لوب (۲۰۰۴) معتقد است سبک های قدیمی رهبری برای عصر حاضر مفید نیست. گونه ای از رهبری نیاز است که به کمک آن بین اهداف سازمان و نیازهای کارکنان تعادل ایجاد شود. هیل (۲۰۰۸)، معتقد است که مفهوم رهبری خدمتگزار مدل های سنتی مدیریت را کاملاً واژگون کرده و موجب تغییر در فلسفه مدیریت و رهبری شده است. ایده و مفهوم رهبری خدمتگزار، اولین بار در نوشته های رابرت گرینلیف (۱۹۰۴-۱۹۹۰) ذکر شده است. ایده رهبری خدمتگزار در دهه ۱۹۶۰ پس از خواندن رمان کوتاه هرمانهس (Herman Hess) با نام سفر به شرق در ذهن گرینلیف شکل گرفت. رمان، افسانهگروهی از افراد بود که در طلب معنویت راهی سفر به شرق بودند. بعد از خواندن این داستان، گرینلیف نتیجه میگیرد که معنای اصلی داستان آن بود که رهبری با عظمت از طریق خدمت کردن به دیگران تجربه و حاصل می شود. این حقیقت سادهای است که در عمق مفهوم این رهبری باشکوه نهفته است. رهبری که انگیزه اولیه دارد تا مشتاقانه به دیگران کمک کند.
گرینلیف در سال ۱۹۷۶ کتاب «خدمتگزار در نقش رهبر» را منتشر کرد که میتوان آن را از جمله اولین جزوات و کتب منتشر شده در زمینه رهبری خدمتگزار دانست. وی در این کتاب، درباره تعریف رهبری خدمتگزار می نویسد که رهبری خدمتگزار با حس طبیعی فردی آغاز می شود. یعنی فردی که تمایل ذاتی به خدمت دارد. این انتخاب آگاهانه فرد را مشتاق میکند تا دیگران را هدایت نماید. زمانی که به افراد خدمت می شود، آن ها با دریافت خدمت سالم تر، خردمندتر، آزادتر و دارای استقلال بیشتر شده و حتی دوست دارند که خودشان هم خدمتگزار شوند و به این ترتیب نتایج برجسته و باشکوهی در جامعه پدید میآید و افراد جامعه سود میبرند (اندرسون[۷]، ۲۰۰۹؛ ۶). انگیزه اولیه برای رهبری خدمتگزار تمایل خدمت به دیگران به طور مؤثر جهت رسیدن به اهداف گروهی است. رهبران بزرگ برای برآورده کردن نیازهای کارکنان همچون فردی خدمتگزار عمل میکنند. رهبران خدمتگزار باور دارند که خدمت کردن به دیگران باشکوه ترین و بهترین پاداش رهبری است. رهبر خدمتگزار کسی است که بیشترین تأکیدش بر روی پیروان خوب است نه علاقه های آنان، آن ها تلاش میکنند پیروان خود را رشد دهند. آن ها سعی میکنند کارکنان را توانمند کنند به جای این که از قدرت برای سلطه و نفوذ روی آن ها استفاده کنند. رهبران خدمتگزار ابتدا به نیازهای دیگران توجه میکنند و سپس نیازهای خود را برآورده میسازند (پارولینی[۸] و همکاران، ۲۰۰۹ ؛۶۰۳). دنیس (۲۰۰۴) معتقد است که سازمان های آینده، سازمان هایی هستند که به صورت شبکه ای، خوشه ای، تیم های چند منظوره، ماتریسی و … وجود دارند، به جز سازمان های هرم گونه که رهبران در رأس هرم و افراد در پایین قرار می گرفته اند. در رهبری خدمتگزار، هرم سازمانی به صورت معکوس میباشد؛ یعنی کارکنان در رأس هرم هستند.
رهبری خدمتگزار، ایدهای ساده ولی در عین حال عمیق دارد. رهبری خدمتگزار هر چند که در دهه ۱۹۷۰ وارد ادبیات مدیریت شد، اما روشن است که ریشه های اعتقادی آن به هزاران سال قبل که تعالیم و آموزههای مذهبی و انسانی رواج داشت برمی گردد.
بر طبق نظر نایر[۹] (۱۹۹۴) هر چند که از دیرباز، اندیشه رهبری در ذهن ما تسلط یافته است، اما هنوز به استاندارد بالایی از رهبری دست نیافتهایم. ما باید خدمترسانی را در مرکز و هسته رهبری قرار دهیم. قدرت، همواره با رهبری در ارتباط بوده است اما باید دقت داشت که قدرت صرفاً یک استفاده مشروع و درست دارد: یعنی خدمترسانی.
۴-۲-۲٫ ویژگی های رهبران خدمتگزار از دیدگاه گرین لیف
گرین لیف (۱۹۷۷) معتقد است که رهبری خدمتگزار بر فلسفه خدمت رسانی استوار میباشد و رهبران خدمت گزار، رهبرانی هستند که خدمت رسانی به پیروان، برآوردن نیازهای آن ها و همچنین توسعه و پرورش پیروان خود را در اولویت نخست قرار میدهند. رهبران خدمتگزار توانمندسازی، اعتماد متقابل، روحیه همکاری، استفاده اخلاقی از قدرت و ارزش خدمت رسانی به پیروان را به هر چیز دیگری در سازمان ترجیح میدهند.
در راستای اثربخشی سازمانی مهم این است که همواره رهبران پیروان و کارکنان باید خود را در دستیابی به ظرفیت های بالقوه خودشان حمایت و پشتیبانی کنند و این دقیقاً همان چیزی است که رهبران خدمتگزار، به وسیله احترام نهادن به شأن افراد، ایجاد اعتماد متقابل و نفوذ در پیروانشان انجام میدهند (لیدن و همکاران، ۲۰۰۷ ؛۱۶۵).
لاری اسپیرز، مدیر فعلی مؤسسه گرین لیف پس از مطالعه و بررسی مقالات و نوشته های متعدد گرین لیف، ۱۰ ویژگی را برای رهبران خدمتگزار برشمرده است که عبارتند از:
۱-گوش دادن[۱۰]
۲- همدلی[۱۱]
۳- شفابخشی[۱۲]
۴- آگاهی
۵- متقاعد سازی
۶- مفهوم سازی[۱۳]
۷- آینده نگری و دور اندیشی[۱۴]
۸- خادمیت و سرپرستی
۹- تعهد به رشد افراد[۱۵]
۱۰- ایجاد گروه[۱۶]
گوش دادن: در ادبیات رهبری گوش دادن شامل فرایندی است که در آن رهبر قادر است تفکرات درونی پیروانش را تشخیص داده و نظرات و ایده های آن ها را مورد توجه قرار دهد و از آن ها آگاهی کامل داشته باشد. رهبران به وسیله گوش دادن میتوانند احترام و قدر دانی خود را به دیگران نشان دهند.
گرین لیف معتقد است که رهبر خدمتگزار در صورتی میتواند پاسخگوی مشکلات باشد که ابتدا یک شنوده خوب باشد. زیرا بدین وسیله یک رهبر می توند تیم کاری خود را تقویت کرده و کارهایی را که بایستی انجام گردد را برنامه ریزی و سازماندهی کند. اسپیرز گوش دادن را به این شکل تعریف میکند: “توجه محترمانه به آن چه که گفته می شود و یا گفته نمی شود.”
همدلی: یک رهبر خدمتگزار خودش را به جای پیروانش قرار میدهد. او این کار را به وسیله همدلی انجام میدهد. همدلی واکنشی آگاهانه است که سبب میگردد رهبران نقاط ضعف و مشکلات پیروان را درک کرده و همواره تلاش کنند که ان مشکلات را برطرف نمایند. رهبران خدمتگزار روحیه پیروان خود را به وسیله همدلی به سمت تعالی هدایت میکند او از این طریق روحیه اعضای تیم خود و تمایل ان ها برای همکاری با خودش بالا میبرد.
شفا بخشی: شفا بخشی کیفیت ویژه ای است که از آن طریق یک رهبر میتواند دیدگاه های مخالف و تعارضات به وجود آمده میان پیروان خود را به شکلی اثربخش حل و فصل کند. او آن ها را با هم یکی کرده و روابط بین فردی سالمی را میان آن ها تشویق و تقویت میکند. زمانی که یک رهبر بتواند محیطی عاطفی و التیام بخش را برای پیروانش ایجاد کند، پیروان نیز به وی اطمینان کرده و زمانی که با مشکلی روبرو میشوند از کمک و مشورت او استفاده خواهند کرد.