۲-۱-تعاریف آموزش
تعاریف زیادی از آموزش ارائه شده است که در زیر به شرح بعضی از آن ها میپردازیم. آموزش اصطلاحی است که دامنه آن طیف وسیعی از فعالیت ها را در بر میگیرد (چیذری، ۱۳۷۵). ایتلینگ[۱] (۱۹۹۳)، آموزش را یادگیری دانش، مهارت ها و نگرش ها تعریف میکند و بیان میدارد که مهمتر از همه این موارد، آموزش، یادگیری چگونه یاد گرفتن است و یادگیری، فرایندی است که دانش و رفتار را از طریق آموزش و تجربه، تغییر میدهد. در یک تعریف کاملتر، آموزش به مجموعه ای از فعالیت های پیوسته و دارای تأثیر متقابل گفته میشود که آموزشگر به کمک فنون آموزشی و وسایل دیداری و شنیداری، نتایج حاصل از پژوهشها و تجربه ها را در قالب برنامه های آموزشی به فراگیران خود انتقال میدهد. آموزش، انسان را به عنوان وسیله توسعه تجهیز میکند و قابلیت ها و توانایی هایش را افزایش میدهد تا بتواند نقش خود را به خوبی به عنوان صحنه گردان توسعه ایفا نماید و از طرفی آموزش، توانایی ها، قابلیت های فکری، بینشی و معرفتی انسان را نیز بالا میبرد و تکامل میبخشد تا بتواند از مواهب توسعه برخوردار گردد و به عنوان هدف توسعه واجد شرایط برخورداری از این مواهب شود. بنابرین آموزش وسیله کسب دانش، مهارت و آگاهی است و یا ابزار ایجاد تغییرات مثبت و مفید رفتاری و ذهنی در انسان میباشد (زمانی پور، ۱۳۷۳).
واژه آموزش به دلیل تنوع تقسیم بندی ها، کارکردها و وجود بینش های مختلف از آن به صور گوناگونی تفسیر میشود . آموزش به منزله ارتباطاتی است که در یک جامعه معین به منظور توسعه مهارت ها، تغییر شکل رفتار، افزایش صلاحیت جهت داده شده است. به Loos and Fowler,1999) ). این واژه غالباً در ترجمه واژه آموزش به کار میرود. در حالی که ترجمان واقعی این واژه، آموزش و پرورش است و منظور از آن، جریان منظم و مستمری است که هدف از آن کمک به رشد جسمانی، روانی، شناختی، اخلاقی، اجتماعی یا به طور کلی رشد شخصیت فراگیران در جهت هنجار پذیری اجتماعی و کمک به شکوفایی استعداد ها است (سیف، ۱۳۶۸).
لوس[۲] و فولر[۳] (۱۹۹۹)، عقیده دارند که آموزش، فرایند طولانی مدت است که اهداف (کارآموزی[۴]) را با هم ترکیب میکند و این مقوله را که چرا اطلاعات مشخص، باید دانسته شود را توضیح میدهد و تأکید بر شالوده های علمیمواد ارائه شده دارد.
۲-۲- آموزش و نقش آن در توسعه سازمانی :
امروزه آموزش به عنوان یکی از مکانیزم های اصلی توسعه منابع انسانی در حوزه سازمان ها و بنگاه های اقتصادی مورد توجه بسیاری از صاحبنظران ومسئولین و مدیران آموزش قرار گرفته است. آنچه بویژه در سازمانها و بنگاه های بزرگ از اهمیت فراوانی برخوردار است جهت گیری فعالیت های آموزشی به سمت دیدگاه های سیستمیو نگرش های استراتژیک میباشد که ضرورت آن با توجه به شرایط نوین جهانی، فن آوریهای پیچیده، سرمایه دانش و تغییر در مشاغل دو چندان میکند. آموزش به فرایند انتقال معلومات، نگرشها و مهارتها از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر برای ایجاد تغییرات در ساختارهای شناختی، نگرشی و مهارتی آن ها گفته میشود)صدری،۱۳۸۳) آموزش اصطلاحی است که دامنه آن طیف وسیعی از فعالیتها را در بر میگیرد.آموزش دارای مفهوم بسیار وسیعی است که در تمام فرایند های یادگیری در زندگی انسان مطرح شده و اورا تحت تأثیر قرار میدهد.به طور مرسوم میگویند آموزش میتواند تغییر مهارت ها،دانش ها،نگرش ها و رفتار اجتماعی را در بردارد و برداشته باشد آموزش میتواند به معنای به وجود آمدن تغییر در دانش افراد،دیدگاه کارشناسان،نگرش هایشان در مورد کار با تعامل آنان با همکاری و سرپرستانشان باشد،به عبارت دیگر آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری که به منظور ایجاد تغییرات نسبتا” ماندگار در فرد صورت میگیرد تا اورا بتواند توانایی خود را برای انجام دادن کار بهبود بخشد.(دولان و شولر،۱۳۸۸).برخی افراد،آموزش را به عنوان یک علم مورد بررسی قرار میدهند و بر مفید بودن فراگیری و آموزش نظری و سهم تحقیق علمیبرای اصلاح و بهبود غاموزش تأکید دارند.در حالی که دیگران معتقدند که آموزش بایدیک هنر باشدزیرابا احساسات،تصورات و ارزش های انسانی سروکار دارد.آموزگاران دیدگاه گسترده تری برای درک مستقیم،حاضر جوابی و خلاقیت دارندکه عموما” به عنوان بخشی از عناصر هنر محسوب میشود.آموزش فاقد مبانی توسعه یافته بالای علمیمبتنی بر اصولی مثل پزشکی و مهندسی است،زیرا داری ارکانی شبیه و حتی هنرمندانه است .بنابرین آموزش چیزی بین علم و هنر،هرچند ممکن است یک نفرمربیان را به عنوان صنعت کارانی ماهر بداند،به این معنی که :هنرمند چیزمفیدی را طبق خصوصیات قبلی خلق میکند که درعین حال از روحیه هنرمندانه شخصی و خصوصی او به دور نیست (میردامادی،۱۳۸۲).
با توجه به مراتب فوق آموزش و بهسازی نیروی انسانی در سازمان ها حیاتی بوده و سبب میشود تا افراد بتوانند متناسب با محیط و تغییرات سازمانی فعالیت هایشان را به طور مؤثر تداوم بخشیده و بر کارایی خود بیافزایند . میتوان گفت که آموزش یک استراتژی است که با هدفی خاص و جهتی مشخص در طول زمان اجرا میشود . در واقع میتوان آموزش را جریانی دانست که افراد طی آن مهارت ها، طرز تلقی ها و گرایش های مناسب را برای ایفای نقش خاصی میآموزند . به گفته برناردین « آموزش هر گونه کوششی است جهت بهبود عملکرد فرد در شغلی فعلی او و این به معنای تغییر دانش و اطلاعات، مهارت ها نگرش ها و رفتارهای خاص فرد است . » ( bernardin , 2003) مطابق تعریف ذکر شده در مقاله آموزش و نتایج سطوح سازمانی « آموزش به عنوان کسب سیستماتیک دانش، مهارت ها و نگرش لازم به وسیله کارمندان برای انجام وظایف و شغل و به منظور بهبود عملکرد در محیط کار تعریف میشود . » ( Alan , 2007) .