جدول ۳-۱ افسانه های بیماری روانی
اظهارات زیر را بخوانید و ببینید با چند تا از آنها موافقید. هریک از این افسانه ها در فصل های مربوطه این کتاب پخش شده اند: ۱. افراد خلاق معمولاً پریشانی روانی دارند. ۲. افراد روان پریش خطرناک هستند. ۳. آزمون های لکه ی جوهر شخصیت، قلابی هستند. ۴. نظریه ی فروید کلاً درباره ی میل جنسی بود. ۵. رفتارگرایان به افکار یا احساسات علاقه ای ندارند. ۶. مجرمان «بد» بدنیا آمده اند. ۷. افرادی که از یک تجربه ی آسیب زا جان به در می برند صرفاً «آسانترین راه را انتخاب می کنند.» ۸. آسم توسط مشکلات هیجانی ایجاد می شود. ۹. اغلب کسانیکه از کودکان سوء استفاده ی جنسی می کنند مردان همجنس گرا هستند. ۱۰. افراد خودکشی گرا، دیگران از نیت خودشان آگاه نمی کنند. ۱۱. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، شخصیت های چندگانه ای دارند. ۱۲. کودکان در اثر خوردن مقدار زیادی قند، بیش فعال می شوند. ۱۳. اغلب افراد مسن «خرفت» هستند. ۱۴. تشخیص دادن معتاد به مواد مخدر کار آسانی است. ۱۵. افراد مبتلا به اختلال های خوردن به غذا علاقه ندارند. |
متأسفانه رسانه های گروهی اغلب این افسانه ها را با تصویر کلیشه ای از افراد مبتلا به بیماری روانی، تداوم می بخشند (سالتر و بیرن، ۲۰۰۰). برای مثال، وقتی گزارش می شود که یک بیمار اسکیزوفرنیک به غریبه ای حمله کرده است، عموم مردم باور می کنند که اغلب افراد مبتلا به اسکیزوفرنی مستعد این گونه رفتارهای خشونت بار هستند. درنتیجه، تعجب آور نیست که درصد بالایی از افراد در ایالات متحده، از افراد مبتلا به بیماری روانی می ترسند و دوست ندارند در کنار آنها باشند. افراد مبتلا به اختلال های روانی، مخصوصاً اختلال های وخیمی چون اسکیزوفرنی، اغلب متوجه می شوند که دیگران در برابر زندگی کردن با آنها، معاشرت کردن با آنها، اجاره دادن مسکن به آنها، یا دادن کار به آنها مقاومت می کنند (کوریگان و پن، ۱۹۹۹، پن و مارتین، ۱۹۹۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
با اینکه تلاش های زیادی برای انسانی کردن وضعیت بیمارستان های روانی صورت گرفته است اما برای اغلب افراد، فرایند بستری شدن عمیقاً ناراحت کننده و احتمالاً آسیب رسان است. تعدادی از تشریفات بیمارستانی انسانیت زدا و کمک کننده به داغ انگاشته می شوند. برای مثال، بیمارانی که از کنترل خارج هستند، تحت قید و بند جسمانی قرار داده می شوند. برخی دیگر را مجبور می کنند که از اموال شخصی خود دست بکشند یا تماس آنها را با عزیزانشان، حتی با تلفن، محدود می کنند. از انها توقع دارند در فعالیت های گروهی، مانند کاردرمانی یا تفریح درمانی شرکت کنند و مسائل شخصی خود را در گروه درمانی مطرح سازند. حتی تشریفات بالینی که بیماران را ملزم می دارند برای قرار ملاقات ها منتظر بمانند، انسانیت زدا هستند وباعث می شود آنها احساس کنند از پرسنل بیمارستان کم اهمیت ترند. فقدان زندگی خصوصی، دسترسی ناکافی به اطلاعات مربوط به تشخیص و درمان، گفتار تحقیرآمیز آقامنشانه یا بچگانه، زبان عامیانه تحقیرآمیز، و صحبت کردن به زبان تخصصی پزشکی، روال ناخوشایندی هستند که افراد را بدنام می کنند و بالاخره اجبار در پذیرفتن یک برچسب روانی می تواند به صورت لکه دارشدن تجربه شود. کاری می کنند که فرد احساس کند انگار حق ندارد بعد از اینکه تشخیص داده شده است با آن مخالف یا درباره ی آن بحث کند. «کل سیستم طوری ترتیب یافته است که … داغی ایجاد و حفظ شود.» (ریدی، ۱۹۹۴، ص۵).
اغلب افراد در ظاهر می گویند که افراد مبتلا به اختلال های روانی را درک و تحمل می کند. اما معمولاً در زبان، شوخی ها و پندارهای کلیشه ای آنها، انتساب های مفنی به طور ظریفی انعکاس می یابند. یک ساعت تلویزیون را نگاه کنید یا به مکالمات روزمره ی افراد دور و برتان گوش دهید تا با برخی اظهارات درباره ی بیماری روانی مواجه شوید. در زبان ما اصطلاحات مربوط به بیماری روانی فراوان است.
اصطلاحاتی نظیر «خُل» ، «دیوانه»، «منیک»، «مشنگ»، «سایکو»، «اسکیزو«، یا «عقب مانده» بسیار رایج اند. شوخی های عامیانه پر از جوک هایی درباره ی «آدم های دیوانه» هستند. پاسخ گروهی نوجوان را تجسم کنید که از کنار ربکار رد می شوند؛ شاید آنها درباره ی وضعیت ظاهر و رفتار او اظهارات توهین آمیزی بر زبان آورند. فکر می کنید این وضعیت به ربکا که درک خود بی ثباتی دارد، چه ضرری برساند؟
باتوجه به تاثیر هولناکی که اختلال روانی بر فرد دارد، چرا بعضی افراد تا این حد بی رحم هستند که درباره ی حالت پریشان او جوک می سازند؟ یک دلیل می تواند این باشد که افراد معمولاً موضوعاتی را مسخره می کنند که آنها را مضطرب می سازد. اختلال روانی باید بسیار ترسناک باشد که مردم را وادار می دارد تا حد امکان از آن فاصله بگیرند و شاید از اینکه در آینده کنترل خود را بر رفتار و افکارشان از دست بدهند، می ترسند. درنتیجه رفتار عجیب و غریب دیگران را مسخره می کنند.
نگرش شما دراین باره چیست؟ این سناریو را تجسم کنید. وقتی که به منزل برمی گردید، پیامی فوری منتظر شماست. پیامی از طرف مادر جرمی، بهترین دوست شما در دبیرستان است. به مادر جرمی تلفن می زنید و او از شما می خواهد هرچه زودتر خود را به بیمارستان روانی برسانید و او را ببینید. جرمی به تازگی در بیمارستان روانی بستری شده است و می گوید باید شما را ببیند، زیرا فقط شما می توانید وضعیت او را درک کنید. از این خبر گیج و ناراحت می شوید . اصلاً نمی دانستید که او مشکلات روانی دارد. به او چه خواهید گفت؟ می توانید از او بپرسید چه اشکالی پیش آمده؟ می توانید از او بپرسیدچه احساسی می کند؟ آیا جرئت می کنید از دکتر او جویا شوید که درباره احتمال بهترشدن او چه نظری دارد؟ دیدن او در بیمارستان روانی چه احساسی را در شما ایجاد می کند؟ آیا فکر میکنید می توانید با کسی که مدتی را در چنین بیمارستانی گذرانده است، دوست باشید؟
اکنون همین سناریو را تجسم کنید، اما به جای آن، پیامی دریافت می کنید که جرمی برای درمان بیماری کلیه، بستری شده است. وقتی تجسم می کنید که برای ملاقات او به بیمارستان می روید، احتمالاً درباره ی اینکه چگونه به او پاسخ خواهید داد، دوباره فکر نمی کنید. البته از او خواهید پرسید چه حالی دارد، دقیقاً چه اشکالی در او ایجاد شده است، و چه وقت دوباره سلامتی خود را بازخواهد یافت. با اینکه ممکن است بیمارستان ها را خیلی دوست نداشته باشید، اما حداقل می دانید که بیماران بیمارستانی چه وضعیتی دارند .تصور کردن جرمی به عنوان یک بیمار در این نوع بیمارستان، عجیب به نظر نمی رسد. درک کردن و پذیرفتن بیماری جسمی دوست تان خیلی راحت تر از اختلال روانی اوست، و احتمالاً اصلاً به این موضوع فکر نخواهید کرد که بعد از مرخص شدن او می توانید با هم دوست باشید یا نه.
قطع نظر از ناراحتی ای که داغ ایجاد می کند، فرد عذابی را تحمل می کند که به خود اختلال روانی مربوط است. به وضعیت اسفناک ربکا فکر کنید. ضربه از دست دادن خانواده، نه تنها او را از پای درآورده بود، بلکه او هویت و همینطور احساس رضایت خود را از دست داده بود. زمانیکه او در صدد کمک برآمد دیگر حتی از پس مانده خود قبلی اش برخوردار نبود. تصور کنید اگر ناگهان ظرف چند هفته همه چیز خود را از دست بدهید، خانواده و هویت خود را، چه احساسی به شما دست می دهد. برای کسانیکه دچار اختلال روانی حاد می شوند، به هر علتی که باشد نشانه های بیماری به خودی خود دردناک و احتمالاً وحشتناک هستند. احساس فقدان کنترل بر افکار و رفتارها، عذاب فرد را افزایش میدهد.
البته همه موارد اختلال روانی به اندازه ی مورد ربکا وخیم نیستند، و لزوماً از رویداد مشخصی به وجود نمی آیند. شرح حال ها اطلاعاتی را درباره ی احساس ها وتجربیات افراد مبتلا به این اختلال ها در اختیار شما می گذارند و شاید برخی از این افراد را شبیه خودتان یا افرادیکه می شناسید بدانید. وقتیکه این اختلال ها را می خوانید، خودتان را به جای افرادی بگذارید که به این اختلال ها دچار هستند. تجسم کنید آنها چه احساسی دارند و دوست دارند چگونه با آنها برخورد شود.
تاثیر اختلال روانی بر خانواده
معمولاً حتی قبل از اینکه یک فرد مبتلا به اختلال روانی توسط متخصص ارزیابی شده باشد، خانواده تحت تاثیر رفتار و پریشانی او قرار گرفته است. میزان این تاثیر تا اندازه ای به ماهیت اختلال و تحرکات یا پویش های خانواده بستگی دارد.
معمولاً اعضای خانواده از عذاب خویشاوندی که به اختلال روانی مبتلاست، متاثر می شوند. برای مثال مادر به مدت چند ماه بی خوابی می کشد و می خواهد بفهمد در ایجاد افسردگی خودکشی گرای دختر نوجوانش چه نقشی داشته است. پدر نگران است که پسرش در واکنش به تصور حشرات بزرگی که از گلویش پائین می خزند، دوباره حشره کش بخورد. همسری هربارکه تلفن زنگ می زند مضطرب است و با خود فکر می کند که شاید پلیس یا فرد آشنایی پشت تلفن می خواهد به او بگوید که شوهرش در مشروب فروشی محله در اثر مستی از حال رفته است.
داغ اختلال روانی، خانواده را نیز لکه دار می کند. خیلی از خانواده ها می گویند وقتی همسایگان، همکلاسی ها، و همکاران متوجه می شوند که کسی در خانواده اسکیزوفرنیک، افسرده، معتاد به مواد مخدر یا سوء استفاده کننده است، احساس شرم و خجالت می کند. می توانید تجسم کنید که وقتی اخبار رفتار اخلال گرانه ی خانه به دوشی ربکا را در رسانه های گروهی محلی پخش شد، خویشاوندان او چه احساسی داشتند.
حرفه ی سلامت روانی به طور کلی در قرن بیستم نسبت به تاثیر اختلال روانی بر خانواده، بی اعتنا بوده است. نه تنها خانواده ها را از درمان بی خبر نگه می داشتند، بلکه آنها را به خاطر این مشکل سرزنش می کردند. نظریه های مربوط به تعدادی از اختلالها، ازجمله اسیکزوفرنی، افسردگی، و مشکلات جنسی معمولاً خانواده ها مخصوصاً مادران را سرزنش می کردند. خانواه هادر اثر مشکلات یکی از اعضایشان دستخوش آشوب و ناراحتی می شدند و وقتی می شنیدند که متخصصان سلامت روانی آنها را مسئول می دانند، گیج و آزرده خاطر می شدند. هنگامیکه چند تن از متخصصان مشهور سلامت روانی مانند ای. فولر توری [۱۶۵] روان پزشک، پریشانی این خانواده ها را درک کردند و کتابهایی را نوشتند که اختصاصاً به آنها مربوط می شدند، این وضعیت در سالهای اخیر به مقدار زیاد تغییر کرد. این متخصصان خانواده ها را آگاه ساختند که تنها نیستند و درواقع، نگرانی ها و مشکلات آنها شبیه به مشکلاتی است که میلیون ها آمریکایی دیگر تجربه می کنند.
خانواده ها برای حمایت و آموزش متقابل، با یکدیگر متحد شده اند. در سرتاسر کشور، خانواده های افراد مبتلا به اختلال های روانی حاد، سازمان هایی را نظیر اتحاد ملی برای کمک به بیماران روانی، تشکیل داده اند. این گروه ها به خیلی از خانواده ها کمک کرده اند تا ماهیت مشکلاتی راکه با آن مواجه می شوند، بهتر درک کنند و این سازمان ها وظایف سیاسی مهمی را نیز برعهده دارند. این گونه گروه های طرفدار خانواده در تضمین این موضوع که با بیماران روانی بستری شده برخورد مناسبی شود، حقوق قانونی آنها محترم شمرده شوند، و مراقبت پس از بستری مناسبی برای آنها برنامه ریزی شود، نقش مهمی ایفا کرده اند.
تأثیر اختلال روانی بر جامعه
هرکسی که در محله ای زندگی کرده است که یک بیمارستان روانی دولتی در آن قرار دارد می داند که در تأمین نیازهای افرادیکه پریشانی روانی دارند بعداز مرخص شدن آنها از بیمارستان، مشکلات زیادی وجود دارد. در آغاز دهه ی ۱۹۷۰، در مورد نقل مکان بیماران روانی از بیمارستان ها به محیط های کمتر محدود کننده، جنبشی ملی بوجود آمد. در اواسط دهه ی ۱۹۷۰، بیمارستان های روانی معمولاً چندین هزار بیمار رادر خود جای می دادند. در اواسط دهه ی ۱۹۹۰ این تعداد کاهش یافت. تعدادی از موسسات تعطیل شدند و آنهایی که بازماندند در مقیاس کوچکی عمل می کردند. برخی از افراد ترخیص شده نزد خانواده هایشان برگشتند، ولی اغلب آنها به خانه های اجتماعی نقل مکان یافتند و با چند تن از افراد ترخیص شده زندگی کردند. در تعدادی از جوامع از این بیماران به نحو شایسته ای مراقبت می شود ولی در تعدادی از مناطق، مخصوصاً در شهرهای بزرگ، دهها و حتی صدها نفر وجود دارند که قبلاً بستری شده بودند و اکنون بدون کاشانه، غذا، یا مراقبت پزشکی رها شده اند.
تأثیر اختلال های روانی بر جامعه را نمی توان به راحتی ارزیابی کرد، ولی متخصصان سلامت روانی قبول دارند که مشکلات روانی هزینه هنگفتی برای جامعه دارد. معمولاً خانواده ها از هم می پاشند و جوامع آسیب می بینند. بار دیگر سرگذشت ربکا را در نظر بگیرید. از دست رفتن بازدهی و مشارکت او در جامعه، برای اجتماع زیان بار هستند. هزینه های مالی توان بخشی او را می توان بطور مستقیم ارزیابی کرد. مداوای او به درمان فشرده، بستری کردن، انتقال به جامعه، و حمایت پی گیر نیاز دارد. وقتی به این واقعیت فکر می کنید که صدها هزار نفر مانند ربکا در خیابانهای آمریکا وجود دارند، متوجه ی فاجعه ی زندگی های ناخرسند خواهید شد که بار گرانی برای جامعه دارند.
۲-مکانیسم ها و سبک های دفاعی
۲-۱مکانیسم های دفاعی Defence mechanism (تعریف و کاربرد)
مکانیسم های دفاعی فرایندهای ناهشیار درون روانی هستند که وظیفه محافظت از خود [۱۶۶] را در مقابل موقعیت های تهدیدآمیز یا استرس زا برعهده دارد. آنها ازطریق اجتناب از اضطراب و یا شیوه ای خاص از مواجهه با اضطراب شرایط روانی را سازمان و بقاء می بخشند. بنابراین آنها تلاش هایی را در رویارویی با تعارض روانی انجام می دهند و می توانند رفتارهای مقابله ای را تسهیل کنند, ولی استفاده به شیوه ای نامناسب از آنها (همچون انکار، فرافکنی، جابجایی، انزوا)، می تواند رشد روانی را مختل کند و از پاسخ های مقابله ای مفید جلوگیری بعمل آورد. همچنین زمانی که از مکانیسم های دفاعی بطور مداوم استفاده می شود، می توانند بسیار مخرب باشند. استفاده مکرر از انکار و فرافکنی پارانوئید می تواند دلیلی بر قطع تماس با افراد و دنیای واقعی گردد و پیامد آن انزوا و فرورفتن به دنیایی که خود فر خلق کرده است، باشد.
در واقع (خود) با درنظر داشتن اصل واقعیت (حقایق بیرون و محیط) خواسته های آنها را با بهره گرفتن از مکانیسم های دفاعی کنترل و در مسیر درست که برای فراخود[۱۶۷] نیز قابل قبول باشد، هدایت می کند. آنها ابزاری در دست خود هستند، خود بتواند جلد خواسته های بی پایان غریزه محور و بی منطق نهاد [۱۶۸] را بگیرد و در عین حال با توجه به واقعیت و اخلاق، خواسته های نهاد را بصورت معقول و جامعه پسند برآورده سازد. اگر این مکانیسم ها نباشد یا کم کاری خود را از دست بدهند، نهاد (غرایز)، خود را مغلوب ساخته و شخصیت فرد در هم می شکند (پالهوس، ۱۹۹۷، به نقل از نعمت، ۱۳۸۷).
براساس تعریف DSM-IV-TR (2000) مکانیسم های دفاعی فرایندهای خود کارآمد روانشناختی هستند که از افراد در برابر اضطراب و آگاهی از خطرهای درونی و بیرونی حمایت می کنند. این مکانیسم ها واسطه بین واکنش فرد به تعارض های هیجانی و عوامل تنش زای درونی و بیرونی هستند.
اندروز و همکاران در سال ۱۹۹۳ تعداد ۲۰ مکانیسم دفاعی را برحسب سه سبک دفاعی متمایز کردند. مکانیسم های دفاعی که مسئولیت محافظت از من را در مواجهه با شکل های مختلف اضطراب برعهده دارند، برحسب نوع کنش وری ممکن است بهنجار یا نابهنجار و کارآمد یا ناکارآمد باشند. مکانیسم های دفاعی رشدیافته به منزله شیوه های مواجهه انطباقی، بهنجار و کارآمد محسوب می شوند و مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته شیوه های مواجهه غیرمنطقی و ناکارآمد محسوب می شوند.
فروید ساختار شخصیت را شامل سه ساخت روانشناختی نهاد، من و فرامن می داند. این سه ساخت بطور مداوم بر یکدیگر تاثیر متقابل می گذارند. به عقیده فروید من در مواجهه با خواسته های کشاننده ی نهاد از مکانیسم های دفاعی که به کار مهارکردن اضطراب می آیند، استمداد می کند (منصور و دادستان، ۱۳۷۴، به نقل از علی بخشی ۱۳۸۵).
شناسایی مکانیسم های دفاعی بدون توجه به اضطرابی که آنها را فرا می خواند، قابل درک نیست. فروید با طرح نظریه دوم خود در خصوص اضطراب، احساس اضطراب را ناشی از علامت محرک دانست و آن ساختاری که این علامت را درک کرده و به دفاع از خویش در برابر معنای تهدیدآمیز آن می پردازد را من معرفی کرد که اضطراب را درک و سپس نیروهایی را برای دفاع در مقابل خطر قریب الوقوع ناشی از برانگیختگی ها به جنبش در می آورد (قربانی، ۱۳۸۲).
اگر چه فروید مفهوم دفاع را با مکانیسم های سرکوب گری آغاز می کند اما این برای او تنها آغاز راه بوده است. او به زودی دریافت که سرکوبگری تنها تدبیر من در مقابل انگیختگی ها نیست. اما در این سایر مکانیسم ها جایگاهی اختصاصی دارد. هزینه ای که من جهت استمرار مکانیسم های دفاعی می پردازد، بار سنگینی را بر اقتصاد روانی تحمیل می کند. مکانیسم های دفاعی پس از آنکه من را یاری می رساندند همچنان در ساختار منش فرد تثبیت می شوند و بعنوان روش معمول واکنش های عادی و شخصیتی فرد در می آیند و در طی دوران زندگی و حیات روانی فرد، هرگاه وضعیتی مشابه با وضعیت نخستین رخ می دهد، مجدد از نو تکرار می شوند (علی بخشی، ۱۳۸۵).
۰۰۰/۱۴۴
۷۹۱/۲۴
**۰۰۱/۰
**معنیدار در سطح ۰۰۱/۰p <
۴-۲-۵-۲..تحلیل داده ها.همان طوری که از نتایج جدول ۴-۹ مشاهده میشود، در مقایسه بینگروهی، با توجه به مقدار P حاصل از آزمون مانوا تفاوت مشاهده شده بین تفاضل میانگین فاقد ارزشیابی در بین شرکتکنندهها مبتلا و سالم معنیدار است، بنابراین فرضیه فوق را با ۹۵ درصد اطمینان میتوان پذیرفت. به عبارتی دیگر میتوان نتیجه گرفت که بین تفاضل میانگین فاقد ارزشیابی در بین شرکتکنندهها مبتلا و سالم تفاوت معنیداری وجود دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۲-۶. فرضیه فرعی ششم: بین میانگین فقدان کنترل در بین شرکتکنندههای مبتلا و سالم تفاوت معنیداری وجود دارد.
۴-۲-۶-۱.توصیف داده ها. نتایج بررسی تفاوت بینگروهی میانگین فقدان کنترل در بین شرکتکنندههای مبتلا و سالم درنمودار۴-۶ و جدول ۴-۸ نشان داده شده است. میانگین گروه مبتلایان به میگرن درنمره ی طرحواره ی فقدان کنترل برابر با ۲۲/۷ وانحراف معیار برابر۲۴/۲ می باشد، ودرگروه سالم میانگین برابر با۱۸/۵ وانحراف معیار برابر۵۷/۲ می باشد. بنابرین میزان طرحواره فقدان کنترل در افراد مبتلا به میگرن بالاتر است.
نمودار۴-۶: تفاوت بینگروهی میانگین فقدان کنترل
جدول ۴-۸: تفاوت بینگروهی میانگین فقدان کنترل در بین شرکتکنندههای مبتلا و سالم
متغیر
مبتلا
غیرمبتلا
Df
میانگین مجذورات
F
Sig.
فقدان کنترل
۲۴/۲±۲۲/۷
۵۷/۲±۱۸/۵
۱
۰۴۰/۱۰۴
۸۲۶/۱۷
**۰۰۱/۰
**معنیدار در سطح ۰۰۱/۰p <
۴-۲-۶-۲.تحلیل داده ها. همان طوری که از نتایج جدول ۴-۸ مشاهده میشود، در مقایسه بینگروهی، با توجه به مقدار P حاصل از آزمون مانوا تفاوت مشاهده شده بین تفاضل میانگین فقدان کنترل در بین شرکتکنندهها مبتلا و سالم معنیدار است، بنابراین فرضیه فوق را با ۹۵ درصد اطمینان میتوان پذیرفت. به عبارتی دیگر میتوان نتیجه گرفت که بین تفاضل میانگین فقدان کنترل در بین شرکتکنندهها مبتلا و سالم تفاوت معنیداری وجود دارد.
۴-۲-۷.فرضیه فرعی هفتم: بین میانگین کرختی در بین شرکتکنندههای مبتلا و سالم تفاوت معنیداری وجود دارد.
۴-۲-۷-۱. توصیف داده ها.نتایج بررسی تفاوت بینگروهی میانگین کرختی در بین شرکتکنندههای مبتلا و سالم درنمودار۴-۷ وجدول ۴-۹ نشان داده شده است. میانگین گروه مبتلایان به میگرن درنمره ی طرحواره ی کرختی هیجانی برابر با ۱۲/۴ وانحراف معیار برابر۱۳/۱ می باشد، ودرگروه سالم میانگین برابر با۲۰/۴ وانحراف معیار برابر۷۳/۱ می باشد که میانگین طرحواره کرختی هیجانی در گروه غیر مبتلا بالاتر است.
نمودار۴-۷: تفاوت بینگروهی میانگین کرختی
جدول ۴-۹ تفاوت بینگروهی میانگین کرختی در بین شرکتکنندههای مبتلا و سالم
متغیر
مبتلا
غیرمبتلا
Df
میانگین مجذورات
F
Sig.
۱۰-۱۵
۶۱
۵/۲۳
۱۵-۲۰
۲۳
۸/۸
۲۰-۲۵
۲۴
۲/۹
۲۵ به بالا
۹
۴/۳
نمودار ۴-۷: نمودار فراوانی نمونه آماری از نظر سابقه کاری
نمودار ۴-۸: نمودار دایرهای نمونه آماری از نظر سابقه کار
۴-۲-۲٫ تحلیل داده ها (آمار استنباطی)
با توجه به اینکه اطلاعات از یک گروه نمونه به تعداد ۲۶۰ نفر از کارکنان سازمان ایثارگران نیروی زمینی ارتش در مورد نه متغیر اصلی گردآوری شده است و هدف تحقیق، بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق و آزمون مدل و مدل یابی است، بنابراین تحقیق با دو مسئله اساسی مواجه است. اولین مسئله اندازهگیری متغیرهای مربوط است که باید مشخص شود ابزار تحقیق چه چیزی را و با چه درجهای از دقت اندازهگیری کرده است. دوم اینکه روابط علّی پیچیده و مکنون بین متغیرهایی را که بهطور مستقیم مشاهدهپذیر نیستند و از طریق متغیرهای مشاهدهپذیر که بیتردید دارای خطا است، استنباط و میزان شدت و قوت روابط پنهانی بین آنها ارزیابی شود. بنابراین بررسی همبستگی و تحلیل رگرسیون با معادلهیابی ساختاری مناسبترین روش برای آزمون مدل و فرضیههای تحقیق است. به بیان دیگر، در مدل معادلات ساختاری فرض بر آن است که در میان مجموعهای از متغیرهای مکنون، یک ساختاری علّی وجود دارد که متغیرهای مشاهدهشده نشانگر آنها است و این مدل شامل دو بخش مدل اندازهگیری و مدل معادلات ساختاری است. بنابراین برای نیل به هدف تحقیق لازم است ابتدا مدل اندازهگیری ارتباط بین متغیرهای مشاهدهشده با متغیرهای مکنون و سپس روابط همبستگی و علّی میان متغیرهای مکنون و آثار علّی و میزان واریانس تبیین شده و تبییننشده مشخص شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آزمون و تحلیلهای مدل تحقیق
مدل تئوریکی و فرضیههای تحقیق با مدل معادلهیابی ساختاری بررسی شده است. این بررسی سه مرحله دارد: ۱) ارزیابی پردازش کل مدل؛ ۲) ارزیابی بخش اندازهگیری مدل؛ ۳) ارزیابی بخش ساختاری مدل. هدف از ارزیابی پردازش کل مدل این است که مشخص شود تا چه حد کل مدل با دادههای تجربی مورد استفاده، سازگاری و توافق دارد. در ارزیابی بخش اندازهگیری مدل روابط بین متغیرهای نهفته و متغیرهای آشکار با نشانگرها بررسی شده است. در ارزیابی بخش ساختاری مدل روابط بین متغیرهای نهفته درونی و بیرونی بررسی شده است.
مدل مفهومی تحقیق با بهره گرفتن از روش بیشینه درستنمایی بررسی شده و پارامترهای مدل از روی دادههای مشاهدهشده برآورد شده است. نتایج نشان داده است که مدل عمومی معنادار است. برای قضاوت در مورد مدل عمومی بر اساس شاخصهایی قضاوت میشود که از مهمترین آنها میتوان به شاخصهای ویژه ریشه میانگین مجذور[۱۹۳] و خطاها، تناسب معیارنشده[۱۹۴] و تناسب مقایسهای اشاره کرد. نتایج ارزیابی پردازش کل مدل نشان داده است که مدل تئوریکی با دادههای تجربی مورد استفاده سازگاری و توافق دارد. همچنین نتایج نشان داده است که نشانگرهای مشاهدهشده بهصورت معنادار به متغیرهای مکنون مرتبط هستند. در بخش ساختاری مدل مسیرهای مطرحشده در مدل مفهومی با ایجاد تغییراتی معنادار هستند. برای آزمون روابط علّی میان متغیرهای مکنون از بخش ساختاری، در میزان واریانسهای تعیین شده و پارامترهای برآوردهشده استاندارد و شاخص t استفاده شده است.
۴-۲-۳٫ آزمون نرمال بودن داده ها
برای بررسی وضعیت نرمال بودن میانگین سازههای ششگانه تحقیق، از آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف استفاده میکنیم. به کمک این آزمون مشخص میشود که وضعیت توزیع جامعه نرمال است یا خیر. به کمک نتیجه این آزمون میتوان در مورد روشهای مقایسه میانگین پارامتری یا ناپارامتری که توزیع آزاد هستند، تصمیم گیری کرد. فرض صفر یا H0 بیان میدارد که میانگین سازه مورد بررسی از توزیع نرمال پیروی میکند و فرض مقابل یا H1 بیان میدارد که میانگین سازه مورد بررسی از توزیع نرمال پیروی نمیکند. بنابراین اگر آزمون معنیدار باشد، فرض صفر رد و جامعه نرمال نخواهد بود و زمانی که عدد معناداری آزمون بزرگتر از سطح معنیداری در نظر گرفته شده (۰۵/۰) باشد، فرض صفر یعنی نرمال بودن متغیرها پذیرفته می شود.
جدول ۴-۵: تست نرمال بودن داده ها
|
شکل۳-۲ سکوی پرش محقق ساخته ۳۵
شکل ۳-۳ تخته تعادل ۳۵
شکل ۳-۴ ترازوی دیجیتالی Beurer 36
شکل ۳-۵ متر نواری ۳۶
شکل ۳-۶ کولیس ۳۷
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار۴-۱٫ میانگین زاویه زانو در پیش آزمون و پس آزمون گروه اصلاحی در صفحه فرونتال ۴۷۸
نمودار۴-۲٫ میانگین زاویه زانو در پیش آزمون و پس آزمون گروه عصبیعضلانی در صفحه فرونتال ۵۰
نمودار۴-۳٫ تغییرات زاویه زانو در صفحه فرونتال در گروه های تجربی و کنترل قبل و بعد از تمرین ۵۱
فرم چکیدهی پایاننامهی دورهی تحصیلات تکمیلی مدیریت تحصیلات تکمیلی |
||||
نام خانوادگی دانشجو: وظیفه دوست | نام: علیرضا | ش دانشجویی: ۹۱۲۳۵۰۱۰۹۸ | ||
استاد راهنما: دکتر محمدرضا محمدی | استاد مشاور: محسن دماوندی | |||
دانشکده: تربیت بدنی | رشته: تربیت بدنی | گرایش: عمومی | ||
مقطع: کارشناسی ارشد | تاریخ دفاع: | تعداد صفحات: | ||
عنوان پایاننامه: اثر شش هفته تمرینات اصلاحی موضعی و تمرینات عصبیعضلانی بر راستای زانو در پسران دارای زانوی پرانتزی در حرکت برشی | ||||
کلیدواژهها: تمرینات اصلاحی موضعی، تمرینات عصبیعضلانی، راستای زانو، زانوی پرانتزی، حرکت برشی | ||||
چکیده: ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ) امضای استاد راهنما |
تعدادسؤالات
۸۷/۰
۸۸
۳-۸ . روش تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات
در بخش تجزیه و تحلیل اطلاعات، دادههایی که از اجرای پرسشنامه ها بدست آمده بود، با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. در بخش توصیفی عملیات مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی افراد نمونه آماری با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS صورت خواهد پذیرفت. همچنین از جداول و نمودارهایی که حاوی میانگین ، فراوانی ، درصد تجمعی و…. است، در این بخش استفاده خواهد شد. در بخش استنباطی نیز آزمون فرضیه های پژوهش با بهره گرفتن از آزمون همبستگی و رگرسیون انجام خواهد گرفت.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱ مقدمه
به طور کلی هدف اصلی هر تحقیقی پاسخ به سؤالها و فرضیههایی است که محقق برای شناخت واقعیتهای بیرونی طراحی کرده است. میتوان گفت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، مهمترین گام در فرایند تحقیق محسوب میشود چرا که در طی این فرایند داده های خام با بهره گرفتن از فنون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند یعنی طبقهبندی، تنظیم و پردازش میشوند و پس از پردازش در قالب اطلاعات در اختیار محقق و استفادهکنندگان قرار میگیرند. در ابتدا به توصیف ویژگیهای دموگرافیک در نمونههای تحقیق اقدام نموده، پس از آن به منظور نمایش تصویری دادههای فوق، از نمودار دایره ای استفاده شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در راستای تحلیل دادهها و پاسخ به سؤالهای پژوهش و آزمون فرضیات، از آزمون میانگین و تحلیل واریانس و آزمون فریدمن در پاسخ به این سوال که آیا اطلاعات گردآوری شده با فرضیات متناظرند، یا به عبارت دیگر، آیا نتایج مشاهده شده با نتایجی که فرضیات انتظار داشتند متناظرند، استفاده شده است.
۴-۲ توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها(آمار توصیفی)
در این فصل یافته های تحقیق که اعم از آمار توصیفی و آمار استنباطی می باشد، ارائه می گردد. ابتدا در تحلیل توصیفی تک متغیره به ارائه نتایج توصیفی متغیرهای زمینه ای همچون جنسیت، سن، میزان تحصیلات ، پست سازمانی ، میزان تجربه و رشته تحصیلی پرداخته شده است. در این زمینه برای شفافیت داده ها از جداول آمارهای توصیفی همچون فراوانی و درصد فراوانی وهمچنین از نمودارها استفاده شده است.
۴-۲-۱ توصیف نمونه و پردازش اطلاعات بدست آمده
در این بخش از یافته های تحقیق، نتایج توصیفی تحقیق و توصیف متغیرهای زمینه ای همچون جنسیت، سن، میزان تحصیلات ، پست سازمانی ، میزان تجربه و رشته تحصیلی مطرح شده است. به طور کلی آمار توصیفی جمعبندی و خلاصه کردن داده ها، برای بهتر نشان دادن آنها به خوانندگان می باشد.
جداول از مهمترین ابزار، برای سنجش و اندازه گیری داده های یک تحقیق انسانی-اجتماعی به شمار
می آیند. هدف نهایی جداول، کمی و سنجش پذیر ساختن واقعیت مورد مطالعه تا سرحد امکان و ارائه تصویر دقیقی از آن است.
۴-۲-۱-۱ جنسیت
جدول ۴-۱ نشان دهنده توزیع فراوانی پاسخگویان بر اساس جنسیت می باشد. همان گونه که در جدول ۴-۱ مشاهده می شود، اکثریت نمونههای تحقیق (۶۱ نفر) یعنی ۸/۵۰% درصد «مرد» و (۵۹ نفر) یعنی ۲/۴۹% درصد «زن» میباشند. این فراوانی در نمودار ۴-۱ نشان داده شده است.
جدول(۴-۱): آماره های توصیفی مربوط به متغیر جنسیت
جنسیت پاسخ دهندگان
فراوانی
درصد فراوانی نسبی معتبر
درصد فراوانی تجمعی نسبی معتبر
مرد
۶۱
۵۰.۸ %
۵۰.۸%
زن
۵۹
۴۹.۲%
۱۰۰%
کل معتبر
۱۲۰
پاسخ داده نشده
۰
حجم کل نمونه
<< 1 ... 343 344 345 ...346 ...347 348 349 ...350 ...351 352 353 ... 479 >>