در بند ۹ماده یک قانون اصطلاحات اراضی چنین تعریف شده است:« زمین های بایری است که ملک اشخاص نمی باشد.»[۲] از برخی قوانین وضع شده دیگر در این باره و قوانین یاد شده به دست میآید که زمین های موات در قانون عبارت است از:« زمین های غیرآبادی که سابقه احیاء و بهره برداری ندارد و به صورت طبیعی باقی مانده است.»
۱-۴-۱-۲- زمین موات در فقه اهل سنت
فقیهان اهل سنت نیز به نوبه خود زمین موات را تعریف کردهاند. در واقع، فقیهان اهل سنت در تعریف «موات» اختلاف نظر اساسی ندارند و تعریف های آن ها به یکدیگر نزدیک است . در مذهب حنفی زمین موات این گونه تعریف شده است:«موات زمینی است که به دلیل آب گرفتگی و یا نرسیدن آب به ان، کشاورزی در ان دشوار و متعذّر است و کسی مالک آن نیست و از حریم آبادی به دور است»(الزحیلی،۱۴۰۹)
فقیهان مالکی مذهب آن را این گونه تعریف کردهاند:« زمین موات، زمینی است که به کسی اختصاص نداشته باشد.» فقیهان شافعی تعریف خود را از زمین موات با قیود بیش تری همراه ساخته اند، آنان در این باره چنین نوشته اند:« زمین موات زمینی است که نه آباد است و نه حریم دور و یا نزدیک زمین آباد یا زمینی است که هرگز در کشورها و شهرهای اسلامی آباد نشده است. به عبارت دیگر، موات عبارت است از زمینی که هرگز آباد نشود؛ یعنی آبادی آن در اسلام از سوی مسلمان یا کافر ذمی قطعی نیست و حق آباد کردن مسلمانی به آن تعلق نگرفته است.» فقیهان حنبلی، تعریفی نزدیک به تعریف مالکیان از زمین موات دارند: « زمینی است که نه مالکی دارد و نه آبی بدان تعلق گرفته و نه عمارت و آبادانی در آن صورت گرفته و از آن بهره برداری نمی شود.»
۱-۴-۱-۳- زمین موات در فقه امامیه
کلمه «موات» در لغت به معنای آن چه روح ندارد و زمینی که مالک ندارد و زمین بی مالکی که آباد نیست و در آن کشت نمی شود، آمده است . فخرالدین طریحی در مجمع البحرین در این باره چنین نوشته است:« واژه «موات» به ضم و فتح میم به چیزی که مرده و بی روح است و به زمین که مالک ندارد گفته می شود ؛ به این دلیل که یا نمی توان آن را آبیاری کرد و یا نیزار است و یا محصولی از آن بر نمی آید.»(طریحی،بی تا).
«موات» در اصطلاح فقهی نیز به همین معنا آمده و چندان تغییری نکرده است. محقق حلی زمین موات را این گونه تعریف کرده:« زمین موات، زمینی است که به دلیل رها بودن، یا نرسیدن آب به آن، یا آب گرفتگی و یا نیزار بودن و امثال آن ها، از آن بهره برداری نمی شود.»(ابوالقاسم نجم الدین،بی تا) صاحب جواهر ضمن تأیید این تعریف آن را از گروهی از فقیهان نیز گزارش کردهاست(نجفی،بی تا).
زمین موات زمینی است که بالفعل قابل بهره برداری نیست، مثلاً شوره زار است و یا سنگ و خار فراوان دارد و یا باتلاق است و آب گرفتگی دارد و یا نیزار شده است و یا نیاز به آب دارد و آب بدان نمی رسد و خلاصه نیاز به انجام کاری دارد تا قابل استفاده شود.[۳]
برای آن دیدگاه فقیهان شیعه در تعریف زمین موات روشن تر شود، متن گزارش یکی از فقها (سید محمد جواد حسینی عاملی) را که از جهت آشنایی با دیدگاه فقیهان شهرت به سزایی دارد ، آورده می شود:
«موات بر وزن سَحاب و غراب زمینی است که مالک ندارد و کسی از آن بهره برداری نمی کند. همان طور که در «مصباح» و «صحاح» تعریف لغوی شده است و در کتاب«قاموس» در تعریف آن به نکته اول (بی مالک بودن) بسنده شده است و ابن اثیر در «نهایه» آن را زمینی دانسته است که نه کشت شده و نه آباد است و کسی مالک آن نیست و در کتاب «مصباح» در تعریف آن قید شده، زمینی است که کسی آن را احیاء نکرده باشد.
اگر مقصود از این سخن «قاموس» (که مالکی ندارد) آن است که اصلاً به ملک کسی در نیامده است، میان دیدگاه های لغت پژوهان و فقیهان اختلاف نظری نخواهد بود و از آثار این تعریف ان است که اگر زمینی پیش از تبدیل شدن به موات مالکی داشته باشد، دیگر موات نخواهد بود، گرچه نشانه های آبادی در ان کهنه شده و صاحبان آن زمین کوچ کرده باشند و همین است مقصود ابن براج در کتاب «مهذب» که زمین بایر ان است که مالکیت احدی بر آن جریان نیافته باشد و نیز معنای سخن شیخ در «مبسوط» که ان را زمینی دانسته که مالکیت هیچ مسلمانی بر آن نبوده است. علامه در «تذکره» نوشته است، زمین موات زمینی است مخروبه که صاحبان آن کوچ کردهاند و نشانه های آبادی در آن محو شده است . برپایه ی تعریف علامه اگر آثار نهرها و بازارها و یا مرزهای زمین ها باقی مانده باشد، موات نخواهد بود و در کتاب های «شرایع»، «نافع»، «جامع الشرایع»،« تحریر الاحکام»، «دروس»، «مسالک»، «روضه» و «کفایه»، زمین موات چنین تعریف شده است: زمینی که به دلیل واگذار شدن آن و یا نیزار شدن و یا قطع آب از آن و یا آب گرفتگی و یا … قابل بهره برداری نیست. این تعریف از عرف گرفته شده است.»(عاملی،بی تا)
زمین موات، زمینی است که مالک معینی ندارد و این نکته ای است که در میان فقیهان ، مخالفی ندارد. به عنوان نمونه، در کتاب مفتاح الکرامه که برای گزارش نظریه های مختلف و متقابل فقیهان تدوین شده است، پس از نقل این دیدگاه فقیهان به شرح کتاب قواعد الاحکام علامه پرداخته است. در آن جا زمین موات چنین تعریف شد ه است:«مقصود ما از زمین موات، آن است که به کسی اختصاص نداشته باشد و از آن بهره برداری نشود.»
۱-۵- حیازت و قاعده سبق