در آن زمان که دولت ها، چه دولت های دینی و چه غیر دینی برای بیگانگان کمترین حقی جز از سر ضرورت و اجبار قائل نبودند، نظام حقوقی اسلام به نیکوترین صورت تمام آنچه را امروز تحت عنوان «حداقل حقوق انسانی برای بیگانگان» معروف شده است برای بیگانگان به رسمیت شناخته بود. رفتار مسلمانان با بیگانگان مسالمت آمیز و دوستانه بود، عصر ظهور اسلام را باید فصلی نو در قانونمند شدن حقوق و تکالیف بیگانگان دانست.[۲۴]
گفتار اول : حضور بیگانگان در ایران
حقوق ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین، از چند دوره گذشته، تا به دوران کنونی رسیده است. حقوق بیگانه در این سرزمین به علت تسلط بیگانگان در ایران جاری بوده است.
برای اینکه بتوانیم به صورت منظم و جامع وضع بیگانگان را در ایران مورد مطالعه قرار دهیم لازم است از لحاظ تاریخی دوران گذشته را تاکنون طی سه دوره از یکدیگر متمایز نمائیم: ابتدا وضع بیگانگان در حقوق سابق ایران، یعنی ادوار پیش از اسلام، دیگری دوران پس از اسلام تا برقراری رژیم کاپیتولاسیون و آخر اینکه زمان معاصر یعنی از تاریخ عرفی شدن قوانین ایران تاکنون.
الف) دوران قبل از اسلام : در ازمنۀ قدیم قبل از ظهور اسلام در ایران که در آن ایام هم حقوق ایران مذهبی بوده است پادشاهان ایرانی با بیگانگان و پیروان سایر مذهب حسن سلوک داشته[۲۵] و خوش رفتاری می کردهاند، به طوری که می توان گفت در دورۀ هخامنشی تعصب مذهبی اصلاً وجود نداشته و شاهان آن دوره مقدسات ملل و عادات آن ها را محترم می داشتند. رنه گروسه مورخ شهیر فرانسوی که صاحب تألیفات زیادی راجع به تاریخ و تمدن مشرق زمین است درباره وضع بیگانگان در ایران قدیم میگوید:[۲۶] « باید ملت ایران را از نجیب ترین ملل دانست شگفت انگیز اینکه ایرانیان، با اینکه خود مذهب معینی داشته اند، نسبت به نژادها و مذاهب دیگر بد رفتاری نمی کردند و به مذاهب مختلف با دیده احترام می نگریستند و حتی اجازه میدادند که پیروان سایر مذاهب مراسم و تشریفات مذهبی خود را آزادانه انجام دهند». در دوره ساسانیان که مذهب رسمی ایرانیان زردتشت بوده و پادشاهان آن دوره مروج آن مذهب و مکلف به اجرای احکام و دستورات آیین مذبور بودند با پیروان سایر مذاهب به طور کلی رفتار دوستانه و مسالمت آمیز داشتند.
ب) دوران حکومت قوانین اسلامی: با شکست ساسانیان و برقرار شدن حاکمیت اسلامی در سرزمین ایران حقوق این سرزمین، این بار از بن دگرگون شد و جای خود را به حقوق اسلامی داد و از حقوق گذشته ی آن، جز آنچه از سوی ایرانیان وفادار به آیین زردتشتی حفظ شد، آن هم در حدودی که دولت اسلامی اجازه میداد، اثری به جای نماند. افزون بر زردتشتیان؛ پیروان دیگر آیین هم، در این دوران، دیگر نمی توانستند جزء اعضای جامعه یا امت اسلامی تلقی شوند، به این جهت همه ی این گروه ها در حاکمیت جدید از کفار و نسبت به جامعه اسلامی بیگانه تلقی می شدند و بهره مند شدن آن ها از حقوق، بستگی به آن داشته که اول از پیروان مذهب شناخته شده محسوب شوند دوم با این حاکمیت، پیمانی به نام عقد ذمه منعقد سازند و کسانی که از این پیمان سرباز می زدند نمی توانستند مدعی هیچ گونه حقی از لحاظ جان و مال باشند. ایران اسلامی پس از جدا شدن از مرکز خلافت اسلامی، محور اسلامیت را همچنان حفظ کرد. تمدن اسلامی با تمدن ایرانی به هم آمیخت و بسیاری از دانشمندان برجسته اسلامی در سرزمین ایران پرورش یافتند و حکومت، دگر بار در اختیار سلطان ها و پادشاهان قرار گرفت ولی هیچ گاه عنوان اسلامی را از دست نداد.
تا پیش از عصر صفویه، رفتار با بیگانگان، بیشتر یک جانبه و بر اساس قوانینی داخلی دولت ایران تنظیم شد و از این زمان به بعد که اندک اندک پای دولت های غربی و استعمارگر به ایران باز شد، توانستند با سوء استفاده از اصل تساهل و رحمت اسلامی به غیر مسلمانان یا با سوء استفاده از ضعف دولت های وقت، حقوق و مزایای فراوان و عمدتاًً ظالمانه ای در قالب گرفتن فرمانهای خاصی از پادشاهان یا تحمیل معاملات دو جانبه به دولت ایران، به خود اختصاص دهند.[۲۷] برای نمونه «برادران شرلی» دو تن از اتباع انگلیسی که در نتیجه مذاکرات با شاه عباس صفوی موفق شدند امتیازاتی از پادشاه ایران به دست آوردند که به موجب آن اتباع انگلستان و سایر مسیحیان بتوانند آزادانه به کشور ما رفت و آمد کنند و در این سرزمین توقف نمایند. همچنین از حیث جان و مال و مذهب در امان باشند. مسیحیان مجاز بودند که مراسم مذهبی خود را در کمال اطمینان و آزادی به طور آشکار در ایران انجام دهند و به هر نوع تجارتی که بخواهند اشتغال ورزند. در عصر قاجار، به موجب معاهده ننگ آور«ترکمن چای» که در تاریخ ۱۸۲۸ میلادی بین ایران و روسیه برقرار گردید رژیم کاپیتولاسیون[۲۸] به نفع روسیه حاکم شد و به مدت یک قرن سیاست خارجی را از هر حیث تحت نفوذ خود قرار داد. یکی از ضررهای آن، از بین رفتن استقلال قضایی ایران بود؛ زیرا در حقیقت حق قضاوت و تعقیب و اجرای مجازات را به اتباع روسی اعطا کرده بود.
در هر صورت معاهدات کاپیتولاسیون یک وضع غیر عادی و منافی با استقلال و حیثیت ملی ما در این مملکت به وجود آورده بود و بیگانگان علاوه بر آنکه از لحاظ بیگانه بودن هیچ محرومیتی نداشتند امتیازات و حقوقی به دست آورده بودند که از هر حیث مخالف اصول بینالمللی و ناقض استقلال سیاسی و قضائی بود. سرانجام در ۱۴ دسامبر ۱۹۲ (۱۳۰۰ش) معاهده ای بین دولت ایران و روسیه منعقد گردید که باعث از بین رفتن رژیم کاپیتولاسیون و کلیه امتیازاتی شد که به نفع اتباع بیگانه در ایران مقرر بود.
اما اعلام الغای رسمی آن ۱۰ مه ۱۹۲۸ ( اردیبهشت ۱۳۰۷) در مجلس شورای ملی انجام شد و از این تاریخ دولت ایران رسماً استقلال قضایی خود را بازیافت و اموال و مقرراتی مطابق حقوق بین الملل برای وضعیت بیگانگان در نظر گرفت و بر اساس قوانین ایران و برای بیگانگان آزادی و ورود اقامت و نیز حداقل حقوق به میزان مورد احترام در حقوق بین الملل در نظر گرفته شد.
دوران معاصر: امروزه نیز بیگانگان بسیاری در ایران به سر میبرند که عمده ترین و بیشترین آن ها عراقی ها و افغانی ها هستند که بر اثر جنگ کشور خود را ترک کرده و به ایران آمدند بسیاری از عراقی ها یا
ایرانی الاصل و یا از اقلیت های کرد شمال و عراق هستند که توسط حکومت صدام حسین از عراق رانده شده و به ایران پناهنده شده اند.
در هر دوره از تاریخ ایران حضور بیگانگان در ایران موجب صدمات جبران ناپذیری شده و مصائب فراوانی برای اتباع داخلی ایجاد نموده که جا دارد با تدوین قوانین مستحکم و اعمال و اجرای شایسته احکام و کنترل و نظارت بر ورود و خروج بیگانگان از بار مشکلات اتباع ایرانی کاست.
گفتار دوم : وضعیت حقوقی بیگانگان در ایران