« نگاهی به پژوهشهای انجامشده درباره پیش بینی مشکلات ... | شناسائی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینان ... » |
شکل (۴-۵): نمودار باقیمانده ها در مقابل مقادیر برازش شده ۱۲۷
شکل (۴-۶): نمودار پراکنش متغیرهای مربوط به مدل رگرسیونی فرضیه دوم ۱۲۸
شکل (۴-۷): نمودار باقیمانده ها در مقابل مقادیر برازش شده ۱۳۴
چکیده
در پژوهش حاضر رابطه بین مدیریت سود و سیاست های تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور نمونه ای از شرکت های حاضر در بورس که صورتهای مالی و گزارش فعالیت هیات مدیره مربوط به پایان سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ را منتشر کرده بودند، به روش حذف سیستماتیک انتخاب و با توجه به محدودیت های تحقیق در نهایت شامل ۷۰ شرکت گردید. اقلام تعهدی اختیاری با بهره گرفتن از مدل تعدیل شده جونز (۱۹۹۵)، که در مطالعات قبلی (هاشمی و بهزادفر ، ۱۳۹۰ ، آقایی و دیگران ، ۱۳۹۱) نیز به کار رفته است به عنوان شاخصی برای اندازهگیری مدیریت سود در شرکتها تعیین گردید و به منظور سنجش سیاستهای تقسیم سود، از نسبت سود سهام پرداختی و مدل کاملا تعدیل شده لینتنر (۱۹۵۶) استفاده شد. فرضیه های پژوهش با بهره گرفتن از رگرسیون خطی چند متغیره مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد که بین دامنه اتکا به فعالیت های مدیریت سود و نسبت پرداخت سود سهام رابطه معنی داری وجود ندارد. نتیجه دیگر اینکه بین فعالیت های مدیریت سود در شرکتهایی که تغییرات سود تقسیمی پایداری دارند رابطه معنیداری وجود دارد. به عبارت دیگر، در اینگونه شرکت ها، مدیریت سود نسبت به سایر شرکت ها بیشتر است. یافته های پژوهش در انطباق با تحقیق جهانزیب و همکاران (۲۰۱۲) که مدیریت سود و سیاست های تقسیم سود در بورس کراچی در پاکستان را مورد بررسی قرار دادند و نیز منطبق با تحقیق تحقیق تهرانی و ذاکری (۱۳۸۸) که به بررسی رابطه بین کیفیت سود و سود تقسیمی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند است، اما با تحقیقات پورحیدری و دیگران (۱۳۸۸) و خدادادی و جان جانی (۱۳۹۰) که به ارزیابی مدیریت سود و سودآوری در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند، مغایر است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کلید واژه: مدیریت سود، سیاست های تقسیم سود، اقلام تعهدی اختیاری، مدل تعدیل شده جونز
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
وجود بازارهای سرمایه، یکی از ابزارهای توسعه اقتصادی می باشد. بازارهای سرمایه و شرکت های سهامی این امکان را فراهم می آورند که تعداد زیادی از صاحبان سرمایه، با سرمایه های کوچک و بزرگ، در یک واحد اقتصادی مشارکت کنند و به این ترتیب، مشکل تأمین سرمایه های کلان برای ایجاد طرح های صنعتی بزرگ برطرف می گردد. هر کشوری می تواند با ایجاد بازار بورس مطمئن و امن، سرمایه های سرگردان جامعه را جمع آوری کرده و آن را در مسیرهای تولید و ایجاد ارزش افزوده هدایت کند و از طریق این ارزش افزوده (حقوق، سود سهام و سهم دولت به عنوان مالیات و غیره) گامی به طرف توسعه اقتصادی کشور بردارد. پژوهش هایی که در مورد مسائل مختلف مربوط به بورس صورت می گیرد، میتواند نقاط ضعف و قوت را مشخص نموده و کمک شایانی به سازمان بورس اوراق بهادار در ایفای نقش بزرگی که به عهده دارد بنماید، همچنین این پژوهش ها می تواند به تصمیم گیری صحیح سهامداران کمک کند و تخصیص بهینه منابع اقتصادی، به نحو مطلوب تری صورت گرفته و وضع سرمایه گذاری بهتر گردد.
سود متشکل از اقلام نقدی و تعهدی است و اقلام تعهدی سود تا حدود زیادی در کنترل مدیریت هستند و وی می تواند برای بهتر جلوه دادن عملکرد شرکت و افزایش قابلیت پیش بینی سودهای آینده در اقلام تعهدی سود دست برده و به اصطلاح امروزی سود را مدیریت کند. به بیان دیگر، مدیران تلاش میکنند تا با انتخاب روشهای مجاز حسابداری، نتایجی قابل پیش بینی و ثابت خلق کنند. زیرا اغلب سرمایه گذاران و مدیران اعتقاد دارند شرکتهایی که روند سودآوری مناسبی دارند و سود آنها دچار تغییرات عمده نمی شود نسبت به شرکتهای مشابه، ارزش بیشتر و قابلیت پیش بینی و مقایسه بیشتری دارند. از سوی دیگر، با توجه به تئوری نمایندگی مدیران می توانند از انگیزه لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار باشند. مدیریت سود، برآیند درجهای از قابلیت انعطاف و اعمال نظری است که مدیران در گزارشگری خود دارند. مدیران ممکن است از این قدرت خود برای مدیریت فرصت طلبانه سود یا انتقال اطلاعات محرمانه درباره عملکرد آتی شرکت استفاده نمایند. بیشتر محققین دریافته اند که مدیریت سود با انگیزه گمراه کردن استفاده کنندگان از صورت های مالی و یا انحراف از نتایج قراردادی که بستگی به سودهای حسابداری دارد انجام می شود. معمولا سود به عنوان عاملی برای تدوین سیاست های تقسیم سود و راهنمایی برای سرمایه گذاری و بالاخره عاملی برای پیش بینی به شمار می آید.
مدیران، تحلیل گران و سرمایه گذاران بیشترین توجه خود را به سود گزارش شده شرکت ها اختصاص داده اند. مدیران، از حفظ روند رو به رشد سود منتفع می شوند، زیرا پاداش آن ها به میزان سود شرکت ها بستگی دارد. مدیریت سود به یکی از عوامل موثر در رسوایی اخیر برخی شرکت های بزرگ دنیا تبدیل شده است، از این رو از آن، به عنوان یک عامل زیان بخش برای شرکت ها قضاوت می شود. انرون و ورلدکام[۱] هر کدام به نحوی با فرصت هایی از مدیریت سود مواجه شدند که منجر به ورشکستگی آنان شد به طوری که از آنها به عنوان بزرگترین ورشکستگی در تاریخ ایالات متحده یاد می شود. به هر ترتیب برخی معتقدند که مدیریت سود می تواند سودمند باشد چرا که آن، با انتقال اطلاعات خصوصی به سهامداران و دولت، ارزش اطلاعات را بالا می برد.
۱-۲- بیان مسئله
در سال های اخیر در حوزه تحقیقات حسابداری، موضوع مدیریت سود مورد توجه حسابداران قرار گرفته است. پژوهشگران عموما بر این باورند که مدیران به منظور نشان دادن تصویری ثابت از روند سودآوری در چارچوب منعطف اصول و روش های حسابداری، به مدیریت سود دست می زنند. بنابراین به نظر می رسد مدیران شرکت هایی که عملکرد اجرایی ضعیف دارند و از آن ها عملکرد اجرایی ضعیف یا خوب در آینده انتظار می رود، با مصلحت اندیشی درآمد شرکت را افزایش یا کاهش می دهند تا با تهدید از دست دادن شغلشان مبارزه کنند. تا کنون تعریف واحدی از مدیریت سود صورت نگرفته است. دی جورج[۲] (۱۹۹۹) مدیریت سود را نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت، جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی از تصمیمهای خاص، مثل برآورد روند سودهای قبلی برای پیش بینی سودهای آتی تعریف کرده است. بطور کلی مدیریت سود به عنوان اقدامات آگاهانه به عمل آمده توسط مدیریت جهت رسیدن به اهداف خاص در چارچوب رویه های حسابداری تعریف می شود (اسکات[۳] ، ۲۰۰۳). حداکثر سازی سود و شیوه توزیع آن از جمله موضوعات مهمی هستند که مدیریت هر واحد تجاری باید بررسی و تفکر در مورد آن ها را به عنوان مهم ترین وظیفه خود در نظر داشته باشد. اگر یک واحد تجاری در تحصیل سود و برنامه ریزی وجوه نقد ناموفق بوده و قدرت بازپرداخت دیون و تعهدات در هنگام سررسید و توزیع سود سهام به موقع را نداشته باشد، قطعا قادر به نیل به اهداف مورد نظر نبوده و تداوم فعالیت آن زیر سوال خواهد رفت.
محرک های اساسی پدیده هموارسازی سود سهام که ابتدا لینتنر[۴] (۱۹۵۶) آن را مطرح کرد، هنوز شناخته نشده است. با وجود آن که مدل لینتنر بهترین توضیح ارائه شده از فرایند تعیین سود سهام است، اما توجیه نظری ندارد. علاوه بر این درک درستی از علت تغییر سود سهام وجود ندارد، به ویژه زمانی که شرکت ها سود تقسیمی را افزایش می دهند. موضوع سیاست تقسیم سود سال ها است که موضوع جالب و بحث برانگیز در مدیریت مالی می باشد که تا کنون پاسخ مشخصی برای آن ارائه نشده است، تا جایی که فیشر بلک[۵] (۱۹۷۶) از آن به عنوان معمای سود سهام یاد می کند. برای مثال هنوز روشن نشده است که چرا شرکت ها سود تقسیم می کنند یا چرا سود تقسیمی خود را تغییر می دهند و هنوز معلوم نیست که چرا شرکت ها بخش زیادی از سود خود را تقسیم می کنند، در حالی که مودیلیانی و میلر [۶](۱۹۶۱) نشان داده اند که چگونگی تقسیم کردن سود تاثیری بر ارزش شرکت ندارد. سیاست تقسیم سود را می توان ایجاد تعادل بین سود انباشته شرکت از یک طرف و پرداخت وجه نقد و انتشار سهام جدید از طرف دیگر تعریف کرد (خدادادی ، ۱۳۸۸: ۱۰۷). سرمایه گذاران معتقدند که سود ثابت در مقابل سود دارای نوسان، پرداخت سود تقسیمی بالاتری را تضمین می کند. همچنین نوسانات سود به عنوان یک معیار مهم از ریسک کلی شرکت قلمداد می شود و شرکت های دارای سود هموارتر دارای ریسک کمتری می باشد. بنابراین شرکتهایی که از سود ثابتی برخوردارند، بیشتر مورد علاقه سرمایه گذاران بوده و از نظر آن ها محل مناسبتری برای سرمایه گذاری محسوب می شوند. سود حسابداری بر اساس مبنای تعهدی شناسایی میگردد. معمولا استفاده از مبنای تعهدی موجب متفاوت شدن میزان سود عملیاتی گزارش شده با خالص جریان های نقدی حاصل از عملیات و گزارش یک سری اقلام تعهدی در صورت های مالی می شود (ثقفی و هاشمی ، ۱۳۷۳ ، مشایخی و ایوری ، ۱۳۸۸). مدیریت سود در شرکت هایی رخ می دهد که از طریق اقلام تعهدی اختیاری تصویر مطلوبی از عملکرد شرکت و وضعیت مالی آن ارائه نمایند. بطور کلی تشخیص سیاست های تقسیم سود (تغییرات تقسیم سود) و هم چنین منبع مالی جهت توزیع سود سهام برای مدیران، سهامداران و سرمایهگذاران شرکت های بزرگ و شرکت های دارای فرصت های سرمایه گذاری سودآور حائز اهمیت است که در تحقیق حاضر به بررسی امکان وجود رابطه بین مدیریت سود و سیاست های تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. در این پژوهش، پژوهشگر در تلاش است تا به پرسش های زیر پاسخ دهد :
۱) آیا شرکت هایی که بیشتر به فعالیت های مدیریت سود مبادرت می ورزند، نسبت پرداخت سود بالایی دارند؟
۲) آیا شرکت هایی که مدیریت سود بالایی دارند، سود با ثبات تری توزیع می کنند؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث برانگیز و جذاب در پژوهش های حسابداری به شمار میرود. به دلیل این که سرمایه گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیم گیری، به رقم سود توجه خاصی دارند. پژوهش ها نشان داده است که نوسان کم و پایدار سود، حکایت از کیفیت آن دارد. به این ترتیب، سیاست سود تقسیمی با ثبات به سرمایه گذاران امکان می دهد که با اطمینان خاطر بیشتر در سهام شرکت هایی سرمایه گذاری کنند که روند سود آنها باثبات تر است. یکی از روش هایی که گاهی اوقات برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مطلوب شرکت ها مورد استفاده قرارمی گیرد، مدیریت سود می باشد. مدیریت سود به مداخله عمومی مدیریت در فرایند تعیین سود که غالباً در راستای اهداف دلخواه مدیریت می باشد اطلاق می گردد. مدیریت سود روشی است که توسط مدیریت جهت دستکاری داده ها به کار میرود. به عنوان مثال، هموار نمودن سود برای کسب اطمینان بیشتر سرمایه گذاران از پایداری سود، نمونهای از دستکاری داده ها محسوب می شود. این قبیل اقدامات ممکن است داده های موجود در صورتهای مالی را به میزان قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهد. مدیران شرکت ها ممکن است به منظور نشان دادن ثبات در بهبود و کارایی مدیریت، اقدام به دستکاری در ثبت های حسابداری معاملات شرکت نمایند و در این ارتباط برای خود اعتبار کاذبی ایجاد کنند. هدف مدیریت این است که شرکت را در نظر سرمایه گذاران و بازار سرمایه با ثبات و پویا نشان دهد. از طرفی سودآوری یکی از معیارهای اصلی سنجش عملکرد مدیریت واحد انتفاعی محسوب می شود. علاوه بر آن مبنا و معیار ارزش گذاری سهام واحدهای انتفاعی که در نهایت موجب تحقق حداکثر شدن ثروت سهامداران است، نیز می باشد. سیاست تقسیم سود در بین سهامداران، تداوم فعالیت شرکت را ممکن می سازد و حداکثر نمودن ثروت سهامداران را تحقق میبخشد و بر انتظار سهامداران، منابع نقد در دسترس، شیوه تامین مالی، ساختار مالی و تداوم فعالیت واحد انتفاعی تاثیر مستقیم دارد. آشنایی با روش های تقسیم سود و آگاهی از تاثیر این سیاست ها بر وضعیت مالی شرکت و فعالیت های کوتاه مدت و بلند مدت واحد تجاری، کارایی و اثر بخشی سیاست های تقسیم سود را ارتقا میبخشد (رضوانی راز ، ۱۳۸۸: ۹۳). پژوهش های وسیعی در مدیریت سود انجام شده است، اما پژوهش در خصوص عوامل تأثیرگذار در انتخاب نوع خاصی از مدیریت سود کاملاً کم است و به طور کلی اهمیت و ضرورت این پژوهش این است که به گونه تجربی به سرمایه گذاران و صاحبان سود نشان دهد که مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار چه نوع مدیریت سودی را اعمال می کنند تا بدان وسیله با اتخاذ سیاست های تقسیم سود مناسب بیشترین منافع را برای سهامداران داشته باشد. با توجه به موارد ذکر شده می توان به اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر پی برد و انجام اینگونه پژوهش ها را ضروری دانست.
۱-۴- اهداف تحقیق
پژوهش حاضر، در راستای احساس نیاز به غنی تر نمودن پژوهش های حسابداری در زمینه مدیریت سود و سیاست تقسیم سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفته است که شامل اهداف زیر می باشد:
الف) هدف کلی:
ارزیابی تأثیر دامنه فعالیت های مدیریت سود بر سیاست های تقسیم سود در میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
ب) اهداف ویژه:
توسعه ادبیات مرتبط با مدیریت سود به ویژه نتایج کاربرد مدل تعدیل شده جونز
توسعه ادبیات مرتبط با سیاست های تقسیم سود با کمک مدل کاملا تعدیل شده لینتنر
توسعه و ردیابی آثار و ارتباط سیاست پرداخت مبلغ ثابت سود سهام و ثبات در پرداخت نرخ سود سهام
ج) اهداف کاربردی:
ایجاد اطمینان و افزایش اعتماد سرمایه گذاران خرد: چنانچه اثر بخشی دامنه فعالیت های مدیریت سود بر سیاست های تقسیم سود مورد تأیید قرار گیرد، با برقراری سامانه های نظارتی و مقرراتی کارا در بازار سرمایه، ریسک سرمایه گذاری کاهش می یابد. در نتیجه سرمایه گذاران خرد با اطمینان بیشتر اقدام به تحصیل سهام شرکت هایی می نمایند که در آنها فعالیت های مدیریت سود کمتری توسط مدیران به کار رفته است.
کمک به هیأت های تدوین کننده استاندارد و مراجع تدوین کننده قوانین و مقررات: این مراجع با توجه به نتایج پژوهش، باید استانداردها و مقرراتی را وضع کنند که امکان مدیریت سود را به مدیران ندهد. به طور مثال تدوین کنندگان استاندارد باید در ارتباط با اقلام تعهدی اختیاری استانداردهایی را وضع کنند که اعمال مدیریت سود با دستکاری این اقلام توسط مدیریت امکان پذیر نباشد.
۱-۵- چارچوب نظری تحقیق
در این پژوهش مدیریت سود و سیاست های تقسیم سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق
بهادار تهران مورد ارزیابی قرار می گیرد.
محور مباحث این پژوهش دامنه فعالیت های مدیریت سود و فرصت طلبانه یا کارآ بودن آن می باشد. در پژوهش حاضر تلاش می شود تا نوع مدیریت سود اعمال شده توسط مدیران شرکت ها بررسی شود. فلسفه مدیریت سود، بهره گیری از انعطاف روش استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که می توان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود می باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطاف پذیر است، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورتهای مالی کمتر می شود. این پژوهش با بررسی ابعاد مختلف مدیریت سود به ارتقای سطح دانش بازار سرمایه کمک خواهد کرد. پژوهش های متعددی در زمینه مدیریت سود انجام شده است که چارچوب نظری تحقیق برگرفته از این پژوهش ها می باشد. سیاست تقسیم سود یکی از تصمیمات مهم مالی شرکتها بوده و نظریات فراوانی در این زمینه وجود دارد. با توجه به شواهد موجود سیاست های تقسیم سود هنوز به عنوان یک معما در امور مالی شرکت ها مطرح می گردد (بلک ، ۱۹۷۶: ۱۱). بریلی و مایرز[۷] (۱۹۹۱) یکی از ده مسأله حل نشده در امور مالی شرکت ها را سیاست های تقسیم سود دانسته که با وجود نرخ مالیات و هزینههای معاملاتی پرداخت سود توسط شرکت ها قابل توجیه نیست. سیاست تقسیم سود عامل مهمی در تصمیم گیری سهامداران بالقوه و فعلی می باشد و سرمایه گذاران می خواهند بدانند که میزان سود پرداخت شده به آنها چه نسبتی با نتیجه حاصل شده از فعالیت شرکت داشته است، آیا عدم توزیع سود به علت وضع نامساعد مالی شرکت است و یا اینکه سود تحصیل شده در جهت بهبود وضع بنیه مالی شرکت به کار گرفته شده است که باعث سوددهی بهتر در آینده می شود لذا هر شرکت باید سیاست تقسیم سود مشخص داشته باشد. بدیهی است که داشتن سیاست مشخص باعث خواهد شد که ارزش سهام آن شرکت افزایش یابد. این سیاست باید بیانگر نیازهای شرکت و سهامداران آن باشد (رهنمای رودپشتی و دیگران ، ۱۳۸۵: ۲۷۶). به منظور آشنایی بیشتر با ادبیات موضوع، بیان دیدگاه های مختلف و مرور و بررسی یافته های تحقیقات پیشین، در فصل دوم پژوهش به تشریح و بررسی آنها خواهیم پرداخت.
۱-۶- فرضیه های تحقیق
تحقیق حاضر بر مبنای پژوهش های مشابه خارج از کشور و با توجه به مدل تعدیل شده جونز[۸] (دچو
و همکاران، ۱۹۹۵) و مدل تعدیل شده لینتنر (۱۹۵۶) در بازار نوظهور بورس ایران انجام شده است و انتظار میرود که رفتار مدیران را در نحوه مدیریت سود شرکت ها و نحوه تقسیم سود آن ها توجیه نموده و برای سرمایه گذاران و سیاست گذاران بورس از جهت رابطه بین دامنه اتکا بر فعالیتهای مدیریت سود و سیاست های تقسیم سود مفید باشد. بر این مبنا بر اساس ادبیات تحقیق و پاسخ به سوالات یاد شده، فرضیه های تحقیق به صورت زیر بیان می شوند:
فرضیه اول : بین دامنه اتکا به فعالیت های مدیریت سود و نسبت پرداخت سود سهام رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه دوم : بین دامنه اتکا به فعالیت های مدیریت سود و تغییرات سود تقسیمی رابطه معنیداری وجود دارد.
۱-۷- روش تحقیق
تحقیق حاضر، تحقیقی توصیفی است و به لحاظ اینکه نتایج آن برای کلیه ذینفعان، به خصوص سرمایهگذاران بالقوه و بالفعل شرکت ها در اخذ تصمیمات مناسب سرمایه گذاری قابل استفاده است از حیث هدف، کاربردی می باشد. اطلاعات مربوط به تحقیق از طریق روش کتابخانه ای با بررسی گزارشهای مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران گردآوری شده است. به منظور جمع آوری داده های مربوط به متغیر مستقل و وابسته تحقیق، از صورت های مالی مندرج در بانک های اطلاعاتی و سایت اینترنتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران استخراج شده است و برای تحلیل آنها از نرمافزارهای Excel، Spss و Eviews استفاده شده است.
۱-۸- قلمرو تحقیق
الف) قلمرو موضوعی تحقیق: شامل بررسی ارتباط بین مدیریت سود و سیاست های تقسیم سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
ب) قلمرو مکانی تحقیق: از آنجا که در این تحقیق برای اندازه گیری متغیرهای مربوط به مدیریت سود و سود سهام از گزارش ها و صورت های مالی موجود در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است، بنابراین بورس اوراق بهادار تهران به عنوان قلمرو مکانی تحقیق تعیین گردیده است.
ج) قلمرو زمانی: قلمرو زمانی این تحقیق از ابتدای سال ۱۳۸۶ تا انتهای سال ۱۳۹۰ می باشد.
۱-۹- جامعه آماری و نمونه آماری
جامعه آماری این تحقیق شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و نمونه آماری پژوهش بر اساس شرایط زیر به روش حذف سیستماتیک انتخاب شده است:
۱) تا پایان سال ۱۳۸۶ در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند.
۲) پایان سال مالی آن ها ۲۹ اسفند ماه باشد و از سال ۸۶ تا ۹۰ در بورس فعال باشند.
۳) اطلاعات مالی مورد نیاز جهت استخراج داده ها در دسترس باشد.
۴) شرکت ها طی قلمرو تحقیق، تغییر سال مالی نداشته باشند.
۵) جزء بانک ها و سایر موسسات سرمایه گذاری نباشند.
فرم در حال بارگذاری ...