PROFIT MARGINE
۸۹
۰٫۲۰
p < 0.01
۰٫۸۷
۰٫۰۰
با بررسی های انجام شده و استفاده از نرم افزارهای آماری داده های پرت شناسایی و از نمونه حذف گردید. نتایج حاصل در جداول پیوست ارائه شده است. برای آزمون نبود خودهمبستگی بین متغیرهای مستقل از آزمون durbin-watson استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون در جداول پیوست ارائه شده است
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۳)آزمون فرضیه ها: پس از آزمون نرمال بودن داده ها و حذف متغیرهای پرت و تأثیرگذار به برآورد مقادیر مدل رگرسیون پرداخته شد. در این تحقیق برای آزمون فرضیه ها از یک مدل رگرسیون چندگانه و ۶ مدل رگرسیون ساده استفاده شد. مدل شماره ۱ تا ۵ برای آزمون فرضیه های گروه «الف» و مدل شماره ۶ و ۷ برای آزمون فرضیه های گروه «ب» مورد استفاده قرار گرفت.
ch-budgeted = a0 +a1 variance + ε (۱)
ch-budgeted = b0 + b1 under* variance + ε (۲)
ch-reported = c0 + c1 variance + ε (۳)
ch-reported = d0 + d1 under* variance + ε (۴)
ch-reported = e0 + e1 ch-budgeted + ε (۵)
Yi = α + ß Xi+ ε (۶)
LnHOURS = c0 + c1 lnASSETS + c2 lnSALES + c3 SUBS + c4 DEFINV
+ c5 DEFREC + c6 ROA + c7 ROE + c8 PROFIT MARGIN + γ (۷)
در مدل رگرسیون ساده برای آزمون معنادار بودن ضرایب از t و برای آزمون معنادار بودن معادله رگرسیون از f استفاده شده است. همچنین در رگرسیون چندگانه جهت برآورد مقادیر مدل ابتدا ضرایب برآوردی متغیرهای مستقل مدل رگرسیونی مورد استفاده از طریق آزمون t مورد آزمون قرار گرفت
H0 : β = ۰
H1 : β ≠ ۰
بعد از انجام آزمون t ، با متغیرهایی که معنی دار بودند، مجدداً مدل برازش شده و معنی دار بودن رابطه همبستگی مورد آزمون قرار گرفت. برای آزمون معنی دار بودن تمام ضرایب مدل رگرسیون از آزمون f استفاده شد
H0: تمامی ضرایب مدل رگرسیون برابر صفر است
H1: حداقل یکی از ضرایب مدل رگرسیون مخالف صفر است
۴-۳-۱)آزمون فرضیه های گروه اول:
فرضیه شماره۱: ساعات کار گزارش شده پروژه های حسابرسی در سازمان حسابرسی بیشتر از ساعات کار بودجه شده است.
برای آزمون این فرضیه از آزمون t گروه های وابسته استفاده شده است. جدول شماره (۴-۴)نتایج آزمون فرضیه شماره ۱ را نشان می دهد. همانطوری که در جدول مشاهده می شود، مقدار p-value محاسبه شده ۰٫۰۴ می باشد. از آنجائیکه مقدار محاسبه شده کمتر از ۰٫۰۵ است، بنابراین فرض H0 رد می شود. به عبارت دیگر ساعات کار واقعی پروژه های حسابرسی بیش از ساعات بودجه شده می باشد. بنابراین فرض H1 پذیرفته شد. (t=2.04، p=0.04< 0.05 )
جدول شماره ۴-۴): نتایج آزمون فرضیه اول
میانگین
انحراف معیار
تعداد
تفاوت میانگین ها
انحراف معیار تفاوتها
t
درجه آزادی
سطح معنا
ساعات بودجه شده
۴۷۸۲٫۰۳
طی قرن اخیر، نظام حقوقی حق شرط متحول شده بهطوری که میتوان از دو نظام سنتی و معاصر یاد کرد:
۱-۳: نظام سنتی: پذیرش به اتفاق آرا
در آن نظام، حق شرط درصورتی قابل قبول بود که تمام امضا کنندگان معاهده با آن موافق بودند. دولت شرط کننده نمیتوانست به یک معاهده ملحق شود مگر پس از کسب موافقت تمامی طرفهای معاهده.
قبل از جنگ جهانی اول، قاعده سنتی حاکم بر حق شرط این بود که حق شرط درصورتی معتبر است که معاهده مربوطه آن را اجازه میداد و تمامی طرفهای معاهده آن را قبول میکردند. این نظریه مبتنی بر عقیده حفظ تمامیت مطلق و تجزیهناپذیری عهدنامه است.
در معاهدات قرن نوزدهم، موافقت سایر دولتهای مذاکره کننده، نسبت به ایجاد حق شرط بهطور ویژهای در یک صورت مجلس یا پروتکل که از سوی کلیه امضا کنندگان تنظیم و امضا میشد، ثبت میشد. در سایر موارد هدف از ثبت حق شرط این بود که سایر امضاکنندگان از حق شرط آگاه شده، بهطور ضمنی آن را پذیرفته اند.[۲۵]
خلاصه اینکه قبل از ایجاد جامعه ملل، پذیرش حق شرط نسبت به معاهده چندجانبه یا همهجانبه، به وسیله همه دولتهای امضا کننده، یک قاعده عرفی مسلم حقوق بینالملل بهشمار میآمد. اگر پذیرش به اتفاق آرای طرفهای معاهده صورت نمیگرفت، دولت شرط کننده راه دیگری جز پس گرفتن شرط یا خودداری از عضویت در معاهده را نداشت.
در دورۀ جامعۀ ملل (۱۹۴۶-۱۹۲۰)، طرز عمل در مورد معاهدات چند جانبه یک ناهماهنگی را نشان میدهد. دبیرخانه جامعه ملل به عنوان یک امانتدار معاهداتی که تحت نظر جامعه ملل منعقد شده بود تابع «تمامیت مطلق» معاهدات بود.
در مقابل، اعضای «اتحادیه پان امریکن» که بعدا به «سازمان کشورهایی آمریکایی» تغییر نام داد، یک نظام حقوقی قابل انعطاف را برگزید بهطوری که دولت شرط کننده اجازه داشت با دولتهایی که با شرط مزبور مخالفتی نداشتند، طرف معامله قرار گیرد. این نظام حقوقی که از سال ۱۹۳۲ اتخاذ شد عمومیت معاهدات را در ازای کاهش تعهدات توسعه بخشید.[۲۶]
۲-۳: نظام حقوقی معاصر در مورد حق شرط:
در چهارچوب سازمان ملل متحد، نظام پیشین مورد سؤال واقع شد و تعداد بیشماری از دولتها ازجمله اتحاد جماهیر شوروی نسبت به قاعدۀ پذیرش همگانی معترض بودند. دولت نامبرده با دفاع از نظریه حق حاکمه هر دولت برای استفاده از حق شرط در معاهدات همهجانبه، قابل قبول بودن حق شرط را منوط به کسب موافقت همه اعضای یک معاهده نمیدانست.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دیوان بین المللی دادگستری در رأی مشورتی خود در سال ۱۹۵۱ دربارۀ توسل به حق شرط برای «کنوانسیون منع کشتار دستهجمعی» (Genocide, 1948) اعلام داشت که در عهدنامهای همچون عهدنامۀ منع کشتار دستهجمعی که با اکثریت آرا تصویب شده و جهانشمول است، اصل «پذیرش به اتفاق آرا» قابل اعمال نیست و قاعده دیگری را باید جایگزین آن کرد.[۲۷]
به موجب قاعده اخیر، دولت شرط کننده میتواند طرف یک معاهده باشد مشروط به اینکه آن حق شرط با موضوع و هدف معاهده مطابقت داشته باشد. البته هر دولتی میتواند با اعتراض به شروط دولت شرط کننده، آن شروط را نپذیرد. این اعتراض مانع ایجاد یک پیوند قراردادی بین کشور شرط کننده و کشور معترض خواهد شد. رأی مذکور هرچند در ابتدا مورد پذیرش برخی دولتها واقع نشد، نقطه عطفی در تحول حق شرط بود که امروزه مقبول عموم کشورها است.
هرچند به کارگیری حق شرط یک عمل و رویه رایج بوده است، عملاً نمیتوان سوابق کافی را در این زمینه یافت. کنوانسیون وین در ارتباط با حق شرط تنها به رویه و عملکرد (Practice) استناد نمیکند زیرا رویه ها در این زمینه عموماً ناقص و گنگاند. لازم به ذکر است که مفاد کنوانسیون وین درخصوص حق شرط (مواد ۱۹ الی ۲۳) به اتفاق آرا تصویب شده است.
با این حال باید خاطرنشان کرد که کنوانسیون وین درنظر داشته تا وجه سازشی بین دیدگاه های مختلف ایجاد کند. از یک سو، برخی کشورها مانند شوروی و کشورهای سوسیالیستی از حق شرط تقریبا نامحدودی دفاع میکردند و این حق را از حقوق ذاتی کشورها و منطبق با حاکمیت دولتها میپنداشتند. از سوی دیگر، گروه دیگری از کشورها، توسل به حق شرط را برای حفظ وحدت نظام قراردادی محدود میداشتند.[۲۸]
گفتار چهارم: شروط اعتبار حق شرط براساس کنوانسیون وین ۱۹۶۹ حقوق معاهدات
در موارد ۱۹ تا ۲۳ کنوانسیون وین ۱۹۶۹ شروط ماهوی و شکلی «حق شرط» مقرر شده است. به موجب ماده ۱۹، چنانچه معاهدهای در مورد حق شرط مقررات صریحی داشته باشد، دولتها باید در زمان اعلام شرط براساس مقررات مزبور عمل نمایند. بعضی از مقررات که به روش وفاق عام تهیه و تنظیم شدهاند مانند کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، و یا ویژگی خاص دارند، مانند اساسنامه دیوان بین المللی کیفری رم، اصولاً اعلام «شرط» را منع کردهاند. بدیهی است دولتها نمیتوانند بر این معاهدات شرط وارد کنند. بعضی از معاهدات، مقررات اساسی خود را استثنا نموده و مواردی را که نسبت به آنها اعلام شرط مجاز است، مشخص میکنند. در این صورت فقط در مورد مقررات خاص و مشخص امکان اعلام شرط از سوی دولتها وجود دارد.[۲۹]
براساس بند ج ماده ۱۹ چنانچه معاهدهای در مورد شرط سکوت کرده باشد. مشروط اعلامی نباید با «هدف و موضوع معاهده» مغایرت داشته باشد. این شرط معیار اعتبار و قابلیت پذیرش «حق شرط» است که در جریان کنفرانس وین با الهام از رأی مشورتی فوقالذکر دیوان، وارد حقوق موضوعه گردید.
نکته اساسی در مورد شرط اخیر مشخص نبودن مرجع صالح برای تشخیص مطابقت یا مغایرت شرط با هدف و موضوع معاهده است. طبق نظام حقوقی موجود ارزیابی مشروعیت و اعتبار شرط به عهده طرفهای دیگر معاهده است و قاعده مطابقت شرط با هدف و موضوع معاهده معیار ارزیابی و راهنمای آنان است. دولتهایی که به نظر آنها شرط با موضوع و هدف معاهده مغایرت ندارد. آن را میپذیرند. نظام انعطافپذیر کنوانسیون وین که موجب مشارکت گسترده دولتها در معاهده میگردد، نگرانیهایی را در مورد انسجام و تمامیت معاهده به وجود آورده است. با این وجود، برخی از حقوقدانان و نیز کمیته حقوق بشر سازمان ملل معتقدند که مواد ۱۹ و ۲۰ کنوانسیون وین دو مرحله جداگانه در ارزیابی اعتبار بشرط محسوب میشوند.[۳۰]
بهطور خلاصه ماده ۱۹ بر موارد غیرمجاز بودن اعمال شرط در معاهدات چندجانبه اشارت دارد. در بند ج ماده مزبور ضابطه سازگاری با هدف و موضوع معاهده تصریح گردیده است.
ماده ۲۰ نحوه پذیرش شرط و اعتراضات وارد نسبت به اعمال شرط را بررسی مینماید.
ماده ۲۱ آثار حقوقی مترتب بر پذیرش حق شرط و اعتراضات وارد به آن را بیان میدارد.
ماده ۲۲ بحث پیرامون استرداد «شرط» و انصراف از «اعتراضات» را عنوان نموده است.
و ماده ۲۳ بر آیین و تشریفات مربوط به اعمال شرط یکجانبه، انصراف از آن و یا مخالفت با آن اشارت دارد.
با بررسی و دقت در موارد فوق محور اصلی قواعد مندرج در کنوانسیون حقوق معاهدات در مورد اعمال شرط بهطور خلاصه عبارت است از:
کشورها میتوانند هنگام امضاء، تصویب یا الحاق نسبت به معاهده اعمال شرط نمایند مگر این که معاهده اعمال شرط را ممنوع یا آن را صرفاً در موارد خاص مجاز اعلام نموده باشد که شامل تعهد مورد بحث باشد؛
اعمال شرط در صورتی معتبر است که با هدف و موضوع معاهده مغایرت نداشته باشد؛
شرطی که مصون از اعتراض دولت دیگر عضو قرار گیرد بین دولت شرط گذار و دولت شرطپذیر رابطه معاهداتی ایجاد میکند؛
اعتراض نسبت به شرط از ایجاد رابطه معاهداتی بین دولت شرطگذار و معترض ممانعت نمینماید، مگر آن که دولت اخیر، بهطور صریح وجود یا برقراری رابطه معاهداتی را انکار نماید.
شروط و اعتراضات را میتوان در هر زمان مسترد نمود.[۳۱]
همانگونه که ملاحظه میگردد مهمترین ضابطه مشروعیت شرط یکجانبه، سازگاری آن با هدف و موضوع معاهده است. شایان ذکر است که هرچند ضابطه مندرج در بند ج ماده ۱۹ فوقالذکر بیان دستاورد رأی مشورتی دیوان بین المللی دادگستری در پرونده ژنو ساید بود، لیکن به دلیل دامنۀ شمول با آن تفاوت داشت. در رأی مشورتی ضابطۀ فوق هم در مورد حق شرط و هم در مورد اعتراضات وارد به آن پیشبینی شده بود، درحالیکه در کنوانسیون وین معیار مزبور صرفاً در زمینه اعمال شرط مقرر گردید.
به رغم اینکه کنوانسیون وین متضمن این معناست که هر کنوانسیونی «هدف و موضوع» خاص خود را دارد، لیکن تعریض از اصطلاح مزبور به دست نمیدهد. این ابهام موجب شده این تصور بدست آید که «هدف و موضوع» که معیار سنجش «سازگاری» شروط و مشروعیت آنها اعلام گردیده، جنبه عینی نداشته و پنداشتی صرفا ذهنی است که با توجه به مقاصد دولتها متفاوت و قابل تفسیر خواهد بود. ابهام دیگر در بیان ضابطه «سازگاری» عبارت از این است که آیا پذیرش شرط توسط یک دولت یا اعتراض به آن از جانب دولتی دیگر حسب مورد دلیل بر مشروعیت یا عدم مشروعیت شرط ابرازی تلقی میگردد؟ به عبارت دیگر آیا «پذیرش» شرط دلیل بر مشروعیت و «اعتراض» حاکی از عدم مشروعیت آن است؟ کنوانسیون حقوق معاهدات در این مورد ساکت است. به نظر میرسد پذیرش مشروطی که مغایر هدف و موضوع معاهده باشند در واقع موجب نقض معاهده خواهد بود و باید کانلمیکن تلقی گردد. چه عموماً پذیرش یا اعتراض دولتها با انگیزههای سیاسی صورت میپذیرد، احترام به قواعد حقوقی. بدین ترتیب اعمال معیار «سازگاری» مشکل مینماید. چون در مواردی که تعریف شخص و دقیقی از هدف و موضوع معاهده مربوطه در دست نباشد و ارزیابی مشروعیت شروط به تشخیص دولتها وانهاده شود عملاً ضابطه موصوف فاقد ضمانت اجرای مناسب خواهد بود.[۳۲]
با این حال به رغم ابهامات فوق، مادامیکه نظام حقوق بینالملل بر حاکمیت مطلق دولتها استوار است و قواعد رفتاری تابعان حقوق بینالملل در چارچوب معاهدات چندجانبه تنظیم میگردد، غیر از کنوانسیونهایی که در آنها مقرراتی خاص در مورد اعمال حق شرط پیشبینی شده است و ساز و کاری در مورد نظارت بر اجرای کنوانسیون موجود است به نظر میرسد اصولا رژیم حقوقی حاکم بر اعمال حق شرط در معاهدات حقوق بشر نیز همان مقررات و ضوابطی است که در کنوانسیون حقوق معاهدات وین درج گردیده است. به ویژه بند۴ ماده۲۰ و ماده۲۱ که به موجب آن پذیرش شرط مبتنی بر ارزیابی فردی هر یک از دول عضو معاهده میباشد. کمسیون حقوق بینالملل نیز پس از بررسی هر دو گزارش مخبر ویژه کمسیون در مورد اعمال شرط نسبت به معاهدات چندجانبه به این نتیجه رسید که:
«رژیم حقوقی کنوانسیون وین در مورد وارد کردن شرط یکجانبه به علت قابلیت انعطافی که دارد مهمترین ضابطه را جهت تعیین قابلیت پذیرش شروط دولتها به دست میدهد.
و این که «… رژیم حقوقی مزبور درخور ویژگیهای خاص معاهدات هنجارآفرین از جمله اسناد حقوق بشر میباشد»[۳۳]
وین، چنانچه معاهدهای در مورد آیین پذیرش یا مخالفت با شرط توسط دولتهای دیگر عضو معاهده ترتیبی مقرر کرده باشد، مطابق مقررات مزبور عمل میشود. در مواردی که معاهده در مورد قبول یا مخالفت با شرط سکوت اختیار کرده باشد، پذیرش شرط یک کشور توسط کشور متعاهد دیگر موجب میگردد.
بند الف، ماده ۲۰ کنوانسیون بیان میدارد «آن دو کشور در صورت یا از زمان لازمالاجرا شدن معاهده نسبت به آنها، در مقابل یکدیگر طرف معاهده محسوب شوند». اما کشوری که مخالف شرط است و آن را مغایر با موضوع و هدف معاهده میداند، مخالفت آن با شرط مانع از لازمالاجرا شدن معاهده بین آن کشور و کشور شرطگذار نمیشود. «مگر آنکه کشور مخالفت کننده قطعا منظور مخالف آن را ابراز کرده باشد». (بند ب، قسمت ۴، ماده ۲۰ کنوانسیون وین ۱۹۶۹). بدین ترتیب بهمحض اینکه یک کشور متعاهد، حق شرط دولت شرطگذار را بپذیرد، عضویت این دولت در معاهده اثر قانونی مییابد.
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا مواد ۱۹و۲۰ کنوانسیون وین دو مرحله جداگانه در ارزیابی اعتبار شرط محسوب میشوند، یا اینکه مکمل یکدیگرند؟ به عبارت دیگر آیا دولتهای متعاهد تنها میتوانند شرطهای مجاز، یعنی شرطهایی که با هدف و موضوع معاهده مغایرت ندارند، را بپذیرند یا اینکه پذیرش و یا مخالفت دولتها با شرط به معنی مطابقت و یا مغایرت آن با هدف و موضوع معاهده است؟
حقوقدانان در پاسخ به این سؤالات و به ویژه در مورد ارزیابی اعتبار شرط بر معاهدات بین المللی حقوق بشر دیدگاه های مختلفی ابراز نمودهاند. اختلافنظر دولتها نیز در این زمینه به نوعی سردرگمی در رویه و عملکرد آنها منجر شده است.
بدین ترتیب بهنظر میرسد نظام حقوقی کنوانسیون وین ۱۹۶۹ حداقل درخصوص حق شرط بر معاهدات بین المللی حقوق بشر با چالشی جدی روبرو شده است.[۳۴]
گفتارپنجم: زمان استفاده از حق شرط
حق شرط ممکن است در مراحل گوناگون انعقاد معاهده و یا در زمان صدور اعلامیۀ جانشینی انشا و اعلام گردد. ماده ۱۹ عهدنامههای حقوق معاهدات گویای این نکته است که اصولاً هر کشور یا سازمان بین المللی میتواند به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش، تصدیق یا الحاق به یک معاهده بر آن حق شرط وارد کند.
۱-۴: حق شرط در زمان امضاء عهدنامه
استفاده از حق شرط در زمان امضای عهدنامه بهترین موقع آن است و مشکلات ناشی از آن بسیار کم خواهد بود. زیرا اعلام شرط در چنین موقعی موجب میشود تا کشورهای متعاقد درخصوص مقررات مورد سلیقه خود حق انتخاب داشته باشند. آنها میتوانند درباره شروط اعلام شده تعمق کنند و محدودیتی را که به عهدنامه وارد میشود مدنظر قرار دهند و آن شروط را پذیرفته و یا رد نمایند. بعلاوه کشورهای شرکت کننده در عهدنامه از اختلاف یا تباین افکار و نظرات خود در مورد بعضی از مقررات عهدنامه که مورد قبول کشور اقامه کنند شرط قرار نگرفته فوراً آگاه شده و بعداً به فریب و اشتباه دچار نمیشوند. همچنین اگر آنان تشخیص دهند که اقامۀ شرط موجب خدشهدار شدن عهدنامه گردیده و دیگر متضمن نفعی برای ایشان نیست و یا شرط مذکور باعث تحریف هدف اولیه از انعقاد معاهده گشته و آن را از مسیر اصلی خود دور میسازد، میتوانند از امضای آن خودداری کرده و یا به نوبۀ خود شرطی را اعلام دارند.[۳۵]
۲-۴: حق شرط در زمان تصویب، تصدیق یا الحاق به معاهده
حق شرط به هنگام تصویب یا تصدیق معاهده یا الحاق به آن، مشکلات بیشماری را به دنبال دارد، زیرا آیین تصویب یا تصدیق و یا الحاق، مرحلۀ التزام قطعی و نهایی به معاهده است و هر طرف معاهده، آن را مستقلاً و جداگانه انجام میدهد.
درنتیجه اگر حق شرط در این مرحله انشا و اعلام گردد، سایر طرفها در جریان آن نبوده و از آن آگاهی ندارند تا بتوانند در مقابل آن موضعگیری نمایند. به بیان دیگر، چنین حق شرطی موجب میگردد تا عضو جدیدی در معاهده وارد شود و سایر طرفها در برابر یک تصمیم قطعی قرار گیرند. در واقع هر معاهدهای در مرحلۀ تصویب یا تصدیق و یا الحاق میتواند توسط هر طرف مورد پذیرش قرار گیرد و یا رد شود و درنتیجه راه حل سومی که همان تحدید یا تعیین تعهدات باشد، وجود ندارند و این برای سایر طرفهای معاهده مشکلات بسیاری ایجاد میکند. با وجود این همانطور که گفته شد عهدنامههای حقوق معاهدات، انشاء و اعمال حق شرط را به هنگام التزام قطعی نسبت به معاهده به رسمیت شناخته است.[۳۶]
۳-۴: حق شرط در مرحلۀ صدور اعلامیۀ جانشینی کشورها
به موجب ماده ۲۰ عهدنامۀ وین در زمینه جانشینی کشورها بر معاهدات، هر کشور تازه استقلال یافته میتواند در زمان صدور اعلامیۀ جانشینی، حق شرطهای کشور پیشین را بر معاهدات چندجانبه نپذیرد یا حق شرط دیگری در همان موضوع به عنوان حق شرط اعمال کند و یا چنانچه کشور پیشین بر معاهدات چندجانبه حق شرطی اعمال نکرده باشد، با رعایت نظام حق شرط بر معاهدات (مقرر در عهدنامۀ وین) حق شرط جدیدی اعمال کند.[۳۷]
گفتار ششم: حق شرط بر انواع معاهدات
۱-۵: حق شرط بر معاهدات دوجانبه
معاهده دوجانبه چون ماهیت طرفینی دارد و قاعدتاً بین حقوق و تکالیف متعاهدین نوعی تعادل و هماهنگی موجود است، ظاهراً قید و شرط، خلاف طبیعت این نوع معاهدات است. به عبارت دیگر چون مزایا و منافعی که هر یک از متعاهدین از معاهده بهرهمند میشوند با تکالیفی که به موجب آن بر عهدۀ آنها تحمیل میشود، به طرفینی معاهده تلقی میشود. حتی برخی از حقوقدانان تصویب مشروط اینگونه معاهدات را به معنی امتناع از تایید متن فعلی و پیشنهاد برای انجام مذاکرات جدید بین دو دولت تلقی میکنند. بنابراین هیچ قید و شرطی در معاهدات دوجانبه که از طرف یکی از دولتهای متعاهد افزوده شود، معتبر نخواهد بود، مگر آنکه دولت دیگر بهطور صریح آن را بپذیرد.[۳۸]
از طرفی اگر یک طرف معاهده دوجانبه به هنگام امضا یا تصویب معاهده حق شرط قائل شود دو طرف مقابل سکوت کند، حق شرط فاقد اثر حقوقی است. نمونه آن، معاهده منعقده میان ایالات متحدۀ آمریکا و کانادا در مورد بهرهبرداری از رودخانه نیاگارا(تولید برق) است که سنای آمریکا به هنگام تصویب معاهده، در آن قائل به حق شرط شد و کانادا اعتراض ننمود. دیوان عالی فدرال آمریکا در این قضیه (دعوی ادارۀ برق نیویورک علیه کمسیون انرژی فدرال آمریکا) در رابطه با حق شرط اعمال شده در معاهده توسط آمریکا اعلام نمود که حق شرط فاقد اثر حقوقی است. عهدنامههای حقوق معاهدات در اینباره سکوت کردهاند.[۳۹]
صنایع نفتی
۸
۳
۱۲
صنایع مکانیکی
۵۲
۲۰
جمع کل
۸۱۸
۳۱۱
روش گردآوری داده ها
اطلاعات مورد نیاز برای انجام این پژوهش از دو روش جمع آوری می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
الف) روش کتابخانه ای :
در این روش برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع وپیشینه پژوهش از کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات و پایگاه های اطلاعاتی استفاده شده است.
ب) روش میدانی :
در این روش با طراحی پرسشنامه و توزیع آن بین نمونه آماری اطلاعات مورد نیاز در خصوص موضوع مورد بررسی جمع آوری شده است.
ابزار گرد آوری داده ها و اطلاعات
برای جمع آوری اطلاعات ابتدا منابع مربوط به ادبیات موضوع مورد بررسی قرار می گیرد مطالعه منابع یک بخش عمده از روش علمی است که در کلیه پژوهش ها به کار برده می شود و چنین مطالعه ای مبنای بسیاری از تحقیقات در علوم انسانی است(دلاور،۱۳۸۸).
در ابتدا با بهره گرفتن از منابع موجود در کتابخانه ها و استفاده از مقالات موجود در اینترنت و مجلات معتبر اطلاعات کتابخانه ای جمع آوری می شود. کتابخانه مهمترین و بهترین مکان برای بررسی پیشینه پژوهش است چون در بسیاری از کتابخانه ها و مراکز پژوهشی معمولاً نشریه های دوره ای، ماهنامه، نمایه ها و حتی پژوهش های رایانه ای به صورت مستقیم از طریق ارتباطات دوروبر مانند اینترنت و یا کمک دیسک های فشرده در دسترس است(خوی نژاد،۸۵،۱۳۸۶).
پژوهشگر برای گردآوری داده ها به ابزارهای گوناگونی نیاز دارد که نوع این ابزارها تابع عوامل گوناگونی مانند نوع و فرایند(روش) پژوهش است. هر یک از ابزارهای گوناگون گردآوری داده، مزیت های و عیب هایی دارند که در هنگام بکارگیری، باید به تأثیر آنها در هدف پژوهش توجه کرد و با رعایت نکته های لازم، امکان افزایش اعتبار پرسشنامه را فراهم آورد. از رایج ترین روش های جمع آوری اطلاعات می توان متن کاوی (مطالعه های کتابخانه ای)مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه را نام برد(خاکی،۱۹۸،۱۳۹۱ -۱۹۷).
هر پژوهشگری، در ابتدای پژوهش خود و در عین پژوهش ناگریز از آن است که به مطالعه ها و پژوهش های صورت پذیرفته موجود در کتاب ها مراجعه نماید و در روش پژوهش میدانی یکی از مهمترین راه های جمع آوری اطلاعات، استفاده از کتابخانه می باشد. به همین منظور نیز جهت انجام این پژوهش از کتابخانه دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد کرمانشاه، کتابخانه دانشگاه پیام نور شهرستان پاوه و همینطور جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر مربوط به عوامل قدرت بازاریابی از پژوهش های بازاریابی و تحقیقات انجام شده و گردآوری و ترجمه مقاله ها استفاده شده است.
ساختار پرسشنامه
سؤالات پرسشنامه این پژوهش به دو دسته سؤالات عمومی و سؤالات تخصصی تقسیم می شوند که ۲۷ سؤال برای سنجش متغیرهای اصلی پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین (۷) سؤال نیز به منظور بررسی متغیرهای جمعیت شناختی پاسخگویان دررابطه با سن، جنس و میزان تحصیلات آنها ارائه شده است. پرسشنامه مبتنی بر مقیاس لیکرت پنج نمره ای است که از خیلی زیاد (۵) تا خیلی کم(۱) درجه بندی شده است.
جدول ۳-۲- ساختار پرسشنامه
متغییر
سؤالات
کانال توزیع
۱-۶
بتادین ۱۰% ممکن است در بیماران با صدمات شدید سر بهجای کلروهگزیدین استفاده شود ]۱۶[.
۲-۷. بررسی وکنترل فشار کاف لولهی نای و تراکئوستومی
هدف از پر کردن کاف امکان برقراری تنفس با فشار مثبت بدون اتلاف حجم جاری و جلوگیری از آسپیراسیون ترشحات دهان ومعده و عوارض متعاقب آن است ]۱۷[.
۲-۷-۱.صدمات نای بهعلت فشار بالای کاف لولهی نای
فشار کاف بیشتر از فشار پرفیوژن آرتریول ها موجب بروز صدمات ایسکمیک، آسیب، له شدگی ونکروز بافت نای می گردد. در بیماران ICU این مسئله جدیتر است چراکه بعضی از بیماران ممکن است دچار حملات افت فشار نیز شوند و پرفیوژن نای کمتر از حد عادی شود.
التهاب ساده، ایجاد زخم، خونریزی، تشکیل بافت نکروزه ، فیستول نای مری، تشکیل بافت اضافی، تنگی تراشه و انسداد، از صدمات تراشه به علت فشار بالای کاف لوله نای است]۱۷[.
۲-۷-۲. نرم شدگی غضروف نای
پرشدگی بیش از حد کاف و فشار طولانی مدت، باعث ضعف عضلات نای، نرم شدن غضروفها وگشاد شدگی تراشه در محل تماس کاف با تراشه می گردد، که برای جلوگیری از نشت، احتیاج به اضافه کردن حجم بیشتری از هوا به کاف است. که این موضوع باعث وضعیت خطرناک تبعیت نای از کاف و احتمال نرم شدگی غضروف نای می گردد. مطالعات نشان داده اند که بین فشارهای بالای ۲۵ تا ۳۰ میلیمتر جیوه و افزایش صدمات نای ارتباط مستقیم وجود دارد. فشار بیش از ۲۵ میلیمتر جیوه (حدود ۳۴ سانتی متر آب ) موجب آسیب به سیستم گردش خون نای می گردد. فشار بیش از ۵۰ میلیمتر جیوه قادر است در عرض ۱۵ دقیقه ایسکمی غیر قابل برگشت و تخریب لایه پوششی نای را در محل کاف ایجاد کند و پس از ۴۸ ساعت منجر به نکروز کامل گردد]۱۷[.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فشار کاف باید بین ۲۰ تا ۳۰ سانتی متر آب نگهداری شود؛ بعضی منابع بین ۲۵ تا ۳۰ و بعضی دیگر۲۰ تا ۲۵ ذکر کرده اند ولی حد اقل آن، ۲۰ سانتی متر آب است. باید به بیماران جدید بخصوص بیمارانی که از اتاق عمل یا اورژانس منتقل شده اند توجه خاصی داشته باشیم. درصورتیکه با فشار ۲۰ تا ۳۰ سانتی متر آب، هنوز نشتی داشته باشیم باید به پزشک اطلاع داده شود. فشار کمتر از ۲۰ سانتی متر آب باعث آسپیراسیون و ایجاد پنومونی وابسته به ونتیلاتور میگردد]۱۷و۱۶[.
۲-۸ .شستوشو و ضد عفونی دستها
روزانه هزاران نفر در دنیا بهعلت عفونت های ناشی از مراقبتهای درمانی میمیرند ودستها عامل اصلی انتقال میکروبها است وشستن یا ضدعفونی دستها مهمترین عامل در پیشگیری از انتقال میکروبهاست. ]۱۸[.
۲-۹. مراقبتهای پرستاری در پیشگیری از پنومونی وابسته به ونتیلاتور
۱-جلوگیری از انتقال آلودگی توسط دستها (دست شستن- ضدعفونی دست - پوشیدن دستکش ).
۲-تکنیک استریل در انجام پروسیجرها به خصوص در ساکشن لولهی تراشه یا تراکئوستومی.
۳-استفاده از لولهی تراشه با لومن ساکشن دار جهت ساکشن ترشحات ساب گلوت (باقی نماندن ترشحات در دهان وته حلق).
۴-تخلیهی ترشحات ته حلق ( به هنگام لوله گذاری یا خارج سازی آن، جابهجایی لوله و یا اندازهگیری فشار کاف ).
۵-لوله گذاری از طریق دهان (تاحد ممکن).
۶-لوله گذاری در شرایط استریل (استریل باقی ماندن لوله- پایین نرفتن ترشحات ).
۷-انجام تراکئوستومی در شرایط استریل.
۸-عدم تعویض مکرر لولههای خرطومی (تعویض موقع خرابی یا آلودگی و یا هر بیمار جدید ).
۹-استفاده از فیلتر مناسب و جلوگیری از حرکت آب به سمت بیمار و تخلیه بهموقع آب جمع شده در مدار.
۱۰- ماسک زدن در موقع قطع مدار ونتیلاتور.
۱۱- پیش گیری از زخمهای گوارشی.
۱۲- پیش گیری از ترومبوز وریدهای عمقی.
۱۳- سر تخت ۳۰ تا ۴۵ درجه، مگر در موارد ممنوعیت .
۱۴- چک کردن محل صحیح لوله معدی بهطور روتین .
۱۵- چک کردن حجم باقیمانده معدی بهطور روتین .
۱۶-دهانشویه منظم و موثر با کلروهگزیدین و مسواک مناسب .
۱۷-کم کردن روزانه آرامبخش ها و ارزیابی روزانه برای خارج سازی لولهی نای ]۱۷و۸و۲و۱[.
۲-۱۰. آموزش چهره به چهره وکارگاهی در پرستاری
آموزش فردی به صورت آموزش چهره به چهره از روشهای مستقیم و حضوری آموزش بوده و با انواع روشهای توضیحی یا عملی در محلهای مختلف و در فرصتهای متنوع قابل اجرا است. مزیت آموزش انفرادی آن است که میتوان با افراد بحث و گفتگو کرد و آنها را ترغیب نمود تا رفتار خود را دگرگون کنند. و کارگاه آموزشی روشی برای حل مسائل و مشکلات است؛ که در آن تعداد معدودی از افراد ( بین ۲۵ تا ۴۰ نفر) که به یک رشته یا موضوع خاص علمی، فنی و… وابستگی دارند در کنار یکدیگر قرار میگیرند و با حضور کارشناسان، موضوعات، مباحث و یا مسایل مشخصی را بهمنظور ارائه توصیهها یا پیشنهادهایی برای اقدامات و برنامههای بعدی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار میدهند. همکاری کامل تک تک شرکت کنندهگان ازطریق فراگیری بهصورت عمل و تجربه از خصوصیات کارگاه است ]۱۱[.
۲- ۱۱. جمع بندی
در این بخش تعریف پنومونیِ وابسته به ونتیلاتور، عوارض، شیوع، مرگومیر، راههای اصلی انتقال، اتیولوژی، پاتوفیزیولوژی، علائم و عوامل خطر آن، به اختصار توضیح داده شد. همچنین آخرین دست آوردهای مبتنی بر شواهد علمی در پیشگیری از VAP و تنظیم فشار کاف لولهی نای وضد عفونی دستها مطرح و در آخر، آخرین روشهای مراقبتهای پرستاری در پیش گیری از این بیماری بحث گردید و اما میزان رعایت جزئیات پیش گیری توسط پرستار چه قبل وچه بعد از آموزش سوالی است که ما در این پژوهش آنرا دنبال می کنیم.
۲-۱۲.مروری بر متون
در این بخش ابتدا متون مرتبط با گاید لاینهای پیشگیری از VAP و تایید آنها و سپس مطالعات مرتبط با آموزش پرستاران و نقش آن ها در پیشگیری از VAP بررسی می شود. اغلب مطالعات بهصورت یک مجموعهی نسبتا کامل VAP را بررسی نکرده بودند، بعضی فقط دانش پرستار را بررسی و بعضی از خودگزارشدهی و مشاهدهی عملکرد و یا یک یا چند عاملِ معدود در پیش گیری از VAP بهره جسته اند،که بطور خلاصه به آنها اشاره می شود:
مدنی و همکاران[۳] اثر بالا بودن سر تخت را درپیشگیری ازVAP در یک مطالعهی آینده نگر، در۳۶۰ بیمار ترومایی درسال۲۰۰۶ آزمودند و نتیجه گرفتند که بالا بردن سر تخت به اندازه ۳۰درجه به میزان معنی داری خطر آسپیراسیون ریوی و پنومونی را کم میکند]۱۹[.
نتیجه یک متا آنالیز از ۱۱ پژوهش، شامل ۳۲۴۲ بیمار که تهویهی مکانیکی دریافت میکردند،در سال ۲۰۰۷ نشان داد که ضد عفونی کننده های دهانی، مثل کلروهگزیدین، بهطور معنی داری شیوع VAP راکاهش میدهند]۲۰[.
تریک وهمکاران[۴]،در سال ۲۰۰۷ اثر سه ضد عفونی کننده دست را بهطور اتفاقی آزمودند و مشاهده کردند، میکروب های بیماری زا در گروهی که دستشان ضد عفونی نشده بود نسبت به گروهی که ضد عفونی شده بود ۱۰ برابر بیشتر می باشد]۲۱[.
مرکز مراقبت و حمایت های پزشکی[۵] اخیرا VAP را در لیست بیماریهایی قرار داده است که پیشگیری از آنها ضروری است(سال ۲۰۱۲). از نظر این مرکز، VAP باید پیشگیری شود چرا که خسارتهای آن قابل جبران نیست بهعنوان مثالی از عواقب آن، استافیلوکوک ارئوسِ مقاوم به متی سیلین را میتوان نام برد و اگر VAP پیشگیری نشود بیمارستانها باید یک ضایعهی بزرگ اقتصادی را تجربه کنند]۸[.
راهنمای بالینی پیشگیری از VAP بهصورت یک مجموعه در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و با بهره گرفتن از شواهد علمی، بارها آزمایش و تایید گردید. اجزاء مجموعهی ۲۰۱۰ پیش گیری شامل: بالا بردن سر، به میزان ۳۰تا۴۵ درجه، پیشگیری از ترمبوز وریدهای عمقی، پیشگیری از زخم های گوارشی، قطع و کم کردن روزانهی آرامبخشها، ارزیابی روزانه برای خارج سازی سریعتر لولهی تراشه وبهداشت روزانهی دهان با کلروهگزیدین می باشد. چندین محقق این مجموعه را آزمودند و دریافتند که شیوع VAP را کاهش می دهد]۲۳و۲۲و۸[.
واما در بحث آموزش پرستاران، در مطالعهی که حسنپور و همکاران در سال ۱۳۸۵ با عنوان تاثیر آموزش به روش یادگیری بر اساس حل مشکل وسخنرانی بر یادگیری، نگرش وعملکرد دانشجویان پرستاری انجام دادند، از۴۰ دانشجوی پرستاری که به دو گروه ۲۰ نفره تقسیم میشدند استفاده کردند و از سه پرسشنامهی، بررسی نگرش، بررسی یادگیری و چک لیست بررسیِ عملکرد استفاده نمودند و نتیجه گرفتند که یادگیری بر اساس حل مشکل تاثیر بیشتری دارد]۲۴[.
در پژوهشی که مهرعلی و همکاران در سال ۲۰۱۱ دربارهی میزان دانش مبتنی بر شواهد پرستاران در پیشگیری از پنومونی وابسته به ونتیلاتور قبل و بعد از آموزش در شهر کراچی پاکستان داشتند از گاید لاین ۲۰۰۳ مرکز پیشگیری وکنترل بیماری های امریکا(CDC)[6] جهت آموزش استفاده کردند ودانش پرستار را با ابزار پرسش نامه ، یک بار قبل از آموزش، بار دوم دقیقا بعد از آموزش وبار سوم یک ماه بعد از آموزش سنجیدند. در این پژوهش ۴۰ پرستار سنجیده،حداقل سابقه کار پرستار در ICU یکسال بعنوان معیار ورود،آموزش انجام شده۵ساعت و متوسط دانش پرستاران در قبل از آموزش نمره ۷، دقیقا بعد از آموزش ۹/۱۰ ویک ماه بعد از آموزش ۸/۹ گزارش شده است ]۹[.
در مطالعه برزیل که توسط مارتین و همکارانش در سال های ۲۰۰۷ و۲۰۰۸ ، تحت عنوان تاثیر آموزش بر فشار کافها دربخش مراقبت های ویژه انجام شده است، فشار کافها یک بار قبل از آموزش پرستاران بهصورت گذشته نگر ویک بار بعد از آموزش در شیفت های صبح، عصر وشب بهطور جداگانه جمع آوری گردیده است. از آزمون مجذور کای استفاده شد و محدودهی ۵% (P <0.05) بهعنوان تغییرات معنی دار وفشار بالاتر از ۳۰ سانتی متر آب بهعنوان فشار کاف نامناسب در نظر گرفته شده است.همچنین آموزش تئوری وعملی انجام شده در این پژوهش ۳۰ دقیقه گزارش شده است و نتایج بهدست آمده در این مطا لعه بهشرح زیر می باشد: میزان فشارهای نامناسب کاف در شیفت صبح، قبل از آموزش ۹.۲% در حالی که بعد از آموزش به ۷.۶% و در شیفت عصر و شب نیز به همین ترتیب از ۱۱.۹% به ۴.۱% و از ۱۳.۷% به ۵.۲% کاهش پیدا کرده بود. که تغییرات در شیفت عصر وشب معنی دار ولی در شیفت صبح معنی دار نبود]۱۰[.
در مطالعه ی قندیل وطنطاوی درسال ۲۰۱۱ که در کشور مصر تحت و عنوان تمرینات عملی که در حال حاضر پرستاران در پیشگیری از پنومونی وابسته به ونتیلاتور دارند، انجام شده است .بر روی ۱۵۰ پرستار از شش ICU مختلف با بهره گرفتن از دو ابزار پرسش نامهی خودگزارش دهی و چک لیستِ مشاهده،اطلاعات مربوط به پیش گیری از پنومونیِ وابسته به ونتیلاتور توسط پرستار با دو ابزار فوق در یک مقطع زمانی جمع آوری وشش ICU جراحی،عمومی،مغزواعصاب،داخلی،ریه وکبد با هم مقایسه شده اند.در این مطالعه از راهنمای بالینی CDC استفاده شده است ومواردی مانند:شستن دست ،پوشیدن دستکش،ساکشن ته حلق،درجه سرتخت و مسواک زدن بررسی شده است. در این مطالعه، دانش پرستار لحاظ نشده بود و آموزش نیز وجود نداشت. همچنین در این مطالعه ۳/۵۳ % از پرسنل گفتهاند که همیشه در انجام امور بیماران دست شان را میشویند،۴۷%گفته اند که ساکشن ته حلق را قبل از خارج سازی لوله نای انجام می دهند،۳۹%سرتخت را بالا قرار می دهندو۳۳% هر ۸تا۱۲ ساعت یکبار بیمارشان را مسواک می کنند.]۲۵[.
در مرور متون ، مطالعهی خارجی یا داخلی که آموزش پرسنل در پیشگیری از VAP را دقیقا در دو گروهِ چهره به چهره یا کارگاهی مقایسه نماید ،یافت نشدوهمانطور که اشاره شد اغلب مطالعات انجام شده در این زمینه، بهصورت یک مجموعهی نسبتا کامل VAP را بررسی نکرده بودند، واما در مطالعه حاضر سعی شد از یک مجموعهی نسبتا کامل، یعنی دانش، خودگزارشدهی و مشاهدهی عملکرد استفاده گردد،تا عوامل موثر بر VAPکه مرتبط با پرستاران می باشد مانند انجام ساکشن ،بالا بودن سر تخت، دست شستن ، فشار کاف و… در دو گروه ، قبل وبعد از آموزش مقایسه شود.این در حالی است که هنوز بسیاری از عوامل مرتبط با VAP در کنترل قرار نگرفت.
فصل سوم
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱. اهداف
۳-۱-۱.هدف کلی
مقایسهی تاثیر آموزش راهنمای بالینیِ پیشگیری از پنومونی وابسته به ونتیلاتور به دو روش چهره به چهره وکارگاهی بر دانش و عملکرد پرستاران.
۳-۱-۲.اهداف جزئی شامل
- مدل کالایی: قیمت گذاری منابع برابر
- مدل قیمت ارسال شده: قیمت گذاری متنوع برای روشها و ساعتهای مختلف استفاده
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
- مدل چانه زنی: قیمت گذاری اولیه توسط سرویس دهنده و چانه زنی تا رسیدن به قیمت توافقی
۲- استراتژی مبتنی بر مزایده شامل:
- تعداد شرکت کنندگان : انتخاب نوع مزایده (فروش، خرید، دو طرفه و …) بر اساس تعداد شرکت کنندگان (پیشنهاد دهدگان)
- مبتنی بر شفافیت اطلاعات : انتخاب روش ارائه اطلاعات به سایر شرکت کنندگان از قبیل روش کاملاً شفاف ، روش مهر و موم شده و …
- روش مزایده ترکیبی: ارائه پیشنهادها به صورت ترکیبی از چند پیشنهاد برای انواع منابع. به عنوان مثال مشتری یک پیشنهاد برای ترکیبی از Network,Storage,Ram,Cpu ارائه میکند.
زمان بندی اجرای کارها مبتنی بر مدلهای ابتکاری نیز به طور عمده شامل روشهای ایستا و پویا میباشند. از روشهای ایستا برای زمانی که مجموعه کارهایی که بایستی زمان بندی شوند از قبل مشخص باشند استفاده میشود و از روشهای پویا نیز برای زمانی که کارها به صورت بر خط وارد میشوند استفاده شود
استراتژیهای ایستا:
از معروفترین الگوریتمهای ارائه شده در این گروه میتوان به OLB,MET,MCT,MIN-MIN,MAX-MIN, GA, SA, Tabu,A* , …. اشاره کرد بر اساس ارزیابی صورت گرفته در در زمانی که ماشینها سازگار باشند الگوریتم GA بهترین جواب MET و بدترین جواب را میدهد.
و برای ماشینهای ناسازگار ، A*,GAبهترین راه حل و OLB بدترین است . به طور کلی الگوریتمهای Min-Min, A*, GA را میتوان به عنوان مورد اعتماد ترین روشها در ارائه کمترین Makespan معرفی کرد.
استرتژی های پویا :
اینگونه الگوریتمها را میتوان در دو گروه Online و Batch گنجاد، درحالت Onlineکلیه کارها به صورت برخط زمان بندی میشوند و هر کار پس از دریافت توسط زمان بند به یکی از منابع سپرده میشد در حالت Batch کارها به صورت گروهی زمان بندی میشوند و گروهها با یک وقفه کوتاه به منابع مربوطه سپرده میشوند.
Online-Mode: الگوریتمهای KPB ,SA, MCT, MET, OLB در این گروه قرار میگیرند.
:Batch - Mode الگوریتمهای Suffrage, Max-min, Min-Min از این دسته میباشند.
با توجه به مواردی که ذکر شد، در این مقاله موضوع اختصاص منابع با بهره گرفتن از تئوری بازیها و مذاکره عاملها در یک محیط چند عاملی پیشنهاد میشود. در مدل پیشنهادی ما هر عامل به دنبال حداکثر کردن میزان سودمندی مورد انتظار خود است و سرویس دهنده ابری نیز به عنوان محیط قصد دارد علاوه بر حفظ حالت سیستم در تعادل نش میزان استفاده از ابر را به حداکثر برساند.
فصل سه
کلیات تحقیق
زمانبندی کار برای پردازش ابری بر اساس الگوریتم ژنتیک چند هدفه
۳-۱ خلاصه
محاسبات ابری در حال ظهور محیط محاسبات با کارایی بالا با مقیاس بزرگ، مجموعه ای ناهمگن از سیستمهای مستقل و معماری محاسباتی قابل انعطاف است. به منظور بهبود عملکرد کلی محاسبات ابری، با قید زمان پایان ، یک مدل زمان بندی کار برای کاهش مصرف برق سیستم محاسبات ابری و بهبود سود از ارائه دهندگان خدمات تأسیس شده است. برای مدل زمانبندی ، یک روش حل مبتنی بر الگوریتم ژنتیک چند هدفه (MO-GA) طراحی شده است و تحقیق بر روی قوانین جداسازی (رمزنگاری)، دستورات کراس آور، دستورات انتخاب و استفاده از روشهای مرتب سازی راه حلهای پارتو (یکی از روش های سرویس saas می باشد) متمرکز شده است. با بهره گرفتن از پلت فرم شبیه ساز ، متن باز ، ابر CloudSim ، در مقایسه ای که با الگوریتمهای زمان بندی موجود گرفته شده ، نتایج نشان میدهد که الگوریتم پیشنهادی میتواند یک راه حل بهتر را به دست آورد، و تعادلی را در عملکرد از اشیا متعدد فراهم میکند.
مقدمه
محاسبات ابری، رویای طولانی ایجاد شد، که “محاسبات رایانه ای را به عنوان یک ابزار"، به عنوان یک الگوی جدید در محاسبات توزیع ، در مقیاس اقتصادی بزرگ دیده شود ، در حال ظهور است که در آن یک مجموعه بسیار مقیاس پذیر، ناهمگن، مجازی، و تنظیم و پیکر بندی قابل تغییر با منابع محاسباتی بالا (به عنوان مثال، شبکه، ذخیره سازی، واحد محاسبات، برنامههای کاربردی، دادهها) را میتوان به سرعت ایجاد نمود. از لحاظ اقتصادی، مشتریان تنها استفاده از آنچه که به آن نیاز دارند، و تنها برای آنچه که در واقع استفاده می کنند هزینه آن را پرداخت می نمایند . منابع از طریق اینترنت در دسترس است از ابر در هر زمان و از هر مکان داده ها قابل دیدن هستند با این حال، مراکز دادهها ، از بخش قابل توجه و رو به رشد انرژی روبرو است ، یک مرکز داده به طور متوسط انرژی تا حد ۲۵۰۰۰ خانوار مصرف می کند . بنابراین، محاسبات انرژی مورد نیاز برای سیستم محاسبات ابری بسیار مهم است.
در خواستهای کارهای مختلف در طول زمان برای استفاده از منابع ، در نوسان است. سیستم زمان بندی کار، که تخصیص منابع به صورت کارامد به درخواست های مورد نیاز که تحت قوانین از موافقتنامه سطح (SLAs) دارای یک طرح بنیادی در دستیابی به عملکرد بالا در محاسبات ابری و بهبود بار منابع ، تعادل، امنیت، قابلیت اطمینان و کاهش انرژی و مصرف کل سیستم است. با این حال، دارای یک مشکل بزرگ برای طراحی الگوریتم زمان بندی کارآمد و پیاده سازی در ابر محیط محاسباتی است.
برای کاهش مصرف انرژی، Pinheiro و همکاران. پیشنهاد یک مدل برای به حداقل رساندن مصرف انرژی در یک خوشه بندی ناهمگن ،گره های محاسباتی چند سرویسه به وب سایت ها در یک دوره ، با نظارت بر بار منابع و تصمیم گیری در تغییر وضعیت گره ها به روشن / خاموش کردن آنها برای به حداقل رساندن مصرف برق به طور کلی اقدام کردند.
در کار دیگریRaghavendra و همکاران. با ترکیب و اکتشاف پنج سیاست مختلف در زمینه مدیریت انرژی و توان ، مشکل را از نظر تئوری کنترل کنند ، اما سیستم نتوانست به کنترل متغیر برنامههای مختلف را در راستای SLAs به صورت عملی دست یابد ؛
لی و همکاران. پیشنهاد دو الگوریتم بر اساس مدل قیمت گذاری، با بهره گرفتن از به اشتراک گذاری پردازنده به منظور تعادل بین سود و منابع استفاده کردند ؛
همچنین Gang و همکاران به پیشنهادهای برنامه نویسی الگوریتم ژنتیک خطی، با هدف ایجاد بهترین برنامه در ابزار شبکه با به حداقل رساندن هزینههای ترکیبی از تمام کاربران در یک روش هماهنگ پرداختند.
همه روشهای ذکر شده در بالا در نظر گرفتن بازدهی بیشتر یا کم کردن انرژی در مطالعه خود اقدام نمودند ، اما رابطه ای بین آنها نیست . برای غلبه بر کاستی الگوریتمهای فوق، در این مقاله، ما در ابتدا به ایجاد یک مدل برنامه ریزی ماکروسکوپی با شناخت و تصمیم گیری اجزاء محاسبات ابری پرداخته ایم ، که مورد نیاز کارهای مختلف و شرایط زیرساختهای محاسباتی در نظر گرفته شده ، و سپس یک زمان بندی کار پیشنهاد الگوریتم بر اساس الگوریتم ژنتیک چند هدفه (MO-GA)، با توجه به مصرف انرژی و سود حاصل از ارائه دهندگان خدمات، و ارائه یک مکانیزم انتخاب پویا ، از طرح برنامه ریزی مناسب برای کاربران با توجه به زمان واقعی مورد نیاز هر کار ، ایجاد کردیم ؛
۳-۳ مدل زمانبندی کار
در پردازش ابری درخواست خدمات خواستههای منابع ناهمگن هستند به همین دلیل برخی از خدمات ممکن است پردازنده را بیشتر مصرف نمایند و برخی دیگر ورودی/خروجی را . منابع ابر مورد نیاز باید به صورتی اختصاص داده شود که نه تنها برای راضایت از کیفیت سرویس (QoS) مورد نیاز از طریق SLAs مشخص شده توسط کاربر بهترین درجه را کسب نماید ، بلکه به کاهش مصرف انرژی و بهبود انرژی مصرفی حاصل از ارائه دهندگان خدمات باید در بهینه ترین مرحله قرار بگیرد.
۳-۴ مدل معماری
شکل ۱ نشان میدهد که عملکرد مدل معماری به این صورت است که در حال ایجاد یک زمانبندی است ، توابع جزئیات از اجزای اصلی به شرح زیر معرفی شده است: مولفه شناخت درخواست ، از نیازهای ویژه ای برای کسب و کارهای مختلف به طور کامل آگاه میشود ، که ممکن است شامل محاسبات، ذخیره سازی و ارتباطات مورد نیاز برای محاسبات، قانون ورود و شرایط همزمانی ، امنیت و نیازهای حفظ حریم خصوصی، کیفیت سرویس از خدمات و غیره باشد؛
مؤلفه سرویس تجزیه درخواست(Service decomposition component) خدمات را به سطح متفاوتی از تجزیه کردن دانه ای( granularities ) با تنظیمات مختلف پردازنده. در مرحله بعد ،مدیریت وظایف( Task Manager ) را خواهد بود که با بهره گرفتن از یک راه حل مؤثر، وظیفه بهینه سازی منابع مورد نیاز هر یک از تجزیه کردن دانه ای و تحلیل و نگاشت برای پردازندههای مورد نیاز می باشد.
همچنینTask Manager مسئول مدیریت وضعیت کار (شروع، توقف، لغو …) ، تعیین توالی برنامه ریزی و تخصیص منابع برای درخواست و تخصیص منابع مناسب برای هر کارکه به الگوریتم زمان بندی کمک می کند را دارد.
مؤلفه شناخت منابع[۳۷] نقش مدیریت منابع در دسترس را بازی می کند ، نظارت بر عملکرد منابع، بهینه سازی پویا از استراتژی برنامه ریزی و اطلاع رسانی خطا از دیگر وظایف این بخش خواهد بود.
شکل ۳- ۱ عملکرد مدل معماری
۳-۵ مسله فرمول بندی
مدل ما، یک برنامه ابری تشکیل شده است از مجموعهای از موارد کاری و یا کارهایی که انجام یک کار محاسبات پیچیده با بهره گرفتن از منابع موجود در ابر ایجاد شده است ، و در مجموعه A (a۱,a۲,a۳,….,an) دستهای از برنامههای کاربردی در یک دوره وارد شده است. در طی فرایند زمان بندی، درخواست دهنده درخواست خدمت در برای نرمافزار بهصورت ai(۱<=i<=M)ارسال نماید ، با منابع مورد نیاز که نمایش دهنده منابع آنها (Ti,Ni,di)، که در آنTi آن را نشان دهنده زمان رزرو از نرمافزار برای ماشینهای مجازی (VMS)، که در آن عناصر محاسباتی بهصورت مجازی در ابر رایانه با بهره گرفتن از فنّاوری مجازی سازی هستند ،Ni تعداد VM ها مورد نیاز برای ai و di خط مرگ یک برنامه است که پس از آن برنامه با شکست مواجه میشود . مشکل نیاز به حل برای این الگوریتم این است که چگونه به برنامه اینM برنامه به N ابر داده شده که تابع هدف ما بهصورت مطلوب باشد. که در آن، N ابر توزیع شده در مناطق جغرافیایی مختلف در سراسر جهان معمولاً ناهمگن هستند ، در حالی که در یک VM همه ابرها با تکنیکهای مجازی سازی همگن در نظر گرفته.
۳-۶ تابع هدف
فرض کنید قرار است برنامه ai زمانبندی شده و اجرا بر روی ابر Cj و Pj قدر هر VM در ابر Cj خواهد بود و سپس انرژی اجرای آن از قرار زیر خواهد بود .
و میزان بهرهوری آن برابر خواهد بود با :
که در آن pr قیمت واحد خدمات به ai خواهد بود و Coij هزینه ارائه دهنده برای اجرای ai خواهد بود .
و در انتهای کار باید داشته باشیم
که در کل E و R به ترتیب مصرف انرژی و سود حاصل از M برنامه در N ابر خواهد بود.
۳-۷ زمانبندی الگوریتم MO_GA
مقداردهی اولیه جمعیت
<< 1 ... 411 412 413 ...414 ...415 416 417 ...418 ...419 420 421 ... 477 >>