• برخی از حقوق ‌دانان نیز با تأیید نظر دوم فقها، چنین استدلال می نمایند که نزدیکی با زن بعد از انقضا عده، مانند نزدیکی با زن آزاد و خالی از موانع نکاح است و نمی تواند در حرمت نکاح، مؤثر باشد. در صورت جهل به عده و حرمت نکاح، فقط نزدیکی با زنی که در عده است، به منزلۀ نزدیکی با زن شوهر دار و موجب ایجاد حرمت ابدی است. پس اگر نزدیکی بعد از پایان گرفتن عده، صورت گیرد، زن به منزلۀ شوهر دار نبوده و نزدیکی نباید موجب حرمت شود. دو چیز موجب حرمت ابدی است : یکی عقد با علم به عده و حرمت نکاح و دیگری دخول در عده و هر گاه هیچ یک از این دو چیز وجود نداشته باشد، حرمت ابدی پدید نخواهد آمد.[۶۳] برخی دیگر نیز در تأیید این نظر، معتقدند که حرمت ابدی، خلاف اصل است و مطابق قواعد اصول، باید به قدر متیقن، اکتفا نمود. در مادۀ ۱۰۵۱ قانون مدنی نیز شرط نزدیکی در زمان عده، بیان شده است.[۶۴]

    • در مقابل برخی دیگر از حقوق ‌دانان معتقدند که برای ایجاد حرمت، کافی است که نکاح در زمان عده واقع شود و در اثر آن، نزدیکی به عمل آید، خواه نزدیکی در زمان عده باشد و خواه پس از سپری شدن آن.[۶۵]

از نظر نگارنده نیز، نزدیکی در این حالت، باعث حرمت نمی شود، زیرا حرمت ابدی، استثناء بوده و باید تفسیر مضیق شود. اصل بر صحت است و هرجا که قانون‌گذار، قائل به ایجاد حرمت ابدی بوده است، تصریح نموده است.

پس اثر زناشوئی در این بند، ایجاد حرمت ابدی میان زن و مردی است که مرتکب این اقدام شده اند، خواه این اقدام از روی جهل به موضوع یا حکم صورت گرفته باشد خواه از روی اطلاع. از طرف دیگر مطابق مادۀ ۶۴۴ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ برای چنین عملی، چنین مقرر شده است : « اگر زن و مردی با هم ازدواج کنند و زن در عدۀ دیگری باشد، چنانچه نزدیکی صورت نگرفته باشد، هر یک از طرفین در صورت عالم بودن به عده، به شش ماه تا دو سال حبس و یا از سه تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی، محکوم خواهد شد. »

همچنین مادۀ ۱۰۵۴ قانون مدنی در ادامۀ این بحث، چنین مقرر می‌دارد : « زنای با زن شوهردار یا زنی که در عدۀ رجعیه است، موجب حرمت ابدی است.» شق ۲ مادۀ ۸ قانون امور حسبی نیزدر خصوص زن مطلقۀ رجعیه، همین حکم را مقرر داشته است.

از این ماده نتایج زیر، قابل استنتاج می‌باشد:

۱ – رابطۀ زناشوئی و وقوع دخول فی ما بین یک زن متأهل یا زنی که در عدۀ طلاق رجعیه است و مرد غریبه (که زنا نامیده می شود)، باعث ایجاد حرمت ابدی میان این دو می شود.

۲ – وقوع زنا با زنی که در عدۀ طلاق بائن یا وفات است، باعث ایجاد حرمت ابدی نیست. این نتیجه ، از مفهوم مخالف مادۀ فوق، نتیجه گرفته شده است و حقوق ‌دانان معتقدند که حکم مقرر در این ماده، مخصوص عدۀ طلاق رجعی است.[۶۶]

۳ – پس از انحلال نکاح نیز زن نمی تواند با زانی نکاح کند، خواه مرد در حال زنا، علم به شوهر داشتن زن، داشته است یا نه و خواه اینکه زن نیز زناکار محسوب می شود یا عملش ناشی از اکراه و اشتباه بوده است، خواه بوسیلۀ شوهر مدخوله شده باشد یا خیر.[۶۷]

۴ – برخی از حقوق ‌دانان، به تبعیت از فقها، معتقدند که اگر حکم این ماده، بر عکس باشد، حرمت ابدی حاصل نمی شود. ایشان معتقدند که در جائیکه زن زانیه و مرد واطی به شبهه یا مکره بوده باشد، حرمت ابدی حاصل نمی شود.[۶۸]

بند سوم : طلاق سوم و نهم

مادۀ ۱۰۵۷ قانون مدنی در این خصوص چنین مقرر داشته است : « زنی که سه مرتبه متوالی، زوجۀ یک نفر بوده و مطلقه شده، بر آن مرد حرام می شود، مگر اینکه به عقد دائم، به زوجیت مرد دیگری درآمده و پس از وقوع نزدیکی با او، به واسطۀ طلاق یا فسخ یا فوت، فراق حاصل شده باشد. » در ادامه در مادۀ ۱۰۵۸ همین قانون، چنین آمده است: «زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عدّی است، مطلقه شده باشد، بر آن شخص حرام مؤبد می شود.»

موارد ذیل در خصوص بحث ما قابل تأمل می‌باشد:

۱ – حکم این ماده ویژۀ نکاح دائم است.

۲ – حرمت این ماده فقط ‌در مورد سه بار طلاق جاری است و به فسخ نکاح ارتباطی ندارد.

۳ – بعد از طلاق سوم، این زن و مرد بر یکدیگر حرام می‌شوند و نمی توانند با هم ازدواج نمایند ، مگر اینکه زن به زوجیت یک مرد دیگر که در اصطلاح محلّل نامیده می شود، در آمده و نزدیکی بین این دو صورت پذیرد و سپس بواسطۀ طلاق یا فسخ نکاح یا فوت، از وی جدا شود. در این صورت ازدواج این زن با شوهر سابق خود برای بار چهارم صحیح می‌باشد. البته نکتۀ مهم این ماده آن است که زن باید در هر سه بار به واسطۀ طلاق، از شوهرش جدا شده باشد. به نظر مؤلفین حقوقی، سوابق تاریخی این ماده و مبنای فقهی آن، نشان دهندۀ آن است که انحلال نکاح در هر سه بار باید به واسطۀ طلاق بوده باشد نه فسخ نکاح.[۶۹]

پس در واقع، اثر زناشوئی و نزدیکی در این قسمت، حلال کردن زن سه طلاقه برای شوهر سابقش می‌باشد. به تصریح قانون و شرع اسلام، در صورت عدم وقوع نزدیکی بین زن و محلّل، زن همچنان بر شوهر سایق خویش، حرام می‌باشد.

۴ – اما ‌در مورد طلاق نهم، وضعیت فرق می‌کند. در نه طلاق، اگر شش عدد از این طلاقها، عدی بوده باشد و برای بار نهم، زن طلاق داده شود، حرمت ابدی میان زن و شوهر، ایجاد می شود و محلّل نیز این حرمت را برطرف نمی سازد.

در تعریف طلاق عدی، چنین گفته شده است : « طلاق، هرگاه صحیحا ًواقع شود و در عدۀ رجعیه، رجوع کند و واقعه اتفاق افتد و سپس طلاق رجعی صحیحی در طهر دیگر بگوید، این طلاق را عدی گویند، به علت رجوعی که در عده، واقع شده است.»[۷۰] به عبارت دیگر؛ طلاق عدّی، طلاقی است که مرد با اجازۀ قانون در زمان عدّه، به زن خود رجوع می کند و پس از رجوع، دوباره با او نزدیکی می کند و بعد او را طلاق می‌دهد.[۷۱]

پس اثر وقوع نزدیکی در این مورد، تبدیل شدن طلاق به طلاق عدی بوده که پس از رسیدن به شش بار و با جمع سایر شرایط، ایجاد حرمت ابدی میان این زن و مرد می کند.

مبحث دوم : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در عقد دختر باکره

گفتار اول: نظرات گوناگون پیرامون شرط استیذان از ولی دختر

مادۀ ۱۰۴۳ قانون مدنی در خصوص ازدواج دختر باکره، چنین مقرر می‌دارد : «نکاح دختر باکره، اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازۀ پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری، بدون علت موجه، از دادن اجازه مضایقه کند، اجازۀ او ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آن ها، قرار داده شده، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص، به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نمایند».

فقها در خصوص ازدواج دختر بالغۀ باکره، نظرات متعددی دارند که به قرار ذیل می‌باشد:

    • عده ای معتقدند که ولایت پدر و جد پدری، به محض بلوغ دختر، ساقط می شود و اختیار نکاح، به طور کامل در اختیار اوست.[۷۲]

    • برخی دیگر معتقدند که مادامیکه دختر باکره می‌باشد، ولایت پدر و جد پدری به او باقی است و حتی این دو نفر می‌توانند بدون کسب اجازۀ دختر، برای او نکاح نمایند.[۷۳]

    • برخی عقیده دارند که ولایت پدر جد پدر بر دختر با رضایت او مشترک می‌باشد. هیچکدام به تنهائی قادر به نکاح نمی باشند.[۷۴]

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۱-۶-۱-۲)افزایش توانایی جسمی

مصرف مواد مخدر به دلیل اثرات ذهنی نشئه آور باعث کاهش خستگی و احساس افزایش توانایی جسمی برای کارهای سنگین بدنی می‌گردد. این حالت باعث می شود که تعداد زیادی از افراد که کارهای سنگین دارند ابتدا برای افزایش توانایی ، شروع به مصرف گهگاه این مواد کنند. غافل از اینکه مصرف دراز مدت این مواد نه تنها با افزایش پیش رونده دوز مصرفی، باعث از دست رفتن نتیجه کار اقتصادی آن ها می شود، بلکه حالت مزمن رخوت و افسردگی ایجاد می‌کند که هر گونه فعالیت شغلی ثمر بخش را مختل می‌کند. چنین علتی را در کسانی که به کارهایی مشغولند که نیازمند فعالیت های سنگین هستند مثل کارگران ساختمانی، نانوایان، یا مشاغلی که نیازمند بیداری طولانی می‌باشند مثل رانندگان کامیون و همچنین مشاغلی که نیازمند زندگی طولانی در محیط کارگاهی بیرون از شهر است مثل مهندسان می بینیم(صراحی،۱۳۸۷ ).

۲-۶-۱-۲)افزایش توانایی جنسی

تعداد زیادی از معتادان ترکیبات تریاک را ابتدا با انگیزه افزایش توانایی جنسی مصرف می‌کنند، یکی از اثرات این مواد این است که انزال را به تأخیر می اندازد. احتمالا این اثر مطلوب مردانی است که دچار عارضه شایع انزال زودرس هستند. این افراد از کسانی که به اندازه خودشان نا آگاهند کمک می خواهند و بسیاری از این مشاوران ناآگاه نیز مصرف تریاک را راه حل مشکل می دانند. نکته مهم اینجا است که مصرف مداوم تریاک کاهش میل جنسی و حتی ناتوانی جنسی ایجاد می‌کند (میرزایی نیستانی، ۱۳۸۹ ).

۳-۶-۱-۲) اختلالات روانپزشکی درمان نشده

یکی از مهمترین علل شروع سوء مصرف مواد مخدر و همچنین از علل مهم عود پس از ترک اعتیاد، اختلالات روانپزشکی درمان نشده است. بیماری های روانپزشکی از شیوع بالایی در جمعیت برخوردارند. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت ۲۵ درصد جمعیت در هر مقطع زمانی نیاز به درمان روانپزشکی دارند. اختلالات روانپزشکی زیادی می‌توانند باعث وابستگی به مواد شوند. برخی از اختلالات روانپزشکی که بیشتر با وابستگی مواد ارتباط دارند شامل بیماری افسردگی و اختلالات اضطرابی است (سهرابی،۱۳۸۷).

۴-۶-۱-۲) دردهای جسمانی مزمن

مصرف مواد افیونی برای آرامش بیشتر و راه حلی برای تسکین درد افرادی که با یک درد جسمانی مزمن مواجه هستند و همچنین آستانه درد پایینی دارند می‌تواند راه حلی ساده و مثمرثمر باشد.

۵-۶-۱-۲) احساس لذت

مصرف مواد مخدر به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی که در مدار پاداش مغز به وجود می آورد از جمله افزایش هورمون های سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین می‌تواند گرایش زیادی را در افرادی که به دنبال لذت و دریافت آن می‌باشند به وجود آورد.

۶-۶-۱-۲) همانند سازی با بزرگترها

از دیگر عوامل سوء مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان، همانند سازی با بزرگترهاست. با توجه به اینکه نوجوانی یکی از مراحل حساس رشد است و به نوعی فرد از کودکی به بزرگسالی وارد می شود مصرف مواد مخدر می‌تواند یک احساس بزرگسالی و یک نوع دفاع در برابر احساسات کودکی، حقارت و افراد بزرگسال دیگر باشد.

۷-۶-۱-۲) مقابله با استرس

همه ما روزانه با استرس های محیطی مختلفی مواجهیم، در واقع زندگی جریانی است از مواجهه با استرس ها و هر کدام از ما در برخورد با این مسئله از روش های مختلفی استفاده می‌کنیم. گاهی این روش‌ها آگاهانه است و گاهی کاملا نا آگاهانه است. گاهی روش مقابله فرد با استرس روش پخته و کمال یافته ای است چنین فردی در برخورد با مشکلات از روش هایی استفاده می‌کند که نه تنها استرس ها باعث درهم شکستگی او نمی شوند بلکه از درون هر استرس بالنده تر بیرون می‌آید. اما وجود روش های ناپخته مقابله با استرس باعث در هم شکستگی فرد در مقابل استرس ها می شود و فرد با احساس شکست، یاس، ناامیدی و درماندگی از هر استرس بیرون می‌آید این احساسات منفی یکی از زمینه‌های سوء مصرف مواد است (شاکرمی،۱۳۸۶).

۷-۱-۲) اصطلاحات مرتبط با اعتیاد

مسمومیت ناشی از مواد: تجربه ناسازگارانه موقتی تغییرات رفتاری یا روانی در اثر تراکم مواد در بدن است.

تحمل: حالتی در فرد مصرف کننده است و زمانی روی می‌دهد که فرد برای دستیابی به تاثیر مطلوب، به طور فزاینده ای به مقدار بیشتری از مواد نیاز دارد، یا زمانی که فرد احساس می‌کند بعد از مصرف یکسان مواد، تاثیر آن کمتر شده است.

سوء مصرف: الگوی ناسازگارانه مصرف مواد که ضرف یک دوره ۱۲ ماهه روی می‌دهد و به اختلال یا پریشانی شدید منجر شود که با یک مورد زیر یا بیشتر مشخص می شود۱- ناتوانی در برآوردن تعهدات ۲- مصرف مواد در موقعیت هایی که از لحاظ جسمانی خطرناک هستند ۳- مشکلات قانونی ۴- مشکلات میان فردی

وابستگی به مواد: نوعی الگوی ناسازگارانه مصرف مواد است که با مجموعه ای از نشانه های شناختی، رفتاری، و فیزیولوژیکی ظرف دوره ۱۲ ماهه آشکار می شود که مصرف مداوم مواد آن را ایجاد می‌کند (هالجین،۲۰۰۳،ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۹ ).

وابستگی مشترک: به گروهی از الگوهای رفتاری اعضای خانواده اطلاق می شود که تحت تاثیر مصرف مواد یا اعتیاد عضو دیگری از خانواده قرار دارند (سادوک،۲۰۰۷ ).

۸-۱-۲) انواع مواد مخدر

محرک ها[۲۲]: این داروها تاثیر فعال کننده ای بر سیستم عصبی دارند که موجب برانگیختن سیستم عصبی سمپاتیک و تاثیرات مرتبط با این سیستم می شود. و پس از این حالت برانگیختگی و انرژی زیاد، یک حالت خمودگی یا افسردگی در فرد به وجود می‌آید به نوعی می توان گفت که در این حالت یک حالت شارژ و متعاقب آن دشارژ در فرد به وجود می‌آید. انواع این مواد را می توان آمفتامین ها، کوکائین ها، کافئین نام برد که این مواد از لحاظ ساختار شیمیایی، تاثیرات جسمانی و روانی و خطر بالقوه ای که برای مصرف کننده دارند و با یکدیگر متفاوتند.

۱-۸-۱-۲) توهم زا ها[۲۳]:داروهایی هستند که تجربیات ادراکی نابهنجاری به شکل هذیان ها و توهمات که معمولا دیداری هستند،به وجود می آورند. مسمومیت با داروهای توهم زا، تغییرات ناسازگارانه رفتاری و روانی مانند اضطراب، افسردگی، عقاید عطفی، ترس از دست دادن عقل، تفکر پارانوئید و به طور کلی اختلال در عملکرد به وجود می آورند. تغییرات ادراکی ، مانند تشدید ادراک ها، احساس های منع شخصیت، توهمات و هذیان ها نیز بارز هستند. پاسخ های فیزیولوژیکی عبارتند از: گشادی مردمک ها، افزایش ضربان قلب، تعریق، تپش قلب، دید تار، لرزش و ناهماهنگی حرکتی. این واکنش در برخی افراد شدیدترند و امکان دارد اختلال های ناشی از مواد توهم زا، مانند دلیریوم، اختلال روانپریشی، اختلال خلقی اختلال اضطرابی به وجود آورد.

داروهای توهم زا جند نوع هستند که برخی از آن ها مصنوعی و برخی طبیعی می‌باشند.پرمصرف ترین داروی توهم زا عبارتند از: اسید لیسرجیک دی اتیلامید (LSD[24])، سیلوسیبین[۲۵] (که در قارچ های توهم زا یافت می شود) دی متیل تریپتامین (DMT[26])، مسکالین(پیوت[۲۷])، دی متوکسی متیل آمفتامین[۲۸] (DOM یا STP که مخفف «صفا، آرامش و صلح» است) ،متیلن دی اوکسی متامفتامین[۲۹]، و فن سایکلیدین(pcp[30]).


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

در این ماده مقنن به منظور استمرار قرار تعلیق تعقیب و پایبندی بزهکار به تعهدات خویش شرایطی را در قالب تبصره‌های ماده ۸۱ ذکر نموده است که بررسی این شرایط را به فصل بعد موکول خواهیم نمود.

گفتار چهارم: اجرای میانجیگری

نهاد میانجیگری برای نخستین مرتبه به صورت مدون و مصرح در قانون آیین دادرسی کیفری گنجانده شد و شرایط و اهدافی برای آن درنظر گرفته شد، مسلماًً با توجه به بدیع بودن این نهاد، همچون هر نهاد تازه تأسيس دیگری با چالش های بسیاری در عمل و اجرا مواجه خواهد بود.

بدین منظور مقنن در ماده ۸۴ قانون آیین دارسی کیفری شرایط اجرا، اشخاص و ترتیب آن ها را به آیین نامه اجرایی آن موکول نمود و بدین صورت بیان نمود که؛ « چگونگی انجام دادن کار در مؤسسات عام المنفعه موضوع بند(ج) ماده(۸۱) این قانون و ترتیب میانجیگری و شخص یا اشخاصی که برای میانجیگری انتخاب می‌شوند، موضوع ماده (۸۲) این قانون به موجب آیین نامه ای است که ظرف سه ماه از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می شود و پس از تأیید رییس قوه قضاییه به تصویب هیئت وزیران می‌رسد.» تا زمان نگارش متن حاضر آیین نامه ای از طرف سازمان های متولی مذکور به تصویب نرسیده است و ‌بنابرین‏ به جهت تکمیل تحقیق حاضر می بایست به تبیین برخی نکات آیین نامه ای که در آینده تصویب خواهد شد بپردازیم.

همان گونه که مشخص و معین شده است مقنن دو امر را در ماده ۸۲ به آیین نامه موکول نموده است؛ نخست اشخاص و نهادهای متولی برای میانجیگری و دوم ترتیب میانجیگری. بدین منظور در ذیل به صورت مختصر با بررسی تجربه کشورهای پیش رو در این زمینه به پیش‌بینی مختصات مرجع میانجیگری خواهیم پرداخت.

الف. شورای حل اختلاف

در فصل نخست به صورت تفصیلی به شورای حل اختلاف پرداخته شد و بیان گردید که مقنن در سال ۱۳۸۱ در ماده ۱۸۹ برنامه سوم توسعه به منظور کاهش مراجعات مردم به محاکم دادگستری و در راستای توسعه مشارکت مردمی و رفع اختلافات محلی اموری را که ماهیت قضایی نداشته و یا ماهیت قضایی آن ها کم است به شورای حل اختلاف واگذار نموده است. و سپس به بررسی قانون شورای حل اختلاف مصوب ۱۳۸۷ و آیین نامه آن پرداختیم.

مقوله ای که در اینجا مهم است قرار گرفتن این نهاد به عنوان مرجع میانجیگری در اختلافات فی مابین بزهدیده – بزهکار است. این مسئله که قابلیت های ترمیمی این نهاد چه میزان و از چه الگویی پیروی می کند یکی از مباحث در این بخش می‌باشد. به همین منظور نگارنده ضمن بررسی ظرفیت این نهاد با مراجعه به الگوی آن در حقوق کامن لاو به تعارض موجود در ساختار شورا با ساختار سیستم حقوقی ایران پرداخته و آن را از حیث نظری مداقه می‌کند. و سپس با توجه به آمارهایی که از سوی اداره آمار شوراهای حل اختلاف در طول یک دهه پیش منشر شده است به بیان ظرفیت های صلح و سازش در این نهاد می پردازیم.

۱٫ الگوی نظری

شوراهای حل اختلاف در سال ۱۳۸۱ به تاسی از شورای داوری و خانه های انصاف در پیش از انقلاب تشکیل شد. لیکن نگارنده بر این باور است که بارقه های شکل گیری این نهاد در خارج از مرزهای ایران زده شد و آن هم تحت تاثیر دانش آموختگانی که سیستم حقوق عرفی بریتانیا و مشخصاً دادگاه های جنحه (ماجیستریت) را به عنوان الگوی به منظور رسیدن به اهداف فوق الذکر با تأسيس نهادی مشابه به سیستم قضایی ایران پیشنهاد دادند. نگارنده بر این مدعا با ذکر شباهت هایی بین دو دادگاه، تعارض موجود در شورای حل اختلاف با یک الگوی عرفی از یک سو و سیستم حقوقی نوشته شده ایران از سوی دیگر بررسی می‌کند.

– دادگاه های جنحه: در صورتی که بخواهیم به صورت مختصر به بررسی دادگاه های جنحه در انگلستان بپردازیم می بایست بیان نمایم که؛ نظام حقوقی این کشور در طول تاریخ ۱۰۰ سال اخیر تغییرات بسیاری نموده است و در نهایت امروزه به منظور برقراری عدالت، نخست از طریق دادگاه عالی (همچون دادگاه عالی عدالت، دادگاه های سلطنتی، دادگاه های استیناف) و سپس از طریق دادگاه های تالی (همچون دادگاه های بخش در امور مدنی و دادگاه های ماجیستریت در امور کیفری) اجرا می شود.

دادگاه تالی در بریتانیا بخش عمده ای از دعاوی را حل و فصل می کند و در زمینه کیفری رسیدگی به جرایم سبک[۱۸۸] بر عهده ماجیستریت ها (قضات صلح) می‌باشد. که در واقع وظایف خود را به وسیله یک فرد حقوقدان (منشی) انجام می‌دهند[۱۸۹] و قانون تنها در موارد اختلافات بسیار کوچک به آن ها اجازه می‌دهد که به تنهایی اقدام به برقراری صلح کنند و در خصوص جرایم جنحه حتماً می بایست به وسیله منشی حقوق دان اقدام به حل و فصل پرونده نمایند[۱۹۰].

ماجیستریت ها در امور مدنی نیز تا حدودی صلاحیت دارند و در زمینه حقوق خانواده مثل نفقه، جدایی زوجین، حضانت و غیره اقدام می‌کنند.

با در نظر گرفتن ویژگی های این نهاد به خوبی درخواهیم یافت که شورای حل اختلاف از حیث ساختار از الگوی دادگاه های جنحه و اعضای آن از ماجیستریت ها پیروی می کند. حال ممکن است این پرسش مطرح شود که با توجه به اینکه ساختار نظام حقوقی ایران نظام نوشته (رومی – ژرمنی) می‌باشد آیا می توان میانجیگری موجود در قانون آیین دادرسی کیفری به شورای حل اختلاف ارجاع دهیم؟ به نظر می‌رسد پاسخ مثبت است زیرا این تعارض زمانی می‌تواند در میانجیگری اختلال ایجاد نماید که میانجیگری کیفری در شوراهای حل اختلاف با مشکل روبه رو شده و قادر به ایفای رسالت اصلی خود که مشارکت بزهدیده – بزهکار، جبران خسارت بزهدیده و … نباشد. و حال آنکه شوراهای حل اختلاف در اصل به منظور برقراری صلح و سازش بین طرفین شکل گرفته است، که در ادامه با ذکر آمارهایی خواهیم دید که شوراها تا چه میزان در انجام رسالت خود موفق بوده اند.

۲٫ رویکرد عملی

از سال ۱۳۸۱ که قانون شوراهای حل اختلاف به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است تعداد کل پرونده های ورودی به شوراهای حل اختلاف ۳۰۷۷۶۱۰۶ بوده است که از این تعداد ۳۰۲۸۲۷۱۸ پرونده مختومه شده است که تقریباً معادل ۴/۹۸ % از کل پرونده ها را شامل می شود. که این مسئله خود نشان از قابلیت بالای شوراهای حل اختلاف برای مختومه نمودن پرونده ها و در نتیجه کاستن از بار پرونده های ورودی دادگستری ها دارد، و اگر بخواهیم قدری دقیق تر به آمارهای واصله از شوراهای حل اختلاف بنگریم به فرض مثال می‌توانیم به آمارهای سال ۱۳۸۹ بنگریم که از جمع ۲۲۳۹۲۰ پرونده های وارده ۲۷۵۳۶ پرونده حقوقی و ۱۶۶۸۶ پرونده کیفری با مصالحه مختومه شده و در مقابل ۹۴۰۸۸ پرونده حقوقی و ۷۷۵۷۲ پرونده کیفری با صدور حکم ختم شده است، که جمعاً ۲۳۱۱۹۲ پرونده مختومه شده است[۱۹۱].

همان گونه که پیشتر بیان شد شوراهای حل اختلاف از حیث قابلیت صلح و سازش دارای ظرفیت های بالایی نیز هستند به گونه ای که با توجه به آمار واصله در شش ماهه اول سال ۱۳۸۹ تعداد کل پرونده های حقوقی و کیفری منجر به صلح ۴۴۹۱۰۴ پرونده بوده که به تعداد کل پرونده هایی که قابلیت صلح و سازش را داشته اند ۶/۳۰% بوده است که استان های خراسان شمالی- بوشهر- لرستان- زنجان و کرمان رتبه های اول تا پنجم کشوری را بر اساس بیشترین نسبت صلح و سازش به مختومه را به خود اختصاص داده‌اند و استان‌های البرز- تهران – اصفهان – سیستان وبلوچستان و خراسان جنوبی کمترین نسبت مربوط به صلح و سازش را به خود اختصاص داده‌اند[۱۹۲]


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۲-۵ اهمیت مدیریت سرمایه درگردش

اهمیت روزافزون مدیریت سرمایه در گردش باعث شده است که این موضوع به صورت یک رشته تخصصی مدیریت مالی درآید. در شرکت های بسیار بزرگ، تعدادی مدیر اجرایی متخصص حضور دارند که تمام وقت و انرژی خود را منحصراً صرف اداره سرمایه در گردش شرکت می‌کنند. دلایل اهمیت این موضوع به شرح زیر است:

سطوح واقعی و مطلوب دارایی های جاری(با توجه به تغییراتی که در فروش واقعی و پیش‌بینی شده رخ می‌دهد) دستخوش تغییرات دائمی است. این وضع باعث می شود که درباره سطح مطلوب یا مورد نظر و دارایی های جاری، به صورت مستمر(روزانه) تصمیماتی گرفته شود.

شاید با توجه به تغییراتی که در میزان دارایی های جاری رخ داده است، مدیران مجبور شوند در تصمیماتی که قبلا برای تامین مالی گرفته اند تجدید نظر کنند؛ مثلا اگر برای تامین مالی دارایی های جاری از مبالغ سنگینی وام کوتاه مدت بگیرند استفاده شده است، گرفتن وام های اضافی و تمدید وام هایی که به سررسید می‌رسند مستلزم وقت وانرژی بیشتر مدیریت شرکت خواهد بود.

میزان منابع و مصارف وجوهی که به سرمایه در گردش اختصاص داده می شود باید نسبت به کل دارایی ها و بدهی ها مشخص شود. از طرفی با توجه به تغییرات در مقدار دارایی های جاری، ممکن است تصمیمات مالی که قبلا اتخاذ شده هم تغییر کند.

اگر مدیریت سرمایه در گردش درست اعمال نشود ممکن است فروش و سود شرکت کاهش یابد و حتی شرکت در پرداخت به موقع دیون و تعهدات خود ناتوان بماند(عبده تبریزی و مشیرزاده،۱۳۷۶).

۲-۶ استراتژی های گوناگون در سیاست ها ی مطلوب

سیاست ها و رویه هایی که خط مشی مدیریت مالی را به وجود می آورد، مبتنی بر این فرض هستند که شرکت برخی از تصمیمات اصلی را گرفته و اجرا کرده این تصمیمات شامل تعیین نوع کالا و خدمتی که باید عرضه شود و نحوه تامین مالی برای تهیه دارایی های ثابت شرکت است. این تصمیمات در فرایند سودآوری شرکت در بلند مدت نقش اصلی و تعیین کننده ای دارد و در مدیریت سرمایه در گردش دو کارکرد مهم دارند، اولا کالاها یا خدمتی که با پیش‌بینی فروش یا تولید ارائه می‌گردد به مدیران سرمایه در گردش این امکان را می‌دهد که سطوح دارایی های جاری را تخمین بزنند، ثانیاً مدیران شرکت ها در صدد بر می‌آیند تا بر ثروت سهام‌داران شرکت از مجرای افزایش قیمت سهام عادی بیفزایند و این کار اصولا از طریق افزایش قدرت نقدینگی و حفظ آن انجام می شود. در نتیجه سیاست های سرمایه در گردش معمولا با هدف افزایش سود هر سهم تعیین نمی شوند بلکه هدف مدیران این است که به نقدینگی مطلوب برسند و در سایه آن اهداف سودآور شرکت را تامین کنند(جهانخانی و پارسائیان،۱۳۸۰).

۲-۷ استراتژی چیست؟

از ریشه یونانی (Sterategy) بد نیست ابتدا به ریشه لغوی استراتژی اشاره شود. واژه استراتژی به معنای ago به معنی ارتش و Stratos به معنای فرمانده ارتش، مرکب از Strategema رهبر گرفته شده است. مفهوم استراتژی ابتدا به معنای فن هدایت، تطبیق و هماهنگ سازی نیروها جهت نیل به اهداف جنگ در علوم نظامی بکارگرفته شد. در جای دیگر استراتژی (Sterategy) بدین شکل تعریف می شود: مجموعه ای از اهداف اصلی و سیاست ها و برنامه های کلی به منظور نیل ‌به این اهداف است به گونه ای که قادر به تبیین این موضوعات باشد که در چه نوع سازمانی فعالیت می‌کنیم و یا می‌خواهیم چه ‌فعالیت (Business) کسب و کاری نماییم.

الگوی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:

    • چه اهدافی باید محقق گردد.

    • روی کدام صنایع، بازارها و محصول ها باید تمرکز کرد.

  • چگونه برای بهره برداری از فرصت های محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیت هایی انجام گیرد.

آنچه که یک استراتژی را اثر بخش می‌سازد و سبب تمایز بین استراتژی ها و استراتژی های دیگر با یکدیگر می شود درونمایه اصلی آن است. درونمایه اصلی استراتژی به تشخیص فرصت ها و چگونگی بهره برداری از آن ها باز می‌گردد. استراتژی موضوعی در کنار ده‌ها موضوع دیگر سازمان نیست، استراتژی موضوعی محوری است که جهت گیری همه برنامه ها دیگر را تعیین می‌کند.

استراتژی یه برنامه واحد و همه جانبه است و تعریف دیگری هم از استراتژی که می توان ارائه کرد تلفیقی است که محاسن یا نقاط قوت اصلی سازمان را با عوامل و تغییرات محیط مربوط می‌سازد و به نحوی طراحی می شود که با اجزای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل شود(آرمیان، ۱۳۹۲).

۲-۷-۱ ماهیت و اهداف استراتژی

استراتژی و سیاست های سازمان ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند و چارچوب و قلمرو تدوین برنامه ها و پژوهش های عملیاتی را تعیین می‌کند و بر تمامی حیطه های اداره یک سازمان و قلمرو مدیریت اثر می‌گذارد. استراتژی ها به شیوه های مختلف تعریف و تجزیه و تحلیل می‌شوند و برای برنامه ها مورد استفاده قرار می گیرند. به هر حال استراتژی به فرایند تعیین مأموریت‌، مقاصد وهدف های اساسی و بلند مدت سازمان و پذیرش جریان اقدامات و تخصیص منابع ضروری برای دستیابی به هدف های زیر نظر سازمان می پردازد.

سازمان ها باید برنامه های استراتژیک خود را حول چهار محور زیر طراحی کنند:

    • نحوه رشد شاخص ها و زوایای آن

    • نحوه رشد سطوح مدیریت و تغییرات سازمان

    • شیوه های افزایش آمادگی های سطوح مدیریت برای رویارویی با محیط های متلاطم و متحول


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

قائمی و همکاران(۱۳۹۳) در مقاله ای، تاثیر شرایط عدم اطمینان محیطی در نحوه استفاده مدیران از اقلام تعهدی اختیاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی نمودند. در این تحقیق، تعداد ۱۲۳ شرکت در طی دوره زمانی ۱۱ ساله ۱۳۸۷-۱۳۷۷ انتخاب شده است. نتایج نشان دهنده رابطه مثبت بین عدم اطمینان محیط فعالیت شرکت و نوسان در سود مدیریت نشده را نشان می‌دهد. ارتباط مثبت بین عدم اطمینان محیطی و سطح اقلام تعهدی اختیاری به کار رفته و همچنین سطح اقلام تعهدی اختیاری به کار رفته و هموارسازی سود نیز تأیید شده است. هر چند نتایج رابطه مثبت پیش‌بینی شده بین عدم اطمینان محیطی و هموارسازی سود را تأیید نمی کند، اما شدت بیشتر رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری و هموارسازی سود در شرکت های تحت عدم اطمینان بالا، مورد تأیید قرار گرفته است.

۲-۱۴) تحقیقات انجام شده در خصوص رقابت در بازار محصول

بررسی شواهد تجربی نشان می‌دهد که در خصوص رقابت در بازار محصول تحقیقات اندکی در داخل و خارج از کشور انجام شده است. در این بخش برخی از تحقیقات انجام شده ارائه شده است.

۲-۱۴-۱) تحقیقات انجام شده در خارج از کشور

سوریسکی[۷۱](۲۰۰۴) با معرفی معیار تغییر در سهم بازار به عنوان شاخص عملکرد شرکت، به بررسی رابطه بین سود و بازده سهام، با در نظر گرفتن فرصت‌های رشد آتی پرداخت. او با بهره گرفتن از دو مدل بازده پیش‌بینی نشده و قیمت سهام، دریافت که رابطه بین عملکرد جاری و آتی شرکت تحت تأثیر تغییرات سهم بازار بوده و سودهای جاری شرکت های دارای رشد سهم بازار حاوی اطلاعات سودمندی برای سرمایه گذاران است.

جوس و جوس[۷۲](۲۰۰۸) نیز مجموعه متغیرهای اطلاعات محتوایی برگرفته از مطالعات سازماندهی صنعتی را در نظر گرفتند که در برگیرنده ویژگی‌های صنعت بودند و در مطالعات گذشته به عنوان عوامل تعیین کننده سودآوری جاری و آتی شرکت مورد تحلیل قرار گرفته بودند. آن ها در تجزیه و تحلیل نرخ بازده حقوق صاحبان سهام متغیرهای تمرکز در صنعت، موانع ورود به صنعت و سهم بازار شرکت را مد نظر قرار دادند و دریافتند که سهم بازار نسبت به دو متغیر تمرکز و موانع ورود در پیش‌بینی سودهای آتی از قابلیت بهتری برخوردار است.

تس[۷۳](۲۰۰۹) به آزمون این فرضیه پرداخت که اگر در صنایع مختلف، فرصت‌های آتی رشد متفاوت باشند، آن گاه سودآوری نیز در این صنایع برای سرمایه گذاران دارای مفاهیم متفاوتی از جریانات نقدی آتی است.وی دریافت که سرمایه گذاران نسبت به سودآوری صنایع دارای رشد بالا در برابر صنایع با رشد پایین واکنش مطلوبتری نشان می‌دهند.این واکنش ‌به این علت است که افزایش سودآوری مستلزم رشد بیشتر جریانات نقدی آتی صنایع دارای رشد بالا نسبت به صنایع با رشد پایین است.

گیرود و مولر[۷۴](۲۰۱۱) در تحقیقی به بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی و رقابت در بازار محصول بر عملکرد شرکت‌ها پرداختند. نتایج نشان داد که حاکمیت شرکتی ضعیف در صنایع غیررقابتی، منجر به بازده سرمایه کمتر، بهره وری کمتر و ارزش بازار پایین تر می شود. همچنین نتایج حاکی از این است که حاکمیت شرکتی ضعیف، به طور بالقوه باعث کاهش بازدهی نیروی کار و افزایش هزینه های محصول می شود. اما این تاثیر در صنایع رقابتی و در شرکتهایی که توانایی رقابت در بازار محصول را دارند؛ کمتر است.

فوسو[۷۵](۲۰۱۳) ارتباط بین ساختار سرمایه با عمکرد شرکت‌ها را با توجه به درجه رقابت در بازار محصول بررسی نمود. او در این تحقیق از یک معیار جدید برای سنجش توانایی رقابت در بازار محصول استفاده کرد که مبتنی بر کارایی هر شرکت در صنعت مربوطه می‌باشد. نتایج نشان داد که اهرم مالی، سودآوری شرکت‌های نمونه آماری را بالا برده است و همچنین توانایی رقابت در بازار محصول به طور بالقوه مزایایی ناشی از به کارگیری اهرم مالی در شرکت‌ها را بهبود بخشیده است.

۲-۱۴-۱) تحقیقات انجام شده در داخل کشور

سینایی و رشیدی­­زاد (۱۳۸۸) تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط بین تغییرات سهم بازار با ارزش گذاری عایدات و فرصت‌های رشد آتی شرکت‌ها انجام دادند. این پژوهش با بهره گرفتن از اطلاعات مربوط به ۱۶۸ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ انجام شد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از تکنیک‌های آماری رگرسیون چندگانه و ساده بهره گرفته شد. نتایج بازگوکننده این بود که رابطه بین عملکرد جاری و آتی به طور معناداری وابسته به تغییرات سهم بازار بوده و این رابطه تا سه سال آینده تداوم می‌یابد . هم چنین به منظور ارزیابی تأثیر تغییرات سهم بازار بر عملکرد جاری از دو مدل بازده پیش‌بینی نشده و قیمت استفاده شد که نتایج بازگوکننده این بود که مربوط بودن سودهای جاری با ارزش، با رشد در سهم بازار افزایش می‌یابد. اما بین معیارهای سنجش تغییرات سهم بازار و فرصت های رشد رابطه معناداری مشاهده نشد.

عرب صالحی و همکاران(۱۳۹۱) در تحقیقی به بررسی ارتباط بین ریسک محیط، استراتژی شرکت و ساختار سرمایه با عملکرد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار پرداختند. نتایج نشان داد که بین ریسک محیط و جریان نقد آزاد هر سهم، بین ریسک محیط و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و بین ساختار سرمایه و جریان نقد آزاد هر سهم رابطه معنادار وجود دارد.

نمازی و ابراهیمی(۱۳۹۱) ارتباط بین رقابت بازار محصول و بازده سهام در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار را بررسی نمودند. آن ها برای اندازه گیری رقابت بازار محصول از شاخص‌های هرفیندال، لرنر و لرنر تعدیل شده استفاده کردند. نتایج نشان داد که بین شاخص هرفیندال با بازده سهام شرکت‌های نمونه آماری رابطه معکوس برقرار است ولی این رابطه معنادار نیست. همچنین، بین شاخص هرفیندال، لرنر و لرنر تعدیل شده با بازده سهام رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. این یافته ها بدان معنا است که هرچقدر رقابت در بین صنایع بیشتر باشد؛ بازده سهام نیز بیشتر خواهد بود.

۲-۱۵) خلاصه پیشینه تحقیق

نام پژوهشگر

سال

کشور

عنوان

یافته

دچو و دیچو

۲۰۰۲


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 225 226 227 ...228 ... 230 ...232 ...233 234 235 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب