
پوشاندن زخمها از طریق گرفت که به منظور بر قراری توازن در عملکرد پوست و سایر اندامها صورت میگیرد درمانی تهاجمی و بسیار طاقت فرسا است (۱۱۶-۱۱۸). به همین دلیل، علاوه بر تعادل جسمی، حفظ تعادل روانی یعنی توازنی بین تهدید ناشی از رنج و عذاب جسمی و احساس آرامش و تسکین نیز مهم است. در این مرحله درد یکی ازمهمترین موانع دائمی و تأثیرگذار بر تعادل روانی مبتلایان است که برای نجات اندام آسیب دیده تجربه می شود(۹۴). لذا تسکین درد عامل مهمی برای تعادل روانی ذکر شده است(۱۱۹). نتایج مطالعه اسفهلان و همکاران همسو با مشاهدات در عرصه نشان داد، به دلیل ناکارآمدی مدیریت درد، بیماران درد شدیدی را در هنگام پروسیجرهای درمانی و درد متوسطی را در هنگام استراحت تجربه می کنند(۹۴). این در حالی است که پژوهشگران بر این باورند تسکین ناکافی درد در مراحل اولیه می تواند به امتناع کامل بیمار از شرکت در برنامه های توانبخشی کوتاهمدت و طولانیمدت منجر گردد(۲۳). یافتههای پژوهش نشان داد فراهم سازی شرایط آسودگی برای بیمار و اطمینان دادن به اینکه در امنیت به سر میبرد برای بیماران اهمیت زیادی دارد. همچنین گوش کردن به بیماران و تشویق آنها برای طرح سوالات و نگرانی هایشان بسیار کمک کننده است. مطالعات دیگر نیز نشان میدهد، این عوامل فرایند درمان را هم برای بیماران و هم برای پرسنل درمانی آسانتر میسازد(۷).
اتصال به جریان زندگی
یافته ها نشان داد، اتصال به جریان زندگی که از طریق توانایی مراقبت از خود، عادت کردن و عادی شدن صورت میگیرد، سطح دیگری از تعادل است که هدف اغلب برنامه های توانبخشی برای بیماران سوختگی است(۷).
با ترخیص از بیمارستان و به مرور زمان قربانیان سوختگی از طریق مکانیسمهای مکان یابی که پیشتر شرح داده شد، از وضعیت جدید خود آگاهی مییابند و با تداوم برنامه های توانبخشی برای دستیابی به استقلال در عملکرد و توانایی مراقبت از خود تلاش می کنند. بر این اساس قربانیان قادرخواهند بود، در فرایند تحمل و شکیبایی تا رسیدن به بهبود نسبی زخمها، خروج از درد و عذاب جسمی و بهبود خواب و استراحت، بین تهدیات روحی- روانی - معنوی و آشفتگی ذهنی خودتوازن ایجاد کنند. مطالعات نیز به حفظ دامنه حرکتی و وضعیت مناسب اندامها، پیشگیری از جمع شدگی مفاصل(۱۲۰)، تشویق بیمار به حرکت و انجام فعالیتهای روزانه، آموزش(۱۲) و پیشگیری از بافت اسکار (۱۲۱) در این مرحله تأکید نموده اند.
به تدریج با کسب استقلال نسبی یا کامل در مراقبت و انجام فعالیتهای روزانه قربانیان با پوشاندن اسکارها در جمع حضور مییابند و با تکاپو و تلاش برای بهتر شدن و دسترسی به یک منبع مالی تلاش می کنند. به این ترتیب مواجه مکرر با واکنشهای اجتماعی و توانایی کنترل بر دنیای بیرونی؛ آنها را به شرایط جدید عادت میدهد. مطالعات نیز نشان داده است که افراد به مرور زمان و در سایهی منابع حمایتی به شرمندگی ناشی از بدشکلی غلبه می کنند(۸۳, ۱۰۳, ۱۰۴). درنتیجه زمینه برای پذیرش وضعیت جدید فراهم می شود. در این شرایط آنها قادرند بین تهدید اجتماعی حاصل از سوختگی و آشفتگیهای رفتاری- حرکتی خود توازن ایجادکنند، تا به سطح تعادل دیگری یعنی ورود به به جمع و جریان زندگی برسند. با ورود به زندگی معمول آنها توانایی کنترل بر دنیای درونی خود را پیدا می کنند و در نتیجه قادر خواهند بود با ورود به جامعه، به زندگی عادی بازگردند. بازگشت به کار و پیوستن مجدد به جامعه از پیامدهای محوری این مرحله گزارش شده است (۸۷). مطالعات نشان میدهد زندگی پس از سوختگی، بویژه در سوختگیهای شدید با دشواری زیادی برای سازگاری همراه است، اما با وجود حمایتها و نوتوانی صحیح این افراد میتوانند از یک زندگی کامل بهرهمند گردند(۷).
بازگشت به خویشتن
بازگشت به خویشتن بالاترین سطح تعادل است که یک قربانی سوختگی می تواند به دنبال تجربه گسیختگی جسمی، ذهنی، اجتماعی و پنداشتی ناشی از سوختگی؛ در سایهی تفکر و تعمق حاصل از مکان یابی در دنیای درونی، بین فردی و بیرونی خود و انتخاب راهبردهای محافظت از خود به آن دست پیدا کند. بازگشت به خویشتن زمانی اتفاق میافتد که فرد پس از فاصله گرفتن از احساس رضایت درونی و تعالی خود، دوباره به آن باز میگردد.
یافتههای حاصل نشان داد که آگاهی و تجربه کسب شده در طی فرایند مکان یابی می تواند، زمینه ساز یادگیری و رشد برای تعدادی از این افراد باشد. این یافته با نتایج مطالعه آسکای،۲۰۰۹ نیز همخوانی دارد(۲۰). پژوهشهای دیگر نیز با معرفی مفهوم رشد پس از حادثه[۱۰۱] این یافته را مورد تأیید قرار دادهاند(۱۲۲).
در حالی که هدف اغلب برنامه های توانبخشی بازگرداندن فرد به جریان معمول زندگی است(۲۳). یافتههای دیگری در این مطالعه نشان داد، تعدادی از قربانیان علیرغم بازگشت به شرایط طبیعی زندگی، اما همواره از یک احساس نارضایتی درونی و عدم کفایت رنج میبرند. احساسی که اجازه برقراری توازن بین ارزشهای تهدید شده و رضایت از زندگی را به فرد نمی دهد. به عبارتی دیگر چنین فردی علیرغم بازگشت به جامعه و زندگی معمول نتوانسته است به «خویشتن خویش» باز گردد. این یافته نشان میدهد، قربانیان سوختگی ممکن است، تا سالیان سال علیرغم داشتن زندگی معمولی و بازگشت به نقشهای قبلی هنوز به این سطح از تعادل دست نیابند، پیامدی که باید مد نظر تمامی دست اندرکاران تیم مراقبت و توانبخشی سوختگی قرارگیرد.
بر این اساس قربانیان سوختگی برای دستیابی به بالاترین سطح تعادل در زندگی خود علاوه بر توانایی بازگشت به جامعه و نقشهای قبلی، باید توانایی بازگشت به خویشتن را نیز کسب کنند. لذا این مطالعه با معرفی مقوله «تعادل» ضمن توجه و تأیید پیامدهای معرفی شده قبلی(۸۷) مفهوم تازهای را برای بررسی پیامدهای روانی- اجتماعی قربانیان سوختگی فراهم مینماید.
در این قسمت تلاش گردیده، با مقایسه تئوریهای مرتبط و مقولات استخراج شده از مطالعه حاضر به وضوح بیشتری در خصوص مفاهیم و ساختار نظریه ارائه شده، دست یابیم.
الف) تئوری جامع پاسخ به تهدید تمامیت خود
بر اساس مطالعه مورس،۱۹۹۷ که با روش فرا تحلیل کیفی صورت گرفت، صرف نظر از اینکه شروع بیماریها حاد یا مزمن، تهدید کننده یا غیر تهدید کننده حیات بوده و پیش آگهی متفاوتی داشته باشند، الگوهای پاسخ دهی به تهدید تمامیت خود اشتراکات قابل ملاحظهای دارند. وی بر اساس این اشتراکات ۵ مرحله۱) آمادگی؛ ۲) گسیختگی: شکیبایی برای بقا؛ ۳) شکیبایی برای زندگی: تقلا برای بدست آوردن مجدد خود؛ ۴) رنج کشیدن: تقلا برای ترمیم خود و ۵) یادگیری برای زندگی با خود تغییر یافته(۴۲)، شناسایی کرد.
در پژوهش حاضر ۵ مرحله حادثهی سوختگی، انتقال و بستری شدن، ترخیص و ورود به منزل، بازگشت به اجتماع و جامعه، بازگشت به خویشتن مشخص گردید که در گذر از این مراحل قربانیان به دنبال تجربه گسیختگی خود از طریق فرایند مکان یابی به تعادل دست مییابند (جدول۱-۵).
(جدول۱-۵): مقایسه تئوری جامع پاسخ به تهدید تمامیت خود و تئوری حاضر | |||||
تئوری جامع پاسخ به تهدید تمامیت خود(مورس ۱۹۹۷) | تئوری بازگشت به خویشتن: از گسیختگی تا تعادل | ||||
مرحله |
عنوان صفحه
شکل ۲-۱- سنجد ۲۴
شکل ۴-۱- کلنیهای کپک و مخمر رشد کرده بر روی محیط کشت رزبنگال ۶۳
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول ۳-۱– ترکیبات و اجزای سازنده سس مایونز با نگهدارنده شیمیایی در این پژوهش ۴۳
جدول ۳-۲- انواع تیمارهای تولید شده در این پژوهش ۴۴
جدول ۴-۱- ترکیب اسیدهای چرب مختلف در عصاره هسته سنجد ۵۳
جدول ۴-۲- مقادیر pH تیمارها در فواصل زمانی مختلف ۵۵
جدول ۴-۳- مقادیر اسیدیته تیمارها در فواصل زمانی مختلف ۵۶
جدول ۴-۴- مقادیر شمارش کلی میکروبی (cfu/g) تیمارها در فواصل زمانی مختلف ۶۰
جدول ۴-۵- مقادیر شمارش کپک و مخمر تیمارها (cfu/g) در فواصل زمانی مختلف ۶۳
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار ۴-۱- تفاوت تیمارهای مختلف فرمولاسیون سس مایونز از نظر پذیرش عطر و طعم. ۷۰
نمودار ۴-۲- تفاوت تیمارهای مختلف فرمولاسیون سس مایونز در زمان یک ماه پس از تولید از نظر پذیرش رنگ. ۷۱
نمودار ۴-۳- تفاوت تیمارهای مختلف فرمولاسیون سس مایونز در زمان یک ماه پس از تولید از نظر پذیرش بافت. ۷۲
نمودار ۴-۳- تفاوت تیمارهای مختلف فرمولاسیون سس مایونز در زمان یک ماه پس از تولید از نظر پس مزه. ۷۳
نمودار ۴-۳- تفاوت تیمارهای مختلف فرمولاسیون سس مایونز در زمان یک ماه پس از تولید از نظر پذیرش کلی. ۷۴
چکیده
تاثیر ضد میکروبی عصاره هسته سنجد به عنوان جایگزینی برای نگهدارندههای شیمیایی موجود در بازار بر ویژگیهای شیمیایی، میکروبی و حسی سس مایونز مورد بررسی قرار گرفت. اندازه گیریها نشان داد که هسته سنجد حدود ۹% روغن دارد. بررسی ترکیب اسیدهای چرب روغن هسته سنجد استخراج شده در این پژوهش با کروماتوگرافی گازی نشان داد که اسید چرب غالب این ترکیب اسید لینولئیک با میزان ۹۴/۴۴ درصد است که پس از آن اسید اولئیک و اسید لینولنیک به ترتیب با مقدار ۸۳/۳۵ و ۳۳/۸ درصد در جایگاه دوم و سوم قرار دارند. جهت این بررسی، ۱۲ تیمار از جمله سس مایونز حاوی نگهدارنده شیمیایی بنزوات سدیم (۰۶۵/۰% وزنی) و سوربات پتاسیم (۰۰۸/۰% وزنی) و عصاره هسته سنجد (۰، ۱/۰، ۲/۰، ۳/۰، ۴/۰، ۵/۰% وزنی)، سس مایونز حاوی عصاره هسته سنجد (۱/۰، ۲/۰، ۳/۰، ۴/۰، ۵/۰% وزنی) بدون نگهدارنده شیمیایی و سس مایونز فاقد هر گونه نگهدارنده (شیمیایی و یا طبیعی) طراحی شد. محصول پس از تولید بسته بندی شده و در دمای یخچالی نگهداری شد. تمامی آزمونهای شیمیایی، میکروبی و حسی در فواصل زمانی بلافاصله پس از تولید، بعد از گذشت ۲۴ ساعت، یک ماه پس از تولید و دوماه پس از تولید و در سه بار تکرار انجام گرفت. نتایج بدست آمده برای آزمونهای اسیدیته و pH نشان داد که هرچند با افزایش غلظت عصاره اسیدیته افزایش و pH کاهش مییابد (۰۵/۰P<) اما میزان کلی اسیدیته و pH در دامنه استاندارد قرار دارد. شمارش سالمونلا و اشریشیا کلی برای تمام تیمارها منفی و طبق استاندارد بود. شمارش کلی میکروبی نشان داد که با افزایش غلظت عصاره از ۱/۰ تا ۵/۰% تعداد کل میکروارگانیسمها به طور معنی داری کاهش مییابد (۰۵/۰P<). پس از گذشت دو ماه، بار میکروبی تمامی تیمارهای حاوی عصاره و تیمارهای حاوی نگهدارنده شیمیایی به طور معنی داری از تیمار شاهد فاقد هر گونه نگهدارنده کمتر بود و در حد استاندارد قرار داشت. نتایج آزمون حسی نیز غلظتهای ۱/۰ تا ۴/۰ درصد عصاره هسته سنجد را در سطح خیلی خوب و مشابه با نمونه فاقد هر گونه نگهدارنده و نمونه شاهد حاوی نگهدارنده شیمیایی نشان داد؛ اما نمونه حاوی ۵/۰% عصاره هسته سنجد از نظر ارزیابی حسی در سطح متوسط ارزیابی شد. با توجه به نتایج آزمونهای میکروبی، شیمایی و حسی میتوان نتیجه گرفت که غلظتهای ۲/۰ تا ۴/۰ درصد وزنی عصاره هسته سنجد جایگزین مناسبی برای نگهدارنده شیمیایی بنزوات سدیم به میزان ۰۶۵/۰ و سوربات پتاسیم به میزان ۰۰۸/۰ درصد وزنی به شمار میرود؛ بعلاوه، با در نظر گرفتن اینکه هسته سنجد از ضایعات باغی به شمار میرود، با جایگزین کردن آن با نگهدارندههای شیمیایی موجود علاوه بر استفاده از ارزش تغذیهای آن و دوری از مضرات نگهدارندههای شیمیایی، میتوان به ارزش افزوده نیز دست یافت.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
واژگان کلیدی: عصاره هسته سنجد، اثر ضد میکروبی، نگهدارنده طبیعی، سس مایونز.
فصل اول
کلیات تحقیق
فصل اول
۱- کلیات تحقیق
۱-۱- پیشگفتار
تامین نیازهای غذایی و نگهداری غذا از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. غذا پس از تولید بایستی به طریق مناسب نگهداری شود، در غیر این صورت دچار فساد و ضایعات خواهد شد. یکی از روش های گسترده و مهم نگهداری مواد غذایی استفاده از افزودنیهای غذایی میباشد. امروزه کمتر ماده غذایی یافت میشود که به نحوی با مواد افزودنی در ارتباط نباشد. این مواد افزودنی اگر در حد مجاز استفاده شوند، خطری برای مصرف کننده ندارند ولی در صورت استفاده بیش از حد میتوانند برای مصرف کننده مسمومیت زا بوده و حتی در مواردی مانند استفاده از نیترات و نیتریت به دلیل تشکیل نیتروز آمینها خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهند (برزگر و همکاران، ۱۳۸۶).
ادویه جات وگیاهان دارویی، اسانسها و عصارههای آنها درجات متنوعی از فعالیت بیولوژیکی را دارا هستند. از میان ۷۰ ادویهای که رسماً به عنوان افزودنی غذایی معرفی شده اند، فعالیت ضد میکروبی تعداد زیادی از آنها به اثبات رسیده است (Nguefack و همکاران، ۲۰۰۴). Deschepper و همکاران (۲۰۰۳) مشخص کردند که روغنهای ضروری حاصل از گیاهان میتوانند به عنوان جایگزین آنتی بیوتیکها بکار روند. اثرات آنتی باکتریایی روغنهای ضروری یا ترکیبات حاصل از عصاره گیاهان بطور گستردهای در بسیاری از مقالات مورد توجه قرار گرفته اند. معمولا غلظت عصاره یا اسانس مصرفی به منظور فعالیت ضد میکروبی به حدی است که تاثیری روی ویژگی حسی ماده غذایی نمیگذارد. بنابراین می توان با بهره گرفتن از این ترکیبات از مصرف افزودنیهای شیمیایی جلوگیری کرده وآنها را با نگهدارندههای گیاهی جایگزین کرد. تا به این وسیله در تامین سلامت بیشتر در جامعه نقش داشته باشیم (ضابطیان و همکاران، ۱۳۸۹).
۱-۲- بیان مسئله
سس مایونز که اولین بار توسط یک آشپز فرانسوی تولید شد و تا به امروز یکی از پر مصرف ترین و محبوب ترین سسها در جهان به شمار میرود (عالم زاده، ۱۳۸۸)، نوعی ماده غذیی نیمه جامد امولسیونه و یک سیستم کلوئیدی است که از ترکیب روغن های گیاهی، اسیدهای خوراکی مانند سرکه و آبلیمو، اسید سیتریک، اسیدمالیک، زرده تخم مرغ و برخی مواد افزودنی مجاز تولید می شود.
بر خلاف بسیاری از غذاها، فساد در سس مایونز تنها به فساد حاصل از فعالیتهای میکروبی محدود نمیشود؛ بلکه با توجه به ساختار و ترکیبات آن، میتوان سه نوع فساد فیزیکی، شیمیایی و میکروبی را برای آن تعریف کرد (مصباحی و جمالیان، ۱۳۸۶).
۱-۲-۱- فساد فیزیکی سس مایونز
از آنجایی که ساختار سس مایونز امولسیونی است، لذا شکسته شدن این ساختار و به هم پیوستن فاز پراکنده (روغن) و خارج شدن آن از حالت امولسیون و تجمع روغن در سطح مایونز را میتوان نوعی فساد فیزیکی به حساب آورد که بخصوص بر بازار پسندی محصول اثر منفی دارد. به کار بردن صمغها و هیدروکلوئیدها به عنوان مواد تثبیت کننده و قوام دهنده در سسهای مایونز از جمله راههای حفظ ساختمان امولسیونی آنها در طول زمان نگهداری است.
۱-۲-۲- فساد شیمیایی سس مایونز
این نوع فساد عمدتا شامل اکسیداسیون و هیدرولیز چربیها و روغنهای موجود در ترکیب سس مایونز است که با افزایش ترکیباتی مانند پراکسیدها در سس همراه است. البته تغییرات ناخواسته pH و اسیدیته در اثر فعالیتهای میکروبی یا واکنشهای شیمیایی را نیز میتوان تا حدودی جزء این فساد به حساب آورد.
۱-۲-۳- فساد میکروبی سس مایونز
pH پایین سس مایونز یک عامل جلوگیری کننده از فعالیت اغلب میکروارگانیسمها است. مطابق استاندارد ملی ایران، pH سس مایونز تجاری نباید بالاتر از ۱/۴ باشد، اما به هر حال، مانند هر ماده غذایی دیگر هدف میکروارگانیسمهای مختلف قرار می گیرد. سالمونلا تیفیموریوم اصلی ترین باکتری آلوده کننده سس مایونز است که از طریق آلودگی حاصل از پوست تخم مرغ وارد سس میشود (Rhee و همکاران، ۲۰۰۳). شیوع مسمومیت غذایی توسط سالمونلا از طیق مصرف مایونز خانگی قبلا گزارش شده است (Butler, 2009).
چون در فرایند سس از دما برای سالم سازی فراورده استفاده نمیشود، لازم است بوسیله ترکیبات شیمیایی نگهدارنده مانند اسید بنزوئیک و نمکهای آن از رشد میکروارگانیسمها در شرایط نگهداری سس ممانعت شود. باتوجه به اینکه مصرف این ترکیبات (بنزوات) در عین فوائد ذکر شده مضراتی را برای سلامتی انسان نیز به دنبال دارند؛ بنابراین بایستی سعی شود که از این ترکیبات در میزان حداقل استفاده شود.
امروزه مصرف کنندگان مواد غذایی روز به روز تمایل بیشتری نسبت به مصرف غذاهایی که عاری از مواد شیمیایی هستند و در آنها مواد طبیعی به کار رفته است از خود نشان میدهند و به همین دلیل اخیرا مطالعات زیادی روی امکان جایگزین کردن ترکیبات طبیعی به جای نگهدارندههای شیمیایی در غذاهای مختلف صورت گرفته است (برزگر و همکاران، ۱۳۸۶).
به دلیل اثرات جانبی داروهای شیمیایی امروزه توجه به گیاهان دارویی رو به افزایش میباشد، همچنین عدم آلودگی محیط زیست از عوامل مهم استفاده از گیاهان دارویی به جای مواد شیمیایی است. به دلیل خواص ضد رادیکالی و آنتیاکسیدانی و ضد میکروبی و خواص مفید درمانی دیگر کشف شده در گیاهان دارویی و کوهی، اخیراً تحقیقات کاربردی زیادی درباره استفاده از این گیاهان و ترکیبات عصاره آنها در درمان بیماریهای مختلف و در رژیم غذایی روزانه مردم انجام شده است (ملک پور، ۱۳۸۸).
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
مایونز یکی از پر مصرف ترین سسها در دنیا محسوب میشود. تولید جهانی سس مایونز در دنیا در سال ۲۰۱۰ به ۲۶ میلیون تن رسید. بزرگترین تولید کنندگان سس مایونز در دنیا آمریکا و چین هستند و در بین مصرف کنندگان مایونز آمریکا در رتبه اول قرار گرفته است. از دیگر مصرف کنندگان عمده میتوان به روسیه اشاره نمود که مقدار مایونز مصرف شده در این کشور در سال ۲۰۰۹، ۷۶۶۴۱۰ تن بوده است (http://business.com/world/surveyys/).
همانطور که گفته شد، استفاده از نگهدارندهها در فرمولاسیون سس مایونز اجتناب ناپذیر است؛ اما میتوان نگهدارندههای مصنوعی را با ترکیبات ضد میکروبی طبیعی جایگزین نمود. با توجه به بررسیهای اخیر، به نظر میرسد عصاره هسته سنجد میتواند نقش یک نگهدارنده طبیعی را در این محصول غذایی ایفا کند. بدین ترتیب، میتوان از دور ریز شدن یک ترکیب طبیعی مفید جلوگیری کرد و در عین حال، از مضرات ترکیبات نگهدارنده سنتزی نیز در امان بود.
۱-۴- اهداف تحقیق
ب. مدیریت مناسب به لحاظ محیط زیست زباله های خطرناک؛
ج. اجرا و اعمال مقررات کنوانسیون در سطوح داخلی و بین المللی؛
این سه اقدام در ادامه توضیح داده خواهد شد.
۳٫۱٫۲- کنترل شدید جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک
جابجایی بین المللی زباله های خطرناک اشاره به جابجایی زباله ها در عرصه مرزهای بین المللی دارد. بند ۴(۱) حق هر عضو از کنوانسیون برای جلوگیری از واردات زباله های خطرناک و دیگر زباله های دفن شونده را شناسایی کرده است؛ بنابراین هر عضوی می تواند یک سری محدودیت هایی برای واردات هر مورد از زباله هایی که نام آن در فهرست ضمیمه های کنوانسیون باسل ذکر شده یا هر ذراتی که یک عضو کنوانسیون بنا بر قوانین داخلی بعنوان زباله های خطرناک قرار دهد، اعمال کند. هر عضوی از این کنوانسیون که چنین اقداماتی را اتخاذ کند، باید بنا بر بند ۴(۱) و ۱۳ دبیرخانه کنوانسیون باسل و دیگر اعضای کنوانسیون را از تصمیم خود با خبر کند. زمانی که چنین ممنوعیت های وارداتی اعلام شود، دولتهای عضو کنوانسیون باید تولید کنندگان زباله ها و دیگر کسانی که با زباله ها سرکار دارند را از صادرات زباله ها به چنین کشورهایی که ممنوعیت های وارداتی اعمال کرده اند، منع کنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
علاوه بر این، بند ۴(۲) مقرر می کند در صورتی که دلایلی وجود داشته باشد که فاضلاب ها به یک کشور یا کشورهایی صادر شوند که قابلیت مدیریت و همنچنین دفع مناسب به لحاظ محیط زیسی برای آن کشور وجود نداشته باشد، از این رو اعضا موظف هستند تا از صادرات به این کشورها بخصوص کشورهای درحال توسعه خود داری کنند، خواه آن کشور از اعضای این کنوانسیون باشد یا نباشد. علاوه بر این بند ۴(۵)، اعضا را ملزم می کند تا از واردات و صادرات زباله های خطرناک از / به کشورهایی غیر عضو کنوانسیون خود داری کنند، مگر اینکه براساس بند ۱۱ از این کنوانسیون توافق نامه های دوجانبه یا دیگر موافقت نامه هایی بین یک عضو کنوانسیون و یک کشور غیر عضو وجود داشته باشد؛ که اجازه می دهد تا جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها بین اعضای ذینفع انجام شود زمانی که چنین موافقت نامه هایی وجود دارد بند ۱۱(۲) ملزم می کند که دولتهای ذینفع دبیرخانه کنوانسیون را از وجود چنین توافق نامه هایی به دلایل کنترل جابجایی فرامرزی زباله ها آگاه کنند. اعضا بنا بر بند ۴(۶) توافق نمودند که صادرات زباله ها به قطب شمال را ممنوع کنند.
بند ۴(۲) از کنوانسیون باسل اعضاء را ملزم کرده است تا تدابیری را اتخاذ کنند تا کاهش جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها تا یک سطح حداقلی تضمین کنند. این تعهد موجب می گردد تا کشورهای عضو، تولید کنندگان زباله ها در کشورهای خود را ملزم به کاهش تولید زباله کنند به طوری که الزام تعیین شده در بند ۴(۲) آ رعایت شود. به دنبال این الزام، برای مثال تولید کنندگان زباله می توانند با جایگزین کردن مواد خام غیر قابل تجزیه زیستی و جایگزینی خطرناک با مواد کمتر خطرناک تر و قابل تجزیه، میزان تولید زباله های خطرناک خود را کاهش دهند.
درصورتی که جابجایی زباله ها بین اعضا کنوانسیون صورت پذیرد، این کنوانسیون اعضا را متعهد به تضمین انجام همه جابجایی ها براساس رضایت طرفین و همچنین رویه ها و تعهدات اعلامی کشورها براساس کنوانسیون کرده است. بعنوان گام نخست، بند ۴(۷)، هرعضو کنوانسیون را نسبت به ایجاد سیستمی از مجوز ملی برای حمل و نقل کنندگان زباله های خطرناک و دیگر افرادی که با این زباله ها سروکار دارند، ملزم کرده است. همچنین اعضا باید افراد غیر مجاز را از دخالت در فعالیت جابجایی زباله های خطرناک منع کنند. علاوه بر این، بند ۴(۲) هر یک از اعضا را ملزم کرده است تا اطلاعات لازم در خصوص هرگونه جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها کشوری دیگر را در اختیار مقامات مسئول دولتی در کشورهای ذینفع (مبدأ و کشورهای مقصد و کشورهای ترانزیت) قرار دهند. به دنبال این مسئله، بند ۵ این کنوانسیون اعضا را ملزم کرده است تا یک نهاد ذیصلاح دولتی را نسبت به دریافت و پاسخ دادن به اعلامیه های جابجایی فرامرزی مورد نظر در کشورهای مقصد و مبدأ و ترانزیت تعیین کنند.
اعضای کنوانسیون همچنین بر اساس بندهای ۴(۹) آ، ب و ۴(۱۱) متعهد هستند تا تدابیر مناسبی را اتخاذ کنند تا جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک فقط مبتنی بر شرایط خاصی که در زیر مطرح شده، صورت پذیرد:
- در صورتی که دولت صادر کننده توانایی فنی و امکانات لازم ظرفیت یا مکان مناسب دفع برای انهدام مناسب زباله ها را نداشته باشد (زباله هایی که تصمیم به صادرات آنها را دارد)؛
- در صورتی که کشور مقصد مورد نظر توانایی لازم برای دفع این زباله به طریق مناسب از لحاظ محیط زیستی را داشته باشد.
- هر معیار توافق شده دیگری برای جابجایی فرامرزی زباله ها که بین ذینفع وجود دارد (به شرطی که این معیارها در تضاد با الزامات کنوانسیون نباشند) و هر شرایط اضافی دیگری که توسط یک عضوی وارد شده است انجام گردد.
در صورتی که شرایط تحقق یابد کشور مقصد از طریق مقامات ذیصلاح بایستی به صورت کتبی تمایل خود را از واردات این زباله ها اعلام کنند. بندهای ۴(۱) و ۶(۱) طرف صادر کننده را متعهد می کند که تولید کننده یا صادر کننده مورد نظر را ملزم کند تا به کشور مقصد مورد نظر و همه کشورهای ترانزیت از هرگونه صادرات مورد نظر زباله های خطرناک آگاه کند. بنا بر بند ۶(۱) هر اعلامیه ای در این زمینه بایستی حاوی اطلاعات مشخص شده در قسمت اول ضمیمه پنجم (آ و ی) باشد که شامل نام کامل، آدرس و شماره تلفن شخصی که قرار است در ارتباط با مسائل مربوط به صادرات مورد نظر با وی تماس گرفته شود، باشد. همچنین دلایل صادرات مورد نظر، تولید کننده های زباله ها یا نمایندگان آنها در صورتی که مشخص باشند، کشور صادر کننده زباله، نام مقام (سازمان) صالح، کشورهایی که پیشبینی می شود که در ترانزیت قرار بگیرند و سازمان های صالح این کشورها، کشور وارد کننده زباله ها و نام سازمان (مقام) صالح کشور وارد کننده، زمان های مشخص شده بارگیری، زمانی که قرار است صادرات طی آن دوره ی زمان انجام شودو جزئیات مسیر پیشنهادی، شکل و توضیح فیزیکی زباله، اطلاعات در ارتباط با هرگونه مقررات ویژه حمل و نقل شامل مقررات حالت اضطرار در موارد تصادفات و نوع بسته بندی های پیشبینی شده باید مشخص شوند.
بر اساس ماده ۶(۳)، کشورهای صادر کننده تا زمانی که طرف صادر کننده تأییدیه کتبی مبنی بر رضایت دولت مقصد برای واردات و همچنین تأییدیه مبنی بر وجود قرارداد بین صادر کننده و شخص یا کسی که قرار است زباله ها را در کشور وارد کننده دفع کند دریافت کند، نباید به تولید کننده یا صادر کننده زباله ها اجازه جابجایی فرامرزی زباله ها را بدهد. همچنین در تأییدیه دوم باید مشخص گردد که آیا پیشنهاد طرف وارد کننده شامل مدیریت مناسب زباله ها به لحاظ محیط زیستی از جمله نابودی این زباله ها، خواهد بود. علاوه بر این، طرف صادر کننده همانطور که بنا به ماده ۶(۴) ملزم شده است نباید تا زمانی که رضایت کتبی از همه اعضای مقصد (کشورهای ترانزیت) را دریافت نکرده است، اجازه انجام صادرات دهد.
در صورتی که موافقتهای لازم بدست آمد، صادر کننده ملزم است تا براساس مواد ۴ و منطبق با قواعد بین المللی شناخته شده و مورد قبول، ملزومات موجود در ارتباط با برچسب گذاری، بسته بندی کردن و حمل و نقل این مواد را رعایت کنند. در ارتباط با حمل و نقل، اسناد همچون توصیه نامه های ملل متحد در مورد حمل و نقل کالاهای خطرناک توسعه یافته توسط کمیته کارشناسان صادرات کالاهای خطرناک و دیگر اسناد اجرا می گردد. مقررات همچنین ملزم می کند که جابجایی فرامرزی باید در یک رفتار مناسب محیط زیستی صورت بگیرد تا از آلودگی جلوگیری کند و باعث حداقل شدن پیامد های نا مطلوب سلامت بشری و محیط زیست در نتیجه این جابجایی گردد.
علاوه بر این ماده ۴ ملزم می کند که هر محموله ای از زباله ها که برای جابجایی فرامرزی در نظر گرفته شده است باید از نقطه جابجایی تا نقطه دفع زباله یک سند جابجایی همراه این محموله باشد.
علاوه بر این، بند ۶ ملزم می کند که هر شخصی که مسئولیت حمل محموله ی زباله را به عهده می گیرد باید در جریان فرامرزی، سند جابجایی (حمل) را مبنی بر رسید یا تحویل زباله ها امضاء کند. اخرین فردی که باید سند حمل را امضاء کند، همان شخصی است که زباله ها را در کشور مقصد نابود می کند. نابود کننده ملزم است تا صادر کننده و مقام صالح در دولت صادر کننده را از وصول زباله ها و همچنین در زمان مناسب، از انجام دفع زباله ها که بایستی بر اساس جزئیات موجود در اعلامیه باشد، آگاه کند. اگر چنین اطلاعاتی توسط دولت صادر کننده دریافت نگردد، مقام صلح کشور صادر کننده ملزم است تا کشور وارد کننده را مطلع سازد.
بر اساس ماده ۸ از کنوانسیون باسل، در جایی که جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک به صورت قانونی شروع شده باشد اما این جابجایی نمی تواند پایان پذیرد و همچنین ترتیبات جایگزین برای دفع آن قسمتی از زباله های صادر شده در کشور وارد کننده به لحاظ زیست محیطی وجود نداشته باشد، دولت صادر کننده موظف است تا این زباله ها را مجددا به کشور خود باز گرداند. در چنین شرایطی کشورهای ترانزیت تعهد دارند تا نسبت به صادرات مجدد این زباله ها و ترانزیت از کشورشان همکاری کنند و ممانعت بعمل نیاورند.
بر اساس ماده ۹، جابجایی های فرامرزی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها در شرایط خاصی همراه با تجاوز مجرمانه برای حمل و نقل غیر قانونی زباله است. اینگونه جابجایی های فرامرزی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها که به صورت غیر قانونی صورت می گیرند از مواردی هستند که رویه ی مشخص شده قانونی را انجام نمی دهند؛ به عبارت دیگر این جابجایی بدون ارائه اعلامیه الزامی قبل از جابجایی، بدون رضایت کشورهای مقصد یا کشورهای ترانزیت صورت گرفته است. در صورتی که رضایت کشورهای ذینفع هم وجود داشته باشد، این رضایت بر اساس کلاه برداری و یا خلاف واقعیت و تفسیر سوء دریافت شده که در هر صورت غیر قانونی به حساب می آید. قاچاق غیر قانونی همچنین شامل قاچاق زباله بدون همراه داشتن مدارک مورد نیاز صورت می گیرد که این مسئله منجر به تخلیه عمدی زباله ها می گردد که این مسئله در مخالفت با کنوانسیون و اصول کلیه حقوق بین الملل است.
۳٫۱٫۳- مدیریت مناسب زیست محیطی زباله های خطرناک
به منظور حفاظت از سلامت و محیط زیست از تأثیرات نا مطلوب زباله ها، کنوانسیون باسل به دنبال تضمین مدیریت مناسب محیط زیستی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها در بین اعضای کنوانسیون است. ماده ۲ از این کنوانسیون، مدیریت مناسب زیست محیطی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها را اینچنین تعریف می کند: اتخاذ همه اقدامات عملی لازم برای تضمین اینکه زباله های خطرناک یا دیگر زباله ها در یک روشی که سلامت بشر و محیط زیست را در مقابل تأثیرات نا مطلوبی از اینچنین زباله ها ناشی می شود، حفاظت کند. کلیت مقررات کنوانسیون در باب مدیریت زباله ها رویکرد چرخه زندگی یکپارچه را مطرح می کند. این رویکرد شامل کنترل سفت و سخت از مرحله تولید زباله های خطرناک تا انبار کردن آنها، حمل و نقل، نحوه نگهداری، استفاده دوباره، بازیافت، بهبود و نابودی نهایی می گردد.
بند ۴ اعضای کنوانسیون را ملزم به کاهش تولید زباله های خطرناک و دیگر زباله ها در مرزهای خود می کند. کاهش زباله دو جنبه دارد: کاهش در میزان زباله های ایجاد شده و کاهش یا حذف استفاده مواد و ذرات خطرزا. برای مثال، بند ۱۳ طرفین را ملزم می کند تا اطلاعات خود را در مورد هریک از تکنولوژی های بکار رفته برای کاهش تولید زباله ها و همچنین تدابیری که برای توسعه تکنولوژی ها به منظورکاهش یا حذف تولید زباله های خطرناک اتخاذ کرده اند، با طرف مقابل خود در میان بگذارند. دیگر تکنولوژی های کاهش زباله های خطرناک می تواند در پیروی با این قانون بکار گرفته شود که شامل روش های تولید پاکتر می شود. همچنین یکی از راه های کاهش تولید زباله شامل افزایش آگاهی مصرف کنندگان در مورد ماهیت محصولات جانبی کالاهای مورد استفاده آنها، خطرات این محصولات جانبی و دور ریختنی و همچنین جایگزینهای مناسب می شود.
بند ۱۴ اهمیت انتقال تکنولوژی، بخصوص برای کشورهای درحال توسعه را مورد شناسایی قرار می دهد تا حداقل کردن تولید زباله را ممکن سازد. همچنین این ماده اعضای کنوانسیون را برای تأسیس مراکز منطقه ای و فرومنطقه ای جهت آموزش و انتقال تکنولوژی در خصوص مدیریت زباله ها و حداقل سازی تولید زباله های خطرناک متعهد کرده است.
تأثیرات نامطلوب بر سلامت و محیط زیست می تواند به عنوان تأثیر آلودگی زباله خطرناک بر آب و محیط زیست رخ دهد. بنا براین ماده ۴ اعضاء را متعهد کرده است تا مطمئن شوند که اشخاص ذینفع در مدیریت زباله ها در کشورهای خود ازجمله مسئولین کارخانه جات یا شرکتهای بسته بندی زباله، مسئولان حمل و نقل و دیگر افراد درگیر تمام اقدامات مورد نیاز را برای پیشگیری از آلودگی ناشی از زباله را انجام دهند تا مانع از آلودگی زباله ها شوند. برای مثال، مواد خالص بسته بندی برای جلوگیری از نشت مایع یا دیگر زباله ها استفاده شود و این زباله ها قبل از نابودی برای از بین بردن ماهیت خطرناکشان به دقت نگهداری شوند. ماده ۴ علاوه بر این، اعضاء را متعهد می کند تا تضمین کنند که اشخاص و نهادهای ذینفع در مدیریت زباله های خطرناک، تمام اقدامات لازم را برای حداقل کردن پیامدهای هر آلودگی ناشی از این زباله ها رخ می افتد، اتخاذ کرده باشند. برای مثال، یک روش برای کاهش تأثیرات نامطلوب آلودگی ناشی از زباله، توسعه و اجرای طرح های فوریتی آلودگی است که در زمان تصادفات آلودگی انجام می گیرد.
بعنوان بخشی از مدیریت مناسب محیط زیستی زباله های خطرناک، اعضای کنوانسیون بر اساس ماده ۴ ملزم هستند تضمین کنند تا زباله های دفع شونده تا جای ممکن نزدیک به منبع دفع زباله باشند. همچنین طرفین ملزم هستند تا تضمین کنند که بسته بندی، برچسب، حمل و نقل و مدیریت زباله ها از طرف صادر کنندگان زباله، تولیدکنندگان، وارد کنندگان و نابود کنندگان آنها مطابق با قواعد شناخته شده و مورد قبول بین المللی، استاندارد ها و رویه های جلوگیری کننده و کاهش دهنده تأثیرات نامطلوب بر سلامت و محیط زیست باشند (بند ۴).
اعضا همچنین براساس ماده ۱۳ از کنوانسیون باسل ملزم هستند تا اطلاعات و داده های مربوط به تأثیرات بر سلامت انسان و محیط زیست ناشی از تولید، حمل و نقل و دفع زباله های خطرناک و دیگر زباله ها را جمع آوری کنند و همچنین این اطلاعات را با دیگر اعضا درمیان بگذارند. این اقدام می تواند مبنای ارزشمندی برای قوانین داخلی در پیروی از تعهدات کنوانسیون و هرگونه تدابیر سفت و سخت دیگری در سطح داخلی باشد تا از سلامت بشری و محیط زیست در مقابل تأثیرات نامطلوب زباله ها حفاظت کند.
۳٫۱٫۴- اجرای مقررات در کنترل شدید جابجایی فرامرزی و مدیریت مناسب زیست محیطی زباله های خطرناک
قواعد و استانداردهای وضع شده توسط کنوانسیون باسل در مورد جابجایی فرامرزی زباله ها قرار است که در سطوح ملی و بین المللی اجرا شود. در سطح ملی، بند ۹ هر یک از اعضای کنوانسیون را متعهد می کند تا قوانین مناسب ملی برای پیشگیری و تنبیه قاچاق غیر قانونی زباله های خطرناک و دیگر زباله ها وضع کند. برای مثال، هر عضو می تواند قوانین مربوط به زباله های خطرناک را وضع کند که صراحتا واردات و صادرات این مواد بدون اعلام قبلی و دریافت رضایتهای مورد نیاز تعیین شده توسط کنوانسیون را ممنوع کنند. یک عضو همچنین می تواند بر اساس قانونی که وضع می کند نیروی پلیس ویژه ای یا واحد گمرک ویژه ای با مسئولیت کشف واردات و صادرات زباله های خطرناک تأسیس کند. علاوه بر این، یک عضو همچنین می تواند قوانینی را وضع کند که جریمه های نقدی یا مجازات زندان برای افرادی که واردات زباله های خطرناک را بدون انجام رویه های ذکر شده در کنوانسیون انجام دهد وضع کند. همچنین کشورها می توانند آزمایشگاه هایی در نقاط ورودی (مرزی) خودشان تأسیس کنند تا ماهیت موادی که به کشور آنها صادر شده است را آزمایش کنند و در صورت واردات این مواد، آنها در نقطه مرزی شناسایی شوند. علاوه بر قوانین و مقررات و سیاست هایی که ذکر شد در صورتی که مواد وارد شده جزو مواد خطرناک قرار بگیرند و رویه های تعیین شده در کنوانسیون برای واردات آنها انجام نشده باشد، این مخواد ملزم به بازگشت به کشور اصلی صادر شده خواهد بود.
همچنین، بر اساس ماده ۱۰، اعضای کنوانسیون تعهد دارند تا روش های مؤثر و مناسبی را برای مدیریت زیست محیطی زباله های خطرناک به عنوان پایه ای برای سیاست ها، قوانین و مقررات خود بکار ببرند. علاوه بر این، اعضا تعهد دارند تا برای پیشرفت تکنولوژی های موجود، توسعه و انطباق تکنولوژی های جدید به منظور کاهش تولید زباله ها و مدیریت زباله ها در روشی محیط زیستی مشارکت کنند.
اگر جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک یا دیگر زباله ها در نتیجه عمل یک صادر کننده یا تولید کننده در خلاف با مقررات کنوانسیون انجام گردد، ماده ۹، دولت صادر کننده را ملزم می کند تا زباله ها توسط صادر کننده یا تولید کننده زباله ها یا توسط خود دولتی که صادرات از آن صورت گرفته است بازگردانده شود. اگر این مسئله ممکن نباشد، دولت صادر کننده تعهد دارد تا تضمین کند زباله ها مطابق با مقررات کنوانسیون در طی ۳۰ روز از زمان اعلام قاچاق غیر قانونی دفع شوند. اگر قاچاق غیر قانونی زباله ها در نتیجه عمل وارد کننده یا نابود کننده آن رخ دهد، دولت وارد کننده تعهد دارد تا تضمین کند که زباله های مورد نظر را در روشی زست محیطی توسط وارد کننده یا نابود کننده زباله دفع شوند. اگر این مسئله ممکن نباشد، دولت وارد کننده خودش باید ظرف مدت ۳۰ روز از زمان اطلاع غیر قانونی بودن زباله ها، آنها را در روشی محیط زیستی نابود کند (بند ۹).
در مواردی که مسئولیت قاچاق غیر قانونی زباله های خطرناک را نتوان مشخص کرد که بعهده صادر کننده، تولید کننده، وارد کننده یا نابود کننده است، دولتهای صادر کننده و وارد کننده براساس ماده ۹ متعهد هستند تا با مشارکت یکدیگر نسبت به نابودی زباله های مورد نظر در روشی زیست محیطی در یکی از دولتهای ذینفع یا هر جای دیگر به سرعت عمل کنند. بند ۱۲ طرفین را متعهد می کند تا پروتکلی را بین خودشان تصویب کنند که در بر دارنده قواعد و رویه های مسئولیت و جبران خسارت باشد. تا در مواردی که خساراتی ناشی از جابجایی فرا مرزی و نابودی زباله های خطرناک به صورت مشترک بین دو دولت ایجاد می شود، اعمال گردد.
۳٫۱٫۵- مکانیزم های حل و فصل اختلاف
در صورتی که نتیجه ناکامی یک عضو کنوانسیون در پیروی از مقررات کنوانسیون باسل اختلاف بوجود آید، این کنوانسیون مکانیزم های مفصلی را برای حل اختلافات در نظر گرفته است. بند ۲۰ از کنوانسیون طرفین را ملزم کرده است تا اختلافات را با بهره گرفتن از ابزارهای صلح آمیز حل و فصل کنند. در صورتی که یکی از اعضای کنوانسیون در پیروی از مقررات کنوانسیون ناکام باشد، در نتیجه اختلاف بوجود آمده بین آن عضو و طرف دیگر ذینفع از این عدم پیروی خواهد بود. کنوانسیون در این وضعیت طرفین را ملزم کرده است که در خصوص اختلاف بوجود آمده با یکدیگر مذاکره کنند. در صورتی که طرفین اختلاف موافق با مذاکرات دوطرفه نبودند، این موضوع بایستی از طریق برخی دیگر از ابزارهای مسالمت آمیز منجمله سازش حل و فصل شود. نهایتا، در صورت عدم وصول نتیجه بصورت صلح آمیز در حل و فصل اختلاف، طرفین اختلاف می توانند مسئله مورد اختلاف را برای داوری به دبیرخانه کنوانسیون باسل به عنوان یک مرجع حل و فصل ارجاع دهند یا مسئله مورد اختلاف را به دادگاه بین المللی دادگستری برای حل و فصل ارجاع دهند[۳۲].
۳٫۱٫۶- چارچوب سازمانی برای اجرا
برای اجرای کنوانسیون باسل، مواد ۱۵ و ۱۶ از کنوانسیون، یک کنفرانس اعضا و یک دبیرخانه تأسیس کرده که مسئولیتهای مختلفی به عهده این دو نهاد گذاشته است. ماده ۱۵ کنوانسیون همچنین اجازه می دهد تا نهادهای فرعی دیگری برای اجرای مقررات این کنوانسیون تأسیس شود. کنفرانس اعضاء یک نهاد سیاسی و تصمیم گیرنده است که از نمایندگان همه اعضای کنوانسیون تشکیل شده است.
بر اساس ماده ۱۶ این کنوانسیون، دبیر خانه مسئول تسهیل اجرای کنوانسیون و موافقت نامه های مربوط به کنوانسیون است. دبیرخانه از طریق هماهنگ سازی سیستم اعلامی کنوانسیون و رضایت در خصوص جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک اقدام به اجرای مقررات کنوانسیون و تسهیل آن می کند. بر اساس ماده ۱۳، دبیرخانه بر جابجایی مواد فرامرزی زباله های خطرناک از طریق دریافت اطلاعات از اعضاء در مورد صادرات زباله هخای خطرناک آنها نظارت می کند. همچنین دبیرخانه ارتباط نزدیکی با اینترپل برای جلوگیری از جابجایی فرامرزی غیرقانونی زباله های خطرناک دارد. دبیرخانه مسئول تأمین کمک به اعضاء در موارد قاچاق غیرقانونی و همچنین تأمین اطلاعات در خصوص افراد صالح برای مشاوره در مورد موضوعات فنی درباره مقررات کارشناسان و تجهیزات جهت کمک سریع به اعضاء در مواقع فوق العاده و اورژانس که خطر ناشی از زباله های خطرناک وجود دارد، است. دبیرخانه این کنوانسیون توسط برنامه محیط زیست ملل متحد ادراه می گردد.
مطابق با ماده ۱۴ کنوانسیون، کنفرانس اعضای این کنوانسیون دونوع صندوق را تاسیس کرده است: یکی صندوق عام موسوم به صندوق سپرده برای اجرای فعالیتهای کنوانسیون است که این حالت کلی دارد و مشمول تمامی فعالیتهای مختص به مسائل کنوانسیون می گردد. صندوق دیگری که توسط کنفرانس اعضاء تأسیس شده صندوق سپرده مشارکت فنی است. این صندوق به منظور کمک به کشورهای در حال توسعه در خصوص جنبه های فنی شرایط تعیین شده براساس کنوانسیون است. برای مثال بودجه های این صندوق می تواند برای آموزش فنی مقامات و مسئولین دولتی در خصوص قانون گذاری داخلی در مورد زباله های خطرناک هزینه شود[۳۳].
۳٫۱٫۷- توسعه از زمان تصویب کنوانسیون
در دهه اول بعداز تصویب این کنوانسیون یعنی بین سالهای ۱۹۸۹-۱۹۹۹، تمرکز اصلی کنوانسیون ایجاد چارچوبی برای کنترل جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک بود. در همین ارتباط، براساس مقررات مواد ۵، ۴ و ۶ از کنوانسیون، یک سیستم کنترلی بر مبنای اعلام کتبی قبلی در جای مناسب در پیروی با مقررات ایجاد شد. در دهه دوم، تمرکز اصلی این کنوانسیون بر حداقل سازی زباله های خطرناک است.
کنفرانس اعضای این کنوانسیون در سال ۱۹۹۹ ضمن شناسایی نیاز برای برخورداری از یک راه حل دراز مدت در انبار کردن زباله های خطرناک و همچنین شناسایی سایتهایی برای نابودی زباله ها در میان مرزها تصمیم گرفت تا یک مجموعه رهنمون ها و طرحی استراتژیک برای فعالیتهای کنوانسیون در طی دهه بعد طراحی کند که به «اعلامیه باسل» نام گرفت. در این اعلامیه، ضمن تأکید بر حداقل سازی تولید زباله های خطرناک، این طرح و استراتژی برای دهه بعد (۲۰۰۰ – ۲۰۱۰) شامل موارد زیر می گردد[۳۴]:
- ترویج فعال و استفاده از روش های تولید و تکنولوژی های پاکتر،
- افزایش آگاهی در خصوص ترویج کنوانسیون، ترویج اهداف استراتژی برای مدیریت مناسب محیط زیستی زباله های خطرناک و همچنین ترویج دیگر فعالیتهای مربوط به اجرای کنوانسیون،
- اجرا و ترویج ظرفیت سازی فنی همچون توسعه و انتقال تکنولوژی های مناسب زیست محیطی برای مدیریت زباله های خطرناک، بخصوص برای کشورهای در حال توسعه و کشورهای با اقتصاد در حال گذار.
ظرفیت سازی برای مدیریت و دفع زباله های خطرناک در یک روش مناسب محیط زیستی جزء لاینفک و مهم در اجرای کنوانسیون است. اعضای کنوانسیون بخصوص کشورهای در حال توسعه و کشورهای با اقتصاد در حال گذاز می توانند از طریق آموزش و انتقال تکنولوژی، دانش، مهارتها و ابزارهای مورد نیاز برای اداره کاملا مناسب زباله های خطرناک بدست بیاورند. به این منظور کنوانسیون شبکه مفصلی از مراکز منطقه ای و فرومنطقه ای را برای آموزش و انتقال تکنولوژی تأسیس کرده است. فعالیتهای این مراکز متناسب با براورده شدن نیازهای کشورها در چارچوب آموزش فنی و غیر فنی است.
یکی از تعهدات مشترکی که برای اعضاء بر اساس ماده ۱۲ کنوانسیون باسل ایجاد شده است، همکاری با یکدیگر برای تصویب یک پروتکل در خصوص وضع قواعد و رویه های مناسب در خصوص مسئولیت و جبران خسارت ناشی از جابجایی فرامرزی و دفع زباله های خطرناک است. مشورتها در خصوص چنین پروتکلی از سال ۱۹۹۳ آغاز شده است که در پاسخ به نگرانی کشورهای در حال توسعه بود. دلیل این نگرانی کمبود بودجه کشورهای در حال توسعه و همچنین عدم برخورداری از تکنولوژی های مناسب برای برسی مشکل تخلیه غیرقانونی و نشت تصادفی زباله های خطرناک بود. پروتکل باسل در مورد مسئولیت و جبران خسارت برای خسارات ناشی از جابجایی فرامرزی زباله های خطرناک و دفع آنها (پروتکل مسئولیت) در پنجمین کنفرانس اعضای این کنوانسیون در سال ۱۹۹۹ تصویب شد. این پروتکل هنوز لازم الاجرا نشده است (ژانویه ۲۰۱۱)
<< 1 ... 434 435 436 ...437 ...438 439 440 ...441 ...442 443 444 ... 477 >>