گفتار اول: تعاریف طواری
بند اول: تعریف لغوی:
طواری جمع مکسر از واژه طاری است؛ طاری صفت بوده ،واژه (طواری)[۱] در فرهنگ لغت، به معنای «ناگاه در آینده»،«ناگاه روی داده»،«عارض و گذرنده» . و «داهیه»،«حادثه» و «مصیبت» آمده است[۲].
بند دوم: تعریف اصطلاحی
برخی تعاریف اصطلاحی که نویسندگان حقوق برای این واژه آورده اند، بدین شرح است:
«گاهی در طی دادرسی، موانع و ایراداتی مطرح میشود که مانع از رسیدگی و قطع و فصل دعوا به روال معمولی میگردند. در این صورت دادرس و اصحاب دعوا باید آن موانع و ایرادات را از سر راه خود بردارند تا بتوانند به رسیدگی ادامه داده و دعوا را فیصله دهند این موانع و ایرادات را طواری دادرسی میگویند.»[۳]
«طواری دادرسی به پدیدهای گفته میشود که معمولاً بی آنکه انتظار آن رود، در ارتباط با دادرسی و در جریان آن ممکن است بروز نماید و معمولاً صدور رأی قاطع در دعوا موکول به تصمیمگیری نسبت به آن ها میشود.»[۴]
هرچند طواری ناشی از ادله، از طواری دادرسی خارج نیست، اما برای تعریف آن میتوانیم با حذف واژه«جریان دادرسی» ویا «دعوا» در هریک از تعاریف مذکور، به تعریف جامعی دستیابیم. به عنوان مثال، در تعریف طواری ناشی از اقرار، میتوانیم طواری ناشی از این ادله را به خصوصیت خاص بودن آن از عمومیت طواری دادرسی خارج نماییم.
. بنابرین، میان معنای طاری و حادث تفاوت وجود دارد به نحوی که حادث اتفاقی است که مورد توقع میباشد ولی، طاری اتفاقی است که متوقع نیست. درهرصورت، می توان طاری را به« امر ایجادی غیر متوقع» تعریف نمود. معنای اصطلاحی طواری دادرسی نیز از معنای لغوی خود چندان دور نیفتاده است .طواری دادرسی در اصطلاح عبارت است کلیه رویدادهایی که در جریان دادرسی ممکن است اتفاق بیفتند. پیش از این تأکید شد که «جریان عادی دادرسی» مراحل مختلفی دارد که با تقدیم دادخواست شروع می شود . امر طاری آن اتفاقی است که الزاماًً در این جریان مطرح نمی شود بلکه به طور اتفاقی در دادرسی حادث میگردد. در اهمیت طواری دادرسی همین بس که توانایی وکلای حرفه ای دادگستری با بررسی مهارت آنان در استفاده از طواری دادرسی مشخص می شود .طواری دادرسی ممکن است ناشی از دعوای اصلی مانند ایرادات باشند و یا ناشی از درخواست تأمین در دعوای اصلی . همچنین ممکن است این طواری خارج از دعوای اصلی مطرح شوند مانند طواری ناشی از طرح دعوای جدید و یا از نوع طواری باشند که خارجی و شخصی هستند .
بند سوم:تعریف توقیف
توقیف مصدر باب تفعیل و از ریشه وقف است و در لغت به معنای بازداشت و بازداشتن و به طور کلی به معنای سلب آزادی از شخص یا مال او با حالت انتظار ترخیص است که در صورت اول توقیف شخص، و در صورت دوم توقیف مال صدق میکند[۵] .و در اصطلاح آیین دادرسی مدنی توقیف عبارت است از صیانت مال از افراط و تفریط و انتقال علیه مالک ، و برخی دیگر از حقوق دانان توقیف را به معنای نگهداری و جلوگیری از نقل و انتقال مال و تضییع و تفریط آن توسط مالک به حکم قانون یا مقام صلاحیتدار تعریف نموده اند[۶].
بند چهارم: تعریف تأخیر
تأخیر در لغت به معنی عقب انداختن و دیر کردن است و در اصطلاح ، تأخیر به معنی عقب انداختن و با فاصله انجام دادن اجرای حکم و عملیات اجرایی است. تأخیر عملیات اجرایی یکی از قرار های موقتی است که به حکم قانون یا به دستور مراجع قضایی صادر می شود.و به موجب آن پیش از شروع یا پس از شروع عملیات اجرایی، زمان اجرای حکم را برای زمان دیگر با تحقق وضع یا حالتی موکول می کند.
بند پنجم: تعریف تعطیل
تعطیل در لغت به معنای دست کشیدن و در اصطلاح اجرای احکام به معنای اجرا نکردن بدون سبب و جهت قانون است که فقط بنا بر تقاضای محکوم له ممکن است صورت بگیرد . و برخی دیگر از حقوق دانان بر این عقیده هستند که تعطیل وقتی است که جهت خاص قانونی برای توقیف وجود نداشته و محکوم له صلاح میداند مدتی اجرا را تعطیل نماید[۷].با این وجود ، اگر محکوم له بنا به جهاتی از قبیل وجود مذاکره اصلاحی و مانند آن بخواهد حکم تا حصول نتیجه اجراء نشود ، باید مراتب را کتبا به دایره اجرا تسلیم دارد.
گفتار دوم: طواری غیر مربوط به ادله
بند اول: ایرادات، رد دادرس، احاله پرونده و تامین اتباع بیگانه
الف: ایراد مرور زمان
بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی ، شورای نگهبان اقدام به بررسی قوانین از حیث مغایرت با شرع اسلام نمود و در همین راستا قوانینی کلا” یا جزا” نسخ گردیدند و از جمله مواد ۷۳۱ تا ۷۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی سابق که مربوط به «مرور زمان» در دعاوی بود را نسخ کردند و به آثار آن در قانون مذکور پایان دادند به گونه ای که تا سال۱۳۷۹ که قانون جدید به تصویب رسیده باب مرور زمان تعطیل بود و در قانون جدید نیز ذکری از آن به میان نیامد و مبحث آن حذف گردید.بر خلاف قانون آیین دادرسی در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ قانونگذار در قانون آیین دادرسی در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ با تفاوتهایی نسبت به آیین دادرسی کیفری سابق مرور زمان را احیا نمود و در قانون مجازات اخیر تصویب نیز مجددا” به آن پرداخته شده است .
ساده ترین تعریف از مرور زمان این است مرور زمان عبارت از گذشتن مدتی است که پس از آن، دعوا به شرط ایراد خوانده، شنیده نمیشود[۸].ایراد مرور زمان موکول به طرح آن از سوی مدعیعلیه است و اگر خوانده دعوا این ایراد را مطرح نکند، دادگاه حق ندارد با استناد به مرور زمان از رسیدگی خودداری نماید و مکلف است به دعوا رسیدگی کند[۹]. باب یازدهم قانون قدیم آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸، از ماده ۷۳۱ تا ۷۶۹، به مسأله «مرور زمان» اختصاص یافته بود. پس از پیروزی انقلاب، شورای نگهبان مواد ۷۳۱ به بعد قانون مذبور را درباره مرور زمان مخالف با موازین شرع تشخیص داد. با انتشار نظر شورای نگهبان، دادگاهها رفته رفته از پذیرش ایراد مرور زمان خودداری نمودند و مواد فوقالذکر عملاً به حالت متروک در آمد. در قانون جدید آیین دادرسی مدنی مرور زمان و ایراد آن پیشبینی نگردید و در نتیجه صدور قرار عدم استماع دعوا به سبب شمول مرور زمان طبق قانون جدید منتفی میباشد[۱۰]. ایراد مرور زمان با ایراد زمان اقامه دعوا که اصطلاحاً مهلت خوانده میشود تفاوت دارد. در ایراد مرور زمان دادگاه صرفاً دعوای طرح شده را نمیشنود ولی حق ماهوی مبنای دعوای خواهان باقی است و اگر خوانده به میل خود آن را ایفا کند نمیتواند آن را پس بگیرد. اما ایراد زمان اقامه دعوا نسبت به اصل ماهیت حق مورد ادعا مطرح میشود که مطالبه آن در قانون مقید به مهلت خاصی است. مثلاً طبق قانون آیین دادرسی مدنی زمان تجدیدنظرخواهی ۲۰ روز پس از ابلاغ رأی دادگاه بدوی قرار داده شده است و از این رو اگر تجدیدنظرخواه در روز بیست و دوم جهت تجدیدنظرخواهی به دادگاه مراجعه کند با ایراد زمان اقامه دعوا مواجه میشود[۱۱]. به همین دلیل، برخلاف ایراد مرور زمان که طرح آن از سوی خوانده امکانپذیر است، در ایراد مربوط به مهلت، دادگاه مکلف است، حتی بدون ایراد و اعتراض خوانده، به آن توجه نموده و رأی لازم را صادر نماید[۱۲].