۲-۲-۱۱-۱) لجستیک چابک
هدف تولید چابک کسب چابکی لازم جهت تشکیل سریع شرکتهای مجازی است به طوری که بتواند از تغییر بـازار و فرصـتهای ایجاد شده بهره ور گردد. این رویکرد نشان میدهد که نقش لجستیک به تدریج از یک مأموریت پشتیبانی صرف به یک مأموریـت تجاری محور در حال تغییر است. اما، برای همخوانی با سرعت بازار و پاسخ گویی سـریع و منعطـف بـه تقاضـای مـشتری محـیط لجستیکی جدیدی لازم است . لجستیک تجاری سه خصوصیت اصلی زیر را دارد:
الف) قابلیت تحویل سالم وبه موقع کالاها؛
ب) قابلیت پیگیری کالاها در هنگام حمل؛
ج) قابلیت تنظیم قرارداد حمل کالا مطابق با تقاضای مشتری(Jacobs & Chase, 2008).
لجستیک چابک با خدمات کنترل شده (SCAL)، را به عنوان الگویی نوین برای سیستم نظارتی لجستیک توسعه داده شده است. این مدل هدف گرا است و بر دستاوردهای فناوری های هدف گرای توزیع مبتنی است. در سیستمی مبتنی بر این الگو، هر یک از خدمات درخواست شده به عنوان ماهیتی مجـزا درنظـر گرفتـه مـی شـود و بـرای آن مسیری موقت در شبکۀ لجستیکی طراحی و تدارک دیده شده و با حمایت یک عامل اختصاصی در حین اجـرا پویـایی آن حفـظ میگردد. جهت بررسی امکان سنجی این روش از شبیه سازی استفاده می شود. سیستم لجستیک چابک با خدمات کنترل شده (Scal) مبتنی بر مدل هدف گرای شکل زیر است (پیکانها بر مهم تـرین روابـط اشاره دارند). در این شکل، ستون خدمات بیانگر شبکۀ اطلاعاتی و ستون منابع نماینده شبکۀ لجستیکی است(Harrison Jeffry & Caron, 2008).
شکل ۲-۷ : مدل شیئی (Harrison Jeffry & Caron, 2008)
مشتری با خواسته اش موجب شروع خدمات (به عنوان یک رخداد) میگردد. او نیازهای خدماتی را مشخص می کنـد (بـر اسـاس مکان ، زمان و نیاز خاص مورد نظر) تا در رخداد مذکور منظور شوند. اما خدمات موجـب طراحـی مـسیری در شـبکۀ لجـستیکی مطابق با نیازهای درخواستی مشتری می شود. در این حالت، نیازهای درخواستی، همان فعالیتهایی هستند که خدمات را تـشکیل میدهند. پس از آغاز عملیات، طراح چگونگی پیشرفت اجرای خدمات را دنبال میکند. به مجرد این که شرایط خاص اجرایی مانع اجـرای دقیق طرح شد، طراح سعی میکند تعدیلات لازم را در طرح اعمال کند. او با بـازبینی قـسمت تحقـق نیافتـه در صـورت امکـان طرحی نو ابداع میکند و بدین ترتیب، تا حدامکان به واقعیت نزدیک میگردد(Haas & Hansen, 2010).
۲-۲-۱۱-۲) ریسک زنجیره تأمین:
قبل از آنکه سازمان ها روش های مؤثری برای کاهش ریسک های زنجیره تأمین به کار گیرند، باید مدیران دسته بندی های ریسک ها و شرایط ایجادکننده آن ها را شناسایی کنند. شناسایی انواع ریسک های زنجیره تأمین این امکان را فراهم میکند که مدیران بهتر بتوانند رویکردهای کاهش ریسک را برای سازمان خود به کار گیرند. همان طور که میچلی و همکاران (۲۰۰۸) مطرح میکنند، موضوع ریسک در زنجیره تأمین بنا بر دلایلی مانند؛ عدم اطمینان در عرضه و تقاضا، جهانی شدن بازارها، کوتاه شدن چرخه حیات تکنولوژی و محصول و استفاده فزاینده از برون سپاری بسیار مهم است. طبق پژوهش ترکمن و مک کورمک (۲۰۰۹)، ممکن است ریسک ها در درون زنجیره تأمین باشند و به تغییر ارتباطات میان شرکت و عرضه کنندگان منجر شوند (تحویل با تأخیر، ریسک های تسهیم اطل عات تولیدی یا فروشندگان) یا اینکه ریشه آن ها خارج از زنجیره تأمین باشد (نرخ تورم، حمله تروریستی، بیماری های واگیردار و اعتصابات کارگری). تانگ (۲۰۰۶)، نیز ریسک های زنجیره تأمین را به دو بعد تقسیم میکند: ریسک های عملیاتی( عدم اطمینان تقاضای مشتری، عدم اطمینان عرضه و عدم اطمینان در هزینه ) و ریسک های اختلال که شامل اختلالات عمده ای میشوند که به وسیله بلایای طبیعی و انسانی (زلزله ها، سیل ها، طوفان ها و حملات تروریستی و یا بحران های اقتصادی مانند ارزیابی ارز یا اعتصابات ) ایجاد میشوند. یوتنر (٢٠٠۵)، نیز عوامل ریسک زنجیره تأمین را متغیرهای محیطی، سازمانی و یا وابسته به زنجیره تأمین میداند که پیشبینی آن ها به طور قطعی امکان پذیر نیست و بر متغیرهای خروجی زنجیره تأمین تأثیر میگذارند. ریچی و بریندلی (٢٠٠٧)، عوامل مربوط به ریسک زنجیره تأمین را به ۶ دسته تقسیم میکند که عبارت اند از: اعضای زنجیره تأمین، محیط زنجیره تأمین، متغیرهای مربوط به صنعت، استراتژی صنعت، متغیرهای خاص مربوط به مسئله و متغیرهای مربوط به تصمیم گیرنده. چوپرا و سودهی (٢٠٠۴)، نیز عوامل ریسک موجود در زنجیره تأمین را به ٩ دسته تقسیم کردند که عبارت اند از: اختلالات، تأخیرات، از کار افتادگی های سیستم های اطلاعات، پیشبینی، دارایی های ذهنی، تدارکات، مشتریان، موجودی و ظرفیت. به طور کلی، ریسک ها با توجه به تأثیراتشان بر زنجیره تأمین تحلیل میشوند. محقق باید داده ها را ارائه کند و بحث را به سوی کلی نگری پیش ببرد. درنهایت اجماع پیرامون ریسک ها، طبقه بندی و تأثیرات آن ایجاد می شود. مدیریت کردن ریسک زنجیره تأمین دشوار است؛ زیرا ریسک های انفرادی بیشتر با یکدیگر مرتبط هستند و اقدام برای کاهش یک ریسک به افزایش دیگری منجر می شود(kathawala & Abdou, 2013, Stadtler, & Kilger, 2005).
۲-۲-۱۲) فرایندهای اصلی یک زنجیره تامین
فرایندهای اصلی یک زنجیره تامین به چهار بخش اساسی قابل تقسیم میباشند:
طرح ریزی ( شامل اهداف /خط مشی / استراتژی ها)
تحقق محصول (تولید)
منابع و مدیریت منابع
تحویل به مشتری
بنابرین مدیریت زنجیره تامین به معنای برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت و کنترل مناسب چهار حوزه فـوق اسـت. از سوی دیگر در تعریف شاخصها به دو حوزه شاخصهای اندازه گیری عملکرد که عمدتاً تحت عنوان شاخصهای سنجش عملکـرد کلیدی[۴۶] که ماهیتی درون سازمانی و شاخصهای سنجش خروجی[۴۷] که ماهیتی برون سازمانی دارند توجه اکید شده است .