« دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بررسی ... | دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با اثر ... » |
یافتههای این پژوهش نشان داد، ورود به جمع و قرار گرفتن در جوی سرشار از تهدید اجتماعی نظیر مواجه با واکنشهای ناخوشایند دیگران و ناکامی در تعاملات، منجر به ظهور آشفتگیهای رفتاری چون دوری کردن، قهرکردن، جیغ زدن، فرار از خود و مردم، راه نیامدن با دیگران، عدم معاشرت، حضور اجباری و بیانگیزه در جمع، مشکلات تعاملی، پسزدن فرصتها، چالش زناشویی، شغلی و کنارهگیری میگردد. مطالعات زیادی نشان میدهد، وجود اسکارهای سوختگی عامل بروز و طولانی شدن اختلالات اجتماعی نظیر ایزوله اجتماعی و تبعیض شغلی در مبتلایان به سوختگی است(۴۶). در این رابطه تحقیقات دیگری نشان داده است، ناسازگاری با دیگران از چالشهای اجتماعی این بیماران است که می تواند منجر به کاهش مهارت های اجتماعی گردد(۸۷). اضطراب قرارگیری در موقعیتهای اجتماعی بیشترین گزارش افراد دارای بدشکلی است(۵۵)و بیش از نیمی از آنها فشار اجتماعی را برای مدت طولانی تجربه کرده اند(۹۷). این عوامل بازگشت مجدد آنها را به جمع با مشکل رو برومیسازد (۹۸). مواجه با موانع اجتماعی نظیر طعنهزدن کلامی، دلسوزی، خیره شدن، سوالات بیجا درمورد اسکارها و نامگذاری(۹۹) باعث احساس داغ[۷۸] و ناراحتی ازحضور در جمع، پاسخهای اجتنابی[۷۹] به واکنش های منفی دیگران مثل فرار از شرایط استرس زا می شود و اضطرب و دیسترس را افزایش میدهد(۹۹). نهایتاً این موارد با ایجاد کمرویی، اضطراب اجتماعی و طرد شدگی به رفتار خجالت زده منتهی می شود(۷). پیامد فقر مهارت های اجتماعی، تمایل به برداشت منفی از وقایع اجتماعی در رابطه با بدشکلی(۱۷)، فرد را وارد چرخهی معیوب عملکرد اجتماعی و نارضایتی از زندگی میسازد(۸۷). این ناتوانی در کنترل روابط، تعاملات و ورفتار اجتماعی تجربهای از گسیختگی تعاملی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
به دنبال گسیختگی جسمی، ذهنی و تعاملی قربانیان تلاش می کنند ازطریق گفتگو با خود، شرایط بوجود آمده را تجزیه تحلیل نمایند تا بتوانند درمقابل موقعیت تازه صبور بوده و به زندگی ادامه دهند. در این مطالعه شواهدی بدست آمد که نشان میدهد احساس ناامیدی و تردید نسبت به لطف خدا درحین گفتگوی درونی، معنویت افراد را مورد تهدید قرار میدهد. مطالعات نیز متغیر امید را به عنوان یک عامل پیشگوییکننده برای پیامدهای روانی اجتماعی بزرگسالان مبتلا به سوختگی معرفی کرده اند. با کاهش امید اختلالات رفتاری گسیختگی زا بیشتر وخود ارزشی کلی کمتر می شود(۸۴). بنابراین با کمتر شدن ارزش گذاری بر خود و افزایش احساس ناتوانی در کنترل زندگی شخصی و اجتماعی، نارضایتی درونی نیز افزایش یافته و باورهای فرد از خویش تغییر مییابد. در این شرایط فرد گسیختگی پنداشتیرا تجربه می کند.
مکان یابی
مطالعات زیادی نشان دادهاند که آسیبهای سوختگی به دلیل ماهیت ویرانگری که دارند، با تحتتاثیر قراردادن تمام ابعاد زندگی فرد(۵, ۱۰, ۱۱) به هسته اصلی وجودی وی(۴) و بویژه خودپنداره[۸۰] (۱۰۰) ضربه میزند. یافتههای حاصل از این پژوهش همسو با بعضی مطالعات نشان داد، که این بیماران در حین گذر از شرایط سخت بعد از سوختگی، جهت پاسخ به آسیبوارده به یکی از اساسیترین عوامل انگیزه های رفتاری یعنی خودپنداره(۱۰۱)؛ همچنین تعریف مجدد از هویتکلیخود، نیازمند تلاشی سخت از طریق یک فرایند ذهنی پیچیده هستند(۱۰۲).
مورس بر اساس یک متاآنالیز کیفی از مطالعاتی که به بررسی پاسخهای انسانی در برابر تهدید خود در طی بیماریها می پردازد، با ترکیب دو تئوری مدل منظومهی بیماریها[۸۱] (۴۳) و حفاظت ازخود[۸۲](۱۴)؛ مدلی ۵ مرحله ای را شرح داد که در قالب آن راهبردهای خود آرامشبخشی[۸۳] جهت حفاظت از خود نیز بیان شده است. در این تئوری اگر چه مراحل شرح داده شده براساس ترکیب تئوریهای دیگر به خوبی به صورت یک مدل جامعتر ارائهگردیده (۴۲)، بااینوجود توضیح واضحی از فرایندهای ذهنی افراد در خصوص چگونگی انتخاب راهبرد ها برای حفاظت از خود ارائه نشده است.
یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مشارکتکنندگان از طریق مکانیسمهای خودوارسی(جستجوی تغییرات حاصل درزندگی شخصی)، دگروارسی(جستجوی تغییرات حاصل درزندگی افراد خانواده و سایرین) موقعیتسنجی (واکنش منطبق بر ارزیابی موقعیت خود) به مقوله «مکان یابی» دست مییابند. این مقوله عبارت است از درکی تازه از وضعیت خود در زندگی بعد از سوختگی. در واقع جریانی است که بیماران را در تمام لحظات برای آمادگی، شکیبایی و رنجکشیدن برای زندهماندن و بازگشت به جامعه همراهیمی کند(۱۴). «مکان یابی» که ماهیتی ذهنی دارد، در هر مرحله از گذر به سوی بازگشت به جامعه به صورت حفظ تصویر قبلی از خود، آگاهی از تصویر جدیدخود، پذیرش تصویر جدید خود و نهایتاً خود آگاهی نمود مییابد. مکان یابی یا پنداشت از موقعیتخود در ابعاد مختلف جسمی، روحی- روانی، معنوی، اجتماعی و ارزشی، زمینه ذهنی برای انتخاب راهبردهای متناسب با جایگاه فعلی فرد را در هرمرحله از گذر فراهم میسازد. هر چند بر حسب عوامل شخصی(۱۰۳)، بینفردی(۱۰۴) و بیرونی(۸۳) موجود درماتریکس خود، زمان ورود و عبور هرفرد از این مسیر ممکن است متفاوت باشد.
معمولاً در فاصله زمانی بروز حادثه تا یکپارچگی جسمی، خودوارسی با تمرکز فرد بر احساس گسیختگی جسمی صورت میگیرد. همچنین مشاهده رنجی که خانواده در بستر بیمار تحمل می کند، حاصل دگروارسی در این دوره است. فرد از طریق موقعیتسنجی شرایطی را جستجوی می کند که بتواند درد و رنج فعلی را تحمل نماید. به همین دلیل به دنبال راهبردهایی است که با ناچیز قلم داد کردن آسیب و حفظ تصویر قبلی خود، یکپارچگیاش را حفظ نماید(۱۰۵).
در این مرحله، درد یکی از عذابآورترین دریافتهای حسی بهشمار میرود(۹۴). فشار ناشی از از درد فرد را وادار می کند که تمام انرژی و تمرکز درونی و توجه خود را به حفظ خود معطوفنماید(۴۲). بیمار احساس می کند که در معرض خطر و بیحرمتی قرارگرفته است(۱۲, ۱۰۶). اصرار به عدم باور شدت آسیب در زمان حادثه و روزهای اول بستری، تلاش برای نشانندادن درد، ظاهری آرام و آراسته به خود گرفتن در هنگام ملاقات با خانواده که شاهدی بر سرکوبکردن هیجانات مشارکتکنندگان این پژوهش است؛ همچنین تجارب دیگری نظیر امتناع از دیدن زخمهای خود در بعضی از مطالعات(۱۰۵)، نمونههایی از تلاش برای انکار شدت آسیب و حفظ تصویر قبلی از خود میباشد. در این مرحله حفظ کنترل هیجانی برای طاقتآوردن و دمنزدن از هرگونه ترس یا هراس در مقابل تهدید جسمی بسیار مهم است(۴۲). این وضعیت ممکناست باعث تسکین بیمار گردد(۴۲). مورس،۱۹۹۷ نشان داد که وضعیت عاری از هیجان در مرحله ای به نام شکیبایی برای بقا، شخص را تقریباً در یک وضعیت «خاموشی[۸۴]» قرارمیدهد (۴۲). مطالعات دیگر نیز نشان میدهد، در شروع بسیاری از بیماریهای حاد و یا مزمن، بیماران وخامت وضعیت را جدی نمیگیرند(۸۹). مکان یابی در این مرحله به تحمل رنج حاصل از درد شدید، تهاجم به قلمرو جسمی و وابستگی به خانواده در انجام فعالیتهای روزانه کمک می کند. هرچند مطالعات دیگر نشان میدهد زمانی که درد خیلی شدید است افراد از راهبردهای ممانعت از درد نظیر پرتکردن حواس[۸۵]، مغلوب نشدن[۸۶]، تمرکز بر چیزی مثل خیرهشدن به کاشیسقف(۱۶) و جدایی از جسم[۸۷] استفاده می کنند. در یک مطالعه گراندد تئوری نیز که به جستجوی فرایندها از جنبه نوتوانی پرداخته است؛ مفاهیمی چون تردید[۸۸]، مطالعهبدن[۸۹]، مشاهده[۹۰]، طاقتآوردن[۹۱]، حفظ کنترل هیجانی[۹۲] و پذیرش کمک به عنوان اولین پاسخهای انسانی به تهدید تمامیت خود معرفیگردیده است(۱۴).
با ورود به منزل و تداوم زندگی، قربانیان شروع به کنترل و بررسی بدن خود خواهند نمود. بیان ترسها و تایید جدیبودن وضعیت نشاندهنده آگاهی افراد از تغییرات خود، دیگران، محیط و هر چیزی است که آنها را به صورت درونی یا بیرونی با خود درگیر میسازد (۹۰). در این مرحله عمدهترین فعالیت ذهنی مشارکتکنندگان مبتنی بر درک تصویر جدید از خود است. درکی که از طریق کسب آگاهی با تمرکز بر تغییرات ظاهری و یا واکنش دیگران به خود کسب می شود(۹۱). براساس مطالعه حاضر این آگاهی در گروهی از بیماران محدود به آگاهی از تغییرات جسمی می شود و در گروهی دیگر به صورت آگاهی از یک تغییر کلی یا حتی براساس بعضی از تجارببیانشده « آدمدیگریشدن» میباشد. مکان یابی دراین مرحله به آگاهی از تغییر یا بهعبارتیدیگر درک موقعیت فعلی فرد کمکخواهدکرد.
یافتههای این مطالعه همسو با سایر مطالعات نشانداد، مبتلایان به سوختگی با ورود به منزل متوجه حقیقت تغییرات ایجاد شده در توانایی، نقشها، روابط شخصی و تغییر چهره(۸۷) در خود میشوند. موی و همکاران دریک مطالعه پدیدارشناسی، «آگاهی بدنی جدید[۹۳]» را به عنوان عصاره تجربه زندگی مبتلایان به آسیبهای سوختگی استخراج کردند. آگاهی تازه و دشوار در زمینه محدودیتها که با دیدن بدنی غریبه، آسیب پذیر و احساس ناراحتی، ناتوانی و ناامنی کسب می شود(۱۰۷).
دراین مرحله تغییر تصویر ذهنی حاصل از آگاهی کسب شده و مسائل مرتبط با ظاهر به عنوان بخشی از تجربه مبتلایان به سوختگی(۹۲) از متغیرهای مهم روانشناختی موثر بر کیفیت زندگی این افراد است(۹۳)، که نقش زیادی در تطابق کوتاهمدت(۱۰۸) و طولانیمدت دارد (۱۰۹). با اینوجود علیرغم کسب دانش فراوان (۱۱۰, ۱۱۱) حاصل از مطالعات سایکومتری[۹۴] بر متغیرهای تصویرذهنی، که به نقش تصویرذهنی در این مبتلایان انجامیده است؛ اطلاعات بدست آمده در مورد درک تفاوتهای مشاهدهشده در تجارب فردی این افراد کافی نیست(۹۲).
لذا بر خلاف اغلب مطالعات کمی که تنها به اثرات کوتاهمدت سوختگی پرداختهاند[۹۵] این مطالعه با رصد کردن تجارب طولانیتر این افراد(۹۲)، به اطلاعاتی در زمینه چگونگی تغییر و شکل گیری مجدد تصویر ذهنی دست یافته است.
در این خصوص یافتههای حاصل از این مطالعه نشان داد، به دنبال کسب آگاهی از موقعیت جدید از طریق مکان یابی، افراد به تلاش برای جستجوی راههای کسب قابلیت های بیشتر برانگیخته میشوند. فرد به تدریج با مشاهده بهبودی زخمها، عادیشدن رفتار دیگران، شنیدن تجارب بیمارانی که قبلاً سوختهاند و بویژه کم اهمیت تلقیکردن ظاهر اسکارهای بجای مانده از طرف دوستان وفامیل نزدیک؛ به مرحله ای دیگر از مسیر بازگشت وارد می شود و با عبور از این مسیر، پذیرش تصویرجدیداز خود پرورشمییابد.
با پذیرش تصویر جدید خود و ورود به زندگی عادی، خودوارسی و دگروارسی بر ارزشها، باورها و میزان دستیابی به انتظارات از زندگی تمرکز مییابد. مبتلایان به سوختگی در بستری از خاطرات ترسآور و تلخ مراحل قبل که ذهن آنها را اشغال می کند؛ از طریق ارزیابی دستیابی به اهداف، آرزوها و تمایلاتشان، همچنین مقایسه وضعیت جدید خود با زندگی قبل از سوختگی و یا با زندگی دیگران، به ارزشگذاری و قضاوت در خصوص کیفیتزندگی دستمیزنند .
توصیف مورس، از ۵ مرحله آمادگی، گسیختگی، شکیبایی، رنجکشیدن و یادگیری (۴۲) و همچنین شرح وی در مورد استراتژیهای خود آرامش بخشی[۹۶] بهنوعی مقولهی مکان یابی در مطالعه حاضر را مورد حمایت قرارمیدهد. براین اساس مبتلایان به سوختگی با حفظ تصویرذهنی قبلی، از مراحل آمادگی و گسیختگی گذر می کنند؛ در مرحله شکیبایی با کسب آگاهی برای حفظ عملکردها و تداوم زندگی تلاش می کنند؛ و در مرحله رنجکشیدن، از طریق راهبردهای معرفی شده برای پسگرفتن و فرمولهکردن مجدد خود (۴۶, ۴۸) به پذیرشتصویرذهنی جدید از خود نائل میگردند. همچنین پاسخهایی چون اطمینان یافتن به بدن تغییریافته[۹۷]، پذیرشنتایج تجربه[۹۸]، ارزیابی مجدد تجربه[۹۹]، مسلط شدن بر اوضاع[۱۰۰] و اصلاح یا تغییر در اهداف زندگی که به عنوان مرحله نهایی از الگوهای مشترک پاسخ انسان به تهدید تمامیت خود معرفیشده است، با خودآگاهی حاصل از مکان یابی همخوانی دارد.
تعادل
امروزه به دنبال پیشرفت علم و تکنولوژی و افزایش تعداد نجاتیافتگان سوختگی به دلیل تاثیرات عمیقی که عوارض سوختگی بر کیفیت زندگی این افراد می گذارد، درک پیامدهای سوختگی در زندگی قربانیان از اولویت مهمی برخوردار است(۸۷). بر اساس یافتههای این پژوهش مقولهی تعادل، پیامد فرایند بازگشت مبتلایان به سوختگی به جامعه است. در حالیکه اغلب مطالعات انجام شده در زمینهی آسیبهای سوختگی اندازه گیری پیامدها در این گروه را پیچیده و چند وجهی توصیف نموده اند(۸۷)، معرفی طبقات یکپارچگی جسمی، اتصال به جریان زندگی و بازگشت به خویشتن، توصیف نسبتاً کاملی از پیامدها را به عنوان چارچوب پنداشتی در این حوزه، فراهم ساخته است.
یافته ها در این پژوهش در راستای مطالعات دیگر نشان میدهد، قربانیان سوختگی جهت پاسخ به آسیب وارده و بازگشت به یک زندگی معنیدار نیازمند تلاشی سخت در تمامی ابعاد وجودی شان میباشند(۱۷). این افراد در فرایند بازگشت از مراحل مختلفی عبور می کنند(۲۳) در صورتی که در هرمرحله، فرایندهای مکان یابی، به ایجاد توازن بین تهدیدات و آشفتگیها منجر شود، فرد را در یک وضعیت تعادلی قرار میدهد که زمینه ورود او به سطح بالاتری از تعادل را فراهم میسازد.
یکپارچگی جسمی
در گذر از لحظه حادثه، انتقال از صحنه و بستری شدن در بیمارستان، مبتلایان به سوختگی برای کسب توازن بین تهدید حیات جسمی و آشفتگی احساسی از طریق ثبات فیزیولوزیک، نجات اندام آسیب دیده و رفع نیازهای حیاتی نظیر، تغذیه، دفع، استراحت و … تلاش می کنند. نقطه تعادل در این مرحله یکپارچگی جسمی است. با وجودی که برای سالیان سال واژه مرگ و میر به عنوان پیامد کلیدی در تحقیقات سوختگی گزارش شده است، اما این مفهوم تنها شاخص تقریبی از اثربخشی بالینی است، نه مقیاسی حقیقی از پیامد سوختگی(۷). دست یابی به مفهوم یکپارچگی جسمی به عنوان پیامد دوره اورژانس و حاد سوختگی در این پژوهش، در عین حال که نشان دهنده نجات از حادثه سوختگی است؛ به دلیل وسعت معنایی حاصل از ویژگیها و ابعاد، عوامل مهم و تأثیرگذار دیگر بر پیامد سوختگی در مرحله حاد(۸۷) را نیز در اختیار پژوهشگران و پرسنل درمانی مربوطه قرار میدهد .
یافتههای این مطالعه همسو با سایر تحقیقات نشان داد، بلافاصله پس ازحادثه، بر حسب شدت سوختگی و عدم توازن داخلی بدن، فرد سوخته برای کسب مجدد این توازن؛ از طریق پاسخهای ناآگاهانه و آگاهانه، عامل آسیبرسان را از خود دور می کند و در اغلب موارد با کمک افراد در صحنه اعم از بستگان یا سایر افراد به مراکز درمانی منتقل میگردد (۸۲). با ورود فرد به بیمارستان تلاش پرسنل پرستاری و پزشکی برای کمک به حفظ توازن بین تهدید حیات جسمی و آشفتگی احساسی از طریق پیش بینی پاسخهای التهابی حاد مهم(۱۱۲) و درمان اختلالات موضعی و عمومی (۱۱۳, ۱۱۴) آغاز میگردد. این یافته با نتایج سایر مطالعات همخوانی دارد چرا که این نوع پاسخها امروزه به خوبی شناخته شده و دراغلب موارد با توجه به سن بیمار و درصد سوختگی قابل پیش بینی و درمان است(۱۱۵) .
به دنبال ثبات فیزیولوژیک، اولین اقدام برای حفظ تعادل در عملکرد پوست و پیشگیری از عفونت و سپسیس، درمان موضعی زخمهاست که با پانسمانهای روزانه آغاز و درصورت عمیق بودن زخمها با درمانهای ترمیمی یعنی دبریدمان و گرفت ادامه خواهد یافت. مطالعات دیگر نیز نشان میدهد، مداخلهی معمول در زخمهای عمیق شامل تمیز کردن زخم، برداشتن بافتهای مرده و انجام اتوگرفت و آلوگرفت برای پوشاندن پوست است، که منجر به کاهش مدت بستری و کاهش هذینهها میگردد (۸۷)؛ هرچند بر اساس مشاهدات در عرصه در این پژوهش، درمان رایج اتوگرفت بوده و درهیچ موردی از آلوگرفت برای پوشش زخم مصدومین استفاده نمی شود. همچنین مراقبت پرستاری از بیماران عموما بر اساس روشهای روتین و سنتی صورت میگیرد و اساساً فرایند پرستاری جایگاهی در زمینه مورد مطالعه ندارد. به طور مثال، در خصوص بررسی و کنترل التیام زخمها، روش معمول بررسی و تخمین از طریق مشاهده ظاهر و وسعت زخم است؛ که علیرغم متداول بودن روشی نامطمئن و مورد نقد است(۸۷).
پوشاندن زخمها از طریق گرفت که به منظور بر قراری توازن در عملکرد پوست و سایر اندامها صورت میگیرد درمانی تهاجمی و بسیار طاقت فرسا است (۱۱۶-۱۱۸). به همین دلیل، علاوه بر تعادل جسمی، حفظ تعادل روانی یعنی توازنی بین تهدید ناشی از رنج و عذاب جسمی و احساس آرامش و تسکین نیز مهم است. در این مرحله درد یکی ازمهمترین موانع دائمی و تأثیرگذار بر تعادل روانی مبتلایان است که برای نجات اندام آسیب دیده تجربه می شود(۹۴). لذا تسکین درد عامل مهمی برای تعادل روانی ذکر شده است(۱۱۹). نتایج مطالعه اسفهلان و همکاران همسو با مشاهدات در عرصه نشان داد، به دلیل ناکارآمدی مدیریت درد، بیماران درد شدیدی را در هنگام پروسیجرهای درمانی و درد متوسطی را در هنگام استراحت تجربه می کنند(۹۴). این در حالی است که پژوهشگران بر این باورند تسکین ناکافی درد در مراحل اولیه می تواند به امتناع کامل بیمار از شرکت در برنامه های توانبخشی کوتاهمدت و طولانیمدت منجر گردد(۲۳). یافتههای پژوهش نشان داد فراهم سازی شرایط آسودگی برای بیمار و اطمینان دادن به اینکه در امنیت به سر میبرد برای بیماران اهمیت زیادی دارد. همچنین گوش کردن به بیماران و تشویق آنها برای طرح سوالات و نگرانی هایشان بسیار کمک کننده است. مطالعات دیگر نیز نشان میدهد، این عوامل فرایند درمان را هم برای بیماران و هم برای پرسنل درمانی آسانتر میسازد(۷).
اتصال به جریان زندگی
یافته ها نشان داد، اتصال به جریان زندگی که از طریق توانایی مراقبت از خود، عادت کردن و عادی شدن صورت میگیرد، سطح دیگری از تعادل است که هدف اغلب برنامه های توانبخشی برای بیماران سوختگی است(۷).
با ترخیص از بیمارستان و به مرور زمان قربانیان سوختگی از طریق مکانیسمهای مکان یابی که پیشتر شرح داده شد، از وضعیت جدید خود آگاهی مییابند و با تداوم برنامه های توانبخشی برای دستیابی به استقلال در عملکرد و توانایی مراقبت از خود تلاش می کنند. بر این اساس قربانیان قادرخواهند بود، در فرایند تحمل و شکیبایی تا رسیدن به بهبود نسبی زخمها، خروج از درد و عذاب جسمی و بهبود خواب و استراحت، بین تهدیات روحی- روانی - معنوی و آشفتگی ذهنی خودتوازن ایجاد کنند. مطالعات نیز به حفظ دامنه حرکتی و وضعیت مناسب اندامها، پیشگیری از جمع شدگی مفاصل(۱۲۰)، تشویق بیمار به حرکت و انجام فعالیتهای روزانه، آموزش(۱۲) و پیشگیری از بافت اسکار (۱۲۱) در این مرحله تأکید نموده اند.
به تدریج با کسب استقلال نسبی یا کامل در مراقبت و انجام فعالیتهای روزانه قربانیان با پوشاندن اسکارها در جمع حضور مییابند و با تکاپو و تلاش برای بهتر شدن و دسترسی به یک منبع مالی تلاش می کنند. به این ترتیب مواجه مکرر با واکنشهای اجتماعی و توانایی کنترل بر دنیای بیرونی؛ آنها را به شرایط جدید عادت میدهد. مطالعات نیز نشان داده است که افراد به مرور زمان و در سایهی منابع حمایتی به شرمندگی ناشی از بدشکلی غلبه می کنند(۸۳, ۱۰۳, ۱۰۴). درنتیجه زمینه برای پذیرش وضعیت جدید فراهم می شود. در این شرایط آنها قادرند بین تهدید اجتماعی حاصل از سوختگی و آشفتگیهای رفتاری- حرکتی خود توازن ایجادکنند، تا به سطح تعادل دیگری یعنی ورود به به جمع و جریان زندگی برسند. با ورود به زندگی معمول آنها توانایی کنترل بر دنیای درونی خود را پیدا می کنند و در نتیجه قادر خواهند بود با ورود به جامعه، به زندگی عادی بازگردند. بازگشت به کار و پیوستن مجدد به جامعه از پیامدهای محوری این مرحله گزارش شده است (۸۷). مطالعات نشان میدهد زندگی پس از سوختگی، بویژه در سوختگیهای شدید با دشواری زیادی برای سازگاری همراه است، اما با وجود حمایتها و نوتوانی صحیح این افراد میتوانند از یک زندگی کامل بهرهمند گردند(۷).
بازگشت به خویشتن
بازگشت به خویشتن بالاترین سطح تعادل است که یک قربانی سوختگی می تواند به دنبال تجربه گسیختگی جسمی، ذهنی، اجتماعی و پنداشتی ناشی از سوختگی؛ در سایهی تفکر و تعمق حاصل از مکان یابی در دنیای درونی، بین فردی و بیرونی خود و انتخاب راهبردهای محافظت از خود به آن دست پیدا کند. بازگشت به خویشتن زمانی اتفاق میافتد که فرد پس از فاصله گرفتن از احساس رضایت درونی و تعالی خود، دوباره به آن باز میگردد.
یافتههای حاصل نشان داد که آگاهی و تجربه کسب شده در طی فرایند مکان یابی می تواند، زمینه ساز یادگیری و رشد برای تعدادی از این افراد باشد. این یافته با نتایج مطالعه آسکای،۲۰۰۹ نیز همخوانی دارد(۲۰). پژوهشهای دیگر نیز با معرفی مفهوم رشد پس از حادثه[۱۰۱] این یافته را مورد تأیید قرار دادهاند(۱۲۲).
در حالی که هدف اغلب برنامه های توانبخشی بازگرداندن فرد به جریان معمول زندگی است(۲۳). یافتههای دیگری در این مطالعه نشان داد، تعدادی از قربانیان علیرغم بازگشت به شرایط طبیعی زندگی، اما همواره از یک احساس نارضایتی درونی و عدم کفایت رنج میبرند. احساسی که اجازه برقراری توازن بین ارزشهای تهدید شده و رضایت از زندگی را به فرد نمی دهد. به عبارتی دیگر چنین فردی علیرغم بازگشت به جامعه و زندگی معمول نتوانسته است به «خویشتن خویش» باز گردد. این یافته نشان میدهد، قربانیان سوختگی ممکن است، تا سالیان سال علیرغم داشتن زندگی معمولی و بازگشت به نقشهای قبلی هنوز به این سطح از تعادل دست نیابند، پیامدی که باید مد نظر تمامی دست اندرکاران تیم مراقبت و توانبخشی سوختگی قرارگیرد.
بر این اساس قربانیان سوختگی برای دستیابی به بالاترین سطح تعادل در زندگی خود علاوه بر توانایی بازگشت به جامعه و نقشهای قبلی، باید توانایی بازگشت به خویشتن را نیز کسب کنند. لذا این مطالعه با معرفی مقوله «تعادل» ضمن توجه و تأیید پیامدهای معرفی شده قبلی(۸۷) مفهوم تازهای را برای بررسی پیامدهای روانی- اجتماعی قربانیان سوختگی فراهم مینماید.
در این قسمت تلاش گردیده، با مقایسه تئوریهای مرتبط و مقولات استخراج شده از مطالعه حاضر به وضوح بیشتری در خصوص مفاهیم و ساختار نظریه ارائه شده، دست یابیم.
الف) تئوری جامع پاسخ به تهدید تمامیت خود
بر اساس مطالعه مورس،۱۹۹۷ که با روش فرا تحلیل کیفی صورت گرفت، صرف نظر از اینکه شروع بیماریها حاد یا مزمن، تهدید کننده یا غیر تهدید کننده حیات بوده و پیش آگهی متفاوتی داشته باشند، الگوهای پاسخ دهی به تهدید تمامیت خود اشتراکات قابل ملاحظهای دارند. وی بر اساس این اشتراکات ۵ مرحله۱) آمادگی؛ ۲) گسیختگی: شکیبایی برای بقا؛ ۳) شکیبایی برای زندگی: تقلا برای بدست آوردن مجدد خود؛ ۴) رنج کشیدن: تقلا برای ترمیم خود و ۵) یادگیری برای زندگی با خود تغییر یافته(۴۲)، شناسایی کرد.
در پژوهش حاضر ۵ مرحله حادثهی سوختگی، انتقال و بستری شدن، ترخیص و ورود به منزل، بازگشت به اجتماع و جامعه، بازگشت به خویشتن مشخص گردید که در گذر از این مراحل قربانیان به دنبال تجربه گسیختگی خود از طریق فرایند مکان یابی به تعادل دست مییابند (جدول۱-۵).
(جدول۱-۵): مقایسه تئوری جامع پاسخ به تهدید تمامیت خود و تئوری حاضر | |||||
تئوری جامع پاسخ به تهدید تمامیت خود(مورس ۱۹۹۷) | تئوری بازگشت به خویشتن: از گسیختگی تا تعادل | ||||
مرحله |
فرم در حال بارگذاری ...