بعضی از دانشمندان و فیلسوفان تربیتی امروز با تکیه بر علم تجربی و علم مداری و اندیشههای الحادی از رهنمودهای منابع آسمانی و وحی الهی محروم شدهاند و نظام تربیتی با مشکلاتی روبروشده است. لذا یک نظام آموزش اخلاقی مبتنی بر علم و وحی و جامع و فراگیر برای نجات جامعه بشری ضرورت پیدا میکند. در مکتب اسلام که هدف اصلی در آن یکتاپرستی و خدا پرستی میباشد، اخلاق جزیی از دین است و مبانی، اصول و روش خود را از دین میگیرد، بنابرین بررسی مفاهیم اخلاقی در این منبع آسمانی دین اسلام ضرورت پیدا میکند تا با سرلوحه قرار دادن این مفاهیم به تربیت اخلاقی ای بپردازیم که هدف نهایی آن رسیدن به قرب الی الله میباشد.
۴٫۱٫ اهداف تحقیق
هدف کلی:
بررسی محتوایی مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم و کاربردهای آن در طراحی یک نظام تربیتی آموزشی
اهداف جزئی:
به کاربستن این مفاهیم برای طراحی یک نظام آموزش اخلاقی
۵٫۱٫ سوالات تحقیق
۱٫ مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم کدامند؟
۲٫چگونه می توان از این مفاهیم برای طراحی یک نظام آموزش اخلاقی استفاده کرد؟
۳٫با توجه به مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم عناصر تربیت اخلاقی (اهداف، مبانی، روش ها …….)کدامند؟
۶٫۱٫ تعریف اصطلاحات
۱٫۶٫۱٫ اخلاق:
” واژه اخلاق جمع خُلق و خَلق است و در لغت به معنی مفاهیم خوی ها، طبیعت باطنی، سرشت درونی، طبع، مروت، خوشرفتاری” (دهخدا، ۱۳۵۷)
“برخی از لغت شناسان معتقدند خَلق و خُلق هر دو به یک معنا است لکن خَلق به هیئت ها و شکل ها و صورت هایی اختصاص دارد که به وسیله ی چشم قابل دیدن هستند و خُلق به خوی و سجایایی که با بصیرت و دیده درک می شود اطلاق می شود”(راغب اصفهانی، ج ۱، ۱۴۱۶ ق : ۲۹۷)
۲٫۶٫۱٫ قرآن:
“قرآن کتاب اصلی دین اسلام است ،این کلام الهى را خداوند به تدریج بر حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) خاتم پیامبران به زبان عربى و لهجه ى قریش، نازل کردهاست”.(علامه عسگری،ج۱،۱۴۱۶ق : ۲۶۱)
قرآن اصلیترین منبع وحی در اسلام به شمار میآید و به زبان عربی است. کلمه قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره میکنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد.(ویکی فقه)
۳٫۶٫۱٫ تربیت:
“تربیت، دگرگون کردن گام به گام و پیوسته هر چیز است تا آنگاه که به انجامی که آن را سزد برسد.”(راغب اصفهانی، ج ۱، ۱۴۱۶ ق۱۸۴)
“تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود”.(دلشاد تهرانی ،۱۳۷۷:۲۴)
۴٫۶٫۱٫ نظام تربیتی:
“مجموعه گزاره ها و اندیشههای منظم و سازمان یافته درباره تربیت که از مبانی، اصول، اهداف و روش های تربیتی شکل گرفته است”.(خسرو پناه ،۱۳۸۱: ۲۲)
۵٫۶٫۱٫ تربیت اخلاقی:
“تربیت اخلاقی ناظر بر پرورش استعدادهای روحی و اخلاقی است که مشتمل بر اصلاح درون و تهذیب نفس میباشد و مقدم بر آموزش های فکری است”.(سادات،۱۳۸۰: ۲۴)
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۱٫۲٫ مقدمه :
علم اخلاق از جمله دیرینه ترین دانش های بشری است، چراکه از دیرباز دغدغه بشر بوده است و در کهن ترین متونی که از فرهنگ های مختلف بر جای مانده نیز با آموزه های اخلاقی مواجه میشویم توصیه ها و دستورات فراوانی که از حکما و فرزانگان درباره رفتارهای درست و نادرست و خصلت های خوب و بد رسیده، همه گویای سابقه دیرینه این دانش است و در تعریف و توصیف این واژه، ادبا، فلاسفه، عرفا و سایر اندیشمندان سخن گفته و هر یک به قدر وسع و به تناسب دریافت شخصی خود به ارائه تعاریف متنوع پرداختهاند. در ادامه میکوشیم تا با بهره گرفتن از دیدگاه صاحب نظران مختلف به تبیین کلمه اخلاق بپردازیم.
۲٫۲٫ تعریف مفهوم اخلاق:
واژه اخلاق جمع خُلق و خَلق است و در لغت به معنی “مفاهیم خوی ها، طبیعت باطنی، سرشت درونی، طبع، مروت، خوشرفتاری” (دهخدا، ۱۳۵۷)
ابوعلی ابن مسکویه که از عالمان پیشین است در تعریف علم اخلاق چنین میگوید: “خُلق همان حالتی است که برای نفس انسانی حاصل میگردد که نفس را به جانب افعال آن و بدون تفکر و تأمل به سوی کارهایی تحریک و فرا میخواند” (ابن مسکویه، ۵۱:۱۴۱۵) “در آن هیئت نفسانی و حالت راسخه ای که خُلق نامیده می شود، اگر کانون افعال نیکو باشد، آن را خُلق حَسَن و اگر مصدر اعمال زشت باشد، آن را خُلق قبیح مینامند” (همان؛ ۲۵)
خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کتاب اخلاق ناصری بیان کردهاست:
“خلق ملکه ای نفسانی است که باعث صدور افعال بدون فکر و تأمل است و در حکمت نظری روشن شده است که از کیفیات، آنچه به سرعت از بین می رود، آن را حال خوانند و آنچه زوال آن به کندی باشد، آن را ملکه گویند. پس ملکه کیفیتی بوَد از کیفیات نفسانی و این ماهیت خُلق است”. (طوسی؛۱۳۶۴؛۱۰۱)
فیض کاشانی در کتاب المحجه البیضاء نیز علم اخلاق را علمی می دانند که :”به کمک آن از حالات مختلف قلب اطلاع حاصل می شود که برخی از آن ها پسندیده است، مانند صبر، شکر، اخلاص و شماری دیگر مذموم و قبیح است مانند حد و خیانت”. (فیض کاشانی؛ بی تا: ۳۱)
۳٫۲٫ دیدگاه ها و مکاتب موجود در مورد اخلاق :
امروزه علم اخلاق دارای شاخه های متعددی است که هر بخش با رویکرد خاص به توضیح و تبیین علم اخلاق می پردازد که عمدتاًً در سه شاخه اصلی طبقه بندی میشوند:
۳٫۲٫ ۱٫ اخلاق توصیفی [۱]
۳٫۲٫ ۲٫ اخلاق هنجاری [۲]
۳٫۲٫ ۳٫ فرا اخلاق [۳]
۳٫۲٫ ۱٫اخلاق توصیفى
اخلاق توصیفى چیزى است که جامعه شناسان، روانشناسان، مورخان و انسان شناسان به آن مىپردازند، در اینجا تنها به گزارش، توصیف وتبیین پرداخته مىشود و از هر گونه توصیه یا امر و نهى پرهیز مىگردد. در اخلاق توصیفى به اخلاق ملتها و اقوام مختلف و حتى اخلاق نحل توجه مىشود و مسایل و نظامهاى پذیرفته شده از سوى آن ها توصیف و تبیین مىگردد. مثلاً مسائل اخلاقی را از دیدگاه اسلام یا مسیحیت بررسی میکند؛ گزاره هایی مانند «عدالت خواهی خوب است»، «دروغگویی بد است»، «کمک به مستمندان وظیفه ماست» و «سقط جنین ناصواب است» بیانگر این توصیف است. اگر چه ممکن است از سوی بعضی از دیدگاه های فرهنگ غرب، نظری متناقض با این گزاره ها ابراز گردد. هر گزاره اخلاقی را که در صدد توصیف اخلاقی یک فعل انسانی، از نظر یک شخص خاص، یک قوم خاص و یا به طور کلی، از یک دیدگاه خاص است، اخلاق توصیفی مینامند.( پالمر، ۱۹۹۵: ص ۱۱)