در این فصل ابتدا توضیحاتی در رابطه با تئوریهای مرتبط یا رفتار یک شرکت در یک بازار صادرات محور و عوامل مؤثر در عملکرد محصول جدی صادراتی یک شرکت از قبیل گرایش به کارآفرینی، شدت رقابت، دسترسی به منابع مالی آورده می شود و در پایان نیز پیشینهای از مطالعات انجام شده حول محور موضوع مورد پژوهش نشان داده می شود.
۲-۲ مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱ رفتار کارآفرینانه صادراتی
کالینز و مور در سال ۱۹۷۰ نخستین افرادی بودند که با تمایز قائل شدن بین کارآفرینان اداری (سازمانی) و کارآفرینان فردی (مستقل)، پدیده ی کارآفرینی را به درون سازمانها بردند. در سال ۱۹۷۳ ، سوسبائر واژه کارآفرینی درون شرکتی را برای توضیح فرایند کارآفرینانه در درون شرکتها که به اعتقاد وی عبارت بود از ایجاد واحدهای مستقل در درون شرکتها، ابداع کرد. پینکات[۱۱] (۱۹۸۵) از ترکیب واژه های و Corporate ,Intra , Entrepreneurship ترکیب Intrapreneurship را ابداع و کارآفرین سازمانی را فردی تعریف کرد که در سازمانها همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت میکند. فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید میباشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق میدهد. کارآ فرینی سازمانی مانند کارآفرینی مستقل، عموماً نتیجه دو رویکرد ویژگیها و عوامل رفتاری بوده است(پورداریانی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱-۱ ویژگیهای سازمان کارآفرین:
برای شناسایی ویژگیهای سازمانهای کارآفرین پژوهشهایی انجام گرفته است:
آقایی(۱۳۸۲) برای تشخیص سازمانهای سنتی از سازمانهای کارآفرین سه ویژگی را ذکر کردهاست:
– این سازمانها واحدهای عملکردی کوچک و پراکنده در سطح سازمان ایجاد میکنند و برای آن ها چارچوب سازمانی اولیه به وجود می آورند و از این واحدها برای کسب سود استفاده میکنند.
– عملکرد واحدهای سازمانی از طریق یک نمونه کوچک بهبود مییابد نه از طریق سیستمهای تخصیص منابع، کنترل و برنامه ریزی سیستماتیک. سیستمهای بودجه بندی در این سازمانها ضمن قانونی بودن، محرک بوده و تخصیص سرمایه تدریجی و منعطف است.
– نقش حمایتی به جای ذهنیت کنترل گرایی(آقایی، ۱۳۸۹).
آقایی (۱۳۸۹) برای سازمانهای کار آفرین، به چهار ویژگی زیر نیز اشاره کردهاست:
– تأکید بر نتایج گروههای کاری
– تشویق نوآوری و ریسک پذیری
– درس آموزی و عبرت گرفتن از اشتباهات
– انعطاف پذیری(آقایی، ۱۳۸۹).
با توجه به ابعاد ساختاری و محتوایی، می توان با دسته بندیهای بهتری کارآفرینی سازمانی را بررسی نمود که به برخی از آن ها اشاره می شود:
۲-۲-۱-۲ ابعاد ساختاری کارآفرینی سازمانی:
ابعاد ساختاری بیان کننده ویژگیهای درونی یک سازمان هستند. آن ها مبنایی به دست میدهند که می توان بدان وسیله، سازمانها را اندازه گیری و با هم مقایسه کرد. در اینجا، به برخی ابعاد ساختاری متناسب با سازمانهای کارآفرین، اشاره می شود (صمدآقایی، ۱۳۸۹).
الف: غیررسمی بودن:
رسمی بودن به میزان یا حدی که مشاغل استاندارد شده اند، اشاره میکند. صاحبنظران در سازمانهای کارآفرین مخالف محدود کردن کارکنان از طریق دستورالعملها، قوانین و آئین نامه های رسمی میباشند(فیض بخش، ۱۳۸۴).
ب: تخصصی نبودن:
تخصصی بودن یعنی اینکه سازمان، تا چه اندازه یا تا چه درجه ای کارها و فعالیتهای خود را به وظایف جداگانه و تخصصی تقسیم کرده باشد. درسازمانهای کارآفرین میزان تخصصی بودن بسیار کم است، بدین ترتیب، که هر یک از کارکنان چندین وظیفه را به عهده دارند(شاه حسینی، ۱۳۸۶).
پ:کم رنگی استانداردها:
داشتن استاندارد به مواردی اطلاق می شود که بسیاری از کارهای مشابه با روشی یکسان و همانند انجام شوند. در سازمانهای کارآفرین انجام امور و وظایف به شیوه مشخص و یکسان، ضروری نیست. کم رنگ بودن سلسله مراتب: در سازمانهای کارآفرین سلسله مراتب کم رنگ است. از طرفی، در این نوع سازمانها اعتقاد بر این است که با کنترل سلسله مراتبی نمی توان بر محیط رقابتی، پیچیده، پویا و نامطمئن فائق آمد(فیض بخش، ۱۳۸۴).
ت: نداشتن پیچیدگی:
از نظر پیچیدگی عمودی یا تعداد سطوح سازمانی، سازمانهای کارآفرین با داشتن حداقل لایههای مدیریتی، دارای ساختار سازمانی نسبتاً تخت هستند. از نظر پیچیدگی افقی و مکانی، به دلیل کوچک بودن(یا توصیه برای کوچک شدن)، علاقه ای به ایجاد دوایر متعدد و مختلف ندارند(بندریان، ۱۳۸۹).
ج: عدم تمرکز:
هنگامی که تصمیم در سطوح بالای سازمانی اتخاذ شود، آن سازمان را متمرکز مینامند. یکی از مشخصه های سازمانهای کارآفرین داشتن کارکنان توانمند است و به همین منظور از طریق تشویق تفویض اختیار، گزینش بر اساس ضوابط (نه روابط)، ایجاد جو اعتماد، پذیرش و تحمل ریسک و اشتباه، خارج کردن اطلاعات از انحصار افراد و مدیریت مشارکتی، از ایجاد تمرکز در سازمان جلوگیری میکنند(بندریان، ۱۳۸۹).
چ: حرفه ای بودن:
حرفه ای بودن به سطح تحصیلات رسمی و آموزشی کارکنان اطلاق می شود. در مورد سازمانهای کارآفرین، دقیقا نمی توان گفت که حرفه ای هستند یا نه زیرا اولا: ویژگی بارز کارآفرینان و سازمانهای کارآفرین نوآوری است و نوآوری نیز با سطح تحصیلات رابطه معناداری ندارد؛ ثانیاً: در مورد سطح تحصیلی کارکنان سازمانهای کارآفرین آمارهای مختلف و متضادی وجود دارد که نمی توان به آن ها تکیه کرد؛ ثالثا: سطح تحصیلی کارکنان وابسته به سطح تکنولوژی سازمان است(بندریان، ۱۳۸۹).
ح: نسبتهای پرسنلی:
بیان کننده ی نسبت به کارگیری افراد است که برای وظایف مختلف و دوایر گوناگون به استخدام در میآیند. سازمانهای کارآفرین اعتماد کمتری به ستاد متورم دارند، لذا یکی از ویژگیهای مهم آن ها کم بودن پرسنل ستادی نسبت به کل پرسنل است(میلر و فریزن[۱۲]، ۲۰۱۲).
خ: حمایت مدیریت:
قدردانی و حمایت از افراد صاحب ایده، تنوع در حمایتهای مالی، قبول مسئولیت فعالیتهای کارآفرینانه، قدرت تصمیم گیری، پذیرش ریسک به عنوان خصیصه ای مثبت، اعتقاد به مدیریت مشارکتی وموارد مشابه را می توان مبین برخی از حمایتهای مدیریت قلمداد نمود(فرهنگی و صفرزاده، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱-۳ ابعاد موقعیتی کارآفرینی سازمانی:
ابعاد موقعیتی معرف کل سازمان هستند. ابعاد موقعیتی متناسب با سازمان کارآفرین شامل موارد زیر میشوند(آقایی، ۱۳۸۹).
الف: اندازه:
سازمانهای کارآفرین اغلب سازمانهای کوچکی هستند ؛ اما این بدان معنا نیست که در آینده نیز این وضع باقی بماند. برای بسترسازی مناسب کارآفرینی در سازمانهای بزرگ، پژوهشهای زیادی انجام و راه کارهایی نیز ارائه شده است(دهقان و دیگران، ۱۳۹۱).
ب: تکنولوژی سازمان:
تکنولوژی سازمان عبارت است از ماهیت زیر سیستمهای تولید و شامل عملیات و روش های فرایند تولید می شود. سازمانهای کارآ فرین جهت ارضای نیازهای متنوع مشتریان، انعطاف پذیری و سازگاری با محیط و به خصوص واکنش سریع در برابر تغییرات محیطی، به تکنولوژی های پیشرفته و قابل انعطاف روی می آورند(استیونسون[۱۳]، ۲۰۱۰).
پ: محیط: