«هرگاه زن یا مرد زانی قبل از اقامه شهادت توبه نماید، حد از او ساقط می‌شود و اگر بعد از اقامه شهادت توبه کند حد ساقط نمی‌شود».[۱۷۸]

 

مقایسه‌ای بین ماده های ۷۲ و ۸۱ قانون مجازات اسلامی صورت گرفته و چنین آورده است: «به موجب ماده ۷۲ اعمال عفو پس از اقرار و توبه در اختیار حاکم است؛ ولی در ماده ۸۱ سقوط حد پس از توبه و قبل از اقامه شهادت خارج از اختیار حاکم بوده، و الزامی است».[۱۷۹]

 

بند چهارم- قوادی:

 

قوادی صیغه مبالغه از قود در لغت به معنای کسی است؛ که بسیار افسار چارپایان را می کشد، قوادی در لغت به معنای راهبری، قرمساقی، جاکشی، و دلالی محبّت است؛ اما در اصطلاح فقه، عمل شخصی است؛ که برای واقع ساختن مقاربت نا مشروع بین دو نفر اقدام می‌کند، چنین شخصی را قواد می‌گویند.[۱۸۰]

 

همچنین آمده است: رابط واقع شدن در زنا را می‌گویند، اما در لواط را قواد نمی گویند و گو اینکه او هم مجرم است و محکوم به حکم قوادی می‌باشد.[۱۸۱]

 

قوادی عبارت است از جمع و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای زنا یا لواط است.[۱۸۲]

 

حد قوادی برای مرد هفتاد و پنج ضربه شلاق است و برای بار دوم علاوه بر هفتاد و پنج تازیانه به عنوان حد، به تبعید تا یک سال نیز محکوم می شود که مدت آن را قاضی مشخص می‌کند و برای زن فقط هفتاد و پنج ضربه شلاق است.[۱۸۳] گرچه از توبه قواد در متون فقهی و قانونی ذکری به میان نیامده است، اما با عنایت به اینکه شارع مقدس ‌در مورد جرایمی همچون زنا، با مجازات‌های قتل، رجم و به دار آویختن، اجرای حد را منوط به عدم تحقق توبه در مرحله قبل از اثبات جرم کرده و ‌در مورد توبه بعد از اقرار نیز، قائل به اختیار قاضی در اقامه حد یا در خواست عفو مرتکب گردیده است؛ ‌بنابرین‏ ‌در مورد جرم قوادی که اهون از جرایم مذکور است، به طریق اولی توبه قبل از اثبات جرم باعث سقوط مجازات، و توبه بعد از اقرار نیز موجب اختیار قاضی در درخواست عفو یا اقامه حد می شود.

 

بند پنجم- قذف:

 

«قذف» معادل «رمی» یعنی نسبت دادن زنا، لواط و دیگر اعمال منافی عفت به دیگری است با بهره گرفتن از الفاظی که صراحت در این معانی دارد و گوینده نیز عالم به معانی آن الفاظ در نسبت های نارو است، اما از اثبات گفته خویش عاجز است.[۱۸۴]

 

قذف عبارت است از نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگر هر چند مرده باشد.[۱۸۵]

 

در قرآن کریم ‌در مورد قذف و کیفر آمده است:

 

وَ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَهً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.[۱۸۶]

 

جرم قذف و احکام مربوط به آن را، ابتدا در مواد ۱۶۹ تا ۱۹۵ قانون حدود و قصاص، مصوب ۱۳۶۱ و سپس در مواد ۱۳۹ تا ۱۶۴ قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۰ و بعد در مواد ۲۴۵ تا ۲۶۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، بدون تغییر در نحوه گذشت و آثار مربوط به آن، پیش‌بینی شده، به موجب مواد مذبور، تعقیب مجرم با شکایت متضرر از جرم شروع شده و با گذشت او نیز، تعقیب، دادرسی، صدور حکم و اجرای حدّ متوقف می شود؛ بدین معنا که اگر متضرر از جرم در ضمن تعقیب گذشت کند تعقیب موقوف می شود؛ در صورتی که در حین دادرسی گذشت کند، دادرسی متوقف می شود، چنانچه در هنگام صدور حکم گذشت کند، حکم صادر نمی شود و بالاخره اگر هنگام اجرای مجازات گذشت کند، اجرا متوقف می شود.

 

خداوند در آیه مذکور برای قاذف دو گونه مجازات مقرر ‌کرده‌است: یکی هشتاد ضربه تازیانه و دیگری عدم قبول شهادت قاذف به جهت فاسق شدن او در اثر ارتکاب قذف،اما در ادامه این آیه،

 

آیه «إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ».[۱۸۷]

 

آمده است که مسئله توبه او در آن بیان شده و پذیرش شهادت قاذف تائب را به عنوان اثر توبه وی بعد از اصلاح عمل ذکر می کند. تحقق توبه قاذف، مستلزم دو عنصر زیر می‌باشد:

 

الف) قاذف باید سخن خویش را تکذیب کند. ‌بنابرین‏ چنانچه نسبتی که به دیگری داده دروغ باشد هیچ بحثی در تکذیبش نیست،

 

لکن تکذیب باید منطبق بر قذف باشد، یعنی اگر در اجتماعی به فردی نسبت ناروایی داده است باید در همان اجتماع از مقذوف رفع تهمت کرده و خود را تکذیب کند.

 

اما چنانچه در نسبتی که به دیگری داده صادق بوده، باز باید به نوعی آن را توجیه و تکذیب کند و این تکذیب در پیشگاه خداوند، دروغ نخواهد بود چرا که از راست فتنه انگیز بهتر است.

 

ب) ظهور اصلاح از سوی قاذف: شیعه، به محض ظهور اسلام، تحقق توبه قاذف را محرز می‌داند اما شافعی گذشت مدت زمان یکسان و نظارت بر قاذف در این مدت را جهت احراز توبه قاذف، لازم می‌داند.[۱۸۸]

 

امام صادق (ع) ‌در مورد تفسیر آیات چهارم و پنجم سوره ی نور می فرماید:

 

«هر گاه قاذف توبه کند و عادل شود، پذیرش شهادت وی جایز است».[۱۸۹]

 

قریب به اتفاق فقهای امامیه حد قذف را حق الناس می دانند و بر همین اساس اختیار عفو یا اجرای مجازات را منوط به تصمیم صاحبان حق ( قذف شده ها یا وارثان ایشان ) می دانند.[۱۹۰]

 

شیخ طوسی می نویسد: «و لیس للإمام أن یعفو عن القاذف على حال، بل ذلک إلى المقذوف على ما بیّنّاه، سواء کان أقرّ على نفسه أو قد قامت به علیه بیّنه، أو تاب القاذف أو لم یتب. فإنّ العفو فی جمیع هذه الأحوال إلى المقذوف»؛

 

«امام در هیچ حالی حق عفو از قاذف را ندارد؛ بلکه اختیار این امر با مقذوف است، طریق اثبات جرم اقرار مرتکب باشد یا بینه اقامه شده باشد، مجرم توبه کرده باشد یا توبه نکرده باشد. در همه حالات اختیار عفو با مقذوف است».[۱۹۱]

 

از طرف دیگر صاحب حق در هر مرحله می‌تواند قاذف را مورد عفو قرار دهد و امام حق اعتراض ندارد؛ شهید ثانی می‌گوید: « و یجوز العفو من المستحق الواحد و المتعدد بعد الثبوت کما یجوز قبله و لا اعتراض للحاکم، لأنه حق آدمی تتوقف إقامته على مطالبته و یسقط بعفوه»؛

 

«عفو قاذف از سوی مقذوف بعد از اثبات جرم جایز است، همان‌ طور که قبل از آن نیز جایز است و امام حق اعتراض ندارد؛ زیرا حد قذف حق آدمی است و اجرای آن منوط به مطالبه است و با عفو ساقط می شود».[۱۹۲]

 

‌بنابرین‏ توبه قاذف سبب سقوط حد نخواهد شد، چرا که در قذف جنبه حق الناسی بر حق الله غلبه دارد و سقوط مجازات قاذف تائب، در صورت گذشت مقذوف محقق می‌گردد.

 

بند ششم- سبّ النبی:

 

سبّ النبی، دشنام دادن وتوهین به ساحت مقدس حضرت رسول اکرم (ص) است. در روایات موجود و کلام فقها واژه «سبّ» به طور مطلق به کار رفته و بر معنای لغوی آن یعنی «هر گونه دشنام و ناسزا» حمل می‌گردد. شایان ذکر است که لفظ «نبی» در عنوان مذکور، پیامبران دیگر را هم در بر می‌گیرد چرا که آنان نیز همانند پیامبر اکرم (ص) از جانب خداوند مبعوث شده اند و از جهت وجوب و تقدیس تفاوتی میان آنان و پیامبر اسلام (ص) نیست و سبّ تمامی آنان مانند سبّ پیامبر (ص) موجب مجازات است.[۱۹۳]

 

در ماده ۲۶۲ ق.م.ا. ذیل عنوان سبّ النبی آمده است:


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

طبق نظر اسچافلی و انزمن[۱۱۰] تاکنون بیش از ۱۰۰۰ مطالعه و تحقیق برای سنجش فرسودگی MBI به کار برده شده است، به گونه ­ای که MBT می ­تواند به عنوان «معیار طلایی»[۱۱۱] برای اندازه ­گیری سازه مورد توجه قرار گیرد. (همان منبع)

 

۲-۲-۲- خاستگاه نظریه فرسودگی:

 

اولین استفاده فرسودگی «در رمان» مورد فرسوده[۱۱۲] (گرین[۱۱۳]، ۱۹۶۱) رخ داد. طبق نظر یکی از کارشناسان نیویورک تایمز، «این رمان یک معمار خسته و جدا شده را مد نظر قرار داده که انگیزش خود برای کار کردن را از دست داده است. ‌به این خاطر که نشانگانی چون ناتوانی در خندیدن یا رنج بردن، سلامت­های جسمانی از معصومیت را به وجود نیاورده بود، مفهوم لفظی فرسودگی در درمان به عنوان یک خطر شغلی (در حیطه کاری) درک نمی­شد». (ماسلاخ و لیتر[۱۱۴]، ۱۹۹۷، به نقل از عزیزی، ۱۳۸۹)

 

فریودنبرگر[۱۱۵] (۱۹۷۴) اصطلاح فرسودگی را برای نخستین بار در یک نمایشنامه آکادمیک اینگونه معرفی کرد: «شکست خوردن، فرسوده شدن یا خسته شدن به وسیله­ صرف انرژی، قدرت یا منابع زیاد»

 

ماسلاخ[۱۱۶] (۱۹۸۱) مفهوم فرسودگی را با توسعه سیاهه فرسودگی عمومی­تر کرد. تحقیق بر روی فرسودگی عمدتاًً متمرکز بر افراد در گروه ­های حرفه­ای متنوعی نظیر کارمندان خدمات انسانی، معلمان، پرستاران و روانشناسان بود. اگرچه چندین پژوهش فرسودگی در بین معاونان محلی دانشگاه صورت گرفت، تحقیقات کمی در رابطه با فرسودگی در بین دانشجویان دانشکده ­ها به طور کلی صورت گرفته است.

 

در اوایل فرسودگی توجه علمی کمی را به دست آورده بود، به گونه ­ای که «روانشناسی گذرا»[۱۱۷] (ماسلاخ و همکاران، ۲۰۰۱) «هوس زودگذر»[۱۱۸] (فاربر[۱۱۹]، ۲۰۰۰) و «زبان قلنبه سلنبه»[۱۲۰] (شواب[۱۲۱]، ۱۹۸۳) انگاشته می­شد.

 

«طبق نظر پژوهشگران اولیه­ نظریه فرسودگی (فاربر، ۱۹۸۴؛ ماسلاخ، ۱۹۷۶؛ ماسلاخ و جکسون، ۱۹۸۱) فرسودگی به خاطر کارهای پیشگام فریودنبرگر (۱۹۷۴)، روانپزشکی که سلامت کارکنانی را که حین تمایل نشان دادن به داده ­های اعتیاد آور دلسرد می شدند را مورد آزمایش قرار داد، به تدریج به عنوان پدیه ای که ارزش تحقیق را دارد پدیدار شد». (همان منبع).

 

کوردز و داگرتی[۱۲۲] (۱۹۹۳) در حین شناسایی کار اولیه­ فریودنبرگر، مطالعات او را با عنوان کیفی متمایز کردند که مطالعه­­ی تجربی فرسودگی از دهه­ ۱۹۸۰ با کار محققانی چون ایوانیچی[۱۲۳]، شواب، ماسلاخ و جکسون شروع شد.

 

تفاوت دیگر کار فریودنبرگر ‌در مورد فرسودگی با کار سایرین باور فریودنبرگر بود (۱۹۸۰) بود که کارکنان زمانی که با خستگی هیجانی مواجه می­شوند سخت­تر کار ‌می‌کنند. در مقابل ماسلاخ و پینز[۱۲۴] (۱۹۷۷) و ماسلاخ و جکسون (۱۹۸۱) مخالف این عقیده را یافتند که با نام بدتر شدن بهره ­وری کاری شناخته می­ شود. باور بدتر شدن کیفیت کار در طی چند دهه تا زمان حاضر تداوم یافت (اورز[۱۲۵] و همکاران، ۲۰۰۲؛ به نقل از عزیزی ۱۳۸۹)

 

به عقیده­ی ماسلاخ و جکسون، (۱۹۸۴)، اکثر تحقیقات انجام شده درباره فرسودگی، در موقعیت­هایی مانند فروشندگان (سند و میازکی[۱۲۶]، ۲۰۰۰) معلمان (گرینگس[۱۲۷] و همکاران، ۲۰۰۱) پرستاران (زلارس[۱۲۸] و همکاران، ۲۰۰۰) کارکنان خدمات بهداشتی (واد[۱۲۹] و همکاران، ۱۹۸۶)، مشاوران (روس[۱۳۰] و همکاران، ۱۹۸۹) و روانشناسان (سندوال[۱۳۱]، ۱۹۹۳) بود که با عنوان فرسودگی شغلی[۱۳۲] معروف است (نعامی، ۱۳۸۸)

 

در حالی که تحقیقات اولیه­ فرسودگی بر مشاغل مراقبتی نظیر پرستاری متمرکز بود (فاربر، a2000؛ ماسلاخ و جکسون، ۱۹۸۱؛ ماسلاخ و همکاران، ۲۰۰۱)، معلمان به سرعت به عنوان گروه مراقبتی که به سادگی با پدیده فرسودگی قابل تشخیصند درآمدند. (فاربر، ۱۹۹۱). با تداوم بررسی­ها در رابطه با فرسودگی، محققان (فاربر، ۱۹۸۴؛ گلد[۱۳۳]، ۱۹۸۴؛ گلد و باچلر[۱۳۴]، ۱۹۸۸؛ ماسلاخ و پنیز، ۱۹۷۷) مسائل و مشکلات متنوع با فرسودگی مرتبط با فرسودگی معلمان را شناسایی کردند. گلد (۱۹۸۵) آن ها را برشمرد: «رفتار مخرب، فقدان علاقه­ دانش ­آموزان به کارها و تکالیفشان، برنامه ­های جدید، آزمون ‌پاسخ‌گویی‌، و کاغذ بازی و تشریفات اداری مفرط. این فهرست بی ­پایان بود». یافته ­های گلد در سال ۱۹۸۵ نشان داد که آزمون ‌پاسخ‌گویی‌ ابتدا به عنوان یک مسأله­ مرتبط با فرسودگی معلمان تشخیص داده شد، سندرم روانشناختی که نشانگانش اکنون مورد بازنگری قرار گرفته است. شواهد تجربی جمع ­آوری شده نشان می­ دهند که فرسودگی فرایندی است که به تدریج در طی زمان ایجاد می­ شود. (لیتر، ۱۹۹۳؛ ماسلاخ و لیتر، ۱۹۹۷؛ شائوفلی و انزمن، ۱۹۸۸؛ به نقل از عزیزی، ۱۳۸۹)

 

نخستین مرحله با عدم تعادل بین منابع و تقاضاها توصیف می­ شود. (استرس).

 

در حرفه­ های خدمات انسانی، استرس قابل توجهی معلول روابط سختی هیجانی با دریافت کنندگان (یعنی همکاران، بیماران، مراجعان یا زندانی) است که سرانجام ممکن است به تخلیه­ی هیجانی فرد منجر شود. سپس، مجموعه ­ای از نگرش­ها و رفتارهای منفی ایجاد می­شوند، نظیر تمایل به رفتار مجزا و جدا با دریافت کنندگان و منشی مکانیکی و سرد یا دیدی بدبینانه به خشنودی ارضای نیازهای فردی. اساساً این نگرش­ها و رفتارهای منفی که تشکیل دهنده مؤلفه­ی فردیت زدایی فرسودگی هستند، به عنوان ساز و کارهای سازگاری دفاعی مورد توجه قرار می­ گیرند.

 

به خاطر کاهش دادن خستگی هیجانی، داوطلب فرسودگی یک فاصله­ روانشناختی را در تلاش برای حمایت خود در برابر محیط اجتماعی فشارزا ایجاد می­ کند. اما، این یک راهبرد ناکافی سازگاری است که استرس را بیش از آنکه کاهش دهد، افزایش می­دهد، زیرا این راهبرد رابطه با دریافت کننده (طرف مقابل) را تقلیل داده و مشکلات بین فردی را افزایش می­دهد؛ در نتیجه، فرد (متخصص) در دستیابی به اهدافش کمک اثربخش است، به گونه ­ای که موقعیت شخصی کاهش یافته و احساس بی­لیاقتی و تردید نسبت به خود ممکن است ایجاد شود. چنین مفهومی از موقعیت تقلیل یافته به عنوان سومین مؤلفه­ی سندرم فرسودگی به حساب می ­آید.

 

به روش تقریباً مشابه توسط ادلویچ و برودسکی[۱۳۵] (۱۹۸۰) فرسودگی به عنوان فرایند سرخوردگی افزایش توصیف شده است. «فقدان پیش رونده­ی ایده آلیسم انرژی و هدفی که به وسیله­ افراد در نتیجه­ شرایط کاریشان در کمک به مشاغلشان تجربه می­ شود.» (همان منبع)

 

انتظارات آرمان گرایانه­ی اولیه و آرزوهای اصیل به عنوان منابع ایجاد کننده­ ناکامی بعدی و ‌بنابرین‏ به عنوان عوامل اصلی فرسودگی به حساب می­آیند. ادلویچ و برودسکی در مدل سرخوردگی پیشرونده­ی خود، چهار مرحله را تشخیص و تمیز می­ دهند: ۱- شور و اشتیاق[۱۳۶] ۲- رکورد[۱۳۷] ۳- ناکامی[۱۳۸] و ۴- بی­علاقگی[۱۳۹]، طبق نظر پژوهشگران حیطه­ فرسودگی (فاربر، ۱۹۹۱؛ ماسلاخ، ۱۹۷۶و همکاران)، فرسودگی مانع عملکرد شغلی می­ شود.

 

ماسلاخ و لیتر (۱۹۹۷) اعلام کردند: فرسودگی نمایانگر «شاخص نابسامانی بین آنچه افراد هستند و آنچه باید انجام بدهند است، …. عارضه­ای که به تدریج و پیوسته در طی زمان رشد می­ کند، و افراد را در مارپیچی نزولی قرار می­دهد که بهبود آن دشوار است.» (همان منبع)

 

در نهایت به تعریفی جامع از فرسودگی می­پردازیم:


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

۳- ماده ۱ قانون حمایت از خانواده« به کلیه اختلافات مدنی ناشی از امر زناشویی و دعاوی‌خانوادگی و امور مربوط به صغار از قبیل نصب و عزل قیم و ضم‌امین در دادگاه های شهرستان و در نقاطی که دادگاه شهرستان نباشددر دادگاه بخش رسیدگی می‌شود و رسیدگی به امور مذکور در تمام‌مراحل دادرسی بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی خواهدبود» ↑

 

    1. ۱- شهری،غلامرضاو خزایی،محمد،هفته نامه دادگستری،مهر ماه ۴۷،ص۱۲۷ ↑

 

    1. ۱- اداره حقوقی دادگستری، نظریه شماره ۴۵۰/۷-۸ اسفند ۱۳۶۶ ↑

 

    1. ۲- داره حقوقی دادگستری،نظریه شماره ۶۲۳۱/۷ مورخ ۹/۱۲/۱۳۶۸ ↑

 

      1. ۱- ماده ۶۸۳ قانون مدنی«هر گاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی با وکالت وکیل باشد بجا آورده مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد وکالت منفسخ می شود.» ↑

 

    1. ۱- شهری،غلامرضاو خزایی، محمد،مجموعه نظرهای مشورتی اداره حقوقی در مسائل مدنی، جلد ۹،ص ۲۴۳ ↑

 

    1. ۱- جعفری لنگرودی،محمد جعفر،مبسوط در ترمینیولوژی حقوق،جلد اول، ص ۴۸۰ ↑

 

    1. ۲- بهرامی ،بهرام،اجرای احکام مدنی،انتشارات آریان،۱۳۸۲،ص۲۹ ↑

 

    1. ۳- ماده ۱۰۲۰ قانون مدنی «موارد ذیل از جمله مواردی محسوب است که عادتاً شخص غایب زنده فرض نمی شود:۱ – وقتی که ده سال تمام از تاریخ آخرین خبری که از حیات غایب رسیده است گذشته و در انقضا مدت مذبور سن غایب از هفتاد و پنج سال گذشته باشد.۲ – وقتی که یک نفر به عنوانی از عناوین جزء قشون مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود و سه سال تمام از تاریخ انعقاد صلح بگذرد بدون اینکه خبری از او برسد هرگاه جنگ منتهی به انعقاد صلح نشده باشد مدت مذبور پنج سال از تاریخ ختم جنگ محسوب می شود.

      ۳ – وقتی که یک نفر حین سفری بحری در کشتی بوده که آن کشتی در آن مسافرت تلف شده است سه سال تمام از تاریخ تلف شدن کشتی گذشته باشد بدون اینکه از آن مسافر خبری برسد.» ماده ۱۰۲۱ قانون مدنی« ‌در مورد فقره اخیر ماده قبل اگر با انقضا مدت های ذیل که مبداء آن از روز حرکت کشتی محسوب می شود کشتی به مقصد نرسیده باشد و در صورت حرکت بدون مقصد به بندری که از آنجا حرکت کرده برنگشته و از وجود آن به هیچ وجه خبری نشده کشتی تلف شده محسوب می شود:

       

      الف- برای مسافرت در بحر خزر و داخل خلیج فارس یک سال.

       

      ب- برای مسافرت در بحر عمان، اقیانوس هند، بحر احمر، بحر سفید (مدیترانه)،بحر سیاه و بحر آزوف دو سال.

       

      ج- برای مسافرت در سایر بحار سه سال.»

       

      ماده ۱۰۲۲ قانون مدنی«اگر کسی در نتیجه واقعه ای به غیر آنچه درفقره ۲و۳ ماده ۱۰۲۰ مذکور است دچار خطر مرگ گشته و مفقود شده و یا در طیاره بوده و طیاره مفقود شده باشد وقتی می توان حکم موت فرضی او را صادر نمود که پنج سال از تاریخ دچار شدن به خطر مرگ بگذرد بدون اینکه خبری از حیات مفقود رسیده باشد.» ↑

 

    1. ۱- ماده ۱ آیین نامه اجرایی رسیدگی به اسناد مالکیت معارض و هیات نظارت و شورای عالی ثبت ↑

 

    1. ۱- اداره حقوقی دادگستری، نظریه شماره ۱۴۸۹ مورخ ۱۰/۳/۱۳۷۶ ↑

 

    1. ۱- جلیل ،غفاری،آیین دادرسی مدنی،جلد سوم،ص ۶۸ ↑

 

    1. ۱- ماده ۱۶۴ قانون آیین دادرسی مدنی«هرگاه برای کشف جرم و روشن شدن موضوع و نکات لازم ‌در مورد شغل و خصوصیات اخلاقی متهم و سوابق زندگی او تحقیقات محلی ضرورت داشته باشد وهمچنین در مواردی متهم یا شاکی به اطلاعات اهل محل استناد نمایندو یا قاضی ، تحقیق از اهل محل را ضروری بداند اقدام به تحقیقات محلی می کند.» ↑

 

    1. ۱- ماده ۳۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی«هیچ حکم یا قراری را نمی توان اجرا نمودمگر اینکه به صورت حضوری و یا به صورت دادنامه یا رونوشت گواهی شده آن به طرفین یا وکیل آنان ابلاغ شده باشد.» ↑

 

    1. ۲- ماده ۱۷۵ قانون آیین دادرسی مدنی«درصورتی که رأی صادره مبنی بر رفع تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق باشد، بلافاصله به دستور مرجع صادرکننده، توسط‌اجرای دادگاه یا ضابطین دادگستری اجرا خواهد شد و درخواست تجدیدنظر مانع اجرا نمی‌باشد. در صورت فسخ رأی در مرحله تجدیدنظر، اقدامات‌اجرایی به‌دستور دادگاه اجراکننده حکم به حالت قبل از اجرا اعاده می‌شود و درصورتی که محکوم به، عین معین بوده و استرداد آن ممکن نباشد، مثل یا‌قیمت آن وصول و تأدیه خواهد شد.» ↑

 

    1. ۳- شمس،دکتر عبدالله،آیین دادرسی مدنی،جلد نخست،انتشارات میزان،۱۳۸۱،ص۳۴۹ ↑

 

    1. ۱- ماده۱۷۴ قانون آیین دادرسی مدنی« دادگاه درصورتی رأی به نفع خواهان می‌دهد که به طور مقتضی احراز کند خوانده، ملک متصرفی خواهان را عدواناً تصرف و یا‌مزاحمت یا ممانعت از حق استفاده خواهان نموده است.‌چنانچه قبل از صدور رأی، خواهان تقاضای صدور دستور موقت نماید و دادگاه دلایل وی را موجه تشخیص دهد، دستور جلوگیری از ایجاد آثار تصرف‌و یا تکمیل اعیانی از قبیل احداث بنا یا غرس اشجار یا کشت و زرع، یا از بین بردن آثار موجود و یا جلوگیری از ادامه مزاحمت و یا ممانعت از حق را در‌ملک مورد دعوا صادر خواهد کرد.این دستور با صدور رأی به رد دعوا مرتفع می‌شود مگر این‌که مرجع تجدیدنظر دستور مجددی در این خصوص صادر نماید.» ↑

 

    1. ۲- ماده ۱۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی«اشخاصی که پس از اجرای حکم رفع تصرف عدوانی یا رفع مزاحمت یا ممانعت از حق دوباره مورد حکم را تصرف یا مزاحمت یا‌ممانعت از حق بنمایند یا دیگران را به تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق مورد حکم وادار نمایند، به مجازات مقرر در قانون مجازات اسلامی‌محکوم خواهند.» ↑

 

    1. ۳- ماده ۶۹۳ قانون مجازات اسلامی« اگر کسی به موجب حکم قطعی محکوم به خلع ید از مال غیرمنقولی یا محکوم به رفع مزاحمت یا رفع ممانعت از حق شده باشد، بعد از اجرای حکم مجدداً مورد حکم را عدواناً تصرف یا مزاحمت یا ممانعت از حق نماید علاوه بر رفع تجاوز به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.» ↑

 

    1. ۱- ماده ۴۷ قانون اجرا ی احکام مدنی«هر گاه محکوم به انجام عمل معینی باشد و محکوم‌علیه از انجام آن امتناع ورزد و انجام عمل به توسط شخص دیگری ممکن باشد‌محکوم‌له می‌تواند تحت نظر دادورز (‌مأمور اجرا) آن عمل را وسیله دیگری انجام دهد و هزینه آن را مطالبه کند و یا بدون انجام عمل هزینه لازم را به وسیله قسمت اجرا از محکوم‌علیه مطالبه نماید. در هر یک از موارد مذکور دادگاه با تحقیقات لازم و در صورت ضرورت با جلب نظر کارشناس میزان‌هزینه و معین می‌کند. وصول هزینه مذکور و حق‌الزحمه کارشناس از محکوم‌علیه به ترتیبی است که برای وصول محکوم به نقدی مقرر است.» ↑

 


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

در محیطی که دارای ویژگی‌های زیر باشد کارکنان با اثر بخشی بیشتری کار می‌کنند:

 

      • یک جو حرفه‌ای که معیارهای بالایی بر آن حاکم باشد: مهندسان و کارشناسان تحقیق و توسعه درست دارند که جوی روشنفکرانه، در کنار همکارانی شایسته و زیر نظر مدیریتی کارآزموده و با حرمت، کار کنند.

     

        • وجود فرصتی برای اشتراک مساعی ارزشمند هر کارمند با فرصتی برای مشارکت مستقیم و پیشرفت داشته باشد.

     

      • یک فضای باز، که افراد بتوانند به دلخواه عمل کنند: بیشتر کارکنان تحقیقاتی، به ویژه جوانترها، پیروی از مقررات سفت و سخت را دوست ندارند. آنان به دنبال فضایی هستند که نظر افراد را محترم می‌شمارد پذیرش مخاطره حساب شده را تشویق می‌کند، مساوات بر آن حاکم است و سیاسی کاریهای سازمانی در آن ناچیز است.

     

      • یک فضای شغلی با ثبات: ثبات شغلی برای کارکنان مسن‌تر حائز اهمیت است. در حالت مطلوب ثبات شغلی یک کارمند باید مبتنی بر عملکرد شغلی او باشد.

     

    • فضای مناسبی برای پیشرفت شغلی: مسیرهای ترقی که به روشنی و ‌بر اساس عملکرد و افراد تعریف شده باشد همراه با هدایت مناسب، کارکنان تحقیقات را بر می‌انگیزد که اهداف آینده را با بهره‌وری دنبال نمایند(بوشهری،ملکی،۱۳۷۷، ص۴۵).

جنبه‌های مهم فرهنگ سازمانی

 

فرهنگ، در برگیرنده ارزش‌ها یا مفاهیم پسندیده است. برای مثال، میزان آزادی افراد برای تعیین نوع مسئله تحقیق با توجه به ارزش‌ها تعیین می‌‌شود. به عنوان مثالی دیگر، سطح روابط درون سازمانی چگونه باید باشد (آیا افراد باید نسبت به سرپرستان خود احساس «احترام عمیق» داشته، فاصله خود را با ایشان حفظ کنند، یا این که به راحتی به دفتر کار آن ها رفت و آمد کرده، با آن ها روابطی نزدیک برقرار سازند (جین،ترایاندیس،۱۳۸۱،ص۹۵).

 

هنجارها نیز، با ارزش‌ها در ارتباط هستند. هنجارها، طرز تلقی‌هایی از رفتار پسندیده اعضای سازمانند. سازمان‌ها، در موارد بسیاری مثلاً: میزان تولید، دارای هنجارند. یکی از هنجارهای رایج در بیشتر سازمان‌های تحقیقاتی این است که اعضای سازمان باید سعی کنند سالانه، دست کم یک مقاله در یک نشریه تحت نظر هیئت داوران، منتشر کنند. هر فرهنگی طرز تلقی خاصی ‌در مورد پاداش دارد. به چه کسی، چه وقت و تحت چه شرایطی باید پاداش داده شود؟ به چه نوع کارهایی پاداش تعلق می‌گیرد و به چه نوع کارهایی تعلق نمی‌گیرد؟ چه برنامه‌ای برای این پاداشها در نظرگرفته و اجرا شود؟ افراد باید چگونه خود را با محیط اجتماعی سازمان تطبیق دهند که جزو اعضای «خوب» سازمان به شمار آیند؟ چگونه باید روزآمد بمانند؟ ‌در مورد شرکت در همایش‌های علمی، چه هنجارهایی را باید مدنظر قرار دهند؟ فرد چگونه باید مهارت‌های جدید را در خود پرورش دهد؟ آیا باید در کلاس‌های آموزشی شرکت نماید یا به دانشگاه باز گردد؟ (جین،ترایاندیس،۱۳۸۱،ص۹۵).

 

فرهنگ سازمانی مطلوب، آن است که مشوق کیفیت برتر در کارهای تحقیق و توسعه، دارای انسجام درونی و مسلط بر مرکز تحقیقاتی باشد. البته، تهیه فهرست کامل و جامعی از عناصر فرهنگی غیر ممکن است. در ادامه به نکات پراهمیتی را که هر مدیر باید برای دستیابی به یک فرهنگ سازمانی مطلوب باید مورد ملاحظه قرار دهد، توجه کنید:

 

  • پرورش راه و رسم علم نوین، به عنوان جنبه مهمی از فرهنگ سازمانی است.

هنگامی که عادت و رسوم آرمانی (جهان اندیشی، شراکت در تولید دانش علمی، بی اعتنایی نسبت به منافع تجاری و مالی، شک اندیشی سازمان یافته که متضمن بررسی دقیق و بی طرفانه کشفیات علمی است). به عنوان بخشی از فرهنگ سازمانی پذیرفته شوند، علم و نوآوری شکوفا خواهند شد؛

 

    • تحملِ فرد نوآوری که ممکن است همیشه طبق روال اداری موجود عمل نکند؛

 

    • معنا بخشیدن به مشارکت هر فرد به وسیله سازگار نمودن اهداف سازمانی و فردی؛

 

    • تشخیص اهمیت ارتباط با جامعه گسترده علمی و مشتریانی که نقش مهمی در فرایند نوآوری ایفا می‌کنند و تشویق این ارتباط؛

 

    • شناسایی و پاداش دادن به کیفیتهای برتر فنی و مدیریتی،

 

  • ایجاد فرهنگی که به نیازهای مشتری توجه دارد و طرز تلقی آن درباره کار، این است که می‌توانیم و انجام می‌دهیم(جین،ترایاندیس،۱۳۸۱،ص۹۵).

ت- سازماندهی پژوهشی

 

فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد واحدها و ‌گروه‌های کاری و هماهنگی میان آن ها به منظور کسب اهداف صورت می‌گیرد یکی از عوامل عدم موفقیت واحدهای تحقیق و توسعه ضعف سازمان دهی است عدم توجه به ویژگی‌های این واحدها و تفاوت آن با سایر واحدها باعث پایین آمدن کارایی این واحدها و منزوی شدن آن در مؤسسات شده است در واقع داشتن جایگاه مناسب واحد تحقیق و توسعه در پیشرفت فعالیت‌های این واحد تعیین کننده است نداشتن جایگاه مناسب در ساختار سازمان از عدم سازمان دهی مناسب و فقدان راهبرد حکایت دارد(عطافر،آنالویی،۱۳۸۰، ص ۵۰۷).

 

سازمان‌دهی سازمان‌های تحقیقاتی

 

آقای دکتر «ووگل» استاد دانشگاه هاروارد که از سال ۱۹۵۸ با سفر به ژاپن حدود ۲۰ سال در این کشور به بررسی و تحقیق مشغول بود و سالها وقت خود را صرف یافتن رموز موفقیت ژاپنی نمود. ساختارهای سازمانی، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی درست ژاپنی‌ها و علل اصلی تبدیل ژاپن (طی یک قرن) از کشور بسته فئودالی به پیشرفته‌ترین کشور صنعتی جهان می‌داند، به عبارت دیگر رمز پیروزی ژاپنی‌ها نبوغ آن ها در« سازمان‌دهی» است. (ووگل، ۱۳۷۱).

 

یکی از عوامل عدم موفقیت واحدهای تحقیق و توسعه ضعف سازماندهی آن است عدم توجه به ویژگی‌های این واحدها و تفاوت آن با سایر واحدها باعث پایین آمدن کارایی این واحدها و منزوی شدن آن ها در مؤسسات شده است. در واقع داشتن جایگاه مناسب واحد تحقیق و توسعه در پیشرفت فعالیت‌های این واحد تعیین کننده است. نداشتن جایگاه مناسب در ساختار سازمان از عدم سازمان‌دهی مناسب و فقدان راهبرد حکایت دارد(بوشهری،۱۳۷۷،ص۴۰).


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

مباحث نظری در خصوص تاب­آوری و مدل­های تاب­آوری را می توان به شکل زیر خلاصه و جمع ­بندی نمود:

 

مدل­های تاب­آوری به طور کلی از روندی توصیفی در خصوص تعامل عوامل خطرآفرین و عوامل حمایتی پیروی ‌می‌کنند و تنها تفاوت مدل­های مذکور، در میزان اهمیت دادن به عوامل خاص خطرزا و حفاظتی است، نه تعریف تاب­آوری. بر این اساس، لازم است فعالیت­هایی پژوهشی از نوع تجربی و با هدف تعیین عوامل مؤثر در هر یک از خطرآفرین­ها و حفاظت­کننده­ها به تناسب نوع مشکل و نیز شخصیت­ها به عمل آید تا در تبیین سبب­شناسی، مداخله و پیگیری روند تغییرات افراد مورد استفاده قرار گیرند. اگر ما فقط به ذکر عوامل حفاظتی و خطرآفرین بسنده کنیم و تعامل این دو گروه از عوامل را علت اختلالات تصور کنیم، چیزی بیشتر از رویکردهایی که مورد انتقاد روان شناسی مثبت­نگر هستند، بیان نکرده­ایم. به نظر می­رسد نقطه­ تمایز رویکرد توانمندی ها در مقایسه با رویکردهای مشکل­نگر، در تحلیل مسیر و تعیین سهم هر یک از توانمندی­ها باشد، نه صرفا بیان توانمندی­ها، زیرا اگر فقط دلخوش به بیان توانمندی­ها باشیم، فهرستی به مراتب غنی­تر از آن ها را ‌می‌توان در نظریه­ های قدیمی حتی در مباحث اخلاقی پیدا نمود (کردمیرزا، ۱۳۸۸: ۴۶ـ۴۱)

 

برای توصیف تأثیر استرس و ویژگی­های فردی برکیفیت سازگاری وتطابق، مدل­هایی را ارائه
می­ دهند: ۱- مدل جبرانی ۲- مدل چالش ۳- مدل محافظتی.

 

۲ـ۲۱ـ۱ـ مدل جبرانی:

 

عامل جبرانی متغیری است که تأثیر مواجهه با خطر را خنثی می‌کند. این عامل در تعامل با عامل خطرزا قرار ندارد، بلکه تأثیری مستقیم برپیامد مورد نظر دارد . در این مدل یک عامل محافظ در جهت مخالف یک عامل خطر عمل می‌کند. شکل زیر بیان گر این مدل است.

 

 

 

نمودار ۱ـ مدل جبرانی تاب آوری

 

۲ـ۲۱ـ۲ـ مدل عامل محافظتی:

 

مطابق با این مدل یک عامل محافظتی به منظور کاهش احتمال یک پیامد منفی با یک عامل خطرزا در تعامل قرار ‌می‌گیرد. در این مدل یک عامل محافظ، اثرات عامل خطر را بر پیامد رفتاری منفی، تعدیل می­ کند. مثلاً حمایت والدینی رابطه فقر و خشونت را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شکل زیر بیان­گر این مدل است.

 

 

 

نمودار ۲ـ مدل عامل محافظتی

 

۲ـ۲۱ـ۳ـ مدل چالش:

 

مطابق این مدل عامل خطر خود ارتقاء­دهنده ذاتی تطابق موفق است. در این مدل همچنین خطر خیلی کم چالش کافی ایجاد نمی­کند و سطوح بالای خطر نیز می ­تواند به رفتار ناسازگارانه منجر شود ولی سطوح متوسط خطر، فرد را با چالشی روبرو می­ کند که در صورت غلبه برآن موجب تقویت شایستگی می­ شود. اگرچالش به صورتی موفقیت­آمیز صورت گیرد، به فرد کمک می­ کند تا برای مشکل بعدی آماده باشد.

 

فرایند تاب­آوری درون بافت اجتماعی رخ می­دهد. دو بافت اجتماعی اولیه که رشد و تحول کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار می­ دهند، مدارس و خانواده­هایشان هستند. شایستگی و عمل
کرد کودکان و نوجوانان ارتباط نزدیکی با کیفیت محیط­های اجتماعی­شان دارد. خانواده­هایی که کارایی بهتری دارند، احتمال بیشتری دارد که فرزندانی شایسته و تاب­آور داشته باشند (راک و پاترسون[۷۸]، ۱۹۹۹).

 

هرچند تاب­آوری به عنوان یک مفهوم از تحقیقات مربوط به رشد فردی موفقیت­آمیز برخاسته است، اخیراًً مفاهیم نظری به سمت کارکرد خانواده سوق داده شده است (جوادی، ۱۳۹۰: ۴۳۰ـ۴۲۶).

 

۲ـ۲۲ـ نظریه­ های کیفیت زندگی

 

۲ـ۲۲ـ۱ـ نظریه­پردازان بی­هنجاری (آنومی) و کیفیت زندگی

 

نابهنجاری[۷۹] متضمن فقدان، گسست، شکست یا تعارض هنجارهای اجتماعی است. به طور ساده
بی­هنجاری مربوط به وضعیتی می­ شود که انجام امور فارغ از هر گونه هنجاری صورت می­پذیرد و در آن حالت چیزی نمی­ماند، جز اشتهای فردی و کنترل­ناپذیری اشخاص که بی­حد و حصر اشباع­ناپذیر است (چلبی، ۱۳۷۵: ۱۱۹-۱۱۷)

 

۲ـ۲۲ـ۲ـ نظریه­ های بی­سازمانی اجتماعی[۸۰]

 

از نیمه دوم قرن نوزدهم تا میانه قرن بیستم، توسعه نظری مفهومی آنومی و بی­سازمانی اجتماعی به وسیله دورکیم، مرتن[۸۱]، پارک[۸۲] و برگس[۸۳] و مفهوم از خودبیگانگی به وسیله مارکس به مطالعات اصالت محیط اروپایی و امریکایی و جرم­ شناسی و بزهکاری کمک کرد. این مطالعات عمدتاًً یک ‌همبستگی معنادار میان رفتار انحرافی و عواملی چون سن، جنس، تراکم جمعیت، مذهبی (دورکیم)، شرایط کار و فقر (مارکس)، رشد جمعیت و شهرنشینی (پارک و برگس) را پیدا کردند. این صاحب­نظران انواع متفاوتی از نظریه­ های اجتماعی را ارائه دادند که این نظریه ­ها بر توسعه نظریه­ های جامعه ­شناسی به طور عام و بر نظریه­ های جامعه ­شناسی انحرافات به طور خاص تاثیر گذاشتند. گرچه نظریه آنومی دورکیم، ازخودبیگانگی مارکس و بوم­شناختی پارک و برگس قدیمی هستند ولی به دلایل زیر این نظریه ­ها هنوز قابلیت تبیین رفتار انحرافی را دارند.

 

در طول دهه­های گذشته به دلیل توسعه شهرنشینی، تغییرات سریع در صنعتی شدن و افزایش مهاجرت در جوامع مدرن، به نظر می­رسد که این جوامع با تغییرات زیر مواجه بوده که چنین تغییراتی می ­تواند موجب افزایش یا کاهش میزان کیفیت زندگی گردد:

 

۱ـ تضعیف تقیدهای خویشاوندی

 

۲ـ کاهش کارایی نهادهای اجتماعی مانند خانواده به عنوان نیروهای غیررسمی کنترل اجتماعی

 

۳ـ ناپدید شدن همسایگی

 

۴ـ کاهش انسجام سنتی اجتماعی

 

نظریه­ های بی­سازمانی اجتماعی را ‌می‌توان به دو شاخه زیر تقسیم نمود:

 

نخست، تولید تفکر جامعه­شناختی اروپایی است که به وسیله دورکیم در اروپا خلق و توسط
جامعه­شناسانی نظیر پارک، برگش و شاو و مک­کی پایه­گذاری شده است. از نگاه این دسته از متفکرین ‌می‌توان کیفیت زندگی را برحسب فرایندهای بوم­شناختی تبیین نموده ­اند.

 

دیگری بی­سازمانی اجتماعی و آنومی است، که ‌می‌توان آن ها را نظریه­ های کنترل اجتماعی تعریف نمود، که دارای مجموعه مشترک از پیش­فرض­های زیر می­باشند:

 

۱ـ ریشه اصلی کیفیت زندگی را باید در عوامل اجتماعی جستجو نمود.

 

۲ـ بی­سازمانی اجتماعی و آنومی اغلب با رشد سریع صنعتی شدن، شهرنشینی و مهاجرت فزاینده به سوی حوزه ­های شهری، افزایش می­یابد و این روند بر روی کیفیت زندگی تاثیرگذار خواهد بود.

 

۳ـ عوامل اجتماعی افراد را کنترل ‌می‌کنند و وقتی که این عوامل بی­ثبات شوند، افراد توان کمتری برای کنترل رفتار خود دارند. فقدان ثابت در ساختار اجتماعی در میان طبقات پایین جامعه کیفیت زندگی پایین­تر آشکارتر می­ شود یعنی در اینر شرایط طبقات پایین جامعه کیفیت زندگی پایین­تری دارند (ساگون و کارلی، ۲۰۱۳: ۸۸۷ـ۸۸۱).

 

۲ـ۲۲ـ۳ـ نظریه­ های مکتب تضاد


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 235 236 237 ...238 ... 240 ...242 ...243 244 245 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب