« واکنش های یک کمپلکس دو هسته ای پلاتین ... | دانلود منابع پژوهشی : مطالب درباره : جریان مبانی انسان شناسی فرهنگی از ... » |
خداوند راجع به من رفتارو شیوه ای دارد ومن هم برابر بندگانش عادتی پیدا کرده ام که بندگانش کمک نمایم ومی توان که اگر از این عادت خود دست بکشم او نیز روش خود را نسبت به من تغییر دهد . [۶۸]
صدقه خطاها و گناهان را ازبین می برد همانطور که آب آتش را خاموش میکند.
۲۱-۲- ادبیات مشارکت
۱-۲۱-۲اهمیت مشارکت اجتماعی در اسلام
ادیان الهی به ویژه اسلام ، در اهمیت و ضرورت مشارکت اجتماعی توصیه ها و راهکارهای بسیاری ارائه نموده و بر آن تأکید داشتند و آن را ضامن بقای اجتماعی دانستند . حضرت علی (ع) در نامه ای از مردم مصر می خواهد که صحنه را ترک نکنند . زیرا«و انّ أخاالحَربِ الأرقُ ، مَن نامَ یُنَم عنهُ»؛ (نهج البلاغه،نامه۶۲٫) مرد جنگجو بیدار است و جنگ و جهاد با خوابیدن و کناره گیری از صحنه ها تناسب ندارد . جامعه پویا همیشه بیدار است و از همه ابعاد زندگی خود آگاه است . چنین جامعه ای می داند که در داخل چه می گذرد و چه باید بشود و می داند که از خارج چه می آید که نباید بیاید.(جوادی آملی،۱۳۸۹ص۳۱۷-۳۱۸)
۲-۲۱-۲اهمیت و ضرورت مشارکت مردم در انقلاب اسلامی :
نسل معاصر خود شاهد تأثیر مشارکت مردم در پیروزی انقلاب اسلامی بوده اند که بی تردید از مهم ترین دلایل پیروزی انقلاب اسلامی ، مشارکت مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی بود . مسأله ای که نظر تحلیل گران انقلاب اسلامی را به خود جلب کرده ، این واقعیت است که چگونه همه مردم همزمان و هماهنگ قیام کردند و خواستار تحول و تغییر بنیادین سیاسی یعنی سقوط رژیم شاه و برقراری حکومت اسلامی شدند؟ با بررسی انقلاب های دنیا با انقلاب اسلامی به این نتیجه می رسیم که میزان مشارکت مردم در کشورهای دیگر به نسبت کشور ما کمتر بوده است . جلوه عظیم مشارکت مردم در انقلاب اسلامی را می توان در راهپیمایی بزرگ روزهای عید فطر ، تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ دید. این مشارکت گسترده ، تأثیر زیادی در همگرایی بین اقوام مختلف و پیروان مذاهب گوناگون داشت .همه آنان را تحت رایت انقلاب گرد آورد . «میشل فوکو» فیلسوف و نظریه پرداز برجسته فرانسوی، در بحثی که با یکی از شهروندان اهل سنت در کردستان انجام داده ، می نویسد : با وجود تفاوت داشتن مذهب اوبا بیشتر مردم ایران، وی همان شعارها و خواسته هایی را دارد که مردم دیگر در تهران یا مشهد دارند . ( محمدی،۱۳۸۸،۸۵-۸۷) اما ان چیزی که مهم است این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشارکت مردم کم نشده ، بلکه بر اهمیت آن افزوده شده است .و سپری شدن سال های بحرانی نخستین ، انفعال و از دست دادن روحیه انقلابی و مشارکت جویانه ، خطری است که نیروهای انقلابی را تهدید می کند.کناره گیری از صحنه های اجتماع و نا امیدی از انقلاب به دلیل تحقق نیافتن آرمان های ایدئولوژیک و ناکامی آن در رویارویی با مشکلات ، نیروهای انقلاب را به انزوا می کشاند و انقلاب را از درون تهی خواهد کرد . (همان ، ۵۴) اصول متعدد قانون اساسی ، این حق را درموارد گوناگون روشن می کند که مهم ترین آن ها مشارکت مردم در انتخاب مستقیم رئیس جمهور ، خبرگان رهبری ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراهای ده ، بخش ، شهر و استان است .
امروزه در نظریه های توسعه ، مشارکت را یکی از شاخص های توسعه می دانند . با نگاهی به کشورهای پیشرفته و توسعه یافته در می یابیم که مردم این جوامع در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش ، منفعل و بی تفاوت نیستند . در صدر اسلام نیز مشارکت مسلمانان دلباخته و شیفته سبب گسترش و توسعه اسلام گردید . مشارکت مردم افزون بر حوزه داخلی ، در بُعد بین المللی و سیاست خارجی نیز بسیار اهمیت دارد . جایگاه و نقش مردم در تصمیم گیری های سیاست خارجی از ابعاد مهم مدیریت جامعه به شمار می رود . ( قوام، ،۱۳۸۹-۲۲ )مشارکت سیاسی و اجتماعی در حوزه عملی و علمی کاربرد زیادی دارد. معمولاً عمل از فکر و نظریه ریشه می گیرد . هر قدر نظریه یک عمل مستحکم تر باشد ، در حوزه عمل ، کارایی بیشتری خواهد داشت . متأسفانه این گونه بحث ها در کشور ما سابقه زیادی ندارد و گسترش چندانی نیافته است.
۳-۲۱-۲اهمیت مشارکت در دوران تثبیت انقلاب اسلامی
مشارکت معیار اصلی دموکراسی به شمار می رود. در حقیقت در دموکراسی ، اکثریت آرای مردم ، انتخابات و وکیل فرستادن به مجلس اصل نیست ، بلکه اساس کار، اصل مشارکت است . حداکثر دموکراسی همان حداکثر مشارکت، مردم است ؛ از این رو ، برخی پژوهشگران ، دموکراسی را به « مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود» تعریف کرده و می افزایند: آنچه دموکراسی را دموکراسی می کند ، شکل حکومت نیست ، مشارکت مردم در امر حکومت است . (دوبنوا،«۱۹۹۷: ۹۶ ).
هر نظام سیاسی با خطر بروز پنج بحران مهم روبروست که عبارتند از :
۱- بحران مقبولیت ۲- بحران هویت ۳- بحران توزیع ۴- بحران نفوذ ۵- بحران مشارکت
اگر مشارکت مردم در امور اجتماعی مطلوب نباشد ، بحران مشارکت پدید می آید . این بحران ها در یکدیگر تأثیر متقابل دارند؛ برای نمونه ، سطح مشارکت مردم و مقبولیت یک نظام ، با هم رابطه متقابل دارند . ( قوام ، ۱۳۸۹ ، ۹۷٫) هر حکومتی برای این که بتواند از همه امکانات کشور برای پیشرفت استفاده کند ، نیازمند جلب حداکثر مشارکت مردم است .
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲۲-۲تشریح مشارکت :
معمولاً مفاهیم علوم اجتماعی همانند علوم سیاسی در طول زمان و همراه پدیده های عصر خود ، متحول می شوند . مفهوم مشارکت نیز از این قاعده مستثنا نیست . مشارکت اجتماعی پیش از جنگ جهانی دوم با نظریه هایی مانند قرار داد اجتماعی، حکومت مشروطه ، نظریه تفکیک قوا و مجالس قانونگذاری ، همراه بود؛ اما مفهوم نوین آن را در مطالعات سیاست های مقایسه ای و توسعه سیاسی می توان یافت که به دلیل تفاوت میان نظام های سیاسی و رابطه آن ها با مردم و گونه های مشارکت ، به تعریف های گوناگون انجامیده است.
۱-۲۲-۲تعاریفی از مشارکت اجتماعی :
۱- مشارکت سیاسی ، فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی است .
مایرون وینر در مقاله معروف خود درباره مشارکت سیاسی با ذکر ده مورد عملیات مشارکتی ، این تعریف را ارائه می دهد:
مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق ، سازمان یافته یا سازمان نایافته، مستمر یا غیر مستمر ، شامل روش های مشروع یا نامشروع برای تأثیر بر انتخاب رهبران ، سیاست ها و اداره امور عمومی در هر سطحی از حکومت محلی یا ملی است .
مجموعه راهنمای علوم سیاسی این تعریف را عرضه می کند: مشارکت سیاسی مجموعه فعالیت های قانونی شهروندان غیرحکومتی است که کم وبیش قصد دارند به طور مستقیم بر انتخاب کارگزاران حکومتی یا اعمال آنان اثر بگذارند .
۴- تعریف مقام معظم رهبری از مشارکت چنین است: « مشارکت مردم یعنی بار اداره ی جامعه را دولت به تنهایی بر دوش نگیرد ، بلکه با کمک مردم بگیرد که این بسیار منطقی است ( سالکی، ۱۳۸۸، ۲۳» دیدگاه ایشان همه فعالیت ها .و مشارکت ها در بر می گیرد. یکی از محاسن دین اسلام به ویژه تشیع ، توانایی جذب و بسیج مردم برای مشارکت است .
۲-۲۲-۲پیشینه و ادبیات مشارکت سیاسی و اجتماعی
چون انسان ذاتاً موجودی اجتماعی و گریزان از تنهایی است، حیاتش نیز به مشارکت اجتماعی او وابسته است . انسان از همان ابتدا، برای تأمین نیازهای خود که البته در دوره های اولیه بسیط بود،به تعاون و همکاری نیاز داشت . آدمی پیش از آن که به شهر نشینی روی آورد، در غارها و جنگل ها می زیست . گردهمایی های انسان های نخستین ، بسیار ابتدایی و بیشتر برای انجام نیایش بود. ۲ بر خلاف مشارکت اجتماعی که بسیار زود در حیات بشر رخ داد، مشارکت سیاسی پدیده ای نو است ،زیرا مفاهیم حکومت و ساختار سیاسی در دوره های اولیه وجود نداشت و دلیل آن نیز باید در وفور منابع طبیعی،کمبودجمعیت و نبود تنازع بقا جست . حتی پس از پدید آمدن حکومت ها و نظام های سیاسی ،در دوره های متمادی از تاریخ بشر، مشارکت مردم در حکومت اصلاً مطرح نبوده است . کشمکش در زمینه آزادی فرد و قدرت دولت نمایان ترین ویژگی تاریخ قدیم است . در این زمان تلاش مردم بر آن بود تا با ساختن حفاظ در مقابل دولت،از آزادی های فردی خود دفع کنندو حقوق فطری و طبیعی آنان ، کمتر در برابر اعمال و خواسته های حکمرانان ستمگر پایمال شود.( قاضی زاده، ، ۲۱۸-۲۲۰)
در این دوره فاصله اجتماعی میان شهروندان و صاحبان قدرت،بسیار زیادتر از امروز بود. قدرت ثروتمندان و قدرتمندان نیز بسیار بیشتر می شود. عامه مردم از صحنه رقابت در قدرت دور بودند و نظرشان اهمیتی نداشت . آنان آنچه را پیش می آمد ،تحمل می کردند و می پذیرفتند ، ولی در آن مشارکت نداشتند . مردم با ستمگری و اعمال جابرانه حاکمان خو گرفته بودند و هر گاه نیز فشار و ستم صاحبان قدرت ،غیر قابل تحمل می شد ، شورش می کردند . زندگی روزانه یک بار و برای همیشه شکل گرفته بود و افراد سرنوشت محتوم خود را از بدو تولد تا مرگ پذیرفته بودند . نهادهای اجتماعی با وجود تحول آرام تا حدود زیادی ثابت بود . در غرب ، نظام فئودالیته و سرواژ حاکم بود؛ کشاورزان به زمین کشاورزی وابسته بودند و همراه آن خرید و فروش می شدند.در چنین شرایط دشواری که بسیاری از افراد در حکم برده بودند، حقوق مساوی با بزرگان و اشراف معنایی نداشت ،چه رسد به مشارکت مردم در امور سیاسی و حکومت.(همان. ۱۸)در بیشتر دوره های تاریخی ایران نیز همین وضعیت حاکم بود. پادشاهان در حکم سایه خدا بودند و مردم به مانند گله ی گوسفندان ِ پادشاه .وظیفه مردم فقط اطاعت بود و مشارکت ، سخنی دور از ذهن و فهم توده ی مردم و حاکمان به شمار می رفت . این اوضاع و احوال ، در غرب تا دوران انقلاب صنعتی و در ایران تا انقلاب مشروطه و حتی پس از آن ادامه داشت . با این حال در برخی دوره ها ، مشارکت مردم در سرزمین های اسلامی و غرب جلوه های بیشتری داشته است . در یونان باستان و برخی دوره های روم باستان ،زمینه های بهتری برای مشارکت مردم وجود داشته است؛ اما در سرزمین های اسلامی ، مهم ترین عصر مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی ، سال های صدر اسلام است . با ظهور اسلام ، بسیاری از قیود قانونی و عرفی که سبب طبقه بندی مردم و محروم ساختن آنان از مشارکت شده یود ، از بین رفت .مشارکت مردم در حکومت اسلامی زمان پیامبر اکرم و امیر المومنین علی(ع) درخشان ترین نمونه های مشارکت مردم در طول تاریخ بشری است . مشارکت ، در عهد سه خلیفه پس از پیامبر اعظم به شکل ضعیف تری ادامه یافت ، اما به تدریج پس از کناره گیری امام حسن مجتبی از خلافت ، حکومت اسلامی راه انحراف پیمود . نقش مردم به تدریج فراموش شد و استبدادگرایانی جایگزین شدند که برای مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم ، اهمیت چندانی قائل نبودند. (قاضی زاده، ۱۳۸۷،ص۲۲۱) انقلاب صنعتی ، افزایش جمعیت ، توسعه شهرنشینی، پیدایش طبقه متوسط و پیشرفت تکنولوژی ، سبب شد به تدریج نهادهای مشارکت مردمی پدیدار شوند . تقسیم و پیچیدگی روزافزون سازمان ها و فراگردها ، نیاز به افراد کاردان را بیش از پیش هویدا ساخت و به افزایش تحرک اجتماعی افراد ، کاهش تدریجی نظام اشرافی گری و سلسله مراتب طبقاتی در جوامع انجامید. از سوی دیگر، توزیع عادلانه تر ثروت که محصول پدیده های اقتصادی جدید بود، مشارکت اجتماعی را گسترش داد. پیدایش و گسترش وسایل ارتباط جمعی مانند، روزنامه و تلویزیون ، نیز در افزایش آگاهی مردم و مشارکت اجتماعی انان نقش داشت . ( اسدی، ۱۳۸۰،ص۴۳٫)
تا اینجا پیشینه عملی مشارکت عنوان گردید. اما بحث علمی مشارکت نیز پیشینه ای طولانی دارد و آغاز آن به دوره افلاطون و ارسطو در یونان باستان باز می گردد. افلاطون و ارسطو مشارکت را به قشرهای خاصی از مردم محدود می کردند. ارسطو بر این باور بود که در دموکراسی ، آزادمردان۳- نه همه مردم – باید فرمان برانند. ( ارسطو، ۱۹۸۱، ۱۶۲٫)
مباحث نظری مشارکت در غرب ، تا هنگام مشارکت عملی مردم ، به صورت متناوب پی گیری می شد و به تدریج ادبیات مشارکت نیز بسیار توسعه یافت . در این جا به سه دیدگاه علمی که در اروپای معاصر مطرح شده اشاره می کنم : ۱- دیدگاه مارکسیستی ۲- دیدگاه روانشناسی ۳- دیدگاه فرهنگی . محور مشترک این سه دیدگاه ، آن است که هرگونه رفتار سیاسی از عقیده و گرایش فرد در مورد سیاست ریشه می گیرد ؛اما در پاسخ به این که در تولید چنین عقاید و نگرش هایی ، چه عواملی مؤثرند ، راهکارهای متفاوتی ارائه می کنند.
در بینش مارکسیستی ، رفتار سایسی در آگاهی های طبقاتی که از تعارض های اجتماعی برخاسته اند، ریشه دارد . این تعارض ها نیز به ماهیت تولید و فعالیت های اقتصادی وابسته اند . گروه دیگری از دانشمندان علم سیاست ، مشارکت را محصول ویژگی روانشناختی فرد می دانند . براین اساس اختلاف فکری نخبگان سیاسی حاکم و نخبگان دور از گردونه ی قدرت که در پی کسب جدی قدرت هستند ، گرایش هایی را می آفرینند. (باتامور ،۱۹۹۷ ۵۰٫) نظریه سوم عقاید سیاسی را بر پایه فرهنگ و جامعه پذیری بررسی می کند. آلموند و وربا چند کشور پیشرفته را از این دیدگاه بررسی کرده اند. سه دیدگاه یاد شده نقش عقاید سیاسی را در ساختار رفتار سیاسی و مشارکت برجسته می دانند ، اما دیدگاه دیگری که در مقابل این دیدگاه ها قرار دارد ، به تقدم نظام سیاسی بر فرهنگ و عقاید سیاسی نظر دارد . ( فیرحی۱۳۷۵ص ۵۲).
در جهان اسلام با وجود تأکید فراوان متون دینی بر مشارکت علمی و فقهی جندان توجه نشده است . کتب فقه سیاسی اهل سنت از جمله- الاحکام السلطانیه و تشیع درباره مشارکت مردم بحث نکرده اند و سیاست نامه های نگاشته شده نیز وضع مشابهی دارند.
با این حال ، در دوران جدید ، علمای شیعه و اهل سنت درباره مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم مباحث مهمی را طرح کرده اند . در ایران ، آیه الله نائینی و در مصر ، رشید رضا را پایه گذاران این مباحث می توان دانست . البته روشنفکران ، جامعه دانشگاهی و خاور شناسان نیز ، به صورت نه چندان شایسته، به این مسأله پرداختند.یکی از پژوهشگران در این باره می نویسد: « با این که توده مردم در همه اعصار ایران اهمیت داشتند ، ولی هم مورخان و جامعه شناسان و هم اندیشمندان علوم سیاسی به آن ها کم توجه کرده اند. پژوهشگران موافق ، نقش مردم را بدون استثنا در عمل به شکل مبارزه ای برای کشور ، آزادی و عدالت برجسته کرده اند؛ پژوهشگران مخالف نیز نقش مردم را به صورت اراذل و اوباش که مزد بگیر بیگانگان یا مخالفان حکومت بوده اند ، نشان داده اند، روزنامه نگاران اروپایی ، توده های مردم را هیولاهای بیگانه گریزی توصیف کرده اند که به سفارتخانه های خارجی دشنام و ناسزا می گویند؛ نویسندگان طنزپرداز هم مردم را توده ای دمدمی مزاج و مضحکی می پندارند که سیاست مداران را رد و تأیید می کنند و لذت می برند» ( آبراهامیان ،۱۳۹۱ .۱۱۰-۱۱۱٫)
۳-۲۲-۲٫ دیدگاه اسلام و مسیحیت در زمینه مشارکت اجتماعی
هر چند متون دینی و آئین مسیحیت تحریف شده است ، ولی با این وجود ، لابه لای متون مقدس مسیحیان به حقایقی می توان دست یافت . اصولاً مسیحیت ، آئین فردگرا و دنیا گریز است . عیسی(ع) می گفت : « هوای نفس را بکشید ، جسم را پست شماریدو برای تبلیغ ایین خود هرگز دست به شمشیر نبرید.» مذهب مسیح بیشتر به معنویات نظر داشته و پیروان خود را از دخالت در امور دنیوی منع کرده است . از عیسی(ع) نقل شده است که فرمود:« سلطنت من از سلطنت این جهان جداست». اصول هفت گانه پیروان مسیح چنین است :
تعمید یا نام گذاری ۲- تثبیت و تأکید ۳- تقدس نان ۴- استغفارقلوب ۵- راز ازدواج ۶- درجات روحانیت ۷- تدفین .
مسیحیت که در ابتدا مذهب بینوایان و ستم کشیدگان بود ، پس از گذشت دو قرن به مذهبی تبدیل شد که آهنگ ان را برده داران می نواختند و از آن پس ، مسیحیت به صورت دژ خلل ناپذیر حکومت ، پشتیبان طبقه استثمارگر و تکیه گاه ایدئولوژیکی سرمایه داران درآمد، تا آنجا که یکی از علمای اقتصاد می گوید :« مذهب مسیح به کسانی که از دسترنج دیگران زندگی می کنند، می آموزد که در زندگی دنیوی نیکوکار باشند وبه آنان پیشنهاد می کند که زندگی استثمارگرانه خود را با پرداخت مبلغ ناچیزی تطهیر کنند و پروانه ورود به بهشت را به قیمت ناچیزی بخرند» ( منوچهری ،۱۳۸۹، ۱۲۸٫)آموزه های مشارکت گریز آیین مسیحیت ، سبب شد رهبانیت و دنیاگریزی بوجود آمد. در دیدگاه مسیحیت ، انسان همیشه مشمول عنایت الهی است ولی خطای حضرت آدم (ع)بشر را در گناه و دوری از رحمت حق فرو برده است . از این رو برای رهایی از این گرفتاری به منجی نیاز دارد . آن منجی مسیح است که با فدا کردن خویش می کوشد کفاره این گناه را بپردازد . در این بین ، برای همراهی با منجی ، پیروان او نیز باید در زندگی به ریاضت کشیدن روی آورند تا از گناههای موجود پاک شوند .( سید قطب ، ۱۹۹۶ ،۷۵-۷۶)
در مقابل ، رهبانیت در اسلام جایگاهی ندارد و در عوض ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر که اموری اجتماعی ، سیاسی هستند ، از (مسائل مورد اهتمام) دین اسلام به شمار می آیند . با این حال ، به دلیل ارتباط مسلمانان با مسیحیان در سرزمین های عراق ، شامات و مصر که با امپراطوری روم همجوار بودند ، رهبانیت رایج شد. زندگی دراویش در خانقاه نیز تا حد زیادی به تقلید از مسیحیان است و حتی گفته اند یکی از امرای مسیحی ، نخستین خانقاه مسلمانان را ساخته است . جامی در نفحات الانس در شرح حال ابو هاشم صوفی به این موضوع اشاره کرده است. ( تهرانی، ۱۳۹۰، ۱۳-۱۴ )تفاوت دیگر اسلام و مسیحیت در چگونگی برخورد با دولت است . مسیحیت در برابر دولت های استبدادی ، همواره برخورد منفعل و اطاعت آمیز داشته است . هنگامی که مسیحیت ظهور کرد ، نهاد دولت از پیش وجود داشت ومسیحیت از درون دولت رشد کرد ، زیرا در ابتدا مجبور بود به حاکمیت دولتی که آن مذهب را در سرزمین خود به رسمیت می شناسد تن در دهد؛ از این رو آیین مسیحیت برای دولت خطری محسوب نمی شد . این همان چیزی است که در انجیل بدین مضمون آمده است :« آنچه از قیصر است ، به قیصر بدهید و آنچه از خدای بزرگ است ، به خداوند بزرگ».
تفکر « حمایت خداوند از حکومت » در مسیحیت نیز از همین پدیده ریشه می گیرد . تحکیم رابطه سلطنت و شریعت در مسیحیت بدانجا رسید که حق الهی برای حکومتگران در نظر گرفته شد و شهریار ، خداوندگار جلوه می کرد . بر اساس این تفکر ، پادشاهان از جانب خدا برگزیده می شدند و تنها در برابر او پاسخ گو بودند . بدین ترتیب با پوشاندن نقابی بر چهره حکومت های استبدادی ، هرگونه مقاومت و نافرمانی در برابر این حکومت ها ضد دین شمرده می شد . تأملات موجود در نامه های پولس قدیس و نیز پطرس قدیس در عهد جدید ،نمونه این توجیه گری و حمایت مذهبی از مشروعیت حکومتی است . (دوبنوا ، ۱۹۹۷ ش۱۱و۱۲،۲۱٫)
اما وضع در اسلام به گونه دیگر است. اسلام در جامعه ای ظهور کرد که از دولت مرکزی بی بهره بود . هرقبیله ای به فراخور نیروی انسانی و تجهیزات نظامی ، از قلمرو خود دفاع می کرد و در موارد ضرورت با دیگر قبیله ها هم پیمان می شد. بنابراین پیامبر اعظم با تشکیل حکومت اسلامی در یثرب ، ساختار حکومتی جدید در عربستان پدید آورد. تعیین استانداران ، اجرای مجازات های شرعی ، تنظیم ساختار اقتصادی و مالیاتی و ساماندهی نیروهای نظامی از سوی پیامبر ، جلوه های بارز یک ساختار حکومتی به شمار می رود . پس در می یابیم که اسلام خود مبدع حکومت بود و با ایجاد حکومت اسلامی نیرومند توانست در برابر دو امپراطوری بزرگ عصر ، یعنی ایران و روم ، به پیروزی دست یابد . در اسلام تفکر حمایت از حکومت استبدادی مردود است و مشارکت مردمی ، اصل محسوب میشود . « بیعت» والاترین جلوه این مشارکت است . بحث انتقاد مردم از مدیران جامعه نیز پدیده مهمی است که در عصر پیامبر و امام علی (ع) به چشم می خورد .انتقاد از دولت ، نشانگر اهتمام حکومت به مردم سالاری و مشارکت اجتماعی توده مردم در اداره جامعه است .
۴-۲۲-۲نقش عوامل فرهنگی در توسعه مشارکت سیاسی و اجتماعی
فرهنگ از مهم ترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است . مشارکت افراد در جامعه ای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است .،گسترده است ؛ در مقابل ، در جامعه فاقد چنین فرهنگی ، مردم با پدیده های سیاسی و اجتماعی برخورد انفعالی دارند.
در جامعه شناسی سیاسی ، درباره عوامل مؤثر مشارکت نظریه های گوناگونی وجود دارد . نظریه « تفهمی ماکس وبر » با تکیه بر فرهنگ معتقد است تغییرات فرهنگی ، سبب تغییرات در حوزه های مختلف اجتماعی می شود . اما نظریه « دترمینستی مارکس » عوامل اقتصادی را زیربنای روابط اجتماعی مانند مشارکت می داند.۳ در ایران که مذهب در آن ریشه عمیقی دارد، عوامل فرهنگی پس از عوامل دین ، مهمترین عوامل تأثیر گذار بر مشارکت سیاسی و اجتماعی هستند که با زمینه سازی یک فرهنگ سیاسی مطلوب ، به افزایش مشارکت اجتماعی می توان امیدوار بود .
۵-۲۲-۲نقش آگاهی های عمومی در توسعه مشارکت اجتماعی و سیاسی
آگاهی های عمومی و وابستگی های اجتماعی ، در افزایش مشارکت مردم نقش مهمی دارد . یکی از دلایل شرکت فرد در امور سیاسی و اجتماعی پیوستن به جمعیتی است که به گونه ای آرزوها ، ارزش ها ، نارضایتی ها و برداشت های او را منعکس می کند . در دوره جوانی که فرد می خواهد هویت مستقلی در جامعه به دست آورد ، پیوستن به گروه های سیاسی یا اجتماعی را برای این کار بر می گزیند. وابستگی ها و هیأت های دل خواه ، یکی از این روش هاست ؛ از این رو حتی در دور افتاده ترین روستاها نیز کسی را نمی توان یافت که به یک دسته و گروه مذهبی ، سیاسی ، صنفی یا اجتماعی وابسته نباشد . انسان ، حیوانی اجتماعی است و اجتماعی بودن او تنها برای بر آوردن نیازهایش نیست ، بلکه بهره مندی انسان از قوه تفکر ، این نیاز را به طور فطری در او پدید می آورد که یافته های فکری و مکنونات درونی اش را با دیگران در میان نهد . بدین ترتیب ، گروه های گوناگون انسانی شکل می گیرد که می کوشند با روش های مختلف ، اندیشه های خود را برای سازندگی ساختار اجتماعی خویش به کار گیرند. سیف زاده ، سید «۱۳۷۵٫ ۷۵ )
علمای علم سیاست معتقدند هر قدر شهروندان بیشتر به تعلقات مشترک خود آگاهی داشته باشند ، بهتر می توانند تصمیم های سیاسی را که به مصالح عام نزدیک تر ، تشخیص دهند ، به شرط آن که امکان واقعی انتخاب ومشارکت را در اختیار داشته باشند . نمایندگان جماعتی که خواستار یک نظام سیاسی و اجتماعی خاص هستند ، بر پایه وجدان ملی به یک فلسفه مشترک دل می بندند . این فلسفه در یک نوع تعلق اشتراک ریشه دارد که منشأ تکلیف برای افراد می شود و رعایت این تکالیف ، افراد را از عرصه کنش و واکنش های فردی و شخصی بالاتر می برد . مبنای اجماع ملی ، تاریخ و آثار فرهنگی و مذهبی یک ملت و تصور خاص او از انسان است .(همان .۱۳۹۰:۱۲۳)
درجه آگاهی سیاسی و اجتماعی شهروندان با میزان و کیفیت جریان اطلاعات ، سهولت دسترسی به آن و اعتماد عمومی به منابع تغذیه اطلاعاتی رابطه مستقیم دارد . معمولاً گرایش های حزبی ، صنفی ، گروهی ، اجتماعی و سیاسی مردم و واکنش آنان در برابر عملکرد حکومت در عرصه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی به پیش زمینه های آگاهی بستگی دارد . داشتن سواد و مدرک تحصیلی به تنهایی نشان دهنده ارتقای آگاهی های عمومی در مسائل یاد شده نیست . ولی بیسوادی و عدم دسترسی به اطلاعات حقوقی ، اداری ، فنی که جزو آگاهی های عمومی به شمار می روند مانع اصلی سازمان دهی نیازهای مشترک و چگونگی مشارکت برای برآوردن آن هاست . مهم ترین وظیفه مدیران اجتماعی ،تأمین اعتبارات و کمک های فنی و حرفه ای همراه با پدید آوردن زمینه گسترش آگاهی های عمومی است . آگاهی های عمومی افزون برتأثیر بر مشارکت ، در ثبات رأی و اندیشه افراد و مقاومت در برابر تهاجم تبلیغاتی رسانه های جمعی نیز مؤثر است .پژوهش نشان داده که افراد دارای اطلاعات سیاسی متوسط بیشتر از کسانی که اطلاعات سیاسی وسیع دارند مستعد تغییر عقیده اند . بنابراین شهروندان با آگاهی های متوسط ، به تعقیب مسائل تمایل بیشتری دارند و امکان تأثیر گذاری بر آن ها زیاد است . ( ملکوتیان،۱۳۹۰ ،۲۰۸- ۲۰۹٫)
راهکارهایی در این زمینه :
۱- گسترش عرضه مطالب و اطلاعات برای آشنایی مردم با مبانی قانون اساسی و دیدگاه های اسلام
درباره مشارکت از طریق رسانه های گروهی
- رسانه های گروهی در صفحات پرخواننده یا در میان برنامه های پربیننده خود، اصول قانون اساسی ، احادیث اسلامی درباره مشارکت و سخنان امام خمینی یا مقام معظم رهبری را تبلیغ کنند .
فرم در حال بارگذاری ...