-
- اقناع کلامی: افرادی که به صورت شفاهی تشویق میشوند زمانی که تسلط کامل بر توانایی ها را دارند، باعث تلاش و تحمل بیشتر آن ها می شود.
- داوری تواناییهای خود: خلق مثبت باعث افزایش خودکارآمدی شده و خلق محزون، معکوس عمل می نماید (بندورا،۱۹۹۷).
تعیینکننده های خودکارآمدی:
باورهای خودکارآمدی به طور متناوب از طریق تعیین کنندههایی در رفتار انسان نقش اساسی ایفا میکنند. برخی از این تعیین کنندهها عبارتند از
انتخاب هدف:
خودکارآمدی به عنوان یک عامل تعیینکننده مهم انتخاب اهداف پرچالش و فعالیتهای دشوار فردی عملمی کند. یک فرد معمولاً اهدافی را انتخاب می کند که در کسب موفقیتآمیز آن ها، سطح معینی از توانایی را داشته باشد. بر این اساس، افراد از فعالیتهایی که توانایی انجام آن ها را ندارند، اجتناب میکنند. این اجتناب به نوبه خود می تواند برای افراد در انجام فعالیتهای چالش برانگیز و میزان تقویت مثب بازخوردهای حاصل از آن محدودیت ایجاد نماید. افرادی که به کارآمدی خود باور دارند، اهداف چالش انگیز را انتخاب میکنند
و از تجارب تهدیدآمیز اجتناب مینمایند و افراد با کارآمدی پایین از رویارویی با تکالیف، وظایف واهداف مشکل پرهیز میکنند. افراد خودکارآمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را موظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت درباره نتایج عملکرد خود میپردازند و در صورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین واصلاح عمل در آنان است. افراد از طریق انتخاب ها بر جریان زندگی شخصی و شغلی خود اثر میگذارند. آنان از موقعیت ها، فعالیتها و به طور کلی انتخابهایی که باور دارند بیش از حد توان آن ها است، اجتناب میکنند و آن دسته از فعالیتهایی را انتخاب مینمایند که باور دارند می توانند از عهده آن ها برآیند. افراد دارای احساس خودکارآمدی بالا، موقعیتها و اهدافی را انتخاب میکنند که ممکن است بتوانند انجام دهند ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خودکارآمدی در انتخابهای افراد همچون انتخاب رشته، حرفه و کلاسهای پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی فرد دارد (بندورا،۱۹۷۷).
ب) کسب نتایج یا پیامدهای مورد انتظار
خودکارآمدی همچنین نقش مؤثری در پیامدهای بالقوه مشوقها و بازدارندههای مورد انتظار دارد. پیامدهای قابل پیشبینی، عمدتاًً به باورهای افراد در توانایی انجام فعالیتها در موقعیتهای مختلف وابسته است. افراد دارای کارآمدی بالا انتظار پیامدهای مطلوب از طریق عملکرد خوب را دارند ولی افراد دارای کارآمدی پایین، انتظار عملکرد ضعیفی را از خود دارند و در نهایت نتایج ضعیفی را به دست میآورند(بندورا،۱۹۷۷).
به نظر بندورا فعالیتهای بی شماری وجود دارد که اگر به خوبی انجام شوند، پیامدهای مطلوبی به دنبال دارند، ولی آن فعالیتها توسط افرادی که به تواناییهای خود در انجام موفقیت آمیز شک میکنند، پیگیر نمیشوند. بالعکس افراد با کارآمدی بالا، انتظار دارند با تلاش های خود موفقیتهایی کسب کنند و با وجود پیامدهای منفی به آسانی منصرف نمیشوند. بنابرین، نظریه خودکارآمدی بیان می کند که باور فرد به تواناییهای خود، رفتارهای مورد نیاز برای کسب نتایج مثبت مورد انتظار را ایجاد می کند و موجب می شود که فرد برای به کارگیری رفتار خود تلاش های مضاعفی انجام دهد(بندورا،۱۹۷۷).
ج) اجرای اهداف
کارآمدی درک شده نه تنها در انتخاب اهداف بلکه بر اجرای آن ها نیز اثر می گذارد. انجام یک تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمیدهد که رفتارهای مورد نیاز را به طور موفقیتآمیز انجام دهند و در مواجهه با مشکلات، استقامت و پایداری داشته باشند. یک تصمیم گیری روانی به یک عمل روانی مشتق شده از باور کارآمدی بالا، نیاز دارد. شخص باید یک خودکرداری(عملکردی) را به یک خودعزمی اضافه کند، و گرنه، تصمیم گیرنده اندیشه و تفکر را به کار نگرفته است. باور به کارآمدی شخصی همچنین به رفتار انسان شکل میدهد که آیا از فرصتها استفاده می کند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری به عمل میآورد و وجود موانع و مشکلات را دشوارتر میسازد. افراد با خودکارآمدی بالا بر فرصتهای ارتقاء شغلی و غلبه بر موانع متمرکز میشوند، با ابتکار و پشتکار عنان کنترل بر محیط و محدودیتها را به دست می گیرند. همچنین افرادی که دچار خودشکی میشوند، بر موانع و محدودیتها کنترل کمی دارند و به آسانی تلاشهای خود را بیهوده میشمارند و از فرصتهای محیطی کمتر استفاده میکنند(بندورا،۱۹۹۷).
ه) میزان استقامت و پشتکار
خودکارآمدی درک شده در میزان استقامت، جدیت و پشتکار فرد در رسیدن به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر می گذارد. افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتکار زیادی به خرج می دهند و از منابع مختلف فردی و محیطی بازخوردهای مثبت می گیرند که آن بازخوردها به نوبهخود به عنوان تقویت کننده یا قدرت دهنده به خودکارآمدی عمل میکنند.
برعکس، افراد با خودکارآمدی پایین، و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظار تلاش نمیکنند، بازخوردهایی که نشانگر عدم توانمندی آنان در انجام وظایف است، دریافت میکنند (بندورا،۱۹۹۷).
ی) استرس و فشار روانی
خودکارآمدی بر میزان استرس و فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیت های تهدید کننده اثر میگذارد. افراد با کارآمدی بالا در موقعیتهای فشارزا سطح فشار روانی خود را کاهش می دهند. ولی افراد دارای خودکارآمدی پایین، در کنترل تهدیدها، اضطراب بالایی را تجربه میکنند و عدم کارآمدی خود را گسترش می دهند و بسیاری از جنبه های محیطی را پر خطر و تهدیدزا میبینند که این امر می تواند موجب استرس و فشار روانی افراد شود. افرادی که باور دارند می توانند تهدیدها و پافشاریهای بالقوه را کنترل کنند، عوامل آشفتهساز را به ذهن خود راه نمیدهند و در نتیجه به وسیله آن ها آشفته نمیشوند (بندورا،۱۹۹۷).
مراحل رشد خودکارآمدی:
کارایی شخصی به تدریج رشد می کند. زمانی که انسانها میکوشند بر محیط فیزیکی و اجتماعیشان اعمال نفوذ کنند، پرورش کارایی شخصی را آغاز مینمایند. آن ها آموختن تواناییهایشان مثل مهارت جسمانی، مهارت اجتماعی و توانایی زبان را آغاز میکنند. این توانایی ها تقریباً به طور مستمر به کار برده میشوند و عمدتاًً از طریق تأثیرشان بر والدین، بر محیط عمل میکنند. که به صورت ایدهآل، والدین به فعالیتها و تلاش های کودک خود برا برقرار کردن رابطه پاسخ می دهند و محیط تحریک کنندهای را فراه می آورند و اجازه آزادی رشد و کاوش را به کودک می دهند (پاچاریز[۲۵]، ۲۰۰۲).
تجربیات اولیه کارایی سازی بر والدین متمرکز است. ولی رفتارهای مربوط به والدین که می تواند به کارایی شخصی زیاد در کودکان منجر میشوند، برای پسرها و دخترها فرق می کند، بررسیها نشان داده اند که مردان دارای کارایی شخصی زیاد، به هنگام کودکی روابط گرمی با پدران خود داشته اند.