گریفین (۲۰۱۱) به بررسی تفاوت موجود در محتوای اطلاعات اعلام اخبار عمومی در بازارهای بین المللی سهام می پردازد. وی بررسی می کند که چگونه واکنش بازار به اخبار اطلاعیهها در سراسر کشور متفاوت است و توضیح احتمالی برای این تفاوتها را ارزیابی می کند. این تحقیق از چهار منظر مختلف مورد را بررسی می کند: در زاویه اول واکنش قیمت سهام را به اعلام این اخبار عمومی را در دو گروه بازارهای توسعه یافته و در حال توسعه بررسی می کند و نشان میدهد که واکنش قیمتها در بازارهای کشورهای توسعه یافته بیشتر از در حال ظهور است و دلیل آن را سطوح درک بالاتر از معاملات داخلی و توسعه تکنولوژی میداند. این نتیجه حاصل شد که نوسانات در روز رویداد، تفاوت قابل ملاحظهای در هر دو طبقه بین بازارهای توسعه یافته و نوظهور وجود دارد. محدوده حرکت قیمت سهام از بیش از ۵۰٪ نوسانات طبیعی در تعدادی از بازارهای توسعه یافته (دانمارک، انگلستان، سوئد، هلند، ایالات متحده آمریکا، فنلاند، هنگ کنگ و آلمان) و به کمتر از پنج درصد بیشتر از حد طبیعی در چند مورد در بازارهای در حال ظهور (تایلند، ترکیه، مکزیک، اندونزی و چین نمایش واکنشهای سود تنها ۱۲ درصد بالاتر از نرمال) میباشد. در زاویه دوم این تحقیق مطالعه را به همه مقالات خبری گسترش میدهد و اهمیت نسبی مقالات در آرشیو خبری کشورهای مختلف را بررسی می کند. اخبار معمولاً برای توضیح نوسان بازده سهام منحصر به فرد در بازارهای توسعه یافته در مقایسه با بازارهای در حال ظهور مفیدتر است. نتایج این منظر نشان میدهد که نوسان بازده سهام تنها توسط اعلام سود، کنوانسیون تمبر یا نوع اخبار مالی بین المللی هدایت نشده است. از زاویه سوم؛ با توجه به تنوع گسترده در داده های متقابل کشور به بررسی توضیح احتمالی برای تفاوت در واکنش بازار به اخبار و رویدادها میپرازد. توضیحات احتمالی عبارتند از تفاوتها در کیفیت اطلاعات (حسابداری)، زمانی که شرکت کنندگان نوع اخبار (تجارت داخلی) و روش انتقال اخبار (کیفیت مطبوعات و زیرساخت ارتباطی) را میدانند که در این منظر شامل، یک مجموعه گسترده ای از ۲۷ متغیر متقابل کشور پیشنهاد شده توسط تحقیقهای قبل و مربوط به حسابداری، توسعه مالی و اقتصادی، محیط قانونی، حکومت، هزینه های معاملاتی و ویژگیهای بازارهای سهام ؛ بررسی می شود، که نتایج اهمیت اخبار مربوط به پیچیدگی بازار مالی، تجارت داخلی، استانداردهای حسابداری و توسعه فناوری، به عنوان پروکسی برای زیرساختهای ارتباطی کشور تفسیر می شود و در زاویه چهارم برای اینکه اطمینان حاصل شود که نشر اخبار ناشی از منابع غیر دولتی است. لذا، نشان میدهد که در روزهایی با اخبار از منابع غیر دولتی نوسانات بازه بیشتر از روزهایی بدون نشت اخبار غیر عمومی است. تفاوتها در سراسر بازار در بازده قبل از تصاحب نیز سازگار با نشت اطلاعات با توجه به تجارت داخلی است.
مرلین کلارک (۲۰۰۳) در مقالهای با عنوان ” افراد سرمایه گذار برای چه چیز ارزش قائل هستید؟ ” در بورس استرالیا، یازده عامل مؤثر در تصمیم گیری را از طریق پرسشنامه بین سرمایه گذاران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ملاکهای مالی مثل، سود سهام نسبت قیمت به سود و بازده برای افراد سرمایه گذار اهمیت کمتری دارد؛ برخلاف تغییرات قیمت، ماهیت سهام و مخصوصاً درک سرمایه گذار از مدیریت شرکت.
آکسو ( ۲۰۰۳) در پژوهشی به بررسی محتوای تأثیر اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و اطلاعات گذشته بر بازده اضافی پرداخت که در خلال دوره ۱۴ ماهه قبل از انتشار اطلاعات توسط بورس بازده اضافی داشته اند. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان میدهد که صورتهای مالی منتشر شده توسط شرکتها، محتوای اطلاعاتی داررند. یکی از نتایج غیر عادی حاصل شده، این میباشد که بازدههای اضافی قابل توجه تحت روشهای تحقیق مورد استفاده در بازه های زمانی ادامه مییابد. تحلیل دیگر از بازده حاصله از شرکتهای مورد مطالعه نشان میدهد که بازده اضافی مشاهده شده تنها در اثر ریسک بالا یا قیمت گذاری اشتباه سهام در بازار ایجاد نمیگردد. بلکه، اندازه شرکت نیز می تواند، عامل تعیینکننده ای در این رابطه باشد. همچنین نتایج حاصله ثابت می کند که صورتهای مالی منتشر شده شرکتهای کوچکتر دارای محتوای اطلاعاتی بالاتری میباشد.
لاپورتا (۱۹۹۹) به بررسی قوانین حاکم بر حمایت از سرمایه گذار، کیفیت اجرای قوانین و تمرکز مالکیت در ۴۹ کشور در سراسر جهان پرداخت. ایشان در این پژوهش به دنبال فرضیه های خویش به سه نتیجه رسید: به دنبال آزمون فرضیه اول خود به این نتیجه رسید که به طور قابل توجهی در سراسر جهان قوانین متفاوت است. در بسیاری از کشورهای مورد رسیدگی یک بسته نرم افزاری جهت حمایت از حقوق سرمایه گذاران ارائه شده است و با یک نتیجه کلی در کشورهایی که وضع قوانین ریشه در حقوق عرفی دارد، تمایل به حمایت از سرمایه گذار بهتر از کشورهایی است که قوانین آن ریشه در حقوق مدنی دارد؛ که نمونه بارز را آلمان میداند. با این وجود ایشان استدلال می کند که شواهد بیشتری که بتواند به نسبت قوی از این موضوع طرفداری کند، وجود ندارد
سوما تمرکز مالکیت در شرکت های تجاری عمومی مورد بررسی قرار گرفت و این فرضیه که مالکیت بسیار متمرکز پاسخ انطباقی با حمایت ضعیف را از سرمایه گذار در یک سیستم حاکمیت شرکتی بررسی کرد. نتیجه این شد که استاندارهای حسابداری خوب، حاکمیت قانون و اقدامات حفاظت از سرمایه گذاران ارتباط مثبتی با تمرکز مالکیت دارد. که این نتایج وی استنباط می کند؛ که حفاظت ضعیف از سرمایه گذار پرهزینه است و به طور خاص در صورت عدم حمایت از سرمایه گذاران کوچک؛ شرکت قادر به تنوع منابع وافزایش سرمایه از طریق تمرکز مالکیت بالا نیست. به دنبال آن نشانههایی از عملکرد ضعیف بازار سرمایه را ممکن است، مشاهده کرد.
لایپ (۱۹۹۸) در تحقیقی به شکل آزمایشی بررسی کرد که آیا قضاوت های ریسک و تصمیمات سرمایه گذاری سرمایه گذاران فردی، تحت تأثیر متغیرهای ذکر شده در نظریه پرتفوی (واریانس بازده و کوواریانس بازده با بازده بازار و یا معیارهای ریسک حسابداری قرار میگیرد. نتایج نشان داد هنگامی که معیارها و بازار در تعارض با یکدیگرند، قضاوتهای خطرپذیری سرمایه گذاران با معیارهای حسابداری مطابقت دارد تا معیارهای بازار.
۲-۳-۲-۲ پیشینه داخلی
ملکیان و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان عوامل مؤثر بر دقت سود پیش بینی شده توسط شرکتها شواهدی از: بازار بورس اوراق بهادار تهران در پی آن برآمدند تا عوامل مؤثر بر دقت سود پیش بینی شده را شناسایی کنند. نتایج تحقیق وجود رابطه بین گزارش حسابرس با دقت پیش بینی را تأیید می کند. در سایر موارد رابطه معناداری بین متغیرهای بررسی شده با دقت پیش بینی، یافت نشد.