در طول حالت پذیرش، فرد از قضاوت، تعبیر و تفسیر کردن و یا بسط ذهنی رویدادهای درونی، خودداری کرده و درصدد تغییر، اجتناب یا فرار از تجارب درونی برنمیآید(بیشاپ،۲۰۰۲).
دهاماکاکاسوتا[۱۵۱](به نقل از هایس،۲۰۰۲) معتقد است که پذیرش به عنوان مؤلفهای از ذهنآگاهی در راستای آیین بودایی قرار دارد؛ زیرا بودا پایاندهی به رنج را تحت عنوان «تسلیمشدگی، کنارهجویی و عدم وابستگی» تعریف می کند.
ظاهراًً پذیرش بیش از همه در مورد تجارب منفی با پدیده های درونی کاربرد دارد (یعنی افکار، احساسات، خاطرهها و حالات جسمی). در همین رابطه پژوهشها کاهش در استرس و افزایش در میل به نوآوری را با میانجیگری پذیرش نشان می دهند (بوند و بروس،۲۰۰۰). همچنین کاهش در افسردگی تنها به دلیل پذیرش زیاد حاصل می شود و به دنبال آن نتایج بهتر درمان ترک سیگار با میانجیگری اجتناب روانشناختی حاصل می شود(گیفورد و همکاران،۲۰۰۴). بنابرین هرچند فقدان پذیرش و تجارب خصوصی منفی با یکدیگر همبستگی دارند ولی دو سازه جدای از یکدیگر میباشند (بائر،۲۰۰۳).
اگرچه در بسیاری از تعاریف به عمل آمده از ذهنآگاهی، عناصر آگاهی و پذیرش غیرقضاوتی، منعکس گردیده است، تمایز بین این دو در سطح کلی مورد تأکید قرار گرفته است. غالباً چنین فرض می شود که آگاهی مبتنی بر زمان حال، لزوماًً موجب ایجاد پذیرش زیاد شده و بالعکس افزایش پذیرش غیرقضاوتی به افزایش آگاهی میانجامد. با این وجود، تغییرات در یکی از این دو، تا چه میزان باعث بروز تغییر در دیگری می شود موضوعی قابل بحث میباشد. ضمن اینکه نباید تصور نمود که این دو مؤلفه از پیوند ذاتی با هم برخوردار هستند. مثلاً لزومی ندارد که سطوح بالای آگاهی با سطوح بالای پذیرش همراه باشد. پژوهشها حاکی از آنند که حمله وحشتزدگی با آگاهی افزایشیافته از سرنخهای جسمی درونی[۱۵۲] رابطه دارد ولیکن این آگاهی به صورت غیرقضاوتی پذیرفته نمی شود؛ بلکه بالعکس فرد می تواند یک دیدگاه بسیار پذیرشگرانه را در پیش بگیرد بیآنکه لزوماًً از تجربه مستمر، آگاهی بالا داشته باشد (بائر،۲۰۰۳).
تحقیقات نشان داده است که ذهنآگاهی با کاهش نشانگان و افزایش سلامت روانی افراد دریافت کننده درمان با آموزش ذهنآگاهی رابطه دارد. ذهنآگاهی به معنای مواجهه با گیرنده درونی[۱۵۳] در نظر گرفته شده است. آگاهی پایدار و غیرقضاوتی نسبت به رویدادهای ناخوشایند خصوصی در زمان حال (مانند افکار، عواطف منفی و حالات فیزیکی) میتواند به حساسیتزدایی بینجامد (بائر،۲۰۰۳؛ برسلین و همکاران،۲۰۰۲). آنگاه مشاهده طولانی مدت رویدادهای ناخوشایند خصوصی در طول زمان می توانند باعث کاهش اجتناب عاطفی از محرک درونی شود که قبلاً تحمل نمیشده است (کارداسیوتو، ۲۰۰۵).
سازوکار پیشنهاد شده دیگر برای عملکرد ذهنآگاهی در راستای رابطه آن با محرک درونی قرار دارد. پژوهشها نشان می دهند که افراد به طور خودکار به ارزیابی غالب محرکات خارجی، بلافاصله بعد از وقوعشان (یعنی ۲۵۰ صدم ثانیه یا کمتر) بدون آگاهی یا قصد میپردازند. بدین ترتیب افکار و احساسات به عنوان موضوعاتی خودکار یا غیرارادی قلمداد میشوندکه توسط فرآیندهای خارج از آگاهی کنترل می شود. به همین دلیل ممکن است که ذهنآگاهی با تغییردهی رابطه یا دیدگاه فرد نسبت به فرایندهای درونی به افزایش سلامت روانی بیانجامد. ذهن آگاهی می تواند موجب آموزش یک پاسخ شرطی (یعنی آگاهی بدون داوری در زمان حال) نسبت به سرنخهای تجارب منفی درونی گردد و باعث خاموشی پاسخ شرطیشده اجتناب شود. صرف نظر از سازوکارهای عملی، ذهنآگاهی دارای نتایج و پیامدهای مثبت فراوانی است که بسیاری از آن ها در اسناد و مدارک علمی موجود میباشد. مثلاً اینکه در افراد دریافتکننده روش درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، کاهش علائم اختلالی و بیمارگونه مشاهده شده است. با توجه به تحقیقات انجام شده به نظر میرسد ذهنآگاهی موجب قطع چرخه تجارب منفی درونی همچون اضطراب مورد انتظار یک واقعه اتفاقنیفتاده در آینده یا نشخوارگری یک رویداد در گذشته می شود (کارداسیوتو،۲۰۰۵).
تارت(۱۹۹۴)، بیان میدارد، باورها به عنوان عادات فکری، احساسات و ادراک، شیوه مشاهده محیط خارجی را تعیین میکنند. ذهنآگاهی، مشاهده باورها را بدون پذیرش آن ها به عنوان حقیقت ممکن میسازد. در نتیجه دامنه زیادی از پاسخها در دسترس قرار میگیرد و روشهای عادتشده پاسخدهی با روشهای آگاهانه پاسخدهی که غیرخودکار انتخاب میشوند، جابجا میگردند (هایس،۲۰۰۳؛ برسلین و همکاران،۲۰۰۲). مثلاً ذهنآگاهی می تواند به قطع واکنشهای جنگ ـ گریز در موقعیتهای اضطرابآور منجر شود و امکان پاسخدهی مؤثر را بجای فرار یا وحشتزدگی فراهم سازد (میلر، فلچر[۱۵۴] و کابات ـ زین،۱۹۹۵) که این امر توانایی درگیر شدن در یک مجموعه متنوع از پاسخهای مقابلهای را فراهم می سازد و توجه لازم برای انجام وظایف را ایجاد می کند یا باعث افزایش احساس خودکارآمدی و کنترل ادراکی می شود (بائر،۲۰۰۳؛ برسلین و همکاران،۲۰۰۲).
هرچند هدف اصلی ذهنآگاهی، آرامسازی نیست اما مشاهده غیرقضاوتی رویدادهای منفی درونی یا برانگیختگی فیزیولوژیکی باعث بروز این حالت خواهد شد. همچنین بورکووک[۱۵۵] (۲۰۰۲)، ابراز میدارد که ذهنآگاهی با تمرکز بر فرایند ذاتی یک فعالیت و لذتی که پسایند تجربه آن فعالیت است باعث کاهش خلق منفی ناشی از شکست ذاتی در رسیدن به فرایندهای مورد انتظار می شود.
دیویسون، کابات ـ زین، شوماخر، روزنکرانز، مولر و سانترولی[۱۵۶](۲۰۰۳)، گزارش کردند که مراقبه ذهنآگاهی باعث فعال شدن ناحیهای از مغز می شود که با عواطف مثبت و اثرات سودمند کارکرد ایمنسازی مرتبط است. بعلاوه کارلسون، اسپکا، پاتل و گودی[۱۵۷] (۲۰۰۳)، به پیشرفتهای قابل توجهی در کیفیت زندگی، نشانگان استرس و کیفیت خواب در بیماران مبتلا به سرطان سینه و پروستات، بعد از دریافت برنامه کاهش استرس ذهنآگاهیمدار دست یافتند. به هر ترتیب آگاهی عاری از داوری در زمان حال، دارای نوعی ارزش سازگارانه تحولی است.
۲-۱-۴-۶-رابطه ذهن آگاهی با مراقبه
اصطلاح «ذهنآگاهی» و «مراقبه ذهنآگاهی» غالباً به جای یکدیگر به کار میروند که بخشی از ابهامات به عدم وجود تعریف عملیاتی از ذهنآگاهی برمیگردد، زیرا برخی آن را به عنوان یک شیوه یا تکنیک[۱۵۸] و برخی به عنوان یک فرایند[۱۵۹] تعریف میکنند. مراقبه ذهنآگاهی اشاره به ساتیپاتاناویپاسانا[۱۶۰]، مراقبه آگاهی مراقبه بینشی[۱۶۱]دارد که از ریشه های مشابهی در ذهنآگاهی مربوط به بودیسم ماهایانا برخوردارند. با این وجود، ذهنآگاهی متمایز از مراقبه ذهنآگاهی میباشد؛ زیرا مراقبه ذهنآگاهی، شیوهای است که بر مشاهده مستقل لحظه حاضر در زمینه موضوعاتی که دائماً تغییر میکنند تأکید دارد. مراقبه ذهنآگاهی شامل ایجاد خودمشاهدهگری[۱۶۲] می شود که زمان خاصی را به تمرین منظم ذهنآگاهی اختصاص میدهد (رابینز[۱۶۳]،۲۰۰۲). در طول مراقبه ذهنآگاهی، فرد به تنفس و حالات بدنی خود توجه نموده و نسبت به کلیه رویدادها، نگرش پذیرشی اتخاذ می کند (برسلین، زاک و مکماین،۲۰۰۲).