روان‌شناسان به این دلیل که نظریه لذت‌جویی به بحث تسلسلی می‌ انجامد، آن را مردود دانسته‌اند. اساس این نظریه آن است که شخص به دنبال لذت است، پس اگر دنبال چیزی برود حتماً آن چیز برای او لذت بخش است. اکنون با توجه به این نظریه وضع کسی را که به ناکامی خود کمر بسته چگونه توجیه کنیم؟ خودکشی چطور؟ کسانی هم هستند که لذت‌جویی را به عنوان شیوه زندگی مردود می‌دانند. مثلاً پوریتان‌ها لذت را چون گناه‌آلود می‌دانستند از آن گریزان بودند. البته ممکن است بگویند که پوریتان‌ها از پرهیزکاری لذت می‌برند. بنابراین نظریه لذت‌جویی از آنجا که رفتار را فقط پس از ظهور آن تبیین می‌کند، فاقد قدرت پیش‌بینی است (محی‌الدین بناب، ۱۳۷۵). مک کله‌لند در نظریه لذت‌گرایی خود، مدل برانگیختگی عاطفی را پیش می‌کشید، به این معنی که پاره‌ای از محرک‌های محیط وجود دارند که به صورت فطری موجب لذت و یا درد بر می‌شوند و در جاندار تمایلی به گرایش یا گریز از این محرک‌ها به عنوان هدف وجود دارد و میزان هیجان لذت‌بخش یا دردناکی که به جاندار دست می‌دهد، تابع سطح انطباق قبلی اوست. مثلاً در شرایط عادی، صدای بلند آدمی را ناراحت می‌کند، ولی پس از چند ساعت توقف در فرودگاه سر و صدای هواپیمای جت کوچکترین ناراحتی ایجاد نمیکند. اگر شدت محرک از سطح سازش جاندار کمی بالاتر یا پایین‌تر باشد، به اواحساس لذت دست می‌دهد، ولی اگر به نحو بارزی تغییر کند، موجب ناراحتی می‌شود. این امر روشن می‌کند که چرا تحریک برقی ملایم احساس مطبوعی ایجاد می‌کند، ولی وقتی بر شدت جریان برق افزوده می‌شود، جاندار از آن فرار می‌کند (محی‌الدین بناب، ۱۳۷۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مک کله‌لند انگیزش را شامل انتظارات آموخته‌ای در مورد هدف‌ها می‌داند. انتظار اینکه هدف بخصوصی واکنش هیجانی مطبوعی یا نامطبوع ایجاد خواهد کرد. جاندار به دنبال هدف‌هایی می‌رود که در گذشته آنها را مطبوع یافته است و از نزدیک شدن به هدف‌هایی که در گذشته درد ایجاد کرده‌اند، اجتناب می‌ورزد. به این ترتیب از نظر مک کله‌لند تمام انگیزه‌ها آموخته شده هستند. برانگیختگی عاطفی، فطری است، ولی انتظارات شخص آموخته شده‌اند. آنچه گفتیم نشان می‌دهد که اصل لذت‌جویی می‌تواند به صورت یک نظریه علمی سودمند درآید (محی‌الدین بناب، ۱۳۷۵).
- نظریه غریزه
نظریه تکامل داروین به اعتقاد اکثر روان‌شناسان یکی از اساسی‌ترین بنیادهای عینی و علمی را برای توجیه نظریه‌های انگیزش نشان می‌دهد. داروین در پژوهش‌هایی که درباره جانوران پست انجام داد، مشاهده نمود که بسیاری از رفتارهایشان فطری و غریزی است. لانه‌سازی پرندگان و گردآوردن دانه و مواد خوراکی به وسیله مورچگان همه از جمله رفتارهایی هستند که موجودات به صورت غریزی و ناآموخته انجام می‌دهند. در واقع غریزه یک الگوی قالبی رفتاری یا ناآموخته است که همه افراد یک دسته از جانوران به طور یکسان انجام می‌دهند. در جانوران رده‌های بالا این گونه رفتارهای قالبی و ارثی کمتر دیده می‌شود، زیرا بیشتر رفتارهایشان آموختنی است و رشد مغزی و دستگاه‌های عصبی آنان دارای پیچیدگی‌های بیشتری است (پارسا، ۱۳۷۶).
در نیمه دوم قرن ۱۹م پیشرفتهای زیادی در زمینه شناخت رفتار غریزی پرندگان، مورچگان، زنبورها، عنکبوتها و بعضی از پستانداران حاصل گردید. در آغاز نیمه نخست قرن ۲۰م نظریه مکدوگال بیانگر این واقعیت بود که از مهم‌ترین عوامل انگیزشی در رفتار، غریزه‌ها و هیجان‌های مربوط به آنها هستند. به عقیده مکدوگال غریزه‌ها پیامدهای محض یا کوشش‌های کورکورانه نیستند، بلکه گرایش‌هایی هدف‌دار، فطری و ارزشمند هستند که مایه اصلی رفتار و کردار محسوب می‌شوند (همان منبع).
در سالهای۱۹۲۰م نظریه غریزه برای توضیح رفتار مورد حمله شدید قرار گرفت، زیرا پژوهشگران و روان‌شناسان آن زمان هر کدام به سلیقه خود لیست بلند بالایی از انواع غریزه‌ها ترتیب دادند و آنها را برای توضیح رفتار کارساز می‌دانستند، اما با آن همه تلاش باز نمی‌توانستند چگونگی رفتارهای غریزی را به طور مشخص معلوم کنند. رفتارهای غریزی آن چنان متعدد و بی‌شمار بود که تعداد بعضی از آنها به بیش از ۶۰۰۰ افزایش می‌یافت و توضیح رفتار بعضی از آنها بسیار عجیب و شگفت‌انگیز بود تا آنجا که چرا انسان سیبی که از باغچه منزلش به دست می‌آید دوست ندارد!؟ (همان منبع).
- نظریه سایق
از این نظریه‌ها باید «نظریه‌های هل دادن در انگیزش» یاد کرد. رفتار به وسیله حالت‌های سوق دهنده درون انسان یا حیوان به سوی هدف‌ها «هل داده می‌شود». مثلاً فروید (۱۹۴۹-۱۹۴۰م) اندیشه‌های خود درباره شخصیت را بر مبنای محرک‌ها یا سایق‌های جنسی و پرخاشگری ذاتی یا مادرزادی بنیان نهاد. به طور کلی، در نظریه‌های سایق چنین گفته می‌شود: “هنگامی که یک حالت سوق دهنده درونی برانگیخته می‌شود، فرد هل داده می‌شود تا رفتاری را انجام دهد که آن رفتار به هدفی منجر خواهد شد که شدت حالت سایق را کاهش خواهد داد. دست کم در آدمیان، رسیدن به هدف مناسبی که حالت سایق را کاهش می‌دهد، خوشایند و رضایت‌بخش است. از این رو گفته می‌شود که انگیزش تشکیل یافته است از: ۱- حالت سایق، ۲- رفتار هدف‌گرا که به وسیله حالت سایق ایجاد می‌شود ۳- رسیدن به هدف مناسب ۴- کاهش حالت سایق و رضامندی و آسودگی به هنگام رسیدن به هدف. پس از مدتی، حالت سایق مجدداً ایجاد می‌شود تا رفتار را به سوی هدف مناسب براند. توالی رویدادهای فوق را گاهی چرخه انگیزش می‌نامند". (محی‌الدین بناب، ۱۳۷۵).
- نظریه مشوق
نظریه‌های سایق در انگیزش شاید در مورد برخی انگیزه‌های زیستی- مثل گرسنگی، تشنگی و جنسی- بهتر صدق کند، اما حتی در اینجا نیز با مشکلات و نقص‌هایی روبرو می‌شوند. مثلاً فرض کنید ما رفتار برانگیخته و هدف‌گرای دو گروه موش را که سایق گرسنگی یکسانی دارند و به مدت یک روز گرسنه مانده‌اند را با هم مقایسه کنیم؛ به یک گروه غذای بسیار خوشمزه می‌دهیم و به گروه دیگر غذای ساده. همان طور که انتظار می‌رود گروهی که غذای خوشمزه دریافت می‌کنند، احتمالاً بیش از گروه دیگر می‌خورند. بنابراین در خود هدف نیز چیزهایی وجود دارند که موجب تحریک رفتار می‌شوند. شاید این موضوع در مورد انگیزش جنسی روشن‌تر باشد. بدین ترتیب ویژگی‌های تحریکی هدف، گاهی می‌توانند یک سلسله رفتار برانگیخته شده را به حرکت درآورند و همین موضوع اندیشه اصلی و زیر بنای نظریه‌های انگیزش مشوق است (بولس، ۱۹۷۵).
بدین ترتیب در مقابل نظریه‌های سایق که نظریه‌های هل دادن است، نظریه‌های مشوق را «نظریه‌های کشش» در انگیزش است، مطرح شد و اعتقاد دارد که هدف‌ها به سبب ویژگی خاصی که دارند رفتار را به سوی خود می‌کشانند و مشوق‌ها هدف‌هایی هستند که رفتار را بر می‌انگیزند. بخش عظیمی از نظریه‌های مشوق این است که افراد انتظار دارند که از رسیدن به آنچه مشوق‌های مثبت نامیده می‌شوند و اجتناب از آنچه به مشوق‌های منفی معروفند، لذت ببرند. به نظر می‌رسد که در دنیای کار و حرفه انگیزش بیشتر از نوع مشوق‌های مورد انتظار- دستمزد، حقوق، انعام، مرخصی و از این قبیل- است تا سایق و کاهش آنها (محی الدین بناب، ۱۳۷۵).
- نظریه انسان‌گرایی
در نظریه‌های انسان‌گرایی طبق دیدگاهِ «ساتروک»، به جای تاکید بر تقویت و تنبیه به عنوان منبع اصلی انگیزش، به توانایی دانش‌آموزان برای رشد شخصی، آزادی انتخاب اهداف زندگی و ویژگی‌های مثبت مانند حساس بودن نسبت به دیگران تاکید می‌شود (سیف، ۱۳۸۷). بنابراین همان گونه که وولفلک می‌گوید از دیدگاه روان‌شناسان انسان‌گرا، برای ایجاد انگیزش باید احساس شایستگی، خودمختاری و عزت نفس را در افراد افزایش داد (سیف، ۱۳۸۷).
از دیدگاه انسان‏گرایی، انگیزش نیرویی فعال تلقی می‏شود که موجبات رشد و تحول همه انسان‏ها را فراهم می‌کند. از طرفی انگیزش عاملی بیرونی نیست که معلم برای دانش‏آموز یا کلاس انجام می‏دهد، بلکه پرورش تمایل مثبت در نزد موجود و فراهم کردن امکان رشد، توسعه و یکپارچه کردن تجربه‌هایی تازه است. هر فردی دارای یک (اصل نمو) درونی است که همه رفتارهای انسان را هدایت می‏کند و به آن نیرو می‏دهد.
دو عنصر رابطه شاگرد ـ معلم و جوّ کلاسی از عناصر اساسی آموزش یادگیری برای انسان‏گراها تلقی می‌شود. در واقع معلمان حمایت‏گر و دلسوز معتقدند که دانش‏آموز فردی مهم است و مطالب درسی را باید به گونه‏ای به وی ارائه داد که برای هر دانش‏آموز شخصاً معنادار باشد و در هر کاری که در کلاس انجام می‌شود، رفاه عاطفی دانش‏آموزان باید در نظر گرفته شود.
- نظریه اجتماعی فرهنگی
بنا بر این رویکرد، منبع انگیزشی مهم برای افراد بودن با دیگران و داشتن رابطه دوستانه متقابل با آنان است. بنا به گفته وولفلک (سیف، ۱۳۸۷) مردم برای حفظ هویت خود و روابط با دیگران در فعالیت‌ها شرکت می‌کنند. بنابراین انگیزش یادگیری دانش‌آموزان عضو کلاس درس و یا مدرسه‌ای که برای یادگیری ارزش قائل می‌شود، بالا خواهد رفت.
در نتیجه نیاز به پیوندجویی یا وابستگی، افراد به برقراری رابطه با دیگران می‏پردازند. در واقع نیاز به پیوندجویی در دانش‏آموزان آنها را برمی‏انگیزد تا اوقاتی را با دوستان همسلان معلمان والدین صرف کنند. ایجاد روابط بین فردی خصوصاً رابطه مثبت با معلم می‏تواند در انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش‏آموز مؤثّر باشد.
- انگیزش از دیدگاه روان‌شناسان معاصر
نیروهای انگیزشی اساسی که شخصیت را به تحرک وا می‌دارند از نظر فروید، اروس (غریزه زندگی و میل جنسی) و تاناتوس (غریزه مرگ و پرخاشگری) هستند. این نیروهای مکمل هم، غریزی هستند که پایه جسمانی دارند، در خیال پردازی‌ها، امیال، احساس‌ها، افکار و به طور مستقیم در اعمال، ابراز می‌شوند (پروجاسکا و نورکراس، ۱۹۹۹). به عقیده وی افراد برای کسب لذت و کاهش دادن تنش و اضطراب برانگیخته می‌شوند و این انگیزش از انرژی روانی و جسمانی ناشی از غرایز به دست می‌آید (فیست و فیست، ۲۰۰۲).
آدلر نیز انگیزه اصلی شخصیت انسان را تلاش برای برتری می‌داند. از نظر وی تنها انگیزش انسان، تلاش برای موفقیت و برتری است. به نظر وی تلاش برای برتری هدف نهایی همه افراد است و این هدف باعث یکپارچگی شخصیت و درک کل رفتار می‌شود.
از نظر یونگ، ناهشیار جمعی، نیروی اصلی انگیزش انسان است که از گذشته دور در وجود انسان شکل گرفته است. به اعتقاد وی در فرایند انگیزش انسان، هشیار و ناهشیار شخصی نقشی به مراتب کمتر از ناهشیار جمعی ایفا می‌کند.
کارن هورنای اعتقاد داشت که عامل اصلی شخصیت و نیروی انگیزشی، فرهنگ و نیروهای اجتماعی انسان است. وی بسیار کمتر از فروید بر روی نقش نیروهای ناهشیار و تجارب دوران کودکی پافشاری می‌کرد.
اریک فرام، روانکاو انسان‌گرا، سه نیاز انگیزشی عمده را برای انسان برشمرد: ۱- ارتباط ۲- تعالی ۳-ریشه‌دار بودن. از نظر وی بهترین راه ارتباط با دنیا، عشق است. از طریق عشق، انسان به فردیت و یکپارچگی می‌رسد. وی عشق را به صورت اتحاد با چیزی خارج از خویشتن، در عین حال حفظ جدایی و یکپارچگی خویشتن تعریف می‌کند. از نظر فرام، دو نفر در عشق یکی می‌شوند، ولی با این حال، دو تا می‌مانند. اصل تعالی عشق فراتر رفتن از وجود منفعل و رسیدن به «قلمرو هدفمندی و آزادی» است. همچنین بر طبق اصل ریشه‌دار بودن، انسانهای بی‌ریشه، انسان‌هایی بدون زادگاه هستند و احساس‌های انزوا و درماندگی در آنها شکل می‌گیرد (فیست و فیست،۲۰۰۲). سالیوان معتقد است که مهم‌ترین نیروی انگیزشی بشر، نیروهای میان فردی است و مهم‌ترین نیروی میان فردی هم، محبت است.
بر اساس دیدگاه اریکسون، نیروهای اجتماعی انگیزش بیشتری را نسبت به توانایی‌های فطری در بشر تولید می‌کنند. بر طبق دیدگاه وی نیروهای فرهنگی و اجتماعی باعث شکل‌گیری افراد و تأثیرگذاری بر آنها می‌شود.
همچنین کتل، صفات انگیزشی را معرفی می‌کند که زیربنای پویش‌های شخصیت هستند، از دیدگاه وی نیروهای انگیزشی شخصیت عبارتند از نگرش‌ها، ارگ‌ها (انگیزه‌های فطری) و صفات پویشی اکتسابی.
بر طبق دیدگاه آلپورت، نیروهای اصلی برانگیزاننده انسان، بی‌همتایی و انگیزش هشیار هستند. وی معتقد است که هر فردی نوعی انگیزش منحصر به فرد دارد. وی از دو نوع انگیزش یاد می‌کند: یکی انگیزش حاشیه‌ای که کاهش دهنده نیازها هستند و دیگری تلاش‌های شخصی که به دنبال حفظ تنش و عدم آرامش هستند. مفهومی دیگر که آلپورت بدان پرداخته است، مفهوم خودمختاری کارکردی انگیزه‌ها است که بر اساس این مفهوم یک انگیزه در فرد بزرگسال و بالغ از لحاظ کارکردی ارتباطی با تجربه‌های گذشته که ممکن است در اصل از آنها ناشی شده باشد، ندارد. (فیست و فیست،۲۰۰۲).
راجرز اعتقادش بر این است که نیروهای انگیزشی انسان، گرایش به سمت تکامل و گرایش به شکوفا شدن است. به عقیده وی گرایش به شکوفا شدن، منحصر به انسان نیست، بلکه سایر حیوانات و گیاهان نیز از توانایی فطری برای شکوفا شدن برخوردار هستند.
مزلو دیدگاهی کل‌نگر به انگیزش اختیار می‌کند. بر اساس این دیدگاه، انگیزش تمام وجود شخص را فرا می‌گیرد. به عقیده وی انگیزش از پیچیدگی خاصی برخوردار است و ما می‌توانیم به وسیله چند انگیزه مجزا برانگیخته شویم. وی معتقد است که ممکن است انگیزش هم به صورت هشیار و هم به صورت ناهشیار بر فرد اثر بگذارد و انگیزش می‌تواند برای شخص ناهشیار و یا ناشناخته باشد. بر طبق دیدگاه مزلو، افراد دائماً به وسیله نیازهای مختلف برانگیخته می‌شوند. پس از ارضای یک نیاز، آن نیاز نیروی خود را از دست می‌دهد و سپس نیاز دیگری جایگزین آن می‌شود. همچنین مزلو معتقد به رویکرد عمومیت انگیزش برای افراد است. وی با پذیرش این اصل، دیدگاه سلسله مراتبی را برای انگیزش در نظر گرفت. در این دیدگاه، پایین‌ترین نیازها، نیازهای فیزیولوژیکی و پس از آن، نیازهای ایمنی، محبت و تعلق‌پذیری، احترام و در رأس آنها نیازهای خودشکوفایی یا کمال است (فیست و فیست،۲۰۰۲).
از دیدگاه وجودگرایانی همچون کی‌یر کگارد، رولو می، جیمز بوگنتال و ایروینگ یالوم)، نیروی انگیزشی بشر یافتن معنی در زندگی، پذیرش مسئولیت، آزادی، یکپارچگی، بی‌همتایی، اصالت و بودن برای خود، دیگران و طبیعت می‌باشد.
پرلز بر این عقیده است که نیازهای زیستی، انگیزش اصلی آدمی است. هدف‌های روزمره ما با هدف‌های پایانی بر اساس نیازهای زیستی ما قرار دارند. به اعتقاد وی همه نقش‌های اجتماعی که افراد اختیار می‌کنند، برای محقق کردن اهداف پایانی است. پرلز می‌گوید که فرایند دائمی کامل کردن نیازها، باعث تشکیل کل‌ها یا گشتالت‌ها می‌شود که برای حفظ تمامیت و یکپارچگی ضروری است (پروجاسکا و نورکراس، ۱۹۹۹).
از دیدگاه نظریه‌پردازان فمنیست، انگیزش و هویت فرد شدیداً از تبعیضات اجتماعی، فشارهای محیطی و نقش‌های جنسی تأثیر می‌پذیرد. این عوامل اجتماعی باعت تأثیرگذاری بر نگرش‌ها، انگیزه‌ها و شناخت‌های افراد می‌شود.
- انگیزه پیشرفت
یکی از نیازهایی که پژوهش‏های بسیاری را به خود اختصاص داده، نیاز به پیشرفت یا انگیزه پیشرفت است. گیج و برلاینر انگیزه پیشرفت را به صورت میل یا علاقه به توفیق در زمینه فعالیت خاصی تعریف کرده‏اند. پژوهش‏ها حاکی از آن است که افراد از لحاظ این نیاز با هم تفاوت بسیاری دارند. بعضی افراد در رقابت با دیگران و در کارهای خود دارای سطح بالایی از انگیزه هستند و برای رسیدن به پیروزی به سختی می‏کوشند. در حالی که برخی دیگر از ترس شکست، انگیزه چندانی به پیشرفت و پیروزی ندارند و آماده خطر کردن برای کامیابی نیستند. انگیزش پیشرفت موجب افزایش سرعت یادگیری تکالیف درسی می‏شود و در نهایت شخص با کیفیت یافتن و کامیابی، افتخار کسب می‌کند. نیاز به پیشرفت، با انگیزه پرهیز از شکست متعادل می‏شود.
انگیزه پیشرفت انگیزه‌ای درونی در فرد برای به انجام رساندن موفقیت‌آمیز یک وظیفه و رسیدن به یک هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در یک کار است. افراد معمولاً از لحاظ میزان انگیزش پیشرفت، متفاوت هستند. افراد در حوزه انتخابی خود دارای انگیزه پیشرفت بالا هستند؛ مثلاً در حوزه تحصیل، شغل و … موفقیت فزاینده‌ای از خود نشان می‌دهند. انگیزه پیشرفت از این جهت انگیزه‌ای پیچیده به شمار می‌رود که در آن تمایلات زیستی تسلط کارایی با ارزش‌های آموخته در هم آمیخته‌اند.
- نظریه برانگیختگی
اصطلاح برانگیختگی به حالت تحریک، توجه یا گوش به زنگ ‏بودن، اشاره می‏کند. برانگیختگی از معدود متغیرهای انگیزشی است که برای آن شاخص‏های قابل مشاهده و قابل اندازه‏گیری فیزیولوژیکی وجود دارد. معلم در کلاس درس نقش محرک را بازی می‏کند و میزان تحریکاتی را که یادگیرندگان دریافت می‏کنند، تاحدودی فراوانی در اختیار معلم قرار دارد. معنادار بودن مطالب، پیچیدگی و سهولت گفتارهای معلم، طرز نگاه کردن و کیفیت نوشته‌های او بر روی تابلو همه به طور مستقیم توجه شاگردان را بر می‏انگیزد و همچنین معلم از طریق ارائه مطالب کسل کننده و روش یکنواخت آموزشی، ممکن است سطح برانگیختگی دانش‏آموزان را پایین آورد. از آنجا که سطح برانگیختگی با معناداری، تازگی و پیچیدگی محرکات نسبت مستقیم دارد، هر نوع تغییر در رفتار معلم، که به افزایش این عامل بیانجامد، توجه دانش‏آموزان را بالا خواهد برد.
- نظریه نسبت ‏دادن
نخستین فرض اساسی نظریه اسناد این است که از مهم‏ترین منبع انگیزشی انسان جست‏وجو برای درک و فهم امور و عامل رویدادها است. در واقع نظریه اسناد تلاش دارد که برای رویدادها یا تجربه‌های شخصی علت یا دلیل وقوع آنها را ارائه دهد و به علت‏هایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش، به ویژه کسب کامیابی یا مواجهه با شکست، بر می‏گزیند اشاره دارد.
نظریه اسناد در روان‌شناسی تربیتی می‏کوشد تا تبیین‏های دانش‏آموزان را برای پیروزی و شکست‏هایشان در موقعیت‏های کلاسی وصف کند. واینر به این نتیجه رسید که اسنادها در الگوهایی کلی جای می‏گیرند و افراد تمایل دارند پیروزی‏ها و شکست‏های خود را به چهار عامل اسناد یعنی توانایی، تلاش، شانس و دشواری تکلیف نسبت بدهند. این اسنادها را می‏توان در سه بعد طبقه‏بندی کرد:
نخست بُعد مکان کنترل که می‏تواند درونی یا بیرونی باشد، به این معنا که علت درون یا بیرون از یادگیرنده وجود دارد. بُعد دوم، بُعد پایداری است که معنای درجه ثبات یا قابلیت تغییر آن در طول زمان است. نخستین تأثیر بعد ثبات بر انتظار فرد از راه‌های اعمال فرد در آینده است. بُعد سوم، بُعد قابلیت کنترل است و از میزان کنترلی حکایت می‏کند که دانش‏آموز بر موقعیت یادگیری دارد، یعنی قابل کنترل یا غیر قابل کنترل ‏بودن موقعیت یادگیری.
از لحاظ اعتقاد به مکان کنترل افراد به دو دسته تقسیم می‏شوند: گروهی که پیروزی‏ها و شکست‏های خود را به شخص خود و گروه دیگر که پیروزی‏ها و شکست‏های خود را به عوامل محیط بیرون از خود نسبت می‏دهند. گروه اول، افراد دارای منبع درونی کنترل نامیده شده‏اند و گروه دوم، افراد دارای منبع بیرونی کنترل نام گرفته‏اند. افراد دارای منبع درونی کنترل معتقدند که رویدادهای مثبت زندگی، در نتیجه برنامه‌ریزی دقیق و تلاش پیگیر خود آنان به دست می‏آید و بنابراین برای هرگونه عمل و رفتار خود و پیامدهای ناشی از آن مسئولیت می‏پذیرند. برای مثال، دانش‏آموز دیر رسیدن به مدرسه را به دیر خارج ‏شدن از خانه و نه به عوامل مبهم بیرونی نسبت می‏دهد. از سوی دیگر، افراد دارای منبع بیرونی کنترل، بین رفتار خود و رویدادها هیچ‏گونه رابطه علت و معلولی نمی‏بینند و بخت و اقبال، تصادف یا اشخاص دیگر را مسئول کنترل نتایج رفتار خود می‏دانند و در نتیجه، برای اعمال و رفتار خود مسئولیت نمی‏پذیرند، مثلاً نمره کم خود را به غرض‏ورزی معلم نسبت می‏دهند. افراد دارای منبع بیرونی کنترل، بر این باورند که رفتارها و مهارت‏های خود آنان تأثیر چندانی بر تقویت‏هایی که دریافت می‏کنند، ندارد و برای کوشش‏های خود ارزشی قایل نمی‏شوند. در واقع آنها به کنترل زندگی خود به دست خویش در حال و آینده باور ندارند. در مقابل، کسانی که معتقد به منبع درونی کنترل هستند، بر این باورند که کنترل زندگی خود را شخصاً در دست دارند و برای مهارت‏ها و توانایی‏های خود ارزش قایل می‏شوند. یکی دیگر از نتایج نسبت دادن‏های علّی درباره منابع درونی و بیرونی کنترل، رابطه مستقیم آن با احساس احترام به خود یا همان عزّت نفس است. پیامدهای مثبت رفتار که به علت‏های درونی همچون توانایی و کوشش نسبت داده می‏شود، موجب احساس غرور و عزت نفس یا اعتماد به خود در شخص می‏شود، اما توفیقی که به علل بیرونی چون بخت و اقبال یا کمک دیگران نسبت داده می‏شود، احساس غرور و اعتماد به خود در شخص ایجاد نمی‏کند. تاریخچه گذشته فرد از پیروزی‏ها و شکست‏های او مهم‏ترین عامل تعیین کننده برای فرد در انتخاب توانایی یا فقدان آن به صورت اسناد است.
۲-۱-۲۱- راهکارهای مقابله با مشکل کمبود انگیزش یادگیری
انگیزش از دیدگاه‌های گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفت و روشن است که هیچ یک از آنها به طور کامل و جامع پاسخگوی مسأله انگیزش نیست. هر کدام دارای ویژگی‏های مهمی دارد که به انگیزش کمک می‏کند. در این بخش، ضمن اشاره به عناصر کلی در ایجاد انگیزش، کاربردی‏ترین عناصر قابل استفاده از دیدگاه‌های مختلف مطرح می‌شود. عناصر بنیادی همچون فرهنگ، جامعه و خانواده، ویژگی‏های معلم و یادگیرنده و متغیرهای مربوط به جوّ کلاسی و متغیرهای آموزشی که به طور کلی در انگیزش دانش‏آموزان تأثیرگذار هستند. وقتی این عناصر به صورت کامل به کار روند، انگیزش دانش‏آموز می‏تواند به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
۲-۱-۲۲- انگیزش درونی در مقابل انگیزش بیرونی


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 28 آذر 1400نظر دهید »

ماده ۱قانون تجارت‌: تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجارتی قرار بدهد. در این ماده منظور از«کس» همه اشخاص عم از حقیقی یا حقوقی است.به نظر بعض حقوقدانان«معاملات تجاری به عملیاتی گفته می‌شود که برای تجاری تلقی شدن نیاز به تکرار ندارند، یعنی تجاری است – حتی اگر یک بار هم انجام شود(مثل صدور برات) – و فعالیتهای تجاری عملیاتی است که شرط حتمی وجود آن استمرار است(مثل تصدی به حمل و نقل).[۱۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگر چه عبارت قانونگذار در ماده ۲ ق.ت. تحت عنوان معاملات تجاری مصادیقی را عنوان می کند که مصداق عملی فعالیت تجاری هستند[۲۰]
واز طرف دیگر وبه تبعیت از تعریف مفهوم شخصی، شخص تاجر را معرفی می‌کند وهراقدامی که این شخص انجام دهد راتجاری می‌داند، قاعده ای که در مواد ۳قانون تجارت و ۲ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب۲۴ اسفند ۱۳۴۷ به دست داده می شود.[۲۱]
ملاحظه میگردد که قانونگذاربابه دست دادن دومعیاردرصد شناسایی تاجر می‌باشد، ودر واقع باعنوان کردن اعمال تجاری ذاتی وپیش بینی اعمال تجاری تبعی (تجاری دانستن اعمال به تبع تاجربودن عامل) از سیستم موضوعی اتخاذ شده درماده ۲ ق.ت در ماده سوم همان قانون عدول کرده وسستم مختلط (شخصی-موضوعی)را پذیرفته است.
اگرچه حسب ظاهر بندهای ماده ۳ق.ت معاملات بین تجار حتی اگر برای امور غیر تجاری باشد، تجاری محسوب می‌شودلکن همچنان که برخی از حقوق دانان متذکر شده اند، باید قائل به این بو.د که معاملات بین تجاروتنها در صورتی تجاری محسوب می‌شود که برای امور (حوائج)تجاری انجام گرفته باشند.
نظریه به متابعت قانونگذار از سیستم مختلط (شخصی-موضوعی)رویه قضائی نیز از این روش متابعت نموده است، چنانکه در حکم شماره ۲۷۷۴-۱۹/۱۲/۱۶، صادره از شعبه چهارم دیوان در مقام بدست دادن ملاک تاجر بودن آمده است که:
نظر به اینکه مطابق ماده ۱ قانون تجارت، تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجارتی قرار بدهد بنابراین مجرد بستن قرارداد وشرکت تجارتی کسی با دیگری برای امری (در صورتی که شغل معمولی خود را تجارت قرار نداده باشد) موجب نمی شود که آن شخص تاجر شناخته شود ونتواند دادخواست اعسار بدهد.[۲۲]
به نظر می‌رسد در تعریف تاجر باید گفت تاجر کسی است که به قصد انتفاع معاملات موضوع ماده ۲ق.ت. را شغل معمولی خود قراردهدواینکه قاتنونگذار در ماده ۳ق.ت پاره‌ای اقدامات را به اعتبارتاجر بودن متعاملین تجارتی قلمداد نموده است ارتباطی به تعریف تاجر ندارد چرا که نخست تاجر بر اساس ماده ۲ق.ت وانجام فعالیتهای موضوع آن راشناسائی وتعریف می‌شود سپس اقدامات تبعی او تجاری قلمداد می‌کردد لذا قانونگذار از همان سیستم موضوعی تبعیت نموده است نه مختلط.
ه- رویه قضائی
در فرهنگ حقوقی رویه قضائی اینگونه شناسنانده شده: «آراء صادرشده در هیأت عمومی تمیزراخواه بصورت اصراری باشدخواه بصورت لازم الاتباع رویه قضائی ورویه تمیزی گویند.»[۲۳]
ولی عمده این است که بدانیم رویه قضائی در هرشکل ونوعی که باشد ساخته فکروعمل قضات است وهیمن امر نیزوجه تمیزآن از قانون است چرا که قانون ساخته وپرداخته قانونگذار است وعموماً جایگاه عرض اندام کردن رویه قضائی بعنوان یک منبع صدور حکم در کنار قانون وعرف، مواردی همچون تفسیرتناقض یا تعارض قانون، تزاحم دوقانون، نقص قانون ویا احمال قانون است.
بنابراین در تعریف رویه قضائی گفته شده: «شکل کلی تصمیم مکرر قضائی که در موارد مشابه به لحاظ الزام معنوی ویا الزام قانونی مبنای حکم مرجع قضائی قرار گیرد رویه قضائی است.[۲۴] با این تعریف می‌توان عناصر ذیل را در رویه قضائی شناسائی نمود:
۱- رویه قضائی شکل کلی تصمیم قضائی است. یعنی با رأی قضائی تفاوت دارد قاضی در هر پرونده اعم از حقوقی یا جزائی تصمیمات مختلفی می‌گیرد، دستور اداری می‌دهد، انواع قرارها را صادر می‌کند وبالاخره با رای نهایی خود پرونده را در آن مرحله از رسیدگی مختومه می‌سازد. همه این تصمیمات مربوط به یک پرونده است اما هیچ یک از این اقدامات عنوان رویه قضائی را ندارد. همه نظریات ودستورات قاضی پرونده جزئی است وخاص همان پرونده، رویه قضائی شکل کلی دارد، نظیر قاعده حقوقی وقانون که مربوط به یک پرونده نمی باشد رویه قضائی هم تنها به یک پرونده ارتباط ندارد.[۲۵]
۲-رویه قضائی شکل کلی تصمیم مکرر قضائی است، رویه قضائی فقط با حالت کلی پیدا نمی شود، مربوط به یک رای وتصمیم قضائی نیست. رای قاضی باید در مورد مشابه تکرار شود. ریشه رویه قضائی، رای ونظر ودستور متکی به قانون دارس است، ولی نه یک رای. بنابراین اگر قاضی در یک پرونده را به به شکلی کلی دربیاوریم ودر موارد مشابه از آن استفاده کنیم به رویه قضائی می‌رسیم.[۲۶]
۳ - وجود حالت الزام در رویه قضائی حالت الزام وجود دارد یعنی رویه قضائی باید دارای آنچنان ارزش علمی ویا عدالت جویی باشد که در موارد مشابه قاضی به آن رغبت وتمایل والزام معنوی پیدا کندوآن را به کارگیرد یا قانون استفاده از آن را اجباری استفاده ساخته باشد. با این ترتیب حالت الزام به یکی از دوصورت در رویه قضائی تجلی پیدا می‌کند. الزام معنوی به این معنا که قضات دیگری آن را مبنای استنباط خود قرار می‌دهند والزام قانونی مثل آراء وحدت رویه دیون عالی کشورکه همچون قوانین لازم الاتباع هستند.»[۲۷]
در یک تعریف دیگر گفته شده‌: «رویه قضائی وسیله جذب داده های نو ورفع نهادهای کهنه وزیان بار است وباید آن را به جهازتنفس نظام حقوق مانند کرد وانگهی برای رفع اجمال وتضادهای موجود در متون قوانین تنها راه رسمی وموثر دخالت رویه قضائی است که باید قانون را تفسیر کند وبه وازه های مکتوب جان بخشد وبنابراین بی اعتنایی به جمع آوری ونقد قضائی گناهی است نابخشودنی که هر چه بر عمرآن می‌گذرد سنگین تر می‌شود».[۲۸]
واز این تعاریف که بگذریم عمده دلیل بر اهمیت رویه قضائی این است که احد از حقوقدانان معتقدند که: «رویه قضائی چکیده حقوق زنده وپالایشگاه قوانین است واز این دریچه است که اراده دولت آمیخته وتعدیل شده با معجون جادوئی پنهان عدالت به زندگی اجتماعی تزریق می‌شود وسلامت ونظم حقوق را تامین می‌کند پس بی اعتنایی به آنچه در دادگاه ها می‌گذرد پشت کردن به واقعیت است. همان گونه که در همه کشورهای پیشرفته مرسوم است باید آراء بدیع وجالب تمام محاکم با دقت تمام جمع آوری شود وهر رای از طرف یکی از بزرگان ومحققان مورد انتقاد قرار گیرد ودر مجموعه های دوره‌ای منتشر شود تا با مراجعه به این گونه مجموعه ها دادرسان بتوانند به آسانی فواید وزیان های آرای گذشته را دریابند وبرای ایجا یک رویه ثابت واستوار از آن الهام بگیرند.»[۲۹]
درنتیجه رویه قضایی را می‌توان به رویه قضایی با منشأ الزام قانونی ورویه قضایی با منشأ الزام معنوی تقسیم کرد که عموماً رویه قضایی با منشأ الزام قانونی شامل آراء وحدت رویه می‌شود ورویه قضائی با مشنأ الزام معنوی متکی به دلایل موجب قناعت وجدان دادرس است، گرچه راجع به آن موضوع رأی وحدت رویه‌ای صادر نشده است لذا نظریات مشورتی می‌تواند مصداقی از آن باشد یا با اینکه اماره رشد با این تحلیل که اگرچه قانون رشد متعاملین نسخ ضمنی شده است وقانون سن خاصی برای رشد ندارد اما محاکم ۱۸سال را سن رشد می‌دانند.
گفتار دوم: اعسا وانواع آن و اعطاء مهلت
الف-اعسار
اعسار از ریشه «عسر»که واژه عربی است ونقیض «یُسر» می‌باشد، مشتق شده است که به معنای نیازمندشدن وتهی دستی است. علامه دهخدا نیز در لغت نامه درباره اعسار چنین می‌گوید:«اعسار ناتوان بودن شخصیتهای حقیقی وحقوقی از پرداخت دین یا محکوم‌به هزینه دادرسی غیر تجاری در عرف حقوقدانان، واگربازرگان که از پرداخت وانجام تعهدات خود در موعد مقرر برنیایدواسناد وی واخواست شود او را متوقف ومفلس و ورشکسته گویند واگر افراد غیر بازرگان بواسطه عدم کفایت دارائی یا عدم دسترسی به مال خود از پرداخت بدهی یا تأدیه هزینه دادرسی برنیاید آنان را معسروآن حالت را اعسار گویند….)[۳۰]
در فقه ناتوانی شخصی از پرداخت حقوق ودیون خود را به دلیل عدم دارایی اعسار می‌گویند.
مشهور فقها رابطه واصطلاح اعساروافلاس را تساوی می‌دانند وفرقی بین دو اصطلاح قائل نیستندوکسی راکه معسر می‌شود «محجور» دانسته اند.
اعسار در حقوق صفت کسی است که تاجر نباشد وبه جهت کافی نبودن دارایی یا دسترسی نداشتن به آن قدرت دادن بدهی های خود ویا هزینه های دادرسی را نداشته باشد، ودر ماده ۵۰۴ قانون آئین دادرسی مدنی نیز همین مفهوم بیان شده است. در حقوق انگلیس واژه «insolvency » ودر حقوق فرانسه واژه «Deconfitur» قابل انطباق بر اعسار می‌باشد.
به عبارتی دیگر، اعسار صفت غیر بازرگانی است که بواسطه عدم کفایت دارائی یا دسترسی نداشتن به مال خود قدرت پرداخت هزینه دادرسی یا دیون خود را نداشته باشد، ولی بازرگانی که از جمله کسبه جزء باشد می‌تواند دارای صفت اعسار باشد ومشمول مقررات اعسار است نه مقررات ورشکستگی.[۳۱]
ملاک اعسار این است که مدیون دفعه واحده نتواند بدهی دادرسی را بدهد لذا تقسیط واعسار قابل جمع هستند.[۳۲]
ب- انواع اعسار
باتوجه به قوانین ومقررات فعلی، انواع اعسار از حیث موضوع به چهاردسته تقسیم می‌شوند.
۱-اعسار از تأدیه دین (ماده ۲۴قانون اعسار): این درخواست باید به موجب دادخواست باشد. حکم تمیزی شماره ۶۸۶۳-۸۷۵ مورخ ۲۶/۱۲/۱۳۰۹ در این خصوص مقرر می‌دارد:
«قبول دعوی اعسار در قبال دعوی طلب به عنوان دفاع، مجوز قانونی ندرد وبنابراین باید به موجب درخواست جداگانه مطرح شود، حکم قبول یاردّ اعسار قطع نظراز میزان ومبلغ دین فقط قابل پژوهش است ومدعی اعسار می‌تواند از حکم ردّ اعسار وداین می‌تواند از حکم قبول اعسارپژوهش بخواند»[۳۳] البته باید عنایت داشت با توجه به ملغی شدن فصل اول قانون اعسارماده ۲۴ نیز ملغی الاثرخواهد بود، اگر چه ظاهرا به موجب رأی وحدت رویه اخیر به شماره ۷۲۲-۱۳/۱۰/۱۳۹۰ اعسار از خواسته نیز مسموع خواهد بود و بااعطاء مهلت موضوع ماده ۲۶۹ ق.ت.متفاوت خواهد بود.
۲- اعسار از محکوم به: این درخواست نیز با تقدیم دادخواست انجام می‌گیرد (ماده ۲۳قانون اعسار) بدین توضیح که ادعای اعسار ممکن است مربوط به محکوم‌به باشد ومحکوم علیه پس از آنکه به موجب حکم دادگاه محکوم‌به پرداخت مالی به محکوم‌له شود، ادعا نماید که قادر به پرداخت آن به صورت یک جا ویا بطورکلی نمی باشد واز دادگاه تقاضای اصدارحکم بر قبول اعسار ویا تقسیط را بنماید.
۳-اعسار از پرداخت هزینه دادرسی: «مواد ۵۰۴ تا۵۱۴ قانون آئین دادرسی دادگاه عمومی وانقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ » در مواردی که خواهان از پرداخت هزینه دادرسی اظهار عجز نماید واز دادگاه بخواهد که او را بطورموقت از پرداخت هزینه دادرسی معاف نماید وبه این ادعا در دادگاهی رسیدگی می‌شود که به دعوای اصلی رسیدگی نموده است. شایان ذکر است شعبه یک دیوان کشور به موجب حکم تمیزی ۹۶۵-مورخ ۲۹/۴/۱۳۱۶ اعسار در مقابل عشریه را نیز مانند مخارج عدلیه دانسته است.[۳۴]
۴-اعسار از تأدیه اجرائیه های ثبتی (دیون ثبتی): که در مواد ۳۰و۳۷ قانون اعسارودرباره اوراق لازم الاجرائی که منجر به صدور اجرائیه گردیده است مورد اشاره واقع شده است وچنانچه پس از صدور اجرائیه از مراجع اجرای اوراق لازم الاجراء (دفاتراسناد رسمی –دفاتر ثبت ازدواج وطلاق واداره ثبت محل) مدیون قادر به پرداخت مبلغ اجرائیه نباشدبر اساس ماده ۲۰ قانون اعسار می‌تواند دادخواست اعساربه دادگاه محل اقامت خود بدهد. بدیهی است که قبل از صدور اجرائیه تقاضای اعسار قابل رسیدگی نخواهد بود.
آنچه در این تحقیق مد نظر است شق دوم انواع اعسار(اعسار از پرداخت محکوم‌به )می باشد، هرچند نظر به اینکه چک از جمله اسناد تجاری واجد لازم الاجراء بودن اسناد است که از طریق مراجع ثبتی نیز مبلغ مندرج در آن از صادرکننده قابل وصول است، لذا گریزی نیز به امکان اعسار از تأدیه اجرائیه های ثبتی در خصوص چک نیز خواهیم زد.
ج-تأسیسی بودن حکم اعسار
حکم تأسیسی عموماً در مقابل حکم اعلامی استعمال می‌شود، حکم اعلامی حکمی است که با صدور حکم از جانب دادگاه وضعیت حقوقی جدیدی ایجاد نمی شود، بلکه وضعیتی که در گذشته وجود داشته به موجب حکم صادره احرازواعلام وآثار قانونی در محدوده خواسته خواهان برآن مترتب می‌گردد، برای مثال حکمی که به موجب آن خوانده، محکوم‌به پرداخت مبلغی بابت دین می‌گردد، به موجب آن دینی که در گذشته داشته احراز واعلام وآثار قانونی لازم، که الزام مدیون به پرداخت است برآن مترتب می‌گردد؛چنین حکمی خوانده را مدیون نمی نماید بلکه دین او را که قبل از صدور حکم وجود داشته احراز واعلام می کند، به همین خاطر است که گاهاً به حکم اعلامی حکم کاشف حق نیز می‌گویند، اما در مقابل گاهاً«احکامی از دادگاه ها صادر می‌شود که با صدور آنها وضعیت حقوقی جدیدی به وجود می‌آید. این احکام تأسیسی نامیده می‌شوند. برای مثال حکمی که بر اساس آن توقف تاجر اعلام می‌شود وبه حکم ورشکستگی معروف است، باصدور آن وضعیت حقوقی جدیدی برای تاجر تاسیس می‌شود که همان ورشکستگی است»[۳۵] حکم اعسار نیز از دسته احکام اخیر است چرا که با صدور حکم اعسار وضعیت حقوقی جدیدی برای مدیون به وجود می‌آید، مثلاً یا اینکه بطور کلی مدیون نیست واز تعقیب عملیات اجرایی حکم صادره فعلاً در امان است ویا اینکه از پرداخت یکجای دین معاف می‌گردد ومحکمه به موجب اختیار مقرر در ماده ۳۷قانون اعسار اقساطی برای پرداخت دین توسط او یامهلتی مناسب برای پرداخت دین مقرر می نماید.
عموماً زمان تحقق این وضعیت جدیدِ اعسار برای معسر، که ادعایی خلاف وضعیت قبلی ِ یسرخود دارد، زمان قطعیت حکم اعسار است ورویه قضایی نیز متمایل به این امر می‌باشد، چنانکه در نشست قضایی استان هرمزگان اکثریت مخالف این امر استدلال نموده ولی کمیسیون حقوقی لزوم قطعیت حکم اعسار را تائید نموده است.[۳۶]
اگر چه صراحت ماده ۹ شیوه نامه اجرایی مطالبه مهریه و اعسار گویای اجرای فوری حکم اعسار از مهریه است.[۳۷]
د-اعطاء مهلت
مهلت در فرهنگ لغت فارسی به معنی «زمان دادن. درنگ وآهستگی ورفق ومدارا»[۳۸] است ودر عبارت حقوقی مرادف موعد می‌باشد ومهلت قضائی عبارتست از: مهلتی که برای پرداخت دین (ویا تعهد)حال از طرف دادگاه نظر به وضع مدیون به اوداده می‌شود.[۳۹]
بنابریان ومستنبط از مواد ۲۷۷ و۶۵۲ق.م وماده ۲۶۹ ق.ت. اصولاً اعطاء مهلت به مدیون در اختیار دادگاه رسیدگی کننده به دعواست وظاهراً مقتضای اعطاء مهلت نیز تقسیط دین نیست چرا که قانونگذار عموماً آنرا به عنوان قسیمی از اعسار وتقسیط نیاورده است بلکه در ماده ۲۷۷ و۶۵۲ ق.م اعطاء مهلت را بعنوان یک مقسم جداگانه در کنارامکان تقسیط دین آورده است.[۴۰]
مبحث دوم :مفاهیم مورد استناد
دراین مبحث اصولی همچون مفهوم اولویت، قیاس و موافقت که در راستای بحث ما ونهایتاَ نتیجه نهایی از بحث مورد استناد قرار میگیرد در حد مختصر و موجز مورد شناخت کلی قرار گرفته واز آنجایی که عمده بحث تحقیق اسناد تجاری هستند با شناختی اجمالی از انواع اسناد رایج در روابط حقوقی، از اسناد تجاری و تمایز آن از سایر اسناد امتیازات و ویژگیهای نیز آشنا خواهیم شد.
گفتار اول:اولویت،قیاس وموافقت
الف-اولویت
اصولیون وصاحب نظران عرصه فقه واصول تقسیمات متعددی راجع به اولویت متذکر شده‌اند که از جمله آنها:
الف)اولویت عقلی واولویت عرفی
ب)مفهوم اولویت وقیاس اولویت
ج)اولویت منطوقی واولویت مفهومی
د)اولویت قطعی، اولویت ظنی واولویت اطمینانی.[۴۱]


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 28 آذر 1400نظر دهید »

تا زمانی که چنین مسئولیتی (مسئولیت اجتماعی) در سازمان وجود نداشته باشد، هیچ پاسخگویی از سوی سازمان در برابر جامعه وجود ندارد (کونتز و همکاران، ترجمه: محمدعلی طوسی و همکاران، ۱۳۷۰: ۱۱۷).
مسئولیت اجتماعی پیش‌فرض پاسخگویی اجتماعی است؛ یعنی مدیران، اول باید مسئولیت اجتماعی خود را بشناسد، سپس در جهت آن اقدام کنند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷ص۲۰).
۲ـ۲۲ـ۹ـ موفقیت، ادامه بقا سازمان و توسعه پایدار سازمان
ازلحاظ تاریخی سازمان‌ها با رویکرد ایجاد سود برای سهامداران خود پایدار مانده‌اند؛ اما امروزه این رویکرد به‌هیچ‌وجه برای تضمین بقا کافی نیست. در دنیای مدرن، سازمان‌ها با هراندازه و در هر بازاری، باید برای بقا خود رضایت جامعه را کسب و حفظ کنند و این رضایت فقط در صورتی حاصل می‌شود که جوامع باور داشته باشند که عملیات سازمان‌ها «تأثیر» سودمندی بر انسان و محیط زیست باقی می‌گذارد و مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها عامل اساسی بقای هر سازمانی است (امامی، برگرفته از سایت انجمن مدیرت کیفیت ایران www. iranqms. com).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سازمان‌ها برای آنکه بتوانند جایگاه خود را در جامعه حفظ نموده یا بهبود بخشند، به‌نحوی‌که باعث ادامه بقای آن‌ها و موفقیتشان در کار بشود، لازم است به مسئولیت اجتماعی‌شان توجه لازم را داشته باشند؛ چنانچه سازمان‌ها مسئولیت اجتماعی خود را نادیده انگارند، جامعه به نحوی دامنه فعالیتشان را محدود خواهد کرد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۲۱ـ۲۲).
این جامعه است که به سازمان اجازه و حق موجودیت می‌دهد. پس هرگاه احساس کند که سازمان به انتظارات و خواسته‌های او توجهی ندارد و یا در انجام آن‌ها قصور می‌ورزد، اجازه و حق فعالیت را از آن می‌گیرد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۶).
احساس مسئولیت نسبت به جامعه و هوشیاری در این خصوص می‌تواند باعث موفقیت و بقای سازمان گردد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۱).
گرچه حاکمیت اخلاق کار بر سازمان، منافع زیادی برای سازمان از بعد داخلی از جنبه‌های بهبود روابط، افزایش جو تفاهم و کاهش تعارضات، افزایش تعهد و مسئولیت‌پذیری بیشتر کارکنان، افزایش چندگانگی و کاهش هزینه‌های ناشی از کنترل دارد ولی از دیدگاه مسئولیت اجتماعی نیز از راه افزایش مشروعیت سازمان و اقدامات آن، التزام اخلاقی در توجه به اهمیت ذی‌نفعان، افزایش درآمد، سودآوری و بهبود مزیت رقابتی و . . .، توفیق سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد (رحمان سرشت و رفیعی و کوشا، ۱۳۸۸).
توسعه پایدار در سازمان به توسعه‌ای اطلاق می‌شود که سازمان خود باعث نابودی خود نشود، اما توسعه ناپایدار یعنی توسعه‌ای که بدون توجه به مسئولیت‌های اجتماعی حرکت می‌کند (خلیلی عراقی و مهرانگیز یقین‌لو، ۱۳۸۳).
۲ـ۲۲ـ۱۰ـ مانع از بین رفتن ارزش‌های انسانی و اخلاقی
عدم توجه به مسئولیت اجتماعی، اقداماتی را در سازمان طلب می‌کند که بعضاً غیراخلاقی است. این‌چنین فعالیت‌های غیراخلاقی باعث از بین رفتن ارزش‌های انسانی مثل محبت، عدالت، دوستی، سخاوت و سایر جنبه‌های اخلاقی افراد می‌شود (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۱).
سازمان‌ها همچون سایر افراد و مؤسسات عضوی از جامعه هستند و قبول این عضویت لازمه‌اش این است که با توجه به مسئولیت فردی هر عضو، اقدامات سازمانی به نحوی انجام گیرد که نظام اخلاقی پابرجا مانده و منافع دیگر اعضاء جامعه حفظ شود، به‌عبارت‌دیگر سازمان‌ها می‌باید خوشان را به حساسیت‌های جامعه و ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی آن متعهد بدانند و اخلاقاً خود را نسبت به عملیاتشان مسئول بدانند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۹).
۲ـ۲۲ـ۱۱ـ برقراری تعادل بین مسئولیت و قدرت سازمان
مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها می‌تواند عاملی برای توازن قدرت باشد. سازمان از قدرت اجتماعی زیادی برخوردار است و این قدرت می‌تواند روی محیط، مصرف‌کنندگان، اوضاع جامعه و بسیاری از بخش‌های دیگر اجتماعی تأثیر بگذارد؛ بنابراین لازم است که میزان قدرت سازمان‌ها با مقدار مسئولیتشان برابر باشد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۱).
۲ـ۲۲ـ۱۲ـ بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه
مشارکت سازمان در حل مشکلات اجتماعی می‌تواند کمک زیادی در خلق کیفیت زندگی بهتر افراد باشد. به‌عنوان‌مثال، وقتی‌که سازمان‌ها به نیازهای کارکنانشان توجه داشته باشند، به‌طور غیرمستقیم روی ثبات خانواده‌ها و نحوه زندگی آن‌ها تأثیر می‌گذارند و این تأثیر باعث ایجاد زندگی بهتر برای افراد می‌گردد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۰).
۲ـ۲۲ـ۱۳ـ نائل‌شدن سازمان به اهداف و منافع بلندمدت
سازمانی که در جهت بهبود کیفیت زندگی اجتماعش گام برمی‌دارد، از نتایج اقداماتش بهره‌مند می‌شود و درزمینه‌ای مناسب به فعالیت‌های کاری‌اش ادامه داده، به اهدافش نائل می‌شود (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۰).
توجه سازمان‌ها به مسئولیت اجتماعی باعث خواهد شد که منافع بلندمدت آن‌ها تضمین شود. حتی وقتی‌که هزینه‌های کوتاه‌مدت مسئولیت اجتماعی بالاست، نتایج بلندمدت آن مطلوب خواهد بود. منافع بلندمدت نتیجه طبیعی سازمانی با چهره مطلوب خواهد بود که رفتاری مسئولانه از خود نشان دهد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۰).
اگر سازمان‌ها در برخورد با مسائل اجتماعی، تعلل کنند، زمانی فرا می‌رسد که خود را در حلقه آتش جامعه می‌بینند؛ و در این صورت دیگر فرصتی برای انجام فعالیت‌ها و نائل شدن به هدف‌هایشان یعنی تولید کالا و خدمات نخواهند داشت (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۵).
سازمان عاقبت از بهبود کلی جامعه سود بیشتری نصیبش می‌شود (پیرس و رابینسون به نقل از دیویس، ۱۹۸۹: ۱۴۲ـ۱۴۴).
عمل کردن به مسئولیت اجتماعی ممکن است برای مدیران و سازمان‌ها سخت بیاید ولی هرچه که هست نتیجه سودمندی برای آن‌ها خواهد داشت (رابینز: ۶۲۳ـ۶۲۵).
استراتژی انجام مسئولیت اجتماعی، یک استراتژی بهره‌مند از برد دوطرفه است. چراکه سازمان با کمک به حل مشکلات اجتماعی، نهایتاً به خود کمک کرده و با صرف هزینه‌های کوتاه‌مدت به منافع بلندمدت نائل گردیده است (دوبرین و همکاران، ۱۹۸۹: ۶۹).
پاسخ مثبت سازمان به ملزومات اخلاقی اجتماعی، با افزایش سود و ارزش‌افزوده در درازمدت، همراه است (رحمان‌سرشت، ۱۳۸۵: ۲۱).
کی و پاپکین باور دارند که تجزیه‌وتحلیل شکست‌های شرکت‌ها و مصیبت‌های وارده به آن‌ها نشان می‌دهد که لحاظ اخلاقیات و حساسیت‌های اجتماعی درنهایت، در فرایند تصمیم گیری و تدوین استراتژی، موجب افزایش سودآوری شرکت خواهد شد (او ایی سی دی OECD، ۲۰۰۵).
۲ـ۲۲ـ۱۴ـ کاهش دخالت‌های دولت
کارل باور دارد که بی‌توجهی به مسئولیت‌های اجتماعی موجب افزایش دخالت دولت و درنتیجه کاهش کارایی می‌شود. اگر شرکت داوطلبانه به برخی مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی خود عمل کند، می‌تواند به سود موردنظر خود دست یابد (هانگر و ویلن، ۱۳۸۴: ۵۱).
سازمان با انجام فعالیت‌هایی که حاکی از نگرانی اجتماعی سازمان است تا حدودی به خودگردانی می‌رسد. چنین کنترل‌هایی که سازمان به خود تحمیل می‌کند، باعث می‌شود که دخالت‌های دولت کاهش یابد. این مسئله به‌نوبه خود، باعث کاهش تعارضات، میان سازمان و نهادهای دولتی می‌شود (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۱).
اگر سازمان‌ها به مسئولیت اجتماعی‌شان توجه داشته باشند، از گسترش قوانین و مقررات اقتصادی که دولت‌ها تعیین می‌کنند، کاسته می‌شود. قوانین و مقررات، هم آزادی جامعه و هم آزادی بنگاه‌های اقتصادی را کاهش می‌دهد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۱).
اگر سازمان از انجام مسئولیت اجتماعی‌اش شانه خالی کند، به‌تدریج قدرت اجتماعی‌اش کاسته شده، توسط گروه‌های دیگر تصاحب می‌شود و یا دولت با بهره گرفتن از ابزارهای قانونی خود نیز فعالیت آن را محدود می‌کند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۲).
۲ـ۲۲ـ۱۵ـ باعث هماهنگ‌شدن سازمان‌ها با تغییر نیاز‌ها و توقعات عمومی
چون‌که نیازهای عمومی و مالاً انتظارات جامعه از سازمان‌ها تغییر یافته است، سازمان‌ها بایستی مشارکت بیشتری با جامعه داشته باشند. انتظارات جامعه از سازمان به‌طور ناباورانه‌ای از دهه ۱۹۶۰ به بعد یک‌باره افزایش یافته و برای اینکه سازمان‌ها فاصله میان انتظارات جامعه و پاسخ‌دهی خود را کم کنند و خود را با جامعه هماهنگ سازند، لازم است که بر میزان مشارکت اجتماعی خود بیفزایند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۵).
تغییر توقعات عمومی است که باعث مشارکت اجتماعی سازمان‌ها می‌گردد؛ بنابراین چون انتظارات عمومی تغییر یافته است، از سازمان‌ها انتظار می‌رود که مشارکت بیشتری در مسائل اجتماعی داشته باشند. تا از این طریق، هم بهتر مورد پذیرش جامعه قرار گیرند و هم در بلندمدت به موفقیت بیشتری نائل شوند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۷).
۲ـ۲۲ـ ۱۶ـ حفظ منابع محدود
با توجه به محدودیت‌های منابع موجود در کره زمین، یک سازمان یا مؤسسه بایستی در حفظ آن‌ها مسئولانه عمل کرده و در استفاده از آن‌ها عاقلانه برخورد نماید. سازمان‌ها بایستی مسئول اعمال امروز خود باشند، چراکه فردا نیز برای ادامه حیات انسانی مهیا و مساعد باشد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۹).
احساس مسئولیت اجتماعی در شرکت‌ها می‌تواند به استفاده مناسب‌تر از منابع و درنهایت اصلاح الگوی مصرف کمک زیادی کند (احمدیان راد، ۱۳۸۸).
۲ـ۲۲ـ۱۷ـ ایجاد شاخص ارزیابی مدیران
فلسفه امروز مدیریت، مسئولیت در مقابل جامعه و مردم را بخش مهمی از منشور هر سازمان دانسته و توجه به آن ضروری شناخته است. اگر مدیران تاکنون را بر اساس توفیقشان در سودآوری ارزیابی می‌کردند، ازاین‌پس آنان را با شاخصی جامع‌تر از سودآوری مورد سنجش قرار می‌دهند. مدیران برای آنکه از بوتـﮥ این ارزیابی سرافراز بیرون آیند باید جزءنگری را فراموش کرده و از مرزهای سازمان خود فراتر رفته و مسائل اجتماعی را در نظر داشته باشند (الوانی، ۱۳۸۴: ۳۲۲).
تصمیم‌گیری سازمان در مورد هدف‌هایش و سطح مشارکت آن در خصوص مسائل اجتماعی، می‌تواند معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد سازمان ارائه دهد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۱۰۸).
۲ـ۲۳ـ اخلاق و اخلاق کار
اخلاقیات ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با ارزش‌ها دارند و به‌عنوان ابزاری نگریسته می‌شوند که ارزش‌ها را به عمل تبدیل می‌کنند. اخلاق، مفاهیمی چون: اعتماد، صداقت، درستی، وفای به عهد نسبت به دیگران، عدالت و مساوات و فضائل شهروندی و خدمت به جامعه را در بر می‌گیرد.
اخلاق کار[۲] به معنی شناخت درست از نادرست در محیط کار و آنگاه انجام درست و ترک نادرست است. اخلاق کار، به‌عنوان شاخه‌ای از دانش مدیریت، از زمان پدیدار شدن نهضت مسئولیت اجتماعی در دهه ۱۹۶۰ پدیدار شد. در این دهه جنبش‌های آگاهی‌بخش اجتماعی، انتظارات مردم را از سازمان‌ها بالا برده، آن‌ها را به این نتیجه رسانده بود که سازمان‌ها باید از امکانات وسیع مالی و نفوذ اجتماعی خود برای رفع مشکلات اجتماعی، مثل فقر، خشونت، حفاظت از محیط زیست، تساوی حقوق، بهداشت عمومی و بهبود وضع تحصیلات استفاده کنند. مردم بر این باور بودند که چون شرکت‌ها و مؤسسات با بهره گرفتن از منابع کشور به سود دست می‌یابند، به کشور بدهکار و مدیون هستند و بایستی برای بهبود اوضاع اجتماعی تلاش کنند. البته انگیزه و توجه شرکت به رعایت مسائل اخلاقی به سال ۱۹۲۳ و برخی نوشته‌های مدیریت برمی‌گردد. یکی از صاحب‌نظران بر این باور بود که ‌ناممکن است سازمان‌های رسمی بتوانند بدون عنصر اخلاقی عمل کنند. رهبری که به اصول اخلاقی عمل نمی‌کند نفوذ خود را از دست می‌دهد و نمی‌تواند برای مدت طولانی دوام آورد.
هس‌مر (۱۹۹۵) یکی از کامل‌ترین دسته‌بندی‌ها را از تئوری‌های اخلاق این‌گونه ارائه می‌کند:
۱ـ قانون جاویدان[۳]: این دیدگاه که به قانون طلایی نیز مشهور است بدین‌گونه خلاصه می‌شود که «با دیگران آن‌گونه رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند».
۲ـ منفعت‌گرایی یا تئوری فرجام‌گرایی[۴]: این دیدگاه منطبق با تعریفی از اخلاق است که توسط جرمی ‌بنتم متفکر بریتانیایی ارائه‌شده و بر نتایج و فرضیات فردی متمرکز است. بر این اساس، اخلاقی بودن یک رفتار بر اساس میزان مطلوبیت آن بیان می‌شود؛ یعنی وقتی منافع یک عمل برای جامعه بیشتر از ضررهای آن باشد، آن عمل اخلاقی است.


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 28 آذر 1400نظر دهید »

امام فرمود: به نظر من کسانی که قاتل را از دست اولیاء دم نجات می‌دهند زندانی می‌شوند تا قاتل را تحویل دهند.
سوال شد: اگر در وقتی که در زندانند قاتل بمیرد چه می‌شود؟
امام فرمود: اگر قاتل مرد دیه به عهده آنان است که باید به اولیاء مقتول بپردازند.
دیدگاه فقهای امامیه در حبس عامل فرار متهم به قتل
۱- حضرت آیه الله خویی در این زمینه که کسی قاتل را از دست اولیاء دم فراری دهد براین نظرند که باید

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فراری دهنده را حبس نموده تا زمانی که قاتل را بیاورد، و اگر قاتل را نیاورد با حضور او ممکن نباشد فراری دهنده باید دیه مقتول را بدهد[۱۱۸].
۲- حضرت آیه الله گلپایگانی هم در فرض مذکور قاتل به این هستند که فراری دهنده باید قاتل را بیاورد والا حبس می‌شود[۱۱۹].
۳- شیخ طوسی: هرکس قاتلی را از دست ولی مقتول به زور به در آورد ضامن دیه مقتول است مگر اینکه قاتل را به ولی بازگردانند و تحویل او دهند[۱۲۰].
از روایات و نظر فقهاء برداشت می‌شود، اگر احقاق حقوق مردم منوط به حبس متهم باشد حاکم جامعه اسلامی می‌تواند برای این مهم متهم را حبس نماید تا مردم بتوانند به حق خود برسند.

گفتار پنجم: حبس تروریست

۱- عن جعفربن محمد (ع) عن ابیه: ان علی یوقظ الناس لصلاه الصبح. فضربه عبدالرحمن بن ملجم بالسیف علی‌ام راسه. فوقع علی رکتبه. فاخذه، فالتزمه، حتی اخذه الناس. و حمل علی (ع) حتی افاق. ثم قال للحسن و الحسین (ع) احسبوا هذا لاسیره و اطعموه
و اسقوه و احسنوا اساره فان عشت، فانا اولی لاصنع‌بی، ان شئت عفوت، و ان شئت صالحت و ان مت. فذالک الیکم. فان بدالکم ان تقتلوه، فلا تمثلوابه[۱۲۱].
امام صادق (ع) از پدرش نقل فرمود: علی (ع) بیرون آمد و مردم را برای نماز صبح بیدار می‌کرد که عبدالرحمن بن ملجم با شمشیر به فرقش زد آن حضرت به زانو در افتاد و ابن ملجم را گرفت و نگه داشت، تا اینکه مردم او را گرفتند علی (ع) را بردند. وقتی به هوش آمد به حسن و حسین علیها السلام فرمود: این اسیر را نگه دارید و به او آب و غذا بدهید و با او به خوبی رفتار کنید، اگر زنده ماندم خود می‌دانم با او چه کنم یا آزادش می‌کنم و یا می‌بخشم و یا مصالحه می‌کنم و اگر مردم اختیار با شماست ولی اگر خواستید او را بکشید مثله نکنید.

گفتار ششم: حبس ایلاء کننده و ظهارکننده

علامه مجلسی (ره) در مرآه العقول درباره معنی ایلاء می نویسد: ایلاء از نظر لغت یعنی سوگند و از نظر شرع، یعنی زوج دائم سوگند بخورد که زوجه مدخول بهای خود را برای همیشه یا در مدت بیش از چهار ماه و طی در قبل نکند تا به او آزار رساند.
در جاهلیت ایلاء همانند ظهار یک نوع طلاق بوده است که شرع حکم آن را تغییر داد و برای آن احکام خاصی وضع کرد که اگر دارای آن شرایط بود ایلا محسوب شود و اگر شرایط را دارا نبود قسم به حساب می آید و آن در قسم معتبر است در آن هم اعتبار دارد و یا حکم قسم در مورد آن اجرا می شود.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: للذین یولون من نسائهم تربص اربعه اشهر فإن فاووا فإنّ الله غفور رحیم و ان عزموا الطلاق فان الله سمیع علیم.[۱۲۲]
ترجمه:برای کسانی که به ترک همخوابگی با زنان خود، سوگند خوردند (ایلاء) چهار ماه انتظار (و مهلت) است، پس اگر (به آشتی) باز آمدند، خداوند آمرزنده و مهربان است و اگر آهنگ طلاق کردند، در حقیقت خدا شنوای داناست.
در همین رابطه روایات زیادی در میان احادیث شیعه یافت می شود؛ از جمله: شیخ کلینی (ره) از امام صادق (ع) در مورد مولی که از طلاق دادن خودداری نماید، روایت نموده که آن حضرت فرمود:
کان امیرالمومنین (ع) یجعل له حظیره من قصب و یحبسه فیها و یمنعه من الطعام و الشراب حتی یطلق. [۱۲۳]
امیرالمومنین علی (ع) او را در اطاقکی از نی زندانی می کرد و مانع خوردن و آشامیدن وی می گشت تا طلاق دهد.
روایات در خصوص ایلا
۱-الحسین بن محمد عن معلی بن محمد عن الحسین بن علی حماد بن عثمان عن ابی عبدالله علیه السلام قال:فی الحولی اذا ابی ان یطلق . قال: کان امیرالمومنین علیه السلام یجعل له حظیره من قصب یجه فیها و یمنعه من الطعام والشراب حتی یطلق[۱۲۴]
امام صادق علیه السلام می فرمایند در مورد مولایی که از دادن طلاق امتناع ورزید روایت کرده است حضرت علی علیه السلام او را در اتاقکی از نی زندانی کرد و مانع خوردن و آشامیدن او شد تا طلاق دهد.
۲- روی عن امیرالمومنین علیه السلام بنی حظیره من قصب و جعل فیها رجلا الی من امراه بعد اربعه الشهر و قال له:اما ترجع الی المناکه او ان تطلق و الا احرقت علیک ال حظیره[۱۲۵]
ترجمه روایت شده که حضرت علی علیه السلام اتاقکی از نی ساخت و در آن مردی را قرار دادند که زنش را از ۴ماه ایلا کرده بود و به او گفت یا با او همبستر می شوی یا او را طلاق می دهی وگرنه اتاقک را به آتش می کشم.
۳-و روی انه ان فاء و هو ان یرجع الی الجماع. والا حبس فی حظیره من قصب و شهدا علیه فی الماکل و المشرب حتی یطلق.۱
و روایت شده که اگر رجوع کرد یعنی حاضر شد به همبستری (که مطلوب حاصل شده) وگرنه در اتاقکی از نی زندانی می شودو در خوردن و آشامیدن سختگیری می شود تا طلاق دهد.
دیدگاه فقها در مورد زندانی کردن ایلاء کننده
۱- شیخ طوسی: اگر مردی از ۴ماه از رجوع و طلاق خودداری کرد و وقت گذرانی کرد جایز نیست که حاکم او را طلاق دهد ولی سختگیری و زندانی کندتا وی را طلاق دهد و لازم نیست که حاکم خود طلاق را اجرا کند.۲
۲- محقق حلی :اگر مرد از هر ۲ کار سرپیچی کرد زندانی می شود و بر او فشار می آید تا رجوع کند یا طلاق دهد.۳
۳-آیه الله گلپایگانی :اگر پس از انقضار مدت از طلاق امتناء ورزید و رجوع نکرد امام او را زندانی می کند و بر وی سخت می گیرد.۴
۴-آیه الله خویی : وقتی که زن شکایت کرد حاکم ازمان شکایت زن به مرد ۴ ماه مهلت می دهد اگر بازگشت و بعد از وطی کفاره داد مشگلی نیست و الا او را ملزم به رجوع یا طلاق می کند و در خوردن و آشامیدن بر او سختگیری می کند.۵
دیدگاه عامه در خصوص حبس ایلاء کننده
۵-شافعی: در این مسأله ۲ قول است… و قول دوم : با زندان بر او سخت گرفته می شود تا رجوع کند یا طلاق دهد.[۱۲۶]
۶-فیروزآبادی:وقتی مدت منقضی شد و زن درخواست رجوع کرد مرد توقیف واز او درخواست می شود رجوع کند.[۱۲۷]
۷-ابن رشد :اگر از رجوع و طلاق امتناء ورزی آیا قاضی طلاق می دهد یا اینکه زندانی می شود تا خود طلاق دهد؟ مالک گفته است : قاضی طلاق را اجرا می کند.
آراء مذاهب دیگر در خصوص حبس ایلاء کننده
در میان عامه یکی از اقوال، حبس است. چنانکه در کتاب الأم شافعی به آن اشاره شده است و نظر ظاهریه از اهل سنت و زیدیه[۱۲۸] نیز چنین می باشد.
ابوعیسی گوید: وقتی چهار ماه گذشت، اهل علم در آن اختلاف کرده اند؛ برخی اهل علم از اصحاب پیامبر(ص) و دیگران گفته اند: وقتی چهار ماه گذشت توقیف می شود، که یا رجوع می کند یا طلاق می دهد. این قول مالک بن انس، شافعی، احمد، اسحاق، ابوثور و ابوعبید است. برخی دیگر از اصحاب پیامبر (ص) و دیگران گفته اند: هر گاه چهار ماه گذشت این طلاق بائن است. این قول سفیان ثوری و اهل کوفه است.
حبس ظهار کننده:
منظور از ظهار این است که زوج به زنش بگوید (ظهرک کظهر امی) یعنی پشت تو مانند پشت مادرم است.
۱-محمدبن احمدبن یحیی عن محمدبن الحسن عن وهیب بن حفص عن ابی بصیر قال : سالت ابا عبدالله علیه السلام عن رجل ظاهر عن امراه ؟ قال:ان اتاها فعلیه عتق رقبه اوصیام شهرین متتلعین او اطعام ستین مسکینا والاترک ثلاثه اشهر. فان فاءو و الا اوقف حتی یسال:انک حاجه فی امراتک او تطلقها ؟ فان فاء فلیس علیه شی و هی امراته.فان طلق و امره فهو املک برجعتها.
ابو بصیر گفت از امام صادق پرسیدم که حکم مردی که زنش را ظهار کرده چیست ؟ فرمود : این است که اگر با او همبستر شود باید بنده ای را آزاد کند یا صیام شهرین یا اطعام ستین است وگرنه ۳ ماه آزاد گداشته می شود اگر رجوع کرد قضیه تمام است در غیر این صورت در ۱ توقیف از او می پرسند که زنت را می خواهی یا طلاق می دهی حال اگر رجوع کرد اشکالی ندارد و وی زن اوست ولی اگر یک بار او را طبلق دهد باز در رجوع اولویت دارد .
دیدگاه فقها در حبس ظهار کننده
۱-علامه حلی : اگر ۳ ماه گذشت و یکی را انتخاب نکرد حاکم او را زندانی می کند و در خوردن و آشامیدن سخت می گیرد تا یکی را بر گزیند[۱۲۹]
۲-صاحب جواهر : اگر مدت مشخص شد و یکی را انتخاب نکرد وی را زندانی می کنند و در غدا و آب بر او سخت می گیرند تا یکی را برگزیند.
۳- سید ابوالحسن اصفهانی:اگر زنی که ظهار شده صبر کرد اعتراضی به مرد نخواهد شد ولی اگر زن به حاکم شکایت برد وی را میان کفاره و رجوع یا طلاق مخیر می کند اگر یکی را انتخاب کرد مشگلی نیست وگرنه وی را از زمان شکایت ۳ماه مهلت می دهد اگر این مدت منقضی شد و یکی را انتخاب نکرد حاکم او را زندانی می کند و در غدا وآب بر او سخت می گیرد تا یکی را بر گزیند و (حاکم) او را به یکی از آن دو مجبور نخواهد کرد و طلاق هم از طرف او واقع نمی شود.[۱۳۰]


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 28 آذر 1400نظر دهید »

تیـــغ را دیـدم نهــان کـردن ســـــزا
تـا کــه ابـغـض لله‌اید کـــام مــن
تـا کــه امـســک لله‌اید بـود مـن
جـمـلــــه لله‌ام نـیــــــم مـن آن کـس
نیست تخییـل و گمان جـز دید نیست
آسـتـیـــن بـر دامـن حــق بسته‌ام
ور همــی گـــردم همـــی بینـــم مـدار
ور کـشـــــم بـاری بـدانـــمتـا کـجـــا

بنـــده حـقــــــم نـه مـامــور تـنـــــم
فعل من، بـر دیـن مـن، باشـد گـــوا
من چو تیغـــم، و آن زنـنـــده آفتاب
غیــــر حـق را مـن عــدم انگاشتـــم
حـاجـبــــم مـن نیستــم او راحجـاب
زنـده گـردانـــم نـه کـُشتـه در قتال
بـاد از جـا کــی بـردمـیــــــغ مـرا
کـوه را کـِـــی در رباید تـنـــد بـاد
زان که بـاد نـامـوافـق خود بسی­است
بـرد او را که نـبـــود اهــل نـمــــاز
ورشـوم چـون کـاه بـادم یـاد اوست
نیست جـز عشق احــد سر خیل من
خشـم حق بر من چو رحمت آمدست
غـرق نــورم گـرچه شد سقفم خراب
چـون درآمـــد علتـــی انــدرغـــــزا[۸۸]
تـا احـب لله آیــــــــــدنــــــــام مــن
تـا کــه اعطــا لله‌اید جود مـن
بـخـــــل مــــن لله عـطـــالله و بـس
وانچـــه لله می‌کنم تـقـلـیــد نیست
زاجـتـهــاد و از تحـــریرسـتـــه ام
گــــر هـمــــی پـرم هـمــیبینم مطار
مـاهـــــم و خـورشـیـــد پـیـشــم پیشوا[۸۹]

ابیات مذکور بیانگر عشق و ارادت مولانا به حضرت امیر المومنین علی (علیه‌السلام) است او که شیعه و سنی به او ارادتمند است و صوفی مثل مولوی در تلاش است محبوب مشترک را بستاید تا غبار تاریکی و کدورت موجود میان مذاهب اسلامی از بین برود. اینجاست که نقش مولانا در تقریب بین مذاهب آشکار می‌گردد.
از دیدگاه مولوی، تنها کسی که صلاحیت مولویت برای تمام مسلمانان و بلکه تمام انسان‏ها را دارد، امام علی (علیه‏السلام) است؛ زیرا ایشان به مقام شامخ آزادی و آزادسازی رسیده است. به همین سبب، پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) فقط او را جانشین خود ساخت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عرفا اگر از عارفی نام می‏برند، معمولاً در حدّ تکریم او و ذکر کمالات وی سخن می‏گویند. اما وقتی سخن به پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) و حضرت علی (علیه‏السلام) رسد، عنان سخن از کف می‏دهند و با پای دل به میدان آمده، میدان‏داری می‏کنند؛ در اینجا، سخن به دست عشق می‏افتد و کلام عاشقانه می‏گردد. این نقشِ منحصر به فرد مختص پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) و حضرت علی (علیه‏السلام) است.
مولوی، امام علی (علیه‏السلام) را به خورشید تشبیه کرده است که نورش از خودش می‏باشد، ولی ستارگان دیگر نورشان از خورشید است. انسان کامل خورشید است و عارفان و سالکان و عالمان الهی همه ستارگان آسمان ولایتند.
از جهت دیگر، خورشید بر بسیاری از چیزها تأثیر مستقیم دارد و در چیزهای فراوانی هم تأثیر غیرمستقیم. امام همانند خورشید است؛ بعضی‏ها را مستقیماً هدایت می‏کند و بعضی‏ها را غیرمستقیم؛ همان‏گونه که نور خورشید در جنین انسانی، تأثیر غیرمستقیم دارد، ولی در خود انسان تأثیر مستقیم.

گفت: فرما، یا امیرالمؤمنین تا بجنبد
چون جنین را نوبت تدبیر او
ونک وقت‌اید که گیرد جان جنین
این چنین در جنبش‌اید زافتاب
از دگر انجم به جز نقشی نیافت
از کدامین ره تعلّق یافت او
از ره پنهان که دور از حسّ ماست


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 28 آذر 1400نظر دهید »

1 ... 268 269 270 ...271 ... 273 ...275 ...276 277 278 ... 477

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
آخرین مطالب
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 
مداحی های محرم