ن-موانع تحقیق

-عدم دسترسی به منابع کافی به علت فقر کتابخانه‌های کشور در تالیفات جدید

-گسترده و تطبیقی بودن موضوع

ق-ساختار تحقیق

این پایان نامه در ۵ فصل تدوین گشته که فصل اول مربوط به کلیات تحقیق است فصل دوم برررسی انتقال ضمان معاوضی از نظر فقه امامیه و فصل سوم بررسی انتقال ضمان معاوضی از نظر حقوق ایران ، فصل چهارم بررسی انتقال ضمان از نظر کنوانسیون بیع بین‌المللی کالا و در نهایت فصل پنجم به بررسی مقایسه ای هر سه مورد اختصاص دارد.

فصل دوم –ضمان معاوضی از منظر فقهای امامیه

مبحث اول-مفهوم ضمان در لغت و فقه

ضمان در لغت به معنی قبول کردن، پذیرفتن، بر عهده گرفتن وام دیگری است و نیز به معنای پذیرفتن التزام و هم چنین ملتزم شدن به اینکه هرگاه کسی به عهد خود وفا نکرد از عهده خسارت بر آید.یکی از مبانی و منابع مسئولیت در فقه اتلاف است یعنی کسی که مال دیگری را تلف کند مسئول جبران آن است (من اتلف مال الغیر فهوله ضامن) از این قاعده در اتلاف اموال استفاده شده است. در قانون…. دیات و قانون مجازات اسلامی نیز تحت عنوان «موجبات ضمان» برای جنایت به مباشرت یا به تسبیب یا به اجتماع مباشر و سبب مقرراتی وضع شده است که مستلزم پرداخت دیه و جبران خسارت است.از نظر فقهی، ضمان عقدی است که فایده و ثمر آن نقل مال است از ذمه مضمون عنه به ذمه ضامن و بالجمله التزام است به آنچه در عهده غیر است.(پرویزی،۴۳:۱۳۸۸)

مبحث دوم- ضمان معاوضی در فقه امامیه

بیع در فقه و حقوق اسلامی، عقدی تملیکی است که به مجرد وقوع آن، ملکیت مبیع به مشتری و ملکیت ثمن به بایع منتقل و مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می‌شوند؛ اما مطابق قاعده ی «تلف مبیع قبل از قبض»، هر گاه پس از عقد و قبل از تسلیم کالا به مشتری، مبیع نزد فروشنده بدون تقصیر و اهمال از جانب وی تلف شود، تلف از مال فروشنده محسوب می‌گردد، نه از ملک مشتری؛ هر چند مشتری از زمان وقوع عقد بیع، مالک مبیع شناخته می شود. در نتیجه اگر فروشنده، قیمت کالا را از مشتری گرفته باشد، باید به وی بازگرداند. (مکارم شیرازی، ۱۴۱۱ ق، ج ۲، ص ۳۵۳)

این قاعده یکی از قواعد مسلم فقهی در ابواب معاملات بوده (مکارم شیرازی،همان) که ریشه در پیشینه ی طولانی فقه و حقوق اسلامی دارد و از آن در اصطلاح حقوقی، به ضمان معاوضی یاد می شود که قانون گذار ایران نیز در ماده ی ۳۸۷ ق.م به آن تصریح نموده است.

در توجیه این قاعده و مباحث مربوط به آن، مسایل مختلف و نظریه های متعددی مطرح شده است که از لحاظ علمی و حقوقی آثار متفاوتی به دنبال دارد و در این گفتار به توضیح و تبیین آن می پردازیم.مطابق نظر قاطبه ی فقهای امامیه، طبق قاعده ی «تلف مبیع قبل از قبض»، هرگاه بعد از عقد و قبل از تسلیم کالا به مشتری، مبیع نزد فروشنده تلف شود، تلف از مال بایع خواهد بود (فاضل آبی، ۱۴۱۷ ق، ج ۱، ص ۴۶۱؛ محقق حلی، ۱۴۱۸ق، ج ۱، ص ۱۲۲؛ علامه حلی، ۱۴۲۰ ق، ج ۲، صص ۲۸۹ و ۳۳۵؛ همان، ۱۴۱۴ق، ج ۱۰، ص ۱۱۲؛ همان، ج ۱۱، ص ۳۷۸؛ همان، ۱۴۱۳ف، ج ۲، ص ۸۷؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۲۱۶؛ محقق سبزواری، ۱۴۲۳ق، ج ۱، ص ۴۷۳؛ طباطبایی حائری، ۱۴۱۸ ق، ج ۸، ص ۳۲۲غ کاشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ص ۱۱۷؛ نجفی، ۱۴۰۴ق، ج ۲۳، ص ۸۳؛ بحر العلوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۱، ص ۱۴۹) لذا تلف از مال مشتری به حساب نمی آید، هر چند که از زمان وقوع عقد بیع، مالک مبیع شناخته می شود. در حالی که اصول حاکم بر معاملات اقتضا دارد که مبیع تلف شده از مال خریدار بوده و خسارت مال تلف شده هم، به عهده ی وی باشد؛ زیرا در اثر بیع، مبیع به ملکیت خریدار منتقل شده است و تلف هر مال نیز در ملک مالکش واقع می شود. در حالی که این قاعده، کالای تلف شده را از مال بایع می‌داند.

در توجیه مسولیت بایع و این که چرا تلف مبیع قبل از قبض، از مال بایع دانسته شده، توسط فقها و حقوق دانان توجیهات متفاوتی بیان شده است که به شرح ذیل بیان می‌گردد:

قبض، شرط صحت و انتقال ملکیت است و قبل از قبض مبیع، مالکیت به مشتری منتقل نمی شود. پس به صرف عقد بیع، متعاقدین مالک نمی شوند، بلکه باید تقابض خارجی هم صورت بگیرد، همان طور که در بیع صرف و سلم این گونه است؛ یعنی در بیع صرف، قبض در مجلس، شرط صحت عقد و تحقق ملکیت می‌باشد (کتاب البیع، ۱۴۱۵ق، ج ۲، ص ۳۸۲).

البته پذیرفتن این نظر موجب نادیده گرفتن قول مشهور فقها ‌در مورد تملیکی و ناقل بودن عقد بیع می‌باشد؛ زیرا فقها پذیرفته اند که در بیع، به صرف تبادل انشایی، ملکیت منتقل می شود و بیع صرف و سلم که تقابض در آن ها شرط صحت است، به لحاظ دلیل خاص دیگری است و این از مسلمات غیر قابل انکار فقه امامیه است. ‌بنابرین‏ قبض از آثار عقد بیع بوده و از شروط صحت آن نمی باشد (بجنوردی، ۱۴۰۱ق، ج ۱، ص ۲۹۶). در ماد ۳۳۸، ۳۳۹ و ۳۶۲ ق. م نیز از نظر مشهور فقها پیروی شده است.ید بایع نسبت به مبیع، ید ضمان است. به عبارت دیگر، فروشنده در صورت تلف، هر چند تعدی و تفریط نکرده باشد، به مقتضای قاعده ی «علی الید ما اخذت حتی تودیه» به ضمان واقعی، ضامن است و باید مثل یا قیمت مبیع را به مشتری بدهد.این نظر از چند جهت قابل نقد است:


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۲-۳) گفتار دوم: نقش اقلام تعهدی و پیامدهای آن در گزارشگری مالی

۲-۳-۱) رابطه بین اقلام تعهدی و بازده سهام

در تحقیقات حسابداری به ارتباط بین کیفیت سود حسابداری و بازده سهام توجه زیادی شده است، چرا که سرمایه گذاران در پیش‌بینی مبلغ، زمان و عدم اطمینان وجوه نقد دریافتی از محل سود تقسیمی یا بهره و وجوه حاصل از فروش یا بازخرید قبل از سررسید اوراق بهادار باید تصمیم بگیرند و کیفیت سود برای آن ها مهم است. در واقع، سود دوره جاری و سودهای گذشته می‌توانند شاخصی برای پیش‌بینی سود دوره های آتی باشند و ثبات و دوام این سودها منجر به افزایش کیفیت سود خواهد شد. در اکثر تحقیقات حسابداری سود به دو بخش تعهدی و نقدی تفکیک شده است و اثر هر کدام از این اجزا، در اندازه گیری عملکرد واحد تجاری، بازده سهام، ارزش شرکت و سایر موارد، مورد آزمون قرار گرفته است. با وجود اهمیت پیش‌بینی سود و بازده سهام برای سرمایه گذاران، مشاهده می‌گردد که سرمایه گذاران در پیش‌بینی های خود دچار اشتباه شده و در نتیجه قیمت‌گذاری اشتباه سهام، بازده های غیر عادی ایجاد شده که به کاهش کارایی بازار منجر شده است. طبق فرضیه بازار کارا که در مطالعات بازار سرمایه توسط فاما(۱۹۷۲) معرفی شد، زمانی که قیمت‌ها منعکس کننده تمام اطلاعات در دسترس باشد، سرمایه گذاران قادر به کسب بازده های غیرعادی نخواهند بود(وو جین و همکاران، ۲۰۰۹).

۲-۳-۲) ضریب پایداری اقلام تعهدی سود حسابداری و پیامدهای آن

در بسیاری از مطالعات اخیر، بررسی می شود که آیا کارایی در بازارهای مختلف وجود دارد یا خیر؟ در واقع، در بسیاری از این تحقیقات، حضور سرمایهگذارانی که سبب بر هم خوردن کارایی بازار می‌شوند، مورد بحث بوده است. اسلون(۱۹۹۶)، مونتایر(۲۰۰۲)، پنکاس(۲۰۰۵) و لافوند(۲۰۰۵) همگی اتفاق نظر دارند که سرمایه گذاران زمانی که به گزارش‌های مالی واکنش نشان می‌دهند، نباید صرفاً به نتیجه نهایی (سود خالص)توجه کنند. تحقیقات آن ها نشان می‌دهد که اجزای متفاوت سودهای گزارش شده، ثبات و پایداری متفاوتی دارند و معیارهای متفاوتی از قابلیت پیش‌بینی ارائه می‌کنند. ‌بنابرین‏، یک سرمایه گذار معقول نه تنها باید به سود خالص توجه کند، بلکه باید بررسی نماید چه میزان از سود در خلق ارزش جریان نقدی پایدار است(ژانگ، ۲۰۰۷).

اسلون(۱۹۹۶) استدلال می‌کند که سرمایه گذاران زمانی که انتظاراتشان را از سود شرکت‌ها شکل می‌دهند، تمایل دارند تا پایداری اقلام تعهدی را بیش از واقع و پایداری جریان های نقدی را کمتر از واقع ارزیابی کنند و در این صورت، رابطه منفی بین اقلام تعهدی و بازده آتی سهام ایجاد می شود. اسلون این رابطه منفی را اقلام تعهدی خلاف قاعده نامیده است و وجود سرمایه گذاران بی تجربه را علت ایجاد اقلام تعهدی خلاف قاعده می‌داند(همان ماخذ).

مفاهیم اقلام تعهدی خلاف قاعده، چالشی اساسی برای بازارهای سهام که کارایی نیمه قوی دارند، محسوب می شود. اسلون(۱۹۹۶) اثبات کرد که بازار سهام امریکا در بیش از واقع وزن دادن به جزء تعهدی سود و کمتر از واقع وزن دادن به جزء نقدی سود و به عبارتی، در قیمت گذاری اشتباه نقش داشته است. این رفتار نشان می‌دهد که بازار، سهام شرکت ها را اشتباه قیمت گذاری خواهد کرد. زیرا تفسیر اشتباه از پایداری جریان نقدی و اقلام تعهدی در پیش‌بینی سود عملیاتی، توسط اعضای بازار برای شرکتهایی با بالاترین(پایین ترین) اقلام تعهدی، سود یک سال پیش روی بالاتر(پایین تر) را پیش‌بینی می‌کنند و از آنجایی که بین سود و بازده رابطه مثبتی وجود دارد، ‌بنابرین‏، بازده آتی و به دنبال آن قیمت سهام نیز تحت تأثیر تفسیر اشتباه سرمایه گذاران از پایداری اجزای سود قرار می‌گیرد و در نتیجه، اقلام تعهدی خلاف قاعده و قیمت گذاری اشتباه باعث می شود که معیارهای اقلام تعهدی، بازده های غیر عادی آتی را پیش‌بینی کنند(هیربار و کولینز[۱۶]، ۲۰۱۰).

۲-۳-۳) رابطه پایداری اقلام تعهدی و سودهای آتی

میزان مربوط بودن سودهای جاری برای پیش‌بینی سودهای آتی، به پایداری سودها بستگی دارد. چنانچه سرمایه گذاران موفق به تشخیص اجزاء پایدار سود شوند، احتمالاً سودهای آتی را به خوبی پیش‌بینی خواهند کرد و چون سود گزارش شده مهمترین منبع اطلاعاتی پرداخت سود آتی شرکت محسوب می شود، ‌بنابرین‏، با در اختیار داشتن این پیش‌بینی ها ممکن است میزان سود نقدی آتی خود را بهتر برآورد نمایند. از آنجا که اقلام تعهدی به گونه ای تعدیلات جریان نقدی را نشان می‌دهد و مجموع آن در طول عمر یک شرکت صفر است، اقلام تعهدی بالا در یک دوره سبب می شود که این اقلام در دوره های آتی معکوس شوند و با توجه به اینکه سود حسابداری متشکل از دو جزء نقدی و تعهدی است، متعاقباً با معکوس شدن اقلام تعهدی سودهای آتی نیز کاهش خواهد یافت(ژانگ، ۲۰۰۷).

از طرفی در صورت وجود مدیریت سود نیز، مدیران ممکن است از اقلام تعهدی به شکل فرصت طلبانه ای برای متورم نمودن سودهای آتی استفاده کنند. نادیده گرفتن دستکاری سود از سوی سرمایه گذاران ممکن است آن ها را با خطای برآورد خوش بینانه مواجه سازد که می‌تواند باعث واکنش بیش از حد سرمایه گذاران شود. این ناآگاهی سبب می شود که افراد واکنش اشتباهی به اخبار مرتبط سود از خود نشان دهند. از این رو، در بحث پایداری اقلام تعهدی می توان گفت، بین اقلام تعهدی و رشد سودهای آتی رابطه منفی وجود دارد و هرگاه اقلام تعهدی پایداری کمتری نسبت به جریان نقدی داشته باشند، این رابطه تشدید می شود.

۲-۳-۴)مزایای اطلاعاتی سود حسابداری تعهدی

اگر چه هدف جدید گزارشگری مالی ارائه اطلاعات ‌در مورد جریان‌های نقدی آتی است که در ارزیابی قیمت و تعیین ارزش ذاتی سهام مورد استفاده قرار می‌گیرد، ولی این بدان مفهوم نمی باشد که روش حسابداری نقدی بهتر از روش تعهدی، این هدف را برآورده می‌سازد. هایت استانداردهای حسابداری در این باره چنین می‌گوید:


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۲. ۴٫ ۲٫ ۱٫ فیلیپ کم

کم، در استرالیا معروف‌ترین روش آموزش فلسفه به کودکان را هدایت می‌کند. وی استاد فلسفه در دانشگاه نیوساوت ویلز است و به کار تربیت معلم در رشته‌ فلسفه برای کودکان در سطح مدارس و دانشگاه‌های استرالیا و خارج از آن مشغول است. کم، بهترین راه برای پرورش تفکر مناسب در کلاس درس را اجرای تمرین‌های خردمندانه و اجتماعی در جلسه‌‌ی هم‌اندیشی می‌داند و معتقد است فلسفه می‌تواند نقش خاصی در این زمینه ایفا کند. از طرف دیگر، ادبیات کودکان را منبعی غنی برای موضوعات فلسفی می‌داند و معتقد است با انتخاب داستان‌های مناسب برای بحث کلاسی، معلم قادر خواهد بود محرکی مؤثر برای کاوش فلسفی در مبحث‌های گوناگون و در زمینه‌ موضوع‌های مختلف، فراهم کند. وی، ویراستار مجموعه داستان‌های فکری: کندوکاو‌های فلسفی برای کودکان است و برای هر کدام کتاب راهنمای معلم و کتاب کار تدوین ‌کرده‌است (کم، ۱۳۸۹).

۲. ۴٫ ۲٫ ۲٫ گیلبرت بورگ[۶۴]

بورگ یکی دیگر از فعالان و محققان برنامه فلسفه برای کودکان در استرالیا است. وی در سال‌های‌ ۲۰۰۳ و ۲۰۰۲ م، رئیس فدراسیون کانون‌های فلسفه در مدارس استرالیا بوده و مراکز تربیتی و مشاوره در فلسفه و کندوکاو کلاسی را بنیان نهاده است. علائق پژوهشی وی به مباحثی هم‌چون اصلاحات دموکراتیک و تربیتی، به‌ویژه بدیل‌های تعلیم و تربیت دموکراتیک، فلسفه در مدارس و فلسفه به منزله‌ فعالیتی عمومی در امور روزانه‌ مردم بر‌می‌گردد و در این زمینه چندین کتاب و مقاله تألیف ‌کرده‌است (ناجی، ۱۳۸۷: ۱۴۹).

بورگ معتقد است فلسفه برای کودکان در استرالیا در مراحل اولیه خود به متدولوژی، برنامه درسی، سرفصل‌های درسی یا برنامه خاصی اطلاق می‌شود که توسط لیپمن ایجاد شده و بسط یافته است. در مرحله بعدی به یک رشته درسی با مجموعه‌ای از مواد درسی اطلاق می‌شود که در آن‌ ها مواد درسی لیپمن نقش مهمی بازی می‌کند (بورگ، ۱۳۸۷: ۱۵۰).

از نظر او کتاب‌های داستان، نظیر داستان‌های فیلیپ کم، به عنوان مواد درسی انگیزه‌دهنده و مشوق به همراه مواد درسی هدفمند استفاده می‌شوند (همان).

۲٫ ۴٫ ۳٫ فلسفه برای کودکان در انگلستان

رابرت فیشر[۶۵] یکی از افراد مطرح در حوزه‌ آموزش تفکر به کودکان، در انگلستان است. او بیش از سی کتاب در زمینه تعلیم و تربیت، شامل کتاب‌های داستان، آموزش تفکر به کودکان و تدریس یادگیری به کودکان نوشته است. کتاب‌های او در زمینه فلسفه برای کودکان، حجم بیشتر کتاب‌های ترجمه‌شده به زبان فارسی را تشکیل می‌دهد. او همچنین بیش از بیست سال در مدارس تدریس ‌کرده‌است و از نزدیک با روحیات کودکان آشناست. وی تحقیقاتی در زمینه جایگاه دیالوگ در سنت اسلامی انجام داده است (ناجی، ۱۳۹۰: ۴۵).

فیشر در گفت‌و‌گو با ناجی ‌به این مطلب اشاره می‌کند که برخی از متخصصان برنامه فلسفه برای کودکان مایلند از کتاب‌های عکس‌دار استفاده کنند، مخصوصاً هنگام کار با کودکان کوچک‌تر که تفکر انتزاعی برایشان سخت‌تر است. درحالی که یک داستان خوب، مانند داستان‌های مذهبی یا داستان‌های عامیانه به مصورسازی نیازی ندارد، مسلماًً اگر داستانی با تصویر بیان شود، ذهن به زحمت نمی‌افتد تا مفهوم کلمات را بسازد (همان، ۵۱). بر همین اساس، داستان را ابزار مهمی در جهت درگیر‌کردن کودکان در بحث می‌داند و معتقد است داستان، معمولی‌ترین سرآغاز برای آموزش فلسفه به کودکان و وسیله‌ای طبیعی برای پرورش تفکر، دانش و مهارت‌های زبانی است.

۲٫ ۴٫ ۴٫ فلسفه برای کودکان در فرانسه

اسکار برینیفیر[۶۶] یکی از فعالان برنامه‌ (فبک)[۶۷] در فرانسه است. وی مؤلف چندین کتاب برای کودکان و نوجوانان فرانسوی در همین زمینه است و در کشورهای مختلف کارگاه‌های مربوط ‌به این برنامه را ارائه می‌دهد (ناجی، ۱۳۸۷). در شیوه‌ او، استفاده از داستان در تدریس الزامی نیست. کلاس را می‌توان با یک پرسش کلی، یک داستان، نقاشی، نمایش فیلم و حتی توصیف اشیا آغاز کرد. پرسش‌های کلی ممکن است درباره‌ موضوع‌هایی هم‌چون مسائل وجودی، اخلاق و مابعدالطبیعه مطرح شود. داستان‌ها می‌توانند داستان‌های فلسفی، قصه‌ها و افسانه های سنتی و همچنین داستان‌هایی که به طور خاص برای اهداف فلسفی نوشته شده است (مانند داستان‌های لیپمن) باشد. وی به داشتن برنامه درسی خاص، به همان نحوی که لیپمن از آن استفاده می‌کند معتقد نیست و در هنگام تدریس به صورت مکرر به متن مراجعه می‌کند و به ایده تعلیم فلسفه، خارج از کلاس درس اعتقاد دارد (برینیفر، ۱۳۸۷: ۱۴۴-۱۴۰).

۲. ۴٫ ۵٫ فلسفه برای کودکان در دانمارک

پر یسپرسن یکی از پیشروان برنامه‌ (فبک) در دانمارک است. وی داستا‌ن‌ها و راهنماهای بسیاری از جمله راهنمایی برای داستان‌های هنس کریستین اندرسن[۶۸] برای استفاده‌ معلمان در کلاس‌های درس نوشته است. به گفته‌‌ی یسپرسن (۱۳۸۷) در دانمارک، برنامه‌ (فبک) مستقل از کارهای لیپمن آغاز شد، یعنی زمانی‌که او چیزی درباره‌ آن نمی‌دانست. زمانی‌که وی معلم یک کلاس بود، به طور تصادفی داستان‌هایی نوشت که مؤثر بودند. بعد از اطلاع از برنامه‌ لیپمن، متوجه شد که برنامه‌ لیپمن همان چیزی است که او انجامش می‌دهد (یسپرسن،۱۳۸۷: ۱۳۰).

برنامه‌ (فبک) در دانمارک، برنامه‌ای زمان‌بندی‌شده نیست. سروکله‌ این برنامه ناگهان در کلاس پیدا می‌شود و این وظیفه‌ معلم است که آن‌ را در کلاس دریابد. در نسخه دانمارکی این برنامه، کتاب‌های راهنما، بر آن نیستند تا دانش‌آموزان را به نتیجه خاصی برسانند، هر دانش‌آموز باید راه خود را بیابد و هدف از این کار، اصولاً بالا‌بردن اعتماد به نفس دانش‌آموزان است (همان).

۲. ۴٫ ۶٫ فلسفه برای کودکان در ژاپن

تتسیو کونو استادیار دانشگاه تاماگاوا و یکی از فعالان آموزش اخلاق و فلسفه در ژاپن است. او روش‌های متفاوتی درباره فلسفه برای کودکان ارائه و در زمینه فلسفه ذهن، فلسفه بدن و روان‌شناسی نظری مطالعه ‌کرده‌است. وی ‌در مورد تحولات جدید آموزش‌و‌پرورش ژاپن بر مبنای برنامه فلسفه برای کودکان می‌گوید:

«در اینجا هیچ کلاسی برای آموزش فلسفه وجود ندارد و تنها کلاس‌هایی برای آموزش اخلاق از دبیرستان به بالا در نظر گرفته شده است. در دبستان، معلم‌ها به شاگردان می‌آموزند که چگونه درباره موضوعات اخلاقی قضاوت کنند و چطور رفتاری مطابق با اخلاق داشته باشند. در عین حال، معلم‌ها می‌کوشند در کلاس ادبیات، حس اخلاقی شاگردان را پرورش دهند و آن‌ ها را با دیگران سازگارتر کنند. از آنجا که فلسفه مبتنی بر بحث و تفکر است، این آموزش در دبستان نمی‌تواند آموزش فلسفه نامیده شود» (کونو، ۱۳۹۰: ۷۹).

از آنجا که آموزش‌و‌پرورش ژاپن و ایران شباهت‌های زیادی دارند، توجه به مشکلات مشترک این برنامه در ارائه راه حل در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.

۲٫ ۴٫ ۷٫ فلسفه برای کودکان در آفریقای جنوبی


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

در سوابق فقهی و حقوقی ایران از این مورد از وصف وصیت استفاده می‌شود ولی اگر الفاظ را ما کنار بگذاریم و اصالت را به لفظ ندهیم چه تفاوتی میان وکالتی که برای پس از فوت داده می‌شود با «وصیت» وجود دارد؟ اختلاف این دو ‌تنها در واژه ها و الفاظ است. در حقوق امروز‌ اصل آزادی قراردادها ‌پذیرفته‌شده است. قانون ‌در مورد الفاظ اصراری ندارد قالب‌هایی که در سوابق فقهی برای قراردادها معتبر و تخلف‌ناپذیر بوده‌اند در شرایط کنونی‌‌، آن قالب‌ها اعتبار خود را از دست‌داده‌اند و اراده و قصد اشخاص تأثیرگذار است. فرض کنید فردی به دیگری وکالت دهد که پس از فوت او وکیل‌ بخشی از اموال او را البته در حد ثلث، به یک بنیاد نیکوکاری منتقل کند. این فرد اطلاعات حقوقی ندارد و واژه وصیت را به کار نبرده است. آیا بایستی به‌صرف اینکه واژه وصیت را به کار نبرده این وکالت پس از فوت را بی‌اعتبار بدانیم؟ یا اینکه اراده موکل را ‌بر دادن وکالت برای انجام کاری پس از فوت او به رسمیت بشناسیم و آن را برخلاف قواعد آمره ندانیم.

البته زمانی که یک شخص در ضمن یک سند شخصی دیگر را وکیل در زمان حیات و وصی در زمان ممات قرار دهد که مال معینی از او را بفروشد یا سند انتقال آن را امضاء کند در اعطاء توأمان وکالت و وصایت نباید تردید کرد. چراکه اعطاء توأمان وکالت و وصایت را در ضمن یک سند باید قرینه‌ای دانست که موکل و موصی وکالت می‌دهد که در زمان حیات او مال موضوع وکالت فروخته شود و چون احتمال می‌دهد که وکیل نتواند در زمان حیات او مورد وکالت را سرانجام بخشد به او وصایت هم می‌دهد که بعد از فوتش وکیل این بار در ردای وصی‌ کارهای ناتمام را به انجام رساند. بدیهی است اگر وکیل قبل از فوت موکل مورد وکالت را به طور تمام و کمال عملی ساخته باشد دیگر موردی برای وصایت باقی نخواهد بود و وصایت منقضی شده محسوب خواهد شد و اگر عمل به وکالت نکرده باشد با وقوع معلق علیه وصایت که فوت باشد وصایت تشکیل‌شده در حالی که در همان زمان وکالت منفسخ گشته است.

۳-۲-۸: وکالت‌نامه غایب مفقودالاثر

با تعریف ماده ۱۰۱۱ قانون مدنی، غایب مفقودالاثر کسی است که از غیبت او مدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به‌هیچ‌وجه خبری نباشد و مطابق ماده ۱۰۱۹ همین قانون؛ حکم موت فرضی غایب در موردی صادر می‌شود که از تاریخ آخرین خبری که از حیات او رسیده است مدتی گذشته باشد که عادتاً شخص غایب، زنده نمی‌ماند.

حال این سؤال مطرح می‌شود که آیا وضعیت حقوقی غایب مفقودالاثر بعد از صدور حکم موت فرضی او و قطعیت آن، مانند کسی است که واقعاً فوت نموده و در نتیجه وکالت‌نامه‌ای که یک‌طرف آن فرد مفقود بوده، باطل است؟ یا این دو وضعیت با یکدیگر قابل قیاس نیستند. قانون مدنی، در این خصوص، حکم صریحی ندارد. بااین‌حال، برای بررسی این دو وضعیت، مناسب است دو موضوع را از یکدیگر تفکیک نماییم. نخست اینکه غایب مفقودالاثر از خود دارایی باقی گذاشته و برای اداره آن تکلیف مشخص و وکیل معین ‌کرده‌است، و یا اینکه اصولاً موضوع مربوط به قبل از صدور و قطعی شدن حکم موت فرضی وی می‌باشد، و دوم آنکه پس از صدور حکم موت فرضی و قطعی شدن آن، ‌در مورد وکالت‌نامه‌ای که یک‌طرف آن غایب مفقودالاثر است، این بحث مطرح می‌شود.

مورد نخست به بحث ما ارتباطی پیدا نمی‌‌کند و به نظر می‌رسد قبل از صدور و قطعیت حکم فوت فرضی درهرحال، وکالت‌نامه غایب مذکور، ازاین‌جهت معتبر خواهد بود. اما بحث ما درجایی است که غایب مفقودالاثر (غایب مفقودالخبر) یک‌طرف وکالت‌نامه و مثلاً موکل است و براثر درخواست ورثه او یا وصی و موصی‌له، دادگاه پس از تحقیق و بررسی درنهایت حکم قطعی بر موت فرضی او را صادر و اعلام می‌کند. در اینجا، نظر ارجح آن است که با صدور حکم قطعی دادگاه مبنی بر فوت فرضی، وکالت‌نامه او نیز فاقد اعتبار لازم خواهد شد. زیرا؛ اولاً بند ۳ ماده ۶۷۸ قانون مدنی بدون قید و شرط، موت یا جنون وکیل یا موکل را یکی از راه‌های انقضای وکالت می‌داند. پس فوت، چه حقیقی و چه فرضی، مشمول بند یاد‌شده خواهد گردید. ثانیاًً، با تشابه و وحدت ملاک فوت واقعی و فرضی، نتیجه می‌گیریم که آثار حقوقی آن دو هم یکی است و فوت فرضی نیز مانند حقیقی وکالت را زایل می‌کند. ثالثاً، با دقت در مفاد مواد ۱۴۰ (قسمت پایانی)، ۱۴۳ و ۱۶۰ قانون امور حسبی، همچنین قسمت اخیر ماده ۱۰۲۶ و ماده ۱۱۵۶ قانون مدنی هم این اندیشه تقویت می‌شود که با صدور حکم قطعی فوت فرضی غایب مفقودالاثر، اثر حکم فوت فرضی به وکالت‌نامه نیز تسری پیدا می‌کند. در این‌باره برخی نوشته‌اند؛ وضعیت حقوقی غایب پس از صدور حکم فوت فرضی مانند کسی می‌باشد که حقیقتاً مرده است[۱۳۷] و یا حکم فوت فرضی که قطعیت پیدا نمود، مورد آن قوه شیء ‌محکوم به را پیدا می‌کند، یعنی دارای همان آثاری خواهد بود که موت حقیقی دارا می‌باشد[۱۳۸].

البته اگر پس از صدور و اعلام حکم فوت فرضی، غایب مفقودالخبر (غایب مفقودالاثر) پیدا شود یا زنده‌بودن یا تاریخ واقعی فوت او معلوم گردد، ناگزیر بایستی معتقد بود که حسب مورد، وکالت‌نامه وی نیز معتبر یا تا تاریخ فوت حقیقی او اعتبار داشته است. زیرا، در حالی که مثلاً ثابت می‌شود موکل زنده است و تنها حکم قطعی دادگاه او را در حکم مرده فرض نموده، دلیلی قانونی و منطقی بر بطلان و بی‌اعتباری وکالت وی نمی‌توان ارائه نمود و حکم موت فرضی صادره را موجه و معتبر دانست. به‌علاوه، از وحدت ملاک و مفاد مواد ۱۳۵ و ۱۶۱ قانون امور حسبی و ۱۰۲۷ و ۱۰۳۰ قانون مدنی نیز می‌توان تا حدودی ‌به این نتیجه نائل شد. هرچند پس از اعتقاد بر بطلان عقد، متعاقباً معتبر تلقی نمودن آن مشکل است. ولی، وقتی حکم فوت فرضی در حکم فوت واقعی است، اعتقاد به بطلان وکالت، پس از صدور حکم قطعی فوت فرضی هم، در حکم بطلان است، نه بطلان؛ و در نتیجه پس از پیدا شدن مفقود و احراز حیات وی، وکالت‌نامه‌اش نیز از این جهت واجد اعتبار لازم خواهد بود.

۳-۳: ورشکستگی

عده‌ای از تجار و شرکت‌های تجاری با علم به اینکه در وضعیت توقف و ورشکستگی قرار دارند و قادر به تأدیه‌ دیون خود نیستند و یا بدون آگاهی از چنین وضعیتی اقدام به معاملاتی می‌نمایند و قراردادهایی را منعقد می‌سازند.

قانون تجارت نسبت ‌به این‌گونه اعمال تاجر ورشکسته بی‌تفاوت نبوده و برای حفظ حقوق بستانکاران و به منظور جلوگیری از ضرر طلبکاران، بعضی از معاملات تاجر ورشکسته را حتی قبل از صدور حکم ورشکستگی باطل یا قابل‌فسخ دانسته است، ‌بنابرین‏ بررسی آثار اعمال حقوقی و معاملات تاجر ورشکسته بسیار مهم می‌باشد.

ازآنجاکه موضوع تحقیق ما ‌در مورد وکالت می‌باشد ‌بنابرین‏ طبیعتاً به بررسی انعقاد عقد وکالت ورشکسته اکتفا کرده و آثار و شرایط آن را موردبررسی قرار خواهیم داد.

ماده ۶۷۸ قانون مدنی که از راه‌های انقضای وکالت بحث می‌کند، ‌در مورد وکالت تاجر ورشکسته، حکمی ندارد. ‌بنابرین‏ وضعیت قرارداد وکالت ورشکسته را باید از قانون تجارت موردبررسی قرار دهیم.

۳-۳-۱: ورشکستگی وکیل


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

بر اساس اصل ۱۷۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به جرائم نیروهای مسلح که در ارتباط با وظایف خاص نظامی و انتظامی خود مرتکب می‌شوند، محاکم نظامی رسیدگی می‌کنند. لکن محاکم نظامی مذکور به علت مشکلات اجرائی تا سال ۱۳۶۴ تشکیل نگردید تا آنکه در همان سال قانون دادرسی نیروهای مسلح در ۱۲ ماده و ۸ تبصره به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و از ابتدای سال ۱۳۶۵ سازمان قضائی نیروهای مسلح از ادغام سازمان قضائی ارتش، دادسرا و دادگاه انقلاب و عمومی پاسداران به وجود آمده و از آن تاریخ به بعد این سازمان یگانه مرجعی است که به جرائم خاص نظامی وانتظامی اعضای ارتش، سپاه و بسیج، کمیته های انقلاب اسلامی، ژاندارمری، شهربانی، پلیس قضائی و همه ی نیروهای مسلح قانونی دیگر رسیدگی می‌کند.[۱۶۳] البته در سال ۱۳۶۰ قانون «الحاق سازمان قضائی ارتش به دادگستری جمهوری اسلامی ایران»[۱۶۴]، این سازمان را به وزارت دادگستری ملحق نمود و آن را از لحاظ ساختاری از قوه قضائیه جدا نمود. وضع این قانون با توجه به اصل استقلال قوا و به ویژه ضرورت جلوگیری از اعمال نفوذ قوه مجریه یا به عبارت دقیق تر حزب حاکم در قوه مجریه بر نیروی نظامی و خطر تبعیت بی قید و شرط قوای نظامی از قوه ی مجریه را فراهم می‌کند، زیرا قوه ی مجریه آنگاه که نیروی نظامی از وظایف غیرقانونی دیکته شده به وی خودداری می‌کند با اهرم سازمان قضائی بر وی اعمال حکومت می‌کند. هرچند که در قوانین آتیه ‌به این مسئله اشاره نشده است و بنابر نظر عده ای، وضع قوانین جدید سبب نسخ ضمنی قانون فوق الذکر شده است، اما باید گفت که در قوانین آتیه به ویژه قانون سال ۱۳۹۳ نیز اشاره ای به جایگاه تشکیلات سازمان قضائی در قوه قضائیه ننموده است و تنها اشاره کرده که ایجاد تشکیلات برعهده ی رئیس قوه قضائیه است[۱۶۵] و از آنجا که صرف ایجاد تشکیلات نمی تواند بیانگر ایجادشدن یک دستگاه در درون یک قوه باشد (زیرا بدان گونه باید پس از تفویض اختیارات اداری واستخدامی رئیس قوه قضائیه به وزیر دادگستری باید می پذیرفتیم که تشکیلات اداری در درون قوه مجریه تشکیل می شود. به ویژه از آنجا که در قوانین لاحق قرینه ای برای نسخ وجود ندارد)، باید نتیجه بگیریم آنجا که در نسخ یا عدم نسخ شک کردیم، باید اصل را بر عدم بگذاریم و اذعان نماییم که قانون مذکور هنوز به قوت خود باقی است. هرچند که از قراین بر می‌آید قانون‌گذار این ماده واحده را از خاطر برده است و در صحنه ی اجرا نیز ملاک عمل قرار نمی گیرد، اما با توجه به اصل حاکمیت قانون، باید گفت که با توجه به بقای این قانون و الزام به تبعیت از آن، باید نتیجه نمود ساختار قضائی نیروهای مسلح در وزارت دادگستری تشکیل می شود و در پاره ای از مواردی که قانون‌گذار مشخص نموده است به قوه قضائیه اجازه ی اعمال نفوذ داده است که از این میان می توان به تبصر ۱ ۲و قانون «الحاق سازمان قضائی ارتش به دادگستری جمهوری اسلامی ایران» مصوب [۱۶۶]۱۳۶۰ ،ماده ۶ و ۱۱ قانون «دادرسی نیروهای مسلح» مصوب ۱۳۶۰ و اصلاحی ۱۳۶۸ اشاره نمود.[۱۶۷]

بند چهارم. معاون رئیس قوه قضائیه جایگزین وزیر دادگستری

به نظر می‌رسد که قانون‌گذار قانون عادی با وضع قوانین فوق الذکر و ایجاد واحدهای قضائی در درون قوه ی مجریه به دوران مشروطه که قوه ی قضائیه زیر نظر وزارت دادگستری بوده، نظر داشته است و در عین پذیرش قوه ی قضائیه ی مستقل از هیات دولت، نظر به ایجاد یک دستگاه عدالت، در سطحی بسیار کوچک تر از قوه ی قضائیه ی مصرح در قانون اساسی، داشته است، هرچند که این نظر، از نظر دکترین حقوقی به ویژه حقوق ‌دانان عمومی امری اشتباه و دور از ذهن است اما متاسفانه رویه ی موجود به نحوی است که بر این امر، صحه می‌گذارد. علاوه بر وجود دو دستگاه قضائی در درون وزارت دادگستری ، وزیر دادگستری به موجب قانون عادی دارای وظایف و اختیاراتی است که کاملاً به ایشان شانی همتراز با جایگاه رئیس کنونی قوه ی قضائیه اعطا ‌کرده‌است، وظائفی که در بالا به آن ها اشاره نمودیم. اما این عمل، خلاف قانون اساسی است، زیرا در قانون اساسی منحصراًً یک قوه ی قضائیه پیش‌بینی شده است و قانون‌گذار قانون اساسی، با وابستگی قوه ی قضائیه به قوه ی مجریه صراحتا مخالفت نموده است. در نتیجه، نظر به اینکه مقام وزیر کارایی لازم را با توجه به مطالب گذشته در قوه ی قضائیه ندارد و دیگر آنکه در هنگام بازنگری قانون اساسی نیز، عده ای تلاش نمودند تا این مقام ابقا نگردد و جایگزین ایشان، مقامی درون قوه ی قضائیه گردد تا از نظارت ها و پاسخ دهی به سایر قوا مصون باشد، توصیه می شود که به جای این مقام به پیشنهاد برخی از اعضای شورای بازنگری عمل شود که در و در پاسخ به دلایل مطرح شده ی شورای بازنگری نیز می توان به دلایل زیر اشاره نمود:


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 186 187 188 ...189 ... 191 ...193 ...194 195 196 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب